The things we make have one supreme quality -- they live longer than us. We perish, they survive; we have one life, they have many lives, and in each life they can mean different things. Which means that, while we all have one biography, they have many.
چیزهایی که ما میسازیم کیفیتی عالی دارد-- چیزهایی که ما میسازیم کیفیتی عالی دارد-- آنها طولانی تر از ما زندگی میکنند. ما می میریم ، آنها باقی میمانند ؛ ما یک زندگی داریم و آنها زندگی های زیادی دارند، و در هر دوره زندگی معنای متفاوتی دارند. ما یک زندگی داریم و آنها زندگی های زیادی دارند، و در هر دوره زندگی معنای متفاوتی دارند. بدین معنا که در حالی که ما یک شرح حال زندگی داریم آنها شرح حالهای زیادی دارند. بدین معنا که در حالی که ما یک شرح حال زندگی داریم آنها شرح حالهای زیادی دارند.
I want this morning to talk about the story, the biography -- or rather the biographies -- of one particular object, one remarkable thing. It doesn't, I agree, look very much. It's about the size of a rugby ball. It's made of clay, and it's been fashioned into a cylinder shape, covered with close writing and then baked dry in the sun. And as you can see, it's been knocked about a bit, which is not surprising because it was made two and a half thousand years ago and was dug up in 1879. But today, this thing is, I believe, a major player in the politics of the Middle East. And it's an object with fascinating stories and stories that are by no means over yet.
امروز صبح میخواهم راجع به داستانی و یا شرح حال یک شي بخصوص ، یک چیز فوق العاده و قابل توجه صحبت کنم. امروز صبح میخواهم راجع به داستانی و یا شرح حال یک شي بخصوص ، یک چیز فوق العاده و قابل توجه صحبت کنم. امروز صبح میخواهم راجع به داستانی و یا شرح حال یک شي بخصوص ، یک چیز فوق العاده و قابل توجه صحبت کنم. امروز صبح میخواهم راجع به داستانی و یا شرح حال یک شي بخصوص ، یک چیز فوق العاده و قابل توجه صحبت کنم. قبول دارم که به نظر خیلی بزرگ نمیآید. قبول دارم که به نظر خیلی بزرگ نمیآید. این اندازه توپ راگبی است. از گِل ، و به شکل استوانه ای سرپوشیده ساخته شده، روی آن فشرده نوشته شده و در مقابل نورخورشید پخته شده. از گِل ، و به شکل استوانه ای سرپوشیده ساخته شده، روی آن فشرده نوشته شده و در مقابل نورخورشید پخته شده. از گِل ، و به شکل استوانه ای سرپوشیده ساخته شده، روی آن فشرده نوشته شده و در مقابل نورخورشید پخته شده. از گِل ، و به شکل استوانه ای سرپوشیده ساخته شده، روی آن فشرده نوشته شده و در مقابل نورخورشید پخته شده. از گِل ، و به شکل استوانه ای سرپوشیده ساخته شده، روی آن فشرده نوشته شده و در مقابل نورخورشید پخته شده. و همانطور می بینید، کمی ضربه دیده است که خیلی هم تعجب آور نیست و همانطور می بینید، کمی ضربه دیده است که خیلی هم تعجب آور نیست و همانطور می بینید، کمی ضربه دیده است که خیلی هم تعجب آور نیست چونکه این دوهزار و پانصد سال پیش ساخته شده و در سال ۱۸۷۹ حفاری و از زمین بیرون کشیده شده.. چونکه این دوهزار و پانصد سال پیش ساخته شده و در سال ۱۸۷۹ حفاری و از زمین بیرون کشیده شده.. چونکه این دوهزار و پانصد سال پیش ساخته شده و در سال ۱۸۷۹ حفاری و از زمین بیرون کشیده شده.. معتقدم که امروزه این نقش اساسی در سیاست خاورمیانه بازی میکند. معتقدم که امروزه این نقش اساسی در سیاست خاورمیانه بازی میکند. معتقدم که امروزه این نقش اساسی در سیاست خاورمیانه بازی میکند. معتقدم که امروزه این نقش اساسی در سیاست خاورمیانه بازی میکند. این شئ با داستانهایی جذاب وفریبنده که تاکنون گفته و معنی نشده است. این شئ با داستانهایی جذاب وفریبنده که تاکنون گفته و معنی نشده است. این شئ با داستانهایی جذاب وفریبنده که تاکنون گفته و معنی نشده است.
