My topic is economic growth in China and India. And the question I want to explore with you is whether or not democracy has helped or has hindered economic growth. You may say this is not fair, because I'm selecting two countries to make a case against democracy. Actually, exactly the opposite is what I'm going to do. I'm going to use these two countries to make an economic argument for democracy, rather than against democracy.
موضوع بحث من رشد اقتصادی چین و هند است. موضوع بحث من رشد اقتصادی چین و هند است. می خواهم با شما این سوال را بررسی کنم،. آیا دمکراسی مانع رشد اقتصادی بوده و یا به آن کمک کرده است. آیا دمکراسی مانع رشد اقتصادی بوده و یا به آن کمک کرده است. آیا دمکراسی مانع رشد اقتصادی بوده و یا به آن کمک کرده است. شاید شما بگوئید این عادلانه نیست، زیرا من دو کشور را برای موضوع مطالعه انتخاب کردم شاید شما بگوئید این عادلانه نیست، زیرا من دو کشور را برای موضوع مطالعه انتخاب کردم که موضوع بر علیه دمکراسی مطرح شود. در واقع، دقیقا مخالف آن چیزی است که قصد دارم انجام دهم. در واقع، دقیقا مخالف آن چیزی است که قصد دارم انجام دهم. قصد دارم از این دو کشور برای مباحثه اقتصادی برای دموکراسی استفاده کنم به جای مقابله با آن . قصد دارم از این دو کشور برای مباحثه اقتصادی برای دموکراسی استفاده کنم به جای مقابله با آن . قصد دارم از این دو کشور برای مباحثه اقتصادی برای دموکراسی استفاده کنم به جای مقابله با آن .
The first question there is why China has grown so much faster than India. Over the last 30 years, in terms of the GDP growth rates, China has grown at twice the rate of India. In the last five years, the two countries have begun to converge somewhat in economic growth. But over the last 30 years, China undoubtedly has done much better than India. One simple answer is China has Shanghai and India has Mumbai. Look at the skyline of Shanghai. This is the Pudong area. The picture on India is the Dharavi slum of Mumbai in India. The idea there behind these two pictures is that the Chinese government can act above rule of law. It can plan for the long-term benefits of the country and in the process, evict millions of people -- that's just a small technical issue. Whereas in India, you cannot do that, because you have to listen to the public. You're being constrained by the public's opinion. Even Prime Minister Manmohan Singh agrees with that view. In an interview printed in the financial press of India, He said that he wants to make Mumbai another Shanghai. This is an Oxford-trained economist steeped in humanistic values, and yet he agrees with the high-pressure tactics of Shanghai.
سوال اول ، چرا چین خیلی سریع تر از هند رشد کرده است. سوال اول ، چرا چین خیلی سریع تر از هند رشد کرده است. سوال اول ، چرا چین خیلی سریع تر از هند رشد کرده است. در طول سی سال گذشته با توجه به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، در طول سی سال گذشته با توجه به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، چین دو برابر نرخ رشد هند را داشته است. در پنج سال گذشته، هر دو کشور تا حدودی شروع کرده اند به همگرایی در رشد اقتصادی رسیده اند. در پنج سال گذشته، هر دو کشور تا حدودی شروع کرده اند به همگرایی در رشد اقتصادی رسیده اند. در پنج سال گذشته، هر دو کشور تا حدودی شروع کرده اند به همگرایی در رشد اقتصادی رسیده اند. اما در سی سال گذشته، بدون شک چین، خیلی بهتر از هند عمل کرده است. بدون شک چین، خیلی بهتر از هند عمل کرده است. یک پاسخ ساده این است که ، چین شانگهای و هند بمبدئی را دارد. یک پاسخ ساده این است که ، چین شانگهای و هند بمبدئی را دارد. به افق شانگهای نگاه کنید. این منطقه پادنگ است. این تصویری از دهاراوی از بمبئی در هند است. این تصویری از دهاراوی از بمبئی در هند است. این تصویری از دهاراوی از بمبئی در هند است. ایدۀ پشت این دو تصویر این است که دولت چین می تواند بالاتر از حکومت قانون عمل می کند. ایدۀ پشت این دو تصویر این است که دولت چین می تواند بالاتر از حکومت قانون عمل می کند. ایدۀ پشت این دو تصویر این است که دولت چین می تواند بالاتر از حکومت قانون عمل می کند. ایدۀ پشت این دو تصویر این است که دولت چین می تواند بالاتر از حکومت قانون عمل می کند. دولت می تواند برای منافع بلند مدت کشور برنامه ریزی کند و در این فرآیند ، دولت می تواند برای منافع بلند مدت کشور برنامه ریزی کند و در این فرآیند ، دولت می تواند برای منافع بلند مدت کشور برنامه ریزی کند و در این فرآیند ، فقط برای یک مسئله فنی کوچک، می تواند میلیون ها نفر را اخراج کند. فقط برای یک مسئله فنی کوچک، می تواند میلیون ها نفر را اخراج کند. در حالی که در هند، شما نمی توانید این کار را بکنید، زیرا شما باید به مردم گوش کنید. در حالی که در هند، شما نمی توانید این کار را بکنید، زیرا شما باید به مردم گوش کنید. شما محدود به افکار عمومی هستید. حتی نخست وزیر مانمهان سینگ با این نظر موافق است. حتی نخست وزیر مانمهان سینگ با این نظر موافق است. در یک مصاحبه که در مطبوعات مالی هند چاپ شد، در یک مصاحبه که در مطبوعات مالی هند چاپ شد، گفت که می خواهد بمبئی را شانگهای دیگری بکند. گفت که می خواهد بمبئی را شانگهای دیگری بکند. او اقتصاددان آموزش دیده آکسفورد در ارزش های انسانی است ، او اقتصاددان آموزش دیده آکسفورد در ارزش های انسانی است ، و در عین حال او با روشهای فشار زیادِ شانگهای موافق است. و در عین حال او با روشهای فشار زیادِ شانگهای موافق است.
So let me call it the Shanghai model of economic growth, that emphasizes the following features for promoting economic development: infrastructures, airports, highways, bridges, things like that. And you need a strong government to do that, because you cannot respect private property rights. You cannot be constrained by the public's opinion. You need also state ownership, especially of land assets, in order to build and roll out infrastructures very quickly. The implication of that model is that democracy is a hindrance for economic growth, rather than a facilitator of economic growth. Here's the key question. Just how important are infrastructures for economic growth? This is a key issue. If you believe that infrastructures are very important for economic growth, then you would argue a strong government is necessary to promote growth. If you believe that infrastructures are not as important as many people believe, then you will put less emphasis on strong government.
