This is a painting from the 16th century from Lucas Cranach the Elder. It shows the famous Fountain of Youth. If you drink its water or you bathe in it, you will get health and youth. Every culture, every civilization has dreamed of finding eternal youth. There are people like Alexander the Great or Ponce De León, the explorer, who spent much of their life chasing the Fountain of Youth. They didn't find it. But what if there was something to it? What if there was something to this Fountain of Youth?
این یک نقاشی از قرن شانزدهم اثر لوکاس کراناخ است. این اثر، چشمهی جوانی معروف را نشان میدهد. اگر آب آن را بنوشید یا در آن استحمام کنید، سالم و جوان خواهید شد. هر فرهنگی، هر تمدنی رویای پیدا کردن جوانی ابدی را داشته است. مردمانی مانند اسکندر کبیر یا پونس دِ لئون مکتشف هستند که بیشتر زندگیشان را در تعقیب چشمهی جوانی گذراندند. اما آن را پیدا نکردند. اما چه میشود اگر چیزی درباره آن وجود داشته باشد؟ چه میشود اگر چیزی درباره چشمه ی جوانی وجود داشته باشد؟
I will share an absolutely amazing development in aging research that could revolutionize the way we think about aging and how we may treat age-related diseases in the future. It started with experiments that showed, in a recent number of studies about growing, that animals -- old mice -- that share a blood supply with young mice can get rejuvenated. This is similar to what you might see in humans, in Siamese twins, and I know this sounds a bit creepy. But what Tom Rando, a stem-cell researcher, reported in 2007, was that old muscle from a mouse can be rejuvenated if it's exposed to young blood through common circulation. This was reproduced by Amy Wagers at Harvard a few years later, and others then showed that similar rejuvenating effects could be observed in the pancreas, the liver and the heart. But what I'm most excited about, and several other labs as well, is that this may even apply to the brain.
من یک پیشرفت بسیار شگفت انگیز در تحقیقات سالخوردگی را به شما خواهم گفت که میتواند در شیوه فکر کردن ما درباره ی سالخوردگی انقلابی به پا کند و اینکه چطور در آینده، بیماریهای مرتبط با سن را درمان کنیم. این کار با آزمایش هایی شروع شد که نشان داد، در تعدادی از مطالعات اخیر درباره ی رشد، که حیواناتی(موشهای پیر)که یک منبع خون را با موشهای جوان به اشتراک میگذارند، می توانند دوباره جوان شوند. این شبیه به آن چیزی است که شاید درانسانها ببینید،دردوقلوهای به هم چسبیده، و من میدانم که این، کمی غیرعادی به نظر می آید. اما آنچه که تام راندو،محقق سلولهای بنیادی، در سال ۲۰۰۷ گزارش کرد، این بود که ماهیچه ی پیر یک موش می تواند دوباره جوان شود اگر در معرض خون تازه و جوان، از طریق گردش مشترک قرار گیرد. این توسط اِمی واگِرز،چند سال بعد در هاروارد از نو تولید شد و نشان داد که تاثیرات جوان سازی مجدد مشابه قابل مشاهده است در پانکراس،کبد و قلب. اما چیزی که من وتعداد زیادی ازآزمایشگاههای دیگردرباره ی آن خیلی هیجان زده هستیم، این است که شاید حتی برای مغز کاربرد داشته باشد.
So, what we found is that an old mouse exposed to a young environment in this model called parabiosis, shows a younger brain -- and a brain that functions better. And I repeat: an old mouse that gets young blood through shared circulation looks younger and functions younger in its brain. So when we get older -- we can look at different aspects of human cognition, and you can see on this slide here, we can look at reasoning, verbal ability and so forth. And up to around age 50 or 60, these functions are all intact, and as I look at the young audience here in the room, we're all still fine.
لذا،آنچه که یافتیم این است که یک موش پیر که در معرض یک محیط جوان قرار میگیرد، در این مدل که همبسته زیست نامیده میشود، یک مغز جوانتر نشان میدهد و یک مغزی که بهتر عمل می کند. و تکرار میکنم: یک موش پیر که خون جوان و تازه از طریق گردش به اشتراک گذاشته،دریافت میکند جوانتر به نظر میرسد و مغزش جوانترعمل میکند بنابراین زمانی که پیر می شویم می توانیم به جنبه های متفاوت ادراک انسان نگاه کنیم، و شما میتوانید این اسلاید را اینجا ببینید، می توانیم به استدلال،توانایی کلامی وغیره نگاه کنیم. و تا حدود سنین ۵۰ یا ۶۰ سال، این عملکرد ها سالم هستند و همانطور که به مخاطبین جوان دراینجا نگاه میکنم،ما همگی هنوز خوب هستیم.
