Ladies and gentlemen, I present to you the human genome.
خانم ها و آقایان، ژنوم انسان را به شما عرضه می کنم.
(Applause)
(تشویق حضار)
Chromosome one -- top left, bottom right -- are the sex chromosomes. Women have two copies of that big X chromosome; men have the X and, of course, that small copy of the Y. Sorry boys, but it's just a tiny little thing that makes you different. So if you zoom in on this genome, then what you see, of course, is this double-helix structure -- the code of life spelled out with these four biochemical letters, or we call them bases: A, C, G and T. How many are there in the human genome? Three billion. Is that a big number? Well, everybody can throw around big numbers. But in fact, if I were to place one base on each pixel of this 1280x800-resolution screen, we would need 3,000 screens to take a look at the genome. So it's really quite big.
کروموزوم یک، بالا سمت چپ. پایین سمت راست، کروموزوم های جنسیت. خانم دو نسخه از آن کروموزوم X بزرگ دارند; مردان دارای X و البته آن نسخه ی کوچک Y هستند. آقایان ببخشند، ولی تنها این چیز کوچک است که شما را متفاوت می کند. پس اگر من روی این ژنوم زوم کنم، حال آنچه شما می بینید، البته، ساختار مارپیچ دوگانه است-- رمز حیات که با این چهار حرف بیوشیمیایی هجی می شود، یا آنچه ما آن را پایه می نامیم، درسته: A،C،G و T. چه تعداد از آنها در ژنوم انسان است؟ 3 میلیارد. آیا این عدد بزرگی است؟ خوب، هر کسی می تواند می تواند از اعداد بزرگی اسم ببرد. ولی در واقع، اگر قرار بود یک پایه را روی هر پیکس از این رزولوشن 1280 در 800 صفحه نمایش قرار دهم، ما به 3000 نمایشگر نیاز خواهیم داشت، تا بتوانیم ژنوم را(به طور کامل) مشاهده کنیم. پس این واقعا بزرگ است.
And perhaps because of its size, a group of people -- all, by the way, with Y chromosomes -- decided they would want to sequence it.
و شاید به خاطر این سایز بزرگش است که گروهی از مردم-- که همگی دارای کرموزوم Y هستند-- تصمیم به ردیف یابی آن گرفتند.
(Laughter)
(خنده ی حضار)
And so 15 years, actually, and about four billion dollars later, the genome was sequenced and published. In 2003, the final version was published, and they keep working on it. That was all done on a machine like this. It costs about a dollar for each base -- a very slow way of doing it.
بعد از گذشت 15 سال، و صرف 4 میلیارد دلار، ژنوم ردیف یابی و منتشر شد. در 2003، آخرین نسخه منتشر شد، و آنها به کار کردن روی آن ادامه دادند. همه ی این کار با ماشینی انجام شده که شبیه این است. 1 دلار برای هر پایه خرج بر می دارد-- روشی بسیار کند برای انجام این کار.
Well, folks, I'm here to tell you that the world has completely changed, and none of you know about it. So now what we do is take a genome, we make maybe 50 copies of it, we cut all those copies up into little 50-base reads, and then we sequence them, massively parallel. Then we bring that into software and reassemble it, and tell you what the story is. So to give you a picture of what this looks like, the Human Genome Project: 3 gigabases, right? One run on one of these modern machines: 200 gigabases in a week. And that 200 is going to change to 600 this summer, and there's no sign of this pace slowing. The price of a base, to sequence a base, has fallen 100 million times. That's the equivalent of you filling up your car with gas in 1998, waiting until 2011, and now you can drive to Jupiter and back twice.
ولی جماعت! من اینجا هستم که به شما بگویم که دنیا کاملا عوض شده است و هیچ کدام شما چیزی در موردش نمی دانید. پس کاری که الان می کنیم این است که ژنوم را می گیریم، شاید 50 کپی از آن بسازیم، تمام این کپی ها را به قطعات کوچک 50 پایه ای ریز می کنیم، و سپس آنها را ردیف یابی می کنیم، در مقیاس کلان و به صورت موازی. و سپس آن را به درون نرم افزار می آوریم، و دوباره آن را سرهم می کنیم و به شما می گوییم که داستان از چه قرار است. فقط برای اینکه به شما دید بدهیم که این چه شکلی است، پروژه ی ژنوم انسان: 3 گیگابایت، درسته؟ یک بار انجام عملیات روی یکی از این ماشین ها: 200 گیگابایت در عرض یک هفته. و همین تابستان، این 200 قرار است به 600 تبدیل شود، و هیچ نشانی از کند شدن این حرکت وجود ندارد. پس هزینه ی هر پایه، برای ردیف یابی هر پایه، 100 میلیون بار افت کرده است. این معادل این است که شما باک خودروتان را در 1998 پر کنید، تا 2011 صبر کنید، و حال می توانید تا سیاره ی مشتری برانید و برگردید، دو بار!
