Frugal Digital is essentially a small research group at C.I.D. where we are looking to find alternate visions of how to create a digitally inclusive society. That's what we're after. And we do this because we actually believe that silicon technology today is mostly about a culture of excess. It's about the fastest and the most efficient and the most dazzling gadget you can have, while about two-thirds of the world can hardly reach the most basic of this technology to even address fundamental needs in life, including health care, education and all these kinds of very fundamental issues.
" دیجیتال باصرفه -Frugal Digital " در اصل یک گروه تحقیقاتی کوچک در .C.I.D است. جایی که ما در پی دیدگاه های جدیدی برای نحوه ی تجهیز کامل دیجیتالی جامعه هستیم. جایی که ما در پی دیدگاه های جدیدی برای نحوه ی تجهیز کامل دیجیتالی جامعه هستیم. این هدفی است که ما دنبال می کنیم. و ما این کار را به این دلیل انجام می دهیم که معتقدیم تکنولوژی سیلیکونی امروزه فرهنگی اسراف گرایانه را در پیش گرفته است. و ما این کار را به این دلیل انجام می دهیم که معتقدیم تکنولوژی سیلیکونی امروزه فرهنگی اسراف گرایانه را در پیش گرفته است. و ما این کار را به این دلیل انجام می دهیم که معتقدیم تکنولوژی سیلیکونی امروزه فرهنگی اسراف گرایانه را در پیش گرفته است. فرهنگ جدید در پی سریع ترین و مؤثر ترین و شگفت انگیز ترین ایزاریست که شما می توانید داشته باشید ، فرهنگ جدید در پی سریع ترین و مؤثر ترین و شگفت انگیز ترین ایزاریست که شما می توانید داشته باشید ، در حالی که دو- سوم جهان به سختی می توانند به بنیادی ترین تکنولوژی ها دسترسی داشته باشند ، در حالی که دو-سوم جهان به سختی می توانند به بنیادی ترین تکنولوژی ها دسترسی داشته باشند ، تا حتی نیاز های ساده ی خود را در زندگی برطرف کنند ، از جمله تأمین سلامتی، تحصیل و باقی مسائل خیلی بنیادی زندگی. از جمله تأمین سلامتی، تحصیل و باقی مسائل خیلی بنیادی زندگی.
So before I start, I want to talk about a little anecdote, a little story about a man I met once in Mumbai. So this man, his name is Sathi Shri. He is an outstanding person, because he's a small entrepreneur. He runs a little shop in one of the back streets of Mumbai. He has this little 10-square-meter store, where so much is being done. It's incredible, because I couldn't believe my eyes when I once just happened to bump into him. Basically, what he does is, he has all these services for micro-payments and booking tickets and all kinds of basic things that you would go online for, but he does it for people offline and connects to the digital world. More importantly, he makes his money by selling these mobile recharge coupons, you know, for the prepaid subscriptions. But then, in the backside, he's got this little nook with a few of his employees where they can fix almost anything. Any cell phone, any gadget you can bring them, they can fix it. And it's pretty incredible because I took my iPhone there, and he was like, "Yeah, do you want an upgrade?" "Yes." (Laughter) I was a bit skeptical, but then, I decided to give him a Nokia instead. (Laughter)
بنابراین قبل از این که شروع کنم، می خواهم به یک قضیه به طور مختصر اشاره کنم ، قضیه ی مردی که او را در بمبئی دیدم. این مرد، ساتی شرای است. به نظر من او فوق العاده است ، چون یک کارآفرین کوچک است. او یک مغازه ی کوچک را در یکی خیابان های فقیر نشین بمبئی می گرداند. او یک مغازه ی کوچک را در یکی خیابان های فقیر نشین بمبئی می گرداند. او این مغازه ی کوچک 10 متر مربعی را دارد ، در حالی که کار های خیلی بزرگی را در آن جا انجام می دهد. واقعا خارق العاده است ، وقتی که یک بار به طور سر زده به مغازه ی او رفتم، نمی توانستم چیزی را که می دیدم باور کنم. به طور کلی، کاری که انجام می دهد شامل این موارد می شود ، انواع خدمات انتقال وجه از طریق کارت های اعتباری و رزرو بلیت و خیلی چیز های ساده ی دیگر که برای آن ها شما باید به اینترنت متصل شوید ، او این کار ها را برای مردم انجام می داد ، و آن ها را به دنیای دیجیتال متصل می کرد. از آن مهم تر، او از فروش این کارت شارژ های تلفن همراه پول به دست می آورد ، از آن مهم تر، او از فروش این کارت شارژ های تلفن همراه پول به دست می آورد ، به عنوان یک درآمد تضمینی. اما داخل مغازه، او این پستوی کوچک و تعدادی شاگرد دارد، اما داخل مغازه، او این پستوی کوچک و تعدادی شاگرد دارد، که تقریبا می توانند همه چیز را درست کنند. هر تلفن همراهی، و هر وسیله ی الکترونیکی که به آن ها بدهید می توانند آن را درست کنند. وقتی گوشی آی فون خودم را آن جا بردم واقعا تعجب زده شدم ، او از من پرسید، "خب، می خواهی گوشی را ارتقاء بدهی ؟" "بله." (خنده ی حاضرین) من اول کمی دو دل بودم، اما بعد تصمیم گرفتم ، به او یک گوشی نوکیا بدهم. (خنده ی حاضرین)
But what I was amazed about is this reverse engineering and know-how that's built into this little two meters of space. They have figured out everything that's required to dismantle, take things apart, rewrite the circuitry, re-flash the firmware, do whatever you want to with the phone, and they can fix anything so quickly. You can hand over a phone this morning and you can go pick it up after lunch, and it was quite incredible.
