Mark Miskin: This is a rotifer. It's a microorganism about a hair's width in size. They live everywhere on earth -- saltwater, freshwater, everywhere -- and this one is out looking for food.
مارک میسکین: این یک چرخدار است. یک میکروارگانیسم که به اندازه قطر مو است. در همهجای زمین زندگی میکنند-- آب شور، آب شیرین، همه جا-- و این یکی به دنبال غذا است.
I remember the first time I saw this thing, I was like eight years old and it completely blew me away. I mean, here is this incredible little creature, it's hunting, swimming, going about its life, but its whole universe fits within a drop of pond water.
یادم هست اولین بار که یکی از اینها را دیدم، هشت سالم بود و خیلی رویم اثر گذاشت. منظورم اینکه این جانور حیرتانگیز کوچک اینجا، شکار میکند، شنا میکند، دنبال زندگیاش است، و تمام جهانش در یک قطره آب برکه جا میشود.
Paul McEuen: So this little rotifer shows us something really amazing. It says that you can build a machine that is functional, complex, smart, but all in a tiny little package, one so small that it's impossible to see it.
پاول مکاوِن: این چرخنده کوچک چیز شگفت انگیزی را نشانمان داد. میگوید که میتوانی ماشینی بسازی کاری، پیچیده، هوشمند، اما در یک بسته خیلی کوچک، آنقدر کوچک که دیدنش ممکن نباشد.
Now, the engineer in me is just blown away by this thing, that anyone could make such a creature. But right behind that wonder, I have to admit, is a bit of envy. I mean, nature can do it. Why can't we? Why can't we build tiny robots? Well, I'm not the only one to have this idea. In fact, in the last, oh, few years, researchers around the world have taken up the task of trying to build robots that are so small that they can't be seen. And what we're going to tell you about today is an effort at Cornell University and now at the University of Pennsylvania to try to build tiny robots.
مهندس درون من هوش از سرش پرید، که چطور میشود این موجود را ساخت. اما درست پشت این تعجب، باید بگویم که، کمی هم حسودی کردم. اینکه اگر طبیعت میتواند. چرا ما نتوانیم؟ چرا نتوانیم ریز ربات بسازیم؟ خوب، من تنها کسی نیستم که این ایده را دارد. در حقیقت، در چند سال، اخیر، محققین سراسر جهان تصمیم گرفتند تا کار ساختن رباتهایی که آنقدر کوچک باشند که دیده نشوند را شروع کنند. و آنچه میخواهیم امروز به شما بگوییم تلاشی در دانشگاه کرنل و حالا در دانشگاه پنسیلوانیا برای ساختن ریز رباتها است.
OK, so that's the goal. But how do we do it? How do we go about building tiny robots? Well, Pablo Picasso, of all people, gives us our first clue. Picasso said --
خوب، پس هدف این است. اما چطور انجامش دهیم؟ ما چطور باید ریز ربات بسازیم؟ خوب در این میان پابلو پیکاسو اولین راهنمایی را به ما میکند. پیکاسو میگوید --
["Good artists copy, great artists steal."]
[«هنرمندانِ خوب کپی میکنند، هنرمندان عالی میدزدند.»]
(Laughter)
(خنده حضار)
"Good artists copy. Great artists steal."
«هنرمندانِ خوب کپی میکنند، هنرمندان عالی میدزدند.»
(Laughter)
(خنده حضار)
OK. But steal from what? Well, believe it or not, most of the technology you need to build a tiny robot already exists. The semiconductor industry has been getting better and better at making tinier and tinier devices, so at this point they could put something like a million transistors into the size of a package that is occupied by, say, a single-celled paramecium. And it's not just electronics. They can also build little sensors, LEDs, whole communication packages that are too small to be seen.
