In the ocean, what is the common point between oil, plastic and radioactivity?
در اقیانوس، چه چیزی نقطه مشترک بین نفت، پلاستیک و رادیواکتیوه؟ در اقیانوس، چه چیزی نقطه مشترک بین نفت، پلاستیک و رادیواکتیوه؟ در اقیانوس، چه چیزی نقطه مشترک بین نفت، پلاستیک و رادیواکتیوه؟
On the top line, this is the BP oil spill: billions of barrels of oil gushing in the Gulf of Mexico. The middle line is millions of tons of plastic debris accumulating in our ocean, and the third line is radioactive material leaking from Fukushima nuclear power plant in the Pacific Ocean.
در ردیف بالا، لکه نفتی شرکت بریتیش پترولیم: میلیاردها بشکه نفت خام در خلیج مکزیک جاری است. میلیاردها بشکه نفت خام در خلیج مکزیک جاری است. و در ردیف دوم ملیونها تُن از پلاستیک که در اقیانوس ما انباشته شده، و در ردیف دوم ملیونها تُن از پلاستیک که در اقیانوس ما انباشته شده، و در ردیف سوم مواد رایواکتیو از نیروگاه هسته ای فوکوشیما که به اقیانوس اطلس نشت کرده است. و در ردیف سوم مواد رایواکتیو از نیروگاه هسته ای فوکوشیما که به اقیانوس اطلس نشت کرده است. و در ردیف سوم مواد رایواکتیو از نیروگاه هسته ای فوکوشیما که به اقیانوس اطلس نشت کرده است.
Well, the three big problems have in common that they are man-made problems but they are controlled by natural forces. This should make us feel very, terribly awful as much as it should make us feel hopeful, because if we have the power to create these problems, we may as well have the power to remediate these problems.
خوب این سه مشکل بزرگ یه چیز مشترک دارند اینکه اینها مشکلاتی هستند که توسط انسان ایجاد شده اند اما توسط نیرویهای طبیعی کنترل میشوند. این باید به همون اندازه که به ما حس امیدواری میده، باعث بشه که ما یه حس خیلی بدی داشته باشیم، این باید به همون اندازه که به ما حس امیدواری میده، باعث بشه که ما یه حس خیلی بدی داشته باشیم، چون اگر ما قدرت ایجاد این مشکلات را داریم، شاید قدرت درمان آنها را هم داشته باشیم. شاید قدرت درمان آنها را هم داشته باشیم.
But what about natural forces? Well, that's exactly what I want to talk about today, is how we can use these natural forces to remediate these man-made problems. When the BP oil spill happened,
اما در مورد نیروهای طبیعت چی؟ خوب، این دقیقا چیزیه که امروز میخواهم درباره اش صحبت کنم، اینه که چگونه ما این نیروی طبیعت را برای درمان مشکلات ساخت بشر بکار ببریم. اینه که چگونه ما این نیروی طبیعت را برای درمان مشکلات ساخت بشر بکار ببریم. وقتی فوران نفتی شرکت بریتیش پترولیوم اتفاق افتاد،
I was working at MIT, and I was in charge of developing an oil spill-cleaning technology. And I had a chance to go in the Gulf of Mexico and meet some fishermen and see the terrible conditions in which they were working. More than 700 of these boats, which are fishermen boats repurposed with oil absorbent in white and oil containment in orange, were used, but they only collected three percent of the oil on the surface, and the health of the cleaners were very deeply affected.
من درانیستو تکنولوژی ماساچوست MIT کار میکردم، ومسئول توسعه تکنولوژی پاک کردن نفت شده بودم. من درانیستو تکنولوژی ماساچوست MIT کار میکردم، ومسئول توسعه تکنولوژی پاک کردن نفت شده بودم. شانس این را داشتم که به خلیج مکزیک بروم و چندین ماهیگیر را ملاقات کنم و شرایط وحشتناکی که آنها در آن کار میکردند را ببینم. شانس این را داشتم که به خلیج مکزیک بروم و چندین ماهیگیر را ملاقات کنم و شرایط وحشتناکی که آنها در آن کار میکردند را ببینم. شانس این را داشتم که به خلیج مکزیک بروم و چندین ماهیگیر را ملاقات کنم و شرایط وحشتناکی که آنها در آن کار میکردند را ببینم. بیش از ۷۰۰ تا از این قایقها، که قایقهای ماهیگیران بودند و برای اینکار تغییر کاربری داده شده بودند که جذب کنندها به رنگ سفید و ذخیره کنندهها به رنگ نارنجی مورد استفاده قرار گرفته بودند، ولی آنها فقط ۳ درصد از نفت روی سطح آب را جذب کرده بودند، و سلامت پاک کنندگان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته بود. و سلامت پاک کنندگان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته بود.
I was working on a very interesting technology at MIT, but it was a very long-term view of how to develop technology, and it was going to be a very expensive technology, and also it would be patented. So I wanted to develop something that we could develop very fast, that would be cheap, and that would be open-source, so, because oil spills are not only happening in the Gulf of Mexico, and that would be using renewable energy. So I quit my dream job, and I moved to New Orleans, and I kept on studying how the oil spill was happening.