The story begins in the Iran-Iraq war and that series of events that culminated in the invasion of Iraq by foreign forces, the removal of a despotic ruler and instant regime change. And I want to begin with one episode from that sequence of events that most of you would be very familiar with, Belshazzar's feast -- because we're talking about the Iran-Iraq war of 539 BC. And the parallels between the events of 539 BC and 2003 and in between are startling. What you're looking at is Rembrandt's painting, now in the National Gallery in London, illustrating the text from the prophet Daniel in the Hebrew scriptures. And you all know roughly the story.
داستان با شروع جنگ ایران و عراق شروع شد داستان با شروع جنگ ایران و عراق شروع شد وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. وبا مجموعه حوادثی که در حمله به عراق توسط نیروهای خارجی که منجر به حذف یک حاکم مستبد و تغییر کل رژیم شد، به اوج خود رسید. میخواهم باقسمتی از حوادت پیاپی که احتمالا بیشتر شما با آن آشنا هستید شروع کنم، یعنی جشن بِل شازار( پادشاه بابل که کورش به او حمله کرد در زمان دانیل پیامبر) میخواهم باقسمتی از حوادت پیاپی که احتمالا بیشتر شما با آن آشنا هستید شروع کنم، یعنی جشن بِل شازار( پادشاه بابل که کورش به او حمله کرد در زمان دانیل پیامبر) میخواهم باقسمتی از حوادت پیاپی که احتمالا بیشتر شما با آن آشنا هستید شروع کنم، یعنی جشن بِل شازار( پادشاه بابل که کورش به او حمله کرد در زمان دانیل پیامبر) میخواهم باقسمتی از حوادت پیاپی که احتمالا بیشتر شما با آن آشنا هستید شروع کنم، یعنی جشن بِل شازار( پادشاه بابل که کورش به او حمله کرد در زمان دانیل پیامبر) ما درباره جنگ ایران و عراق در سال ۵۳۹ قبل از میلاد صحبت میکنیم. ما درباره جنگ ایران و عراق در سال ۵۳۹ قبل از میلاد صحبت میکنیم. و تشابه حوادث در سال ۵۳۹ قبل از میلاد وسال ۲۰۰۳ که تکان دهنده است. و تشابه حوادث در سال ۵۳۹ قبل از میلاد وسال ۲۰۰۳ که تکان دهنده است. و تشابه حوادث در سال ۵۳۹ قبل از میلاد وسال ۲۰۰۳ که تکان دهنده است. و تشابه حوادث در سال ۵۳۹ قبل از میلاد وسال ۲۰۰۳ که تکان دهنده است. چیزی که شما نگاه میکنید نقاشی رامبراند است، که اکنون در گالری ملی لندن است، چیزی که شما نگاه میکنید نقاشی رامبراند است، که اکنون در گالری ملی لندن است، و نشان دهنده متنی از دانیال پیامبر در کتابهای مقدس عبری ( انجیل و تورات) است. و نشان دهنده متنی از دانیال پیامبر در کتابهای مقدس عبری ( انجیل و تورات) است. وتقریبا همه شما در مورد آن میدانید.
Belshazzar, the son of Nebuchadnezzar, Nebuchadnezzar who'd conquered Israel, sacked Jerusalem and captured the people and taken the Jews back to Babylon. Not only the Jews, he'd taken the temple vessels. He'd ransacked, desecrated the temple. And the great gold vessels of the temple in Jerusalem had been taken to Babylon. Belshazzar, his son, decides to have a feast. And in order to make it even more exciting, he added a bit of sacrilege to the rest of the fun, and he brings out the temple vessels. He's already at war with the Iranians, with the king of Persia.
بِل شازار، پسر نبوکدنزار ، کسی که اسرائيل را فتح کرد است، مردم را از بیت المقدس اخراج واسیر کرد ، یهودیان را به بابل برگرداند. بِل شازار، پسر نبوکدنزار ، کسی که اسرائيل را فتح کرد است، مردم را از بیت المقدس اخراج واسیر کرد ، یهودیان را به بابل برگرداند. بِل شازار، پسر نبوکدنزار ، کسی که اسرائيل را فتح کرد است، مردم را از بیت المقدس اخراج واسیر کرد ، یهودیان را به بابل برگرداند. بِل شازار، پسر نبوکدنزار ، کسی که اسرائيل را فتح کرد است، مردم را از بیت المقدس اخراج واسیر کرد ، یهودیان را به بابل برگرداند. نه تنها یهودیان را بلکه او اشیاء معبد را هم برداشت. او اشیاء معبد را غارت کرد و حرمت آن را شکست. اشیاء بزرگ طلای معبد بیت المقدس را برداشت و به بابل برد. اشیاء بزرگ طلای معبد بیت المقدس را برداشت و به بابل برد. پسرش بِل شازار، تصمیم گرفت که جشن بزرگی بر پا کند. پسرش بِل شازار، تصمیم گرفت که جشن بزرگی بر پا کند. و برای اینکه این را هیجان انگیز تر کند، او توهین به مقدسات را برای لذت بیشتر به آن افزود، و همه اشیاء معبد را بیرون آورد. و برای اینکه این را هیجان انگیز تر کند، او توهین به مقدسات را برای لذت بیشتر به آن افزود، و همه اشیاء معبد را بیرون آورد. و برای اینکه این را هیجان انگیز تر کند، او توهین به مقدسات را برای لذت بیشتر به آن افزود، و همه اشیاء معبد را بیرون آورد. همچنین او با پادشاه ایران در جنگ بود. همچنین او با پادشاه ایران در جنگ بود.
