This is Shivdutt Yadav, and he's from Uttar Pradesh, India. Now Shivdutt was visiting the local land registry office in Uttar Pradesh, and he discovered that official records were listing him as dead. His land was no longer registered in his name. His brothers, Chandrabhan and Phoolchand, were also listed as dead.
این شیودات یاداو است و او اهل اتار پرادیش هند است شیودات در حال بازدید از زمینهای اداره ثبت محلی در اتارا پرادیش هست شیودات در حال بازدید از زمینهای اداره ثبت محلی در اتارا پرادیش هست و پی برد که در اسناد رسمی او در لیست مردگان ثبت شده است و پی برد که در اسناد رسمی او در لیست مردگان ثبت شده است زمین او دیگر به نام او ثبت نیست زمین او دیگر به نام او ثبت نیست برادرانش، چاندرابهان و فویچاند همچنین در لیست مردگان ثبت شده اند برادرانش، چاندرابهان و فویچاند همچنین در لیست مردگان ثبت شده اند
Family members had bribed officials to interrupt the hereditary transfer of land by having the brothers declared dead, allowing them to inherit their father's share of the ancestral farmland. Because of this, all three brothers and their families had to vacate their home. According to the Yadav family, the local court has been scheduling a case review since 2001, but a judge has never appeared.
افراد خانواده به افراد دولتی رشوه داده اند تا تا انتقال زمین وراث را قطع کنند با اعلام اینکه برادرانش مرده اند به آنها اجازه میدهد تا اززمینهای کشاورزی اجدادی بعنوان سهم پدری ارث ببرند با اعلام اینکه برادرانش مرده اند به آنها اجازه میدهد تا اززمینهای کشاورزی اجدادی بعنوان سهم پدری ارث ببرند با اعلام اینکه برادرانش مرده اند به آنها اجازه میدهد تا اززمینهای کشاورزی اجدادی بعنوان سهم پدری ارث ببرند به همین دلیل، هر سه برادر و اعضای خانواده شان باید خانه اشان را تخلیه کنند به همین دلیل، هر سه برادر و اعضای خانواده شان باید خانه اشان را تخلیه کنند. به گفته خانواده یاداو، دادگاه محلی برای بازنگری این موضوع از سال ۲۰۰۱ برنامه ریزی کرده اما هرگز قاضی در دادگاه حاضر نشده است . به گفته خانواده یاداو، دادگاه محلی برای بازنگری این موضوع از سال ۲۰۰۱ برنامه ریزی کرده اما هرگز قاضی در دادگاه حاضر نشده است . به گفته خانواده یاداو، دادگاه محلی برای بازنگری این موضوع از سال ۲۰۰۱ برنامه ریزی کرده اما هرگز قاضی در دادگاه حاضر نشده است . به گفته خانواده یاداو، دادگاه محلی برای بازنگری این موضوع از سال ۲۰۰۱ برنامه ریزی کرده اما هرگز قاضی در دادگاه حاضر نشده است .
There are several instances in Uttar Pradesh of people dying before their case is given a proper review. Shivdutt's father's death and a want for his property led to this corruption. He was laid to rest in the Ganges River, where the dead are cremated along the banks of the river or tied to heavy stones and sunk in the water.
در اتار پرادیش مواردی متعددی از مرگ مردم قبل از اینکه موضوع دعوی آنها در دادگاه مناسبی بررسی شود ، وجود دارد. در اتار پرادیش مواردی متعددی از مرگ مردم قبل از اینکه موضوع دعوی آنها در دادگاه مناسبی بررسی شود ، وجود دارد. در اتار پرادیش مواردی متعددی از مرگ مردم قبل از اینکه موضوع دعوی آنها در دادگاه مناسبی بررسی شود ، وجود دارد. مرگ پدر خانواده شیویدات و یک خواسته برای اموال او منجر به این فساد شد مرگ پدر خانواده شیویدات و یک خواسته برای اموال او منجر به این فساد شد او در رود گنگ بخاک سپرده شده، جایی که در ساحل رود، مردگان را سوزانده و یا با سنگ سنگینی بسته و در آب غرق می کنند. او در رود گنگ بخاک سپرده شده، جایی که در ساحل رود، مردگان را سوزانده و یا با سنگ سنگینی بسته و در آب غرق می کنند. او در رود گنگ بخاک سپرده شده، جایی که در ساحل رود، مردگان را سوزانده و یا با سنگ سنگینی بسته و در آب غرق می کنند.
Photographing these brothers was a disorienting exchange because on paper they don't exist, and a photograph is so often used as an evidence of life. Yet, these men remain dead. This quandary led to the title of the project, which considers in many ways that we are all the living dead and that we in some ways represent ghosts of the past and the future.
عکاسی از این براداران، تغییرغیر معمولی بود چرا که آنها بر روی اسناد و کاغذ وجود ندارند عکاسی از این براداران، تغییرغیر معمولی بود چرا که آنها بر روی اسناد و کاغذ وجود ندارند عکاسی از این براداران، تغییرغیر معمولی بود چرا که آنها بر روی اسناد و کاغذ وجود ندارند و یک عکس خیلی اوقات به عنوان یک شاهدی برای زندگی استفاده میشود هر چند، این مردان، مرده باقی ماندند. نتیجۀ این تحیر و سردرگمی، عنوانی برای پروژه شد که در آن بعناوین بسیار به این موضوع اشاره شده نتیجۀ این تحیر و سردرگمی، عنوانی برای پروژه شد که در آن بعناوین بسیار به این موضوع اشاره شده که ما همگی مردگان متحرک بوده و به نحوی بیانگر ارواح گذشته و آینده هستیم. و به نحوی بیانگر ارواح گذشته و آینده هستیم.
So this story is the first of 18 chapters in my new body of work titled "A Living Man Declared Dead and Other Chapters." And for this work, I traveled around the world over a four-year period researching and recording bloodlines and their related stories. I was interested in ideas surrounding fate and whether our fate is determined by blood, chance or circumstance. The subjects I documented ranged from feuding families in Brazil to victims of genocide in Bosnia to the first woman to hijack an airplane and the living dead in India. In each chapter, you can see the external forces of governance, power and territory or religion colliding with the internal forces of psychological and physical inheritance.