اجازه دهید من این را مدل رشد اقتصادی شانگهای بنامم، که تأکید بر ویژگی های زیر در جهت ارتقاء توسعه اقتصادی دارد: که تأکید بر ویژگی های زیر در جهت ارتقاء توسعه اقتصادی دارد: زیرساخت هایی مانند ، فرودگاه ها ، بزرگراه ها ، پل ها ، چیزهایی مانند آنها . زیرساخت هایی مانند ، فرودگاه ها ، بزرگراه ها ، پل ها ، چیزهایی مانند آنها . شما یک دولت قوی نیاز دارید تا این کار را انجام دهد، زیرا شما نمیتوانید احترام به حقوق مالکیت خصوصی بگذارید. شما نمیتوانید محدود به افکار عمومی باشید. منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. منظور ساخت و حفظ خیلی سریع زیر بناها ، شما نیاز به مالکیت دولتی ، بخصوص مالکیت زمین دارید. مفهوم این مدل این است که دموکراسی مانعی برای رشد اقتصادی است ، مفهوم این مدل این است که دموکراسی مانعی برای رشد اقتصادی است ، مفهوم این مدل این است که دموکراسی مانعی برای رشد اقتصادی است ، به جای اینکه تسهیل کننده رشد اقتصادی باشد. این سوال کلیدیست. ریزساختها برای رشد اقتصادی چقدر مهم هستنتد؟ ریزساختها برای رشد اقتصادی چقدر مهم هستنتد؟ این مشکل کلیدیست. اگر بر این باورید که زیر ساختها برای رشد اقتصادی بسیار مهم هستند، سپس ما موافق خواهید بود که یک دولت قدرتمند برای ترویج رشد ضروری است . سپس ما موافق خواهید بود که یک دولت قدرتمند برای ترویج رشد ضروری است . اگر باور داشته باشید که زیر ساختها به اندازه ای که خیلی از مردم باور دارند، مهم نیستند اگر باور داشته باشید که زیر ساختها به اندازه ای که خیلی از مردم باور دارند، مهم نیستند سپس شما تاکید کمتری به دولت قدرتمند می کنید. سپس شما تاکید کمتری به دولت قدرتمند می کنید.
So to illustrate that question, let me give you two countries. And for the sake of brevity, I'll call one country Country 1 and the other country Country 2. Country 1 has a systematic advantage over Country 2 in infrastructures. Country 1 has more telephones, and Country 1 has a longer system of railways. So if I were to ask you, "Which is China and which is India, and which country has grown faster?" if you believe in the infrastructure view, then you will say, "Country 1 must be China. They must have done better, in terms of economic growth. And Country 2 is possibly India."
برای روشن تر کردن سوال، اجازه دهید دو کشور را با هم مقایسه کنیم. برای روشن تر کردن سوال، اجازه دهید دو کشور را با هم مقایسه کنیم. به دلیل اختصار، من آنها را کشور اول و دیگری را کشور دوم می نامم. به دلیل اختصار، من آنها را کشور اول و دیگری را کشور دوم می نامم. به دلیل اختصار، من آنها را کشور اول و دیگری را کشور دوم می نامم. کشور اول مزیت منظمی برای زیر ساختهای اقتصادی نسبت به کشور دوم دارد. کشور اول مزیت منظمی برای زیر ساختهای اقتصادی نسبت به کشور دوم دارد. کشور اول مزیت منظمی برای زیر ساختهای اقتصادی نسبت به کشور دوم دارد. کشور اول دارای تلفن بیشتر، خط راه آهن طولانی تر است. کشور اول دارای تلفن بیشتر، خط راه آهن طولانی تر است. خب، از شما سوال می کنم، " کدام چین است و کدام هند؟ و کدام کشور رشد سریع تری داشته؟ " کدام چین است و کدام هند؟ و کدام کشور رشد سریع تری داشته؟ " کدام چین است و کدام هند؟ و کدام کشور رشد سریع تری داشته؟ اگر باور بر اهمیت زیر ساخت داشته باشید، پس می گوئید، " کشور اول باید چین باشد. اگر باور بر اهمیت زیر ساخت داشته باشید، پس می گوئید، " کشور اول باید چین باشد. آنها با توجه به رشد اقتصادی باید بهتر عمل کرده باشند. وکشوردوم احتمالا هند است."
Actually the country with more telephones is the Soviet Union, and the data referred to 1989. After the country reported very impressive statistics on telephones, the country collapsed. That's not too good. The picture there is Khrushchev. I know that in 1989 he no longer ruled the Soviet Union, but that's the best picture that I can find. (Laughter) Telephones, infrastructures do not guarantee you economic growth. Country 2, that has fewer telephones, is China. Since 1989, the country has performed at a double-digit rate every year for the last 20 years. If you know nothing about China and the Soviet Union other than the fact about their telephones, you would have made a poor prediction about their economic growth in the next two decades.
کشور با بیشترین تلفن، اتحاد جماهیر شوروی است، کشور با بیشترین تلفن، اتحاد جماهیر شوروی است، اطلاعات مربوط به سال 1989 است. بعد ازاین گزارش آماری بسیار چشمگیر تلفن، این کشور فروپاشید. بعد ازاین گزارش آماری بسیار چشمگیر تلفن، این کشور فروپاشید. این بسیار خوب نبود. این تصویر خروچف است. می دانم در سال 1989 او دیگر بر اتجاد جماهیر شوروی حکومت نمی کرد ولی این بهترین عکسی بود که پیدا کردم. می دانم در سال 1989 او دیگر بر اتجاد جماهیر شوروی حکومت نمی کرد ولی این بهترین عکسی بود که پیدا کردم. می دانم در سال 1989 او دیگر بر اتجاد جماهیر شوروی حکومت نمی کرد ولی این بهترین عکسی بود که پیدا کردم. ( خنده تماشاگران) تلفن یا زیر ساختهای دیگر تضمین کنند رشد اقتصادی نیستند. تلفن یا زیر ساختهای دیگر تضمین کنند رشد اقتصادی نیستند. کشور دوم، که تلفن کمتری دارد چین است. کشور دوم، که تلفن کمتری دارد چین است. از سال 1989، این کشور سالیانه نرخ دو رقمی برای بیست سال گذشته دارد. از سال 1989، این کشور سالیانه نرخ دو رقمی برای بیست سال گذشته دارد. از سال 1989، این کشور سالیانه نرخ دو رقمی برای بیست سال گذشته دارد. اگر اطلاعات شما در مورد چین و اتحاد جماهیر شوروی محدود به آمار تلفن آنها باشد، اگر اطلاعات شما در مورد چین و اتحاد جماهیر شوروی محدود به آمار تلفن آنها باشد، شما پیش بینی ضعیفی در مورد رشد اقتصادی آنها برای بیست سال آینده خواهید کرد. شما پیش بینی ضعیفی در مورد رشد اقتصادی آنها برای بیست سال آینده خواهید کرد. شما پیش بینی ضعیفی در مورد رشد اقتصادی آنها برای بیست سال آینده خواهید کرد.