بسیار خوب، اما از کجا بدزدند؟ نمیدانم باور میکنید یا نه، بیشتر فناوریهایی که برای ساخت ریز ربات لازم دارید موجودند. صنایع نیمههادی بهتر و بهتر شدهاند تا دستگاههایی کوچک و کوچکتر بسازند، پس هم اکنون میتوانند چیزی نزدیک به یک میلیون ترانزیستور در بستهای به اندازهی، مثلا، یک پارامسیوم تک سلولی قرار دهند. و فقط الکترونیک هم نیست. میتوانند حسگرهای کوچک را هم بسازند، ال ای دیها را، تمام بستههای ارتباطی که بخاطر کوچکی دیده نمیشوند.
So that's what we're going to do. We're going to steal that technology.
پس کاری که میخواهیم بکنیم این است. این فناوری را میدزدیم.
Here's a robot.
این یک ربات است.
(Laughter)
(خنده حضار)
Robot's got two parts, as it turns out. It's got a head, and it's got legs.
معلوم شده که، رباتها دو بخش دارند. یک سر دارد، و پاهایی هم دارد.
[Steal these: Brains]
[این را بدزدید: مغز]
(Laughter)
(خنده حضار)
We're going to call this a legless robot, which may sound exotic, but they're pretty cool all by themselves. In fact, most of you have a legless robot with you right now. Your smartphone is the world's most successful legless robot. In just 15 years, it has taken over the entire planet. And why not? It's such a beautiful little machine. It's incredibly intelligent, it's got great communication skills, and it's all in a package that you can hold in your hand. So we would like to be able to build something like this, only down at the cellular scale, the size of a paramecium.
اسمش را میخواهیم ربات بدون پا بگذاریم، که شاید هیجان انگیز باشد، اما همینطور هم خودشان هم خوبند. در حقیقت، بیشتر شما همین الان هم ربات بدون پا همراه خود دارید. تلفن هوشمند شما موفقترین ربات بدون پاست. تنها در ۱۵ سال، کل سیاره زمین را فتح کرده. چرا که نه؟ ماشین زیبای کوچکی است. بینهایت هوشمند است، توان ارتباطی بالایی دارد، و همهاش در بستهای است که در دستتان جا میشود. پس ما دوست داریم تا بتوانیم چیزی مثل این بسازیم، فقط کوچکتر و در ابعاد سلولی، در اندازه پارامسیوم.
And here it is. This is our cell-sized smartphone. It even kind of looks like a smartphone, only it's about 10,000 times smaller. We call it an OWIC.
که همینجاست. این تلفن هوشمند ما در اندازه سلولی است. حتی ظاهرش هم شبیه تلفن هوشمند است. تنها ۱۰،۰۰۰ بار کوچکتر، اسمش را اُویک گذاشتهایم.
[Optical Wireless Integrated Circuits]
[مدار مجتمع بیسیم نوری]
OK, we're not advertisers, all right?
خوب، ما کارمان بازاریابی نیست، درست؟
(Laughter)
(خنده حضار)
But it's pretty cool all by itself. In fact, this OWIC has a number of parts. So up near the top, there are these cool little solar cells that you shine light on the device and it wakes up a little circuit that's there in the middle. And that circuit can drive a little tiny LED that can blink at you and allows the OWIC to communicate with you. So unlike your cell phone, the OWIC communicates with light, sort of like a tiny firefly.
اما کلا چیز خوبی است. در حقیقت، این اویک از قسمتهایی تشکیل شده. آن بالا نزدیک لبه بالایی، این سلولهای خورشیدی جالب قرار دارند که شما نور را به آن میتابانید که مدار کوچکی که در میانه است را فعال میکند. و آن مدار میتواند یک ال ای دی را روشن کند و به شما چشمک میزند و میگذارد تا اویک با شما ارتباط داشته باشد. برخلاف تلفن هوشمند شما، اویک با کمک نور ارتباط برقرار میکند، چیزی شبیه به یک شبپره.
Now, one thing that's pretty cool about these OWICs is we don't make them one at a time, soldering all the pieces together. We make them in massive parallel. For example, about a million of these OWICs can fit on a single four-inch wafer. And just like your phone has different apps, you can have different kinds of OWICs. There can be ones that, say, measure voltage, some that measure temperature, or just have a little light that can blink at you to tell you that it's there.
