I dabble in design. I'm a curator of architecture and design; I happen to be at the Museum of Modern Art. But what we're going to talk about today is really design. Really good designers are like sponges: they really are curious and absorb every kind of information that comes their way, and transform it so that it can be used by people like us. And so that gives me an opportunity, because every design show that I curate kind of looks at a different world. And it's great, because it seems like every time I change jobs.
من برای سرگرمی طراحی میکنم، و سرپرست معماری و طراحی هستم؛ ودرموزهی هنرهای مدرن مشغول به کارم. ولی چیزی که امروز میخواهم در موردش صحبت کنم، واقعا طراحیِ است. طراحان خوب واقعا مانند اسفنج هستند: آنها واقعا کنجکاوند و هرنوع اطلاعاتی را که سر راهشان بیابند جذب میکنند، و آن را تغییر شکل میدهند که افرادی مثل ما بتوانند از آن استفاده کنند. و این به من یک فرصت میدهد، چون هر نمایشگاهی را که مدیریت میکنم، نگاه متفاوتی نسبت به دنیا دارد. و این فوق العاده است، چون به این ترتیب انگار که من شغلم راهردفعه عوض میکنم.
And what I'm going to do today is I'm going to give you a preview of the next exhibition that I'm working on, which is called "Design and the Elastic Mind." The world that I decided to focus on this particular time is the world of science and the world of technology. Technology always comes into play when design is involved, but science does a little less. But designers are great at taking big revolutions that happen and transforming them so that we can use them. And this is what this exhibition looks at.
و چیزی را که امروز میخواهم به شما نشان دهم یک پیشنمایش از نمایشگاه بعدی که من رویش کار میکنم میباشد؛ به نام: «طراحی و ذهن منعطف.» دنیایی که من تصمیم گرفتم دراین زمان خاص روی آن تمرکز کنم، دنیای علم و دنیای تکنولوژی است. هروقت که بحث طراحی باشد، پای تکنولوژی درمیان است. اما علم نقش کمتری را دارد. اما طراحان در دریافت تحولات اساسی عالی هستند و آنها را طوری تفییر میدهند که ما بتوانیم از آنها استفاده کنیم. واین چیزی است که این نمایشگاه به آن میپردازد.
If you think about your life today, you go every day through many different scales, many different changes of rhythm and pace. You work over different time zones, you talk to very different people, you multitask. We all know it, and we do it kind of automatically. Some of the minds in this audience are super elastic, others are a little slower, others have a few stretch marks, but nonetheless this is a quite exceptional audience from that viewpoint. Other people are not as elastic. I can't get my father in Italy to work on the Internet. He doesn't want to put high-speed Internet at home. And that's because there's some little bit of fear, little bit of resistance or just clogged mechanisms. So designers work on this particular malaise that we have, these kinds of discomforts that we have, and try to make life easier for us. Elasticity of mind is something that we really need, you know, we really need, we really cherish and we really work on. And this exhibition is about the work of designers that help us be more elastic, and also of designers that really work on this elasticity as an opportunity. And one last thing is that it's not only designers, but it's also scientists.
اگر شما امروز در مورد زندگیتان فکر کنید، هرروز با معیارهای مختلف زیادی مواجه میشوید تغییرات خیلی متفاوتی در ریتم و سرعت. شما در مناطق زمانی مختلف کارمیکنید، با افراد متختلف صحبت میکنید، همزمان چند کاردارید، همه میدانیم، و به گونهای اتوماتیک آنها را انجام میدهید. ذهن برخی از حضار کاملاً انعطافپذیر است، و ذهن بعضیها کمتر، در عدهای نشانههای انعطاف پذبری کمی مشاهده میشود، اما به هر حال از این نقطه نظر اینها حضار کاملا استثنایی هستند. بقیه مردم به این میزان منعطف نیستند. من نمیتوانم پدرم را در ایتالیا مجبور کنم که با اینترنت کار کند. او اینترنت پرسرعت در خانه نمیخواهد. ودلیل آن اندکی ترس، کمی مقاومت یا کلا مکانیزمهایی است که ذهن وی را بسته است. لذا طراحان روی این نقطه ضعف خاصی که ما داریم، این نوع نگرانی و عدم احساس آرامش که ما داریم، کار میکنند و سعی میکنند کار ما را ساده کنند. انعطاف پذیری ذهن چیزی است که ما واقعا نیاز داریم، واقعا نیاز داریم، اهمیت میدهیم و روی آن کار میکنیم. و این نمایشگاه در مورد کار طراحانی است که به ما کمک میکنند تا انعطافپذیرتر باشیم، و همچنین طراحانی که واقعا روی این انعطاف پذیری به عنوان یک فرصت کار میکنند. و آخرین نکته این است که در این زمینه فقط طراحان نیستند، دانشمندان هم کار میکنند.
