I grew up in Bihar, India's poorest state, and I remember when I was six years old, I remember coming home one day to find a cart full of the most delicious sweets at our doorstep. My brothers and I dug in, and that's when my father came home. He was livid, and I still remember how we cried when that cart with our half-eaten sweets was pulled away from us.
من در شهر بیهار، فقیر ترین استان هند، بزرگ شدم، و یادم می یاد وقتی شش سالم بود، یادم می یاد یه روز که داشتم می رفتم خونه، یه چرخ پر از خوشمزه ترین خوراکیها را جلوی در خونمون دیدم. من و برادرم به طرفش حمله کردیم، و اونموقع بود که پدرم اومد خونه. عصبانی بود، و هنوز یادم می یاد که چطوری گریه می کردیم وقتی اون چرخ با شیرینی هایی نیمه خورده شدۀ ما، ازمون دور شد. وقتی اون چرخ با شیرینی هایی نیمه خورده شدۀ ما، ازمون دور شد.
Later, I understood why my father got so upset. Those sweets were a bribe from a contractor who was trying to get my father to award him a government contract. My father was responsible for building roads in Bihar, and he had developed a firm stance against corruption, even though he was harassed and threatened. His was a lonely struggle, because Bihar was also India's most corrupt state, where public officials were enriching themselves, [rather] than serving the poor who had no means to express their anguish if their children had no food or no schooling.
بعدها دلیل اون عصبانیت شدید پدرم را فهمیدم. اون شیرینی ها یه رشوه بود از طرف یه پیمان کار که پدرم را راضی کنه تا یه قرارداد دولتی را براش جفت و جور کنه. پدرم مسئول ساخت جاده ها در بیهار بود، و موضع سفت و سختی در برابر فساد داشت، با وجود اینکه مورد آزار و تهدید قرار می گرفت. او در این مبارزه تنها بود، چون بیهار فاسد ترین ایالت هند نیز بود، جایی که مقامات دولتی فکر پر کردن جیبهای خود بودند، بجای خدمت به بیچارگانی که هیچ وسیله ای برای ابراز نگرانی از گرسنه بودن یا بیسواد بودن فرزندانشان نداشتند. بجای خدمت به بیچارگانی که هیچ وسیله ای برای ابراز نگرانی از گرسنه بودن یا بیسواد بودن فرزندانشان نداشتند. بجای خدمت به بیچارگانی که هیچ وسیله ای برای ابراز نگرانی از گرسنه بودن یا بیسواد بودن فرزندانشان نداشتند.
And I experienced this most viscerally when I traveled to remote villages to study poverty. And as I went village to village, I remember one day, when I was famished and exhausted, and I was almost collapsing in a scorching heat under a tree, and just at that time, one of the poorest men in that village invited me into his hut and graciously fed me. Only I later realized that what he fed me was food for his entire family for two days. This profound gift of generosity challenged and changed the very purpose of my life. I resolved to give back.
و من این را با اعماق وجودم درک کردم وقتی برای تحقیق دربارۀ فقر به روستاهای دور افتاده سفر کردم. و همینطور که از این روستا به اون روستا می رفتم، یادم می یاد که یه روز بی نهایت خسته و گرسنه بودم، و نزدیک بود از گرمای طاقت فرسا زیر یه درخت غش کنم، و نزدیک بود از گرمای طاقت فرسا زیر یه درخت غش کنم، و درست همون موقع، یکی از فقیرترین آدمای اون روستا منو به خانه گلی اش برد و با لطف و محبت تمام بهم غذا داد. بعدا" بود که فهمیدم غذایی که اون بهم داد غذای دو روز کل خانواده اش بود. این لطف و بلند نظری بی نهایت هدف دقیق زندگی ام را به چالش گرفته و تغییر داد. من مصمم به جبران محبت شدم.
Later, I joined the World Bank, which sought to fight such poverty by transferring aid from rich to poor countries. My initial work focused on Uganda, where I focused on negotiating reforms with the Finance Ministry of Uganda so they could access our loans. But after we disbursed the loans, I remember a trip in Uganda where I found newly built schools without textbooks or teachers, new health clinics without drugs, and the poor once again without any voice or recourse. It was Bihar all over again.