یک موضوع جالب درباره این اویکها اینکه ما آنها را یکی یکی نمیسازیم، که اجزایشان را به هم لحیم کنیم. ما آنها را به شکل انبوه با هم میسازیم. مثلا، حدود یک میلیون از این اویکها روی یک ویفر ده سانتیمتری جای میگیرند. و همانطور که تلفن شما اَپهای مختلفی دارد، میتوانید اویکهای مختلفی هم داشته باشید. مثلا میشود آنهایی باشند که، ولتاژ را اندازه میگیرند، بعضی حرارت را میسنجند، یا فقط چراغ کوچکی دارند که به شما چشمک میزنند و میگوید که آنجا هستند.
So that's pretty cool, these tiny little devices. And I'd like to tell you about them in a little more detail. But first, I have to tell you about something else. I'm going to tell you a few things about pennies that you might not know.
پس این دستگاههای کوچک خیلی جالبند. و دوست دارم بیشتر از جزئیاتشان برایتان بگویم. اما اول، باید چیز دیگری برایتان بگویم. میخواهم چند چیز از سکههای پِنی بگویم که شاید ندانید.
So this one is a little bit older penny. It's got a picture of the Lincoln Memorial on the back. But the first thing you might not know, that if you zoom in, you'll find in the center of this thing you can actually see Abraham Lincoln, just like in the real Lincoln Memorial not so far from here. What I'm sure you don't know, that if you zoom in even further --
این یک پنی کمی قدیمی است. که پشتش نمای آرامگاه لینکلن است. اما اولین چیزی که شاید ندانید، اینکه اگر بزرگش کنید،در مرکزش واقعا میشود آبراهام لینکلن را ببیند، درست مثل آرامگاه واقعی لینکلن که خیلی از اینجا دور نیست. اما چیزی که مطمئن هستم نمیدانید، اینکه اگر بزرگترش کنم --
(Laughter)
(خنده حضار)
you'll see that there's actually an OWIC on Abe Lincoln's chest.
میبینید که واقعا یک اویک روی سینه آبراهام لینکلن قرار دارد.
(Laughter)
(خنده حضار)
But the cool thing is, you could stare at this all day long and you would never see it. It's invisible to the naked eye. These OWICs are so small, and we make them in such parallel fashion, that each OWIC costs actually less than a penny. In fact, the most expensive thing in this demo is that little sticker that says "OWIC."
اما جالب اینکه، ممکن است تمام روز به آن خیره شوی و نتوانی آن را ببینی. چشم غیر مسلح آن را نمیبیند. این اویکها آنقدر کوچکند، و آنها را به شکلی با هم میسازیم، که قیمت هر اویک از یک پنی کمتر است. در حقیقت، گرانترین چیز در این عکس آن برچسب کوچک است که نوشته «اویک».
(Laughter)
(خنده حضار)
That cost about eight cents.
هزینهاش حدود هشت سنت است.
(Laughter)
(خنده حضار)
Now, we're very excited about these things for all sorts of reasons. For example, we can use them as little tiny secure smart tags, more identifying than a fingerprint. We're actually putting them inside of other medical instruments to give other information, and even starting to think about putting them in the brain to listen to neurons one at a time.
این چیزها به دلایل مختلفی ما را به هیجان میآورد. مثلا، میشود آنها را به عنوان برچسبهای امن و هوشمند کوچک استفاده کنیم، که از اثر انگشت قابل تشخیصتر هستند. در واقع آنها را داخل تجهیزات پزشکی دیگر میگذاریم تا اطلاعات دیگر را فراهم کند، و حتی شروع به این فکر کردهایم که آنها را در مغز بگذاریم تا به تک تک نورونها گوش کنیم.
In fact, there's only one thing wrong with these OWICs: it's not a robot. It's just a head.