And that night, Daniel tells us, at the height of the festivities a hand appeared and wrote on the wall, "You are weighed in the balance and found wanting, and your kingdom is handed over to the Medes and the Persians." And that very night Cyrus, king of the Persians, entered Babylon and the whole regime of Belshazzar fell. It is, of course, a great moment in the history of the Jewish people. It's a great story. It's story we all know. "The writing on the wall" is part of our everyday language. What happened next was remarkable, and it's where our cylinder enters the story.
و آن شب ، طبق گفته دانیل پیامبر، دستی در اوج جشن ظاهر میشود و بر روی دیوار مینویسد، و آن شب ، طبق گفته دانیل پیامبر، دستی در اوج جشن ظاهر میشود و بر روی دیوار مینویسد، و آن شب ، طبق گفته دانیل پیامبر، دستی در اوج جشن ظاهر میشود و بر روی دیوار مینویسد، " شما را در ترازو میکشند و .... و پادشاهی شما به مادها و پارسها تحویل داده خواهد شد." " شما را در ترازو میکشند و .... و پادشاهی شما به مادها و پارسها تحویل داده خواهد شد." " شما را در ترازو میکشند و .... و پادشاهی شما به مادها و پارسها تحویل داده خواهد شد." و در نیمه شب آنشب ، کورش، پادشاه پارس، وارد بابل شد وکل حکومت بل شازار سقوط کرد. و در نیمه شب آنشب ، کورش، پادشاه پارس، وارد بابل شد وکل حکومت بل شازار سقوط کرد. و در نیمه شب آنشب ، کورش، پادشاه پارس، وارد بابل شد وکل حکومت بل شازار سقوط کرد. البته، این لحظه بزرگی در تاریخ برای مردم یهودی بود. البته، این لحظه بزرگی در تاریخ برای مردم یهودی بود. البته، این لحظه بزرگی در تاریخ برای مردم یهودی بود. این داستان بزگیست که همه ما آن رامیدانیم. " نوشته روی دیوار" بخشی از گفتگوی روزمره ماست. " نوشته روی دیوار" بخشی از گفتگوی روزمره ماست. و چیزی که بعد اتفاق افتاد بسیار قابل توجه است وقتیکه لوح ما وارد داستان شد. و چیزی که بعد اتفاق افتاد بسیار قابل توجه است وقتیکه لوح ما وارد داستان شد. و چیزی که بعد اتفاق افتاد بسیار قابل توجه است وقتیکه لوح ما وارد داستان شد. و چیزی که بعد اتفاق افتاد بسیار قابل توجه است وقتیکه لوح ما وارد داستان شد.
Cyrus, king of the Persians, has entered Babylon without a fight -- the great empire of Babylon, which ran from central southern Iraq to the Mediterranean, falls to Cyrus. And Cyrus makes a declaration. And that is what this cylinder is, the declaration made by the ruler guided by God who had toppled the Iraqi despot and was going to bring freedom to the people. In ringing Babylonian -- it was written in Babylonian -- he says, "I am Cyrus, king of all the universe, the great king, the powerful king, king of Babylon, king of the four quarters of the world." They're not shy of hyperbole as you can see. This is probably the first real press release by a victorious army that we've got. And it's written, as we'll see in due course, by very skilled P.R. consultants. So the hyperbole is not actually surprising.
کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. کورش پادشاه پارس، بدون جنگ وارد بابل شد-- امپراتوری بزرگ بابل که از جنوب مرکزی عراق تا خاورمیانه حکومت میکرد توسط کورش سقوط میکند. و کورش اعلامیه ای صادر میکند. و این چیزیست که روی این لوح نوشته شده، اعلامیه ای که توسط حاکم فرستاده خداوند تهیه شده که حاکم مستبد عراق را سرنگون کرد و برای مردم آزادی ، به ارمغان آورد. اعلامیه ای که توسط حاکم فرستاده خداوند تهیه شده که حاکم مستبد عراق را سرنگون کرد و برای مردم آزادی ، به ارمغان آورد. اعلامیه ای که توسط حاکم فرستاده خداوند تهیه شده که حاکم مستبد عراق را سرنگون کرد و برای مردم آزادی ، به ارمغان آورد. به زبان بابلیان-- این به خط بابلیان نوشته شده--- او میگوید، " من کورش، پادشاه جهانیان، پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، پادشاه بابل، و پادشاه چهار گوشه جهان هستم." او میگوید، " من کورش، پادشاه جهانیان، پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، پادشاه بابل، و پادشاه چهار گوشه جهان هستم." او میگوید، " من کورش، پادشاه جهانیان، پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، پادشاه بابل، و پادشاه چهار گوشه جهان هستم." همانطور که می بینید ، آنها خیلی هم از مبالغه کردن خجالت نمیکشیدند. احتمالا این اولین آزادی بیان توسط ارتشی پیروزو فاتح است ، که ما بدست آورده ایم. احتمالا انچه ما اکنون در اختیار داریم، اولین مطبوعات نوشته شده توسط ارتشی پیروزو فاتح است. احتمالا انچه ما اکنون در اختیار داریم، اولین مطبوعات نوشته شده توسط ارتشی پیروزو فاتح است. احتمالا انچه ما اکنون در اختیار داریم، اولین مطبوعات نوشته شده توسط ارتشی پیروزو فاتح است. وهمانطور که به موقع خود خواهیم دید این توسط مشاوران بسیار ماهرروابط عمومی نوشته شد. وهمانطور که به موقع خود خواهیم دید این توسط مشاوران بسیار ماهرروابط عمومی نوشته شد. و بنابراین ، مبالغه در آن خیلی هم تعجب آور نیست.
And what is the great king, the powerful king, the king of the four quarters of the world going to do? He goes on to say that, having conquered Babylon, he will at once let all the peoples that the Babylonians -- Nebuchadnezzar and Belshazzar -- have captured and enslaved go free. He'll let them return to their countries. And more important, he will let them all recover the gods, the statues, the temple vessels that had been confiscated. All the peoples that the Babylonians had repressed and removed will go home, and they'll take with them their gods. And they'll be able to restore their altars and to worship their gods in their own way, in their own place. This is the decree, this object is the evidence for the fact that the Jews, after the exile in Babylon, the years they'd spent sitting by the waters of Babylon, weeping when they remembered Jerusalem, those Jews were allowed to go home. They were allowed to return to Jerusalem and to rebuild the temple.
و پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، و پادشاه چهار گوشه جهان، تصمیم دارد چه کاری بکند؟ و پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، و پادشاه چهار گوشه جهان، تصمیم دارد چه کاری بکند؟ او ادامه میدهد، پس از فتح بابل، او یکباره اجازه میدهد تمامی مردمی که بابلیان- نبوکدنزار و بل شازار-- دستگیر و به بردگی کشیده بودند آزاد شوند. او یکباره اجازه میدهد تمامی مردمی که بابلیان- نبوکدنزار و بل شازار-- دستگیر و به بردگی کشیده بودند آزاد شوند. او یکباره اجازه میدهد تمامی مردمی که بابلیان- نبوکدنزار و بل شازار-- دستگیر و به بردگی کشیده بودند آزاد شوند. او یکباره اجازه میدهد تمامی مردمی که بابلیان- نبوکدنزار و بل شازار-- دستگیر و به بردگی کشیده بودند آزاد شوند. او اجازه میدهد آنها به کشورهایشان برگردند. و مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد تا خدایانشان ، مجسمه هایشان و اشیاء معابدشان که مصادره شده بود را بازیابی کنند. و مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد تا خدایانشان ، مجسمه هایشان و اشیاء معابدشان که مصادره شده بود را بازیابی کنند. و مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد تا خدایانشان ، مجسمه هایشان و اشیاء معابدشان که مصادره شده بود را بازیابی کنند. و مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد تا خدایانشان ، مجسمه هایشان و اشیاء معابدشان که مصادره شده بود را بازیابی کنند. و مهمتر از آن، به آنها اجازه