بعدها، به بانک جهانی پیوستم، که در پی مبارزه با چنین فقرهایی است از راه انتقال کمک از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر. در اولین کارم، روی اوگاندا تمرکز کردم، در اونجا بر مذاکرات اصلاح طلبانه با وزارت مالیات اوگاندا پافشاری داشتم تا اونها به وامهای ما دسترسی داشته باشند. اما پس از اینکه ما وامها را پرداخت کردیم، یادم می یاد در سفری که به اوگاندا داشتم، مدارس تازه تاسیس شده ای را دیدم که فاقد کتاب درسی یا معلم بودند، کلینیک های بهداشتی جدیدی بدون دارو، و یکبار دیگه، فقرایی بدون اینکه صدای کمکشان شنیده بشه و بدون حمایت. بیهار دوباره ساخته شده بود.
Bihar represents the challenge of development: abject poverty surrounded by corruption. Globally, 1.3 billion people live on less than $1.25 a day, and the work I did in Uganda represents the traditional approach to these problems that has been practiced since 1944, when winners of World War II, 500 founding fathers, and one lonely founding mother, gathered in New Hampshire, USA, to establish the Bretton Woods institutions, including the World Bank. And that traditional approach to development had three key elements. First, transfer of resources from rich countries in the North to poorer countries in the South, accompanied by reform prescriptions. Second, the development institutions that channeled these transfers were opaque, with little transparency of what they financed or what results they achieved. And third, the engagement in developing countries was with a narrow set of government elites with little interaction with the citizens, who are the ultimate beneficiaries of development assistance.
بیهار نمایانگر چالش توسعه است، فقر نکبت باری که با فساد احاطه شده. در مقیاس جهانی، ۱/۳ میلیارد انسان با کمتر از ۱/۲۵ دلار در روز زندگی می کنند، و کاری که من در اوگاندا کردم نمایانگرشیوه سنتی برخورد با چنین مشکلاتی است که این شیوه از سال ۱۹۴۴ اجرا می شده، زمانیکه پیروز شدگان جنگ جهانی دوم، ۵۰۰ موسسِ مَرد، و تنها بنیانگذار زن، در نیو همشایر، آمریکا گرد هم جمع شده، و نهادهای "برتون وودز" از جمله بانک جهانی را تاسیس کردند. و نهادهای "برتون وودز" از جمله بانک جهانی را تاسیس کردند. و شیوه سنتی راهبرد توسعه سه عنصر اصلی داره. اول، انتقال منابع از کشورهای ثروتمند شمالی به کشورهای فقیر تر در جنوب، به همراه توصیه های اصلاح طلبانه. دوم اینکه، ارگانهای توسعه ای که مسئول انتقال بودند، نامشخص بوده، و میزان دارایی و نتیجه کسب شده خیلی واضح و مشخص نبود. نامشخص بوده، و میزان دارایی و نتیجه کسب شده خیلی واضح و مشخص نبود. و سوما"، ارتباط با کشورهای در حال توسعه محدود به گروهی از سرآمدگان حکومتی بود و سوما"، ارتباط با کشورهای در حال توسعه محدود به گروهی از سرآمدگان حکومتی بود و ارتباط کمی با شهروندان وجود داشت، کسانیکه ذی نفعان نهایی این حمایت عمرانی بودند.
Today, each of these elements is opening up due to dramatic changes in the global environment. Open knowledge, open aid, open governance, and together, they represent three key shifts that are transforming development and that also hold greater hope for the problems I witnessed in Uganda and in Bihar.
امروزه، بدلیل تغییرات اساسی در فضای جهانی، هر یک از این موارد در حال پدید آمدن هستند. امروزه، بدلیل تغییرات اساسی در فضای جهانی، هر یک از این موارد در حال پدید آمدن هستند. دانش عمومی، کمک همگانی، هدایت علنی، همه با هم، بیانگر سه دگرگونی اساسی بوده که توسعه را انتقال داده ونسبت به مشکلاتی که من در اوگاندا و بیهار شاهد آنها بودم، امید واری بیشتری نیز ایجاد می کند. ونسبت به مشکلاتی که من در اوگاندا و بیهار شاهد آنها بودم، امید واری بیشتری نیز ایجاد می کند.
The first key shift is open knowledge. You know, developing countries today will not simply accept solutions that are handed down to them by the U.S., Europe or the World Bank. They get their inspiration, their hope, their practical know-how, from successful emerging economies in the South. They want to know how China lifted 500 million people out of poverty in 30 years, how Mexico's Oportunidades program improved schooling and nutrition for millions of children. This is the new ecosystem of open-knowledge flows, not just traveling North to South, but South to South, and even South to North, with Mexico's Oportunidades today inspiring New York City.