Country 1, that has a longer system of railways, is actually India. And Country 2 is China. This is a very little known fact about the two countries. Yes, today China has a huge infrastructure advantage over India. But for many years, until the late 1990s, China had an infrastructure disadvantage vis-a-vis India. In developing countries, the most common mode of transportation is the railways, and the British built a lot of railways in India. India is the smaller of the two countries, and yet it had a longer system of railways until the late 1990s. So clearly, infrastructure doesn't explain why China did better before the late 1990s, as compared with India.
کشور اول ، که خط راه آهن طولانی تری دارد هند است. کشور اول ، که خط راه آهن طولانی تری دارد هند است. و کشور دوم چین است. حقیقت بسیار کمی در مورد دو کشور شناخته شد است. حقیقت بسیار کمی در مورد دو کشور شناخته شد است. بله، امروز چین نسبت به هند دارای مزیت در زیرساختها است. بله، امروز چین نسبت به هند دارای مزیت در زیرساختها است. اما برای سالهای زیادی، تا اواخر سال 1990،چین در برابر هند وضع نامساعد تری نسبت به هند داشت. اما برای سالهای زیادی، تا اواخر سال 1990،چین در برابر هند وضع نامساعد تری نسبت به هند داشت. اما برای سالهای زیادی، تا اواخر سال 1990،چین در برابر هند وضع نامساعد تری نسبت به هند داشت. اما برای سالهای زیادی، تا اواخر سال 1990،چین در برابر هند وضع نامساعد تری نسبت به هند داشت. در کشورهای در حال توسعه، رایج ترین عامل زیر بنایی خط راه آهن است. در کشورهای در حال توسعه، رایج ترین عامل زیر بنایی خط راه آهن است. در کشورهای در حال توسعه، رایج ترین عامل زیر بنایی خط راه آهن است. و انگلستان در هند راه آهن زیادی ساخت. هند کشور کوچکتر است و سیتم راه آهن طولانی تری را تا اواخر دهه 1990 داشت. هند کشور کوچکتر است و سیتم راه آهن طولانی تری را تا اواخر دهه 1990 داشت. هند کشور کوچکتر است و سیتم راه آهن طولانی تری را تا اواخر دهه 1990 داشت. بنابراین واضح است، زیرساخت ها روشن نمی کنند که چرا چین در مقایسه با هند، قبل از اواخر 1990s بهتر عمل کرده است. زیرساخت ها روشن نمی کنند که چرا چین در مقایسه با هند، قبل از اواخر 1990s بهتر عمل کرده است. زیرساخت ها روشن نمی کنند که چرا چین در مقایسه با هند، قبل از اواخر 1990s بهتر عمل کرده است.
In fact, if you look at the evidence worldwide, the evidence is more supportive of the view that the infrastructure are actually the result of economic growth. The economy grows, government accumulates more resources, and the government can invest in infrastructure -- rather than infrastructure being a cause for economic growth. And this is clearly the story of the Chinese economic growth. Let me look at this question more directly. Is democracy bad for economic growth? Now let's turn to two countries, Country A and Country B. Country A, in 1990, had about $300 per capita GDP as compared with Country B, which had $460 in per capita GDP. By 2008, Country A has surpassed Country B with $700 per capita GDP as compared with $650 per capita GDP. Both countries are in Asia.
در حقیت، اگر به شواهد جهانی نگاه کنید، در واقع شواهد نشان می دهد که زیرساخت ها ، نتیجه رشد اقتصادی هستند. در واقع شواهد نشان می دهد که زیرساخت ها ، نتیجه رشد اقتصادی هستند. با رشد اقتصادی، دولت منابع بیشتری را جمع آوری می کند، و میتواند در زیر ساختها سرمایگذاری کند-- با رشد اقتصادی، دولت منابع بیشتری را جمع آوری می کند، و میتواند در زیر ساختها سرمایگذاری کند-- با رشد اقتصادی، دولت منابع بیشتری را جمع آوری می کند، و میتواند در زیر ساختها سرمایگذاری کند-- به جای اینکه زیرساختها علتی برای رشد اقتصادی باشند. به جای اینکه زیرساختها علتی برای رشد اقتصادی باشند. و این به روشنی داستان رشد اقتصادی چین است. و این به روشنی داستان رشد اقتصادی چین است. اجازه دهید به این سوال واضح تر نگاه کنیم . آیا دموکراسی برای رشد اقتصادی بد است؟ اجازه دهید برگردیم به دو کشور اول و کشور دوم. کشور اول در سال 1990، تواید ناخالص داخلی سرانه حدود 300 دلار داشت، کشور اول در سال 1990، تواید ناخالص داخلی سرانه حدود 300 دلار داشت، کشور اول در سال 1990، تواید ناخالص داخلی سرانه حدود 300 دلار داشت، در مقایسه با کشور دوم که تولید ناحالص داخلی سرانه 460 دلار در سال 2008 داشت، در مقایسه با کشور دوم که تولید ناحالص داخلی سرانه 460 دلار در سال 2008 داشت، در مقایسه با کشور دوم که تولید ناحالص داخلی سرانه 460 دلار در سال 2008 داشت، کشور اول با تولید ناخالص داخلی سرانه 700 دلار از کشور دوم پیش گرفت. کشور اول با تولید ناخالص داخلی سرانه 700 دلار از کشور دوم پیش گرفت. کشور اول با تولید ناخالص داخلی سرانه 700 دلار از کشور دوم پیش گرفت. هر دو کشور در آسیا هستند.
If I were to ask you, "Which are the two Asian countries? And which one is a democracy?" you may argue, "Well, maybe Country A is China and Country B is India." In fact, Country A is democratic India, and Country B is Pakistan -- the country that has a long period of military rule. And it's very common that we compare India with China. That's because the two countries have about the same population size. But the more natural comparison is actually between India and Pakistan. Those two countries are geographically similar. They have a complicated, but shared common history. By that comparison, democracy looks very, very good in terms of economic growth.
