The urban explosion of the last years of economic boom also produced dramatic marginalization, resulting in the explosion of slums in many parts of the world. This polarization of enclaves of mega-wealth surrounded by sectors of poverty and the socioeconomic inequalities they have engendered is really at the center of today's urban crisis. But I want to begin tonight by suggesting that this urban crisis is not only economic or environmental. It's particularly a cultural crisis, a crisis of the institutions unable to reimagine the stupid ways which we have been growing, unable to challenge the oil-hungry, selfish urbanization that have perpetuated cities based on consumption, from southern California to New York to Dubai. So I just really want to share with you a reflection that the future of cities today depends less on buildings and, in fact, depends more on the fundamental reorganization of socioeconomic relations, that the best ideas in the shaping of the city in the future will not come from enclaves of economic power and abundance, but in fact from sectors of conflict and scarcity from which an urgent imagination can really inspire us to rethink urban growth today.
رشد بی رویه شهرها درسال های آخر توسعه اقتصادی باعث شد حاشیه نشینی به شدت افزایش یابد که خود باعث گسترش زاغه نشینی در بخش های زیادی از جهان شد. این دوقطبی شدن حاصل از محاصره مناطق ثروتمند توسط بخش های فقیر نشین و تضاد طبقاتی به وجود آمده از آن در قلب بحران شهری امروزه است اما امشب میخواهم با این فرضیه شروع کنم که این بحران شهری تنها اقتصادی یا محیطی نیست بلکه اختصاصا یک بحران فرهنگی است بحران سازمان هایی که نمیتوانند درک کنند... روش های رشد ما احمقانه است و نمیتوانند ولع به نفت، توسعه خودخواهانه شهری که که مصرف گرایی را ازجنوب کالیفرنیا تا نیویورک ودبی نهادینه کرده است، به چالش بکشد بنابراین من میخواهم یک بازتاب را با شما مطرح کنم امروزه آینده شهرها کمتر به ساختمان سازی بستگی دارد و درواقع بیشتر به سازمان دهی ریشه ای نسبت های طبقاتی جامعه بستگی دارد بهترین ایده برای شکل دهی به شهرها در اینده... از مناطق ثروتمند و پر امکانت نشات نمیگیرد بلکه ازبخش های محروم و درگیر(با کمبود امکانات) ناشی میشود از جاهایی که یک نگرش از روی اجبار میتواند الهام بخش ما در بازنگری درباره گسترش شهری امروزه باشد
And let me illustrate what I mean by understanding or engaging sites of conflict as harboring creativity, as I briefly introduce you to the Tijuana-San Diego border region, which has been the laboratory to rethink my practice as an architect.
اجازه بدهید منظورم را با فهماندن و مطرح کردن بخش های دارای تضاد بیان کنم به عنوان یک خلاقیت نامحسوس،به طور خلاصه بخش بندری تیجوانا-ساندیگو را معرفی میکنم که آزمایشگاه من برای بازنگری در مورد فعالیتم به عنوان معمار بوده است
This is the wall, the border wall, that separates San Diego and Tijuana, Latin America and the United States, a physical emblem of exclusionary planning policies that have perpetuated the division of communities, jurisdictions and resources across the world. In this border region, we find some of the wealthiest real estate, as I once found in the edges of San Diego, barely 20 minutes away from some of the poorest settlements in Latin America. And while these two cities have the same population, San Diego has grown six times larger than Tijuana in the last decades, immediately thrusting us to confront the tensions and conflicts between sprawl and density, which are at the center of today's discussion about environmental sustainability. So I've been arguing in the last years that, in fact, the slums of Tijuana can teach a lot to the sprawls of San Diego when it comes to socioeconomic sustainability, that we should pay attention and learn from the many migrant communities on both sides of this border wall so that we can translate their informal processes of urbanization.
