I've spent my life working on sustainability. I set up a climate change NGO called The Climate Group. I worked on forestry issues in WWF. I worked on development and agriculture issues in the U.N. system. About 25 years in total, and then three years ago, I found myself talking to IKEA's CEO about joining his team. Like many people here, well, I want to maximize my personal impact in the world, so I'm going to explain why I joined the team there.
من زندگیم را برای کار روی تجدید پذیری صرف کرده ام. من یک موسسه غیر انتفاعی تغییرات آب به نام گروه آب و هوا راه اندازی کردم. من در زمینه جنگلداری برای WWF( صندوق جهانی حیات وحش) کار کردم. در زمینه توسعه و کشاورزی کار کردم در تشکیلات سازمان ملل متحد. حدود ۲۵ سال در کل، و سپس سه سال پیش، من خودم را در حال صحبت کردن با مدیر عامل شرکت آیکیا درباره پیوست به گروه هش یافتم. خُب، مانند خیلی از افراد دیگر در اینجا، من می خواهم تاثیر شخصی خودم را در دنیا به بیشترین حالت برسانم، پس میخواهم که توضیح دهم که چرا به این گروه ملحق شدم.
But first, let's just take three numbers.
اما ابتدا، اجازه بدهید تا درباره سه شماره صحبت کنیم.
The first number is three: three billion people. This is the number of people joining the global middle class by 2030, coming out of poverty. It's fantastic for them and their families, but we've got two billion people in the global middle class today, and this swells that number to five, a big challenge when we already have resource scarcity.
اولین شماره سه هست: سه میلیار نفر. این تعداد آدمهاییست که در حال پیوستن به طبقه متوسط جهانی در سال ۲۰۳۰ هستند، ودر حال خروج از فقر هستند. این برای آنها و خانواده یشان خارق العاده است، اما امروز ما دو میلیارد نفر در طبقه متوسط جهانی داریم، و این به ۵ میلیارد نفر افزایش می یابد، و هنگامیکه کمبود منابع داریم این چالش بسیار بزرگیست..
The second number is six: This is six degrees centigrade, what we're heading towards in terms of global warming. We're not heading towards one degree or three degrees or four degrees, we're heading toward six degrees. And if you think about it, all of the weird weather we've been having the last few years, much of that is due to just one degree warming, and we need CO2 emissions to peak by the end of this decade globally and then come down. It's not inevitable, but we need to act decisively.
عدد دوم شش است: این شش درجه سانتی گراد است، آنچه که داریم در شرایط گرم شدن کره زمین با آن رو به رو می شویم. ما به سمت یک یا سه درجه نمی رویم یا چهار درجه، ما به سمت شش درجه می رویم. و اگر درباره اش فکر کنید، همه شرایط آب و هوایی عجیب و غریب را ما در چند سال گذشته داشته ایم، بسیاری از آن شرایط فقط ناشی از یک درجه گرم شدن است، و نیاز به نشر دی اکسید کربن به بالاترین سطح تا پایان این دهه داریم و بعد از آن پایین می آید. این موضوع اجتناب ناپذیر است، اما ما باید قاطعانه عمل کنیم.
The third number is 12: That's the number of cities in the world that had a million or more people when my grandmother was born. You can see my grandmother there. That was in the beginning of the last century. So just 12 cities. She was born in Manchester, England, the ninth largest city in the world. Now there are 500 cities, nearly, with a million people or more in them. And if you look at the century from 1950 to 2050, that's the century when we build all the world's cities, the century that we're in the middle of right now. Every other century was kind of practice, and this lays down a blueprint for how we live.
عدد سوم دوازده است: این تعداد شهرهایی در جهان است که یک میلیون یا بیشتر جمعیت داشته زمانیکه مادربزرگ من متولد شده است. شما می توانید مادربزرگ من را آنجا ببینید. در اوایل قرن گذشته بود. بنابراین تنها دوازده شهر. او در منچستر انگلستان بدنیا آمد، نهمین شهر بزرگ دنیا. حالا پانصد شهر وجود دارد، تقریبا، با یک میلیون جعیت در آنها یا بیشتر. و اگر شما به یک دوره صد ساله از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۵۰ نگاهی بیندازید، قرنی است که ما تمام شهرهای جهان را در آن می سازیم، قرنی که ما الان در میانه آن هستیم. هر قرن دیگر یک نوع تمرین بوده، و این طرحی است برای اینکه ما چطور زندگی کنیم.