میدهد تا خدایانشان ، مجسمه هایشان و اشیاء معابدشان که مصادره شده بود را بازیابی کنند. ( او اجازه داد) که همه مردمی که که بابلیان آنها را سرکوب و جابه جا کرده بودند به خانه خود بروند، و خدایانشان را با خود ببرند. ( او اجازه داد) که همه مردمی که که بابلیان آنها را سرکوب و جابه جا کرده بودند به خانه خود بروند، و خدایانشان را با خود ببرند. ( او اجازه داد) که همه مردمی که که بابلیان آنها را سرکوب و جابه جا کرده بودند به خانه خود بروند، و خدایانشان را با خود ببرند. و آنها قادرند که محرابها یشان را بازگردانند و خدایانشان را به شیوه خود در مکانهای خودشان بپرستند. و آنها قادرند که محرابها یشان را بازگردانند و خدایانشان را به شیوه خود در مکانهای خودشان بپرستند. و آنها قادرند که محرابها یشان را بازگردانند و خدایانشان را به شیوه خود در مکانهای خودشان بپرستند. این همان فرمان است، این شئ شاهدی است براین حقیت که یهودیان، بعد از اینکه به بابل تبعید شدند، سالها کنار آبهای بابل گذراندند، این شئ شاهدی است براین حقیت که یهودیان، بعد از اینکه به بابل تبعید شدند، سالها کنار آبهای بابل گذراندند، این شئ شاهدی است براین حقیت که یهودیان، بعد از اینکه به بابل تبعید شدند، سالها کنار آبهای بابل گذراندند، این شئ شاهدی است براین حقیت که یهودیان، بعد از اینکه به بابل تبعید شدند، سالها کنار آبهای بابل گذراندند، و هر گاه که به یاد بیت المقدس می افتادند گریه میکردند، که در نهایت این یهودیان اجازه یافتند که به خانه هایشان برگردند آنها اجازه یافتند که به بیت المقدس برگردند و معبدشان را بازسازی کنند. آنها اجازه یافتند که به بیت المقدس برگردند و معبدشان را بازسازی کنند.
It's a central document in Jewish history. And the Book of Chronicles, the Book of Ezra in the Hebrew scriptures reported in ringing terms. This is the Jewish version of the same story. "Thus said Cyrus, king of Persia, 'All the kingdoms of the earth have the Lord God of heaven given thee, and he has charged me to build him a house in Jerusalem. Who is there among you of his people? The Lord God be with him, and let him go up.'" "Go up" -- aaleh. The central element, still, of the notion of return, a central part of the life of Judaism. As you all know, that return from exile, the second temple, reshaped Judaism. And that change, that great historic moment, was made possible by Cyrus, the king of Persia, reported for us in Hebrew in scripture and in Babylonian in clay.
و این مدارک اصلی در تاریخ یهودیان است. و این مدارک اصلی در تاریخ یهودیان است. و این در کتابهای تواریخ ، کتاب عزرا کتابهای مقدس عبری طنین انداز است. و این در کتابهای تواریخ ، کتاب عزرا کتابهای مقدس عبری طنین انداز است. و این نسخه یهودی همان داستان است. و این نسخه یهودی همان داستان است. "همانا کورش ، پادشاه ایران گفت، همه پادشاهان زمین پروردگاری دارند که به آنها بهشت داده ، و او بعهده من نهاده تا خانه ای در بیت المقدس برای او بسازم. همه پادشاهان زمین پروردگاری دارند که به آنها بهشت داده ، و او بعهده من نهاده تا خانه ای در بیت المقدس برای او بسازم. همه پادشاهان زمین پروردگاری دارند که به آنها بهشت داده ، و او بعهده من نهاده تا خانه ای در بیت المقدس برای او بسازم. در میان شما چه کسی مرد خدا است؟ خداوند منتظر اوست، و اجازه دهید که او به " نزد خدا برود"--" برو ". خداوند منتظر اوست، و اجازه دهید که او به " نزد خدا برود"--" برو ". خداوند منتظر اوست، و اجازه دهید که او به " نزد خدا برود"--" برو ". هنوز هم ، عنصر مرکزی، یعنی "بازگشت" ، بخش مرکزی زندگی یهودی است. هنوز هم ، عنصر مرکزی، یعنی "بازگشت" ، بخش مرکزی زندگی یهودی است. هنوز هم ، عنصر مرکزی، یعنی "بازگشت" ، بخش مرکزی زندگی یهودی است. هنوز هم ، عنصر مرکزی، یعنی "بازگشت" ، بخش مرکزی زندگی یهودی است. و همانطور که میدانید، با بازگشت از تبعید دومین معبد در بیت المقدس دوباره شکل گرفت. و همانطور که میدانید، با بازگشت از تبعید دومین معبد در بیت المقدس دوباره شکل گرفت. و همانطور که میدانید، با بازگشت از تبعید دومین معبد در بیت المقدس دوباره شکل گرفت. و این تغییر، این لحظه بزرگ تاریخی، توسط کورش، پادشاه ایران ممکن شد، و این تغییر، این لحظه بزرگ تاریخی، توسط کورش، پادشاه ایران ممکن شد، و این تغییر، این لحظه بزرگ تاریخی، توسط کورش، پادشاه ایران ممکن شد، که توسط کتاب مقدس عبری و سفال بابلیان برای ما معرفی و گزارش داده شده. که توسط کتاب مقدس عبری و سفال بابلیان برای ما معرفی و گزارش داده شده.