من بر روی یک تکنولوژی بسیار جالب در MIT کار میکردم، اما این پروژه افق طولانی مدتی داشت، من بر روی یک تکنولوژی بسیار جالب در MIT کار میکردم، اما این پروژه افق طولانی مدتی داشت، من بر روی یک تکنولوژی بسیار جالب در MIT کار میکردم، اما این پروژه افق طولانی مدتی داشت، و این تکنولوژی بسیار گران قیمت و همچنین انحصاری میشد. و این تکنولوژی بسیار گران قیمت و همچنین انحصاری میشد. بنابر این من چیزی میخواستم که ما بتونیم اون را خیلی سریع توسعه بدیم، و ارزان قیمت باشه، و انحصاری نباشه چونکه لکه نفت تنها در خلیج مکزیک نبود، و انحصاری نباشه چونکه لکه نفت تنها در خلیج مکزیک نبود، و این میتونه انرژی قابل مصرف دوباره باشه. بنا بر این من کار رویایی ام را ترک کردم، و به نیو اورلینز رفتم، بنا بر این من کار رویایی ام را ترک کردم، و به نیو اورلینز رفتم، و به مطالعه بر روی اینکه چگونه فوران نفت اتفاق افتاد، ادامه دادم.
Currently, what they were doing is that they were using these small fishing boats, and they were cleaning clean lines in an ocean of dirt. If you're using the exact same amount of surface of oil absorbent, but you're just paying attention to natural patterns, and if you're going up the winds, you can collect a lot more material. If you're multiplying the rig, so you multiply how many layers of absorbent you're using, you can collect a lot more. But it's extremely difficult to move oil absorbent against the winds, the surface currents and the waves. These are enormous forces. So the very simple idea was to use the ancient technique of sailing and tacking of the wind to capture or intercept the oil that is drifting down the wind. So this didn't require any invention. We just took a simple sailing boat and we tried to pull something long and heavy, but as we tacked back and forth, what we lost was two things: we were losing pulling power and direction.
در حال حاضر، کاری که اونها می کردند اینه که از قایقهای کوچک ماهیگری استفاده میکردند، وخطوط تمیز شده در اقیانوسی از کثیفی را تمیز میکردند. اگر شما فقط از سطح دقیقا هم اندازه جذب کننده نفت استفاده کنید ولی فقط به الگوی طبیعی توجه کنید، و اگر به سمت باد پیش بروید، ولی فقط به الگوی طبیعی توجه کنید، و اگر به سمت باد پیش بروید، میتوانید مقدار بیشتری از مواد را جمع آوری کنید. اگر شما تعداد قایقها را چند برابر کنید، پس چون تعداد لایههای جذب کننده زیاد میشود مقدار بیشتری هم جذب خواهد شد. اما جابجایی جذب کننده نفت درمقابل باد، جریان آب سطحی و موج آب بسیار مشکل است، اما جابجایی جذب کننده نفت درمقابل باد، جریان آب سطحی و موج آب بسیار مشکل است، نیروهای عظیمی وجود داره. خُب ایده بسیار ساده این بود که با استفاده از روش های بسیار قدیمی دریانوردی و مسیریابی باد به جمع آوری نفت بپردازیم و مسیریابی باد به جمع آوری نفت بپردازیم که به معنی اینه که در جهت باد حرکت کنیم. خُب، این به هیچ اختراعی نیاز نداشت. ما یک قایق ساده را برداشتیم و سعی کردیم که یک چیز بلند و سنگین را بکشیم، ولی همینطور که به جلو و عقب میرفتیم، دو چیز را از دست دادیم: ما نیروی کششی و جهت را از دست میدادیم.
And so, I thought, what about if we just take the rudder from the back of the boat to the front, would we have better control? So I built this small sailing robot with the rudder at the front, and I was trying to pull something very long and heavy, so that's a four-meter-long object just to pull, and I was surprised with just a 14-centimeter rudder, I could control four meters of absorbent. Then I was so happy that I kept playing with the robot, and so you see the robot has a front rudder here. Normally it's at the back. And, playing, I realized that the maneuverability of this was really amazing, and I could avoid an obstacle at the very last second, more maneuverable than a normal boat.
خُب من فکر کردم اگرما فقط سکان را از عقب به جلو بیاریم چی میشه، ایا کنترل بهتری نخواهیم داشت؟ خُب من فکر کردم اگرما فقط سکان را از عقب به جلو بیاریم چی میشه، ایا کنترل بهتری نخواهیم داشت؟ خُب من فکر کردم اگرما فقط سکان را از عقب به جلو بیاریم چی میشه، ایا کنترل بهتری نخواهیم داشت؟ سپس من این ربات دریانوردی را با سکانی که در جلو داشت ساختم، سپس من این قایق دریانوردی را با سکانی که در جلو داشت ساختم، و سعی کردم که یه چیزی را که خیلی بلند و سنگینه بکشم، این یک شي چهار متری فقط برای کشیدنه، و من متعجب شدم که فقط با یک سکان ۱۴ سانتیمتری، میتونستم یک جذب کننده چهارمتری رو کنترل کنم. پس خیلی [از نتایج] خوشحال شدم و شروع کردم به ور رفتن با این ربات، و همانطور که می بینید ربات یک سکان در جلو داره. و همانطور که می بینید ربات یک سکان در جلو داره. معمولا این باید در عقب باشه. و همینطور در حین کار متوجه شدم که قابلیت مانورش واقعا فوق العاده است، و همینطور در حین کار متوجه شدم که قابلیت مانورش واقعا فوق العاده است، و من میتونستم در لحظه آخر از برخورد با یک مانع جلوگیری کنم، قابلیت مانور آن بیشتر از قایق معمولی بود .