And before I launch into the display of some of the slides and into the preview, I would like to point out this beautiful detail about scientists and design. You can say that the relationship between science and design goes back centuries. You can of course talk about Leonardo da Vinci and many other Renaissance men and women -- and there's a gigantic history behind it. But according to a really great science historian you might know, Peter Galison -- he teaches at Harvard -- what nanotechnology in particular and quantum physics have brought to designers is this renewed interest, this real passion for design.
و قبل ازآغاز پخش بعضی اسلایدها به عنوان پیشنمایش، میخواستم به این جزئیات زیبا در مورد دانشمندان و طراحی اشاره کنم. شما میتوانید بگویید رابطه بین علم و طراحی به قرنها قبل برمیگردد، و البته میتوانید در مورد لئوناردو داوینچی و بسیاری از مردان و زنان دوره رنسانس صحبت کنید -- که یک تاریخ باعظمت و بزرگ پشت آنها قرار دارد. اما براساس نظریه یک مورخ واقعا بزرگ تاریخ علم که ممکناست او را بشناسید، پیتر گالیسون-- استاد دانشگاه هاروارد -- آنچه نانوتکنولوژی به ویژه و فیزیک کوانتوم برای طراحان به ارمغان آورده است این تجدید علاقه است، اشتیاق واقعی برای طراحی.
So basically, the idea of being able to build things bottom up, atom by atom, has made them all into tinkerers. And all of a sudden scientists are seeking designers, just like designers are seeking scientists. It's a brand-new love affair that we're trying to cultivate at MOMA. Together with Adam Bly, who is the founder of Seed magazine -- that's now a multimedia company, you might know it -- we founded about a year ago a monthly salon for designers and scientists, and it's quite beautiful. And Keith has come, and also Jonathan has come and many others. And it was great, because at the beginning was this apology fest -- you know, scientists would tell designers, you know, I don't know what style is, I'm not really elegant. And designers would like, oh, I don't know how to do an equation, I don't understand what you're saying. And then all of a sudden they really started talking each others' language, and now we're already at the point that they collaborate.
لذا دراساس، تفکر توانایی ساخت چیزها از ابتدا تا انتها، جزء به کل اتم به اتم، همه آنها را به سازنده و آچار بدست تبدیل کرده است. و همه آنان که یک شبه دانشمند شدهاند در جستجوی طراحان هستند، همانگونه که طراحان به دنبال دانشمندان هستند. این یک عشق کاملا تازه است که ما به دنبال پروراندن آن درMOMA هستیم. با همراهی آدام بلای، بنیانگذار مجله Seed-- که در حال حاضر یک موسسه چند رسانهای است، ممکن است آن را بشناسید -- ما یک سال پیش یک نشست ماهانه برپا کردیم برای طراحان و دانشمندان، واقعا جالب بود. و کیت آمده بود، و جاناتان و خیلیهای دیگر آمده بودند. و جالب بود، زیرا درآغاز، یک مراسم عذرخواهی همگانی برگذار شد -- دانشمندان به طراحان میگفتند، میدانی، من نمیدانم سبک چیست، من واقعا هنرشناس نیستم و طراحان میگفتند، من نمیتوانم حتی یک معادله را انجام دهم، من متوجه صحبتهای شما نمیشوم، و آنگاه همه آنها ناگهان واقعا شروع کردند به صحبت کردن با زبان هم، و حالا ما تقریبا در جایی هستیم که آنها همکاری میکنند.
Paul Steinhardt, a physicist from New York, and Aranda/Lasch, architects, collaborated in an installation in London at the Serpentine. And it's really interesting to see how this happens. The exhibition will talk about the work of both designers and scientists, and show how they're presenting the possibilities of the future to us. I'm showing to you different sections of the show right now, just to give you a taste of it. Nanophysics and nanotechnology, for instance, have really opened the designer's mind. In this case I'm showing more the designers' work, because they're the ones that have really been stimulated. A lot of the objects in the show are concepts, not objects that exist already. But what you're looking at here is the work of some scientists from UCLA. This kind of alphabet soup is a new way to mark proteins -- not only by color but literally by alphabet letters. So they construct it, and they can construct all kinds of forms
پل اشتاین هارت، یک فیزیکدان از نیویورک، و آراندا / لاش، آرشیتکت، در پروژهای همکاری کردند درسرپنتین در لندن. و واقعا جالب است که ببینیم این اتفاق چگونه رخ میدهد. در این نمایشگاه درباره کار طراحان و دانشمندان صحبت خواهد شد، و نشان میدهد چگونه آنان امکانات آینده را برای ما ارائه میدهند. من حالا به شما نشان میدهم قسمتهای مختلف برنامه را، برای داشتن حسی نسبت به آن. به عنوان مثال، نانوفیزیک و نانوتکنولوژی، که واقعا ذهن طراح را باز کرده است. در این مورد من بیشتر کار طراحان را نشان میدهم، زیرا آنها واقعا فعال شدهاند. بسیاری از چیزها در این نمایش مفهومی است، و اشیایی که واقعا وجود ندارند. اما چیزی که شما اینجا میبینید کاربرخی ازمحققین دانشگاه UCLA است. این سوپ الفبا روش نوینی برای نشانهگذاری پروتئینها است -- نه تنها به وسیله رنگ، بلکه به معنای واقعی با حروف الفبا. در نتیجه آنها آن را انجام میدهند، و میتوانند آنها را به اشکال مختلف
at the nanoscale. This is the work of design students from the Royal College of Arts in London that have been working together with their tutor, Tony Dunne, and with a bunch of scientists around Great Britain on the possibilities of nanotechnology for design in the future. New sensing elements on the body -- you can grow hairs on your nails, and therefore grab some of the particles from another person. They seem very, very obsessed with finding out more about the ideal mate. So they're working on enhancing everything: touch, smell -- everything they can, in order to find the perfect mate.