(Laughter)
(خنده ی جمعی)
But it's scary to see how all these curves go south. And as we get older, diseases such as Alzheimer's and others may develop. We know that with age, the connections between neurons -- the way neurons talk to each other, the synapses -- they start to deteriorate; neurons die, the brain starts to shrink, and there's an increased susceptibility for these neurodegenerative diseases.
اما این ترسناک است که ببینید چطور تمامی این منحنی ها پایین می روند. و همانطور که مسن تر میشویم، بیماریهایی همچون آلزایمر وغیره ممکن است پیشرفت کنند. ما میدانیم که همراه با سن، ارتباطات بین نورون ها راهی که نورونها با هم حرف میزنند،سیناپس ها شروع به خراب شدن می کنند. نورونها میمیرند،مغز شروع به کوچک شدن میکند و استعداد افزایش یافته ای برای بیماری های عصبی وجود دارد
One big problem we have -- to try to understand how this really works at a very molecular mechanistic level -- is that we can't study the brains in detail, in living people. We can do cognitive tests, we can do imaging -- all kinds of sophisticated testing. But we usually have to wait until the person dies to get the brain and look at how it really changed through age or in a disease. This is what neuropathologists do, for example. So, how about we think of the brain as being part of the larger organism. Could we potentially understand more about what happens in the brain at the molecular level if we see the brain as part of the entire body? So if the body ages or gets sick, does that affect the brain? And vice versa: as the brain gets older, does that influence the rest of the body? And what connects all the different tissues in the body is blood. Blood is the tissue that not only carries cells that transport oxygen, for example, the red blood cells, or fights infectious diseases, but it also carries messenger molecules, hormone-like factors that transport information from one cell to another, from one tissue to another, including the brain. So if we look at how the blood changes in disease or age, can we learn something about the brain? We know that as we get older, the blood changes as well, so these hormone-like factors change as we get older. And by and large, factors that we know are required for the development of tissues, for the maintenance of tissues -- they start to decrease as we get older, while factors involved in repair, in injury and in inflammation -- they increase as we get older.
یک مشکل بزرگی که داریم..درتلاش برای فهم این که این چطور کار میکند در یک سطح مولکولی و مکانیکی... این است که ما نمی توانیم جزئیات مغز را در افراد زنده مطالعه کنیم. ما میتوانیم آزمون های شناختی انجام دهیم، می توانیم عکسبرداری کنیم... همه ی انواع آزمون های پیشرفته. اما معمولاً باید صبر کنیم تا شخص بمیرد تا مغز را گرفته و بررسی کنیم که چطور دراثرسالخوردگی یا بیماریها تغییر کرده است. این کاری است که نوروپاتولوژیست ها انجام می دهند،برای مثال. لذا، درباره ی اینکه ما مغز را به عنوان بخشی ازاُرگان بزرگتر در نظر میگیریم چطور؟ ما میتوانیم بالقوه بیشتر بفهمیم درباره ی اینکه در سطح مولکولی چه اتفاقی در مغز می افتد اگر به مغز به عنوان بخشی از کل بدن نگاه کنیم؟ بنابراین اگر بدن سالخورده یا بیمار شود، آیا بر مغز تاثیر میگذارد؟ و برعکس:همانطورکه مغز پیر می شود، آیا روی بقیه ی بدن اثر می گذارد؟ و آنچه که تمام بافت های متفاوت بدن را متصل می کند، خون است. خون بافتی است که نه تنها سلولها راحمل میکند که اکسیژن را انتقال میدهد،برای مثال، گلبول های قرمز، یا با بیماریهای عفونی مبارزه میکند، بلکه مولکولهای پیغامبررا هم حمل میکند، فاکتورهای شبه هورمون که اطلاعات را انتقال میدهند از یک سلول به سلول دیگر، از یک بافت به بافت دیگر، از جمله مغز. بنابراین اگر به چگونگی تغییر خون براثر بیماری یا سالخوردگی نگاه کنیم، آیا میتوانیم چیزی درباره ی مغز یاد بگیریم؟ ما میدانیم که با افزایش سن، خون هم تغییر میکند، لذا فاکتورهای شبه هورمون با افزایش سن تغییر میکنند. ومعمولاً، فاکتورهایی که می شناسیم موردنیاز هستند برای توسعه ی بافت ها، برای نگهداری از بافت ها... همانطور که سن افزایش می یابد، آنها شروع به کاهش می کنند، درحالیکه فاکتورهایی که درترمیم آسیب و التهاب درگیر هستند، با افزایش سن،افزایش می یابند.