So think about it. We're building cities like never before, bringing people out of poverty like never before, and changing the climate like never before. Sustainability has gone from a nice-to-do to a must-do. it's about what we do right here, right now, and for the rest of our working lives.
بنابراین درباره اش فکر کنید. شهرها را می سازیم نه مانند گذشته، مردم را از فقر بیرون می آوریم نه مانند گذشته، و آب و هوا را تغییر می دهیم نه مانند گذشته. تجدید پذیری از حالت خوبه که انجام شود به سمت باید-انجام شود رفته است. این درباره چیزی است که ما دقیقا اینجا انجام می دهیم ، همین الان، و برای باقی زندگی کاریمان.
So I'm going to talk a little bit about what business can do and what a business like IKEA can do, and we have a sustainability strategy called "people and planet positive" to help guide our business to have a positive impact on the world. Why would we not want to have a positive impact on the world as a business? Other companies have sustainability strategies. I'm going to refer to some of those as well, and I'm just going to mention a few of the commitments as illustrations that we've got.
بنابراین من می خواهم کمی درباره اینکه چه کاری را میتوانیم بکنیم و یک شرکت مانند ایکیا IKEA چه چیزی می تواند انجام دهد، و ما یک استراتژی تجدید پذیری داریم به نام " مردم و سیاره مثبت " برای کمک به رهبری تجارتمان برای داشتن تاثیر مثبت در دنیا. چرا ما نخواهیم تاثیر مثبت داشته باشیم در جهان بعنوان یک تجارت ؟ شرکت های دیگر استراتژی های تجدید پذیری دارند. بعلاوه من می خواهم به بعضی از آنها اشاره کنم، و قصد دارم فقط چند تا از تعهدات را بعنوان مثال هایی که داریم را ذکر کنم.
But first, let's think of customers. We know from asking people from China to the U.S. that the vast majority of people care about sustainability after the day-to-day issues, the day-to-day issues of, how do I get my kids to school? Can I pay the bills at the end of the month? Then they care about big issues like climate change. But they want it to be easy, affordable and attractive, and they expect business to help, and they're a little bit disappointed today.
اما ابتدا، اجازه دهید به مشتریان فکر کنیم. ما دبا پرسیدن از مردم از چین تا آمریکا می دانیم که اکثریت قریب مردم به تجدید پذیری توجه می کنند بعد از مسائل روزمره، مسائل روزمره، که چطور بچه ها را به مدرسه برسانم ؟ آیا می توانم صورت حسابها را در پایان هر ماه پرداخت کنم ؟ سپس آنها به مسائل بزرگی چون تغییرات آب و هوا اهمیت می دهند. اما آنها می خواهند که آن را راحت، مقرون به صرف و جذاب داشته باشند، و آنها انتظار دارند که تجارت کمک کند، و امروزه کمی نا امید هستند.
So take your mind back and think of the first sustainable products. We had detergents that could wash your whites grayer. We had the early energy-efficient light bulbs that took five minutes to warm up and then you were left looking a kind of sickly color. And we had the rough, recycled toilet paper. So every time you pulled on a t-shirt, or switched the light on, or went to the bathroom, or sometimes all three together, you were reminded sustainability was about compromise. It wasn't a great start.
پس ذهن خود را به عقب ببرید و درباره اولین محصولات سازگار با محیط زیست فکر کنید. ما شوینده هایی داشتیم که می تونستند لباس های سفید شما را بشوید. ما لامپ هایی با انرژی کارآمد اولیه داشتیم که پنج دقیقه زمان می برد تا شروع به کار کند و سپس شما می ماندید با یک نوع رنگ نا خوشایند. و ناهنجاری داشتیم، کاغذهای توالت قابل بازیافت. بنابراین هر بار که شما تی شرت می پوشیدید، یا چراغ را روشن می کردید، یا به حمام می رفتید، یا گاهی اوقات هر سه باهم، به شما یاد آوری می شد که تجدید پذیری درباره سازش با محیط بود. این یک شروع عالی نبود.
