In 2007, I decided that we needed to reconceptualize how we thought about economic development. Our new goal should be that when every family thinks about where they want to live and work, they should be able to choose between at least a handful of different cities that were all competing to attract new residents. Now we're a long way away from that goal right now. There are billions of people in developing countries who don't have even a single city that would be willing to welcome them. But the amazing thing about cities is they're worth so much more than it costs to build them. So we could easily supply the world with dozens, maybe hundreds, of new cities.
درسال ٢۰۰٧، من تصمیم گرفتم که تصوری دوباره از چگونگی تفکرمان به توسعه اقتصادی داشته باشم. هدف جدید ما می باید این باشد که وقتی هر خانواده در باره اینکه کجا دوست دارند زندگی و یا کار کنند، فکر می کنند، آنها باید قادر باشند که حد اقل بین مشتی از شهرهای مختلف که رقابت در جذب شهروندان جدید را دارند یکی را انتخاب کنند. برای رسیدن به این هدف، ما مسیر طولانی باید طی کنیم میلیونها نفر در کشورهای در حال توسعه هستند که حتی یک شهر هم ندارند که به آنها خوش آمد بگوید. اما چیزی شگف انگیز در مورد این شهرها این است که آنها ارزشمتد تر از بهایی که برای احداث آنها داده شده هستند. خوب این خیلی آسان است که ده ها و شاید صدها شهر جدید برای جهان تدارک ببینیم.
Now this might sound preposterous to you if you've never thought about new cities. But just substitute apartment building for cities. Imagine half the people who wanted to be in apartments already had them; the other half aren't there yet. You could try and expand the capacity by doing additions on all the existing apartments. But you know what you'd run into is those apartments and the surrounding areas have rules to avoid discomfort and the distractions of construction. So it's extremely hard to do all of those additions. But you could go out someplace brand new, build a brand new apartment building, as long as the rules there were ones that facilitated construction rather than getting in the way. So I proposed that governments create new reform zones big enough to hold cities and gave them a name: charter cities.
ممکن است این به نظر مضحک بیاید اگر تاکنون هرگز راجع به شهر جدید فکر نکرده باشید. ولی تنها جایگزینی ساختمانهای آپارتمانی در شهرها است. تصور کنید که نیمی از مردم که خواهان زندگی در آپارتمان هستند، آن را دارند؛ و نیمه دیگر هنوز آن ( آپارتمان) را ندارند. می توانید گنجایش همه آپارتمانهای موجود را با اضافه کردن بر آنها گسترش دهید. اما می دانید چیزی که برای شما اتفاق می افتد این است که این آپارتمانها و محوطه اطراف آنها قوانینی برای جلو گیری از سلب آسایش و مشکلات حاصل از ساخت وساز دارند. خوب افزودن به این (ساختمانها) بسیار مشکل خواهد بود. اما شما میتوانید در مناطق جدید بروید، و ساختمانهای آپارتمانی جدید بسازید، تا جایی که قوانین برای تسهیل ساخت وساز وجود داشته باشد به جای این رفتن به این مسیر( اضافه کردن به آپارتمانها) بنابر این من پیشنهاد کردم که دولتها مناطق جدید متفاوتی که به اندازه کافی بزرگ باشند برای ایجاد شهرها، و به نام شهرهای چارتر ایجاد کنند
Later I learned that at about this same time, Javier and Octavio were thinking about the challenge of reform in Honduras. They knew that about 75,000 Hondurans every year would leave to go to the United States, and they wanted to ask, what could they do to make sure that those people could stay and do the same things in Honduras. At one point, Javier said to Octavio, "What if we took some of our empty land -- what if we just gave it to an embassy -- give some to the U.S. embassy; give some to the Canadian embassy -- and then if people want to go work under the rules of Canada or under the rules of the United States, they can go get jobs, do everything they do on those embassy grounds that they would otherwise have to go to Canada or the U.S. to do?"