خُب این داستان اولین فصل از ۱۸ فصل از مجموعه کارهای جدید من با عنوان "مُرده اعلان شدن یک انسان زنده و دیگر فصلها" است. و برای این کار من به سراسر جهان بیش از یک دوره چهار ساله سفر کردم و برای این کار من به سراسر جهان بیش از یک دوره چهار ساله سفر کردم تا درمورد اصل و نَسبها و داستانهای مربوط به آنها تحقیق و آنها را ثبت کنم. تا درمورد اصل و نَسبها و داستانهای مربوط به آنها تحقیق و آنها را ثبت کنم. من علاقمند به ایده احاطه سرنوشت بودم و اینکه آیا سرنوشت ما با خون ( پیشینه) ما ، شانس و یا شرایط تعیین میشود و اینکه آیا سرنوشت ما با خون ( پیشینه) ما ، شانس و یا شرایط تعیین میشود افرادی را که من مستند کردم ازعداوت خانوادگی در برزیل افرادی را که من مستند کردم ازعداوت خانوادگی در برزیل تا قربانیان نسل کشی بوسنی تا اولین زن ربایندۀ هواپیما و مردگان زنده در هند است. در هر فصل، شما میتوانید برخورد نیروها و فشارهای خارجی تسلط، اقتدار و قلمرو یا مذهب را با نیروهای داخلی خصایص روانی و جسمی ببینید. در هر فصل، شما میتوانید برخورد نیروها و فشارهای خارجی تسلط، اقتدار و قلمرو یا مذهب را با نیروهای داخلی خصایص روانی و جسمی ببینید. در هر فصل، شما میتوانید برخورد نیروها و فشارهای خارجی تسلط، اقتدار و قلمرو یا مذهب را با نیروهای داخلی خصایص روانی و جسمی ببینید. در هر فصل، شما میتوانید برخورد نیروها و فشارهای خارجی تسلط، اقتدار و قلمرو یا مذهب را با نیروهای داخلی خصایص روانی و جسمی ببینید.
Each work that I make is comprised of three segments. On the left are one or more portrait panels in which I systematically order the members of a given bloodline. This is followed by a text panel, it's designed in scroll form, in which I construct the narrative at stake. And then on the right is what I refer to as a footnote panel. It's a space that's more intuitive in which I present fragments of the story, beginnings of other stories, photographic evidence. And it's meant to kind of reflect how we engage with histories or stories on the Internet, in a less linear form. So it's more disordered. And this disorder is in direct contrast to the unalterable order of a bloodline.
هر کاری را که انجام دادم از سه بخش تشکیل شده. در سمت چپ یکی دو تا بخش تصویری وجود داره که بطور سیستماتیک افرادی که نسبت خونی دارند را گذاشتم که بطور سیستماتیک افرادی که نسبت خونی دارند را گذاشتم به دنبال این بخش نوشتاری هست که به صورت طومار طراحی شده که برای شرح و روایت در آن این ستون را ایجاد کرده ام. که برای شرح و روایت در آن این ستون را ایجاد کرده ام. سپس در سمت راست چیزی که من به آن به عنوان قطعه شرح و تبصره اشاره میکنم. این فضایست که بیشتر بصری و دیدنیست که در آن بخش هایی از داستان، آغاز داستانهای دیگر ، شواهد عکاسی را ارائه میکنم. که در آن بخش هایی از داستان، آغاز داستانهای دیگر ، شواهد عکاسی را ارائه میکنم. این به معنی نوعی تامل از اینکه ما چگونه درگیر با تاریخ ها و داستانها بصورت غیر خطی در اینترنت میشویم ، است این به معنی نوعی تامل از اینکه ما چگونه درگیر با تاریخ ها و داستانها بصورت غیر خطی در اینترنت میشویم ، است این به معنی نوعی تامل از اینکه ما چگونه درگیر با تاریخ ها و داستانها بصورت غیر خطی در اینترنت میشویم ، است خب این بی نظم تر است. و این بی نظمی در تقابل مستقیم از نسبت قطعی خونی ( نَسَب) است و این بی نظمی در تقابل مستقیم از نسبت قطعی خونی ( نَسَب) است
In my past projects I've often worked in serial form, documenting things that have the appearance of being comprehensive through a determined title and a determined presentation, but in fact, are fairly abstract. In this project I wanted to work in the opposite direction and find an absolute catalog, something that I couldn't interrupt, curate or edit by choice. This led me to blood. A bloodline is determined and ordered. But the project centers on the collision of order and disorder -- the order of blood butting up against the disorder represented in the often chaotic and violent stories that are the subjects of my chapters.
در پروژه های قبلی من اغلب به شکل یک مجموعه و سری کار میکردم. مستند سازی چیزهایی که به ظاهر جامع و فراگیر با یک عنوان مشخص و بیان معین بودند که به ظاهر جامع و فراگیر با یک عنوان مشخص و بیان معین بودند اما در حقیقت، نسبتا انتزاعی بودند. در این پروژه خواستم که در جهت عکس حرکت کنم و یک کاتالوک و تدوین کامل پیدا کنم چیزی که نمیتوانستم اونو قطع ، ساماندهی و نظارت کنم و یا به میل خود، آن را ویرایش کنم این من را به سمت خون هدایت کرد یک نَسَب، تعیین و نظم یافت. اما این پروژه، روی برخورد نظم و بی نظمی متمرکز شده --- اما این پروژه، روی برخورد نظم و بی نظمی متمرکز شده --- ترتیب نسبت خونی در مقابل به هم ریختگی که اغلب در داستانهای آشفته و خشن نمایان هستند که موضوع فصول کتاب من هستند.
In chapter two, I photograph the descendants of Arthur Ruppin. He was sent in 1907 to Palestine by the Zionist organization to look at areas for Jewish settlement and acquire land for Jewish settlement. He oversaw land acquisition on behalf of the Palestine Land Development Company whose work led to the establishment of a Jewish state. Through my research at the Zionist Archives in Jerusalem, I wanted to look at the early paperwork of the establishment of the Jewish state. And I found these maps which you see here. And these are studies commissioned by the Zionist organization for alternative areas for Jewish settlement. In this, I was interested in the consequences of geography and imagining how the world would be different if Israel were in Uganda, which is what these maps demonstrate. These archives in Jerusalem, they maintain a card index file of the earliest immigrants and applicants for immigration to Palestine, and later Israel, from 1919 to 1965.
در فصل دوم کتاب، من از نسل آتور راپین عکس گرفتم او در سال ۱۹۰۷ توسط سازمان صهیونیستی به فلسطین فرستاده شد او در سال ۱۹۰۷ توسط سازمان صهیونیستی به فلسطین فرستاده شد که مناطقی را برای ساکن کردن یهودیها بگیرد و سرزمینهایی برای اقامت یهودیان بدست آورد. او بر سرزمین های بدست آمده از طرف شرکت توسعه و گسترش سرزمین فلسطین، نظارت داشت او بر سرزمین های بدست آمده از طرف شرکت توسعه و گسترش سرزمین فلسطین، نظارت داشت که کار او منجر به ایجاد یک دولت یهودی شد. که کار او منجر به ایجاد یک دولت یهودی شد. از طریق تحقیقاتم در آرشیو صهیونیستها در بیت المقدس، میخواستم به اسناد و یاداشتهای اولیه تاسیس دولت یهودی نگاه کنم میخواستم به اسناد و یاداشتهای اولیه تاسیس دولت یهودی نگاه کنم و این نقشه ها را که در اینجا میبینید، پیدا کردم. این مطالعات به سفارش سازمان صهیونیستی برای مناطق جایگزین به منظور ساکن کردن یهودیان است. این مطالعات به سفارش سازمان صهیونیستی برای مناطق جایگزین به منظور ساکن کردن یهودیان است. این مطالعات به سفارش سازمان صهیونیستی برای مناطق جایگزین به منظور ساکن کردن یهودیان است. در این رابطه، من به پیامد جغرافیا یی علاقمند بودم در این رابطه، من به پیامد جغرافیا یی علاقمند بودم و تصور می کردم که اگه اسرائیل، اینطوری که در این نقشه نشان داده می شه، در اوگاندا بود، دنیا چه تفاوتی می کرد. و تصور می کردم که اگه اسرائیل، اینطوری که در این نقشه نشان داده می شه، در اوگاندا بود، دنیا چه تفاوتی می کرد. و تصور می کردم که اگه اسرائیل، اینطوری که در این نقشه نشان داده می شه، در اوگاندا بود، دنیا چه تفاوتی می کرد. در این آرشیو در بیت المقدس آنها فایلی از اولین مهاجران و متقاضیان مهاجرت به فلسطین و بعد به اسرائیل از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۶۵ نگهداری میکنند. آنها فایلی از اولین مهاجران و متقاضیان مهاجرت به فلسطین و بعد به اسرائیل از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۶۵ نگهداری میکنند. آنها فایلی از اولین مهاجران و متقاضیان مهاجرت به فلسطین و بعد به اسرائیل از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۶۵ نگهداری میکنند. آنها ا فایلی از اولین مهاجران و متقاضیان مهاجرت به فلسطین و بعد به اسرائیل از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۶۵ نگهداری میکنند.