اگر از شما بپرسنم " کدام دو کشورهای آسیائی؟ ودر کدام یک دموکراسی است؟ اگر از شما بپرسنم " کدام دو کشورهای آسیائی؟ ودر کدام یک دموکراسی است؟ اگر از شما بپرسنم " کدام دو کشورهای آسیائی؟ ودر کدام یک دموکراسی است؟ ممکن شما ادعا کنید، " بسیار خوب، شاید کشور اول چین و کشور دو م هند است." ممکن شما ادعا کنید، " بسیار خوب، شاید کشور اول چین و کشور دو م هند است." ممکن شما ادعا کنید، " بسیار خوب، شاید کشور اول چین و کشور دو م هند است." در حقیقت، کشور اول هند دموکرایک است، و کشور دوم پاکستان است-- در حقیقت، کشور اول هند دموکرایک است، و کشور دوم پاکستان است-- در حقیقت، کشور اول هند دموکرایک است، و کشور دوم پاکستان است-- کشوری که مدت طولانی حکومت نظامی داشت. کشوری که مدت طولانی حکومت نظامی داشت. این خیلی معمول است که چین و هند را با هم مقایسه کنیم. این خیلی معمول است که چین و هند را با هم مقایسه کنیم. جونکه دو کشور جمعیتی نسبتا" مشابه دارند. جونکه دو کشور جمعیتی نسبتا" مشابه دارند. ولی در حقیقت مقایسه طبیعی تر بین هند و پاکستان است. ولی در حقیقت مقایسه طبیعی تر بین هند و پاکستان است. این دو کشور از لحاظ جغرافیایی بسیار مشابه هستند. آنها رابطه بغرنجی دارند، اما با تاریخ مشترک . با این مقایسه ، از لحاظ رشد اقتصادی دموکراسی بسیار بسیار خوب به نظر می رسد. با این مقایسه ، از لحاظ رشد اقتصادی دموکراسی بسیار بسیار خوب به نظر می رسد. با این مقایسه ، از لحاظ رشد اقتصادی دموکراسی بسیار بسیار خوب به نظر می رسد.
So why do economists fall in love with authoritarian governments? One reason is the East Asian Model. In East Asia, we have had successful economic growth stories such as Korea, Taiwan, Hong Kong and Singapore. Some of these economies were ruled by authoritarian governments in the 60s and 70s and 1980s. The problem with that view is like asking all the winners of lotteries, "Have you won the lottery?" And they all tell you, "Yes, we have won the lottery." And then you draw the conclusion the odds of winning the lottery are 100 percent. The reason is you never go and bother to ask the losers who also purchased lottery tickets and didn't end up winning the prize.
پس چرا اقتصاددانان عاشق دولت های اقتدارگرا هستند؟ پس چرا اقتصاددانان عاشق دولت های اقتدارگرا هستند؟ یک دلیل آن مدل آسیای شرقی است. در شرق آسیا، ما رشد اقتصادی موفقی را مانند کره، تایوان، هنگ کنگ و سنگاپور داشته ایم. در شرق آسیا، ما رشد اقتصادی موفقی را مانند کره، تایوان، هنگ کنگ و سنگاپور داشته ایم. در شرق آسیا، ما رشد اقتصادی موفقی را مانند کره، تایوان، هنگ کنگ و سنگاپور داشته ایم. در شرق آسیا، ما رشد اقتصادی موفقی را مانند کره، تایوان، هنگ کنگ و سنگاپور داشته ایم. برخی از این اقتصادها در دهه 60 و 70 و حتی 80 دولتهای خودکامه بر آنها حکومت کرده اند. برخی از این اقتصادها در دهه 60 و 70 و حتی 80 دولتهای خودکامه بر آنها حکومت کرده اند. برخی از این اقتصادها در دهه 60 و 70 و حتی 80 دولتهای خودکامه بر آنها حکومت کرده اند. برخی از این اقتصادها در دهه 60 و 70 و حتی 80 دولتهای خودکامه بر آنها حکومت کرده اند. با این نگرش مشگل این است که مثلا" از تمامی برندگان بلیط بخت آزمایی بپرسید، با این نگرش مشگل این است که مثلا" از تمامی برندگان بلیط بخت آزمایی بپرسید، "در بخت آزمایی برنده شده اید؟" و همه آنها به شما می گویند،" بله ما بلیط بخت آزمایی را برنده شدیم." سپس نتیجه میگیرید که احتمال برنده شدن در بلیط بخت آزمایی 100 درصد است. سپس نتیجه میگیرید که احتمال برنده شدن در بلیط بخت آزمایی 100 درصد است. سپس نتیجه میگیرید که احتمال برنده شدن در بلیط بخت آزمایی 100 درصد است. دلیل آن این است شما هرگزبه خود زحمت ندادید تا از بازندگان سوال کنید کسانی که بلیط بخت آزمایی خریدند و برنده نشدند. دلیل آن این است شما هرگزبه خود زحمت ندادید تا از بازندگان سوال کنید کسانی که بلیط بخت آزمایی خریدند و برنده نشدند. دلیل آن این است شما هرگزبه خود زحمت ندادید تا از بازندگان سوال کنید کسانی که بلیط بخت آزمایی خریدند و برنده نشدند. دلیل آن این است شما هرگزبه خود زحمت ندادید تا از بازندگان سوال کنید کسانی که بلیط بخت آزمایی خریدند و برنده نشدند.
For each of these successful authoritarian governments in East Asia, there's a matched failure. Korea succeeded, North Korea didn't. Taiwan succeeded, China under Mao Zedong didn't. Burma didn't succeed. The Philippines didn't succeed. If you look at the statistical evidence worldwide, there's really no support for the idea that authoritarian governments hold a systematic edge over democracies in terms of economic growth. So the East Asian model has this massive selection bias -- it is known as selecting on a dependent variable, something we always tell our students to avoid.
برای هر یک از این دولتهای خودکامه شرق آسیا ، یک شکست همسان وجود دارد. برای هر یک از این دولتهای خودکامه شرق آسیا ، یک شکست همسان وجود دارد. برای هر یک از این دولتهای خودکامه شرق آسیا ، یک شکست همسان وجود دارد. کره جنوبی موفق شد، کره شمالی نشد. تایوان موفق شد، چین تحت سلطه مائو تسه تونگ نشد. برمه موفق نشد. فلیپین موفق نشد. اگر شما به مشاهدات آماری سراسر جهان نگاه کنید، واقعا هیچ تائیدی برای این ایده وجود ندارد که دولتهای خودکامه محرکه سیستماتیکی بر دموکراسی از نظر رشد اقتصادی بوده اند . که دولتهای خودکامه محرکه سیستماتیکی بر دموکراسی از نظر رشد اقتصادی بوده اند . که دولتهای خودکامه محرکه سیستماتیکی بر دموکراسی از نظر رشد اقتصادی بوده اند . خب، مدل شرق آسیا گزیده ای بسیار یک طرفه است ، به دلیل انتخاب یک متغیر وابسته -- خب، مدل شرق آسیا گزیده ای بسیار یک طرفه است ، به دلیل انتخاب یک متغیر وابسته -- خب، مدل شرق آسیا گزیده ای بسیار یک طرفه است ، به دلیل انتخاب یک متغیر وابسته -- چیزی که ما همواره به دانش آموزان می گوئیم که از آن احتناب کنند.
