Good afternoon, I'm proud to be here at TEDxKrakow. I'll try to speak a little bit today about a phenomenon which can, and actually is changing the world, and whose name is people power. I'll start with an anecdote, or for those of you who are Monty Python lovers, a Monty Python type of sketch. Here it is.
عصر بخیر. افتخار اینرا دارم که اینجا در TEDxKrakow هستم. مایلم کمی دربارۀ پدیده ای صحبت کنم که قدرت داره و در واقع در حال تغییر دنیاست، و نام آن، قدرت مردم است. با یک جمله نغز آغاز می کنم، و برای آن تعداد از شماها که عاشق "مانتی پیتون" هستند (کُمدین معروف انگلیسی)، یه نمونه از قصه های "مانتی پیتون" را می گم. اینطوری. ۱۵ دسامبر سال ۲۰۱۰ است.
It is December 15, 2010. Somebody gives you a bet: you will look at a crystal ball, and you will see the future; the future will be accurate. But you need to share it with the world. OK, curiosity killed the cat, you take the bet, you look at the crystal ball. One hour later, you're sitting in a building of the national TV, in a top show, and you tell the story. Before the end of 2011, Ben Ali, and Mubarak, and Gaddafi would be down, and prosecuted. Saleh of Yemen and Assad of Syria would be either challenged, or already on their knees. Osama bin Laden would be dead, and Ratko Mladic would be in the Hague.
کسی باهاتون شرط می بنده. شما به یک گوی بلورین نگاه کرده و آینده را می بینید. آینده دقیق و روشن است. اما می بایست آنرا با جهان سهیم شوید، خُب؟ کنجکاوی سرت را به باد می ده. شما شرط می بندید. به گوی بلورین نگاه می کنید. یک ساعت بعد، در یک ساختمان در یک شوی گفتمان تلویزیون ملی حضور داشته، و ماجرا را تعریف می کنید. در یک ساختمان در یک شوی گفتمان تلویزیون ملی حضور داشته، و ماجرا را تعریف می کنید. " قبل از پایان سال ۲۰۱۱، بن علی، و مبارک و قذافی از قدرت برکنار شده و تحت تعقیب قانونی قرار می گیرند. "صالح" از کشور یمن و "اسد" از کشور سوریه به چالش کشیده شده یا شاید تا الآن به زانو درآمده باشند. اسامه بن لادن مرده است، و "رادکو ملادیک" در دادگاه لاهه است."
Now, the anchor watches you with a strange gaze on his face. And then, on top of it you add: "And thousands of young people from Athens, Madrid and New York will demonstrate for social justice, claiming they are inspired by Arabs."
حالا، گوینده متعجب به شما خیره می شود، و سپس شما اضافه می کنید، "و هزاران تن از جوانان آتن، مادرید، و نیویورک برای عدالت اجتماعی تظاهرات می کنند، و ادعا می کنند که بهار عرب آنها را برانگیخت."
Next thing you know, two guys in white appear, they give you the strange t-shirt, take you to the nearest mental institution. So I would like to speak a little bit about the phenomenon which is behind what already seems to be a very bad year for bad guys. And this phenomenon is called people power.
بعدا" می بینید که دو نفر سفید پوست آمدند. آنها به شما تی شرت عجیبی می دهند، شما را به نزدیکترین مرکز روانی می برند. بدین ترتیب مایلم کمی با شما دربارۀ پدیده ای صحبت کنم که در پس پرده آنچه به ظاهر سال خیلی بدی برای افراد بد است، می آید، و این پدیده، قدرت مردم نامیده می شود.
Well, people power has been there for a while. It helped Gandhi kick the Brits from India, it helped Martin Luther King win his historic racial struggle. It helped a local, Lech Walesa, to kick out one million Soviet troops from Poland, and in beginning the end of the Soviet Union as we know it.
خُب، قدرت مردم مدتی است که مشهود بوده. باعث شد "گاندی" ، انگلیسی ها را از هند بیرون براند. باعث شد "مارتین لوتر کینگ" برنده یک جنگ نژادی تاریخی باشد. باعث شد "لِخ والسا" ، یک میلیون تن از نیروهای شوروی را از لهستان بیرون براند باعث شد "لِخ والسا" ، یک میلیون تن از نیروهای شوروی را از لهستان بیرون براند و همانطور که می دانیم، آغازی باشد بر پایان اتحاد جماهیر شوروی.