ولی چیزی که مرا متعجب کرد این روش مهندسی معکوس و فناورانه ای بود ، که در این دو متر مربع فضا به کار برده شده بود. آن ها هر چیزی را که برای جدا کردن اجزای وسایل الکترونیکی، اوراق کردن آن ها ، آن ها هر چیزی را که برای جدا کردن اجزای وسایل الکترونیکی، اوراق کردن آن ها ، طراحی مجدد مدار، بهینه سازی سخت افزار ، و هر کاری که بخواهید با موبایل انجام دهید نیاز داشتند مهیا کرده بودند ، و می توانند هر چیزی را سریع درست کنند. شما می توانید امروز صبح موبایل خود را تحویل دهید ، و آن را بعد از ناهار تحویل بگیرید ، و این خیلی فوق العاده بود.
But then we were wondering whether this is a local phenomenon, or is truly global? And, over time, we started understanding and systematically researching what this tinkering ecosystem is about, because that is something that's happening not just in one street corner in Mumbai. It's actually happening in all parts of the country. It's even happening in Africa, like, for example, in Cape Town we did extensive research on this. Even here in Doha I found this little nook where you can get alarm clocks and watches fixed, and it's a lot of tiny little parts. It's not easy. You've got to try it on your own to believe it.
اما ما نمی دانستیم که این کار تنها در همین محل انجام می شود ، یا این که جهانی است ؟ و در طی زمان، ما با انجام دادن یک سری تحقیقات فهمیدیم که این اکوسیستم دستکاری چگونه است ، و در طی زمان، ما با انجام دادن یک سری تحقیقات فهمیدیم که این اکوسیستم دستکاری چگونه است ، و در طی زمان، ما با انجام دادن یک سری تحقیقات فهمیدیم که این اکوسیستم دستکاری چگونه است ، چون تنها در یک گوشه ی خیابان در بمبئی اتفاق نمی افتد ؛ چون تنها در یک گوشه ی خیابان در بمبئی اتفاق نمی افتد ؛ بلکه در حقیقت در سراسر کشور اتفاق می افتد. بلکه حتی در آفریقا هم اتفاق می افتد، به طور مثال، در "کیپ تون" ما تحقیقات گسترده ای در این باره انجام دادیم. حتی همین جا در دوحه (قطر) من این دکه ی کوچک را پیدا کردم ، که شما می توانید ساعت های زنگ دار و مچی خود را در آن جا تعمیر کنید ، در حالی که این ساعت های اجزای بسیار ریز زیادی دارند؛ و کار ساده ای نیست. شما باید خودتان این کار را امتحان کنید تا بفهمید.
But what fuels this? It's this entire ecosystem of low-cost parts and supplies that are produced all over the world, literally, and then redistributed to basically service this industry, and you can even buy salvaged parts. Basically, you don't have to necessarily buy brand new things. You have condemned computers that are stripped apart, and you can buy salvaged components and things that you can reassemble in a new configuration.
ولی چه چیزی به این کسب و کار رونق می بخشد ؟ این اکوسیستم اجزای الکترونیکی و ابزار کم هزینه ای که در سراسر جهان تولید می شوند ، این اکوسیستم اجزای الکترونیکی و ابزار کم هزینه ای که در سراسر جهان تولید می شوند ، و سپس اجزایی که مجددا برای تأمین این صنعت به چرخه باز می گردند ، شما حتی می توانید اجزای بازیافت شده را بخرید. شما اصولا مجبور نیستید که وسایل مدل جدید بخرید. شما کامپیوتر های خراب شده را رها کرده اید ، شما کامپیوتر های خراب شده را رها کرده اید ، در حالی که می توانید با خرید اجزای اوراق شده دوباره کامپیوتر را از نو بازسازی کنید. در حالی که می توانید با خرید اجزای اوراق شده دوباره کامپیوتر را از نو بازسازی کنید.