اولین تغییر مهم، دانش عمومی است. می دونید، امروزه کشورهای در حال توسعه بسادگی راه حلهایی که آمریکا، اروپا، یا بانک جهانی بهشون ارائه می دهند را نمی پذیرند. بسادگی راه حلهایی که آمریکا، اروپا، یا بانک جهانی بهشون ارائه می دهند را نمی پذیرند. آنها از اقتصادهای موفقی که در جنوب در حال شکوفایی هستند، الهام گرفته ، و امید و راهکار کاربردی را کسب می کنند. آنها از اقتصادهای موفقی که در جنوب در حال شکوفایی هستند، الهام گرفته ، و امید و راهکار کاربردی را کسب می کنند. آنها از اقتصادهای موفقی که در جنوب در حال شکوفایی هستند، الهام گرفته ، و امید و راهکار کاربردی را کسب می کنند. آنها می خواهند بدانند که چطور کشور چین در عرض ۳۰ سال، ۵۰۰ میلیون انسان را از فقر نجات داد، آنها می خواهند بدانند که چطور کشور چین در عرض ۳۰ سال، ۵۰۰ میلیون انسان را از فقر نجات داد، چگونه برنامه "موقعیتهای مکزیک"، تحصیل و تغذیه را برای میلیونها کودک در مکزیک بهبود بخشید. این اکوسیستم جدیدی از جریان دانش عمومی است، نه اینکه فقط از شمال به جنوب در حرکت باشد، بلکه از جنوب به جنوب، و حتی از جنوب به شمال در حرکت باشد، همینطور که امروزه "برنامه موقعیتهای مکزیک" الهام بخش نیو یورک سیتی است.
And just as these North-to-South transfers are opening up, so too are the development institutions that channeled these transfers. This is the second shift: open aid. Recently, the World Bank opened its vault of data for public use, releasing 8,000 economic and social indicators for 200 countries over 50 years, and it launched a global competition to crowdsource innovative apps using this data. Development institutions today are also opening for public scrutiny the projects they finance. Take GeoMapping. In this map from Kenya, the red dots show where all the schools financed by donors are located, and the darker the shade of green, the more the number of out-of-school children. So this simple mashup reveals that donors have not financed any schools in the areas with the most out-of-school children, provoking new questions. Is development assistance targeting those who most need our help? In this manner, the World Bank has now GeoMapped 30,000 project activities in 143 countries, and donors are using a common platform to map all their projects. This is a tremendous leap forward in transparency and accountability of aid.
و به همین شکل که این انتقالات شمال به جنوب در حال بهره بردای است، ارگانهای توسعه که هدایت کننده این انتقالات هستند، نیز در حال شکوفایی هستند. ارگانهای توسعه که هدایت کننده این انتقالات هستند، نیز در حال شکوفایی هستند. این دومین تغییر مهم است: حمایت همگانی. اخیرا"، بانک جهانی ارزش اطلاعات خود را در اختیار عموم گذاشته، ۸,۰۰۰ راهنمای اقتصادی و اجتماعی را برای ۲۰۰ کشور در طول ۵۰ سال عرضه کرده است، و با بکارگیری این داده ها، یک رقابت جهانی را برای به عموم گذاشتن کاربرهای نوظهور براه انداخته است. و با بکارگیری این داده ها، یک رقابت جهانی را برای به عموم گذاشتن کاربرهای نوظهور براه انداخته است. امروزه ارگانهای توسعه، پذیرای عموم برای بازرسی دقیق از پروژه های مالی شان هستند. امروزه ارگانهای توسعه، پذیرای عموم برای بازرسی دقیق از پروژه های مالی شان هستند. ژئومپینگ (نقشه زمین) را در نظر بگیرید. در این نقشه از کنیا، دایره های قرمز نمایانگر محل استقرار مدارسی است که اهدا کنندگان هزینه آنرا تقبل کردند، و هرچه سایه سبز، تیره تر می شود، بیانگر تعداد بیشتر کودکان خارج از مدرسه است. خُب همین مورد در هم و برهم نشان می دهد که افراد خیر، در مناطقی که بیشترین کودک فاقد مدرسه را دارد، سرمایه گذاری نکردند، افراد خیر، در مناطقی که بیشترین کودک فاقد مدرسه را دارد، سرمایه گذاری نکردند، که سوال جدیدی را برمی انگیزد. آیا حمایت توسعه، در جهت کمک به کسانیکه نیاز مبرم به کمک دارند، گام برمی دارد؟ در این مورد، بانک جهانی در حال حاضر ۳۰,۰۰۰ پروژه فعال در ۱۴۳ کشور را برنامه ریزی کرده است، در این مورد، بانک جهانی در حال حاضر ۳۰,۰۰۰ پروژه فعال در ۱۴۳ کشور را برنامه ریزی کرده است، و افراد خیر، برای اجرای کلیه پروژه هایشان، از یک پلت فرم یکسان استفاده می کنند. و افراد خیر، برای اجرای کلیه پروژه هایشان، از یک پلت فرم یکسان استفاده می کنند. این جهش عظیمی است به سمت شفافیت و اعتبار حمایت. این جهش عظیمی است به سمت شفافیت و اعتبار حمایت.