So there's this unbalance of good and bad factors, if you will. And to illustrate what we can do potentially with that, I want to talk you through an experiment that we did. We had almost 300 blood samples from healthy human beings 20 to 89 years of age, and we measured over 100 of these communication factors, these hormone-like proteins that transport information between tissues. And what we noticed first is that between the youngest and the oldest group, about half the factors changed significantly. So our body lives in a very different environment as we get older, when it comes to these factors. And using statistical or bioinformatics programs, we could try to discover those factors that best predict age -- in a way, back-calculate the relative age of a person. And the way this looks is shown in this graph. So, on the one axis you see the actual age a person lived, the chronological age. So, how many years they lived.
لذا این عدم تعادل فاکتورهای خوب و بد وجود دارد، و برای شرح دادن این که چه کاری میتوانیم به طوربالقوه برای آن انجام دهیم، می خواهم با شما از طریق آزمایشی که انجام دادیم صحبت کنم. ما تقریباً ۳۰۰ نمونه خون ازافراد سالم داشتیم از سنین ۲۰ تا ۸۹ سال، و بیش از ۱۰۰ تا از این فاکتورهای ارتباطی را اندازه گرفتیم، این پروتئین های شبه هورمون که اطلاعات را بین بافتها انتقال میدهند. و آنچه که ما در ابتدا توجه کردیم، این است که بین جوانترین و پیرترین گروه ، حدود نیمی از فاکتورها به طورچشمگیری تغییر کردند. بنابراین با افزایش سن،بدن ما در یک محیط خیلی متفاوت زندگی میکند، زمانی که به این فاکتورها می آید. وبا استفاده از نرم افزار های آماری یا بیواَنفورماتیکی، توانستیم تلاش کنیم با کشف آن فاکتورهایی که بهترین سن را پیش بینی میکنند در یک مسیر،سن نسبی شخص را با محاسبات بازگشتی به دست آوریم. و طریقه ای که این دیده می شود، در این نمودار نشان داده شده است. لذا، روی یک محور،شما سن حقیقی یک شخص را میبینید، سن تاریخی. بنابراین، تعداد سالهایی که زندگی کردند
And then we take these top factors that I showed you, and we calculate their relative age, their biological age. And what you see is that there is a pretty good correlation, so we can pretty well predict the relative age of a person. But what's really exciting are the outliers, as they so often are in life. You can see here, the person I highlighted with the green dot is about 70 years of age but seems to have a biological age, if what we're doing here is really true, of only about 45. So is this a person that actually looks much younger than their age? But more importantly: Is this a person who is maybe at a reduced risk to develop an age-related disease and will have a long life -- will live to 100 or more? On the other hand, the person here, highlighted with the red dot, is not even 40, but has a biological age of 65. Is this a person at an increased risk of developing an age-related disease? So in our lab, we're trying to understand these factors better, and many other groups are trying to understand, what are the true aging factors, and can we learn something about them to possibly predict age-related diseases?