Then I started publishing online, and some friends from Korea, they started being interested in this, and we made a boat which has a front rudder and a back rudder, so we started interacting with this, and it was slightly better, although it was very small and a bit off balance, but then we thought, what if we have more than two points of control? What if the entire boat becomes a point of control? What if the entire boat changes shape?
سپس من شروع کردم به انتشار آنلاین این، تعدادی از دوستان از کره به این علاقمند شدند، و ما یک قایق ساختیم تعدادی از دوستان از کره به این علاقمند شدند، و ما یک قایق ساختیم که یک سکان در عقب و یکی دیگر در جلو داشت، سپس ما شروع کردیم به کار کردن با اون، و اون تقریبا بهتر بود، گرچه که خیلی کوچیک و کمی نا متعادل بود، ولی بعدش فکر کردیم، اگر بیشتر از دو نقطه کنترلی داشته باشیم چی میشه؟ ولی بعدش فکر کردیم، اگر بیشتر از دو نقطه کنترلی داشته باشیم چی میشه؟ اگر تمامی قایق تبدیل به یک نقطه کنترلی بشه چی میشه؟ و اگر تمامی قایق شکلش عوض بشه چی میشه؟
So — (Applause)
خُب---( تشویق تماشاگران)
Thank you very much. (Applause)
بسیار سپاسگزارم. ( تشویق تماشاگران)
And so that's the beginning of Protei, and that's the first boat in history that completely changed the shape of the hull in order to control it, and the properties of sailing that we get are very superior compared to a normal boat. When we're turning, we have the feeling of surfing, and the way it's going up-wind, it's very efficient. This is low speed, low wind speed, and the maneuverability is very increased, and here I'm going to do a small jibe, and look at the position of the sail. What's happening is that, because the boat changes shape, the position of the front sail and the main sail are different to the wind. We're catching wind from both sides. And this is exactly what we're looking [for] if we want to pull something long and heavy. We don't want to lose pulling power, nor direction. So, I wanted to know if this was possible to put this at an industrial level, so we made a large boat with a large sail, and with a very light hull, inflatable, very small footprint, so we have a very big size and power ratio.
پس اون ابتدای کار 'پروتای' به شمار میره، و اون اولین قایق در تاریخه که برای کنترل اون کاملا شکل بدنه رو تغییر داده، که برای کنترل اون کاملا شکل بدنه رو تغییر داده، و مشخصه های قایقرانی آن در مقایسه با یک قایق معمولی بسیار بالاتر بود. و مشخصه های قایقرانی آن در مقایسه با یک قایق معمولی بسیار بالاتر بود. وقتی که ما میچرخیم، احساس موج سواری میکنیم، و در مواقعی که به سمت باد حرکت میکنه، خیلی کارآمده. این [در حالت] باد با سرعت کمه، و قابلیت مانور خیلی بیشتر شده، ادر اینجا قصد دارم که یک تغییر جهت کوچک بدهم، و به موقعیت بادبان توجه کنید. چیزی که اتفاق میفته اینه که، به دلیل تغییر شکل قایق، موقعیت جلو قایق و بدنه قایق نسبت به باد متفاوتند. موقعیت جلو قایق و بدنه قایق نسبت به باد متفاوتند. ما باد را از دو طرف می گیریم. و این دقیقا همان چیزیه که ما دنبالش بودیم.، اگر بخواهیم چیزی بلند و سنگین را بکشیم، و این دقیقا همان چیزیه که ما دنبالش بودیم.، اگر بخواهیم چیزی بلند و سنگین را بکشیم، ما نه میخواهیم نیروی کشش را از دست بدهیم و نه جهت حرکت را. خُب، من میخواستم بدونم که اگر ممکن باشه این را به سطح تولید صنعتی برسونیم، خُب، من میخواستم بدونم که اگر ممکن باشه این را به سطح تولید صنعتی برسونیم، بنابراین ما یک قایق بزرگ و یک بادبان بزرگ با بدنه بسیار سبک و با قابلیت پر شدن از هوا ساختیم، بنابراین ما یک قایق بزرگ و یک بادبان بزرگ با بدنه بسیار سبک و با قابلیت پر شدن از هوا ساختیم، جای خیلی کمی اشغال میکرد، بنابر این ما قایقی با سایز بزرگ و قدرت نسبی بالا داشتیم.
After this, we wanted to see if we could implement this and automate the system, so we used the same system but we added a structure to it so we could activate the machine. So, we used the same bladder-inflated system, and we took it for testing. So this is happening in the Netherlands. We tried in the water without any skin or ballast just to see how it works. And then we mounted a camera for controlling it, but quickly we saw that we would need a lot more weight at the bottom, so we had to take it back to the lab, and then we built a skin around it, we put batteries, remote controllers, and then we put it in the water and then we let it go in the water and see how well it would work, so let some rope out, and hope it's going to work, and it worked okay, but we still have a long way. Our small prototype has given us good insight that it's working very well, but we still need to work a lot more on this.