بعدا" دانستم که تقریبا" همزمان خاویار (Javier) و اوکتاویو (Octavio) درباره چالش اصلاحات در هندراس فکر می کردند. آنها می دانستند سالیانه حدود ٧٥۰ هزار نفر از مردم هندراس به قصد رفتن به ایالات متحده آنجا را ترک می کنند، و آنها می خواستند بپرسند که آنها چه کاری می توانند انجام دهند تا مطمئن شوند که این افراد بماند و همان کارها را در هندراس انجام دهند . از یک نظر، خاویار به اوکتاویو گفت : " اگر ما سرزمینهای خالیمان را-- به سفارت بدهیم-- بخشی را به سفارت ایالات متحده و بخشی را به سفارت کانادا-- و مردمی که می خواهند تحت قوانین کانادا یا ایالات متحده، کار کنند بروند آنجا و شغل بگیرند، و در زمینهای سفارت کار کنند در غیر اینصورت آنها مجبور به رفتن به کانادا یا ایالات متحده برای انجام همان کارها نمیشوند؟"
In the summer of 2009, Honduras went through a wrenching constitutional crisis. At the next regularly scheduled election, Pepe Lobo won in a landslide on a platform that promised reform, but reconciliation as well. He asked Octavio to be his chief of staff. Meanwhile, I was getting ready to give a talk at TEDGlobal. Through a process of refinement, trial and error, a lot of user testing, I tried to boil this complicated concept of charter city down to the bare essentials. The first point was the importance of rules, like those rules that say you can't come in and disturb all the existing apartment holders. We pay a lot of attention to new technologies, but it takes technologies and rules to get progress, and it's usually the rules that hold us back.
در تابستان سال ٢۰۰٩، هندراس وارد بحران پیچیده ای قانون اساسی شد. در انتخابات برنامه ریزی شده بعدی، په په لوبو (Pepe Lobo) برد چشمگیری داشت بر پایه وعده اصلاحات، همرا با آشتی ملی. او از اوکتاویو خواست که رئیس کارکنان او شود. همزمان ، من آماده می شدم تا سخنرانی در تد داشته باشم. از میان فرآیند پالایش آزمون و خطا، بسیاری از تستهای کاربردی، من در تلاش برای پائین آوردن جوشش این مفهوم پیچیده شهر چارتر به اساس اولیه بودم. اولین نکته اهمیت قوانین بود، مثل قوانینی که می گویند شما نمی توانید مخل آپارتمانهای موجود باشید. ما توجه زیادی به فن آوریهای نو می کنیم ، اما فن آوری و قانون با هم یک فرآیند را ایجاد می کنند. و این در واقع قوانینی هستند که مارا عقب نگه میدارند.
In the fall of 2010, a friend from Guatemala sent Octavio a link to the TEDTalk. He showed it to Javier. They called me. They said, "Let's present this to the leaders of our country." So in December we met in Miami, in a hotel conference room. I tried to explain this point about how valuable cities are, how much more valuable they are than they cost. And I used this slide showing how valuable the raw land is in a place like New York City: notice, land that's worth thousands of dollars, in some cases, per square meter. But it was a fairly abstract discussion, and at some point when there was a pause, Octavio said, "Paul, maybe we could watch the TEDTalk."
در پائیز سال ٢۰١۰، یک دوست از گواتمالا لینک سخنرانی ( من را) را برای اوکتاویو فرستاد. او این را به خاویار نشان داد. آنها به من تلفن زدند. گفتند، " اجازه بدهید این را به رهبران کشورمان نشان دهیم." در دسامبر ما به میامی رفتیم، در سالن کنفرانس یک هتل. من تلاش کردم این نکته که چه میزان این شهرها ارزشمند هستند را توضبح دهم ، و ارزش آنها در مقابل هزینه آنها چقدر است. من از این اسلاید برای نشان دادن ارزش زمینهای بکر در یک منطقه مثل نیویورک ، استفاده کردم. توجه کنید، زمینی که در برخی موارد هزاران دلارهر فوت مربع آن ارزش دارد. اما این یک بحث نسبتا انتزاعی بود، هنگامی که یک وقفه بوجود آمد، اوکتاویو گفت، " پل شاید ما بتوانیم سخنرانی تد را ببیتیم."
(Laughing)
( تشویق تماشاگران)
So the TEDTalk laid out in very simple terms, a charter city is a place where you start with uninhabited land, a charter that specifies the rules that will apply there and then a chance for people to opt in, to go live under those rules or not. So I was asked by the president of Honduras who said that we need to do this project, this is important, this could be the way forward for our country. I was asked to come to Tegucigalpa and talk again on January fourth and fifth. So I presented another fact-filled lecture that included a slide like this, which tried to make the point that, if you want to create a lot of value in a city, it has to be very big. This is a picture of Denver, and the outline is the new airport that was built in Denver. This airport alone covers more than 100 square kilometers. So I was trying to persuade the Hondurans, if you build a new city, you've got to start with a site that's at least 1,000 square kilometers. That's more than 250 hundred-thousand acres. Everybody applauded politely. The faces in the audience were very serious and attentive. The leader of the congress came up on stage and said, "Professor Romer, thank you very much for your lecture, but maybe we could watch the TEDTalk. I've got it here on my laptop." So I sat down, and they played the TEDTalk.