این دیوار است،دیوار مرزی که ساندیگو را از تیجوانا و آمریکای لاتین را از ایالات متحده جدا میکند یک علامت فیزیکی از سیاست های برنامه ریزی انحصاری که باعث جدایی جوامع و قلمروهای قدرت و منابع در سراسر جهان شده است در این منطقه مرزی ما تعدادی از ثروتمندترین املاک را یافتیم همانطور که من یک بار یکی از آنها را در کناره های ساندیگو دیدم که حداکثر ۲۰ دقیقه از فقیرترین قسمت آمریکای لاتین فاصله داشت و در حالیکه این دو شهر جمعیت یکسانی دارند ساندیگو ۶ برابر بیشتر در دهه های اخیر رشد کرده است که خیلی سریع ما را با تنش ها و درگیریها بین پراکندگی و تراکم(بین دو نوع بافت شهری متفاوت) مواجه میکند که(این تنش ها و درگیری ها) قسمت اصلی بحث امروز درباره بقای جامعه است بنابراین من در سال های اخیر این را مطرح کرده ام که در حقیقت زاغه های تیجوانا میتواند چیزهای زیادی به بافت شهری پراکنده ساندیگو یاد بدهد. هنگامیکه بحث اجتماعی-اقتصادی بقا مطرح میشود که ما باید توجه کنیم و چیزهای زیادی از اجتماع های مهاجر در هردو طرف این دیوار مرزی یاد بگیریم به این منظور که میتوانیم فرایندهای نامرسوم گسترش شهری آن ها را ترجمه کنیم.
What do I mean by the informal in this case? I'm really just talking about the compendium of social practices of adaptation that enable many of these migrant communities to transgress imposed political and economic recipes of urbanization. I'm talking simply about the creative intelligence of the bottom-up, whether manifested in the slums of Tijuana that build themselves, in fact, with the waste of San Diego, or the many migrant neighborhoods in Southern California that have begun to be retrofitted with difference in the last decades.
منظور من از نامرسوم در این مورد چیست؟ من درواقع فقط در مورد چکیده ای از اعمال اجتماعی در جهت سازگاری صحبت میکنم که تعداد زیادی از این اجتماع های مهاجر را قادر میسازد تا بسیاری از دستورالعمل های تحمیل شده سیاسی و اقتصادی شهری را دور بزنند. من درباره هوش خلاقانه از (سطح) پایین (جامعه) به بالا حرف میزنم، که هم در زاغه های تیجوانا که در حقیقت (خانه های) خود را از ضایعات ساندیگو ساخته اند دیده میشود، و هم در محله های مهاجر در جنوب کالیفرنیا که در دهه های اخیر اقدام به بازسازی منازل خود با توجه به فاصله طبقاتی کرده اند دیده میشود که در دهه های اخیر اقدام به بازسازی منازل خود با توجه به فاصله طبقاتی کرده اند دیده میشود
So I've been interested as an artist in the measuring, the observation, of many of the trans-border informal flows across this border: in one direction, from south to north, the flow of immigrants into the United States, and from north to south the flow of waste from southern California into Tijuana. I'm referring to the recycling of these old post-war bungalows that Mexican contractors bring to the border as American developers are disposing of them in the process of building a more inflated version of suburbia in the last decades. So these are houses waiting to cross the border. Not only people cross the border here, but entire chunks of one city move to the next, and when these houses are placed on top of these steel frames, they leave the first floor to become the second to be in-filled with more house, with a small business. This layering of spaces and economies is very interesting to notice. But not only houses, also small debris from one city, from San Diego, to Tijuana. Probably a lot of you have seen the rubber tires that are used in the slums to build retaining walls. But look at what people have done here in conditions of socioeconomic emergency. They have figured out how to peel off the tire, how to thread it and interlock it to construct a more efficient retaining wall. Or the garage doors that are brought from San Diego in trucks to become the new skin of emergency housing in many of these slums surrounding the edges of Tijuana.