بعد از این، ما میخواستیم ببینیم اگر بتونیم سیستم اتوماتیک و خودکار را روی آن پیاده کنیم، پس ما از سیستمی مشابه استفاده کردیم ولی یک اسکلت و بدنه به آن اضافه کردیم که بتوانیم ماشین را فعال کنیم. پس ما از سیستمی مشابه استفاده کردیم ولی یک اسکلت و بدنه به آن اضافه کردیم که بتوانیم ماشین را فعال کنیم. خُب ما سیستم بادکنک متورم مشابه را استفاده کردیم و این را برای امتحان کردن بردیم. خُب ما سیستم بادکنک متورم مشابه را استفاده کردیم و این را برای امتحان کردن بردیم. خُب این در هلند انجام شد. ما این را بدون هیچ پوسته و یا شن در ته قایق امتحان کردیم فقط برای اینکه ببینیم کار میکنه یا نه. ما این را بدون هیچ پوسته و یا شن در ته قایق امتحان کردیم فقط برای اینکه ببینیم کار میکنه یا نه. بعد یه دوربین برای کنترل ان نصب کردیم، اما زود فهمیدیم که وزن زیادی در ته آن نیاز داریم، اما زود فهمیدیم که وزن زیادی در ته آن نیاز داریم، پس میبایستی اینرا دوباره به ازمایشگاه برگردونیم و بعد یه پوسته دراطراف آن ساختیم، پس میبایستی اینرا دوباره به ازمایشگاه برگردونیم و بعد یه پوسته دراطراف آن ساختیم، باتری، کنترل ازراه دور را نصب کردیم و سپس به آب انداختیم باتری، کنترل ازراه دور را نصب کردیم و سپس به آب انداختیم و اجازه دادیم توی آب بره که ببینیم چقدر خوب کار میکنه، گذاشتیم کمی به جلو بره و امیدواریم بودیم که کار کنه، خوب کار کرد، اما هنوز راه طولانی در پیش داریم. نمونه کوچک ما به ما درک خوبی داد که این خوب کار میکنه، نمونه کوچک ما به ما درک خوبی داد که این خوب کار میکنه، ولی هنوز لازمه که روش کارهای زیادی بکنیم.
So what we are doing is an accelerated evolution of sailing technology. We went from a back rudder to a front rudder to two rudders to multiple rudders to the whole boat changing shape, and the more we are moving forward, and the more the design looks simple and cute. (Laughter)
این تکامل سرعت یافته در تکنولوژی قایقرانیه. این تکامل سرعت یافته در تکنولوژی قایقرانیه. ما از سکان عقبی به سکان جلویی رفتیم به دوسکان، به چندین سکان به تغییر کلی شکل قایق رسیدیم، و هر چه جلوتر میرفتیم، طراحی ساده و زیبا تر میشد. (خنده) و هر چه جلوتر میرفتیم، طراحی ساده و زیبا تر میشد. (خنده)
But I wanted to show you a fish because -- In fact, it's very different from a fish. A fish will move because -- by changing like this, but our boat is propelled by the wind still, and the hull controls the trajectory.
ولی میخواهم یک ماهی را نشونتون بدم زیرا-- در حقیقت، شکل خیلی متفاوتی از ماهیست. یه ماهی میتونه حرکت کنه -- با تغییر شکل مثل این، اما قایق ما با نیروی باد به جلو رانده میشه، و بدنه مسیر را کنترل میکنه. اما قایق ما با نیروی باد به جلو رانده میشه، و بدنه مسیر را کنترل میکنه.
So I brought to you for the first time on the TED stage Protei Number Eight. It's not the last one, but it's a good one for making demos.
برای شما برای اولین بار در TED قایق پروتای شماره هشت را آوردم. این آخریش نیست ، ولی برای نمایش دادن خوبه. این آخریش نیست ، ولی برای نمایش دادن خوبه.
So the first thing as I show you in the video is that we may be able to control the trajectory of a sailing boat better, or we may be able to never be in irons, so never facing the wind, we always can catch the wind from both sides. But new properties of a sailing boat. So if you're looking at the boat from this side, this might remind you of an airplane profile. An airplane, when you're moving in this direction, starts to lift, and that's how it takes off. Now, if you're taking the same system, and you're putting vertical, you're bending, and if you're moving this way forward, your instinct will tell you that you might go this way, but if you're moving fast enough, you might create what we call lateral lift, so we could get further or closer to the wind.