Today we have choices. We can make products that are beautiful or ugly, sustainable or unsustainable, affordable or expensive, functional or useless. So let's make beautiful, functional, affordable, sustainable products.
امروز ما انتخاب هایی داریم. ما می توانید محصولاتی تولید کنیم که زشت یا زیبا هستند، تجدید پذیر یا تجدید نا پذیر، مقرون به صرفه یا گران، کاربردی یا بی فایده هستند. بنابراین بیایید محصولات زیبا، کاربردی، مقرون به صرفه ، تجدید پذیر تولید کنیم.
Let's take the LED. The LED is the next best thing to daylight. The old-fashioned lightbulbs, the incandescent bulbs -- I'm not going to ask for a show of hands of how many of you still have them in your homes, wasting energy every time you switch them on -- change them after this -- or whether we have them on the stage here at TED or not -- but those old incandescent light bulbs really should have been sold as heaters. They were mis-sold for more than a hundred years. They produced heat and a little bit of light on the side. Now we have lights that produce light and a little bit of heat on the side. You save 85 percent of the electricity with an LED that you would have done in an old incandescent. And the best thing is, they'll also last for more than 20 years. So think about that. You'll change your smartphone seven or eight times, probably more if you're in this audience. You'll change your car, if you have one, three or four times. Your kids could go to school, go to college, go away and have kids of their own, come back, bring the grandkids, you'll have the same lightbulb saving you energy. So LEDs are fantastic. What we decided to do was not to sell LEDs on the side marked up high and continue to push all the old bulbs, the halogens and the CFLs. We decided, over the next two years, we will ban the halogens and the CFLs ourselves. We will go all in. And this is what business needs to do: go all-in, go 100 percent, because then you stop investing in the old stuff, you invest in the new stuff, you lower costs, you use your supply chain and your creativity and you get the prices down so everybody can afford the best lights so they can save energy.
بیایید ال ایی دی ببریم. ال ایی دی بهترین انتخاب برای روشنی است. لامپ های قدیمی، لامپ های رشته ای، ... من قصد ندارم که از شما بخواهم تا دستتان را بالا ببرید که چند نفر از شما هنوز از آنها در خانه دارید، که با هر بار روشن کردن آنها انرژی هدر می رود... بعد از این آنها را تغییر دهید... یا اینکه اینجا در صحنه TED از آنها داریم یا نه .. اما آن لامپ های رشته ای قدیمی واقعا باید بعنوان وسیلهای برای گرمایش بفروش برسند. آنها برای بیشتر از یک صد سال به اشتباه بفروش می رسیدند آنها گرما و از طرفی کمی نور تولید می کردند. حالا ما چراغ هایی داریم که نور تولید می کنند و از طرفی کمی گرما. شما با یک LED هشتاد و پنج درصد انرژی برق صرفه جویی می کنید که شما در لامپ های رشته ای قدیم داشتید. و بهترین چیز این است که، همچنین آنها دوام می آورند برای بیشتر از بیست سال. بنابراین درباره اش فکر کنید. شما تلفن های هوشمند خود را هفت یا هشت بار عوض می کنید، شاید هم بیشتر اگر شما در این مخاطب هستید. شما ماشین خود را تغییر خواهید داد، اگر داشته باشید، سه یا چهار بار. بچه های شما می توانند به مدرسه بروند، به دانشکده بروند، بروند و بچه های خودشان را داشته باشند، برگردند، نوه هایی بیاورند، شما همان چراغ ها برای صرفه جو.یی در انرژی را دارید. بنابراین LED فوق العاده است. چیزی که ما تصمیم داریم انجام دهیم فروش LED برای بالا بردن نرخ فروش نیست و ادامه فشار برای همه لامپ های قدیمی، هالوژن ها و لامپ های کم مصرف. ما تصمیم داریم، طی دو سال آینده، استفاده از هالوژن و لامپ های کم مصرف را ممنوع کنیم. ما همه به این سمت می رویم. و این چیزی است که تجارت نیاز به انجامش دارد: حرکت همگانی، حرکت صد در صد، برای اینکه سپس دیگر بر روی مسائل قدیمی سرمایه گذاری نمی کنید، بر روی مسائل جدید سرمایه می گذارید، هزینه را کاهش می دهید، شما از زنجیره تامین و خلاقیتتان استفاده می کنید و قیمت ها را کاهش می دهید بنابراین همه استطاعت بهترین چراغ ها را دارند بنابراین شما در مصرف انرژی صرفه جویی می کنید.