بنابراین به عنوان یک هنرمند علاقمند بودم تا مشاهداتم را از جریان های جابجایی بین دو بندر ثبت کنم: تا مشاهداتم را از جریان های جابجایی بین دو بندر ثبت کنم: تا مشاهداتم را از جریان های جابجایی بین دو بندر ثبت کنم: در یک سو از جنوب به شمال جریان مهاجران به ایالات متحده وجود دارد، در یک سو از جنوب به شمال جریان مهاجران به ایالات متحده وجود دارد، و در دیگرسو از شمال به جنوب،از جنوب کالیفرنیا به تیجوانا، جریانی از ضایعات وجود دارد. و در دیگرسو از شمال به جنوب،از جنوب کالیفرنیا به تیجوانا، جریانی از ضایعات وجود دارد. دارم به بازیابی این خانه های ییلاقی قدیمی بعد از جنگ اشاره میکنم که دارم به بازیابی این خانه های ییلاقی قدیمی بعد از جنگ اشاره میکنم که پیمانکار های مکزیکی به بندر می آورند در حالیکه توسعه دهندگان آمریکایی آن ها را جهت ساخت خانه های تجملی تر کنار میگذارند. در حالیکه توسعه دهندگان آمریکایی آن ها را جهت ساخت خانه های تجملی تر کنار میگذارند. در حالیکه توسعه دهندگان آمریکایی آن ها را جهت ساخت خانه های تجملی تر کنار میگذارند. بنابراین این ها خانه هایی هستند که منتظر انتقال به آنسوی مرز هستند اینجا نه تنها آدم ها از مرز عبور میکنند بلکه همه قطعات یک شهر به شهر دیگر منتقل میشود و هنگامیکه این خانه ها روی این قاب های استیلی قرار گرفتند، آنها از طبقه اول به دوم میروند و از اینکه با یک حرکت ساده خانه بزگتری بدست آورده اند احساس رضایت میکنند. آنها از طبقه اول به دوم میروند و از اینکه با یک حرکت ساده خانه بزگتری بدست آورده اند احساس رضایت میکنند. آنها از طبقه اول به دوم میروند و از اینکه با یک حرکت ساده خانه بزگتری بدست آورده اند احساس رضایت میکنند. این طبقه ساختن و مقرون به صرفه کردن بسیار جالب و قابل توجه است این طبقه ساختن و مقرون به صرفه کردن بسیار جالب و قابل توجه است اما نه فقط درمورد خانه ها بلکه در مورد ضایعات کوچک که از ساندیگو به تیجوانا میروند نیز اینچنین است اما نه فقط درمورد خانه ها بلکه در مورد ضایعات کوچک که از ساندیگو به تیجوانا میروند نیز اینچنین است احتمالا بسیاری از شما تایرهای لاستیکی را که به عنوان دیوار در زاغه ها استفاده میشود را دیده اید احتمالا بسیاری از شما تایرهای لاستیکی را که به عنوان دیوار در زاغه ها استفاده میشود را دیده اید اما ببینید مردم اینجا در شرایط سخت اجتماعی-اقتصادی چه کرده اند اما ببینید مردم اینجا در شرایط سخت اجتماعی-اقتصادی چه کرده اند آنها فهمیده اند که چگونه تایر را لخت کنند چگونه آنها را به یکدیگر وصل کنند تا یک دیوار کارآمد تر بسازند. یا درهای گاراژی که از ساندیگو با کامیون آورده میشوند یا درهای گاراژی که از ساندیگو با کامیون آورده میشوند تا پوسته ای برای خانه های محروم در بسیاری از زاغه ها در کناره های تیجوانا شود تا پوسته ای برای خانه های محروم در بسیاری از زاغه ها در کناره های تیجوانا شود تا پوسته ای برای خانه های محروم در بسیاری از زاغه ها در کناره های تیجوانا شود
So while, as an architect, this is a very compelling thing to witness, this creative intelligence, I also want to keep myself in check. I don't want to romanticize poverty. I just want to suggest that this informal urbanization is not just the image of precariousness, that informality here, the informal, is really a set of socioeconomic and political procedures that we could translate as artists, that this is about a bottom-up urbanization that performs. See here, buildings are not important just for their looks, but, in fact, they are important for what they can do. They truly perform as they transform through time and as communities negotiate the spaces and boundaries and resources.
