So what I want to try to do is tell a quick story about a 404 page and a lesson that was learned as a result of it. But to start it probably helps to have an understanding of what a 404 page actually is.
خُب آنچه سعی در انجامش دارم اینه که یه داستان کوتاه دربارۀ صفحه 404 و درسی که از آن گرفته شد، بگم . اما برای شروع خوبه بدونید که اصلا" صفحه 404 چیه؟ اما برای شروع خوبه بدونید که اصلا" صفحه 404 چیه؟
The 404 page is that. It's that broken experience on the Web. It's effectively the default page when you ask a website for something and it can't find it. And it serves you the 404 page. It's inherently a feeling of being broken when you go through it. And I just want you to think a little bit about, remember for yourself, it's annoying when you hit this thing. Because it's the feeling of a broken relationship.
صفحه 404 اینه. یعنی اختلال عملکرد در صفحات وب. اون در واقع صفحۀ وب پیش فرض است برای وقتی که جوابی برای سوال شما پیدا نمی کنه. اون در واقع صفحۀ وب پیش فرض است برای وقتی که جوابی برای سوال شما پیدا نمی کنه. وصفحه 404 را بهتون نشون می ده. وقتی باهاش رو به رو می شوید، ذاتا" یه حس شکست بهتون دست می ده. و فقط ازتون می خوام کمی بهش فکر کنید، پیش خودتون باشه، برخوردِ باهاش ، آزار دهنده است. چون مثل احساس یه ارتباط از هم پاشیده است.
And that's where it's actually also interesting to think about, where does 404 come from? It's from a family of errors actually -- a whole set of relationship errors, which, when I started digging into them, it looks almost like a checklist for a sex therapist or a couples counselor. You sort of get down there to the bottom and things get really dicey.
و این جایی است که در عین حال جالبه فکر کنید صفحه 404 از کجا آمده؟ اون در حقیقت از خانوادۀ خطا هاست یه سری کامل از خطاهای ارتباطی، که وقتی شروع به کند و کاو در موردشون کردم، بیشتر شبیه فهرست بازبینی مورد استفادۀ درمانگر مسائل جنسی یا یه مشاور زوج ها است. یه جوری به انتهای اون لیست می رسید و مسائل واقعا" خطرناک می شه.
(Laughter)
... خنده حاضرین ...
Yes.
بله.
But these things are everywhere. They're on sites big, they're on sites small. This is a global experience.
اما این چیزها همه جا هستند. اونا در سایتهای بزرگ و کوچک یافت می شوند. این یه تجربه جهانی است.
What a 404 page tells you is that you fell through the cracks. And that's not a good experience when you're used to experiences like this. You can get on your Kinect and you can have unicorns dancing and rainbows spraying out of your mobile phone. A 404 page is not what you're looking for. You get that, and it's like a slap in the face. Trying to think about how a 404 felt, and it would be like if you went to Starbucks and there's the guy behind the counter and you're over there and there's no skim milk. And you say, "Hey, could you bring the skim milk?" And they walk out from behind the counter and they've got no pants on. And you're like, "Oh, I didn't want to see that." That's the 404 feeling.
صفحه 404 بهتون می گه که تلاشتون بی نتیجه بوده. صفحه 404 بهتون می گه که تلاشتون بی نتیجه بوده. و این تجربۀ جالبی نیست وقتی که بطور متوالی این مسئله براتون پیش می یاد. و این تجربۀ جالبی نیست وقتی که بطور متوالی این مسئله براتون پیش می یاد. شما می تونید سوار Kinect (کینکت) بشین و می تونید اسبهای تک شاخ رقصنده داشته باشید و رنگین کمانهایی که از موبایلتون بیرون بدرخشه. صفحه 404 چیزی نیست که دنبالش هستید. وقتی می یاد، مثل یه سیلی توی گوشه. سعی کنید به حس صفحه 404 فکر کنید، مثل اینه که به کافی شاپ استار باکس رفتید و فروشنده پشت کانتر فروش ایستاده جلو رفته و می بینید که شیر بدون چربی تموم شده. و می گید، " هی، می تونید شیر بدون چربی بدید؟" و اونا از پشت کانتر بیرون می یان و شما می بینید که شلوار تنشون نیست. و اینطور می گید،" اوه، نمی خواستم اونو ببینم." این، حس صفحۀ 404 است.
(Laughter)
... خنده حاضرین ...
I mean, I've heard about that.
منظورم اینه، من در این مورد شنیدم.