در مقیاس نانو نیز بسازند. این کار دانشجویان طراحی رویال کالج هنر در لندن است که با همکاری مربی خود، تونی دان، و گروهی از دانشمندان در سراسر انگلستان انجام دادهاند در مورد امکانسنجی نانوتکنولوژی برای طراحی در آینده. اندامهای حسی جدید در بدن -- میتوانید روی ناخن خود مو پرورش دهید، وبنا براین میتوانید برخی ذرات را از شخص دیگری بقاپید. به نظرمیرسد آنها خیلی وسواس دارند برای پیدا کردن اطلاعات بیشتر در مورد همسر ایدهآل. لذا انها روی تقویت همه چیزکار میکنند: لمس، بو-- هرچیزی که بتوانند، به خاطر پیدا کردن زوج خوب و مناسب.
Very interesting. This is a typeface designer from Israel who has designed -- he calls them "typosperma." He's thinking -- of course it's all a concept -- of injecting typefaces into spermatozoa, I don't know how to say it in English -- spermatazoi -- in order to make them become -- to almost have a song or a whole poem written with every ejaculation. (Laughter) I tell you, designers are quite fantastic, you know.
خیلی جالب است. این یک طراح حروف اسرائیلی است و چیزی را طراحی کرده -- خود او آنرا « تایپواسپرم» مینامد. او در این فکراست-- البته همه آن یک ایده است-- که با تزریق حروف به اسپرماتوزوئیدها، نمیدانم که به انگلیسی چی میگویند، -- اسپرماتازوی -- بتوان آنها را وادارکرد -- مثلا اجرای یک ترانه یا نوشتن شعری کامل با هر انزال. (خنده) اشاره کنم، طراحان افراد عجیب و غریبی هستند، میدانید.
So, tissue design. In this case too, you have a mixture of scientists and designers. This here is part of the same lab at the Royal College of Arts. The RCA is really quite an amazing school from that viewpoint. One of the assignments for a year was to work with in-vitro meat. You know that already you can grow meat in vitro. In Australia they did it -- this research company, called SymbioticA. But the problem is that it's a really ugly patty. And so, the assignment to the students was, how should the steak of tomorrow be? When you don't have to kill cows and it can have any shape, what should it be like? So this particular student, James King, went around the beautiful English countryside, picked the best, best cow that he could see, and then put her in the MRI machine. Then, he took the scans of the best organs and made the meat -- of course, this is done with a Japanese resins food maker, but you know, in the future it could be made better -- which reproduces the best MRI scan of the best cow he could find.
خب، طراحی بافت. دراین مورد هم، شما مخلوطی از طراحان و دانشمندان را دارید. اینجا بخشی از همان آزمایشگاه در رویال کالج هنراست. از این نظر RCA یک مدرسه کاملا شگفتانگیز است. یکی از تکالیف برای یکسال، کار با گوشت تولید شده در آزمایشگاه بود. میدانید که درحال حاضر میتوان گوشت را در آزمایشگاه پرورش داد. این کاردر استرالیا انجام شد، یک کمپانی تحقیقاتی بنام سیم بیوتیکا. اما مشکل این بود که اون واقعا یک قطعه گوشت بد قواره و بی شکل بود. و لذا، تکلیف دانشجویان این بود که، استیک فردا چه شکلی باید باشد؟ وقتی مجبوربه کشتن گاوها نباشید، و شکل گوشت به هرفرم بتواند باشد، چه شکلی مناسب است؟ لذا، جیمز کینگ، این دانش اموزخاص در روستاهای زیبای انگلیس دوره راه افتاد، بهترین گاوی را که میتوانست ببیند انتخاب کرد، و آن را داخل دستگاه MRI قرار داد. آنگاه از بهترین اندام های گاو اسکن گرفت و گوشت را تولید کرد -- البته، این به کمک یک صمغ ژاپنی که خوراکی است انجام شد، اما میدانید، درآینده قطعا بهتر ساخته خواهد شد-- بازتولید بهترین اسکن MRI بهترین گاوی که میتواست پیدا کند.