تا الان به عنوان یک معمار این هوش خلاق چیز خیلی جالبی برای مشاهده است، این هوش خلاق چیز خیلی جالبی برای مشاهده است البته من سعی میکنم خودم را کنترل کنم و قصد ندارم فقر را زیبا جلوه بدهم البته من سعی میکنم خودم را کنترل کنم و قصد ندارم فقر را زیبا جلوه بدهم بلکه فقط میخواهم مطرح کنم که این شهرنشینی غیر مرسوم تنها تصویری از تزلزل نیست آنچه مهم است این است که در حقیقت یک سری فرایندهای سیاسی و اقتصادی-اجتماعی وجود دارد که ما میتوانیم به عنوان هنرمند آن را ترجمه کنیم، که این همان توسعه شهری است که از پایین جامعه به بالا عمل میکند. که این همان توسعه شهری است که از پایین جامعه به بالا عمل میکند. بنابراین اینجا ساختمان ها فقط از نظر ظاهر مهم نیستند، بنابراین اینجا ساختمان ها فقط از نظر ظاهر مهم نیستند، بلکه،در حقیقت،عملکرد آن ها مهم است. عملکرد حقیقی آن ها هنگام دگرگونی با گذشت زمان مشخص میشود و همچنین این عملکرد به میزان فضا و امکانات بستگی دارد و همچنین این عملکرد به میزان فضا و امکانات بستگی دارد
So while waste flows southbound, people go north in search of dollars, and most of my research has had to do with the impact of immigration in the alteration of the homogeneity of many neighborhoods in the United States, particularly in San Diego. And I'm talking about how this begins to suggest that the future of Southern California depends on the retrofitting of the large urbanization -- I mean, on steroids -- with the small programs, social and economic. I'm referring to how immigrants, when they come to these neighborhoods, they begin to alter the one-dimensionality of parcels and properties into more socially and economically complex systems, as they begin to plug an informal economy into a garage, or as they build an illegal granny flat to support an extended family. This socioeconomic entrepreneurship on the ground within these neighborhoods really begins to suggest ways of translating that into new, inclusive and more equitable land use policies. So many stories emerge from these dynamics of alteration of space, such as "the informal Buddha," which tells the story of a small house that saved itself, it did not travel to Mexico, but it was retrofitted in the end into a Buddhist temple, and in so doing, this small house transforms or mutates from a singular dwelling into a small, or a micro, socioeconomic and cultural infrastructure inside a neighborhood.
بنابراین همزمان با جریان ضایعات به جنوب، افراد به دنبال دلار به شمال میروند، و بیشتر تحقیق من مربوط میشود به تاثیر مهاجرت و بیشتر تحقیق من مربوط میشود به تاثیر مهاجرت بر تغییر یک شکل بودن بسیاری از محله ها در ایالات متحده به ویژه در ساندیگو بر تغییر یک شکل بودن بسیاری از محله ها در ایالات متحده به ویژه در ساندیگو بر تغییر یک شکل بودن بسیاری از محله ها در ایالات متحده به ویژه در ساندیگو و الان راجع به این موضوع صحبت میکنم که چگونه این پدیده باعث شد تا مطرح کنم که آینده جنوب کالیفرنیا به بازسازی در توسعه کلان شهری بستگی دارد بازسازی در توسعه کلان شهری بستگی دارد-- منظورم این است که کمتر تحت تاثیر برنامه های کوچک جامعه و اقتصاد است. دارم اشاره میکنم که چگونه مهاجران هنگامیکه به این محله ها آمدند شروع کردند به تغییردادن یک بعدی بودن املاک و زمین ها شروع کردند به تغییردادن یک بعدی بودن املاک و زمین ها به حالتی که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی پیچیده تر باشد، همینکه آنها شروع کردند به جای دادن یک اقتصاد نامرسوم در گاراژها یا همینکه آنها یک طبقه برای مادر بزرگ بصورت غیر قانونی ساختند تا برای یک خانواده پرجمعیت کفاف دهد این کارآفرینی اجتماعی-اقتصادی در زمین محله ها این کارآفرینی اجتماعی-اقتصادی در زمین محله ها حقیقتا راهکارهایی را برای تبدیل این روش ها به سیاست های نوین،انحصاری ومنصفانه تر استفاده از زمین ارائه کرد نوین,انحصاری