Chapter three: Joseph Nyamwanda Jura Ondijo treated patients outside of Kisumu, Kenya for AIDS, tuberculosis, infertility, mental illness, evil spirits. He's most often paid for his services in cash, cows or goats. But sometimes when his female patients can't afford his services, their families give the women to Jura in exchange for medical treatment. As a result of these transactions, Jura has nine wives, 32 children and 63 grandchildren. In his bloodline you see the children and grandchildren here.
در فصل سوم: ژوزف نیامواناد ژورا آندیجو، بیماران خود را در خارج از کیسامو در کنیا ژوزف نیامواناد ژارا آندیجو، بیماران خود را در خارج از کیسامو در کنیا برای بیماری ایدز، سل، ناباروری، بیماری روانی، ارواح شیطانی درمان میکند. برای بیماری ایدز، سل، ناباروری، بیماری روانی، ارواح شیطانی درمان میکند. در اغلب موارد در قبال خدماتش، پول نقد، گاو یا بز دریافت می کند. در اغلب موارد در قبال خدماتش، پول نقد، گاو یا بز دریافت می کند. اما گاهی هنگامی که بیمار زنی توانایی پرداخت خدمات درمانی او را نداشته باشد، اما گاهی هنگامی که بیمار زنی توانایی پرداخت خدمات درمانی او را نداشته باشد، خانواده اش ، بابت هزینه درمان همان زن را به ژارا میدهند. خانواده اش ، بابت هزینه درمان همان زن را به ژارا میدهند. در نتیجۀ این معامله ها ، ژارا ۹ همسر ، ۳۲ فرزند و ۶۳ نوه دارد. در نتیجۀ این معامله ها ، ژارا ۹ همسر ، ۳۲ فرزند و ۶۳ نوه دارد. در نتیجۀ این معامله ها ، ژارا ۹ همسر ، ۳۲ فرزند و ۶۳ نوه دارد. در نتیجۀ این معامله ها ، ژارا ۹ همسر ، ۳۲ فرزند و ۶۳ نوه دارد. در بخش دودمان و نَسَب او شما میتوانید فرزندان و نوه هایش را ببینید.
Two of his wives were brought to him suffering from infertility and he cured them, three for evil spirits, one for an asthmatic condition and severe chest pain and two wives Ondijo claims he took for love, paying their families a total of 16 cows. One wife deserted him and another passed away during treatment for evil spirits. Polygamy is widely practiced in Kenya. It's common among a privileged class capable of paying numerous dowries and keeping multiple homes. Instances of prominent social and political figures in polygamous relationships has led to the perception of polygamy as a symbol of wealth, status and power.
دو تا از همسران او، کسانی بودند که بدلیل ناباوری، پیش او برده شده بودند دو تا از همسران او، کسانی بودند که بدلیل ناباوری، پیش او برده شده بودند او آنها را درمان کرد، سه تای آنها برای ارواح شیطانی، یکی برای آسم و درد شدید قفسه سینه و آنییجا ادعا میکند که دو تا از همسرانش را بخاطر عشق گرفت، و کلا ۱۶ راس گاو به خانواده آنها پرداخت کرد. یکی از همسرانش او را ترک کرده و دیگری در حال درمان برای ارواح شیطانی فوت کرده. چند همسری در کنیا بسیار رواج دارد. در میان طبقه ممتاز که قادر به پرداخت مهریه های بیشمار و داشتن خانه های متعدد هستند، این مسئله بسیار رایج است. در میان طبقه ممتاز که قادر به پرداخت مهریه های بیشمار و داشتن خانه های متعدد هستند، این مسئله بسیار رایج است. در میان طبقه ممتاز که قادر به پرداخت مهریه های بیشمار و داشتن خانه های متعدد هستند، این مسئله بسیار رایج است. نمونه هایی از چهره های برجسته اجتماعی و سیاسی در روابط چند همسری نمونه هایی از چهره های برجسته اجتماعی و سیاسی در روابط چند همسری منجر به درک ما از چند همسری به نمادی از ثروت ، مقام و قدرت میشود منجر به درک ما از چند همسری به نمادی از ثروت ، مقام و قدرت میشود
You may notice in several of the chapters that I photographed there are empty portraits. These empty portraits represent individuals, living individuals, who couldn't be present. And the reasons for their absence are given in my text panel. They include dengue fever, imprisonment, army service, women not allowed to be photographed for religious and cultural reasons. And in this particular chapter, it's children whose mothers wouldn't allow them to travel to the photographic shoot for fear that their fathers would kidnap them during it.
شاید شما در چندین فصل که من عکس گرفتم،متوجه شدید که پرتره های خالی وجود دارند. این تصاویر پرتره خالی نشان دهنده افراد، افراد زنده ای، هستند که نتوانستند حضور داشته باشد. این تصاویر پرتره خالی نشان دهنده افراد، افراد زنده ای، هستند که نتوانستند حضور داشته باشد. و دلایل عدم حضور آنها در ستون نوشتاری من آمده است. آنها عبارتند از تب یونجه، حبس در زندان، خدمات سربازی ، زنانی که به دلایل مذهبی و فرهنگی مجاز به عکس گرفتن نبودند. آنها عبارتند از تب یونجه، حبس در زندان، خدمات سربازی ، زنانی که به دلایل مذهبی و فرهنگی مجاز به عکس گرفتن نبودند. آنها عبارتند از تب یونجه، حبس در زندان، خدمات سربازی ، زنانی که به دلایل مذهبی و فرهنگی مجاز به عکس گرفتن نبودند. آنها عبارتند از تب یونجه، حبس در زندان، خدمات سربازی ، زنانی که به دلایل مذهبی و فرهنگی مجاز به عکس گرفتن نبودند. و در این فصل بخصوص ، بچه هایی که مادرانشان به آنها اجازه ندادند به محل عکس برداری سفر کنند. و در این فصل بخصوص ، بچه هایی که مادرانشان به آنها اجازه ندادند به محل عکس برداری سفر کنند. و در این فصل بخصوص ، بچه هایی که مادرانشان به آنها اجازه ندادند به محل عکس برداری سفر کنند. از ترس دزدیده شدن آنها توسط پدرشان در طول سفر .