و سپس ما این فاکتورهای برتری که به شما نشان دادم را میگیریم، و ما سن نسبی آنها را محاسبه می کنیم، سن بیولوژیکی آنها. و آنچه که میبینید این است که یک همبستگی خیلی خوب وجود دارد، لذا ما می توانیم خیلی خوب، سن نسبی شخص را پیش بینی کنیم. اما آنچه که واقعاً هیجان انگیز است، گروه ناهمگن هستند، همانطور که اغلب آنها زنده هستند. شما می توانید اینجا ببینید،شخصی که با نقطه ی سبز برجسته کردم حدوداً ۷۰ سال سن دارد. ولی اگرآنچه که ما اینجا انجام دادیم واقعاً درست باشد، به نظر میرسد که سن بیولوژیکی او فقط ۴۵ سال است. لذا آیا این شخصی است که واقعاً خیلی جوانتر از سِنش به نظر میرسد؟ اما خیلی مهمتر این است که آیا ممکن است این فرد در ریسک کم تری برای پیشرفت بیماری های وابسته به سن قرارداشته باشد و طول عمر ۱۰۰ سال یا بیشتر داشته باشد از طرف دیگر،شخصی که دراینجا با نقطه ی قرمز مشخص شده، حتی ۴۰ سال هم سن ندارد، ولی سن بیولوژیکی ۶۵ سال دارد. آیا این شخص درریسک افزاینده ای برای پیشرفت بیماریهای وابسته به سن قرار دارد؟ لذا در آزمایشگاه،ما در تلاش برای درک بهتر این فاکتورها هستیم و تعداد زیادی گروه های دیگر تلاش میکنند برای درک آنچه که فاکتورهای سالخوردگی واقعی هستند، و آیا میتوانیم چیزهایی درباره ی آنهابرای پیش بینی بیماریهای مرتبط با سن یادبگیریم؟
So what I've shown you so far is simply correlational, right? You can just say, "Well, these factors change with age," but you don't really know if they do something about aging. So what I'm going to show you now is very remarkable and it suggests that these factors can actually modulate the age of a tissue. And that's where we come back to this model called parabiosis.
بنابراین آنچه که به شما نشان داده ام، به سادگی همبستگی دارد،درست است؟ شما فقط میتوانید بگویید: "خوب،این فاکتورها با سن تغییر میکنند" اما شما واقعاً نمیدانید آیا آنها کاری درباره ی سالخوردگی انجام میدهند؟ لذا آنچه که الان به شما نشان خواهم داد بسیار قابل توجه است. و این اظهار میکند که این فاکتورها میتوانند واقعاً سن یک بافت را تعدیل کنند. و این،جایی است که ما به این مدل که همبسته زیستی نامیده می شود،بازمیگردیم
So, parabiosis is done in mice by surgically connecting the two mice together, and that leads then to a shared blood system, where we can now ask, "How does the old brain get influenced by exposure to the young blood?" And for this purpose, we use young mice that are an equivalency of 20-year-old people, and old mice that are roughly 65 years old in human years.
لذا،همبسته زیستی در موش ها انجام شد توسط ارتباط دو موش از طریق جراحی و منجر به یک سیستم خون مشترک میشود جایی که ما الان میتوانیم بپرسیم: "چگونه مغز پیر تاثیر میگیرد توسط درمعرض خون جوان قرار گرفتن؟" و برای این هدف، ما از موشهای جوان استفاده کردیم که معادل انسانهای ۲۰ ساله هستند، وموشهای پیر که معادل انسانهای۶۵ ساله هستند
What we found is quite remarkable. We find there are more neural stem cells that make new neurons in these old brains. There's an increased activity of the synapses, the connections between neurons. There are more genes expressed that are known to be involved in the formation of new memories. And there's less of this bad inflammation. But we observed that there are no cells entering the brains of these animals. So when we connect them, there are actually no cells going into the old brain, in this model. Instead, we've reasoned, then, that it must be the soluble factors, so we could collect simply the soluble fraction of blood which is called plasma, and inject either young plasma or old plasma into these mice, and we could reproduce these rejuvenating effects, but what we could also do now is we could do memory tests with mice.
آنچه که ما دریافتیم کاملاً قابل توجه است. ما دریافتیم که سلولهای بنیادی عصبی بیشتری وجود دارد که نورونهای جدید میسازند در این مغزهای پیر. فعالیت افزاینده در سیناپس ها وجود دارد، ارتباطات بین نورونها. تعداد بیشتری ژنهایی وجود دارند که بیان میشودکه شناخته میشوند برای درگیربودند در شکل دادن به حافظه های جدید. و آنجا کمتر از این التهاب بد وجود دارد. اما ما مشاهده کردیم که هیچ سلولی وارد مغزهای این حیوانات نمیشوند. پس زمانی که ما آنها را متصل میکنیم در این مدل،درواقع هیچ سلولی وارد مغز پیر نمیشود. در عوض،استدلال کردیم که این باید فاکتورهای محلول باشد، لذا ما توانستیم به راحتی بخش محلول خون را که پلاسما نامیده می شود،جدا کنیم وهم پلاسمای جوان وهم پلاسمای پیر را به این موش ها تزریق کنیم و توانستیم این اثرات جوان کننده را از نو تولید کنیم، اما چیزیکه همچنین توانستیم الان انجام دهیم، این است که توانستیم تست های حافظه با موش ها انجام دهیم.