ومنصفانه تر استفاده از زمین ارائه کرد داستان های زیادی از این پویایی در تغییردادن فضای زندگی نشات گرفته است داستان های زیادی از این پویایی در تغییردادن فضای زندگی نشات گرفته است مانند این حکایت بودا که؛ داستان خانه کوچکی را میگوید که خودش را حفظ کرد و به مکزیک نرفت، اما در آخر بازسازی شد و تبدیل به یک معبد بودایی شد، و در این کار این خانه کوچک از یک منزل ساده، و در این کار این خانه کوچک از یک منزل ساده و در این کار این خانه کوچک از یک منزل ساده به یک زیربنای کوچک اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی در محله تبدیل شد به یک زیربنای کوچک اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی در محله تبدیل شد
So these action neighborhoods, as I call them, really become the inspiration to imagine other interpretations of citizenship that have less to do, in fact, with belonging to the nation-state, and more with upholding the notion of citizenship as a creative act that reorganizes institutional protocols in the spaces of the city.
بنابراین این محله های مذکور همانطور که گفتم واقعا الهام بخش هستند تا تصوری دیگر از تفسیر شهرنشینی داشته باشیم که در واقع کمتر به حکومت تعلق دارد، که در واقع کمتر به حکومت تعلق دارد، و بیشتر به مفهوم شهرنشینی به عنوان یک کار خلاقانه توجه دارد و بیشتر به مفهوم شهرنشینی به عنوان یک کار خلاقانه توجه دارد که قوانین سازمانی را با توجه به فضای شهری بازنگری میکند. که قوانین سازمانی را با توجه به فضای شهری بازنگری میکند.
As an artist, I've been interested, in fact, in the visualization of citizenship, the gathering of many anecdotes, urban stories, in order to narrativize the relationship between social processes and spaces. This is a story of a group of teenagers that one night, a few months ago, decided to invade this space under the freeway to begin constructing their own skateboard park. With shovels in hand, they started to dig. Two weeks later, the police stopped them. They barricaded the place, and the teenagers were evicted, and the teenagers decided to fight back, not with bank cards or slogans but with constructing a critical process. The first thing they did was to recognize the specificity of political jurisdiction inscribed in that empty space. They found out that they had been lucky because they had not begun to dig under Caltrans territoy. Caltrans is a state agency that governs the freeway, so it would have been very difficult to negotiate with them. They were lucky, they said, because they began to dig under an arm of the freeway that belongs to the local municipality. They were also lucky, they said, because they began to dig in a sort of Bermuda Triangle of jurisdiction, between port authority, airport authority, two city districts, and a review board. All these red lines are the invisible political institutions that were inscribed in that leftover empty space. With this knowledge, these teenagers as skaters confronted the city. They came to the city attorney's office. The city attorney told them that in order to continue the negotiation they had to become an NGO, and of course they didn't know what an NGO was. They had to talk to their friends in Seattle who had gone through the same experience. And they began to realize the necessity to organize themselves even deeper and began to fundraise, to organize budgets, to really be aware of all the knowledge embedded in the urban code in San Diego so that they could begin to redefine the very meaning of public space in the city, expanding it to other categories. At the end, the teenagers won the case with that evidence, and they were able to construct their skateboard park under that freeway.