So what's new in it? What seems to be very new, which is the idea I would like to share with you today, is that there is a set of rules and skills which can be learned and taught in order to perform successful nonviolent struggle. If this is true, we can help these movements.
خُب چه چیز تازه ای در اینه؟ آنچه بنظر خیلی جدید می یاد، بهترین چیزی که مایلم امروز با شما درمیان بگذارم، یکسری قوانین و مهارتهایی است که می توان آنها را در جهت انجام کشمکش های غیر خشونت آمیز و موفق یاد گرفت و آموزش داد. یکسری قوانین و مهارتهایی است که می توان آنها را در جهت انجام کشمکش های غیر خشونت آمیز و موفق یاد گرفت و آموزش داد. اگه این حقیقت داشته باشه، می توانیم به این جنبشها کمک کنیم.
Well, the first one - analytic skills. I'll try where it all started in the Middle East. And for so many years, we were living with a completely wrong perception of the Middle East. It was looking like the frozen region. Literally a refrigerator. And there were only two types of meal there. Steak, which stands for a Mubarak-Ben Ali type of military police dictatorship, or a potato, which stands for a Tehran type of theocracies. And everybody was amazed when the refrigerator opened, and millions of young, mainly secular people stepped out to do the change. Guess what - they didn't watch the demographics. What is the average age of an Egyptian? 24. How long was Mubarak in power? 31. So, this system was just obsolete, they expired. And young people of the Arab world have awakened one morning, and understood that power lies in their hands. The rest is the year in front of us. And guess what? The same Generation Y, with their rules, with their tools, with their games, and with their language, which sounds a little bit strange to me. I'm 38 now. And can you look at the age of the people on the streets of Europe? It seems that Generation Y is coming.
خُب، اولیش، مهارتهای تحلیلی است. جایی که همه اینها از خاورمیانه شروع شد را می گم، و ما سالهای زیادی را با این باور کاملا" غلط در مورد خاور میانه زندگی می کردیم. و ما سالهای زیادی را با این باور کاملا" غلط در مورد خاور میانه زندگی می کردیم. مثل یک منطقه یخ زده بنظر می آمد، راستی راستی مثل یک یخچال، و فقط دو جور غذا در آنجا وجود داره: استیک، که نمایانگر "مبارک" است، یه جور پلیس نظامی دیکتاتوری مثل "بن علی" ، استیک، که نمایانگر "مبارک" است، پلیس نظامی دیکتاتوری مثل "بن علی" ، یا سیب زمینی، که نمایانگر دولتهای مذهبی تهران است. و همه متحیر شدند وقتی که درِ یخچال باز شد و میلیونها جوان، عمدتا" غیر مذهبی برای ایجاد تغییر بیرون آمدند، چی حدس می زنید؟اونا به آمار اعتنایی نکردند. میانگین سن مصریان چیست؟ ۲۴. چه مدت "مبارک" بر سر قدرت بود؟ ۳۱. بنابراین این سیستم: دیگه کنهه بود. تاریخش گذشته بود، و جوانان دنیای عرب یک روز صبح از خواب بیدار شده و دریافتند که قدرت در دستان آنهاست. و جوانان دنیای عرب یک روز صبح از خواب بیدار شده و دریافتند که قدرت در دستان آنهاست. مابقی آن، سال پیش روی ماست. و حدس بزنید چی؟ همان نسل کوچک ( اشاره به نسل جوان کشورهای عربی که بر ضد دیکتاتور برخواسته) با قوانین خود، با وسایل خود، با ترفندهای خود و با زبان خود، که کمی عجیب بنظرم می آید. من الآن ۳۸ سال دارم. و می تونید به سن افرادی که در خیابانهای اروپا هستند، نظری بیندازید؟ بنظر می یاد نسل کوچک در حال ظهور است. حالا بزارید یه مثال دیگه بزنم.
Now, let me set another example. I'm meeting different people throughout the world, and they are, you know, academics, and professors, and doctors, and they will always talk conditions. They will say: "People power will work only if the regime is not too oppressive." They will say: "People power will work, if the annual income of the country is between X and Z." They will say: "People power will work only if there is a foreign pressure." They will say: "People power will work only if there is no oil." And, I mean, there is a set of conditions. Well, the news here is that your skills during the conflict seem to be more important than the conditions. Namely, the skills of unity, planning, and maintaining nonviolent discipline.