As mice get older, like us humans, they have memory problems. It's just harder to detect them, but I'll show you in a minute how we do that. But we wanted to take this one step further, one step closer to potentially being relevant to humans. What I'm showing you now are unpublished studies, where we used human plasma, young human plasma, and as a control, saline, and injected it into old mice, and asked, can we again rejuvenate these old mice? Can we make them smarter?
همانطور که موشها پیرتر می شوند، مثل ما انسانها،مشکل حافظه دارند. این فقط سخت تر است که آنها را تشخیص دهیم. من تا یک دقیقه ی آینده به شما نشان خواهم داد که چگونه این را انجام دادیم اما میخواستیم این را یک قدم جلوتر ببریم یک قدم نزدیکتر به مرتبط بودن با انسانها. آنچه که الان به شما نشان می دهم، مطالعات منتشر نشده هستند آنجا که ما از پلاسمای انسان استفاده کردیم، پلاسمای انسان جوان، و به عنوان یک کنترل،محلول نمکی، و به موش های پیر تزریق شد، و پرسیدیم،آیا می توانیم دوباره این موش های پیر را دوباره جوان کنیم؟ آیا می توانیم آنها را باهوشتر کنیم؟
And to do this, we used a test. It's called a Barnes maze. This is a big table that has lots of holes in it, and there are guide marks around it, and there's a bright light, as on this stage here. The mice hate this and they try to escape, and find the single hole that you see pointed at with an arrow, where a tube is mounted underneath where they can escape and feel comfortable in a dark hole. So we teach them, over several days, to find this space on these cues in the space, and you can compare this for humans, to finding your car in a parking lot after a busy day of shopping.
و برای انجام این،از یک تست استفاده کردیم. این "پیچ و خم بارنِس" نامیده میشود. این یک جدول بزرگ است که حفره های زیادی دارد و اطراف آن نشانه های راهنما وجود دارد، و آنجا یک نور درخشنده است، مثل نوری که روی این جایگاه هست. موش ها از این متنفرند و تلاش میکنند فرار کنند. و حفره ی منفرد را می یابند که شما می بینید با یک پیکان به آن اشاره شده است جایی که لوله در زیر نصب شده است جایی که آنها میتوانند فرار کنند و درحفره ی تاریک احساس راحتی میکنند پس ما آنها را آموزش میدهیم، در طول چندین روز، برای یافتن این فضا در این ردیف ها در فضا، و شما می توانید این را با انسان مقایسه کنید، برای یافتن خودروتان در یک پارکینگ بعد از یک روز خرید شلوغ.
(Laughter)
(خنده ی جمعی)
Many of us have probably had some problems with that.
خیلی از ما احتمالاً مشکلاتی با آن داشته ایم.
So, let's look at an old mouse here. This is an old mouse that has memory problems, as you'll notice in a moment. It just looks into every hole, but it didn't form this spacial map that would remind it where it was in the previous trial or the last day. In stark contrast, this mouse here is a sibling of the same age, but it was treated with young human plasma for three weeks, with small injections every three days. And as you noticed, it almost looks around, "Where am I?" -- and then walks straight to that hole and escapes. So, it could remember where that hole was.
لذا،بیایید نگاهی به یک موش پیر بیندازیم. این یک موش پیر است که مشکلات حافظه دارد. همانطور که شما در 1دقیقه آینده توجه خواهید کرد. موش فقط داخل هر حفره نگاه میکند، اما این نقشه ی خاص را شکل نداد که به آن یاد آور می کند که درتمرین قبلی یا روز قبل کجا بوده است. در تضاد کامل، این موش در اینجا، یک هم نژاد با همان سن است اما به مدت سه هفته با پلاسمای یک فرد جوان درمان شد، با تزریق های کم هر سه روز یکبار. همانطور که توجه میکنید،تقریباً اطراف نگاه میکند:"کجا هستم؟" و سپس مستقیماً به سمت آن حفره رفته و فرار میکند. پس،آن موش میتواند به خاطر بیاورد که آن حفره کجا بوده است
So by all means, this old mouse seems to be rejuvenated -- it functions more like a younger mouse. And it also suggests that there is something not only in young mouse plasma, but in young human plasma that has the capacity to help this old brain. So to summarize, we find the old mouse, and its brain in particular, are malleable. They're not set in stone; we can actually change them. It can be rejuvenated. Young blood factors can reverse aging, and what I didn't show you -- in this model, the young mouse actually suffers from exposure to the old. So there are old-blood factors that can accelerate aging. And most importantly, humans may have similar factors, because we can take young human blood and have a similar effect. Old human blood, I didn't show you, does not have this effect; it does not make the mice younger.