به عنوان یک هنرمند من در واقع علاقمند بودم به داشتن تجسمی از شهرنشینی،جمع آوری حکایت های کوتاه و داستان های شهری داشتن تجسمی از شهرنشینی،جمع آوری حکایت های کوتاه و داستان های شهری، تا بتوانم رابطه بین پروسه های اجتماعی و فضای شهری را شرح بدهم. تا بتوانم رابطه بین پروسه های اجتماعی و فضای شهری را شرح بدهم. این داستان گروهی از نوجوانان است که یک شب، چند ماه قبل، تصمیم گرفتند به این فضای زیر اتوبان تخطی و شروع به ساخت یک پارک اسکیت بورد برای خود کنند. با بیل هایی که در دست داشتند شروع به کندن کردند. دو هفته بعد پلیس آنها را متوقف کرد. آنجا را دوباره پر کردند، و نوجوانان اخراج شدند، و آنها دوباره تصمیم گرفتند مبارزه کنند، اما نه با کارت های بانکی (پول) ونه با اعتراض و شعار دادن بلکه با طراحی یک فرایند حیاتی اولین کاری که انجام دادند این بود که فهمیدند ویژگی حوضه قضایی که شامل آن فضای خالی میشد چیست. فهمیدند ویژگی حوضه قضایی که شامل آن فضای خالی میشد چیست. آنها فهمیدند که خیلی خوش شانس بوده اند چون آنها قسمتی را که در حوضه کالترنس بود نکنده بودند. چون آنها قسمتی را که در حوضه کالترنس بود نکنده بودند. کالترنس یک اداره حکومتی است که بر بزرگراه ها نظارت دارد، که مذاکره کردن با آنها بسیار دشوار بود. آنها گفتند که خیلی خوش شانس بودند چون شروع به کندن قسمتی کرده بودند که زیر بغل بزرگراه بود و به شهرداری محلی تعلق داشت. آنها هچنین خوش شانس بودند به این دلیل که قسمتی را کنده بودند که مانند مثلث برمودا تحت سه حوضه قضایی به این دلیل که قسمتی را کنده بودند که مانند مثلث برمودا تحت سه حوضه قضایی شامل بندر و فرودگاه دو شهر و یک هیئت بررسی بود، شامل بندر و فرودگاه دو شهر و یک هیئت بررسی بود تمامی این خطوط قرمز موسسات حکومتی نامحسوسی هستند که آن فضای خالی زیر مجموعه آنهاست. تمامی این خطوط قرمز موسسات حکومتی نامحسوسی هستند که آن فضای خالی زیر مجموعه آنهاست. تمامی این خطوط قرمز موسسات حکومتی نامحسوسی هستند که آن فضای خالی زیر مجموعه آنهاست. با دانستن این نکته این نوجوانان اسکیت باز مبارزه خود را ادامه دادند با دانستن این نکته این نوجوانان اسکیت باز مبارزه خود را ادامه دادند آنها به دفتر نماینده شهر رفتند نماینده شهر به آنها گفت برای ادامه دادن مذاکرات باید یک ان جی اُ تشکیل دهند برای ادامه دادن مذاکرات باید یک اِن جی اُ تشکیل دهند خوب مسلما آنها نمیدانستند «نهادهای غیردولتی» چیستند پس مجبور بودند با دوستانشان در سیاتل که تجربه چنین کاری را داشتند مشورت کنند. و آنها کم کم متوجه شدند که نیاز دارند به تشکیلات خود عمق بیشتری بدهند و شروع کردند به جمع آوری کمک های مالی، سازماندهی بوجه ها و فهمیدن تمام دانستنی های پنهان در قوانین شهری ساندیگو و فهمیدن تمام دانستنی های پنهان در قوانین شهری ساندیگو به طوری که شروع کردند به ارائه تعریفی دوباره از معنای فضای عمومی در شهر به طوری که شروع کردند به ارائه تعریفی دوباره از معنای فضای عمومی در شهر به وسیله گسترش معنای آن به دسته بندی های دیگر در نهایت این نوجوانان پرونده را با این اثبات بردند و میتوانستند در نهایت این نوجوانان پرونده را با این اثبات بردند و میتوانستند ساخت پارک اسکیت برد را در زیر اتوبان شروع کنند. ساخت پارک اسکیت برد را در زیر اتوبان شروع کنند.