(Applause)
( تشویق )
It's not just about products in people's homes. We've got to think about the raw materials that produce our products. Obviously there's fantastic opportunities with recycled materials, and we can and will go zero waste. And there's opportunities in a circular economy. But we're still dependent on natural, raw materials. Let's take cotton. Cotton's brilliant. Probably many people are wearing cotton right now. It's a brilliant textile in use. It's really dirty in production. It uses lots of pesticides, lots of fertilizer, lots of water. So we've worked with others, with other businesses and NGOs, on the Better Cotton Initiative, working right back down to the farm, and there you can halve the amount of water and halve the chemical inputs, the yields increase, and 60 percent of the costs of running many of these farms with farmers with low incomes can be chemical imports. Yields increase, and you halve the input costs. Farmers are coming out of poverty. They love it. Already hundreds of thousands of farmers have been reached, and now we've got 60 percent better cotton in our business. Again, we're going all-in. By 2015, we'll be 100 percent Better Cotton.
این فقط درباره محصولات در خانه های مردم نیست. ما باید درباره مواد خام فکر کنیم که محصولات ما را تولید می کنند. بدیهی است که فرصت های فوق العاده ای هستند با مواد بازیافتی، و ما می توانیم و حرکت خواهیم کرد به سمت اتلاف صفر. و فرصت هایی در چرخه اقتصادی وجود دارد. اما ما هنوز به مواد طبیعی، خام وابسته هستیم. بیایید درباره پنبه بررسی کنیم. پنبه الماس است. احتمالا بسیاری از مردم همین الان جنس پنبه ای پوشیده اند. برای ماده مناسبی برای بافت پارچه هست . ولی تولید آن بسیار آلاینده است. آفت کش ها، کود، آب بسیار زیادی مصرف می شود. بنابراین ما با دیگران که کار کرده ایم، با تجارت ها و سازمان های غیر انتفاعی دیگر، در ابتکار عمل برای پنبه بهتر، تلاش دقیقا بر می گردد به مزرعه ، و آنجا شما می توانید میزان مصرف آب را نصف کنید و ورود مواد شیمیایی را نصف کنید، بازده افزایش می یابد، و شصت درصد از هزینه های در حال اجرا در بسیاری از مزرعه ها با کشاورزانی با درآمد پایین می تواند واردات مواد شیمیایی باشد. بازده افزایش می یابد، و شما هزینه های ورودی را نصف می کنید. کشاورزان از فقر بیرون می آیند. آنها این را دوست دارند. صدها هزار نفر از هزاران کشاورز استطاعت داده شده است، و حالا ما در تجارتمان به شصت درصد پنبه بهتر دست یافته ایم. دوباره، ما همه با هم می رویم. در سال ۲۰۱۵، ما صد در صد پنبه بهتر خواهیم داشت.
Take the topic of 100 percent targets, actually. People sometimes think that 100 percent's going to be hard, and we've had the conversation in the business. Actually, we found 100 percent is easier to do than 90 percent or 50 percent. If you have a 90 percent target, everyone in the business finds a reason to be in the 10 percent. When it's 100 percent, it's kind of clear, and businesspeople like clarity, because then you just get the job done.
اهداف موضوع صد در صد را بگیرید، براستی. گاهی اوقات مردم فکر می کنند رسیدن به صد در صد سخت خواهد بود، و ما این گفتگو را در تجارت داشته ایم. براستی، ما صد در صد را از نود یا پنجاه درصد آسان تر یافتیم. اگر شما هدف نود درصد دارید، هرکس در تجارت دلیلی پیدا می کند که در ده در صد باشد. زمانیکه صد در صد است، کاملا واضح است، و آدم های تجاری وضوح را دوست دارند، برای اینکه سپس شما فقط کار را انجام می دهید.