Twenty-four European rabbits were brought to Australia in 1859 by a British settler for sporting purposes, for hunting. And within a hundred years, that population of 24 had exploded to half a billion. The European rabbit has no natural predators in Australia, and it competes with native wildlife and damages native plants and degrades the land. Since the 1950s, Australia has been introducing lethal diseases into the wild rabbit population to control growth. These rabbits were bred at a government facility, Biosecurity Queensland, where they bred three bloodlines of rabbits and have infected them with a lethal disease and are monitoring their progress to see if it will effectively kill them. So they're testing its virulence. During the course of this trial, all of the rabbits died, except for a few, which were euthanized.
در سال ۱۸۵۹ تعداد ۲۴ خرگوش اروپایی توسط مهاجران انگلیسی به منظور شکار به استرالیا بُرده شد در سال ۱۸۵۹ تعداد ۲۴ خرگوش اروپایی توسط مهاجران انگلیسی به منظور شکار به استرالیا بُرده شد در سال ۱۸۵۹ تعداد ۲۴ خرگوش اروپایی توسط مهاجران انگلیسی به منظور شکار به استرالیا بُرده شد در سال ۱۸۵۹ تعداد ۲۴ خرگوش اروپایی توسط مهاجران انگلیسی به منظور شکار به استرالیا بُرده شد در طول صد سال، جمعیت این ۲۴ خرگوش به نیم میلیارد رسیده. در طول صد سال، جمعیت این ۲۴ خرگوش به نیم میلیارد رسیده. خرگوشهای اروپایی هیچ شکارچی طبیعی در آنجا ندارند آنها با حیات وحش بومی رقابت کرده و به گیاهان بومی خسارت زده و زمین را تخریب میکنند. آنها با حیات وحش بومی رقابت کرده و به گیاهان بومی خسارت زده و زمین را تخریب میکنند. آنها با حیات وحش بومی رقابت کرده و به گیاهان بومی خسارت زده و زمین را تخریب میکنند. از سال ۱۹۵۰ دولت استرالیا به منظور کنترل جمعیت خرگوشهای وحشی بیماری کشنده ای را در بین آنها اشاعه داده است از سال ۱۹۵۰ دولت استرالیا به منظور کنترل جمعیت خرگوشهای وحشی بیماری کشنده ای را در بین آنها اشاعه داده است از سال ۱۹۵۰ دولت استرالیا به منظور کنترل جمعیت خرگوشهای وحشی بیماری کشنده ای را در بین آنها اشاعه داده است از سال ۱۹۵۰ دولت استرالیا به منظور کنترل جمعیت خرگوشهای وحشی بیماری کشنده ای را در بین آنها اشاعه داده است این خرگوشها در مرکز امینت زیستی کوئین لند پرورش داده شدند، این خرگوشها در مرکز امینت زیستی کوئین لند پرورش داده شدند، جایی که سه نسل از این خرگوشها پرورش و با بیماری کشنده ای آلوده شده اند جایی که سه نسل از این خرگوشها پرورش و با بیماری کشنده ای آلوده شده اند و آنها پیشرفت بیماری را تحت نظر دارند تا بیینند آیا این بیماری به طور موثری آنها را خواهد کشت. بنابراین آنها شدت بیمارزایی آن را تست میکنند در طول این آزمایش، همه خرگوشها مردند، بجز چند تایی که مرگ ترحمی شدند.
Haigh's Chocolate, in collaboration with the Foundation for Rabbit-Free Australia, stopped all production of the Easter Bunny in chocolate and has replaced it with the Easter Bilby. Now this was done to counter the annual celebration of rabbits and presumably make the public more comfortable with the killing of rabbits and promote an animal that's native to Australia, and actually an animal that is threatened by the European rabbit.
شرکت شکلات سازی "هایز چاکلت" با همکاری بنیاد "اُسترالیای عاری از خرگوش" با همکاری بنیاد "اُسترالیای عاری از خرگوش" محصولات شکلاتی بشکل موشهای استرالیایی را جایگزین محصولات شکلاتی خرگوشهای عید پاک کرد. محصولات شکلاتی بشکل موشهای استرالیایی را جایگزین محصولات شکلاتی خرگوشهای عید پاک کرد. این برای مقابله با جشن سالانه خرگوش انجام شد این برای مقابله با جشن سالانه خرگوش انجام شد و احتمالا با کشتن خرگوشها، خیال مردم را راحت تر نمود و احتمالا با کشتن خرگوشها، خیال مردم را راحت تر نمود و جانوری که بومی استرالیا است و در واقع توسط خرگوش اروپایی تهدید شده بود را ترویج کرد. و جانوری که بومی استرالیا است و در واقع توسط خرگوش اروپایی تهدید شده بود را ترویج کرد. و جانوری که بومی استرالیا است و در واقع توسط خرگوش اروپایی تهدید شده بود را ترویج کرد.
In chapter seven, I focus on the effects of a genocidal act on one bloodline. So over a two-day period, six individuals from this bloodline were killed in the Srebrenica massacre. This is the only work in which I visually represent the dead. But I only represent those that were killed in the Srebrenica massacre, which is recorded as the largest mass murder in Europe since the Second World War. And during this massacre, 8,000 Bosnian Muslim men and boys were systematically executed.
در فصل هفتم، تمرکز بر اثرات عمل نسل کشی بر روی یک نسل است در فصل هفتم، تمرکز بر اثرات عمل نسل کشی بر روی یک نسل است در فصل هفتم، تمرکز بر اثرات عمل نسل کشی بر روی یک نسل است خُب طی دو روز، شش نفر از یک طایفه در قتل عام صربرنیتسا کشته شدند خُب طی دو روز، شش نفر از یک طایفه در قتل عام صربرنیتسا کشته شدند خُب طی دو روز، شش نفر از یک طایفه در قتل عام صربرنیتسا کشته شدند این تنها کاریست که من در آن مرگ را بصورت بصری نشان دادم. این تنها کاریست که من در آن مرگ را بصورت بصری نشان دادم. اما من تنها آنهایی را که توسط قتل عام صربرنیتسا که بزرگترین قتل عام پس از جنگ جهانی دوم در اروپا ثبت شده است را نشان دادم اما من تنها آنهایی را که توسط قتل عام صربرنیتسا که بزرگترین قتل عام پس از جنگ جهانی دوم در اروپا ثبت شده است را نشان دادم اما من تنها آنهایی را که توسط قتل عام صربرنیتسا که بزرگترین قتل عام پس از جنگ جهانی دوم در اروپا ثبت شده است را نشان دادم اما من تنها آنهایی را که توسط قتل عام صربرنیتسا که بزرگترین قتل عام پس از جنگ جهانی دوم در اروپا ثبت شده است را نشان دادم و در طول این این قتل عام ۸۰۰۰ مسلمان مَرد و پسر بوسنیایی بطور سیستماتیک اعدام شدند و در طول این این قتل عام ۸۰۰۰ مسلمان مَرد و پسر بوسنیایی بطور سیستماتیک اعدام شدند و در طول این این قتل عام ۸۰۰۰ مسلمان مَرد و پسر بوسنیایی بطور سیستماتیک اعدام شدند
So when you look at a detail of this work, you can see, the man on the upper-left is the father of the woman sitting next to him. Her name is Zumra. She is followed by her four children, all of whom were killed in the Srebrenica massacre. Following those four children is Zumra's younger sister who is then followed by her children who were killed as well. During the time I was in Bosnia, the mortal remains of Zumra's eldest son were exhumed from a mass grave. And I was therefore able to photograph the fully assembled remains. However, the other individuals are represented by these blue slides, which show tooth and bone samples that were matched to DNA evidence collected from family members to prove they were the identities of those individuals. They've all been given a proper burial, so what remains are these blue slides at the International Commission for Missing Persons.