Instead, this element here is much more banal. Something that you know can be done already is to grow bone tissue, so that you can make a wedding ring out of the bone tissue of your loved one -- literally. So, this is indeed made of human bone tissue.
درعوض، این عنصردر اینجا بسیارمعمولی و ساده است. کاری که میدانید در حال حاضر قابل انجام است رشد بافت استخوان، که شما میتوانید یک حلقه ازدواج درست کنید از بافت استخوان کسی که دوستش دارید -- به معنی واقعی کلمه این واقعا ساخت شده از بافت استخوان انسان است.
This is SymbioticA, and they've been working -- they were the first ones to do this in-vitro meat -- and now they've also done an in-vitro coat, a leather coat. It's miniscule, but it's a real coat. It's shaped like one. So, we'll be able to really not have any excuse to be wearing everything leather in the future.
این دستگاه سیمبیوتیکا است، و تا کنون کار میکرده است -- اینها پیشگامان تولید گوشت آزمایشگاهی بودند-- و امروزه آنها حتی کت ازمایشگاهی ساختند، یک کت چرم، محصول واقعا کوچک است. اما یک کت واقعی است، مانند یکی از آنها بنابراین، ما واقعا قادریم، و هیچ بهانهای نداریم که در آینده همه گونه لباسهای چرمی را بپوشیم.
One of the most important topics of the show -- you know, as anything in our life today, we can look at it from many, many different viewpoints, and at different levels. One of the most interesting and most important concepts is the idea of scale. We change scale very often: we change resolution of screens, and we're not really fazed by it, we do it very comfortably. So you go, even in the exhibition, from the idea of nanotechnology and the nanoscale to the manipulation of really great amounts of data -- the mapping and tagging of the universe and of the world. In this particular case a section will be devoted to information design. You see here the work of Ben Fry. This is "Human vs. Chimps" -- the few chromosomes that distinguish us from chimps. It was a beautiful visualization that he did for Seed magazine. And here's the whole code of Pac-Man, visualized with all the go-to, go-back-to, also made into a beautiful choreography.
یکی ازمهمترین موضوعهای نمایشگاه -- میدانید، مثل هرچیزی در زندگی امروز ما، میتوانیم به آن از دیدگاههای خیلی خیلی متفاوت نگاه کنیم، و در سطوح محتاف. یکی ازجالبترین و مهمترین مفاهیم ایده مقیاس است، ما مقیاس را خیلی وقتها تغییر میدهیم: ما وضوح نمایشگر را تغییر میدهیم، و ازین کار خسته نمیشویم، براحتی آنرا انجام میدهیم. بنابراین، حتی وقتی به نمایشگاه می روید، از ایده نانوتکنولوژی و مقیاس درحد میکرون تا دستکاری و کنترل ماهرانه مقادیر واقعا عظیم دادهها -- نقشه برداری و نشانه گذاری کیهان و جهان . در این مورد خاص، یک بخش اختصاص خواهد یافت به طراحی اطلاعات. شما اینجا کار بن فرای را مشاهده میکنید، این «انسان درمقابل شامپانزه» است -- تعداد کمی کروموزومهایی که ما را از شامپانزه متمایر میکند. این تصویرسازی زیبایی بود که او برای مجله seed انجام داد. و این تمام کد های مصور شده بازی Pac-Man است، با همه رفتن به، بازگشت به، که به این رقص آرایی زیبا تبدیل شدهاست.
And then also graphs by scientists, this beautiful diagraph of protein homology. Scientists are starting to also consider aesthetics. We were discussing with Keith Shrubb* this morning the fact that many scientists tend not to use anything beautiful in their presentations, otherwise they're afraid of being considered dumb blondes. So they pick the worst background from any kind of PowerPoint presentation, the worst typeface. It's only recently that this kind of marriage between design and science is producing some of the first "pretty" -- if we can say so -- scientific presentations. Another aspect of contemporary design that I think is mind-opening, promising and will really be the future of design, is the idea of collective design. You know, the whole XO laptop, from One Laptop per Child, is based on the idea of collaboration and mash and networking. So, the more the merrier. The more computers, the stronger the signal, and children work on the interface so that it's all based on doing things together, tasks together. So the idea of collective design is something that will become even bigger in the future, and this is chosen as an example.