اولین چیز همینطور که در ویدئو میبینید اینه که شاید ما قادر باشیم که خط سیر را برای قایق بادبانی بهتر کنترل کنیم، که شاید ما قادر باشیم که خط سیر را برای قایق بادبانی بهتر کنترل کنیم، و شاید ما قادر باشیم که هرگز از فلزات استفاده نکنیم، که هرگز با باد روبرو نشویم، ما همیشه میتونیم باد را از دو طرف قایق بگیریم. اما مشخصات جدید یک قایق بادبانی. اگه شما از این زاویه به قایق نگاه کنید، ممکنه شما رو یاد یه هواپیما بندازه. یک هواپیما، هنگامی که در این جهت حرکت می کنه، شروع به بالا رفتن میکنه، و به این شکل از زمین بلند میشه. یک هواپیما، هنگامی که در این جهت حرکت می کنه، شروع به بالا رفتن میکنه، و به این شکل از زمین بلند میشه. اگر سیستمی مشابه را در نظر بگیرید، و این را عمودی بکشید، شما خم میشوید، اگر سیستمی مشابه را در نظر بگیرید، و این را عمودی بکشید، شما خم میشوید، اگر در این جهت جلو بروید، غریزه شما بهتون میگه که شاید به این سمت بروید، اما اگر با سرعت کافی حرکت کنید، شاید شما حرکتی را ایجاد کنید که به اون بلند شدن افقی میگویم، بنابر این ما میتونیم از باد دورتر و یا نزدیکتر شویم.
Other property is this: A normal sailing boat has a centerboard here and a rudder at the back, and these two things are what creates most resistance and turbulence behind the boat, but because this doesn't have either a centerboard or a rudder, we hope that if we keep working on this hull design we can improve and have less resistance.
ویژگی دیگه اینه: یه قایق بادبانی معمولی یه صفحه کنترل کننده در اینجا و یک سکان در اینجا داره، و یک سکان در پشتش داره، و این دو چیز بیشترین مقاومت و تلاطم را در پشت قایق ایجاد میکنند، و این دو چیز بیشترین مقاومت و تلاطم را در پشت قایق ایجاد میکنند، اما به دلیل اینکه این هیچ یک از صفحه کنترل کنند و سکان را نداره، اما به دلیل اینکه این هیچ یک از صفحه کنترل کنند و سکان را نداره، ما امیدواریم که اگر بر روی بدنه و پوسته این کار را ادامه دهیم بتونیم آنرا بهتر کنیم و مقاومت را کمتر کنیم. ما امیدواریم که اگر بر روی بدنه و پوسته این کار را ادامه دهیم بتونیم آنرا بهتر کنیم و مقاومت را کمتر کنیم.
The other thing is, most boats, when they reach a certain speed, and they are going on waves, they start to hit and slap on the surface of the water, and a lot of the energy moving forward is lost. But if we're going with the flow, if we pay attention to natural patterns instead of trying to be strong, but if you're going with the flow, we may absorb a lot of environmental noises, so the wave energy, to actually save some energy to move forward.
موضوع دیگه اینه که، بیشتر قایقها، وقتی که به سرعت مشخصی میرسند، و بر روی امواج حرکت میکنند، موضوع دیگه اینه که، بیشتر قایقها، وقتی که به سرعت مشخصی میرسند، و بر روی امواج حرکت میکنند، شروع میکنند به سطح آب ضربه زدن، و انرژی زیادی که برای جلو رفتن را از دست میدهند. شروع میکنند به سطح آب ضربه زدن، و انرژی زیادی که برای جلو رفتن را از دست میدهند. اما اگر ما با جریان اب حرکت کنیم، اگر بجای اینکه بخواهیم قوی باشیم به الگوهای طبیعی توجه کنیم، اما اگر ما با جریان اب حرکت کنیم، اگر بجای اینکه بخواهیم قوی باشیم به الگوهای طبیعی توجه کنیم، اما اگر ما با جریان اب حرکت کنیم، اگر بجای اینکه بخواهیم قوی باشیم به الگوهای طبیعی توجه کنیم، اما اگر با جریان آب حرکت کنیم ما شاید بتوانیم نویزهای محیط زیستی زیای را جذب کنیم، بنابراین انرژی موج را بگیریم، اما اگر با جریان آب حرکت کنیم ما شاید بتوانیم نویزهای محیط زیستی زیای را جذب کنیم، انرژی موج را بگیریم، در واقع برای به جلو حرکت کردن صرفه جویی در انرژی کنیم.
So we may have developed the technology which is very efficient for pulling something long and heavy, but the idea is, what is the purpose of technology if it doesn't reach the right hands?
خُب شاید ما تکنولوژیای که برای کشیدن یک شي بلند و سنگین بسیار کارآمد باشد رو توسعه داده باشیم، خُب شاید ما تکنولوژیای که برای کشیدن یک شي بلند و سنگین بسیار کارآمد باشد رو توسعه داده باشیم، اما ایده اینه که هدف این تکنولوژی چیست اگر به دسترس افراد مناسب و درست قرار نگیره؟ اما ایده اینه که هدف این تکنولوژی چیست اگر به دسترس افراد مناسب و درست قرار نگیره؟
Normal technology or innovation happens like this: Somebody has an interesting idea, some other scientist or engineer, they take it to the next level, they make a theory about it and maybe they patent it, and then some industry will make a contract of exclusivity to manufacture and sell it, and then, eventually, a buyer will buy it, and we hope that they are going to use [it] for a good purpose. What we really want is that this innovation happens continuously. The inventor and engineers and also the manufacturers and everybody works at the same time, but this would be sterile if this was happening in a parallel and uncrossed process. What you really want is not a sequential, not parallel development. You want to have a network of innovation. You want everybody, like we're doing now, to work at the same time, and that can only happen if these people all together decide to share the information, and that's exactly what open hardware is about. It's to replace competition by collaboration. It's to transform any new product into a new market. So what is open hardware? Essentially, open hardware is a license. It's just an intellectual property setup. It means that everybody is free to use, modify and distribute, and in exchange we only ask for two things: The name is credited -- the name of the project -- and also the people who make improvement, they share back with the community. So it's a very simple condition.