لذا به تمام معنی،به نظر می رسد این موش پیر دوباره جوان شده است-- بیشتر شبیه به یک موش جوان رفتار میکند. و همچنین اظهار میدارد که چیزی وجود دارد نه تنها در پلاسمای موش جوان، بلکه در پلاسمای انسان جوان که توانایی کمک به این مغز پیر را دارد. لذا به منظور خلاصه سازی، ما دریافتیم که موش پیر و به خصوص مغز آن، انعطاف پذیر هستند. آنها غیرقابل انعطاف نیستند، ما واقعاً میتوانیم آنها را تغییر دهیم. می تواند دوباره جوان شود. فاکتورهای خون جوان می توانند با سالخوردگی مخالفت کنند و آنچه که به شما نشان ندادم... در این مدل، موش های جوان واقعاً از در معرض قرار دادن پیرها رنج می برند لذا فاکتورهای خون پیری وجود دارند که می توانند سالخوردگی را سرعت بدهند. و از همه مهمتر،انسانها هم ممکن است فاکتورهای مشابه داشته باشند چون ما می توانیم خون افراد جوان را بگیریم و تاثیر مشابه داشته باشیم خون افراد پیر،به شما نشان ندادم، این اثر را ندارند این موش ها را جوانتر نمیکند
So, is this magic transferable to humans? We're running a small clinical study at Stanford, where we treat Alzheimer's patients with mild disease with a pint of plasma from young volunteers, 20-year-olds, and do this once a week for four weeks, and then we look at their brains with imaging. We test them cognitively, and we ask their caregivers for daily activities of living. What we hope is that there are some signs of improvement from this treatment. And if that's the case, that could give us hope that what I showed you works in mice might also work in humans.
بنابراین،آیا این جادو قابل انتقال به انسانها هست؟ ما در حال اجرای یک مطالعه ی کلینیکی کوچک در استنفورد هستیم که در آن،ما بیماران آلزایمر با بیماری ملایم را با یک پاینت از پلاسمای داوطلبان جوان ۲۰ ساله، درمان میکنیم و این کار را به مدت چهار هفته و هر هفته یکبار انجام میدهیم و سپس با تصویر برداری، مغز آنها را بررسی میکنیم آنها را به طور شناختی آزمایش میکنیم و از مراقبان آنها درباره ی فعالیت های روزانه ی زندگیشان سوال میکنیم آنچه که امید داریم این است که علائمی از بهبودی وجود داشته باشد از این درمان. و اگر آن مورد باشد، که به ما امید می دهد که آنچه که به شما نشان دادم در موشها کار میکند شاید برای انسانها هم کار کند.
Now, I don't think we will live forever. But maybe we discovered that the Fountain of Youth is actually within us, and it has just dried out. And if we can turn it back on a little bit, maybe we can find the factors that are mediating these effects, we can produce these factors synthetically and we can treat diseases of aging, such as Alzheimer's disease or other dementias.
الان، من فکر نمیکنم ما برای همیشه زندگی خواهیم کرد اما شاید کشف کرده باشیم که چشمه ی جوانی واقعاً درون ماست، و به تازگی خشک شده است. و اگر ما بتوانیم کمی آنرا به جوشش برگردانیم، شاید بتوانیم فاکتورهایی را که این اثرات را به وجود می آورند، بیابیم ما میتوانیم این فاکتورها را به صورت مصنوعی تولید کنیم و بتوانیم بیماریهای کهولت سن را درمان کنیم،مثل بیماری آلزایمر و جنون های دیگر.
Thank you very much.
ممنون از شما
(Applause)
(تشویق)