خوب در سخنرانی تد در شرایط خیلی ساده پی ریزی شده بود، یک شهر چارتر وقتی که شما با زمین غیر مسکونی شروع می کنی، یک چارتر با قوانین مشخص که برای آن برقرار می کنید و سپس یک فرصت انتخاب برای مردم ، که تحت این قوانین به آنجا بروند و زندگی کنند و یا نروند . خوب، رئیس جمهور هندراس از من خواست اوگفت که ما به این پروژه نیاز داریم، این مهم است، این میتواند راهی برای به جلو بردن کشور ما باشد. از من خواسته شده که به تگوسیگالپا (Tegucigalpa) بروم دوباره در مورد آن در چهارم و پنجم ژانویه صحبت کنم. من سخنرانی پر از واقعیت دیگری را ارائه دادم که شامل اسلایدهای مانند اینها بود، که تلاش می کرد که این نکته را برساند که اگر شما می خواهید ارزشهای زیادی را در یک شهر ایجاد کنید، باید (این شهر) خیلی بزرگ باشد. این تصویری از دنور است، طرح کلی از فرودگاه جدیدی که در دنور ساخته شده بود. این فرودگاه به تنهایی پوششی برابر صد کیلومتر مربع را می دهد. من در تلاش بودم که هندوراسی ها را متقاعد کنم، که اگر می خواند شهر جدیدی احداث کنند، باید با زمینی به مساحت حداقل ١۰۰۰ کیلومتر مربع شروع کنند. و این بیش از ۲۵ میلیون هکتار است. همه موادبانه تشویق کردند. در چهره مخاطبان توجه و جدیت زیادی بود. رهبر کنگره آمد بر روی صحنه و گفت، " پرفسورخیلی سپاسگزارم برای سخنرانیتان، اما شاید بهتر باشد که ما سخنرانی تد را ببینیم. من آن را در لپ تاپ خودم دارم." خوب من نشستم و سخنرانی نمایش داده شد.
And it got to the essence, which is that a new city could offer new choices for people. There would be a choice of a city which you could go to which could be in Honduras, instead of hundreds of miles away in the North. And it also involved new choices for leaders. Because the leaders in the government there in Honduras would need help from partner countries, who could benefit from partner countries who help them set up the rules in this charter and the enforcement, so everybody can trust that the charter really will be enforced. And the insight of President Lobo was that that assurance of enforcement that I was thinking about as a way to get the foreign investors to come in and build the city could be equally important for all the different parties in Honduras who had suffered for so many years from fear and distrust.
عصاره ی کلام این بود که یک شهر جدید میتواند انتخابهای جدیدی را به مردم ارائه کند. اینجا یک گزینه برای شهر وجود دارد که شما می توانید به آن مهاجرت کنید در هندراس به جای اینکه صدها مایل دورتر به شمال (ایالات متحد) بروید. و همچنین شامل گزینه های جدید برای رهبران. زیرا رهبران دولت در هندراس به کمک کشورهای همکار نیاز دارند که می توانند منافعی برای کشورهای همکار داشته باشند که کمک به برقراری قوانینی برای اجرای این چارتر می کنند. که همه بتوانند اطمینان حاصل کنند که چارتر واقعا" اجرا شود. بصیرت رئیس جمهورر لوبو اطمینان از اجرای آن میداد که من در مورد راهی برای یافتن سرمایه گذارهای خارجی برای ساختن این شهر، می اندیشیدم و این می توانست به طور یکسان برای همه احزاب در هندراس مهم باشد کسانی که سالها ترس و بدگمانی را متحمل شده بودند.
We went and looked at a site. This picture's from there. It easily could hold a thousand square kilometers. And shortly thereafter, on January 19th, they voted in the congress to amend their constitution to have a constitutional provision that allows for special development regions. In a country which had just gone through this wrenching crisis, the vote in the congress in favor of this constitutional amendment was 124 to one. All parties, all factions in society, backed this. To be part of the constitution, you actually have to pass it twice in the congress. On February 17th they passed it again with another vote of 114 to one.
ما محل را بازدید کردیم. این تصویری از آنجاست. این به آسانی میتواند هزار کیلومتر مربع را در بر گیرد. در مدت کوتاهی پس از آن ، در روز ۱۹ ژانویه کنگره به ترمیم قانون اساسی رای داد که ماده ای در قانون اساسی داشته باشند که به آنها اجازه ایجاد منطقه ویژه توسعه را می دهد. در کشوری که از این بحران پیجیده به تازگی عبور کرده بود، آرا کنگره برای این متمم قانون اساسی ١٢٤را موافق به یک مخالف بود. همه احزاب، همه جناح ها در جامعه، این را حمایت کردند. برای اینکه بخشی از قانون اساسی باشد بایستی این دوباره به تصویب مجلس می رسید . در ١٧ فوریه این دوباره به تصویب رسید با یک رای گری دیگر با ۱۱۴ رای موافق به یک رای مخالف.
