One of the things that defines a TEDster is you've taken your passion, and you've turned it into stewardship. You actually put action to the issues you care about. But what you're going to find eventually is you may need to actually get elected officials to help you out. So, how do you do that?
یکی از چیزهایی که یک اهل تد را معرفی می کند اینستکه شما اشتیاقتان را بروز داده اید، و آنرا به نظارت بر امور تبدیل کرده اید. در واقع شما برای مسائلی که برایتان مهم است، وارد عمل می شوید. اما چیزی که سرانجام خواهید یافت اینست که ممکن است به مسئولین منتخب نیازمند شوید تا بشما در حل آن کمک کنند. خب ، چگونه اینکار را انجام می دهید؟
One of the things I should probably tell you is, I worked for the Discovery Channel early in my career, and that sort of warped my framework. So, when you start to think about politicians, you've got to realize these are strange creatures. Other than the fact that they can't tell directions, and they have very strange breeding habits, how do you actually work with these things? (Laughter) What we need to understand is: What drives the political creature? And there are two things that are primary in a politician's heart: One is reputation and influence. These are the primary tools by which a politician can do his job. The second one -- unlike most animals, which is survival of the species -- this is preservation of self. Now you may think it's money, but that's actually sort of a proxy to what I can do to preserve myself.
یکی از مواردی را که من احیانا باید به شما بگویم اینست که ، من در ابتدای کارم برای شبکه " دیسکاوری" کار می کردم، و در چهارچوب این قبیل چیزهای نامتعارف. بنابراین، وقتی که فکرکردن در باره سیاستمداران را آغاز می کنی، باید متوجه باشی که اینها موجودات عجیبی هستند. جدای این حقیقت که آنها نمی توانند جهت ها را نشان بدهند، و دارای عادتهای رفتاری بسیار نامانوسی هستند، بواقع چگونه بروی این چیزها کار می کنید؟ چیزی که به فهمیدن آن نیاز داریم ، اینست که: چه چیزی موجودات سیاسی را تحریک می کند؟ و دوچیز وجود دارند که در درون یک سیاستمدار حرف اول را می رنند. اولی ، وجهه اجتماعی و تاثیر گذاری است. اینها ابزارهای بنیادی هستند که با آنها یک سیاستمدار می تواند کارش را پیش ببرد. دومی ، برخلاف بیشتر جانوران، که بقای نسل گونه هایشان برایشان اصل است ، در این یکی تنها حفظ خودش مقدم است. شاید حالا شما فکر کنید که بحث پول است، اما در واقع این بنوعی یک نماد هست از کارهایی که می توانم برای حفظ خودم انجام دهم.
Now, the challenge with you moving your issue forward is these animals are getting broadcast to all the time. So, what doesn't work, in terms of getting your issue to be important? You can send them an email. Well, unfortunately, I've got so many Viagra ads coming at me, your email is lost. It doesn't matter, it's spam. How about you get on the phone? Well, chances are I've got a droid who's picking up the phone, "Yes, they called, and they said they didn't like it." That doesn't move. Face to face would work, but it's hard to set it up. It's hard to get the context and actually get the communication to work. Yes, contributions actually do make a difference and they set a context for having a conversation, but it takes some time to build up.
حال ، کاروزار پیش رو برای پیشبرد موضوع مورد نظرتان این است که این جانواران دائما در رسانه ها در برابرهمگان هستند. پس ، چه مشکلی وجود دارد ، از این لحاظ که مسئله شما مهم تلقی شود؟ می تواند یک ایمیل به آنها ارسال کنید. خب پاسخ اینکه، متاسفانه ، تعداد زیادی ایمیل تبلیغاتی در مورد " وایگرا" برایم می آید. ایمیل شما گم می شود. ویا چیزمهمی نیست، یک ایمیل هرز است. چطوره که با تلفن تماس بگیرید؟ بسیار خب ، احتمالات اینست که من یک پاسخگوی تلفنی خودکار دارم که گوشی را برمیدارد، " بله ، تماس گرفتند ، و فرمودند که تمایلی به آن نداشتند" و کار پیش نمی رود. ملاقات حضوری جواب خواهد داد، ولی هما هنگ کردنش مشکل است. مشکل است تا زمینه گفتگو را بدست بگیرید و ارتباطی را در واقع برقرار سازید که جواب دهد. بله ، تعاملات در واقع یک چیز متفاوت را بوجود می آورند، و یک زمینه را برای تبادل نظرکردن، فراهم می کنند، اما ، برقراری آن زمان زیادی می طلبد.