(Laughter)
(خنده ی حضار)
World population, PC placements, the archive of all of medical literature, Moore's law, the old way of sequencing, and here's all the new stuff. Guys, this is a long scale; you don't typically see lines that go up like that. So the worldwide capacity to sequence human genomes is something like 50,000 to 100,000 human genomes this year. We know this based on the machines that are being placed. This is expected to double, triple or maybe quadruple year over year for the foreseeable future. In fact, there's one lab in particular that represents 20 percent of all that capacity: It's called the Beijing Genomics Institute. The Chinese are absolutely winning this race to the new Moon, by the way. What does this mean for medicine?
جمعیت دنیا، قطعات کامپیوتری، آرشیو کل مقالات پزشکی، قانون مور، روش قدیمی ردیف یابی، و این هم تمام چیزهای جدید. بچه ها، این نمودار لگاریتمی است; شما معمولا خطوطی که این طور بالا می روند را نمی بینید! پس ظرفیت جهانی برای ردیف یابی ژنوم انسان چیزی حدود 50000 تا 100000 ژنوم انسان است، در سال جاری. و ما این را از تعداد ماشین هایی که مورد راه اندازی می شوند می دانیم. انتظار این است که این دوبرابر، سه برابر یا حتی 4 برابر شود سال به سال برای آینده ای پیش بینی شونده. در واقع، یک آزمایشگاه به طور خاص که 20 درصد کل ظرفیت را عرضه می کند. نام آن انستیتو ژنوم بیجینگ است. در ضمن چینی ها در حال برد قطعی این رقابت نیز هستند. معنی این حرف در پزشکی چیست؟
So a woman, age 37, presents with stage 2 estrogen receptor-positive breast cancer. She is treated with surgery, chemotherapy and radiation. She goes home. Two years later, she comes back with stage 3C ovarian cancer, unfortunately; treated again with surgery and chemotherapy. She comes back three years later at age 42 with more ovarian cancer, more chemotherapy. Six months later, she comes back with acute myeloid leukemia. She goes into respiratory failure and dies eight days later.
خانمی 37 سال سن دارد. او با سرطان پستان مرحله ی 2 گیرنده ی مثبت استروژن معرفی می شود. با جراحی مداوا می شود، کیموتراپی و تابش اشعه. به خانه می رود. دو سال بعد، او با سرطان مرحله 3 تخمدان باز می گردد. متاسفانه، دوباره تحت عمل جراحی و کیموتراپی قرار می گیرد. سه سال بعد در 42 سالگی باز می گردد با سرطان تخمدان بیشتر و کیموتراپی بیشتر. 6 ماه بعد، با میلوئید لوکمیا شدید باز می گردد. دچار نارسایی تنفسی می شود و هشت روز بعد، می میرد.
So first: the way in which this woman was treated, in as little as 10 years, will look like bloodletting. And it's because of people like my colleague, Rick Wilson, at the Genome Institute at Washington University, who decided to take a look at this woman postmortem. And he took skin cells, healthy skin and cancerous bone marrow, and sequenced the whole genomes of both of them in a couple of weeks, no big deal. Then he compared those two genomes in software, and what he found, among other things, was a deletion -- a 2,000-base deletion across three billion bases in a particular gene called TP53. If you have this deleterious mutation in this gene, you're 90 percent likely to get cancer in your life.