So exactly why did China grow so much faster? I will take you to the Cultural Revolution, when China went mad, and compare that country's performance with India under Indira Gandhi. The question there is: Which country did better, China or India? China was during the Cultural Revolution. It turns out even during the Cultural Revolution, China out-perfomed India in terms of GDP growth by an average of about 2.2 percent every year in terms of per capita GDP. So that's when China was mad. The whole country went mad. It must mean that the country had something so advantageous to itself in terms of economic growth to overcome the negative effects of the Cultural Revolution. The advantage the country had was human capital -- nothing else but human capital.
دقیقا" چرا چین خیلی سریع تر رشد کرد؟ من شما را به انقلاب فرهنگی می برم، زمانی که چین دیوانه شده بود، من شما را به انقلاب فرهنگی می برم، زمانی که چین دیوانه شده بود، در مقایسه با عملکرد آن کشور زمانی که اندرا گاندی در هند حکومت می کرد. در مقایسه با عملکرد آن کشور زمانی که اندرا گاندی در هند حکومت می کرد. سوال این است: کدام کشور بهتر عمل کرد، چین یا هند؟ سوال این است: کدام کشور بهتر عمل کرد، چین یا هند؟ چین در انقلاب فرهنگی بود. به نظر می رسد حتی در طول انقلاب فرهنگی، با توجه به رشد تولید ناخالص داخلی، چین سالیانه بطور سرانه 2.2 درصد از هند موفق تر عمل کرده. با توجه به رشد تولید ناخالص داخلی، چین سالیانه بطور سرانه 2.2 درصد از هند موفق تر عمل کرده. با توجه به رشد تولید ناخالص داخلی، چین سالیانه بطور سرانه 2.2 درصد از هند موفق تر عمل کرده. با توجه به رشد تولید ناخالص داخلی، چین سالیانه بطور سرانه 2.2 درصد از هند موفق تر عمل کرده. خب، این زمان آشفتگی چین بود. همه کشور دیوانه شده بودند. بدین معنا باید باشد که این کشور(چین) چیز پر منفعتی را از لحاظ رشد اقتصادی داشته بدین معنا باید باشد که این کشور(چین) چیز پر منفعتی را از لحاظ رشد اقتصادی داشته تا بر تاثیرات منفی انقلاب فرهنگی غلبه کند. تا بر تاثیرات منفی انقلاب فرهنگی غلبه کند. منافعی که این کشور داشت سرمایه انسانی بود-- منافعی که این کشور داشت سرمایه انسانی بود-- هیچ چیزی به جزء سرمایه انسانی.
This is the world development index indicator data in the early 1990s. And this is the earliest data that I can find. The adult literacy rate in China is 77 percent as compared with 48 percent in India. The contrast in literacy rates is especially sharp between Chinese women and Indian women. I haven't told you about the definition of literacy. In China, the definition of literacy is the ability to read and write 1,500 Chinese characters. In India, the definition of literacy, operating definition of literacy, is the ability, the grand ability, to write your own name in whatever language you happen to speak. The gap between the two countries in terms of literacy is much more substantial than the data here indicated. If you go to other sources of data such as Human Development Index, that data series, go back to the early 1970s, you see exactly the same contrast. China held a huge advantage in terms of human capital vis-a-vis India.
این شاخص توسعه داده های جهانی در اوایل دهه 1990 است. این شاخص توسعه داده های جهانی در اوایل دهه 1990 است. و این اولین داده هاییست که توانستم بیابم. نرخ باسوادی بزرگسالان در چین 77 درصد در مقایسه با 48 درصد در هند است. نرخ باسوادی بزرگسالان در چین 77 درصد در مقایسه با 48 درصد در هند است. نرخ باسوادی بزرگسالان در چین 77 درصد در مقایسه با 48 درصد در هند است. به خصوص تفاوت نرخ با سوادی بین زنان چین و زنان هند بسیار زیاد است. به خصوص تفاوت نرخ با سوادی بین زنان چین و زنان هند بسیار زیاد است. به خصوص تفاوت نرخ با سوادی بین زنان چین و زنان هند بسیار زیاد است. من راجع به تعریف از سوادی چیزی نگفتم. در چین تعریفِ باسوادی توانایی خواندن و نوشتن 1500 حروف چینی است. در چین تعریفِ باسوادی توانایی خواندن و نوشتن 1500 حروف چینی است. در چین تعریفِ باسوادی توانایی خواندن و نوشتن 1500 حروف چینی است. در هند ، تعریفِ باسوادی، عامل تعریف از سواد، توانایی نوشتن نام خود در هند ، تعریفِ باسوادی، عامل تعریف از سواد، توانایی نوشتن نام خود در هند ، تعریفِ باسوادی، عامل تعریف از سواد، توانایی نوشتن نام خود در هند ، تعریفِ باسوادی، عامل تعریف از سواد، توانایی نوشتن نام خود به هر زبان که شما با آن صحبت می کنند است. شکاف بین دو کشور از لحاظ باسوادی با دادهایی که در اینجا نشان دادن شده بسیار قابل توجه تر است. شکاف بین دو کشور از لحاظ باسوادی با دادهایی که در اینجا نشان دادن شده بسیار قابل توجه تر است. شکاف بین دو کشور از لحاظ باسوادی با دادهایی که در اینجا نشان دادن شده بسیار قابل توجه تر است. اگر به منابع دیگری از داده ها مانند شاخض توسعه انسانی مانند بروید، اگر به منابع دیگری از داده ها مانند شاخض توسعه انسانی مانند بروید، این مجموعه اطلاعات ، به اوایل دهه 1970 بروید، شما دقیقا" تفاوت مشابهی را می بینید. این مجموعه اطلاعات ، به اوایل دهه 1970 بروید، شما دقیقا" تفاوت مشابهی را می بینید. این مجموعه اطلاعات ، به اوایل دهه 1970 بروید، شما دقیقا" تفاوت مشابهی را می بینید. چین یک مزینت عظیم از لحاظ سرمایه انسانی نسبت به هند در دست داشت . چین یک مزینت عظیم از لحاظ سرمایه انسانی نسبت به هند در دست داشت . چین یک مزینت عظیم از لحاظ سرمایه انسانی نسبت به هند در دست داشت .