و آنگاه توسط دانشمندان نمودار آن رسم شد، این نمودار زیبا از همولوژی پروتئین. دانشمندان همچنین شروع کردهاند به لحاظ کردن زیبایی شناختی. ما امروز صبح با کیت شراب صحبت میکردیم در مورد این واقعیت که بسیاری از دانشمندان تمایل دارند ازهیچ چیززیبایی در سخنرانیهای خود استفاده نکنند، در غیراین صورت آنها از اینکه زیبای نادان به نظرآیند میترسند. بنابراین آنها بدترین پسزمینه را انتخاب میکنند بدترین نوع حروف را در ارائه مطلب با هرگونه پاورپوینت انتخاب میکنند. این اواخر است که این همبستگی و تفاهم بین طرح و دانش، گونهای از این زیبایی را به وجود میاورد -- که اگر بتوان گفت -- در ارائههای «زیبای» مطالب علمی استفاده میشود. جنبه دیگر از طراحی معاصر که من فکر میکنم بازکننده ذهن است، امیدوارکننده است و واقعا آینده طراحی خواهد بود، ایده طراحی گروهی و مشترک است. شما میدانید، تمام لپتاپهای XO، یک لپتاپ برای هر کودک، مبتنی بر ایده همکاری و همسان سازی و شبکه سازی است. لذا بیشتر باعث خوشحالی است. هرچه رایانهها بیشتر باشند، سیگنال قویتر است، وکودکان بر روی یک شبکه ارتباطی کار میکنند لهذا همه بر مبنای انجام دادن کارها به صورت دسته جمعی است، کار گروهی. لذا ایده طراحی گروهی چیزی است که حتی در آینده رشد بیشتری خواهد داشت، و این به عنوان یک نمونه انتخاب شده است.
Related to the idea of collective design and to the new balance between the individual and the collectiveness, collectivity is the idea of existence maximum. That's a term that I coined a few years ago while I was thinking of how pressed we are together, and at the same time how these small objects, like the Walkman first and then the iPod, create bubbles of space around us that enable us to have a metaphysical space that is much bigger than our physical space. You can be in the subway and you can be completely isolated and have your own room in your iPod.
در ارتباط با ایده طراحی گروهی و تعادل جدید بین فرد و مشارکت، گروه گرایی ایدهی حداکثر وجود است. این اصطلاحی است که من چند سال پیش ایجاد کردم در حالی که فکر میکردم که چقدر به هم فشرده هستیم، و همان زمان چگونه این اشیا کوچک، مانند ابتدا واکمن و سپس ای پاد، حباب های مجازی دراطراف ما ایجاد میکند که ما را قادر میسازد یک فضای متافیزیکی داشته باشیم که به مراتب بزرگتراز فضای واقعی ما است. شما میتوانید درحالی که درمترو هستید کاملا از فضای اطراف ایزوله باشید. و اتاق خودتان را در آیپادتان داشته باشید.
And this is the work of several designers that really enhance the idea of solitude and expansion by means of various techniques. This is a spa telephone. The idea is that it's become so difficult to have a private conversation anywhere that you go to the spa, you have a massage, you have a facial, maybe a rub, and then you have this beautiful pool with this perfect temperature, and you can have this isolation tank phone conversation with whomever you've been wanting to talk with for a long time. And same thing here, Social Tele-presence. It's actually already used by the military a little bit, but it's the idea of being able to be somewhere else with your senses while you're removed from it physically. And this is called Blind Date. It's a [unclear], so if you're too shy to be really at the date, you can stay at a distance with your flowers and somebody else reenacts the date for you.
و این کار (مشترک) چندین طراح است و واقعا آینده تنهایی و بسط را تقویت میکند با استفاده از تکنیکهای مختلف. این یک تلفن ویژه اسپا است. ایده ازاین جا آمد که خیلی دشوار شده بود انجام یک مکالمه خصوصی در هر محلی اما وقتیکه به اسپا میروید، ماساژ میگیرید، ماساژ صورت دارید، وشاید یک مشت ومال، و آنگاه این استخر زیبا با این درجه حرارت عالی، و شما میتوانید دراین فضای ایزوله مکالمه تلفنی با هرکسی که میخواهید برای یک مدت طولانی صحبت کنید. و چیزی شبیه آن این جا، حضور در جمع از راه دور. این عملا تا حدی توسط ارتش استفاده شده است، این ایده توانایی حضور درجایی دیگر با تمام حواس، در حالی که از نظر فیزیکی حضور ندارید. و به این پدیده قرارملاقات نادیده گفته میشود، و [نامشخص]، لذا اگر شما برای قرار گذاشتن خجالتی هستید، میتوانید با دسته گل در محلی دیگر منتظر بمانید و شخص دیگری قرار را برای شما تنظیم میکند.