So what actually works? And the answer is rather strange. It's a letter. We live in a digital world, but we're fairly analog creatures. Letters actually work. Even the top dog himself takes time every day to read 10 letters that are picked out by staff. I can tell you that every official that I've ever worked with will tell you about the letters they get and what they mean. So, how are you going to write your letter? First of all, you're going to pick up an analog device: a pen. I know these are tough, and you may have a hard time getting your hand bent around it, (Laughter) but this is actually critical. And it is critical that you actually handwrite your letter. It is so novel to see this, that somebody actually picked up an analog device and has written to me. Second of all, I'm going to recommend that you get into a proactive stance and write to your elected officials at least once a month. Here's my promise to you: If you are consistent and do this, within three months the elected official will start calling you when that issue comes up and say, "What do you think?"
پس در این صورت چه چیزی واقعا کارایی دارد؟ و پاسخ تا حدی برایتان عجیب است. آن یک نامه است. ما در دنیای دیجیتالی زندگی می کنیم، ولی انصافا ما موجودات آنالوگ هستیم. نامه ها واقعا کارایی دارند. حتی خود سگ بزرگ برای خواندن 10 نامه وقت می گذارد. که توسط کارمندان دستچین شده است. می توانم به شما بگویم هر مسئولی که تا کنون با او کار کردم در مورد نامه هایی که دریافت کرده اند بشما خواهند گفت و برای چه هستند. بنابراین ، چگونه می خواهید نامه تان را بنویسید؟ اول از همه ، باید یک ابزار انالوگ بردارد، یک قلم. می دانم که اینها دشوار هستند و شما ممکن است که لحظه سختی داشته باشید تا دستتان را اطرافش بچرخانید، ولی این واقعا ضروری است. و حتی لازم است که شما واقعا با دست نامه تان را بنویسید. این خیلی بدیع بنظر می آید که ببینید ، شخصی در واقع یک وسیله آنالوگ را برداشته و به من نگاشته است. بعد از آن ، می خواهم توصیه کنم که به حالت یک پیش فعال وارد عمل بشوید و به مسئول منتخب تان حداقل یکبار در ماه بنویسید. اینجا بشما قول می دهم. اگر ثابت قدم باشید و به اینکار را انجام بدهید، ظرف سه ماه مقام منتخب تماس گرفتن با شما را آغاز خواهد کرد زمانیکه آن مسئله بروز می کند، و می گوید، " نظر شما چیست؟"
Now, I'm going to give you a four paragraph format to work with. Now, when you approach these animals, you need to understand there's a dangerous end to them, and you also need to approach them with some level of respect and a little bit of wariness. So in paragraph number one, what I'm going to tell you to do is very simply this: You appreciate them. You may not appreciate the person, you may not appreciate anything else, but maybe you appreciate the fact that they've got a tough gig. When animals are going to make a point, they make the point. They don't spend a lot of time dicking around. So, here you go. (Laughter) Paragraph number two: You may actually have to just get very blunt and say what's really on your mind. When you do this, don't attack people; you attack tactics. Ad hominem attacks will get you nowhere. Paragraph number three: When animals are attacked or cornered, they will fight to the death, so you have to give them an exit. Most of the time, if they have an exit strategy, they should take it. "Obviously, you're intelligent. If you had the right information, you would have done the right thing." (Laughter) Lastly, you want to be the nurturing agent. You're the safe place to come in to. So, in paragraph number four, you're going to tell people, "If no one is providing you with this information, let me help." (Laughter)
حال ، قصد دارم به شما چهار قالب برای پاراگراف بشما ارائه کنم تا با آن کار کنید. اکنون، وقتی به این جانوران نزدیک می شوید، باید متوجه باشید، یک حد خطر درمورد آنها وجود دارد، و با این وجود شما نیاز دارید که به آنها نزدیک شوید با سطحی از احترام و اندکی احتیاط. بنابراین در بند شماره یک، چیزی که می خواهم به شما بگویم تا انجام دهید در کمال سادگی اینست که: از آنها قدردانی کنید. شاید از شخص قدردانی نمی کنید، شاید از چیزهای دیگر قدر دانی نمی کنید، اما شاید شما از این حقیقت قدردانی می کنید که آنها شغل دشواری دارند. وقتی حیوانات قصد دارند به چیزی اشاره کنند، اشاره می کنند. آنها وقت زیادی را بیهوده تلف نمی کنند. خب، چیزی که می خواستید. در بند شماره دو، شاید در واقع لازم باشد که شما خیلی رک شوید. و آنچرا که حقیقتا در ذهنتان هست بیان کنید. وقتی این کار را می کنید، به اشخاص حمله نکنید، به روش ها حمله کنید. حمله به شخصیت افراد شما را به جایی نمی رساند. بند شماره سه: وقتی حیوانات مورد تهاجم قرارمی گیرند یا در مخمسه می افتند، تا پای جان مبارزه می کنند، بنابراین شما باید یک راه فرار به آنها بدهید. دراغلب موارد، اگر یک روش گریز داشته باشند، باید ازآن استفاده کنند. مسلما ، شما باهوش هستید. اگر اطلاعات صحیح داشتید، شما کار درست را انجام داده بودید. آخر اینکه، شما می خواهید یک عامل رشد باشید. شما محل امنی برای مراجعه کردن هستید. پس، در بند شماره چهار، شما به مردم خواهید گفت، " اگر کسی به شما این اطلاعات را نمی دهد، بگذارید کمک کنم"
Animals do displays. They do two things: They warn you or they try to attract you and say, "We need to mate." You're going to do that by the way you sign your letter. You do a number of things: you're a vice president, you volunteer, you do something else. Why is is this important? Because this establishes the two primary criteria for the political creature: that you have influence in a large sphere, and that my preservation depends on you.