من آدمهای متفاوتی را سرتاسر جهان ملاقات می کنم، و می دونید، اونا تحصیل کرده و پروفسور و دکتر هستند، و اونها همیشه شرطی صحبت می کنند. آنها می گویند،" قدرت مردم در صورتی کارایی دارد که رژیم خیلی سرکوب کننده نباشد." آنها می گویند،" قدرت مردم در صورتی کارایی دارد که درآمد سالانه کشور بین X و Z باشد." آنها می گویند،" قدرت مردم در صورتی کارایی دارد که درآمد سالانه کشور بین X و Z باشد." آنها می گویند،" قدرت مردم در صورتی کارایی دارد که فشاری از خارج باشه." آنها می گویند،" قدرت مردم فقط در صورتی کارایی دارد که نفتی در کار نباشد." و واقعا" می گویم، یکسری شرایط وجود دارد. خُب، سوژۀ جالب در اینجا اینه، مهارتهایی که شما در کشمکش اعمال می کنید بنظر مهم تر از شرایط می آیند، بخصوص مهارتهایی مثل وحدت، برنامه ریزی، و حفظ نظم بدون خشونت.
Let me give you an example. I come from a country called Serbia. It took us 10 years to unite 18 opposition party leaders, with their big egos, behind one single candidate against the Balkan dictator Slobodan Milosevic. Guess what? That was the day of his defeat. You look at the Egyptians, they fight on Tahrir Square, they get rid of their individual symbols, they appear on the street only with the flag of Egypt. I will give you a counter-example. You see nine presidential candidates running against Lukashenko, you all know the outcome. So unity is a big thing. And this can be achieved. Same with planning. Somebody has lied to you about the successful and spontaneous nonviolent revolution. That thing doesn't exist in the world. Whenever you see young people in front of the row trying to fraternize with the police or military, somebody was thinking about it before.
اجازه دهید مثالی برایتان بزنم. من از کشوری بنام صرب آمدم. ۱۰ سال طول کشید تا رهبران ۱۸ گروه مخالف را با خود پرستی های بزرگ خود یکی و متحد کرده، تا از یک کاندیدا که علیه دیکتاتور بالکان، اسلوبودان ملوسویچ بود، حمایت کنند. تا از یک کاندیدا که علیه دیکتاتور بالکان، اسلوبودان ملوسویچ بود، حمایت کنند. چی حدس می زنید؟ آن روز، روز شکست او بود. نگاهی به مصریان بیندازید، آنها میدان تحریر را به آتش کشیدند، آنها نمادهای فردی خود را کنار گذاشتند. آنها تنها با پرچم کشور مصر در خیابانها حضور پیدا کردند. یک مثالی بر عکس این برایتان عنوان می کنم. شما نُه کاندیدای ریاست جمهوری را می بینید که علیه "لوکاشنکو" مبارزه انتخاباتی می کنند. شما از نتیجه باخبرهستید. بنابراین اتحاد، چیز بزرگی است، و قابل دستیابی است. همینطور برنامه ریزی. آیا کسی به شما در مورد انقلاب موفق و آنی بدون خشونت دروغی گفته است؟ همینطور برنامه ریزی. آیا کسی به شما در مورد انقلاب موفق و آنی بدون خشونت دروغی گفته است؟ این چیز در دنیا وجود ندارد. هر وقت جوانانی را در جلوی خیابان می بینید که سعی در برقراری روابط دوستانه با پلیس یا ارتش دارند، یه کسی از پیش درمورد آن فکر کرده است.
Now, at the end, nonviolent discipline. And this is probably the game-changer. If you maintain nonviolent discipline, you'll exclusively win. You have 100,000 people in a nonviolent march, one idiot or agent-provocateur throwing a stone. Guess what takes all the cameras. That one guy. One single act of violence can literally destroy your movement.