معمولا تکنولوژی و یا اختراع اینطور اتفاق میفته: یه نفر یه ایده جالبی داره، دیگر دانشمندان و یا مهندسین، اونا به سطح بالاتری میرسونند، دربارهاش تئوری می سازند دیگر دانشمندان و یا مهندسین، اونا به سطح بالاتری میرسونند، دربارهاش تئوری می سازند و شاید اون رو انحصاری کنند، و سپس یک شرکت صنعتی یک قرار داد برای ساخت و فروش انحصاری اون می بنده، و سپس یک شرکت صنعتی یک قرار داد برای ساخت و فروش انحصاری اون می بنده، و درنهایت، یک خریدار اونو میخره، و ما هم امیدواریم که این برای هدف خوبی مورد استفاده قراربگیره. چیزی که ما میخواهیم اینه که اختراع بطور دائم اتفاق بیفته. مخترع و مهندسین و همچنین تولید کنندکان و همه مخترع و مهندسین و همچنین تولید کنندکان و همه بصورت همزمان کار کنند، اما همین ممکنه باعث غیر قابل تولید شدن اون بشه اگر بصورت یک فرایند موازی و غیر منقطع باشه. چیزی که واقعا شما میخواهید توسعه متوالی و پی در پی نیست، توسعه همزمان نیست. چیزی که واقعا شما میخواهید توسعه متوالی و پی در پی نیست، توسعه همزمان نیست. شما میخواهید یک شبکه از نوآوری داشته باشید. شما میخواهید، هرکس کاری کنه که الان داریم اینجا میکنیم، کار کردن بصورت همزمان، و این فقط زمانی امکان پذیره که همه این افراد تصمیم بگیرند که اطلاعات را به اشتراک بگذارند، و این دقیقا سیستم باز سخت افزاریست. این جایگزینی رقابت با همکاریست. این تبدیل هر تولید جدید به یک بازار جدیده. خُب سیستم سخت افزار باز چیه؟ اساسا، سخت افزار باز یک پروانه است. این فقط تنظیم مالکیت معنوی است. این بدان معنی که هر کسی برای استفاده، تغییر و توزیع آن آزاده، و در مقابل این بدان معنی که هر کسی برای استفاده، تغییر و توزیع آن آزاده، و در مقابل دو چیز [از آنها] میخواهیم: نام پروژه - همچنین نام کسانی که روی این تغییرات کار کردهاند، نام پروژه - همچنین نام کسانی که روی این تغییرات کار کردهاند، اونها [اطلاعات را] بطور مجدد با گروه به اشتراک میگذارند. این شرایط بسیار ساده ایست.
And I started this project alone in a garage in New Orleans, but quickly after I wanted to publish and share this information, so I made a Kickstarter, which is a crowd-fundraising platform, and in about one month we fundraised 30,000 dollars. With this money, I hired a team of young engineers from all over the world, and we rented a factory in Rotterdam in the Netherlands. We were peer-learning, we were engineering, we were making things, prototyping, but most importantly we were trying our prototypes in the water as often as possible, to fail as quickly as possible, to learn from. This is a proud member of Protei from Korea, and on the right side, this is a multiple-masts design proposed by a team in Mexico. This idea really appealed to Gabriella Levine in New York, and so she decided to prototype this idea that she saw, and she documented every step of the process, and she published it on Instructables, which is a website for sharing inventions. Less than one week after, this is a team in Eindhoven, it's a school of engineering. They made it, but they eventually published a simplified design. They also made it into an Instructable, and in less than one week, they had almost 10,000 views, and they got many new friends. We're working on also simpler technology, not that complex, with younger people and also older people, like this dinosaur is from Mexico. (Laughter)
من این پروژه را به تنهایی در یک گاراژ در نیواولینز شروع کردم، اما خیلی زود بعد از اینکه خواستم این اطلاعات منتشر کنم و به اشتراک بگذارم، یه Kickstarter ساختم( وب سایتی برای تامین مالی پروژه های خلاق توسط مردم است) اما خیلی زود بعد از اینکه خواستم این اطلاعات منتشر کنم و به اشتراک بگذارم، یه Kickstarter ساختم( وب سایتی برای تامین مالی پروژه های خلاق توسط مردم است) که محلی برای تامین مالی بصورت دسته جمعیاست، وبعد از حدود یک ماه من حدود ۳۰ِ,۰۰۰ دلار پول جمع کردم. با این پول، من یک تیم از مهندسین جوان را را از سراسر جهان استخدام کردم و یک کارخانه هم در نوتردام هلند اجاره کردم. را از سراسر جهان استخدام کردم و یک کارخانه هم در نوتردام هلند اجاره کردم. ما باهم یاد می گرفتیم، محاسبه می کردیم، چیزهایی می ساختیم ونمونه سازی میکردیم، ما باهم یاد می گرفتیم، محاسبه می کردیم، چیزهایی می ساختیم ونمونه سازی میکردیم، اما از همه چیز مهمتر این بود که تا حد امکان نمونه هامون در آب باشند، اما از همه چیز مهمتر این بود