خُب ، هنگامی که به جزئیات این کار نگاه کنید، می توانید ببینید، مردی که سمت چپ بالا نشسته، پدرِ زنی است که در کنار او نشسته است می توانید ببینید، مردی که سمت چپ بالا نشسته، پدرِ زنی است که در کنار او نشسته است اسم او زمرا است. عکسهای بعدی، چهار فرزند اوست که همگی توسط صربها قتل عام شدند به دنبال عکس این چهار کودک، عکس خواهر کوچکتر زمرا است عکس فرزندان او هم که قتل عام شدند ، در اونجا قرار دارد. عکس فرزندان او هم که قتل عام شدند ، در اونجا قرار دارد. در طول زمانی که من در بوسنی بودم بقایای جسد پسر بزرگ زمرا از نبش قبر یک گور دسته جمعی بدست آمد در طول زمانی که من در بوسنی بودم بقایای جسد پسر بزرگ زمرا از نبش قبر یک گور دسته جمعی بدست آمد در طول زمانی که من در بوسنی بودم بقایای جسد پسر بزرگ زمرا از نبش قبر یک گور دسته جمعی بدست آمد و به همین دلیل من توانستم از بقایای (جسد ) که به هم متصل شده بود عکس بگیرم. و به همین دلیل من توانستم از بقایای (جسد ) که به هم متصل شده بود عکس بگیرم. هرچند، افراد دیگر با اسلایدهای آبی رنگ نشان داده شده اند هرچند، افراد دیگر با اسلایدهای آبی رنگ نشان داده شده اند که در آن نمونه هایی از دندانها و یا استخوانشان دیده می شود که با DNA جمع آوری شده از خانواده هایشان برای اثبات هویت این افراد، مطابقت داده شده است که با DNA جمع آوری شده از خانواده هایشان برای اثبات هویت این افراد، مطابقت داده شده است که با DNA جمع آوری شده از خانواده هایشان برای اثبات هویت این افراد، مطابقت داده شده است همه آنها بطور مناسبی دفن شدند، بدین ترتیب چیزی که باقی مانده، اسلایدهای آبی رنگ در کمسیون بین المللی افراد گمشده است. بدین ترتیب چیزی که باقی مانده، اسلایدهای آبی رنگ در کمسیون بین المللی افراد گمشده است.
These are personal effects dug up from a mass grave that are awaiting identification from family members and graffiti at the Potochari battery factory, which was where the Dutch U.N. soldiers were staying, and also the Serbian soldiers later during the times of the executions. This is video footage used at the Milosevic trial, which from top to bottom shows a Serbian scorpion unit being blessed by an Orthodox priest before rounding up the boys and men and killing them.
اینها وسایل شخصی است که از یک گور دسته جمعی بیرون آورده شده اینها وسایل شخصی است که از یک گور دسته جمعی بیرون آورده شده که در انتظار شناسایی توسط افراد خانواده هستند ویه نقاشی در کارخانه باطری سازی پاتاچار جایی که سربازان هلندی ویه نقاشی در کارخانه باطری سازی پاتاچار جایی که سربازان هلندی و سپس سربازان صربیایی نیز در زمان اعدامها، اقامت داشتند. و سپس سربازان صربیایی نیز در زمان اعدامها، اقامت داشتند. این فیلم در محاکمه میلوسویچ مورد استفاده قرار گرفت ، که از بالا به پایین، یکان عقرب صرب را نشان می دهد که از بالا به پایین، یکان عقرب صرب را نشان می دهد که توسط یک کشیش ارتدوکس تبرک شده تا سپس پسران و مردان را محاصره کرده و به قتل برسانند. تا سپس پسران و مردان را محاصره کرده و به قتل برسانند.
Chapter 15 is more of a performance piece. I solicited China's State Council Information Office in 2009 to select a multi-generational bloodline to represent China for this project. They chose a large family from Beijing for its size, and they declined to give me any further reasoning for their choice. This is one of the rare situations where I have no empty portraits. Everyone showed up. You can also see the evolution of the one-child-only policy as it travels through the bloodline.
فصل پانزدهم بیشتر درمورد یک قطعه اجرایی است. من از دفتر شورای اطلاعات چین برای یک نسب و طایفه چند نسلی برای معرفی چین در این پروژه در خواست مجوزکردم من از دفتر شورای اطلاعات چین برای یک نسب و طایفه چند نسلی برای معرفی چین در این پروژه در خواست مجوزکردم من از دفتر شورای اطلاعات چین برای یک نسب و طایفه چند نسلی برای معرفی چین در این پروژه در خواست مجوزکردم آنها یک خانواده بزرگ اهل پکن را بدلیل وسعت خانوادگی انتخاب کردند و از دادن دلیل بیشتری برای انتخاب شان امتناع کردند. و از دادن دلیل بیشتری برای انتخاب شان امتناع کردند. این یکی از موارد نادری است که من تصویر خالی در آن ندارم. این یکی از موارد نادری است که من تصویر خالی در آن ندارم. همه آمدند. همچنین میتوانید گسترش سیاست تک فرزندی را در طی دیدن ( عکسهای ) طایفه ببینید همچنین میتوانید گسترش سیاست تک فرزندی را در طی دیدن ( عکسهای ) طایفه ببینید
Previously known as the Department of Foreign Propaganda, the State Council Information Office is responsible for all of China's external publicity operations. It controls all foreign media and image production outside of China from foreign media working within China. It also monitors the Internet and instructs local media on how to handle any potentially controversial issues, including Tibet, ethnic minorities, Human Rights, religion, democracy movements and terrorism. For the footnote panel in this work, this office instructed me to photograph their central television tower in Beijing. And I also photographed the gift bag they gave me when I left.