So, wood. We know with forestry, it's a choice. You've got illegal logging and deforestation still on a very large scale, or you can have fantastic, responsible forestry that we can be proud of. It's a simple choice, so we've worked for many years with the Forest Stewardship Council, with literally hundreds of other organizations, and there's a point here about collaboration. So hundreds of others, of NGOs, of forest workers' unions, and of businesses, have helped create the Forest Stewardship Council, which sets standards for forestry and then checks the forestry's good on the ground. Now together, through our supply chain, with partners, we've managed to certify 35 million hectares of forestry. That's about the size of Germany. And we've decided in the next three years, we will double the volume of certified material we put through our business. So be decisive on these issues. Use your supply chain to drive good.
همین طور، چوب. ما می دانیم با جنگلداری، این یک انتخاب است. شما کارنامه غیر قانونی بدست آورید و هنوز جنگل زدایی در ابعاد بسیار گسترده ای، یا شما می توانید فوق العاده باشید، جنگلداری مسئول که ما می توانیم به آن افتخار کنیم. این یک انتخاب ساده است، بنابراین ما کاری کرده ایم. برای سال های با شورای نظارت بر جنگل، با صدها سازمان دیگر، و اینجا یک نکته درباره همکاری وجود دارد. بنابراین صدهای دیگر، از سازمان های غیرانتفاعی، از اتحادیه های کارگران جنگل، و تجارت ها، کمک کرده اند به ایجاد شورای نظارت جنگل، که استانداردها را برای جنگلداری تنظیم می کند و سپس کالاهای جنگلداری را بر روی زمین چک می شود حالا باهم، از طریق زنجیره تامین مان، با شرکا، ما مدیریت کرده ایم گواهی سی و پنج میلیون هکتار جنگلداری را. آن درباره سایز آلمان است. و ما تصمیم گرفته ایم در سه سال آینده، ا حجم مواد مجاز را دوبرابر کنیم که آن را از طریق تجارتمان ارائه می کنیم. بنابراین در این مسئله قاطع باشید. از زنجیره ی تامین موادمان برای حرکت خوب استفاده کنید.
But then it comes to your operations. Some things are certain, I think. We know we'll use electricity in 20 or 30 years' time. We know the sun will be shining somewhere, and the wind will still be blowing in 20 or 30 years' time. So why not make our energy out of the sun and the wind? And why not take control of it ourselves? So we're going 100 percent renewable. By 2020, we'll produce more renewable energy than the energy we consume as a business. For all of our stores, our own factories, our distribution centers, we've installed 300,000 solar panels so far, and we've got 14 wind farms we own and operate in six countries, and we're not done yet. But think of a solar panel. A solar panel pays for itself in seven or eight years. The electricity is free. Every time the sun comes out after that, the electricity is free. So this is a good thing for the CFO, not just the sustainability guy. Every business can do things like this.
اما سپس وارد حوزه عمل شما می شود. من فکر می کنم، برخی چیزها قطعی هستند. می دانیم ما از برق در بیست یا سی سال استفاده خواهیم کرد. ما می دانیم خورشید جایی خواهد درخشید، و در این بیست یا سی سال باد هنوز خواهد وزید. بنابراین چرا انرژی خود را از خورشید و باد بدست نیاوریم ؟ و چرا کنترل آن را خودمان نداشته باشیم ؟ بنابراین ما صد در صد تجدید پذیر می شویم. در سال ۲۰۲۰، ما انرژی تجدید شدنی بیشتری تولید خواهیم کرد به جای انرژی که ما مصرف می کنیم بعنوان یک تجارت. برای همه فروشگاه های ما، برای کارخانه هایمان ، مراکز توزیع مان، تا کنون ما سیصد هزار پنل خورشیدی نصب کرده ایم، و چهارده مزرعه بادی آماده کرده ایم که صاحب و مجری آن هستیم در شش کشور، و هنوز آن را به انجام نرسانده ایم. اما فکر یک پنل خورشیدی. یک پنل خورشیدی برای هزینه خودش هفت یا هشت سال کار می کند. برق رایگان است. هر زمان که خورشید بیرون می آید بعد از آن، برق رایگان است. بنابراین این چیز خوبی برای CFO است، نه فقط برای دوستداران تجدید پذیری. هر تجارتی می تواند چیزهایی مانند این را انجام دهد.