پس اول، روشی که این خانم با آن در حال مداوا بود، در زمانی کمتر از 10 سال، شبیه به حجامت خواهد بود. و این به خاطر کسانی است مانند همکار من، ریک ویلسون، و انیستیتو ژنوم دانشگاه واشنگتون، که تصمیم گرفتند به معاینه ی پس از مرگ این زن بپردازند. و او ردیف یابی را انجام داد، او قسمتی از سلول های پوست سالم را برداشت، و قسمتی از مغز استخوان سرطانی، و او کل ژنوم هردو را ردیف یابی کرد در عرض چند هفته، اصلا کار سختی نبود. و سپس او دو ژنوم با استفاده از نرم افزار مقایسه کرد، و چیزی که در میان تمام چیزهای دیگر کشف کرد یک حذف بود، حذف 2000 پایه در میان 3 میلیارد پایه و به طور خاص، ژنی به نام TP53. اگر شما چنین جهش مضری را در ژن داشته باشید، شما با احتمال 90 درصد به سرطان مبتلا خواهید شد.
So unfortunately, this doesn't help this woman, but it does have severe -- profound, if you will -- implications to her family. I mean, if they have the same mutation, and they get this genetic test and they understand it, then they can get regular screens and can catch cancer early, and potentially live a significantly longer life.
متاسفانه، این مطلب کمکی به زن نکرد، ولی این مفهومی عمیق و شدید برای خانواده اش دارد. منظورم این است، اگر آنها جهشی مشابه داشته باشند، آنها نیز این تست ژنتیک را انجام می دهند، و متوجه می شوند، و سپس می توانند به طور مرتب تست شوند، و می توانند سرطان را زود مهار کنند و طول عمری به مراتب بلندتر داشته باشند.
Let me introduce you to the Beery twins, diagnosed with cerebral palsy at the age of two. Their mom is a very brave woman who didn't believe it; the symptoms weren't matching up. And through some heroic efforts and a lot of Internet searching, she was able to convince the medical community that, in fact, they had something else. They had dopa-responsive dystonia. And so they were given L-Dopa, and their symptoms did improve, but they weren't totally asymptomatic. Significant problems remained.
حال بگذارید شما را با دوقلوهای بیری آشنا کنم، در سن دو سالگی فلج مغزی آن ها تشخیص داده شد. مادرشان زن بسیار شجاعی است که باور نکرد که علائم بیماری با هم جور در نیاید، و با تلاشی قهرمانانه و جستجوی فراوان در اینترنت او توانست جامعه ی پزشکی را قانع کند که در واقع مشکل دیگری داشتند. بیماری بچه ها در واقع دوپا-رسپانسیو دیستونیا بود. پس به آنها L-Dopa داده شد، و علائم بیماریشان بهبود پیدا کرد، ولی کاملا هم بدون علائم نبودند. مشکلات اساسی باقی ماند.
Turns out the gentleman in this picture is a guy named Joe Beery, who was lucky enough to be the CIO of a company called Life Technologies. They're one of two companies that makes these massive whole-genome sequencing tools. And so he got his kids sequenced. What they found was a series of mutations in a gene called SPR, which is responsible for producing serotonin, among other things. So on top of L-Dopa, they gave these kids a serotonin precursor drug, and they're effectively normal now. Guys, this would never have happened without whole-genome sequencing. At the time -- this was a few years ago -- it cost $100,000. Today it's $10,000, next year, $1,000, the year after, $100, give or take a year. That's how fast this is moving.
معلوم شد که آقایی که در این تصویر مشاهده می کنید "جو بری" نام دارد، فردی که دست بر قضا مدیر ارتباطات شرکتی به نام "Life Technologies" بود. آنها یکی از دو شرکتی هستند که این ابزارآلات غول آسای ردیف یابی کل ژنوم را می سازند. پس کاری که او کرد، ردیف یابی ژنوم بچه ها بود. و چیزی که آنها کشف کردند، سری جهش هایی در ژنی به نام SPR بود، که مسئول تولید سروتونین و چیزهای دیگر بود. پس در کنار L-Dopa، آنها داروی سروتونین جدیدی نیز به بچه ها دادند، و اکنون، آنها(بچه ها) عملا معمولی هستند. آقایان، این هرگز بدون ردیف یابی ژنوم انجام شدنی نبود. در آن زمان -- این مربوط به چند سال پیش است-- هزینه ی این کار 100 هزار دلار بود. امروز 10 هزار دلار است. سال بعد 1000 دلار. سال بعد از آن 100 دلار، سال ها را جلو و عقب ببرید. این نشان می دهد که با چه سرعتی در حال پیشروی است.