Two great texts, what about the politics? What was going on was the fundamental shift in Middle Eastern history. The empire of Iran, the Medes and the Persians, united under Cyrus, became the first great world empire. Cyrus begins in the 530s BC. And by the time of his son Darius, the whole of the eastern Mediterranean is under Persian control. This empire is, in fact, the Middle East as we now know it, and it's what shapes the Middle East as we now know it. It was the largest empire the world had known until then. Much more important, it was the first multicultural, multifaith state on a huge scale. And it had to be run in a quite new way. It had to be run in different languages. The fact that this decree is in Babylonian says one thing. And it had to recognize their different habits, different peoples, different religions, different faiths. All of those are respected by Cyrus.
دو متن بزرگ، اما در مورد سیاست آنها چه میگویند؟ دو متن بزرگ، اما در مورد سیاست آنها چه میگویند؟ یک تغییر اساسی در تاریخ خاورمیانه در حال رخ دادن بود. یک تغییر اساسی در تاریخ خاورمیانه در حال رخ دادن بود. امپراتوری ایران ، شامل مادها و پارسها، متحد تحت حکومت کورش ، تبدیل به اولین امپراتوری بزرگ دنیا شد. امپراتوری ایران ، شامل مادها و پارسها، متحد تحت حکومت کورش ، تبدیل به اولین امپراتوری بزرگ دنیا شد. امپراتوری ایران ، شامل مادها و پارسها، متحد تحت حکومت کورش ، تبدیل به اولین امپراتوری بزرگ دنیا شد. (حکومت) کورش در سال ۵۳۰ شروع کرد. و تا زمان پسرش داریوش همه شرق مدیترانه در کنترل پارس ها بود و تا زمان پسرش داریوش همه شرق مدیترانه تحت کنترل پارس ها بود و تا زمان پسرش داریوش همه شرق مدیترانه تحت کنترل پارس ها بود در حقیقت، این امپراتوری را اکنون ما بعنوان خاورمیانه میشناسیم، در حقیقت، این امپراتوری را اکنون ما بعنوان خاورمیانه میشناسیم، و این چیزیست که خاورمیانه ای را که امروز ما می شناسیم شکل داده است . این بزرگترین امپراطوری شناخته شده جهان تا آن زمان بود. و بسیار مهمتراز آن اینکه، این اولین دولت چند فرهنگی، چند مذهبی در مقیاس بزرگ بود. و بسیار مهمتراز آن اینکه، این اولین دولت چند فرهنگی، چند مذهبی در مقیاس بزرگ بود. و بسیار مهمتراز آن اینکه، این اولین دولت چند فرهنگی، چند مذهبی در مقیاس بزرگ بود. و بسیار مهمتراز آن اینکه، این اولین دولت چند فرهنگی، چند مذهبی در مقیاس بزرگ بود. و این میبایستی به شیوه ای جدید و منحصر بفرد اداره میشد. و می بایستی با زبانهای متفاوت اداره میشد. در حقیقت فرمان بابلیان یک چیز را میگوید. و آن ، به رسمیت شناختن عادات مختلف، مردمان مختلف، ادیان مختلف، مذاهب مختلف است. و آن ، به رسمیت شناختن عادات مختلف، مردمان مختلف، ادیان مختلف، مذاهب مختلف است. همه اینها توسط کورش محترم شناخته شد.
Cyrus sets up a model of how you run a great multinational, multifaith, multicultural society. And the result of that was an empire that included the areas you see on the screen, and which survived for 200 years of stability until it was shattered by Alexander. It left a dream of the Middle East as a unit, and a unit where people of different faiths could live together. The Greek invasions ended that. And of course, Alexander couldn't sustain a government and it fragmented. But what Cyrus represented remained absolutely central.