So where this comes into play and why this is important is I head up a technology incubator, and we had eight startups sitting around there. And those startups are focused on what they are, not what they're not, until one day Athletepath, which is a website that focuses on services for extreme athletes, found this video.
خُب این از کجا اومده و چرا مهمه من سرپرست یه تیم تکنولوژی بودم و 8 تازه کار داشتیم که دور میز نشسته بودند و روی این مسئله تمرکز داشتند که چی هستند، نه اینکه چی نیستند، تا اینکه یه روز، اتلی پت (Athletepath) که یه وب سایتی است راجع به خدمات موجود برای ورزشکاران حرفه ای، این ویدئو را پیدا کرد. که یه وب سایتی است راجع به خدمات موجود برای ورزشکاران حرفه ای، این ویدئو را پیدا کرد.
(Video) Guy: Joey!
ویدئو: جویی!
Crowd: Whoa!
جمعیت: وای!
Renny Gleeson: You just ... no, he's not okay. They took that video and they embedded it in their 404 page and it was like a light bulb went off for everybody in the place. Because finally there was a page that actually felt like what it felt like to hit a 404.
رنی گلیسون: تو فقط... نه، اون حالش خوب نیست. اونا اون ویدئو را برداشته و در صفحۀ 404 خودشون جایگذاری کردند. مثل این بود که یه فکری به سر همه زد. ( چراغی تو سر همه روشن شد) چون بالاخره صفحه ای بوجود اومد که حس برخورد با صفحۀ 404 را تجربه کرد.
(Laughter)
... خنده حاضرین ...
(Applause)
... تشویق حاضرین ...
So this turned into a contest. Dailypath that offers inspiration put inspiration on their 404 page. Stayhound, which helps you find pet sitters through your social network, commiserated with your pet. Each one of them found this. It turned into a 24-hour contest. At 4:04 the next day, we gave out $404 in cash. And what they learned was that those little things, done right, actually matter, and that well-designed moments can build brands. So you take a look out in the real world, and the fun thing is you can actually hack these yourself. You can type in an URL and put in a 404 and these will pop. This is one that commiserates with you. This is one that blames you. This is one that I loved. This is an error page, but what if this error page was also an opportunity?
بدین ترتیب این به یه مسابقه تبدیل شد. سایت Dailypath، با گذاشتن جملات الهام بخش روی صفحۀ 404 خود، باعث شور و شوق شده. سایت Dailypath، با گذاشتن جملات الهام بخش روی صفحۀ 404 خود، باعث شور و شوق شده. سایت Stayhound، که به شما کمک می کنه تا از طریق شبکه اجتماعی یه پرستار موقت برای حیوان خانگی خود بیابید، با حیوان خانگی شما همدردی می کنه. هر یک از اونا، راهی پیدا کردند. اون تبدیل به یه مسابقه 24 ساعته شد. در ساعت 4:04 روز بعد، ما 404 دلار پول نقد بیرون فرستادیم. و اونچه اونا یاد گرفتند این بود که اون چیزهای کوچک، که بدرستی انجام شد، واقعا" مهم بود و لحظاتی که درست طراحی بشوند، می تونند بانی علامت تجاری باشند. بدین ترتیب شما نگاهی به دنیای بیرون می اندازید و نکته جالب اینه که شما در واقع خودتون می تونید اینها رو سرقت اینترنتی بکنید. می تونید یه آدرس اینترنتی تایپ کرده و در اون 404 قرار بدید و اینها نمایان می شوند. این اونی است که با شما همدردی می کنه. این یکی شما را محکوم میکنه. این یکی رو من دوست دارم. این یه صفحه خطاست، اما چه بسا این صفحۀ خطا، یه موقیعیت شانس هم باشه؟
So it was a moment in time where all of these startups had to sit and think and got really excited about what they could be. Because back to the whole relationship issue, what they figured out through this exercise was that a simple mistake can tell me what you're not, or it can remind me of why I should love you.
بنابراین در یه موقعیت زمانی همۀ این تازه کارها باید نشسته و فکر می کردند و از اینکه چی می تونند باشند، هیجان زده شوند. چون با توجه به مسئله کلی ارتباط، اونچه اونا در طی این تمرین کسب کردند این بود که یه اشتباه ساده می تونه چیزی که نیستید را به من بگه، یا بهم یادآوری کنه که چرا باید تو را دوست داشته باشم.
Thank you.
متشکرم.
(Applause)
... تشویق حاضرین ...