But what does this new, sort of, approach give us? That's the real question, because this is something that's been there, part of every society that's deprived of enough resources. But there's an interesting paradigm. There's the traditional crafts, and then there's the technology crafts. We call it the technology crafts because these are emerging. They're not something that's been established. It's not something that's institutionalized. It's not taught in universities. It's taught [by] word of mouth, and it's an informal education system around this.
اما این روش جدید چه سودی برای ما دارد ؟ این یک سوال جدی است، چون مسئله این است که ، بخشی از هر جامعه ای از منابع کافی بی بهره است. بخشی از هر جامعه از منابع کافی بی بهره است. این جا یک سمبل جالب داریم. در این سمت صنایع دستی را داریم ، و در سمت دیگر صنایع تکنولوژیک. ما به آن ها می گوییم صنایع تکنولوژیک، چون در حال شناخته شدن هستند. آن ها هنوز آن قدر ها گسترده نشده اند. هنوز این کار به مرحله ی رسمی شدن نرسیده است. این کار در دانشگاه ها تدریس نمی شود. این کار به صورت غیر آکادمیک آموزش داده می شود ، و تنها سیستم آموزشی غیر رسمی برای آن وجود دارد.
So we said, "What can we get out of this? You know, like, what are the key values that we can get out of this?" The main thing is a fix-it-locally culture, which is fantastic because it means that your product or your service doesn't have to go through a huge bureaucratic system to get it fixed. It also affords us cheap fabrication, which is fantastic, so it means that you can do a lot more with it. And then, the most important thing is, it gives us large math for low cost. So it means that you can actually embed pretty clever algorithms and lots of other kinds of extendable ideas into really simple devices.
ما با خودمان گفتیم، "ما چه برداشتی می توانیم از این قضیه انجام بدهیم ؟" "یا به عبارتی چه کاری را با برداشت از این قضیه می توانیم انجام دهیم ؟" اصلی ترین عمل یک فرهنگ تعمیر وسایل به صورت محلی است ، که این فوق العاده است چون این کار به این معناست که ، محصول خریداری شده توسط شما برای تعمیر شدن الزاما وارد مراحل سرسام آور کاغذ بازی نمی شود. محصول خریداری شده توسط شما برای تعمیر شدن الزاما وارد مراحل سرسام آور کاغذ بازی نمی شود. این کار همچنین به ما کمک می کند که یک مراحل ساخت ارزان داشته باشیم ، و این یعنی شما می توانید کار های خیلی زیادی با آن انجام دهید. و بنابراین، مهم تر از همه، بیشترین بهره وری را با کمترین هزینه خواهیم داشت. و همچنین شما می توانید برنامه های هوشمندانه و حجم عظیمی از ایده های قابل بسط داده شدن را در یک وسیله ی ساده جای دهید. و همچنین شما می توانید برنامه های هوشمندانه و حجم عظیمی از ایده های قابل بسط داده شدن را در یک وسیله ی ساده جای دهید. و همچنین شما می توانید برنامه های هوشمندانه و حجم عظیمی از ایده های قابل بسط داده شدن را در یک وسیله ی ساده جای دهید.
So, what we call this is a silicon cottage industry. It's basically what was the system or the paradigm before the industrial revolution is now re-happening in a whole new way in small digital shops across the planet in most developing countries.
ما به این یک صنعت "کلبه ی سیلیکونی" می گوییم. (اشاره به شرکت "دره ی سیلیکونی" استیو جابز) این اساسا چیزی است که این سیستم قبل از رخ دادن مجدد انقلاب صنعتی جدید این اساسا چیزی است که این سیستم قبل از رخ دادن مجدد انقلاب صنعتی جدید با روشی کاملا متفاوت در مغازه های دیجیتالی کوچک پیشرفته ترین کشور های جهان بود. با روشی کاملا متفاوت در مغازه های دیجیتالی کوچک پیشرفته ترین کشور های جهان بود.
So, we kind of toyed around with this idea, and we said, "What can we do with this? Can we make a little product or a service out of it?" So one of the first things we did is this thing called a multimedia platform. We call it a lunch box. Basically one of the contexts that we studied was schools in very remote parts of India. So there is this amazing concept called the one-teacher school, which is basically a single teacher who is a multitasker who teaches this amazing little social setting. It's an informal school, but it's really about holistic education. The only thing that they don't have is access to resources. They don't even have a textbook sometimes, and they don't even have a proper curriculum.