گروه دفتر اطلاعات شورای دولت، که قبلا" بنام وزارت تبلیغات خارجی شناخته می شد، گروه دفتر اطلاعات شورای دولت، که قبلا" بنام وزارت تبلیغات خارجی شناخته می شد، مسئول تمامی عملیات تبلیغاتی دولت چین است. این گروه همه رساناهای خارجی و تولیدات تصویری خارج از چین را توسط رساناهای داخلی چین، کنترل میکند. این گروه همه رساناهای خارجی و تولیدات تصویری خارج از چین را توسط رساناهای داخلی چین، کنترل میکند. این گروه همه رساناهای خارجی و تولیدات تصویری خارج از چین را توسط رساناهای داخلی چین، کنترل میکند. همچنین این گروه بر اینترنت و آموزش رسانه ای محلی در مورد چگونگی رسیدگی به هر گونه مسئله بالقوه بحث برانگیز( اجتماعی) نظارت میکند همچنین این گروه بر اینترنت و آموزش رسانه ای محلی در مورد چگونگی رسیدگی به هر گونه مسئله بالقوه بحث برانگیز( اجتماعی) نظارت میکند همچنین این گروه بر اینترنت و آموزش رسانه ای محلی در مورد چگونگی رسیدگی به هر گونه مسئله بالقوه بحث برانگیز( اجتماعی) نظارت میکند از جمله تبت، اقلیت های قومی، حقوق بشر، مذهب، جنبش های دموکراسی خواهی و تروریسم . از جمله تبت، اقلیت های قومی، حقوق بشر، مذهب، جنبش های دموکراسی خواهی و تروریسم . از جمله تبت، اقلیت های قومی، حقوق بشر، مذهب، جنبش های دموکراسی خواهی و تروریسم . برای ستون نوشتاری این کار، این دفتر منو راهنمایی کرد تا از برج تلویزیون مرکزی شان در پکن عکس برداری نمایم برای ستون نوشتاری این کار، این دفتر منو راهنمایی کرد تا از برج تلویزیون مرکزی شان در پکن عکس برداری نمایم برای ستون نوشتاری این کار، این دفتر منو راهنمایی کرد تا از برج تلویزیون مرکزی شان در پکن عکس برداری نمایم از کیفی که بعنوان هدیه وقتی آنجا را ترک میکردم به من دادند، نیز عکس گرفتم. از کیفی که بعنوان هدیه وقتی آنجا را ترک میکردم به من دادند، نیز عکس گرفتم.
These are the descendants of Hans Frank who was Hitler's personal legal advisor and governor general of occupied Poland. Now this bloodline includes numerous empty portraits, highlighting a complex relationship to one's family history. The reasons for these absences include people who declined participation. There's also parents who participated who wouldn't let their children participate because they thought they were too young to decide for themselves. Another section of the family presented their clothing, as opposed to their physical presence, because they didn't want to be identified with the past that I was highlighting. And finally, another individual sat for me from behind and later rescinded his participation, so I had to pixelate him out so he's unrecognizable.
اینها فرزندان هانس فرانک هستند، شخصی که مشاور حقوقی هیتلرو فرماندار کل لهستان اشغالی بود. شخصی که مشاور حقوقی هیتلر و فرماندار کل لهستان اشغالی بود. این نَسَب و طایفه شامل تعداد زیادی تصویر خالی است که یک رابطه پیچیده در پیشینه خانوادگی افراد را برجسته میکند که یک رابطه پیچیده در پیشینه خانوادگی افراد را برجسته میکند دلایل این غیبتها شامل افرادی است که از همکاری امتناع کردند. دلایل این غیبتها شامل افرادی است که از همکاری امتناع کردند. همچنین والدینی که خودشان مشارکت کرده ولی به فرزندانشان اجازه مشارکت ندادند همچنین والدینی که خودشان مشارکت کرده ولی به فرزندانشان اجازه مشارکت ندادند چون فکر می کردند فرزندانشان کوچکتر از اونی هستند که برای خودشون تصمیم بگیرند. بخش دیگر این خانواده توسط لباسهایشان نشان داده شدند بعنوان مخالفت با حضور فیزیکیشان زیرا آنها نمیخواستند توسط گذشته ای که من برجسته می کردم شناسایی شوند. بخش دیگر این خانواده توسط لباسهایشان نشان داده شدند بعنوان مخالفت با حضور فیزیکیشان زیرا آنها نمیخواستند توسط گذشته ای که من برجسته می کردم شناسایی شوند. بخش دیگر این خانواده توسط لباسهایشان نشان داده شدند بعنوان مخالفت با حضور فیزیکیشان زیرا آنها نمیخواستند توسط گذشته ای که من برجسته می کردم شناسایی شوند. بخش دیگر این خانواده توسط لباسهایشان نشان داده شدند بعنوان مخالفت با حضور فیزیکیشان زیرا آنها نمیخواستند توسط گذشته ای که من برجسته می کردم شناسایی شوند. و در آخر فردی پشت به من نشست بعدا مشارکتش را ( در این پروژه) لغو کرد و در آخر فردی پشت به من نشست بعدا مشارکتش را ( در این پروژه) لغو کرد و در آخر فردی پشت به من نشست بعدا مشارکتش را ( در این پروژه) لغو کرد بنابراین من میبایستی تصویر او را شطرنجی میکردم تا قابل تشخیص نباشه.
In the footnote panel that accompanies this work I photographed an official Adolph Hitler postage stamp and an imitation of that stamp produced by British Intelligence with Hans Frank's image on it. It was released in Poland to create friction between Frank and Hitler, so that Hitler would imagine Frank was trying to usurp his power.
در ستون نوشتاری که همراه این کاره، من از تمبر پستی رسمی( زمان) آدلف هیتلر که توسط سازمان اطلاعاتی انگلیس بدل شده بود و در آن تصویر هنس فرانک بود ، عکس گرفتم. من از تمبر پستی رسمی( زمان) آدلف هیتلر که توسط سازمان اطلاعاتی انگلیس بدل شده بود و در آن تصویر هنس فرانک بود ، عکس گرفتم. من از تمبر پستی رسمی( زمان) آدلف هیتلر که توسط سازمان اطلاعاتی انگلیس بدل شده بود و در آن تصویر هنس فرانک بود ، عکس گرفتم. من از تمبر پستی رسمی( زمان) آدلف هیتلر که توسط سازمان اطلاعاتی انگلیس بدل شده بود و در آن تصویر هنس فرانک بود ، عکس گرفتم. این در لهستان منتشر شده بود تا بین فرانک و هیتلر اختلاف و اصطکاک ایجاد کند این در لهستان منتشر شده بود تا بین فرانک و هیتلر اختلاف و اصطکاک ایجاد کند اینطوری هیتلر فکر می کرد که فرانک در تلاشه تا قدرت او را غصب کنه. اینطوری هیتلر فکر می کرد که فرانک در تلاشه تا قدرت او را غصب کنه.
Again, talking about fate, I was interested in the stories and fate of particular works of art. These paintings were taken by Hans Frank during the time of the Third Reich. And I'm interested in the impact of their absence and presence through time. They are Leonardo da Vinci's "Lady With an Ermine," Rembrandt's "Landscape With Good Samaritan" and Raphael's "Portrait of a Youth," which has never been found.