در واقع این اویکها فقط یک مشکل دارند: ربات نیستند. فقط یک سر هستند.
(Laughter)
(خنده حضار)
And I think we'll all agree that half a robot really isn't a robot at all. Without the legs, we've got basically nothing.
و فکر کنم همه ما قبول داریم که نصف یک ربات واقعا ربات نیست. بدون پاها، اساسا چیزی نداریم.
MM: OK, so you need the legs, too, if you want to build a robot. Now, here it turns out you can't just steal some preexisting technology. If you want legs for your tiny robot, you need actuators, parts that move. They have to satisfy a lot of different requirements. They need to be low voltage. They need to be low power, too. But most importantly, they have to be small. If you want to build a cell-sized robot, you need cell-sized legs. Now, nobody knows how to build that. There was no preexisting technology that meets all of those demands. To make our legs for our tiny robots, we had to make something new.
مارک میسکین: خوب، پس شما برای ربات به پا هم نیاز داری. اینجا معلوم شد که نمیشود تنها فناوریهای قبلی را بدزدی. اگر برای رباتهای کوچکت پا میخواهی، به یک محرک نیاز داری، قطعهای که حرکت کند. باید دارای مشخصات زیادی باشند. با ولتاژ کم کار کنند. مصرفشان هم باید کم باشد. از همه مهمتر باید کوچک باشند. اگر بخواهید رباتی در اندازه سلول بسازید، پاهایی هم به اندازه سلول لازم دارید. و کسی هم نمیدانست چطور باید ساخته شوند. فناوری از قبل وجود نداشت که همه این نیازها را برآورده کند. برای آنکه برای رباتهای کوچکمان پا بسازیم، باید کاری جدید میکردیم.
So here's what we built. This is one of our actuators, and I'm applying a voltage to it. When I do, you can see the actuator respond by curling up. Now, this might not look like much, but if we were to put a red blood cell up on the screen, it'd be about that big, so these are unbelievably tiny curls. They're unbelievably small, and yet this device can just bend and unbend, no problem, nothing breaks. So how do we do it? Well, the actuator is made from a layer of platinum just a dozen atoms or so thick. Now it turns out, if you take platinum and put it in water and apply a voltage to it, atoms from the water will attach or remove themselves from the surface of the platinum, depending on how much voltage you use. This creates a force, and you can use that force for voltage-controlled actuation. The key here was to make everything ultrathin. Then your actuator is flexible enough to bend to these small sizes without breaking, and it can use the forces that come about from just attaching or removing a single layer of atoms.
این چیزی است که ساختیم. این یکی از محرکها است، و من به آن ولتاژ اعمال میکنم. وقتی این کار را میکنم، پاسخ محرک دور خود پیچیدن است. شاید خیلی مهم به نظر نیاید، اما اگر یک گلبول قرمز خون در تصویر میگذاشتیم، به این بزرگی بود، پس اینها پیچهای واقعا کوچکی هستند. بینهایت کوچکند، و این وسیله میتواند پیچ بخورد و رها شود، بدون مشکل، چیزی نمیشکند. چطور این کار را کردیم؟ محرک از یک لایه پلاتین ساخته شده که ضخامتش تنها نزدیک ده اتم است. مشخص شده که اگر پلاتین را در آب بگذارید و به آن ولتاژ اعمال کنید، اتمهای آب خودشان را متصل یا جدا از سطح پلاتین میکنند، که بستگی به میزان ولتاژی دارد که اعمال میکنید. و این نیرویی میسازد، و میتوان از آن نیرو برای محرک کنترل شونده توسط ولتاژ استفاده کرد. کلید کار اینجا خیلی کوچک کردن همه چیز بود. و بعد محرکتان آنقدر قابل انعطاف میشد تا در این اندازههای کوچک بدون شکستن خم شود، و میتواند از نیروهای اطرافش استفاده کند تنها با اتصال یا جدا کردن یک لایه از اتمها.