حالا، در خاتمه، نظم بدون خشونت، و این احتمالا" تغییر روش سیاست است. اگر نظم بدون خشونت را حفظ کنید، شما منحصرا" برنده خواهید بود. شما صد هزار نفر را در یک راهپیمایی بدون خشونت دارید، و یک احمق یا فرد تحریک کننده، سنگ پرتاپ می کند، حدس بزنید چه چیزی توجه همه دوربینها را جلب می کند؟ اون یک نفر. یک حرکت خشونت آمیز براستی قادر است جنبش شما را ویران کند. یک حرکت خشونت آمیز براستی قادر است جنبش شما را ویران کند.
Now, let me move to another place. It's the selection of strategies and tactics. There are certain rules in nonviolent struggle you may follow. First, you start small. Second, you pick the battles you can win. It's only 200 of us in this room. We won't call for the march of a million. But what if we organized the spraying of graffiti throughout the night, all over Krakow. The city will know. So, we pick tactics accommodated to the event, especially this thing we call the small tactics of dispersion. They're very useful in violent oppression. We are actually witnessing the picture of one of the best tactics ever used. It was on Tahrir square, where the international community was constantly frightened that, you know, the Islamists will overtake the revolution. What they organized -- Christians protecting Muslims where they are praying, a Coptic wedding cheered by thousands of Muslims, the world has just changed the picture, but somebody was thinking about this previously. So there are so many things you can do instead of getting into one place, shouting, and you know, showing off in front of the security forces.
حالا اجازه دهید به جای دیگری برم. اون گلچینی از فنون و تکنیک هاست. قوانین مسلمی در نزاع صلح آمیزهست که لازمه دنبال کنید. ابتدا، از کم شروع کنید. دوم، مبارزاتی را انتخاب کنید که در آنها پیروز می شوید. تنها ۲۰۰ نفر در این سالن حاضر است. ما بدنبال تظاهرات میلیونی نیستیم. اما چی می شه اگه شبانه تمام دیوارهای شهر کراکوف را با اسپری شعار بنویسیم؟ مردم شهر می فهمند. اما چی می شه اگه شبانه تمام دیوارهای شهر کراکوف را با اسپری شعار بنویسیم؟ مردم شهر می فهمند. بنابراین ما روشهایی را انتخاب می کنیم که با واقعه مطابقت داشته باشند، بخصوص این چیزی که آنرا شگردهای کوچک پراکندگی می نامیم. آنها در سرکوبی خشونت آمیز بسیار موثرند. ما در واقع شاهد یکی از بهترین شگردهایی که تا بحال بکار رفته شده، بودیم. ما در واقع شاهد یکی از بهترین شگردهایی که تا بحال بکار رفته شده، بودیم. اون در میدان تحریر بود، جایی که جامعه بین المللی پیوسته ترس از این داشت که اسلام گراها انقلاب را تحت کنترل بگیرند. پیوسته ترس از این داشت که اسلام گراها انقلاب را تحت کنترل بگیرند. خُب، آنها کاری کردند که مسیحیان از مسلمانانی که در آنجا مشغول دعا هستند، حمایت کنند، عروسی قبطی با حضور هزاران مسلمان. دنیا براحتی تصویر را تغییر داده است، اما کسی از پیش به این موضوع فکر کرده بود. بنابراین بجای اینکه یک جا جمع شده، فریاد زده و جلوی نیروهای امنیتی قمپز در کنید، خیلی چیزهای دیگه می توانید انجام دهید. بنابراین بجای اینکه یک جا جمع شده، فریاد زده و جلوی نیروهای امنیتی قمپز در کنید، خیلی چیزهای دیگه می توانید انجام دهید. بنابراین بجای اینکه یک جا جمع شده، فریاد زده و جلوی نیروهای امنیتی قمپز در کنید، خیلی چیزهای دیگه می توانید انجام دهید.
Now, there is also another very important dynamic. And this is a dynamic that analysts normally don't see. This is the dynamic between fear and apathy on the one side, and enthusiasm and humor on another side. So, it works like in a video game. You have the fear high, you have status quo. You have the enthusiasm higher, you see the fear is starting to melt. Day two, you see people running towards the police instead of from the police, in Egypt. You can tell that something is happening there.