دوباره از سرنوشت صحبت میکنیم، من علاقمند به داستانها و سرنوشت نوع بخصوصی ازآثارهنری بودم. من علاقمند به داستانها و سرنوشت نوع بخصوصی ازآثارهنری بودم. این نقاشیها توسط هنس فرانک در زمان حکومت رایش سوم برداشته شده بود این نقاشیها توسط هنس فرانک در زمان حکومت رایش سوم برداشته شده بود من علاقمند به اثرات حضور و عدم حضور آنها در طول زمان هستم . اینها آثار لئونادرو داوینچی " بانوی با قاقُم " و رامببراند " چشم اندازی با سامری خوب " و اثر رافائل " تصویر جوانی " که هرگز پیدا نشده ، هستند. و اثر رافائل " تصویر جوانی " که هرگز پیدا نشده ، هستند.
Chapter 12 highlights people being born into a battle that is not of their making, but becomes their own. So this is the Ferraz family and the Novaes family. And they are in an active blood feud. This feud has been going on since 1991 in Northeast Brazil in Pernambuco, and it involved the deaths of 20 members of the families and 40 others associated with the feud, including hired hit men, innocent bystanders and friends. Tensions between these two families date back to 1913 when there was a dispute over local political power. But it got violent in the last two decades and includes decapitation and the death of two mayors. Installed into a protective wall surrounding the suburban home of Louis Novaes, who's the head of the Novaes family, are these turret holes, which were used for shooting and looking.
در فصل دوازدهم من مردمی را برجسته کردم که در جنگی به دنیا آمده که باعث و بانی آن نیستند ولی متعلق به اونا می شه. در فصل دوازدهم من مردمی را برجسته کردم که در جنگی به دنیا آمده که باعث و بانی آن نیستند ولی متعلق به اونا می شه. در فصل دوازدهم من مردمی را برجسته کردم که در جنگی به دنیا آمده که باعث و بانی آن نیستند ولی متعلق به اونا می شه. خُب این خانواده فراز است و این خانواده ناواز . آنها در عداوت خونین فعال هستند. این عداوت از سال ۱۹۹۱ در شمال شرقی برزیل در پرناپباکو شروع شد این عداوت از سال ۱۹۹۱ در شمال شرقی برزیل در پرناپباکو شروع شد این درگیری ، جان بیست نفر از اعضای خانواده ها و ۴۰ نفر دیگر وابسته به این دعوا را گرفت، این درگیری ، جان بیست نفر از اعضای خانواده ها و ۴۰ نفر دیگر وابسته به این دعوا را گرفت، این درگیری ، جان بیست نفر از اعضای خانواده ها و ۴۰ نفر دیگر وابسته به این دعوا را گرفت، از جمله آدم کشان حرفه ای اجیر شده ، ناظران بیگناه و دوستان. از جمله آدم کشان حرفه ای اجیر شده ، ناظران بیگناه و دوستان. درگیری و تنش بین دو خانواده به سال ۱۹۱۳ زمانی که یک نزاع بر سر قدرت سیاسی محل در گرفت، بر می گرده. درگیری و تنش بین دو خانواده به سال ۱۹۱۳ زمانی که یک نزاع بر سر قدرت سیاسی محل در گرفت، بر می گرده. اما این تنش در دو دهه گذشته به خشونت گرایید واز جملۀ آن، سر بریدن و مرگ دو شهردار است. واز جملۀ آن، سر بریدن و مرگ دو شهردار است. یک دیواره محافظتی اطراف خانه ییلاقی، بزرگ خاندان ناواس در لوئیز ناواس نصب شده یک دیواره محافظتی اطراف خانه ییلاقی، بزرگ خاندان ناواس در لوئیز ناواس نصب شده یک دیواره محافظتی اطراف خانه ییلاقی، بزرگ خاندان ناواس در لوئیز ناواس نصب شده که سوراخ های دارد که برای نگاه کردن و شلیک کردن مورد استفاده قرار میگیرد. که سوراخ های دارد که برای نگاه کردن و شلیک کردن مورد استفاده قرار میگیرد.
Brazil's northeast state of Pernambuco is one of the nation's most violent regions. It's rooted in a principle of retributive justice, or an eye for an eye, so retaliatory killings have led to several deaths in the area. This story, like many of the stories in my chapters, reads almost as an archetypal episode, like something out of Shakespeare, that's happening now and will happen again in the future. I'm interested in these ideas of repetition. So after I returned home, I received word that one member of the family had been shot 30 times in the face.
دوالت پارنامباکو شمال شرقی برزیل یکی از خشن ترین مناطق این کشور است دوالت پارنامباکو شمال شرقی برزیل یکی از خشن ترین مناطق این کشور است این (عدالت ) ریشه در اصل قصاص و یا چشم در مقابل چشم دارد این (عدالت ) ریشه در اصل قصاص و یا چشم در مقابل چشم دارد خُب قصاص، منجر به چندین مرگ در منطقه شده است خُب قصاص، منجر به چندین مرگ در منطقه شده است این داستان مانند خیلی از داستانهای دیگر در فصلهای دیگر تقریبا به عنوان طرح اصلی تعبیرو قرائت میشود ، چیزی شبیه به ( داستانهای ) شکسپیر این داستان مانند خیلی از داستانهای دیگر در فصلهای دیگر تقریبا به عنوان طرح اصلی تعبیرو قرائت میشود ، چیزی شبیه به ( داستانهای ) شکسپیر این داستان مانند خیلی از داستانهای دیگر در فصلهای دیگر تقریبا به عنوان طرح اصلی تعبیرو قرائت میشود ، چیزی شبیه به ( داستانهای ) شکسپیر که در حال وقوع بوده و در آینده نیز اتفاق خواهد افتاد. من به این ایده تکرار علاقمندم. خُب هنگامی که من به خانه برگشتم شنیدم که به صورت یکی از افراد خانواده ۳۰ بار شلیک شده. خُب هنگامی که من به خانه برگشتم شنیدم که به صورت یکی از افراد خانواده ۳۰ بار شلیک شده. خُب هنگامی که من به خانه برگشتم شنیدم که به صورت یکی از افراد خانواده ۳۰ بار شلیک شده.
Chapter 17 is an exploration of the absence of a bloodline and the absence of a history. Children at this Ukrainian orphanage are between the ages of six and 16. This piece is ordered by age because it can't be ordered by blood. In a 12-month period when I was at the orphanage, only one child had been adopted. Children have to leave the orphanage at age 16, despite the fact that there's often nowhere for them to go. It's commonly reported in Ukraine that children, when leaving the orphanage are targeted for human trafficking, child pornography and prostitution. Many have to turn to criminal activity for their survival, and high rates of suicide are recorded.