So here's little Nick -- likes Batman and squirt guns. And it turns out Nick shows up at the children's hospital with this distended belly, like a famine victim. And it's not that he's not eating; it's that when he eats, his intestine basically opens up and feces spill out into his gut. So a hundred surgeries later, he looks at his mom and says, "Mom, please pray for me. I'm in so much pain." His pediatrician happens to have a background in clinical genetics and he has no idea what's going on, but he says, "Let's get this kid's genome sequenced." And what they find is a single-point mutation in a gene responsible for controlling programmed cell death. So the theory is that he's having some immunological reaction to what's going on -- to the food, essentially. And that's a natural reaction, which causes some programmed cell death, but the gene that regulates that down is broken. And so this informs, among other things, of course, a treatment for bone marrow transplant, which he undertakes. And after nine months of grueling recovery, he's now eating steak with A1 sauce.
این "نیک" کوچولو است-- به "بتمن" و تفنگ آبپاش علاقه دارد. و معلوم می شود که او به یک بیمارستان اطفال آمده است با شکمی ورم کرده، مانند قربانیان قحطی. و این به خاطر این نیست که او غذا نمی خورد، موضوع این است که وقتی می خورد، روده اش اساسا باز می شود و مدفوع به درون شکمش می ریزد. بعد از 100 عمل جراحی، به مادرش نگاه می کند و می گوید: "مامان، برام دعا کن. من دارم خیلی درد می کشم." پزشک او دست بر قضا، تجربه ی فعالیت در ژنتیکی بالینی دارد و او مطلقا نمی دانست چه اتفاقاتی دارد می افتد، ولی او می گوید،"بیاید ژنوم این کودک را ردیف یابی کنیم." و چیزی که آنها یافتند، جهشی نقطه ای است در ژنی که مسئولیت کنترل مرگ برنامه ریزی شده ی سلول را دارد. تئوری داده شده این است که او، نسبت به آنچه اساسا برای غذا در شکم اتفاق می افتد واکنشی دفاعی از خود نشان می دهد و این واکنشی طبیعی است که منجر به مرگ برنامه ریزی شده ی سلول ها می شود. ولی ژنی که آن را تنظیم می کند شکسته شده است. و در نتیجه، در میان تمام چیزهای دیگر، متوجه شدند که او باید تحت عمل پیوند مغز استخوان قرار گیرد. و بعد از 9 ماه بازیابی ملال آور، او اکنون می تواند استیک بخورد، با سس A1.
(Laughter)
(خنده ی حضار)
The prospect of using the genome as a universal diagnostic is upon us today. Today. It's here. And what it means for all of us is that everybody in this room could live an extra 5, 10, 20 years, just because of this one thing. Which is a fantastic story, unless you think about humanity's footprint on the planet, and our ability to keep up food production. So it turns out that the very same technology is also being used to grow new lines of corn, wheat, soybean and other crops that are highly tolerant of drought, of flood, of pests and pesticides. Now, look -- as long as we continue to increase the population, we'll have to continue to grow and eat genetically modified foods. And that's the only position I'll take today. Unless there's anybody in the audience who'd like to volunteer to stop eating? None, not one.
آینده ی استفاده از ژنوم به عنوان ابزار جهانی تشخیصی امروز در برابر ماست. امروز، اینجاست. و این بدین معنی است که تمام افرادی درون این اتاق می تواند 5، 10 یا 20 سال بیشتر عمر کند فقط به خاطر این یک چیز. که داستانی بسیار جالب است، مگر اینکه به جای پای انسان روی سیاره مان و توانایی مان برای تولید غذای کافی بیندیشید. معلوم شد که همین تکنولوژی برای رشد خطهایی جدید برای ذرت، گندم، سویا و دیگر غلات است که در برابر خشکسالی، سیل آفت و ضد آفت ها بسیار مقاومند. حالا نگاه کنید، تا زمانی که به رشد جمعیت ادامه دهیم، به پرورش و خوردن غذاهای بهبود یافته ی ژنتیکی نیز ادامه خواهیم داد و این تنها وظیفه ای است که امروز به عهده خواهم گرفت. مگر اینکه در میان حضار کسی باشد که بخواهد از غذا خوردن دست بر دارد؟ هیچ کس، حتی یک نفر. این یک ماشین تحریر است،
This is a typewriter, a staple of every desktop for decades. And, in fact, the typewriter was essentially deleted by this thing. And then more general versions of word processors came about. But ultimately, it was a disruption on top of a disruption. It was Bob Metcalfe inventing the Ethernet, and the connection of all these computers that fundamentally changed everything. Suddenly we had Netscape, we had Yahoo. And we had, indeed, the entire dot-com bubble.