But then we've got to look beyond our operations, and I think everybody would agree that now business has to take full responsibility for the impacts of your supply chain. Many businesses now, fortunately, have codes of conduct and audit their supply chains, but not every business. Far from it. And this came in IKEA actually in the '90s. We found there was a risk of child labor in the supply chain, and people in the business were shocked. And it was clearly totally unacceptable, so then you have to act. So a code of conduct was developed, and now we have 80 auditors out in the world every day making sure all our factories secure good working conditions and protect human rights and make sure there is no child labor.
اما سپس ما باید به فراتر از این عملیاتمان نگاه کنیم، و من فکر می کنم هر کسی موافق خواهد بود که حالا تجارت باید کاملا برای اثرات زنجیره ي مواد مورد نیاز شما مسئولیت قبول کند. خوشبختانه امروزه بسیاری از تجارت ها ، کدهایی از هدایگر دارند که زنجیره تامین خود را ممیزی می کنند، اما نه همه تجارت ها. جدا از آن. و براستی این در آیکیا از دهه ۹۰ آمد. ما فهمیدیم که یک ریسک از کودکان کار در زنجیره تامین وجود داشت، و مردم در تجارت شوکه شده بودند. و این بطور واضح و کلی غیر قابل قبول است، بنابراین شما باید عمل کنید. بنابراین یک کد از هدایت توسعه داده شد، و حالا هشتاد ارزیاب در جهان داریم که هر روزه مطمئن می شوند که کارخانجات ما شرایط خوب کاری را دارا هستند و از حقوق انسانی حفاظت می کند و مطمئن می شود که کارگر کودک وجود ندارد.
But it's not just as simple as making sure there's no child labor. You've got to say that's not enough today. I think we'd all agree that children are the most important people in the world and the most vulnerable. So what can a business do today to actually use your total value chain to support a better quality of life and protect child rights? We've worked with UNICEF and Save the Children on developing some new business principles with children's rights. Increasing numbers of businesses are signing up to these, but actually in a survey, many business leaders said they thought their business had nothing to do with children. So what we decided to do was, we will look and ask ourselves the tough questions with partners who know more than us, what can we do to go beyond our business to help improve the lives of children? We also have a foundation that's committed to work through partners and help improve the lives and protect the rights of 100 million children by 2015.
اما به این سادگی نیست که مطمئن باشید که کودکان کار وجود ندارد. مروزه شاید بگویید که این کافی نیست. من فکر می کنم ما همه باید موافق باشیم که کودکان مهمترین آدمهای جهان هستند و از همه بیشتر آسیب پذیر. بنابراین یک تجارت چه کاری می تواند امروز انجام دهد برای استفاده واقعی از همه ارزش زنجیره تان برای پشتیبانی کیفیت بهتر زندگی و حفاظت از حقوق کودکان ؟ ما با یونیسف کار کرده ایم و کودکان را نجات دادیم برای توسعه برخی اصول تجارت جدید با حقوق کودکان. افزایش تعداد تجارت ها در حال اضافه شدن به آنها است، اما در واقع در یک نظرسنجی، بسیاری از رهبران تجاری گفتند که آنها فکر می کردند تجارت آنها چیزی ندارد که برای بچه ها انجام دهد. بنابراین چیزی که ما تصمیم گرفتیم انجام دهیم این بود که، ما تحقیق کنیم و سوالات سختی از خودمان و همراه با شرکایی که بیشتر از ما می دانند بپرسیم. برای رفتن فراتر از تجارتمان برای کمک به بهبود زندگی کودکان ما چه می توانیم انجام دهیم؟ ما همچنین یک موسسه خیریه داریم متعهد شده است برای کار از طریق شرکا و کمک به بهبود زندگی ها و حمایت از حقوق صد میلیون بچه در سال ۲۰۱۵.
You know the phrase, you can manage what you measure? Well, you should measure what you care about. If you're not measuring things, you don't care and you don't know. So let's take an example, measure the things that are important in your business. Isn't it about time that businesses were led equally by men and women?