فصل هفدهم کشف فقدان نَسَب و خانواده است و فقدان تاریخ و پیشینه. فصل هفدهم کشف فقدان نَسَب و خانواده است و فقدان تاریخ و پیشینه. فصل هفدهم کشف فقدان نَسَب و خانواده است و فقدان تاریخ و پیشینه. کودکان بین ۶ تا ۱۶ ساله در این پرورشگاه در اُکراین هستند. کودکان بین ۶ تا ۱۶ ساله در این پرورشگاه در اُکراین هستند. این بخش بترتیب سن است زیرا نمی شد بر اساس نِسبت خونی چیده و مرتب شود. این بخش بترتیب سن است زیرا نمی شد بر اساس نِسبت خونی چیده و مرتب شود. در یک دوره دوازده ماهه هنگامی که من در پرورشگاه بودم، فقط یک کودک به فرزند خواندگی پدیرفته شد. در یک دوره دوازده ماهه هنگامی که من در پرورشگاه بودم، فقط یک کودک به فرزند خواندگی پدیرفته شد. کودکان میبایستی پرورشگاه را در شانزده سالگی ترک کنند علی رغم این حقیقت که آنها هیچ جایی برای رفتن ندارند کودکان میبایستی پرورشگاه را در شانزده سالگی ترک کنند علی رغم این حقیقت که آنها هیچ جایی برای رفتن ندارند در اُکراین معمولا گزارش میشود که کودکان هنگام خروج از پرورشگاه هدف قاچاق انسان و پورنوگرافی کودکان و فحشا قرار میگیرند در اُکراین معمولا گزارش میشود که کودکان هنگام خروج از پرورشگاه هدف قاچاق انسان و پورنوگرافی کودکان و فحشا قرار میگیرند در اُکراین معمولا گزارش میشود که کودکان هنگام خروج از پرورشگاه هدف قاچاق انسان و پورنوگرافی کودکان و فحشا قرار میگیرند در اُکراین معمولا گزارش میشود که کودکان هنگام خروج از پرورشگاه هدف قاچاق انسان و پورنوگرافی کودکان و فحشا قرار میگیرند بسیاری از این افراد میبایستی برای بقا به فعالیت های مجرمانه معطوف شوند ، و اقدام به خودکشی به میزان بالا ثبت شده است. بسیاری از این افراد میبایستی برای بقا به فعالیت های مجرمانه معطوف شوند ، و اقدام به خودکشی به میزان بالا ثبت شده است.
This is a boys' bedroom. There's an insufficient supply of beds at the orphanage and not enough warm clothing. Children bathe infrequently because the hot water isn't turned on until October. This is a girls' bedroom. And the director listed the orphanage's most urgent needs as an industrial size washing machine and dryer, four vacuum cleaners, two computers, a video projector, a copy machine, winter shoes and a dentist's drill. This photograph, which I took at the orphanage of one of the classrooms, shows a sign which I had translated when I got home. And it reads: "Those who do not know their past are not worthy of their future."
این اتاق پسران است وسایل خواب و تخت خواب ها مناسب نیستند و لباس گرم به اندازه کافی نیست وسایل خواب و تخت خواب ها مناسب نیستند و لباس گرم به اندازه کافی نیست کودکان به ندرت استحمام میکنند زیرا آب گرم تا ماه اکتبر تامین نمیشود کودکان به ندرت استحمام میکنند زیرا آب گرم تا ماه اکتبر تامین نمیشود این اتاق دختران است. مدیر آنجا نیازهای ضروری پرورشگاه را لیست کرده که شامل یک ماشین لباسشوئی و خشک کن صنعتی، چهار جارو برقی، دو تا کامپیوتر یک ویدئو پرژکتور ، یک دستگاه ماشین کپی ، کفش زمستانی و مته دندان پزشکی است. این عکس را که تابلویی در آن است، از یکی از کلاس های درس پرورشگاه گرفتم و هنگامی که به خانه رفتم آن را ترجمه کردم. این عکس را که تابلویی در آن است، از یکی از کلاس های درس پرورشگاه گرفتم و هنگامی که به خانه رفتم آن را ترجمه کردم. در آن آمده : "کسانی که گذشته خود را نمی دانند، برای آینده خود ارزشی قائل نیستند." در آن آمده : "کسانی که گذشته خود را نمی دانند، برای آینده خود ارزشی قائل نیستند."
There are many more chapters in this project. This is just an abridged rendering of over a thousand images. And this mass pile of images and stories forms an archive. And within this accumulation of images and texts, I'm struggling to find patterns and imagine that the narratives that surround the lives we lead are just as coded as blood itself. But archives exist because there's something that can't necessarily be articulated. Something is said in the gaps between all the information that's collected. And there's this relentless persistence of birth and death and an unending collection of stories in between. It's almost machine-like the way people are born and people die, and the stories keep coming and coming. And in this, I'm considering, is this actual accumulation leading to some sort of evolution, or are we on repeat over and over again?
در این پروژه فصول زیاد دیگری هم هست. این فقط ارائه خلاصه ای از بیش ازیک هزار عکس است. این فقط ارائه خلاصه ای از بیش ازیک هزار عکس است. انبوه این عکسها و داستانها آرشیوی را تشکیل میدهند انبوه این عکسها و داستانها آرشیوی را تشکیل میدهند و در این تجمع تصاویر و متون، من در تلاش برای پیدا کردن الگوها هستم و در این تجمع تصاویر و متون، من در تلاش برای پیدا کردن الگوها هستم و تصور می کنم که روایتهای پیرامون زندگی ما همانند خودِ خون، منظم و کد بندی شده است. و تصور می کنم که روایتهای پیرامون زندگی ما همانند خودِ خون، منظم و کد بندی شده است. اما ارشیو وجود دارد زیرا چیزهایی هست که الزاما امکان منفصل کردن انها وجود ندارد اما ارشیو وجود دارد زیرا چیزهایی هست که الزاما امکان منفصل کردن انها وجود ندارد گاهی شکافی بین تمامی اطلاعات جمع آوری شده وجود دارد گاهی شکافی بین تمامی اطلاعات جمع آوری شده وجود دارد این تداوم بی رحم تولد و مرگ و مجموعۀ بی پایان وقایع بین آنها موجودیت دارد. این تداوم بی رحم تولد و مرگ و مجموعۀ بی پایان وقایع بین آنها موجودیت دارد. این تداوم بی رحم تولد و مرگ و مجموعۀ بی پایان وقایع بین آنها موجودیت دارد. این تقریبا شبیه ماشینی است که مردم به دنیا می آیند و میمیرند و این داستانها ادامه می یابند این تقریبا شبیه ماشینی است که مردم به دنیا می آیند و میمیرند و این داستانها ادامه می یابند این تقریبا شبیه ماشینی است که مردم به دنیا می آیند و میمیرند و این داستانها ادامه می یابند و در این( پروژه) من تعمق و فکر میکنم که آیا این تجمع واقعی منجر به نوعی تکامل میشود و یا ما بارها و بارها آن را تکرار میکنیم و در این( پروژه) من تعمق و فکر میکنم که آیا این تجمع واقعی منجر به نوعی تکامل میشود و یا ما بارها و بارها آن را تکرار میکنیم و در این( پروژه) من تعمق و فکر میکنم که آیا این تجمع واقعی منجر به نوعی تکامل میشود و یا ما بارها و بارها آن را تکرار میکنیم و در این( پروژه) من تعمق و فکر میکنم که آیا این تجمع واقعی منجر به نوعی تکامل میشود و یا ما بارها و بارها آن را تکرار میکنیم و در این( پروژه) من تعمق و فکر میکنم که آیا این تجمع واقعی منجر به نوعی تکامل میشود و یا ما بارها و بارها آن را تکرار میکنیم
Thank you.
سپاسگزارم
(Applause)
تشویق تماشاگران