Rapid manufacturing is another big area in which technology and design are, I think, bound to change the world. You've heard about it before many times. Rapid manufacturing is a computer file sent directly from the computer to the manufacturing machine. It used to be called rapid prototyping, rapid modeling. It started out in the '80s, but at the beginning it was machines carving out of a foam block a model that was very, very fragile, and could not have any real use. Slowly but surely, the materials became better -- better resins. Techniques became better -- not only carving but also stereolithography and laser -- solidifying all kinds of resins, whether in powder or in liquid form. And the vats became bigger, to the point that now we can have actual chairs made by rapid manufacturing. It takes seven days today to manufacture a chair, but you know what? One day it will take seven hours. And then the dream is that you'll be able to, from home, customize your chair. You know, companies and designers will be designing the matrix or the margins that respect both solidity and brand, and design identity. And then you can send it to the Kinko's store at the corner
تولید سریع، حوزه بزرگ دیگری است که تکنولوژی و طراحی در آن، فکر میکنم، جهان را تغییر خواهد داد. در مورد آن قبلا بارها شنیدهاید. تولید سریع یک فایل کامپیوتری است که مستقیم از کامپیوتر به ماشین ساخت ارسال میشود. این فرآیند قبلاً نمونه سازی سریع، مدل سازی سریع نامیده میشد. از دهه ۸۰ آغاز شد، اما در ابتدا ماشینهایی بودند که از یک بلوک اسفنجی با کنده کاری مدلی میساختند که بسیار بسیار شکننده بود، و نمیشد از آن استفاده واقعی کرد. به مرور زمان، اما مطمئنا، مواد بهتر شد، رزین های بهتر. تکنیکها بهتر شدند -- نه تنها کنده کاری بلکه همچنین استریولیتوگرافی و لیزر-- انجماد انواع رزینها، چه به صورت پودرو جه بصورت مایع. و پاتیلها بزرگترشدند، تا حدی که امروزه ما میتوانیم صندلیهای واقعی داشته باشیم که با فرآیند تولید سریع ساخته شدهاند. امروزه ساخت یک صندلی هفت روز طول میکشد، اما میدانید چیه؟ یک روز برابر هفت ساعت طول خواهد کشید. و سپس رویای اینکه شما قادر باشید، از خانه، صندلی مطابق میل خود سفارش دهید. شما میدانید، شرکتها و طراحان در حال طراحی ماتریس یا حاشیههایی هستند که هم به استحکام و مارک و هم به هویت طراحی احترام بگذارند. و شما میتوانید آن را به انبار کینکو نزدیک منزل ارسال کنید
and go get your chair. Now, the implications of this are enormous, not only regarding the participation of the final buyer in the design process, but also no tracking, no warehousing, no wasted materials. Also, I can imagine many design manufacturers will have to retool their own business plans and maybe invest in this Kinko's store. But it really is a big change. And here I'm showing a picture that was in Wired Magazine -- you know, the Artifacts of the Future section that I love so much -- that shows you can have your desktop 3D printer and print your own basketball. But here instead are examples, you can already 3D-print textiles, which is very interesting. This is just a really nice touch -- it's called slow prototyping. It's a designer that put 10,000 bees at work and they built this vase. They had a particular shape that they had to stay in.
و صندلی خود را از آنجا تحویل بگیرید. حال، این دستاورد خیلی بزرگی است، نه تنها به خاطر مشارکت خریدار نهایی در فرآیند طراحی، بلکه همچنین پیگیری لازم نیست، بدون انبار داری، بدون ضایعات. همچنین، میتوانم تصور کنم بسیاری ازتولید کنندگان طرح برنامههای تجاری خود را بازساماندهی کرده و شاید هم درفروشگاههای کینکو سرمایه گذاری کنند. واین واقعا یک تغییر بزرگ است. و اینجا عکسی را که در مجله وایرد دیدم نشان می دهم -- میدانید، من بخش مصنوعات آینده این مجله را خیلی دوست دارم -- که نشان میدهد شما میتوانید پرینتر سه بعدی داشته باشید و توپ بسکتبال خودتان را پرینت کنید. حالا دراینجا مثالهایی وجود دارد، شما میتوانید منسوجات را سه بعدی پرینت کنید که خیلی جالب است. این فقط یک مدل زیباست-- که آن را نمونه اولیه دستساز مینامند. یک طراح از ۱۰۰۰۰ زنبور استفاده کرده و آنها این گلدان را ساختهاند. آنها فضای با شکل خاصی داشتند که باید درآن میماندند.
Mapping and tagging. As the capacity of computers becomes really, really big, and the capacity of our mind not that much bigger, we find that we need to tag as much as we can what we do in order to then retrace our path. Also, we do it in order to share with other people. Again, this communal sense of experience that seems to be so important today. So, various ways to map and tag are also the work of many designers nowadays. Also, the senses -- designers and scientists all work on trying to expand our senses capabilities so that we can achieve more. And also animal senses in a way.