Life expectancies: as early as 1965, China had a huge advantage in life expectancy. On average, as a Chinese in 1965, you lived 10 years more than an average Indian. So if you have a choice between being a Chinese and being an Indian, you would want to become a Chinese in order to live 10 years longer. If you made that decision in 1965, the down side of that is the next year we have the Cultural Revolution. So you have to always think carefully about these decisions.
امید زندگی: در اویل 1965 ، چین مزیت بالایی در امید زندگی داشت. امید زندگی: در اویل 1965 ، چین مزیت بالایی در امید زندگی داشت. امید زندگی: در اویل 1965 ، چین مزیت بالایی در امید زندگی داشت. بطور متوسط، به عنوان یک چینی در سال 1965، شما ده سال بیشتر از متوسط یک هندی عمر می کردید. بطور متوسط، به عنوان یک چینی در سال 1965، شما ده سال بیشتر از متوسط یک هندی عمر می کردید. بطور متوسط، به عنوان یک چینی در سال 1965، شما ده سال بیشتر از متوسط یک هندی عمر می کردید. خب، اگر شما حق انتخاب بین یک چینی بودن و هندی بودن را داشتید، خب، اگر شما حق انتخاب بین یک چینی بودن و هندی بودن را داشتید، برای 10 سال زندگی بیشتر ، شما می خواستید یک چینی باشید. برای 10 سال زندگی بیشتر ، شما می خواستید یک چینی باشید. اگر شما در سال 1965 این تصمیم را گرفته بودید، پائین دست آن سال بعد ما انقلاب فرهنگی را داشتیم. پائین دست آن سال بعد ما انقلاب فرهنگی را داشتیم. خب، شما باید همیشه به دقت در مورد این تصمیم گیریها فکر کنید. خب، شما باید همیشه به دقت در مورد این تصمیم گیریها فکر کنید.
If you cannot chose your nationality, then you will want to become an Indian man. Because, as an Indian man, you have about two years of life expectancy advantage vis-a-vis Indian women. This is an extremely strange fact. It's very rare among countries to have this kind of pattern. It shows the systematic discrimination and biases in the Indian society against women. The good news is, by 2006, India has closed the gap between men and women in terms of life expectancy. Today, Indian women have a sizable life expectancy edge over Indian men. So India is reverting to the normal. But India still has a lot of work to do in terms of gender equality.
اگر هم نمیتوانستید ملّیت تان را انتخاب کنید، پس شما می خواستید به یک مرد هندی تبدیل شوید. اگر هم نمیتوانستید ملّیت تان را انتخاب کنید، پس شما می خواستید به یک مرد هندی تبدیل شوید. اگر هم نمیتوانستید ملّیت تان را انتخاب کنید، پس شما می خواستید به یک مرد هندی تبدیل شوید. چون حدود دو سال مزیت نسبت به زنان هندی دارند. چون حدود دو سال مزیت نسبت به زنان هندی دارند. این یک حقیقت بسیار عجیبی است. این نوع الگو در میان کشورها بسیار نادر است. این نوع الگو در میان کشورها بسیار نادر است. این نشان دهند تبعیض و تعصبات سیتمانیکی علیه زنان در جامعه هند است این نشان دهند تبعیض و تعصبات سیتمانیکی علیه زنان در جامعه هند است این نشان دهند تبعیض و تعصبات سیتمانیکی علیه زنان در جامعه هند است این خبر خوبی است، از سال 2006 شکاف بین زنان و مردان از نظر امید به زندگی کمتر شده . این خبر خوبی است، از سال 2006 شکاف بین زنان و مردان از نظر امید به زندگی کمتر شده . این خبر خوبی است، از سال 2006 شکاف بین زنان و مردان از نظر امید به زندگی کمتر شده . این خبر خوبی است، از سال 2006 شکاف بین زنان و مردان از نظر امید به زندگی کمتر شده . امروزه ، زنان هندی بطور قابل ملاحضه ای امید به زندگی بیشتر از مردان دارند. امروزه ، زنان هندی بطور قابل ملاحضه ای امید به زندگی بیشتر از مردان دارند. خب، هند به حالت طبیعی باز می گردد. اماهنوز هند کارهای زیادی برای برابری جنسی( برابری زنان با مردان) دارد. اماهنوز هند کارهای زیادی برای برابری جنسی( برابری زنان با مردان) دارد.
These are the two pictures taken of garment factories in Guangdong Province and garment factories in India. In China, it's all women. 60 to 80 percent of the workforce in China is women in the coastal part of the country, whereas in India, it's all men. Financial Times printed this picture of an Indian textile factory with the title, "India Poised to Overtake China in Textile." By looking at these two pictures, I say no, it won't overtake China for a while. If you look at other East Asian countries, women there play a hugely important role in terms of economic take-off -- in terms of creating the manufacturing miracle associated with East Asia. India still has a long way to go to catch up with China.
این دو تصویری است که از کارخانه پوشاک دراستان گاندونگ در هند گرفته شده است. این دو تصویری است که از کارخانه پوشاک دراستان گاندونگ در هند گرفته شده است. این دو تصویری است که از کارخانه پوشاک دراستان گاندونگ در هند گرفته شده است. در چین همه زن هستند. 60 تا 80 درصد از نیروی کارچین در مناطق ساحلی کشور زنان هستند در حالی که در هند همه مرد هستند. 60 تا 80 درصد از نیروی کارچین در مناطق ساحلی کشور زنان هستند در حالی که در هند همه مرد هستند. 60 تا 80 درصد از نیروی کارچین در مناطق ساحلی کشور زنان هستند در حالی که در هند همه مرد هستند. فاینانشیال تایمز این عکس را چاپ کرد با این سرفصل که " هند آماده پیش گرفتن از چین در صنایع نساجی است." فاینانشیال تایمز این عکس را چاپ کرد با این سرفصل که " هند آماده پیش گرفتن از چین در صنایع نساجی است." فاینانشیال تایمز این عکس را چاپ کرد با این سرفصل که " هند آماده پیش گرفتن از چین در صنایع نساجی است." با نگاه کردن به این دو تصویر، من می گویم نمی توانند از چین برای مدتها پیشی بگیرند. با نگاه کردن به این دو تصویر، من می گویم نمی توانند از چین برای مدتها پیشی بگیرند. اگر به دیگر کشورهای شرق آسیا نگاه کنید، زنان نقش بسیارعظیمی دارند، اگر به دیگر کشورهای شرق آسیا نگاه کنید، زنان نقش بسیارعظیمی از لحاظ پیشرفت اقتصادی دارند، اگر به دیگر کشورهای شرق آسیا نگاه کنید، زنان نقش بسیارعظیمی از لحاظ پیشرفت اقتصادی دارند، از لحاظ خلق معجزه تولید در شرق آسیا. از لحاظ خلق معجزه تولید در شرق آسیا. هند هنوز راه طولانی برای رسیدن به چین را در پیش دارد. هند هنوز راه طولانی برای رسیدن به چین را در پیش دارد.