کورش مدلی را بنا نهاد که چگونه یک جامعه بزرگ چند ملیتی، چند مذهبی و چند فرهنگی اداره شود. کورش مدلی را بنا نهاد که چگونه یک جامعه بزرگ چند ملیتی، چند مذهبی و چند فرهنگی اداره شود. کورش مدلی را بنا نهاد که چگونه یک جامعه بزرگ چند ملیتی، چند مذهبی و چند فرهنگی اداره شود. و نتیجه آن امپراتوری شد که شامل تمامی مناطقیست که شما در صفحه نمایش میبسنید، و نتیجه آن امپراتوری شد که شامل تمامی مناطقیست که شما در صفحه نمایش میبسنید، و برای ۲۰۰ سال پایدار ماند تا توسط آلکساندر شکسته شد. و برای ۲۰۰ سال پایدار ماند تا توسط آلکساندر شکسته شد. واین رویای خاورمیانه واحد را باقی گذاشت ، یک کشور واحد که در آن مردم با ادیان مختلف میتوانند با یکدیگر زندگی کنند. یک کشور واحد که در آن مردم با ادیان مختلف میتوانند با یکدیگر زندگی کنند. اما استیلای یونان آن را پایان داد. و البته، اسکندر تنوانست آن را پایدار نگه دارد و تکه تکه شد. و البته، اسکندر تنوانست آن را پایدار نگه دارد و تکه تکه شد. اما آنچه را که کوروش نمایندگی آن را می کرد کاملا درمرکزیت باقی ماند. اما آنچه را که کوروش نمایندگی آن را می کرد کاملا درمرکزیت باقی ماند.
The Greek historian Xenophon wrote his book "Cyropaedia" promoting Cyrus as the great ruler. And throughout European culture afterward, Cyrus remained the model. This is a 16th century image to show you how widespread his veneration actually was. And Xenophon's book on Cyrus on how you ran a diverse society was one of the great textbooks that inspired the Founding Fathers of the American Revolution. Jefferson was a great admirer -- the ideals of Cyrus obviously speaking to those 18th century ideals of how you create religious tolerance in a new state.
تاریخ نویس یونانی گزونوفن در کتابش به نام " کروپدیا " کورش را بعنوان فرمانروایی بزرگ مینامد. تاریخ نویس یونانی گزونوفن در کتابش به نام " کروپدیا " کورش را بعنوان فرمانروایی بزرگ مینامد. تاریخ نویس یونانی گزونوفن در کتابش به نام " کروپدیا " کورش را بعنوان فرمانروایی بزرگ مینامد. در سراسر فرهنگ اروپایی پس از آن، کورش مدل و سر مشق باقی مانده است. در سراسر فرهنگ اروپایی پس از آن، کورش مدل و سر مشق باقی مانده است. این تصویر متعلق به قرن شانزدهم به شما نشان میدهد که گسترش احترام و تکریم به او واقعا چگونه بود. این تصویر متعلق به قرن شانزدهم به شما نشان میدهد که گسترش احترام و تکریم به او واقعا چگونه بود. این تصویر متعلق به قرن شانزدهم به شما نشان میدهد که گسترش احترام و تکریم به او واقعا چگونه بود. و کتاب گزنفون در مورد کورش که چگونه شما یک جامعه متنوع را اداره کنید ، یکی از کتاب های بزرگی بود که بنیانگذاران انقلاب آمریکا از آن الهام گرفتند . و کتاب گزنفون در مورد کورش که چگونه شما یک جامعه متنوع را اداره کنید ، یکی از کتاب های بزرگی بود که بنیانگذاران انقلاب آمریکا از آن الهام گرفتند . و کتاب گزنفون در مورد کورش که چگونه شما یک جامعه متنوع را اداره کنید ، یکی از کتاب های بزرگی بود که بنیانگذاران انقلاب آمریکا از آن الهام گرفتند . و کتاب گزنفون در مورد کورش که چگونه شما یک جامعه متنوع را اداره کنید ، یکی از کتاب های بزرگی بود که بنیانگذاران انقلاب آمریکا از آن الهام گرفتند . و کتاب گزنفون در مورد کورش که چگونه شما یک جامعه متنوع را اداره کنید ، یکی از کتاب های بزرگی بود که بنیانگذاران انقلاب آمریکا از آن الهام گرفتند . جفرسون یک تحسین کننده بزرگ بود-- ایده های کورش اید ه های کسانی بود که میگفتند چگونه تحمل و انعطاف مذهبی در یک دولت جدید داشته باشید ایده های کورش اید ه های کسانی بود که میگفتند چگونه تحمل و انعطاف مذهبی در یک دولت جدید داشته باشید ایده های کورش اید ه های کسانی بود که میگفتند چگونه تحمل و انعطاف مذهبی در یک دولت جدید داشته باشید ایده های کورش اید ه های کسانی بود که میگفتند چگونه تحمل و انعطاف مذهبی در یک دولت جدید داشته باشید
Meanwhile, back in Babylon, things had not been going well. After Alexander, the other empires, Babylon declines, falls into ruins, and all the traces of the great Babylonian empire are lost -- until 1879 when the cylinder is discovered by a British Museum exhibition digging in Babylon. And it enters now another story. It enters that great debate in the middle of the 19th century: Are the scriptures reliable? Can we trust them? We only knew about the return of the Jews and the decree of Cyrus from the Hebrew scriptures. No other evidence. Suddenly, this appeared. And great excitement to a world where those who believed in the scriptures had had their faith in creation shaken by evolution, by geology, here was evidence that the scriptures were historically true. It's a great 19th century moment.