نقشه برداری وبرچسب زدن. همانطور که ظرفیت رایانهها واقعاً، واقعاً بزرگ میشود، و ظرفیت ذهن ما به آن بزرگی نیست، درمییابیم که کارهایی را که انجام میدهیم، باید در حد امکان علامت گذاری کنیم تا بتوانیم مسیر را دوباره طی کنیم. همچنین، ما این کار را برای در میان گذاشتن با افراد دیگر انجام میدهیم. این حس مشترک تجربه به نظر میرسد که امروز بسیار مهم است. بنابراین، روشهای مختلف نقشه برداری و برچسب زدن امروزه نیز کار بسیاری از طراحاناست. حواس-- طراحان و دانشمندان همه در تلاشند تا توانایی حواس ما را گسترش دهند تا بتوانیم به موفقیتهای بیشتری دست یابیم. و همین گونه به نوعی در مورد حواس حیوانات.
This particular object that many people love so much is actually based on kind of a scientific experiment -- the fact that bees have a very strong olfactory sense, and so -- much like dogs that can smell certain kinds of skin cancer -- bees can be trained by Pavlovian reflex to detect one type of cancer, and also pregnancy. And so this student at the RCA designed this beautiful blown-glass object where the bees move from one chamber to the other if they detect that particular smell that signifies, in this case, pregnancy. Another shape is made for cancer.
این موضوع خاص که بسیاری از مردم به آن خیلی علاقمند هستند در واقع براساس نوعی تجربه علمی است -- این واقعیت که زنبورهای عسل حس بویایی بسیار قوی دارند، و بنابراین -- مثل سگهایی که بوی گونه خاصی از سرطان پوست را میتوانند حس کنند -- زنبورهای عسل را میتوان با روش پاولووف شرطی کرد برای تشخص نوعی از سرطان، و همچنین حاملگی. و لذا این دانشجو در RCA این بالن شیشهای زیبا را با شیشههای دمیده شده طراحی کرد که زنبورها در آن از یک محفظه به محفظه دیگر حرکت میکنند به دنبال بوی خاصی که دراین مورد، بارداری را نشان میدهد . و شکل دیگر آن برای سرطان ساخته شده است.
Design for Debate is a very interesting new endeavor that designers have really shaped for themselves. Some designers don't design objects, products, things that we're going to actually use, but rather, they design scenarios that are object-based. They're still very useful. They help companies and other designers think better about the future. And usually they are accompanied by videos. This is quite beautiful. It's Dunne and Raby, "All the Robots." Those are a series of robots that are meant to be taken care of. We always think that robots will take care of us, and instead they designed these robots that are very, very needy. You need to take one in your arms and look at it in the eyes for about five minutes before it does something. Another one gets really, really nervous if you get in to the room, and starts shaking, so you have to calm it down. So it's really a way to make us think more about what robots mean to us. Noam Toran and "Accessories for Lonely Men": the idea is that when you lose your loved one or you go through a bad breakup, what you miss the most are those annoying things that you used to hate when you were with the other person. So he designed all these series of accessories. This one is something that takes away the sheets from you at night. Then there's another one that breathes on your neck. There's another one that throws plates and breaks them. So it's just this idea of what we really miss in life.
طراحی برای مناظره، تلاش جدید بسیار جالبی است که طراحان در حقیقت برای خودشان ایجاد کردهاند. خیلی از طراحان اشیا، محصولات و چیزهایی را که ما واقعا ازآنها استفاده میکنیم، طراحی نمیکنند، بلکه سناریوهایی را طراحی می کنند که کالا-پایه هستند. اینها هنوز خیلی مفید هستند. اینها به شرکتها و سایر طراحان کمک میکنند تا در مورد آینده بهتر فکر کنند. و معمولا اینها به همراه فیلم عرضه میشوند. این خیلی جالب است. اینها دان و رابی هستند، «همه رباط هستند.» اینها مجوعه ای از رباطها هستند که قراراست از آنها مراقبت شود. ما همیشه فکر میکنیم که رباطها از ما مرافبت خواهند کرد، اما آنها این رباطها را طراحی کردهاند که خیلی به ما نیازمند هستند. شما اگر یکی را در آغوش گرفته وبرای پنج دقیقه به چشمهایش نگاه کنید قبل از اینکه کاری انجام دهد. دیگری واقعا خیلی عصبی میشود اگر وارد اتاق شوید، و برای آرام کردنش او را درآغوش گرفته و تکانش دهید. لذا این واقعاً راهی است که ما را وادار میکند درباره معنای رباتها بیشتر فکر کنیم. نوام توران و «وسائل جانبی برای مردان تنها»: ایدهی آن مال زمانیاست که شما عزیزی را از دست میدهید یا وقتی یک متارکهی بدی دارید، چیزی که بیشتر ازهمه دلتنگش میشوید آن چیزهای آزاردهندهای هستند که وقتی با آن فرد بودید از آنها متنفر بودید. لذا او مجوعهای از لوازم جانبی را طراحی کرده است. یکی چیزیاست که ملافه را در شب از روی شما میکشد. یکی دیگر وجود دارد که روی گردن شما نفس میکشد. و یکی دیگر که بشقابها را پرت میکند و میشکند. ایده، ازاینجا ناشی شدهاست که در زندگی دلتنگ چه چیزی میشویم.