Now, we don't have to build these one at a time, either. In fact, just like the OWICs, we can build them massively in parallel as well. So here's a couple thousand or so actuators, and all I'm doing is applying a voltage, and they all wave, looking like nothing more than the legs of a future robot army.
نیازی نبود تا اینها را هم یکی یکی بسازیم. در واقع درست مثل اویکها، میتوانستیم آنها را در تعداد زیاد و با هم بسازیم. اینجا حدودا چند هزارتایی محرک داریم، و تنها کاری که میکنم این که ولتاژ اعمال میکنم، و همگی میپیچند، چیزی شبیه به پاهای یک ارتش رباتیک.
(Laughter)
(خنده حضار)
So now we've got the brains and we've got the brawn. We've got the smarts and the actuators. The OWICs are the brains. They give us sensors, they give us power supplies, and they give us a two-way communication system via light. The platinum layers are the muscle. They're what's going to move the robot around. Now we can take those two pieces, put them together and start to build our tiny, tiny robots. The first thing we wanted to build was something really simple. This robot walks around under user control. In the middle are some solar cells and some wiring attached to it. That's the OWIC. They're connected to a set of legs which have a platinum layer and these rigid panels that we put on top that tell the legs how to fold up, which shape they should take. The idea is that by shooting a laser at the different solar cells, you can choose which leg you want to move and make the robot walk around.
خوب پس حالا هم مغز داریم و هم توان فیزیکی. هوشمندی و محرک را داریم. اویکها مغز هستند. به ما حسگر میدهند، منبع تغذیه میدهند، و یک سیستم ارتباطی دو طرفه از طریق نور. لایههای پلاتینی عضله هستند. ربات با آنها در اطراف حرکت میکند. حالا میتوانیم این قطعات را برداریم، و کنار هم بگذاریم و ساختن ربات خیلی، خیلی کوچکمان را شروع کنیم. اولین چیزی که میخواستیم بسازیم چیزی خیلی ساده بود. این ربات تحت هدایت کاربر حرکت میکند. در میانه تعدادی سلول خورشیدی قرار دارد که تعدادی سیم به آن متصل شده. آن اویک است. آنها به دستهای از پاها که لایه پلاتینی دارند متصل شدهاند و این صفحات سختی که بالایش گذاشتهایم به پاها میگوید که چطور خم شوند، و چه شکلی باید داشته باشند. فکر ما این است که با پرتاب لیزر به سلولهای خورشیدی مختلف، انتخاب میکنی که کدام پا را میخواهی حرکت دهی و ربات را به اطراف حرکت دهی.
Now, of course, we don't build those one at a time, either. We build them massively in parallel as well. We can build something like one million robots on a single four-inch wafer. So, for example, this image on the left, this is a chip, and this chip has something like 10,000 robots on it. Now, in our world, the macro world, this thing looks like it might be a new microprocessor or something. But if you take that chip and you put it under a microscope, what you're going to see are thousands and thousands of tiny robots.
مسلما، آنها را هم یکی یکی نمیسازیم. آنها را هم به شکل انبوه میسازیم. میتوانیم حدود یک میلیون ربات را روی یک ویفر ده سانتی بسازیم. مثلا در این تصویر، در سمت چپ، این چیپ است، و روی این چیپ حدود ۱۰،۰۰۰ ربات قرار دارد. در جهان ما، جهان کلان، این چیز ممکن است شبیه به یک ریزپردازنده جدید باشد. اما اگر آن چیپ را برداری و زیر میکروسکوپ بگذاری، چیزی که میبینی هزاران هزار ریز ربات است.