Then the issue is, what about the Chinese political system? You talk about human capital, you talk about education and public health. What about the political system? Isn't it true that the one-party political system has facilitated economic growth in China? Actually, the answer is more nuanced and subtle than that. It depends on a distinction that you draw between statics of the political system and the dynamics of the political system. Statically, China is a one-party system, authoritarian -- there's no question about it. Dynamically, it has changed over time to become less authoritarian and more democratic. When you explain change -- for example, economic growth; economic growth is about change -- when you explain change, you use other things that have changed to explain change, rather than using the constant to explain change. Sometimes a fixed effect can explain change, but a fixed effect only explains changes in interaction with the things that change.
مسئله این است که ، در مورد سیستم سیاسی چین چه؟ مسئله این است که ، در مورد سیستم سیاسی چین چه؟ شما در باره سرمایه های انسانی صحبت می کنید، شما در باره آموزش و بهداشت عمومی صحبت می کنید. شما در باره سرمایه های انسانی صحبت می کنید، شما در باره آموزش و بهداشت عمومی صحبت می کنید. اما در مورد نظام سیاسی چه؟ آیا حقیقت داره که سیستم تک حزبی سیاسی تسهیل کنند رشد اقتصادی در چین شده است؟ آیا حقیقت داره که سیستم تک حزبی سیاسی تسهیل کنند رشد اقتصادی در چین شده است؟ در واقع، پاسخ بسیار ظریف تر و دقیق تر ازآن است. این به تمایزی که شما بین سیستم سیاسی ثابت و نظام سیاسی پویا قائل هستید، بستگی دارد. این به تمایزی که شما بین سیستم سیاسی ثابت و نظام سیاسی پویا قائل هستید، بستگی دارد. این به تمایزی که شما بین سیستم سیاسی ایستا و نظام سیاسی پویا قائل هستید، بستگی دارد. از جنبه ایستایی، چین دارای یک نظام تک حزبی است، خودکامه-- هیچ شکی در این مورد نیست. از جنبه ایستایی، چین دارای یک نظام تک حزبی است، خودکامه-- هیچ شکی در این مورد نیست. از جنبه پویایی، آن در طول زمان برای کاهش خودکامگی و افزایش دموکراسی تغییر کرده است از جنبه پویایی، آن در طول زمان برای کاهش خودکامگی و افزایش دموکراسی تغییر کرده است هنگامی که شما تغییر را شرح می دهید-- برای مثال، رشد اقتصادی؛ رشد اقتصادی در مورد تغییر است-- هنگامی که تغییر را شرح می دهید، شما از چیزهای دیگری که تغییر کرده اند استفاده می کنید، به جای استفاده از شرح دائمی تغییر. شما از چیزهای دیگری که تغییر کرده اند استفاده می کنید، به جای استفاده از شرح دائمی تغییر. گاهی یک نتیجه ثابت می تواند تغییر را شرح دهد، اما یک نتیجه ثابت تنها تغییرات حاصل از اثر متقابل با چیزهایی که تغییر کرده اند را شرح می دهد. اما یک نتیجه ثابت تنها تغییرات حاصل از اثر متقابل با چیزهایی که تغییر کرده اند را شرح می دهد.
In terms of the political changes, they have introduced village elections. They have increased the security of proprietors. And they have increased the security with long-term land leases. There are also financial reforms in rural China. There is also a rural entrepreneurial revolution in China. To me, the pace of political changes is too slow, too gradual. And my own view is the country is going to face some substantial challenges, because they have not moved further and faster on political reforms. But nevertheless, the system has moved in a more liberal direction, moved in a more democratic direction.
در تغییرات سیاسی، آنها با انتخابات روستایی آشنا شده اند. در تغییرات سیاسی، آنها با انتخابات روستایی آشنا شده اند. امنیّت مالکیت آنها افزایش یافته است. و امنیّت اجاره زمین آنها توسط اجاره های بلند مدت افزایش یافته است. و امنیّت اجاره زمین آنها توسط اجاره های بلند مدت افزایش یافته است. همچنین اصلاحات مالی در روستاهای چین وچود دارد بعلاوه انقلاب کارآفرینی در روستاهای چین وجود دارد. به نظر من، سرعت تغییرات سیاسی خیلی آهسته و خیلی تدریجی است. به نظر من، سرعت تغییرات سیاسی خیلی آهسته و خیلی تدریجی است. نگاه شخصی من این است که کشور می رود که با چالشهای پایداری روبرو شود، نگاه شخصی من این است که کشور می رود که با چالشهای پایداری روبرو شود، زیرا آنها برای اصلاحات سیاسی بیشتر و سریع تری حرکت نکرده اند. اما با این حال، این سیستم در جهت لیبرال ترشدن حرکت کرده است ، اما با این حال، این سیستم در جهت لیبرال ترشدن حرکت کرده است ، در جهت دموکراتیک تر حرکت کرده.
You can apply exactly the same dynamic perspective on India. In fact, when India was growing at a Hindu rate of growth -- about one percent, two percent a year -- that was when India was least democratic. Indira Gandhi declared emergency rule in 1975. The Indian government owned and operated all the TV stations. A little-known fact about India in the 1990s is that the country not only has undertaken economic reforms, the country has also undertaken political reforms by introducing village self-rule, privatization of media and introducing freedom of information acts. So the dynamic perspective fits both with China and in India in terms of the direction.