ما کمی این ایده را تجزیه و تحلیل کردیم ، و از خودمان پرسیدیم، "ما با این ایده چه کاری می توانیم انجام دهیم ؟" "آیا می توانیم یک سری محصول تولید کنیم یا یک خدمت از طریق آن ارائه دهیم ؟" یکی از اولین کار هایی که ما در این راستا انجام دادیم این پروژه به نام "ایستگاه چندرسانه ای" بود. ما به آن "ظرف غذا" می گوییم. اساسا یکی از زمینه هایی که ما در مورد آن ها تحقیق کردیم مدارس بخش های بسیار دور افتاده ی هند بود. اساسا یکی از زمینه هایی که ما در مورد آن ها تحقیق کردیم مدارس بخش های بسیار دور افتاده ی هند بود. تصویری که می بینید یک روش جالب است که "مدرسه ی یک معلمه" نامیده می شود ، که در اصل یک معلم چند منظوره است که به این جمعیت کوچک بامزه ی دانش آموز ها تدریس می کند. که در اصل یک معلم چند منظوره است که به این جمعیت کوچک بامزه ی دانش آموز ها تدریس می کند. این یک مدرسه ی غیر رسمی است ، که البته آموزش هایی بسیار کلی و مفید و مختصر به آن ها می دهد. تنها چیزی که آن ها از آن بی بهره هستند، دسترسی به منابع علمی است. آن ها حتی یک کتاب و گاهی اوقات حتی برنامه ی درسی مناسبی ندارند. آن ها حتی یک کتاب و گاهی اوقات حتی برنامه ی درسی مناسبی ندارند.
So we said, "What can we do to empower this teacher to do more?" How to access the digital world? Instead of being the sole guardian of information, be a facilitator to all this information. So we said, "What are the steps required to empower the teacher?" How do you make this teacher into a digital gateway, and how do you design an inexpensive multimedia platform that can be constructed locally and serviced locally?" So we walked around. We went and scavenged the nearby markets, and we tried to understand, "What can we pick up that will make this happen?"
ما از خودمان پرسیدیم، "ما چه کاری می توانیم انجام دهیم تا این معلم بتواند کار بیشتری انجام دهد ؟" چگونه می توان با دنیای دیجیتال ارتباط برقرار نمود ؟ به جای این که نگهبان انحصاری اطلاعات باشید ، دسترسی به این اطلاعات را راحت تر کنید. ما از خودمان پرسیدیم، "چه مراحلی برای کمک به این معلم مورد نیاز است ؟" چگونه می توانیم این معلم را به دنیای دیجیتال متصل کنیم ؟ و چگونه می توانیم یک ایستگاه چند رسانه ای ارزان قیمت طراحی کنیم ، که بتوان آن را به طور محلی ساخت و مورد استفاده قرار داد ؟ ما آن اطراف را بررسی کردیم. ما تمام گوشه کنار های مغازه های اطراف آن جا را گشتیم ، و تلاش کردیم تا بفهمیم، "از چه چیزی می توانیم استفاده کنیم تا به هدفمان برسیم ؟"
So the thing that we got was a little mobile phone with a little pico projector that comes for about 60 dollars. We went a bought a flashlight with a very big battery, and a bunch of small speakers. So essentially, the mobile phone gives us a connected multimedia platform. It allows us to get online and allows us to load up files of different formats and play them. The flashlight gives us this really intense, bright L.E.D., and six hours worth of rechargeable battery pack, and the lunch box is a nice little package in which you can put everything inside, and a bunch of mini speakers to sort of amplify the sound large enough. Believe me, those little classrooms are really noisy. They are kids who scream at the top of their voices, and you really have to get above that. And we took it back to this little tinkering setup of a mobile phone repair shop, and then the magic happens. We dismantle the whole thing, we reassemble it in a new configuration, and we do this hardware mashup, systematically training the guy how to do this. Out comes this, a little lunch box -- form factor.
وسیله ای که بالاخره به آن رسیدیم ، یک تلفن همراه کوچک با یک ویدیو پروژکتور کوچک بود ، که حدود ۶۰ دلار قیمت داشت. ما یک چراغ قوه با یک باتری خیلی بزرگ خریدیم ، و همین طور تعداد بلندگو. بدین ترتیب، تلفن همراه به ما یک ایستگاه چندرسانه ای آن لاین می دهد. بدین ترتیب، تلفن همراه به ما یک ایستگاه چندرسانه ای آن لاین می دهد. این به ما اجازه می دهد که به اینترنت متصل شویم و فایل های با فرمت های مختلف را بگیریم و آن ها را اجرا کنیم. این به ما اجازه می دهد که به اینترنت متصل شویم و فایل های با فرمت های مختلف را بگیریم و آن ها را اجرا کنیم. چراغ قوه به ما نور قوی لامپ های L.E.D. را به همراه ۶ ساعت دوام باتری های قابل شارژ را می دهند ، چراغ قوه به ما نور قوی لامپ های L.E.D. را به همراه ۶ ساعت دوام باتری های قابل شارژ را می دهند ، و ظرف غذا یک جعبه ی کوچک و جمع و جور است که شما می توانید چیز های زیادی را درون آن قرار دهید ، و ظرف غذا یک جعبه ی کوچک و جمع و جور است که شما می توانید چیز های زیادی را درون آن قرار دهید ، مثلا تعدادی بلندگوی کوچک برای تقویت صدا به اندازه ی کافی. مثلا تعدادی بلندگوی کوچک برای تقویت صدا به اندازه ی کافی. آن کلاس های کوچک واقعا پر سر و صدا هستند. بچه هایی هستند که با تمام قدرتشان جیغ می کشند ، و شما باید قدرت صدایی که می خواهید پخش کنید از آن فراتر ببرید. ما آن را به این تعمیرگاه کوچک در یک مغازه ی کوبایل فروشی بردیم ، ما آن را به این تعمیرگاه کوچک در یک مغازه ی کوبایل فروشی بردیم ، و بعد معجزه اتفاق افتاد. آن ها همه چیز را پیاده کردند ، و از نو با یک آرایش جدید سوار کردند ، ما این مخلوط سخت افزاری را داشتیم ، که به فرد نشان می داد چگونه باید با آن کار کرد. در نهایت ما این را داشتیم، یک جعبه ی غذای کوچک -- شکل استاندارد آن.