And this leads me to the third, and in my view, the most significant shift in development: open governance. Governments today are opening up just as citizens are demanding voice and accountability. From the Arab Spring to the Anna Hazare movement in India, using mobile phones and social media not just for political accountability but also for development accountability. Are governments delivering services to the citizens? So for instance, several governments in Africa and Eastern Europe are opening their budgets to the public.
و این مرا به سمت سومین تغییر سوق می دهد، و بنظر من، مهمترین تغییر در توسعه: رهبری و هدایت آشکارا. امروزه به همان نسبت که شهروندان خواهان بیان نظرات و اعتبارشان هستند، حکومتها هم شروع به فراهم کردن امکانات هستند. از بهار عرب گرفته تا جنبش "عنا هزاره" در هند، بکارگیری تلفنهای موبایل و رسانه های اجتماعی نه تنها برای اعتبار عمومی بلکه برای اعتبار توسعه. آیا حکومت به شهروندان ارائه خدمات می کند؟ بدین ترتیب بعنوان مثال، چندین حکومت در آفریقا و اروپای شرقی، بودجه خود را در اختیار عموم گذاشته اند.
But, you know, there is a big difference between a budget that's public and a budget that's accessible. This is a public budget. (Laughter) And as you can see, it's not really accessible or understandable to an ordinary citizen that is trying to understand how the government is spending its resources. To tackle this problem, governments are using new tools to visualize the budget so it's more understandable to the public. In this map from Moldova, the green color shows those districts that have low spending on schools but good educational outcomes, and the red color shows the opposite. Tools like this help turn a shelf full of inscrutable documents into a publicly understandable visual, and what's exciting is that with this openness, there are today new opportunities for citizens to give feedback and engage with government. So in the Philippines today, parents and students can give real-time feedback on a website, Checkmyschool.org, or using SMS, whether teachers and textbooks are showing up in school, the same problems I witnessed in Uganda and in Bihar. And the government is responsive. So for instance, when it was reported on this website that 800 students were at risk because school repairs had stalled due to corruption, the Department of Education in the Philippines took swift action.
اما می دونید، تفاوت زیادی است بین بودجه ای که در اختیار عموم بوده و بودجه ای که قابل دسترسی است. اما می دونید، تفاوت زیادی است بین بودجه ای که در اختیار عموم بوده و بودجه ای که قابل دسترسی است. این بودجۀ عمومی است. ( خنده) و همانطور که ملاحظه می کنید، براستی قابل دسترسی نیست و قابل درک برای یک شهروند عادی نیست شهروندی که سعی دارد بفهمد چطور دولت منابع خود را مصرف می کند. برای حل این مشکل، دولتها ابزار جدیدی را برای مشاهده بودجه بکار می گیرند که بیشتر قابل درک عموم است. برای حل این مشکل، دولتها ابزار جدیدی را برای مشاهده بودجه بکار می گیرند که بیشتر قابل درک عموم است. برای حل این مشکل، دولتها ابزار جدیدی را برای مشاهده بودجه بکار می گیرند که بیشتر قابل درک عموم است. در این نقشه از مولدوا، رنگ سبز نمایانگر مناطقی است که هزینه کمتری در مدارس صرف کردند ولی نتایج تحصیلی خوبی داشتند، و رنگ قرمز، عکس موضوع را نشان می دهد. ابزاری مثل این کمک می کنند تا یک طبقه پر از مدارک مرموز و دست نایافتنی به یک تصویر قابل درک همگانی تبدیل شود، وجالب اینه که با این صراحت، امروزه فرصتهای تازه ای برای شهروندان فراهم شده تا نظرات خود را ابراز و با حکومت در تقابل باشند. بدین ترتیب، امروزه در فیلیپین، والدین و دانش آموزان قادرند نظراتشان را بلا درنگ در یک وب سایت اعلام کنند، Checkmyschool.org، یا از پیام کوتاه استفاده کنند، اینکه آیا معلمین و کتُب درسی در مدرسه حضور دارند یا نه، مشکل مشابهی که من در اوگاندا و بیهار شاهد آن بودم. و دولت پاسخ گوست. بنابراین بعنوان مثال، وقتی در این وب سایت گزارش شد که ۸۰۰ دانش آموز در معرض خطرند، چون تعمیرات مدرسه بدلیل فساد و خرابکاری متوقف شده، دپارتمان آموزش بی درنگ وارد عمل شد. دپارتمان آموزش بی درنگ وارد عمل شد.