Now, these robots are still stuck down. They're still attached to the surface that we built them on. In order for them to walk around, we have to release them. We wanted to show you how we do that live, how we release the robot army, but the process involves highly dangerous chemicals, like, really nasty stuff, and we're like a mile from the White House right now? Yeah. They wouldn't let us do it. So --
این ریز رباتها هنوز گیرند. آنها هنوز به سطحی که رویش ساخته شدهاند متصلند. برای آنکه حرکت کنند، باید آزادشان کنیم. میخواستیم همین حالا نشان دهیم، چطور ارتش رباتها را آزاد میکنیم، اما فرآیند این کار مواد شیمیایی خطرناکی لازم دارد، چیزهای واقعا خطرناکی، و خوب فاصله ما با کاخ سفید حدود دو کیلومتره؟ درسته، نمیگذارند این کار را انجام دهیم. پس --
(Laughter)
(خنده حضار)
so we're going to show you a movie instead. (Laughs) What you're looking at here are the final stages of robot deployment. We're using chemicals to etch the substrate out from underneath the robots. When it dissolves, the robots are free to fold up into their final shapes. Now, you can see here, the yield's about 90 percent, so almost every one of those 10,000 robots we build, that's a robot that we can deploy and control later.
به جایش یک فیلم به شما نشان میدهیم. (خندهها) چیزی که اینجا میبینید آخرین مراحل رها سازی رباتها است. ما از مواد شیمیایی استفاده میکنیم تا لایه زیر رباتها را حل کنیم. وقتی که حل شد، رباتها آزاد میشوند تا به شکل اصلی خم شوند. حالا، اینجا میبینید که نتیجه حدود ۹۰ درصد است، پس تقریبا هر کدام از ۱۰،۰۰۰ رباتی که ساختیم، رباتی است که میتوانیم بعدا فعال و هدایت کنیم.
And we can take those robots and we can put them places as well. So if you look at the movie on the left, that's some robots in water. I'm going to come along with a pipette, and I can vacuum them all up. Now when you inject the robots back out of that pipette, they're just fine. In fact, these robots are so small, they're small enough to pass through the thinnest hypodermic needle you can buy. Yeah, so if you wanted to, you could inject yourself full of robots.
و میتوانیم آن رباتها را برداریم و هرجایی خواستیم بگذاریم. اگر به فیلم سمت چپ نگاه کنی، تعدادی ربات در آب هستند. با خودم یک پیپت میآورم، و همهشان را بالا میکشم. اگر دوباره رباتها را از پیپت به بیرون تزریق کنی، همگی سالمند. در واقع این رباتها آنقدر کوچکند، که از کوچکترین سوزنهای تزریقی که موجود است عبور میکنند. بله، اگر بخواهی، میتوانی این رباتها را به خودت تزریق کنی.
(Laughter)
(خنده حضار)
I think they're into it.
فکر کنم دوست داشته باشند.
(Laughter)
(خنده حضار)
On the right is a robot that we put in some pond water. I want you to wait for just one second. Ooop! You see that? That was no shark. That was a paramecium. So that's the world that these things live in.
در سمت راست رباتی است که در آب برکه گذاشتهایم. لطفا یک ثانیه منتظر شوید. وای! آن را دیدید؟ کوسه نبود. یک پارامسیوم بود. این دنیایی است که این چیزها در آن زندگی میکنند.
OK, so this is all well and good, but you might be wondering at this point, "Well, do they walk?" Right? That's what they're supposed to do. They better. So let's find out.
خوب، همه چیز درست و مناسب است، اما ممکن است اینجا تعجب کرده باشید، «خوب، حالا راه هم میروند؟» درست؟ قرار است همین کار را بکنند. بهتر است که این باشد. خوب ببینیم.
So here's the robot and here are its solar cells in the middle. Those are those little rectangles. I want you to look at the solar cell closest to the top of the slide. See that little white dot? That's a laser spot. Now watch what happens when we start switching that laser between different solar cells on the robot. Off it goes!
پس ربات اینجاست و سلولهای خورشیدی در وسط. همان مربعهای کوچکی که آنجا هستند. لطفا به سلول خورشیدی نگاه کنید که به لبه بالایی نزدیک است. آن نقطه سفید کوچک را میبینید؟ آن یک نقطه لیزر است. حالا ببینید که چه اتفاقی میافتد وقتی آن لیزر را بین سلولهای خورشیدی مختلف ربات قطع و وصل میکنیم. به راه افتاد!