حالا یک پویایی خیلی مهم دیگری نیز وجود دارد، و این پویایی است که معمولا" تحلیل گران آنرا نمی بینند. این پویشی است بین ترس و نفرت از یک سو و شوق و شوخ طبعی از سوی دیگر. بنابراین عملکردی مثل بازیهای کامپیوتری دارد. وقتی شما ترس زیادی داشته، موقعیت موجود را دارید. وقتی شما شوق زیادتری داشته، می بینید که ترس شروع به از بین رفتن می کند. روز دوم، مردم را می بینید که بجای فرار از پلیس، به سمت پلیس می دوند. روز دوم، مردم را می بینید که بجای فرار از پلیس، به سمت پلیس می دوند. در مصر، می توانید بگویید که چیزی آنجا در حال وقوع است. و بعد همش شوخی است. طنز، قدرت فراوانی در تغییرموقعیت کنونی دارد،
And then, it's about the humor. Humor is such a powerful game-changer, and of course, it was very big in Poland. You know, we were just a small group of crazy students in Serbia when we made this big skit. We put the big petrol barrel with a portrait of Mr. President on it, in the middle of the Main Street. There was a hole in the top. So you could literally come, put a coin in, get a baseball bat, and hit his face. Sounds loud. And within minutes, we were sitting in a nearby café having coffee, and there was a queue of people waiting to do this lovely thing. Well, that's just the beginning of the show. The real show starts when the police appears.
و البته در لهستان خیلی مشهود بود. و می دونید، ما فقط یک گروه کوچک از دانشجویان دیوانه در صرب بودیم که این طنز بزرگ را بوجود آوردیم. ما یک بشکه بزرگ نفت را در وسط خیابان اصلی گذاشته و عکس آقای رئیس جمهور را روی آن گذاشتیم. ما یک بشکه بزرگ نفت را در وسط خیابان اصلی گذاشته و عکس آقای رئیس جمهور را روی آن گذاشتیم. ما یک بشکه بزرگ نفت را در وسط خیابان اصلی گذاشته و عکس آقای رئیس جمهور را روی آن گذاشتیم. یک سوراخ در بالای آن بود، شما واقعا" می توانستید بیایید، یک سکه در آن انداخته، یک چوپ بیسبال گرفته، و تق ضربه ای به صورتش بزنید. صدای بلندی می داد. و در عرض چند دقیقه، ما در یک کافی شاپ نشسته و مشغول نوشیدن قهوه بودیم، صدای بلندی می داد. و در عرض چند دقیقه، ما در یک کافی شاپ نشسته و مشغول نوشیدن قهوه بودیم، ومردم در صفی طولانی ایستاده تا آن کار جالب را انجام دهند. خُب، اون تازه شروع نمایش بود. نمایش واقعی وقتی شروع شد که سر و کله پلیس پیدا شد.
(Laughter)
اونا چی کار می کنند؟ دستگیرمان می کنند؟ هیچ جا دیده نمی شدیم.
"What will they do?" Arrest us? We were nowhere to be seen. We were like three blocks away, observing it from our espresso bar. Arrest the shoppers, with kids? Doesn't make sense. Of course, you could bet, they did the most stupid thing. They arrested the barrel. And now, the picture of the smashed face on the barrel, with the policemen dragging it to the police car, that was the best day for newspaper photographers that they will ever have.
ما سه چهار راه آنطرف تر در کافی شاپ ناظر ماجرا بودیم. آدمهایی که بهمراه کودکانشان برای خرید آمدند را دستگیر کنند؟ معنی نداره. البته، می تونید حدس بزنید که اونها احمقانه ترین کار را انجام دادند: اونها بشکه را دستگیر کردند. و حالا هم عکس داغون صورت روی بشکه که پلیسها دارند آنرا به سمت ماشین پلیس می کشند، و حالا هم عکس داغون صورت روی بشکه که پلیسها دارند آنرا به سمت ماشین پلیس می کشند، برای عکاسان روزنامه ها بهترین روزی بود که تا به اونموقع داشتند. بدین ترتیب، منظورم اینه چیزهایی هست که قادر به انجام آنها هستید،
So, I mean, these are the things you can do. And you can always use humor. There is also one big thing about humor, it really hurts. Because these guys really are taking themselves too seriously. When you start to mock them, it hurts.
و همیشه می تونید از شوخی و مزاح استفاده کنید. یه چیز مهمی دربارۀ شوخی نیز هست: واقعا" دردآوره، چون این افراد جدا" خیلی خودشان را جدی می گیرند. وقتی شروع به تمسخر آنها می کنید، دردآوره.