حیوانات تظاهر می کنند. آنها دو کار انجام می دهند. بشما اخطار می دهند یا سعی می کنند تا شما را جذب کنند و می گویند، " لازم است که دوست باشیم " شما این را کار را خواهید کرد ضمن اینکه نامه تان را امضا می کنید. چندین کار انجام می دهید ، شما یک معاون مدیرهستید. شما داوطلبانه کار دیگری می کنید. چرا این مهم است؟ برای اینکه این دو شرط اساسی را برای این موجود سیاسی بر قرار می کند، که شما روی یک حجم عظیمی موثر هستید، و اینکه حفظ موجودی من به شما وابسته است.
Here is one very quick hack, especially for the feds in the audience. Here's how you mail your letter. First of all, you send the original to the district office. So, you send the copy to the main office. If they follow protocol, they'll pick up the phone and say, "Hey, do you have the original?" Then some droid in the back puts the name on a tickler and says, "Oh, this is an important letter." And you actually get into the folder that the elected official actually has to read.
این یک ضربه خیلی کوچک است، بویژه برای مسئولین مخاطب. حال اینجاست که چگونه شما نامه تان را ارسال کنید. اول از همه، نسخه اصلی را به دفتر محلی می فرستید، سپس رونوشت آنرا به دفتر اصلی ارسال می کنید. اگر آنها تابع مقررات باشند، باشما تماس گرفته و می گویند،" آیا نامه اصلی پیش شماست؟" بعد، برخی از منشی ها در پشت نامه اسمتان را بروی یک علامت می نویسند و می گوید، " اوه ، این یکی نامه مهمی است. " و اینجاست که شما داخل پاکت می شوید چیزی که مسئول منتخب باید آنرا بخواند.
So, what your letter means: I've got to tell you, we are all in a party, and political officials are the pinatas. (Laughter) We are harangued, lectured to, sold, marketed, but a letter is actually one of the few times that we have honest communication. I got this letter when I was first elected, and I still carry it to every council meeting I go to. This is an opportunity at real dialogue, and if you have stewardship and want to communicate, that dialogue is incredibly powerful. So when you do that, here's what I can promise: You're going to be the 800 pound gorilla in the forest.
خب، مفهوم نامه شما چیست؟ باید بشما بگویم، همه ما در یک میهمانی هستیم، که مسئولان سیاسی عروسکهای تزئین شده پر از شکلات و اسباب بازی هستند. ( خنده حضار) عتاب می شویم ، مورد خطاب واقع می شویم، فروخته می شویم، بفروش گذاشته می شویم، اما یک نامه در واقع یکی از معدود دفعاتی است، که ما ارتباط صادقانه داریم. من از زمانیکه بار اول انتخاب شدم ، این نامه را داشته ام، و هنوز هم آنرا با خودم می برم به هر جلسه شورا که می روم. این یک فرصت است در یک گفتگوی حقیقی. و اگر ناظر باشید و بخواهید که ارتباط داشته باشید، آن گفتگو به طرز باورنکردنی قدرتمند است. بنابراین وقتی شما انجامش می دهید، این چیزی است که می توانم به شما قول بدهم: شما یک گوریل 800 پوندی در این جنگل خواهید بود.
Get writing.
مشغول نوشتن شوید.
(Applause)
(تشویق)