(Applause)
(تشویق حاضرین)
And we systematically field tested, because in the field testing we learned some important lessons, and we went through many iterations. One of the key issues was battery consumption and charging. Luminosity was an issue, when you have too much bright sunlight outside. Often the roofs are broken, so you don't have enough darkness in the classroom to do these things.
و ما مرتبا آزمایش می کردیم ، چون در حین آزمایش ها نکته های مهمی را یاد می گرفتیم، و بار ها و بار ها تکرار می کردیم. یکی از نکات مهمی که ما به آن رسیدیم مصرف باتری و شارژ مجدد آن بود. روشنایی هم مسئله ی مهمی بود، مخصوصا وقتی نور خورشید زیادی در بیرون از کلاس دارید. معمولا سقف ها شکسته اند، بنابراین برای نشان دادن تصاویر به اندازه ی کافی تاریکی برقرار نیست. معمولا سقف ها شکسته اند، بنابراین برای نشان دادن تصاویر به اندازه ی کافی تاریکی برقرار نیست.
We extended this idea. We tested it many times over, and the next version we came up with was a box that kind of could trickle charge on solar energy, but most importantly connect to a car battery, because a car battery is a ubiquitous source of power in places where there's not enough electricity or erratic electricity.
ما روی این ایده کار کردیم. ما آن را بار ها و بار ها آزمایش کردیم ، و در نتیجه فرم بعدی آن که ساخته شد جعبه ای بود که می توانست خود را کم کم با انرژی خورشیدی شارژ کند ، و در نتیجه فرم بعدی آن که ساخته شد جعبه ای بود که می توانست خود را کم کم با انرژی خورشیدی شارژ کند ، و از آن مهم تر قابلیت اتصال آن به باتری خودرو بود ، چون در مکان هایی که الکترسیته کافی یا به طور منظم وجود ندارد باتری خودرو یک منبع انرژی قابل دسترسی می باشد. چون در مکان هایی که الکترسیته کافی یا به طور منظم وجود ندارد باتری خودرو یک منبع انرژی قابل دسترسی می باشد. چون در مکان هایی که الکترسیته کافی یا به طور منظم وجود ندارد باتری خودرو یک منبع انرژی قابل دسترسی می باشد.
And the other key thing that we did was make this box run off a USB key, because we realized that even though there was GPRS and all that on paper, at least, in theory, it was much more efficient to send the data on a little USB key by surface mail. It might take a few days to get there, but at least it gets there in high definition and in a reliable quality. So we made this box, and we tested it again and again and again, and we're going through multiple iterations to do these things.
و کار با ارزش دیگری که انجام دادیم این بود که یک پورت USB برای آن قرار دادیم ، و کار با ارزش دیگری که انجام دادیم این بود که یک پورت USB برای آن قرار دادیم ، چون فهمیدیم اگرچه سیستم های اینترنت و GPRS و غیره وجود دارند ، ولی حداقل، فرستادن اطلاعات از طریق یک پورت USB کوچک به نظر مطمئن تر از فرستادن ایمیل می آید. ولی حداقل، فرستادن اطلاعات از طریق یک پورت USB کوچک به نظر مطمئن تر از فرستادن ایمیل می آید. استفاده از این روش ممکن است دسترسی به اطلاعات را چند روز به تعویق بیندازد ، استفاده از این روش ممکن است دسترسی به اطلاعات را چند روز به تعویق بیندازد ، اما حداقل با جزئیات کامل و کیفیت بالا به دست معلم می رسد. بنابراین ما این جعبه را ساختیم، و آن را دوباره امتحان کردیم ، و دوباره و دوباره، و ما چندین و چند بار این گونه تغییرات را اعمال کردیم. و دوباره و دوباره، و ما چندین و چند بار این گونه تغییرات را اعمال کردیم.