ستون اصلی هر میز کاری برای دهه ها. و حقیقت این است که، ماشین تحریر اساسا به وسیله ی این چیز حذف شد. و سپس نمونه های عمومی تر پردازنده های کلمات بیرون آمدند. ولی در نهایت، هر کدام به وسیله ی بعدی قطع می شدند. "باب متکف" ایترنت را اختراع کرد و ارتباط تمام این کامپیوترها را که از بنیان همه چیز را تغییر داد. و ناگهان صاحب "Netscape" شدیم، صاحب "Yahoo" شدیم و ما به معنای واقع تمام حباب "com." را داشتیم.
(Laughter)
(خنده ی حضار)
Not to worry though, that was quickly rescued by the iPod, Facebook and, indeed, Angry Birds.
اگرچه لازم به نگرانی نیست، چرا که سریعا به وسیله ی iPod و Facebook نجات داده شد و صد البته، Angry Birds!
(Laughter)
(خنده ی حضار)
Look, this is where we are today. This is the genomic revolution today. This is where we are. What I'd like you to consider is: What does it mean when these dots don't represent the individual bases of your genome, but they connect to genomes all across the planet? I just recently had to buy life insurance, and I was required to answer: A. I have never had a genetic test; B. I've had one, here you go; or C. I've had one and I'm not telling. Thankfully, I was able to answer A, and I say that honestly, in case my life insurance agent is listening. But what would have happened if I had said C?
نگاه کنید، این جایی است که اکنون هستیم. این یک انقلاب ژنومیک است. ما اینجا هستیم. پس آنچه که از شما می خواهم مد نظر قرار دهید: معنی این حرف چیست وقتی که این نقطه ها نماینده ی هر کدام از پایه های ژنوم شما نباشند، ولی آنها به ژنوم های سرتاسر زمین متصل شوند؟ من همین اواخر باید بیمه ی سلامت می خریدم. و من مجبور بودم به این سوال پاسخ دهم: A: من هرگز تست ژنتیک نداده ام، B: انجام داده ام و C: انجام داده ام ولی نمی گویم. خوشبختانه می توانستم گزینه ی A را انتخاب کنم، و در صورتی که مامور بیمه دارد دارد این صحبت ها را می شنود، پاسخم کاملا صادقانه بود. ولی اگر گزینه ی C را انتخاب می کردم چه اتفاقی می افتاد؟ استفاده مشتریان از ژنومیک رشد خواهد کرد.
Consumer applications for genomics will flourish. Do you want to see if you're genetically compatible with your girlfriend? DNA sequencing on your iPhone? There's an app for that.
آیا می خواهید بدانید که از نظر ژنتیکی با دوست دخترتان سازگاری دارید؟ البته! ردیف یابی DNA بر روی iPhoneتان؟ برنامه ای برای آن وجود دارد. (خنده ی حضار)
(Laughter)
Personalized genomic massage, anyone? There's already a lab today that tests for allele 334 of the AVPR1 gene, the so-called cheating gene.
کسی ماساژ ژنومیک شخصی می خواهد؟ همین امروز، آزمایشگاهی وجود دارد که آلل 334 از ژنوم AVPR1 را تست می کند، یا همان ژن خیانت.
(Laughter)
پس اگر امروز، کسی اینجا با پارتنرش حضور دارد،
So anybody who's here today with your significant other, just turn over to them, swab their mouth, send it to the lab and you'll know for sure.
فقط رو کنید بهشان و دهانش را پاک کنید، و آن را به آزمایشگاه بفرستید تا مطمئن شوید. (خنده ی حضار)
(Laughter)
آیا می خواهید رئیس جمهوری را انتخاب کنید
Do you really want to elect a president whose genome suggests cardiomyopathy? Think of it -- it's 2016, and the leading candidate releases not only her four years of back-tax returns, but also her personal genome. And it looks really good. Then she challenges all her competitors to do the same. Do you think that's not going to happen? Do you think it would have helped John McCain?