And you know what's exciting is that this innovation is now spreading South to South, from the Philippines to Indonesia, Kenya, Moldova and beyond. In Dar es Salaam, Tanzania, even an impoverished community was able to use these tools to voice its aspirations. This is what the map of Tandale looked like in August, 2011. But within a few weeks, university students were able to use mobile phones and an open-source platform to dramatically map the entire community infrastructure. And what is very exciting is that citizens were then able to give feedback as to which health or water points were not working, aggregated in the red bubbles that you see, which together provides a graphic visual of the collective voices of the poor. Today, even Bihar is turning around and opening up under a committed leadership that is making government transparent, accessible and responsive to the poor.
و می دونید جالب اینه که این نوآوری در حال حاضر از این سوی جنوب بسوی دیگر جنوب در حال گسترش است، از فیلیپین تا اندونزی، کنیا، مولوا، و دورتر. در دارالسلام، تانزانیا، حتی اهالی یک منطقه فقیر توانستند از این ابزار استفاده کرده تا خواسته های خود را به گوش بقیه برسانند. توانستند از این ابزار استفاده کرده تا خواسته های خود را به گوش بقیه برسانند. این نقشه "تاندیل" در آگوست ۲۰۱۱ است. اما در عرض چند هفته، دانشجویان دانشگاه با استفاده از موبایل هایشان و یک تریبون منبع آزاد توانستند بطور شگفت انگیزی نقشه تاسیسات زیر بنایی کل محله را پیاده کنند. و مسئله خیلی جالب اینه که شهروندان آنموقع توانستند نظراتشان را در مورد مناطقی که مشکل بهداشت و آب آشامیدنی داشتند، اعلام کنند، نظراتشان را در مورد مناطقی که مشکل بهداشت و آب آشامیدنی داشتند، اعلام کنند، که بصورت حبابهای قرمز رنگ انباشته شدند که ملاحظه می کنید، که همه باهم یک تصویر گرافیکی از صدای جمعی فقرا را ارائه می دهد. که همه باهم یک تصویر گرافیکی از صدای جمعی فقرا را ارائه می دهد. امروزه، حتی بیهار تغییر کرده و رو به فضای عمومی گشوده شده تحت رهبری دلسوزانه ای که باعث شده تا دولت آشکار، قابل دسترس، و پاسخ گو در برابر فقرا باشد.
But, you know, in many parts of the world, governments are not interested in opening up or in serving the poor, and it is a real challenge for those who want to change the system. These are the lonely warriors like my father and many, many others, and a key frontier of development work is to help these lonely warriors join hands so they can together overcome the odds. So for instance, today, in Ghana, courageous reformers from civil society, Parliament and government, have forged a coalition for transparent contracts in the oil sector, and, galvanized by this, reformers in Parliament are now investigating dubious contracts. These examples give new hope, new possibility to the problems I witnessed in Uganda or that my father confronted in Bihar.
اما می دونید، در خیلی از جاهای دنیا، دولتها تمایل به علنی شدن و خدمت به فقرا را ندارند. و این امر برای کسانیکه که خواهان تغییر سیستم هستند، یک چالش به تمام معنی است. و این امر برای کسانیکه که خواهان تغییر سیستم هستند، یک چالش به تمام معنی است. کسانی مثل پدر من و خیلی های دیگه، جنگجویان تنهایی هستند، کسانی مثل پدر من و خیلی های دیگه، جنگجویان تنهایی هستند، و کلید اصلی امر توسعه اینه که به این جنگجویانِ تنها کمک شود تا متحد شده و با کمک هم بر اختلافات غلبه کنند. بدین ترتیب بعنوان مثال، امروزه در غنا، اصلاح طلبان شجاع جامعه داخلی، پارلمان، و دولت، ائتلافی در مورد قرادادهای شفاف در حوزه نفتی تشکیل دادند ائتلافی در مورد قرادادهای شفاف در حوزه نفتی تشکیل دادند و اصلاح طلبان پارلمان برانگیخته شده تا قرادادهای مشکوک را بررسی کنند. این مثالها، امیدی تازه، راه چاره ای تازه به مشکلاتی که در اوگاندا شاهدش بودم، یا پدرم با آن مبارزه کرد، می دهند. به مشکلاتی که در اوگاندا شاهدش بودم، یا پدرم با آن مبارزه کرد، می دهند.