But it's not limited to just education. This kind of a technique or metrology can actually be applied to other kinds of areas, and I'm going to tell you one more little story. It's about this little device called a medi-meter. It's basically a little health care screening tool that we developed.
اما این کار ما تنها به سیستم آموزشی محدود نمی شد. این نوع تکنیک یا فن ، می تواند در زمینه های دیگری نیز استفاده شود ، پس من یک قضیه ی کوتاه دیگر نیز برای شما می گویم. این قضیه مربوط به این دستگاه کوچک به نام "سلامت سنج" می شود. به طور کلی این دستگاهی که ساخته ایم یک دستگاه تشخیص میزان سلامتی است.
In India, there is a context of these amazing people, the health care workers called ASHA workers. They are essentially foot soldiers for the health care system who live in the local community and are trained with basic tools and basic concepts of health care, and the main purpose is basically to inform people to basically, how to lead a better life, but also to divert or sort of make recommendations of what kind of health care should they approach? They are basically referral services, essentially.
در هند، ما افراد فوق العاده ای مثل این افراد داریم ، مددیار هایی که به آن ها مددیاران آشا (ASHA workers) گفته می شود. آن ها در اصل سربازان پیاده سیستم بهداشت و سلامتی هستند که در بین مردم زندگی می کنند ، آن ها در اصل سربازان پیاده سیستم بهداشت و سلامتی هستند که در بین مردم زندگی می کنند ، و با اسباب بنیادی و اصول ساده ی بهداشت آموزش داده شده اند، و هدف اصلی اساسا آگاه کردن مردم برای هدایت کردن آن ها برای داشتن یک زندگی بهتر می باشد ، و هدف اصلی اساسا آگاه کردن مردم برای هدایت کردن آن ها برای داشتن یک زندگی بهتر می باشد ، و همچنین ارائه ی مشاوره برای این که چگونه بهداشت را رعایت کنند ؟ و همچنین ارائه ی مشاوره برای این که چگونه بهداشت را رعایت کنند ؟ آن ها به طور خیلی ساده فقط بیماران را به مراکز بهداشتی ارجاع می دهند.
But the problem with that is that we realized after a bunch of research that they are amazing at referring people to the nearest clinic or the public health care system, but what happens at the public health care system is this: these incredibly long lines and too many people who overload the system simply because there's not enough doctors and facilities for the population that's being referred. So everything from a common cold to a serious case of malaria gets almost the same level of attention, and there's no priorities.
ولی مشکل این روش این است که ما بعد از کمی تحقیقات فهمیدیم که ولی مشکل این روش این است که ما بعد از کمی تحقیقات فهمیدیم که آن ها بسیاری از مردم را به نزدیک ترین مرکز پزشکی یا بیمارستان ارجاع می دهند ، آن ها بسیاری از مردم را به نزدیک ترین مرکز پزشکی یا بیمارستان ارجاع می دهند ، اما در نتیجه در مراکز بهداشتی این اتفاق رخ می دهد : صفوف فوق العاده طولانی و حجم زیادی از مردم در برابر این مراکز تشکیل می شوند ، فقط به این دلیل که مراکز و پزشکان کافی به اندازه ی افراد مراجعه کننده وجود ندارد. فقط به این دلیل که مراکز و پزشکان کافی به اندازه ی افراد مراجعه کننده وجود ندارد. بنابراین همه ی بیماران از یک سرماخوردگی معمولی گرفته تا یک مورد مالاریای خطرناک به یک اندازه اهمیت داده می شوند ، بنابراین همه ی بیماران از یک سرماخوردگی معمولی گرفته تا یک مورد مالاریای خطرناک به یک اندازه اهمیت داده می شوند ، و اولویتی وجود ندارد.
So we said, "Come on, there's got to be a better way of doing this for sure." So we said, "What can we do with the ASHA worker that'll allow this ASHA worker to become an interesting filter, but not just a filter, a really well thought through referral system that allows load balancing of the network, and directs patients to different sources of health care based on the severity or the criticalness of those situations?"
ما با خودمان گفتیم، "خب، مطمئنا راه بهتری برای انجام این کار وجود دارد." ما با خودمان گفتیم، "خب، مطمئنا راه بهتری برای انجام این کار وجود دارد." از خودمان پرسیدیم، "چه تغییری می توانیم در مورد مددیاران آشا ایجاد کنیم ،" "که به آن ها اجازه دهد تا یک فیلتر مناسب برای بیماران باشند ،" "و نه تنها یک فیلتر، بلکه به طور هوشمند بیماران را به مراکز بهداشتی رجوع دهند ،" "تا میزان مراجعه ی مردم به یک تعادل قابل قبول برسد ،" "و بیماران را متناسب با شدت بیماری یا وخامت وضع آن ها به مراکز بهداشتی مختلف بفرستند ؟" "و بیماران را متناسب با شدت بیماری یا وخامت وضع آن ها به مراکز بهداشتی مختلف بفرستند ؟"
So the real key question was, how do we empower this woman? How do we empower her with simple tools that's not diagnostic but more screening in nature so she at least knows how to advise the patients better? And that'll make such a huge difference on the system, because the amount of waiting time and the amount of distances that people need to travel, often sometimes seven to 15 kilometers, sometimes by foot, to get a simple health check done, is very, very detrimental in the sense that it really dissuades people from getting access to health care. So if there was something that she could do, that would be amazing.