که تا حد امکان نمونه هامون در آب باشند، که اگر درست کار نکنند خیلی زود بفهمیم. این یک عضو پرافتخار از کشور کره است، و در سمت راست، یه چند دکلیست که طراحی اون توسط یک گروه مکزیکی پیشنهاد شده بود. و در سمت راست، یه چند دکلیست که طراحی اون توسط یک گروه مکزیکی پیشنهاد شده بود. این ایده واقعا برای گابریل لوین در نیویورک جاذبه داشت ، بنابر این او تصمیم گرفت این ایده واقعا برای گابریل لوین در نیویورک جاذبه داشت ، بنابر این او تصمیم گرفت که نمونه ای را از این ایده که دیده بود را بسازد، او تمامی مراحل فرایند کار را بصورت مستند درآورد، که نمونه ای را از این ایده که دیده بود را بسازد، او تمامی مراحل فرایند کار را بصورت مستند درآورد، و آن را در وب سایت Instructables, که وب سایتی برای به اشتراگ گذاشتن توآوریهاست، به اشتراک گذاشت. و آن را در وب سایت Instructables, که وب سایتی برای به اشتراگ گذاشتن توآوریهاست، به اشتراک گذاشت. کمتر از یک هفته بعد، این یه تیم در اینداون هست که یه کالج مهندسیه. کمتر از یک هفته بعد، این یه تیم در اینداون هست که یه کالج مهندسیه. آنها این را ساختند، اما در نهایت یه طراحی ساده را منتشر کردند. آنها این را ساختند، اما در نهایت یه طراحی ساده را منتشر کردند. اونها هم این را در وب سایت Instructable گذاشتند، کمتر از یک هفته، حدود ۱۰ِ,۰۰۰ نفر از این دیدن کردند، و دوستان بسیار زیادی پیدا کردند. کمتر از یک هفته، حدود ۱۰ِ,۰۰۰ نفر از این دیدن کردند، و دوستان بسیار زیادی پیدا کردند. ما روی تکنولوژی ساده تری هم کار میکنیم، [تکنولوژیهای] ساده، با افراد جوان تر و همچنین مسن تر، [تکنولوژیهای] ساده، با افراد جوان تر و همچنین مسن تر، مثل این دایناسور که اهل مکزیکه.( خنده تماشاگران)
So Protei is now an international network of innovation for selling technology using this shape-shifting hull. And what puts us together is that we have a common, at least, global understanding of what the word "business" is, or what it should be. This is how most work today. Business as usual is saying, what's most important is to make lots of profit, and you'll be using technology for that, and people will be your work force, instrumentalized, and environment is usually the last priority. It will be just a way to, say, greenwash your audience and, say, increase your price tag.
بنابراین 'پروتای' در حال حاضر یک شبکه جهانی از نوآوری برای فروش تکنولوژی بنابراین 'پروتای' در حال حاضر یک شبکه جهانی از نوآوری برای فروش تکنولوژی با استفاده از این شکل بدنه تغییر پذیره. و چیزی که ما را در کنار هم قرار میده اینه که ما یک چیز مشترک داریم، حداقل، درک جهانی از اینکه معنی کلمه " تجارت" چیست، یا اینکه چه چیزی باید باشد. حداقل، درک جهانی از اینکه معنی کلمه " تجارت" چیست، یا اینکه چه چیزی باید باشد. امروزه بیشتر به این شکل کار میکنند. معمولا تجارت میگه، چیزی که بیشتر از همه مهمه اینه که منافع زیادی را ایجاد کنیم، معمولا تجارت میگه، چیزی که بیشتر از همه مهمه اینه که منافع زیادی را ایجاد کنیم، و برای اینکار شما از تکنولوژی استفاده میکنید، و مردم نیروی کار شما هستند، و برای اینکار شما از تکنولوژی استفاده میکنید، و مردم نیروی کار شما هستند، و محیط زیست معمولا آخرین الویت است. راهی که میگه، مخاطبانت را شستشوی مغزی بده و و قیمت را بالا ببر. راهی که میگه، مخاطبانت را شستشوی مغزی بده و و قیمت را بالا ببر.
What we're trying to do, or what we believe, because this is how we believe the world really works, is that without the environment you have nothing. We have the people so we need to protect each other, yes, and we're a technology company, and profit is necessary to make this happen. (Applause)
آنچه که ما تلاش میکنیم انجام دهیم، یا آنچه که ما به آن باور داریم، چون ما معتقدیم جهان واقعا به این صورت کار میکنه، اینه که بدون محیط زیست هیچ چیزی وجود نخواهد داشت. ما مردم را داریم بنابر این ما احتیاج داریم که همدیگر را حفاظت کنیم، بله، و ما یک شرکت [در زمینه] فن آوری هستیم، و برای اینکه این اتفاق بیفته لازمه که سود و منافع در کار باشه. ( تشویق تماشاگران)
Thank you very much. (Applause)
بسیار سپاسگزارم. ( تشویق تماشاگران)
If we have the courage to understand or accept that this actually how the world really works, and this is the order of priority that we need to choose, then it makes obvious why we need to choose open hardware for developing environmental technology, because we need to share information.