Elio Caccavale: he took the idea of those dolls that explain leukemia. He's working on dolls that explain xenotransplantation, and also the spider gene into the goat, from a few years ago. He's working for the exhibition on a whole series of dolls that explain to children where babies come from today. Because it's not anymore Mom, Dad, the flowers and the bees, and then there's the baby. No, it can be two moms, three dads, in-vitro -- there's the whole idea of how babies can be made today that has changed. So it's a series of dolls that he's working on right now.
الیو کاکاواله: او ایده عروسکهایی که سرطان خون را توضیح میدهد مطرح کرد. او روی عروسکهایی کار میکند که درمورد پیوند اعضای بیگانه و همچنین پیوند ژن عنکبوت به بز را، از چند سال پیش توضیح میدهد. او در حال کار بر روی نمایشگاه مجموعهای کامل از عروسکها است که برای بچهها توضیح میدهند که امروزه نوزادان از کجا میآیند. چون دیگر این مادر، پدر، گلها و زنبورها نیستند، که بعد بچه میآید. نه، این میتواند دو مادر، سه پدر، بچه آزمایشگاهی یا درونکشتگاهی باشد -- کل ایده بچهها چگونه به دنیا میآیند تغییر کردهاست. لذا اودرحال حاضرروی مجموعهای از عروسکها کار میکند.
One of the most beautiful things is that designers really work on life, even though they take technology into account. And many designers have been working recently on the idea of death and mourning, and what we can do about it today with new technologies. Or how we should behave about it with new technologies. These three objects over there are hard drives with a Bluetooth connection. But they're in reality very, very beautiful sculpted artifacts that contain the whole desktop and computer memory of somebody who passed away. So instead of having only the pictures, you will be able to put this object next to the computer and all of a sudden have, you know, Gertrude's whole life and all of her files and her address book come alive.
یک از زیباترین چیزها ایناست که طراحان واقعا روی زندگی کار میکنند. حتی اگر تکنولوژی را هم درنظر بگیرند. و خیلی از طراحان به تازگی روی ایدهی مرگ و سوگواری کارمیکنند، و اینکه چه کاری درمورد آن با تکنولوژِی جدید میتوان انجام داد. و یا با توجه به تکنولوژی جدید چگونه باید در مورد آن رفتار کنیم. این سه شی بالا هارد درایوهایی هستند با امکان ارتباط از طریق بلوتوث. اما آنها در واقعیت مصنوعات مجسمه سازی شده بسیار زیبا هستند که شامل تمام دسک تاپ و حافظه کامپیوتر کسیاست که درگذشته. بنابراین بجای اینکه فقط از او عکس داشته باشیم، شما میتوانید این شی را کنار کامپیوتر خود قرار دهید و میدانید، در هر لحظه، تمام زندگی گرترود و تمام پرونده های او و دفترتلفن او دوباره زنده میشود.
And this is even better. This is Auger-Loizeau, "AfterLife." It's the idea that some people don't believe in an afterlife. So to give them something tangible that shows that there is something after death, they take the gastric juices of people who passed away and concentrate them, and put them into a battery that can actually be used to power flashlights. They also go -- you know, sex toys, whatever. It's quite amazing how these things can make you smile, can make you laugh, can make you cry sometimes. But I'm hoping that this particular exhibition will be able to trace a new portrait of where design is going -- which is always, hopefully, a portrait a few years in advance of where the world is going. Thank you very much.
و حتی بهتر از این. این همان «زندگی پس از مرگ» آوگر- لویزو میباشد. این ایدهای است که برخی مردم آن را باور ندارند. لذا دادن چیزی ملموس به آنها که نشان دهد چیزی بعد از مرگ وجود دارد، آنها شیره معده افرادی که درگذشتهاند جمع میکنند و تغلیظ مینمایند، و آنرا در داخل باتری قرار میدهند که میتواند استفاده شود برای چراغ قوه. آنها همچنین -- میدانید، اسباب بازیهای جنسی، و شبیه آن. این شگفت انگیزاست که چگونه این گونه چیزها لبخند بر لب شما میآورد، میتواند شما را بخنداند، گاهی میتواند شما را به گریه بیندازد. اما من امیدوارم که این نمایشگاه خاص قادر به ارائه تصویری جدید ازاینکه دنیای طراحی به کجا میرود باشد، که، امیدوارم، همیشه تصویر چند سال بعد را نشان دهد. که جهان به کدام سو میرود. خیلی متشکرم.