Now for many of you, this story might seem trivial or naive. For me as an architect, it has become a fundamental narrative, because it begins to teach me that this micro-community not only designed another category of public space but they also designed the socioeconomic protocols that were necessary to be inscribed in that space for its long-term sustainability. They also taught me that similar to the migrant communities on both sides of the border, they engaged conflict itself as a creative tool, because they had to produce a process that enabled them to reorganize resources and the politics of the city. In that act, that informal, bottom-up act of transgression, really began to trickle up to transform top-down policy.
اکنون برای بسیاری از شماها این داستان ساده و بی ارزش به نظر میرسد. برای من به عنوان یک معمار این یک داستان اصولی شد برای من به عنوان یک معمار این یک داستان اصولی شد، برای اینکه به من یاد داد که این اجتماع کوچک نه تنها یک دسته بندی دیگر از فضای عمومی ترسیم کرد بلکه قواعد اجتماعی-اقتصادی ای را طراحی کرد که برای بقای درازمدت آن فضا باید در آنجا لحاظ میشد. برای بقای درازمدت آن فضا باید در آنجا لحاظ میشد. آنها همچنین به من یاد دادند که مشابه اجتماع های مهاجر در دو طرف بندر، آنها با دشواری ها با خلاقیت برخورد کردند، چون مجبور بودند پروسه ای را طراحی کنند که آنها را قادر ساخت تا منابع و سیاست های شهر را سازماندهی کنند. آنها را قادر ساخت تا منابع و سیاست های شهر را سازماندهی کنند. در این عمل، این عمل نامرسوم، تخطی کردن از پایین (جامعه) به بالا واقعا کم کم به تخطی کردن از پایین (جامعه) به بالا واقعا کم کم به یک سیاست از بالا به پایین تبدیل شد.
Now this journey from the bottom-up to the transformation of the top-down is where I find hope today. And I'm thinking of how these modest alterations with space and with policy in many cities in the world, in primarily the urgency of a collective imagination as these communities reimagine their own forms of governance, social organization, and infrastructure, really is at the center of the new formation of democratic politics of the urban. It is, in fact, this that could become the framework for producing new social and economic justice in the city. I want to say this and emphasize it, because this is the only way I see that can enable us to move from urbanizations of consumption to neighborhoods of production today.
الان این حرکت از پایین به بالا تا تبدیل شدن به یک سیاست از بالا به پایین نقطه ایست که امید را میبینم و دارم فکر میکنم که چگونه این تغییرات ناچیز در فضا و سیاست و دارم فکر میکنم که چگونه این تغییرات ناچیز در فضا و سیاست در بسیاری از شهرها در دنیا، که در ابتدا از یک ضرورت در تصور جمعی نشات میگیرد که در ابتدا از یک ضرورت در تصور جمعی نشات میگیرد همچنان که این اجتماع ها شیوه اداره، سازمان دهی اجتماعی,وزیرساخت را به روش خود بازنگری میکنند شیوه اداره، سازمان دهی اجتماعی,وزیرساخت را به روش خود بازنگری میکنند در حقیقت این بازسازی ها در مرکزیت اصلاحات نو در سیاست های دموکراتیک شهری است در حقیقت این بازسازی ها در مرکزیت اصلاحات نو در سیاست های دموکراتیک شهری است در حقیقت این بازسازی ها در مرکزیت اصلاحات نو در سیاست های دموکراتیک شهری است در واقع این چیزی است که میتواند چهارچوبی باشد برای ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی نوین در شهر. ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی نوین در شهر. میخواهم این را بگویم و بر روی آن تاکید کنم زیرا امروزه این تنها راهی است که میتواند ما را از زیرا امروزه این تنها راهی است که میتواند ما را از سیستم شهری مصرف گرا به ایجاد محله های مولد سوق دهد. سیستم شهری مصرف گرا به ایجاد محله های مولد سوق دهد.
Thank you.
متشکرم.
(Applause)
(تشویق)