Two years ago, on April 8th, 2010, I called my father. It was very late at night, and at age 80, he was typing a 70-page public interest litigation against corruption in a road project. Though he was no lawyer, he argued the case in court himself the next day. He won the ruling, but later that very evening, he fell, and he died. He fought till the end, increasingly passionate that to combat corruption and poverty, not only did government officials need to be honest, but citizens needed to join together to make their voices heard. These became the two bookends of his life, and the journey he traveled in between mirrored the changing development landscape.
دو سال پیش، در هشتم آپریل سال ۲۰۱۰، به پدرم تلفن زدم. خیلی دیر وقت بود و او در سن ۸۰ سالگی، مشغول تایپ ۷۰ صفحه دادخواهی عمومی علیه فساد در پروژه جاده بود. مشغول تایپ ۷۰ صفحه دادخواهی عمومی علیه فساد در پروژه جاده بود. اگرچه او وکیل نبود، خودش روز بعد در دادگاه در مورد پرونده بحث کرد. او حکم را برد. اما غروب همون روز، زمین خورد و جان سپرد. اما غروب همون روز، زمین خورد و جان سپرد. او تا آخر جنگید، و شور و شوق فراوانی داشت بر این باور که برای مبارزه با فساد و فقر، نه تنها مقامات دولتی می بایست رو راست باشند، بلکه شهروندان نیز باید بهم پیوسته تا صدایشان شنیده شود. بلکه شهروندان نیز باید بهم پیوسته تا صدایشان شنیده شود. اینها، دو مرجع زندگی او شدند، و مسیری که او در این بین پیمود، بازتابی است از دورنمای توسعه در حال تغییر.
Today, I'm inspired by these changes, and I'm excited that at the World Bank, we are embracing these new directions, a significant departure from my work in Uganda 20 years ago. We need to radically open up development so knowledge flows in multiple directions, inspiring practitioners, so aid becomes transparent, accountable and effective, so governments open up and citizens are engaged and empowered with reformers in government. We need to accelerate these shifts. If we do, we will find that the collective voices of the poor will be heard in Bihar, in Uganda, and beyond. We will find that textbooks and teachers will show up in schools for their children. We will find that these children, too, have a real chance of breaking their way out of poverty. Thank you. (Applause) (Applause)
امروزه، من از این تغییرات الهام می گیرم، و خوش حالم از اینکه ما در بانک جهانی، پذیرای این دستور العمل های جدید هستیم، ما در بانک جهانی، پذیرای این دستور العمل های جدید هستیم، حرکتی چشمگیر از کار ۲۰ سال پیش من در اوگاندا. ما می بایست بطور اصولی توسعه را علنی کنیم تا دانش در جهات مختلف در جریان باشد، الهام بخش پژوهندگان بوده، تا کمک رسانی آشکار، جوابگو، و تأثیر گذار شود، الهام بخش پژوهندگان بوده، تا کمک رسانی آشکار، جوابگو، و تأثیر گذار شود، تا دولت باز و علنی شده و شهروندان بهمراه اصلاح طلبان، حق دخالت و حق اختیار در دولت داشته باشند. تا دولت باز و علنی شده و شهروندان بهمراه اصلاح طلبان، حق دخالت و حق اختیار در دولت داشته باشند. ما می بایست به این تغییرات سرعت ببخشیم. اگر اینکار را انجام دهیم، شاهد آن خواهیم بود که صدای جمعی فقرا در بیهار، اوگاندا، و دورتر از آن به گوش همه می رسد. در بیهار، اوگاندا، و دورتر از آن به گوش همه می رسد. شاهد آن خواهیم بود که کتُب درس و معلمین برای بچه ها یشان در مدرسه حضور پیدا می کنند. شاهد آن خواهیم بود که این کودکان نیز شانس واقعی این را دارند تا از فقر رهایی پیدا کنند. سپاسگزارم. ( تشویق) ( تشویق)