سوال اصلی ما این بود که ، چگونه می توانیم عملکرد این زن را بهبود ببخشیم ؟ چگونه می توانیم عملکرد او را با استفاده از وسایل پیش پا افتاده که مخصوص تشخیص طبی نیستند ، اما می توانند وضعیت سلامتی را نشان دهد بهبود ببخشیم ، تا او حداقل بداند چگونه به بیمارانش بهتر مشاوره بدهد ؟ این کار تغییر بسیار بزرگی در سیستم ایجاد می کند ، زیرا زمان انتظار در نوبت طولانی است و مسافتی که مردم باید طی کنند ، گاهی تا 7 تا 15 کیلومتر می رسد ، زیرا زمان انتظار در نوبت طولانی است و مسافتی که مردم باید طی کنند ، گاهی تا 7 تا 15 کیلومتر می رسد ، زیرا زمان انتظار در نوبت طولانی است و مسافتی که مردم باید طی کنند ، گاهی تا 7 تا 15 کیلومتر می رسد ، بعضی اوقات مردم این مسافت را با پای پیاده می روند تا یک معاینه ساده انجام دهند ، این اتفاق به قدری به مردم آسیب می زند که آن ها را از مراجعه به مراکز بهداشتی دلسرد می کند. این اتفاق به قدری به مردم آسیب می زند که آن ها را از مراجعه به مراکز بهداشتی دلسرد می کند. بنابراین اگر او بتواند کاری انجام دهد که تغییری ایجاد کند، فوق العاده خواهد بود. بنابراین اگر او بتواند کاری انجام دهد که تغییری ایجاد کند، فوق العاده خواهد بود.
So what we did was that we converted this device into a medical device. I want to demo this actually, because it's a very simple process.
و کاری که ما انجام دادیم این بود که این وسیله را به یک دستگاه پزشکی تبدیل کنیم. و کاری که ما انجام دادیم این بود که این وسیله را به یک دستگاه پزشکی تبدیل کنیم. من می خواهم نحوه ی کارکرد آن را به طور مختصر نمایش دهم ، چون واقعا روش کار ساده ای دارد.
Bruno, do you want to join us? (Cheers) Come along. (Applause)
برونو، لطفا روی سن می آیی ؟ (تشویق) بیا روی سن. (تشویق حاضرین)
So, what we're going to do is that we're going to measure a few basic parameters on you, including your pulse rate and the amount of oxygen that's there in your blood. So you're going to put your thumb on top of this.
خب، کاری که می خواهم انجام دهم ، اندازه گیری یک سری مشخصات فیزیکی ساده ی تو است ، مثل میزان ضربان قلب در واحد زمان و میزان اکسیژن درون خون تو. مثل میزان ضربان قلب در واحد زمان و میزان اکسیژن درون خون تو. تو باید شست خود را روی نوک آن قرار دهی.
Bruno Giussani: Like this, works?
برونو گیوسانی : "این طوری کار می کند ؟"
Vinay Venkatraman: Yeah. That's right. BG: Okay.
وینای ونکاترامن : "دقیقا، درسته." برونو : "خیلی خب."
VV: So I'm going to start it up. I hope it works. (Beeps) It even beeps, because it's an alarm clock, after all. So ... (Laughter)
وینای : "من دستگاه راه روشن می کنم. امیدوارم کار کند." (صدای دستگاه) این دستگاه حتی صدا تولید می کند، چون به هر حال یک ساعت زنگ دار است. خب ... (خنده ی حاضرین)
So I take it into the start position, and then I press the read button. (Beeps) So it's taking a little reading from you. (Beeps) And then the pointer goes and points to three different options. Let's see what happens here. (Beeps) Oh Bruno, you can go home, actually.
من عقربه ی آن را به موقعیت شروع می برم ، سپس دکمه ی گرفتن اطلاعات را فشار می دهم. (صدای دستگاه) این دستگاه کمی از مشخصات فیزیکی تو را می گیرد. (صدای دستگاه) و سپس عقربه حرکت می کند و سه ناحیه را برای انتخاب حالت در اختیاردارد. ببینیم چه اتفاقی می افتد. (صدای دستگاه) برونو ! تو می توانی به خانه بروی !