شما می توانید همان دیدگاه پویا را در هند اعمال کنید. در حقیقت، هنگامی که هند در هندو در حال رشد بود -- در حقیقت، هنگامی که هند در هندو در حال رشد بود -- سالیانه در حدود یک درصد تا دو درصد-- این زمانی بود که هند از نظر دمکراسیی در پایین ترین موقعیت بود. ایندرا گاندی قانون اضطراری را در سال 1975 اعلام کرد. دولت هند گرداننده و مالک تمامی ایستگاه های تلوزیونی شد. دولت هند گرداننده و مالک تمامی ایستگاه های تلوزیونی شد. حقیقت نسبتا" مشهوری درباره هند دردهه سال 1990 این است که این کشور نه تنها اصلاحات افتصادی را پیاده کرد این است که این کشور نه تنها اصلاحات افتصادی را انجام داد بلکه این کشور اصلاحات سیاسی را با معرفی حکومت خودگردان روستایی ، بلکه این کشور اصلاحات سیاسی را با معرفی حکومت خودگردان روستایی ، خصوصی سازی رسانه ها و معرفی آزادی فعالییتهای اطلاعاتی را نیز انجام داد. خصوصی سازی رسانه ها و معرفی آزادی فعالییتهای اطلاعاتی را نیز انجام داد. خب، دیدگاهای پویا، متناسب و هم سو در هر دو کشور چین و هند می باشد. خب، دیدگاهای پویا، متناسب و هم سو در هر دو کشور چین و هند می باشد. خب، دیدگاهای پویا، متناسب و هم سو در هر دو کشور چین و هند می باشد.
Why do many people believe that India is still a growth disaster? One reason is they are always comparing India with China. But China is a superstar in terms of economic growth. If you are a NBA player and you are always being compared to Michael Jordan, you're going to look not so impressive. But that doesn't mean that you're a bad basketball player. Comparing with a superstar is the wrong benchmark. In fact, if you compare India with the average developing country, even before the more recent period of acceleration of Indian growth -- now India is growing between eight and nine percent -- even before this period, India was ranked fourth in terms of economic growth among emerging economies. This is a very impressive record indeed.
چرا بسیاری از مردم بر این باورند که هند هنوز هم یک فاجعه رشد است ( رشد خیلی پایینی دارد)؟ چرا بسیاری از مردم بر این باورند که هند هنوز هم یک فاجعه رشد است ( رشد خیلی پایینی دارد)؟ یکی از دلایل آن این است که همواره هند و چین با هم مقایسه می شوند. یکی از دلایل آن این است که همواره هند و چین با هم مقایسه می شوند. اما چین از نظر رشد اقتصادی یک سوپراستار است. اما چین از نظر رشد اقتصادی یک سوپراستار است. اگر شما یک بازیکن اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا باشید، همواره با مایکل جردن مقایسه می شوید، اگر شما یک بازیکن اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا باشید، همواره با مایکل جردن مقایسه می شوید، شما خیلی چشمگیرو گیرا نخواهید شد. اما این بدین معنی نیست که شما بازیکن بدی هستید. اما این بدین معنی نیست که شما بازیکن بدی هستید. مقایسه با یک سوپراستار یک معیار اشتباه است. مقایسه با یک سوپراستار یک معیار اشتباه است. در حقیقت، اگر هند را با متوسط کشورهای در حال توسعه مقایسه کنید، در حقیقت، اگر هند را با متوسط کشورهای در حال توسعه مقایسه کنید، حتی قبل از دوره اخیر افزایش سرعت رشد هند-- حتی قبل از دوره اخیر افزایش سرعت رشد هند-- اکنون هند رشدی بین 8 تا 9 درصد دارد-- حتی قبل از این دوره، هند رتبه چهارم رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای در حال ظهور داشت. حتی قبل از این دوره، هند رتبه چهارم رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای در حال ظهور داشت. حتی قبل از این دوره، هند رتبه چهارم رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای در حال ظهور داشت. بدون شک این یک رکورد بسیار چشمگیری است.
Let's think about the future: the dragon vis-a-vis the elephant. Which country has the growth momentum? China, I believe, still has some of the excellent raw fundamentals -- mostly the social capital, the public health, the sense of egalitarianism that you don't find in India. But I believe that India has the momentum. It has the improving fundamentals. The government has invested in basic education, has invested in basic health. I believe the government should do more, but nevertheless, the direction it is moving in is the right direction. India has the right institutional conditions for economic growth, whereas China is still struggling with political reforms.
اجازه بدهید به آینده فکر کنیم، اژدها در مقابل فیل. اجازه بدهید به آینده فکر کنیم، اژدها در مقابل فیل. کدام کشور دارای رشد شتابی است؟ به باور من چین هنور دارای برخی اصول بنیادی ممتاز است -- به باور من چین هنور دارای برخی اصول بنیادی ممتاز است -- بیشتر در زمینه های سرمایه اجتماعی، بهداشت عمومی، بیشتر در زمینه های سرمایه اجتماعی، بهداشت عمومی، حس مساوات طلبی است که در هند آنها را پیدا نمی کنید. حس مساوات طلبی است که در هند آنها را پیدا نمی کنید. ولی من بر این باورم که هند دارای ( رشد) شتابی است. اصول بنیادی رو به بهبودند. دولت در آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ابتدایی سرمایه گذاری کرده است. دولت در آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ابتدایی سرمایه گذاری کرده است. معتقدم که این دولت می بایستی بیشتر کار کند،اما با این حال، مسیر حرکت در جهت درستی است. معتقدم که این دولت می بایستی بیشتر کار کند،اما با این حال، مسیر حرکت در جهت درستی است. معتقدم که این دولت می بایستی بیشتر کار کند،اما با این حال، مسیر حرکت در جهت درستی است. هند دارای نهاد های مناسب برای رشد اقتصادی است، هند دارای نهاد های مناسب برای رشد اقتصادی است، در حالی که چین هنوز با اصلاحات سیاسی در تقلاست. در حالی که چین هنوز با اصلاحات سیاسی در تقلاست.
I believe that the political reforms are a must for China to maintain its growth. And it's very important to have political reforms, to have widely shared benefits of economic growth. I don't know whether that's going to happen or not, but I'm an optimist. Hopefully, five years from now, I'm going to report to TEDGlobal that political reforms will happen in China.
من معتقدم که اصلاحات سیاسی باید برای حفظ رشد چین صورت پذیرد. من معتقدم که اصلاحات سیاسی باید برای حفظ رشد چین صورت پذیرد. و این بسیار مهم است که اصلاحات سیاسی باشند، برای داشتن مشارکت گسترده در منافع حاصل از رشد اقتصادی. من نمی دانم که این اتفاق خواهد افتاد یا نه، اما من خوشبین هستم. من نمی دانم که این اتفاق خواهد افتاد یا نه، اما من خوشبین هستم. امیدوارم، پنج سال دیگر، گزارشی در تد جهانی داشته باشم که اصلاحات سیاسی در چین صورت خواهد گرفت. امیدوارم، پنج سال دیگر، گزارشی در تد جهانی داشته باشم که اصلاحات سیاسی در چین صورت خواهد گرفت.
Thank you very much.
بسیار سپاسگزارم.
(Applause)
( تشویق تماشاگران)