(Applause)
(تشویق حضار)
Yeah!
بله!
(Applause)
(تشویق حضار)
Off goes the robot marching around the microworld. Now, one of the things that's cool about this movie is: I'm actually piloting the robot in this movie. In fact, for six months, my job was to shoot lasers at tiny cell-sized robots to pilot them around the microworld. This was actually my job. As far as I could tell, that is the coolest job in the world.
ربات در ریز دنیای اطرافش به راه میافتد. چیزی که درباره این فیلم جالب است اینکه: من در واقع ربات داخل فیلم را هدایت میکنم. در حقیقت، برای شش ماه، کار من تاباندن لیزر به رباتهای اندازه سلول بود تا در ریز جهان اطراف هدایتشان کنم. کار من در اصل این بود. و فقط میتوانم بگویم که جالبترین کار دنیا است.
(Laughter)
(خنده حضار)
It was just the feeling of total excitement, like you're doing the impossible. It's a feeling of wonder like that first time I looked through a microscope as a kid staring at that rotifer.
تمامش احساس کامل هیجان بود، انگار که کاری غیر ممکن میکنی. حسش مثل اولین باری بود که داخل میکروسکوپ نگاه کردم مثل کودکی که به چرخنده نگاه میکرد.
Now, I'm a dad, I have a son of my own, and he's about three years old. But one day, he's going to look through a microscope like that one. And I often wonder: What is he going to see? Instead of just watching the microworld, we as humans can now build technology to shape it, to interact with it, to engineer it. In 30 years, when my son is my age, what will we do with that ability? Will microrobots live in our bloodstream, as common as bacteria? Will they live on our crops and get rid of pests? Will they tell us when we have infections, or will they fight cancer cell by cell?
حالا خودم پدر هستم، و پسری دارم، که نزدیک سه سالش است. اما یک روز، به داخل میکروسکوپی مثل آن نگاه میکند. و اغلب تعجب میکنم: چه خواهد دید؟ بجای دیدن ریز جهان، ما انسانها حالا میتوانیم فناوری برای شکل دادنش بسازیم، تا با آن مرتبط شویم، مهندسیاش کنیم. در ۳۰ سال، وقتی که پسرم به سن من برسد، با این توانایی چه خواهیم کرد؟ آیا ریز رباتها در جریان خون ما زندگی خواهند کرد، به فراوانی باکتریها؟ آیا روی محصولاتمان زندگی خواهند کرد تا از آفات دورشان کنند؟ آیا وقتی عفونت داریم به ما خبر میدهند، یا با سرطان سلول به سلول میجنگند؟
PM: And one cool part is, you're going to be able to participate in this revolution. Ten years or so from now, when you buy your new iPhone 15x Moto or whatever it's called --
پاول مکاوِن: و بخش جالب این که، میتوانید در این انقلاب مشارکت کنید. تا حدود ده سال دیگر، وقتی که آیفون جدید ۱۵xموتو یا هرچیز دیگری را که میخرید --
(Laughter)
(خنده حضار)
it may come with a little jar with a few thousand tiny robots in it that you can control by an app on your cell phone. So if you want to ride a paramecium, go for it. If you want to -- I don't know -- DJ the world's smallest robot dance party, make it happen.
ممکن است با یک شیشه کوچک محتوی هزاران ربات کوچک همراه باشد که توسط اَپ داخل گوشیتان هدایتشان میکنید. پس اگر میخواهید سوار یک پارامسیوم شوید، میتوانید. اگر بخواهید -- نمیدانم -- دی جی کوچکترین پارتی رقص جهان باشید، میتوانید.
(Laughter)
(خنده حضار)
And I, for one, am very excited about that day coming.
و من یکی که، برای آمدن چنان روزی خیلی هیجان دارم.
MM: Thank you.
مارک میسکین: متشکرم.
(Applause)
(تشویق حضار)