که ژنومش حاکی از نارسایی عضلانی قلبی است؟ حال به این فکر کنید، سال 2016 است و نامزد پیشتاز نه تنها پرداخت های مالیاتی 4 سال قبلش را، بلکه ژنوم خودش را هم منتشر می کند. و به نظر خیلی خوب می آید. و سپس او تمام رقبایش را نیز به انجام این کار فرا می خواند. آیا فکر می کنید چنین اتفاقی نخواهد افتاد؟ آیا فکر می کنید این موضوع به "جان مک کین" کمکی می کند؟ (خنده ی حضار)
(Laughter)
چه تعداد از شما در میان حضار
How many people in the audience have the last name Resnick, like me? Raise your hand. Anybody? Nobody. Typically, there's one or two. So my father's father was one of 10 Resnick brothers. They all hated each other, and all moved to different parts of the planet. So it's likely I'm related to every Resnick that I ever meet, but I don't know. So imagine if my genome were De-identified, sitting in software, And a third cousin's genome was also sitting there, and there was software that could compare the two and make these associations. Not hard to imagine. My company has software that does this right now. Imagine one more thing, that that software is able to ask both parties for mutual consent: "Would you be willing to meet your third cousin?" And if we both say yes -- voilà! Welcome to Chromosomally LinkedIn.
دارای نام فامیلی "رزنیک" هستید؟ دستتان را بالا ببرید. کسی هست؟ هیچ کس. معمولا یک یا دو تایی هست. پدر پدر من یکی از 10 برادر رزنیک بود. آن ها همگی از یکدیگر متنفر بودند. و همه ی آنها به نقاط مختلف زمین نقل مکان کردند. پس محتمل است که من با تمام رزنیک هایی که تا کنون ملاقات کرده ام نسبت فامیلی داشته باشم، ولی نمی دانم. ولی تصور کنید که ژنوم من مشخص شده باشد، درون نرم افزار قرار گیرد، و ژنوم عموزاده ی درجه ی سوم من نیز آنجا باشد، و نرم افزاری باشد که قادر به مقایسه ی این دو باشد و این وابسته سازی ها را انجام دهد. تصورش سهت نیست. شرکت من نرم افزاری دارد که همین کار را الان انجام می دهد. و حال یک چیز دیگر را تصور کنید: که این نرم افزار قادر باشد از هر دو طرف بخواهد رضایت مشترکشان را اعلام کنند، "آیا حاضری عموزاده ی درجه سوم خود را ملاقات کنی؟" و اگر هر دو بگویند بله، بفرمایید! به لینکدین کروموزومی خوش آمدید!
(Laughter)
(خنده ی حضار)
Now this is probably a good thing, right? Bigger clan gatherings and so on. But maybe it's a bad thing as well. How many fathers in the room? Raise your hands. OK, so experts think that one to three percent of you are not actually the father of your child.
حال این به نظر خوب می آید، اینطور نیست؟ دورهم جمع شدن های خانوادگی بزرگتری خواهید داشت. ولی شاید چیز بدی هم باشد. چه تعداد پدر در جمعمان هستند؟ دستتان را بلند کنید. خیلی خوب، متخصصین می گویند بین یک تا سه درصد شما واقعا پدر فرزند خود نیستید.
(Laughter)
(خنده ی حضار)
Look --
نگاه کنید--
(Laughter)
(خنده ی حضار)
These genomes, these 23 chromosomes, they don't in any way represent the quality of our relationships or the nature of our society -- at least not yet. And like any new technology, it's really in humanity's hands to wield it for the betterment of mankind or not. And so I urge you all to wake up and to tune in and to influence the genomic revolution that's happening all around you.
این ژنوم ها، این 23 کروموزوم، آنها به هیچ وجه نماینده ی کیفیت روابط ما نیستند یا طبیعت جامعه ی ما-- حداقل فعلا نه. و مانند هر تکنولوژی جدیدی، این واقعا در دستان بشر است که آن را در جهت بهبود نوع انسان به کار برد یا نه. پس از همه ی شما تقاضا دارم که بیدار شوید و همراه باشید و انقلاب ژنومیکی را که دور و بر شما در حال وقوع است را تحت تاثیر قرار دهید متشکرم.
Thank you.
(Applause)
(تشویق حضار)