اگر ما برای درک و یا قبول اینکه واقعا جهان چگونه کار میکنه شهامت داشته باشیم، اگر ما برای درک و یا قبول اینکه واقعا جهان چگونه کار میکنه شهامت داشته باشیم، و این ترتیب اولویتیست که ما نیاز باید انتخاب کنیم، سپس این واضح میشود که چرا ما باید سخت افزار باز را برای توسعه تکنولوژی مناسب محیط زیست انتخاب کنیم چون ما باید اطلاعات را به اشتراک بگذاریم.
What's next for us?
گام بعدی ما چیست؟
So, this small machine that you've seen, we're hoping to make small toys like one-meter remote control Protei that you can upgrade -- so replace the remote control parts by Androids, so the mobile phone, and Arduino micro-controller, so you could be controlling this from your mobile phone, your tablet. Then what we want to do is create six-meter versions so we can test the maximum performance of these machines, so we can go at very, very high speed. So imagine yourself. You are laying down in a flexible torpedo, sailing at high speed, controlling the shape of the hull with your legs and controlling the sail with your arms. So that's what we're looking for developing. (Applause)
خُب این ماشین کوچکی که شما دیدید، و امیدواریم که دستگاههای کوچکی مثل قایق پروتای یه متری با کنترل از راه دور که شما بتونید اونا ارتقاء بدید بسازیم -- و امیدواریم که دستگاههای کوچکی مثل قایق پروتای یه متری با کنترل از راه دور که شما بتونید اونا ارتقاء بدید بسازیم -- کنترل راه دور را با انرویدز جایگزین کنید( نرم افزار کنترلی مجانی برای تلفن همراه )، اردوینو میکرو کنترل ( نرم افزار مجانی برای سیستمهای کنترل)، و شما میتوید این را از تلفن همراه و یا تبلت تان کنترل کنید. اردوینو میکرو کنترل ( نرم افزار مجانی برای سیستمهای کنترل)، و شما میتوید این را از تلفن همراه و یا تبلت تان کنترل کنید. اردوینو میکرو کنترل ( نرم افزار مجانی برای سیستمهای کنترل)، و شما میتوید این را از تلفن همراه و یا تبلت تان کنترل کنید. و سپس کاری که ما میخواهیم بکنیم ساختن یک نمونه شش متریه که بتونیم حداکثر کارایی این ماشینها را امتحان کنیم، همچنین میتوانیم با سرعت بسیار بسیار بالایی حرکت کنیم. خُب خودتون را تصور کنید. شما روی یک اژدر انعطاف پذیر دراز کشیدید، با سرعت بالا قایقرانی میکنید، با پاهایتان شکل قایق را کنترل میکنید و با دستهایتان بادبانها را کنترل میکنید. با پاهایتان شکل قایق را کنترل میکنید و با دستهایتان بادبانها را کنترل میکنید. خُب این چیزیست که ما به دنبال توسعه آن هستیم.( تشویق تماشاگران)
And we replace the human being -- to go, for example, for measuring radioactivity, you don't want a human to be sailing those robots -- with batteries, motors, micro-controllers and sensors. This is what our teammates, we dream of at night. We hope that we can sometime clean up oil spills, or we can gather or collect plastic in the ocean, or we can have swarms of our machines controlled by multi-player video game engines to control many of these machines, to monitor coral reefs or to monitor fisheries.
و ما انسان را جایگزین میکنیم -- برای مثال، برای اندازه گیری رادیواکتویته، شما نمی خواهید که یه انسان این رباتها را براند - با باتری ها، موتورها، میکرو کنترلرها و سنسورها. این چیزیه که افراد تیم ما در شبها خوابش را میبینند. ما امیدواریم که ما بتوانیم زمانی نفتهای نشت شده را پاک کنیم، و یا بتوانیم پلاستیکهای موجود در اقیانوسها را جمع آوری کنیم، ما امیدواریم که ما بتوانیم زمانی نفتهای نشت شده را پاک کنیم، و یا بتوانیم پلاستیکهای موجود در اقیانوسها را جمع آوری کنیم، و یا ما می توانیم انبوهی از این ماشینها را که با موتورهای بازیهای ویدیویی چند نفره برای کنترل این ماشینها بکار میروند، که با موتورهای بازیهای ویدیویی چند نفره برای کنترل این ماشینها بکار میروند، برای نظارت بر صخره های مرجانی و یا برای نظارت بر ماهیگیران استفاده کنیم. برای نظارت بر صخره های مرجانی و یا برای نظارت بر ماهیگیران استفاده کنیم.
Our hope is that we can use open hardware technology to better understand and protect our oceans.
امید ما اینه که بتوانیم از تکنولوژی سخت افزار باز برای درک و حفاظت بهتر از اقیانوس هایمان استفاده کنیم. امید ما اینه که بتوانیم از تکنولوژی سخت افزار باز برای درک و حفاظت بهتر از اقیانوس هایمان استفاده کنیم.
Thank you very much. (Applause) (Applause)
بسیار سپاسگزارم.( تشویق) ( تشویق )