Immediately after that vote, on February 21st to the 24th, a delegation of about 30 Hondurans went to the two places in the world that are most interested in getting into the city building business. One is South Korea. This is a picture of a big, new city center that's being built in South Korea -- bigger than downtown Boston. Everything you see there was built in four years, after they spent four years getting the permits. The other place that's very interested in city building is Singapore. They've actually built two cities already in China and are preparing the third.
بلافاصله بعد از رای گیری، بین ٢١ تا ٢٤ فوریه، یک هیات حدود ٣۰ هندوراسی به دو مکان در جهان که بیشترین علاقه را به احداث این شهر داشتند رفتند. یکی کره جنوبی. این یک تصویری از مرکز شهر جدید بزرگی است که در حال ساخت در کره جنوبی است-- بزرگتر از مرکز شهر بوستون است. همه این که شما می بینید طی دو سال ساخته شده است، بعد از صرف چهار سال برای گرفتن مجوز. مکان دیگری که خیلی علاقمند بودند برای ساختن این شهر سنگاپور بود. در واقع آنها دو شهر در چین ساخته بودند و سومی هم در حال آماده سازیست.
So if you think about this practically, here's where we are. They've got a site; they're already thinking about this site for the second city. They're putting in place a legal system that could allow for managers to come in, and also an external legal system. One country has already volunteered to let its supreme court be the court of final appeal for the new judicial system there. There's designers and builders of cities who are very interested. They even can bring with them some financing. But the one thing you know they've already solved is that there's lots of tenants. There's lots of businesses that would like to locate in the Americas, especially in a place with a free trade zone, and there's lots of people who'd like to go there. Around the world, there's 700 million people who say they'd like to move permanently someplace else right now.
خوب اگر ما در این باره عملی فکر کنیم، ما اینجا هستیم. ما محل را دریافت کردیم؛ آنها درباره محل دومین شهر فکر می کنند. یک سیستم قانونی ایجاد کردند که به مدیران اجازه می دهد وارد آن شوند، و همچنین یک سیستم قانون خارجی. یک کشور در حال حاضر داوطلبانه شده که به دادگاه عالی شان اجازه داده که سیستم قضایی جدیدی برای دادگاه تجدید نظر در آنجا ایجاد کند. طراحان و سازنده گان که علاقه بسیار به این شهر دارند در آنجا حضور دارند. حتی آنها میتوانند برایشان منابع مالی تامین کنند. اما یکی مشکلاتی که قبلا حل شده این است که آنها تعداد زیادی مستاجر دارد. تعداد زیادی از موسسات تمایل دارند در آمریکا مستقر شوند. بخصوص در مناطق آزاد تجاری، و مردم زیادی که تمایل دارند به آنجا بروند. در سراسر جهان، ٧۰۰ میلیون نفر می گویند آنها علاقمند هستند که هم اکنون به طور دائمی به منطقه دیگری بروند.
There's a million a year who leave Latin America to go to the United States. Many of these are a father who has to leave his family behind to go get a job -- sometimes a single mother who has to get enough money to even pay for food or clothing. Sadly, sometimes there are even children who are trying to get reunited with their parents that they haven't seen, in some cases, for a decade.
یک میلون نفر سالیانه آمریکای لاتین را به قصد آمریکا ترک می کنند. خیلی از آنها پدرانی هستند که باید خانواده خود را برای گرفتن کار، ترک کنند-- برخی مادران مجردی هستند که باید پول کافی برای پرداخت هزینه غذا و لباس فرزندانشان بدست آورند. متاسفانه، گاهی حتی کودکانی که تلاش می کنند که به والدینشان که در بیشتر اوقات آنها را برای یک دهه ندیده اند ملحق شوند.
So what kind of an idea is it to think about building a brand new city in Honduras? Or to build a dozen of these, or a hundred of these, around the world? What kind of an idea is it to think about insisting that every family have a choice of several cities that are competing to attract new residents? This is an idea worth spreading. And my friends from Honduras asked me to say thank you, TED.
خوب فکر ساخت یک شهر در هندوراس چه ایده ای است؟ و یا ساخن دوجین از آنها، و یا صد تا از آنها در سراسر جهان؟ این چه نوع ایده ای است که مصممانه فکر می کند که هر خانواده حق انتخاب ازبین چندین شهر که رقابت در جذب ساکنان جدید دارند ، را دارا باشد این ایده ایست که ارزش پراکنه شدن را داراست. دوستان من در هندوراس از من خواستند که بگویم ، سپاسگزاریم تد.
(Applause)
( تشویق تماشاگران)