شما اصطلاح را می دانید که می گوید، شما می توانید چیزی را که می سنجید مدیریت کنید ؟ خوب، شما باید چیزی را که برایتان مهم است بسنجید ؟ اگر شما چیزها را نسنجید، شما اهمیتی نمی دهید و شما نمی دانید. پس بگذارید یک مثال برایتان بزنم، سنجیدن چیزهایی که در تجارت شما مهم است. آیا این درباره زمانی نیست که تجارت ها بطور مساوی بوسیله زنان و مردان هدایت شده بودند ؟
(Applause)
( تشویق )
So we know for our 17,000 managers across IKEA that 47 percent are women today, but it's not enough, and we want to close the gap and follow it all the way through to senior management. And we do not want to wait another hundred years. So we've launched a women's open network this week in IKEA, and we'll do whatever it takes to lead the change. So the message here is, measure what you care about and lead the change, and don't wait a hundred years.
بنابراین ما می دانیم برای هفده هزار مدیرانمان در سرتاسر ایکیا که امروز ۴۷ درصد زنان هستند، اما این کافی نیست، و ما می خواهیم این فضای خالی را حذف کنیم و از طریق مدیریت ارشد آن را از همه راه ها پیگیری کنیم. و ما نمی خواهیم برای صد سال دیگر صبر کنیم. بنابراین ما یک شبکه باز زنان را راه اندازی کرده ایم. این هفته در ایکیا، و ما انجام خواهیم داد هرقدر طول بکشد تا منجر به تغییر شود. بنابراین پیغام اینجا این است، سنجیدن چیزی که به آن اهمیت می دهید و هدایت تغییر، و یک صد سال صبر نکنید.
So we've gone from sustainability being a nice-to-do to a must-do. It's a must-do. It's still nice to do, but it's a must-do. And everybody can do something on this as an individual. Be a discerning consumer. Vote with your wallets. Search out the companies that are acting on this. But also, there are other businesses already acting. I mentioned renewable energy. You go to Google or Lego, they're going 100 percent renewable too, in the same way that we are. On having really good sustainability strategies, there are companies like Nike, Patagonia, Timberland, Marks & Spencer. But I don't think any of those businesses would say they're perfect. We certainly wouldn't. We'll make mistakes going forward, but it's about setting a clear direction, being transparent, having a dialogue with the right partners, and choosing to lead on the issues that really count.
پس ما حرکت کرده ایم از تجدید پذیری خوب است-انجام شود به باید-انجام شود. این باید-انجام شود است. این هنوز خوب است-انجام شود است، اما این باید-انجام شود است. و هر کسی می تواند بصورت منحصر بفرد چیزی در این زمینه انجام دهد. یک مصرف کننده فهیم باشید. با کیف پول خود رای دهید. شرکت ها را جستجو کنید که روی آن کار می کنند. اما، در حال حاضر تجارت های دیگری نیز وجود دارند که در این زمینه کار می کنند. من به انرژی تجدید پذیر اشاره کردم. شما سری به گوگل یا لگو بزنید، آنها همچنین می روند که صد در صد تجدید پذیر شوند، در همان مسیری که ما هستیم. با داشتن استراتژی واقعا خوب تجدید پذیری، شرکت های مانند نایک، پاتاگونیا، تیمبرلند، مارکس و اسپنسر وجود دارند. اما من فکر نمی کنم هیچ کدام از این تجارت ها گفته باشند آنها کامل هستند. ما قطعا نیستیم. ما در حرکت به جلو اشتباهاتی خواهیم کرد، اما این درباره تنظیم یک مسیر روشن، شفاف بودن، داشتن گفتگو با شرکای درست و واقعی، و انتخاب برای رهبری در مسائلی که واقعا بحساب می آیند است.
So if you're a business leader, if you're not already weaving sustainability right into the heart of your business model, I'd urge you to do so. And together, we can help create a sustainable world, and, if we get it right, we can make sustainability affordable for the many people, not a luxury for the few.
بنابراین اگر شما یک رهبر تجاری هستید، اگر تا به حال تجدید پذیری ایجاد نکرده اید دقیقا در قلب مدل تجاری تان ، من می خواهم شما را اصرار به این کار کنم و باهم، ما می توانیم کمک به ایجاد یک جهان پایدار/تجدید پذیر ، و، اگر بدرستی آنرا بدست بیاوریم، ما می توانیم تجدید پذیری را ایجاد کنیم مقرون به صرفه برای بسیاری از مردم، نه تجملاتی برای تعداد کمی.
Thank you.
متشکرم.
(Applause)
( تشویق )