Now, everybody is talking about His Majesty, the Internet, and it is also a very useful skill. But don't rush to label things like "a Facebook Revolution," "Twitter Revolution." Don't mix the tools with the substance. It is true that the Internet and the new media are very useful in making things faster and cheaper. They also make it a bit safer for the participants, because they give partial anonymity.
حالا، همه دربارۀ اعلی حضرت، اینترنت، صحبت می کنند، و اون یک مهارت بدرد بخور هم هست، اما عجله نکنید، و فیس بوک و توتیتر را انقلاب قلمداد نکنید. ابزار را با محتوا قاطی نکنید. این واقعیه که اینترنت و وسایل ارتباط جمعی جدید، خیلی مفیدند و چیزها را سریعتر و ارزان تر کردند. آنها همچنین امنیت بیشتری برای مصرف کنندگان فراهم کردند، چون بخشی بنام هویت ناشناس ارایه میکنند.
We're watching the great example of something else the Internet can do. It can put the price tag of state-sponsored violence over a nonviolent protester. This is the famous group "We are all Khaled Said," made by Wael Ghonim in Egypt, and his friend. This is the mutilated face of the guy who was beaten by the police. This is how he became known to the public, and this is what probably became the straw that broke the camel's back.
ما شاهد یک نمونه برجسته از کار دیگه ای که اینترنت می تونه انجام بده، هستیم. اون می تونه برچسب خشونت تحت حمایت دولت را بر روی تظاهرکنندگان صلح آمیز بزند. این یه گروه معروفه، ما همه "خالد سعید" هستیم، توسط "واعل غنیم" در مصر و دوستانش راه اندازی شده. این صورت لت و پار کسی است که توسط پلیس ضرب و شتم شده. اینطوری به معرض دید عموم قرار گرفت، و این احتمالا" چیزی است که اونی شد که پشت شتر را شکست.( اشاره به چیزی که باعث ویرانی شد)
But here is also the bad news. The nonviolent struggle is won in the real world, in the streets. You will never change your society towards democracy, or, you know, the economy, if you sit down and click. There are risks to be taken, and there are living people who are winning the struggle.
اما خبر بدی هم اینجا هست. نزاع غیر خشونت آمیز در دنیای واقعی، در خیابانها پیروز است. شما اگر بنشینید و کلیک کنید، هیچگاه جامعه تان را در جهت دموکراسی یا اقتصاد تغییر نمی دهید. شما اگر بنشینید و کلیک کنید، هیچگاه جامعه تان را در جهت دموکراسی یا اقتصاد تغییر نمی دهید. شما اگر بنشینید و کلیک کنید، هیچگاه جامعه تان را در جهت دموکراسی یا اقتصاد تغییر نمی دهید. ریسک و خطر باید کرد و افراد استوار کسانی هستند که در نزاع پیروز هستند. ریسک و خطر باید کرد و افراد استوار کسانی هستند که در نزاع پیروز هستند.
Well, the million-dollar question. What will happen in the Arab world? And though young people from the Arab world were pretty successful in bringing down three dictators, shaking the region, kind of persuading the clever kings from Jordan and Morocco to do substantial reforms, it is yet to be seen what will be the outcome. Whether the Egyptians and Tunisians will make it through the transition, or this will end in bloody ethnic and religious conflicts, whether the Syrians will maintain nonviolent discipline, faced with a brutal daily violence which kills thousands already, or they will slip into violent struggle and make ugly civil war. Will these revolutions be pushed through the transitions and democracy or be overtaken by the military or extremists of all kinds? We cannot tell. The same works for the Western sector, where you can see all these excited young people protesting around the world, occupying this, occupying that. Are they going to become the world wave? Are they going to find their skills, their enthusiasm, and their strategy to find what they really want and push for the reform, or will they just stay complaining about the endless list of the things they hate? This is the difference between the two paths.