BG: Great. Good news. (Applause)
برونو : "عالیه ! خبر خوبی بود." (تشویق حاضرین)
VV: So ... (Applause)
وینای : خب ... (تشویق حاضرین)
So the thing about this is that if the pointer, unfortunately, had pointed to the red spot, we would have to rush you to a hospital. Luckily, not today. And if it had pointed to the orange or the amber, it basically meant you had to have, sort of, more continuous care from the health care worker. So that was a very simple three-step screening process that could basically change the equation of how public health care works in so many different ways.
خب، یک نکته در مورد دستگاه این است که ، اگر عقربه، متأسفانه، در ناحیه ی قرمز متوقف می شد ، ما باید تو را سریعا به بیمارستان می رساندیم. خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. ولی اگر در ناحیه ی نارنجی، یا کهربایی متوقف می شد ، به طور ساده به این معنا بود که ، شما باید از مددجوی خود کمک و مشاوره ی بیشتری بگیرید. این یک روش تشخیص سلامتی ساده ی سه حالته است ، که می تواند به طور خیلی ساده روش عملکرد سیستم بهداشت جامعه را دگرگون کند. که می تواند به طور خیلی ساده روش عملکرد سیستم بهداشت جامعه را دگرگون کند.
BG: Thank you for the good news. VV: Yeah.
برونو : "بابت خبر های خوبت متشکرم." وینای : "قابلی نداشت."
(Applause) So, very briefly, I'll just explain to you how this is done, because that's the more interesting part. So essentially, the three things that are required to make this conversion from this guy to this guy is a cheap remote control for a television that you can almost find in every home today, some parts from a computer mouse, basically, something that you can scavenge for very low cost, and a few parts that have to be pre-programmed. Basically this is a micro-controller with a few extra components that can be shipped for very little cost across the world, and that's what is all required with a little bit of local tinkering talent to convert the device into something else. So we are right now doing some systematic field tests to basically ascertain whether something like this actually makes sense to the ASHA worker.
(تشویق حاضرین) خب، به طور خلاصه روش انجام این کار را برای شما توضیح می دهم ، چون جالب ترین قسمت این کار است. اساسا، سه چیز برای تبدیل این وسیله، به این وسیله مورد نیاز است : اساسا، سه چیز برای تبدیل این وسیله، به این وسیله مورد نیاز است : یک ریموت کنترل تلویزیون ارزان قیمت ، که امروزه تقریبا در هر خانه ای پیدا می شود ، تکه هایی از اعضای یک موس کامپیوتر ، چیز هایی که می توانید با کمترین قیمت اوراق کنید ، و تکه هایی که باید کمی دستکاری شوند. به طور کلی این یک قطعه ی الکترونیکی با کمی قطعات اضافه است ، که با کمترین هزینه می توان آن ها را به سراسر جهان فرستاد ، و این تمام چیز های مورد نیاز برای ساختن این وسیله است ؛ البته با کمی هوش و ذوق فنی محلی افراد برای تبدیل این ساعت به وسیله مورد نظر. البته با کمی هوش و ذوق فنی محلی افراد برای تبدیل این ساعت به وسیله مورد نظر. در حال حاضر ما یک سری آزمایش در این زمینه انجام می دهیم ، تا مشخص کند این وسیله به کار مددیاران آشا می آید یا نه. تا مشخص کند این وسیله به کار مددیاران آشا می آید یا نه.
We are going through some reference tests to compare it against professional equipment to see if there's a degree of change in efficacy and if it actually makes an impact in people's lives. But most importantly, what we are trying to do right now is we are trying to scale this up, because there are over 250,000 ASHA workers on the ground who are these amazing foot soldiers, and if we can give at least a fraction of them the access to these things, it just changes the way the economics of public health care works, and it changes the way systems actually function, not just on a systematic planning level, but also in a very grassroots, bottom-up level.
ما چند آزمایش اصولی انجام می دهیم تا آن زا با وسایل پیشرفته مقایسه کنیم ، تا ببینیم آیا تغییری برای بالا بردن دقت آن مورد نیاز است ، و آیا بر زندگی مردم تأثیر گذار است ؟ اما از همه مهم تر ، کاری که در حال حاضر انجام می دهیم ، این است که استفاده از این وسیله را گسترش دهیم ، زیرا بیش از ۲۵۰ِ۰۰۰ مددیار آشا در هند وجود دارند ، که سربازان خارق العاده ی بهداشت هستند ، و اگر بتوانیم حداقل به بخشی از آنان قابلیت دسترسی به این وسیله را بدهیم ، روند سیستم بهداشت عمومی به طور کلی عوض خواهد شد ، و به عبارتی عملکرد سیستم ها را دگرگون می کند ، نه تنها در حد یک نقشه و تئوری ، بلکه بسیار گسترده و اساسی.
So that's it, and we hope to do this in a big way. Thank you. (Applause)
امیدواریم تا این کار را به طور کامل انجام دهیم. متشکرم. (تشویق حاضرین)
(Applause)
(تشویق حاضرین)