خُب، یه سوال که یک میلیون می ارزه: چه اتفاقی در دنیای عرب خواهد افتاد؟ و اگرچه جوانان دنیای عرب در فروپاشی سه دیکتاتور خیلی موفق بودند، و اگرچه جوانان دنیای عرب در فروپاشی سه دیکتاتور خیلی موفق بودند، منطقه را به لرزه انداخته و شاهان با درایت اردن و موراکو را متقاعد کردند تا اصلاحات اساسی انجام دهند، منطقه را به لرزه انداخته و شاهان با درایت اردن و موراکو را متقاعد کردند تا اصلاحات اساسی انجام دهند، هنوز نتیجه عمل دیده نشده است، آیا مصریان و تونسیان قادر به انتقال قدرت هستند یا اینکه این مسئله ختم به درگیری خونین قومی و مذهبی خواهد شد، ایا مردم سوریه در رویارویی با خشونت وحشیانه روزمره که تا بحال باعث کشته شدن هزاران تن شده، نظم صلح آمیز را حفظ می کنند، ایا مردم سوریه در رویارویی با خشونت وحشیانه روزمره که تا بحال باعث کشته شدن هزاران تن شده، نظم صلح آمیز را حفظ می کنند، ایا مردم سوریه در رویارویی با خشونت وحشیانه روزمره که تا بحال باعث کشته شدن هزاران تن شده، نظم صلح آمیز را حفظ می کنند، یا اینکه به سمت نزاع خشونت آمیز رفته و جنگ زشت داخلی راه می اندازند. یا اینکه به سمت نزاع خشونت آمیز رفته و جنگ زشت داخلی راه می اندازند. آیا تمام این انقلابها در جهت تغییر بسوی دموکراسی است یا قراره ارتش یا انواع تند روها قدرت را در دست بگیرند؟ نمی توانیم بگوییم. یا قراره ارتش یا انواع تند روها قدرت را در دست بگیرند؟ نمی توانیم بگوییم. همین کار در بخش غربی در جریانه، همه این افراد جوان هیجان زده را می بینید که سرتاسر دنیا تظاهرات می کنند، این را اشغال می کنند، آن را اشغال می کنند. آیا قراره موج تلاطم دنیا باشند؟ آیا مهارتها، انگیزه و راهکارهای خود را پیدا می کنند، تا بفهمند واقعا" خواهان چی هستند، و اصلاحات را عامل شوند، یا اینکه فقط در جای خود باقی مانده و از لیست بی انتهای چیزهایی که ازشون متنفرند، شکایت می کنند؟ این تفاوت بین دو شهر است.
Now, what do the statistics have? My friend Maria Stephan's book talks a lot about violent and nonviolent struggle, and there are some shocking data. If you look at the last 35 years and different social transitions, from dictatorship to democracy, you will see that, out of 67 different cases, in 50 of these cases it was nonviolent struggle which was the key power. This is one more reason to look at this phenomenon, this is one more reason to look at Generation Y. Enough for me to give them credit, and hope that they will find their skills and their courage to use nonviolent struggle and thus fix at least a part of the mess our generation is making in this world.
حالا، آمار چی میگه؟ کتاب دوستم، کتاب "ماریا استفان"، حرفهای زیادی دربارۀ نزاع خشونت آمیز و صلح آمیز داره، و برخی اطلاعات تکان دهنده ای در آن هست. اگر به ۳۵ سال اخیر و تحولات اجتماعی متفاوت از دیکتاتوری به دموکراسی نگاهی بیندازید، اگر به ۳۵ سال اخیر و تحولات اجتماعی متفاوت از دیکتاتوری به دموکراسی نگاهی بیندازید، می بینید که از ۶۷ مورد متفاوت، ۵۰ تای آنها نزاع صلح آمیز بوده که قدرت اصلی است. ۵۰ تای آنها نزاع صلح آمیز بوده که قدرت اصلی است. این دلیل دیگری است تا به این پدیده نگاه کنیم، این دلیل دیگری است تا به این نسل کوچک (کم سن و سال) نگاه کنیم، برای من کافی است تا بهشون باور و ایمان داشته باشم که مهارتها و جرات خود را پیدا کرده تا در راه نزاع صلح آمیز بکار برده که مهارتها و جرات خود را پیدا کرده تا در راه نزاع صلح آمیز بکار برده و از این طریق حداقل قسمتی از گندی که نسل ما در این دنیا زده را سر و سامان دهند. و از این طریق حداقل قسمتی از گندی که نسل ما در این دنیا زده را سر و سامان دهند.
Thank you.
سپاسگزارم. (تشویق)
(Applause)