برگردیم به بابل، امور به خوبی پیش نمی رفت. برگردیم به بابل، امور به خوبی پیش نمی رفت. پس از اسکندر، امپراتوری های دیگر بابل سقوط کرد ند ، ( بابل) به خرابه تبدیل شد ، و همه آثار از امپراتوری بزرگ بابلی از دست رفت - پس از اسکندر، امپراتوری های دیگر بابل سقوط کرد ند ، ( بابل) به خرابه تبدیل شد ، و همه آثار از امپراتوری بزرگ بابلی از دست رفت - پس از اسکندر، امپراتوری های دیگر بابل سقوط کرد ند ، ( بابل) به خرابه تبدیل شد ، و همه آثار از امپراتوری بزرگ بابلی از دست رفت - تا سال ۱۸۷۹ زمانی که لوح به وسیله ی نمایشگاه موزه بریتانیا در بابل حفاری و کشف شد. تا سال ۱۸۷۹ زمانی که لوح به وسیله ی نمایشگاه موزه بریتانیا در بابل حفاری و کشف شد. تا سال ۱۸۷۹ زمانی که لوح به وسیله ی نمایشگاه موزه بریتانیا در بابل حفاری و کشف شد. و این وارد داستان دیگری شد. در وسط قرن نوزدهم این وارد بحث بزرگی شد: در وسط قرن نوزدهم این وارد بحث بزرگی شد: آیا کتابهای مقدس قابل اعتمادند؟ آیا میتوانیم ه آنها اعتماد کتیم؟ ما فقط درباره برگشت یهودیان و فرمان کورش از طریق کتاب مقدس میدانستیم. ما فقط درباره برگشت یهودیان و فرمان کورش از طریق کتابهای مقدس میدانستیم. ما فقط درباره برگشت یهودیان و فرمان کورش از طریق کتابهای مقدس میدانستیم. و هیچ شاهد دیگری وجود نداشت. ناگهان، این پدیدار میشود. و ناگهان ، هیجان بزرگ به دنیایی که در آن کسانی که معتقد به کتابهای مقدس بودند و ناگهان ، هیجان بزرگ به دنیایی که در آن کسانی که معتقد به کتابهای مقدس بودند ایمانشان را با فرضیه تکامل در زمین شناسی متزلزل میدیدند، وارد شد، ایمانشان را با فرضیه تکامل در زمین شناسی متزلزل میدیدند، وارد شد، در اینجا شواهدی وجود داشت که نشان میداد کتابهای مقدس از نظر تاریخی درست است. در اینجا شواهدی وجود داشت که نشان میداد کتابهای مقدس از نظر تاریخی درست است. این لحظه بزرگی برای قرن نوزدهم بود.
But -- and this, of course, is where it becomes complicated -- the facts were true, hurrah for archeology, but the interpretation was rather more complicated. Because the cylinder account and the Hebrew Bible account differ in one key respect. The Babylonian cylinder is written by the priests of the great god of Bablyon, Marduk. And, not surprisingly, they tell you that all this was done by Marduk. "Marduk, we hold, called Cyrus by his name." Marduk takes Cyrus by the hand, calls him to shepherd his people and gives him the rule of Babylon. Marduk tells Cyrus that he will do these great, generous things of setting the people free. And this is why we should all be grateful to and worship Marduk.
البته این پیچیده شد-- حقایق درست بودند، آفرین به باستان شناسی، حقایق درست بودند، آفرین به باستان شناسی، اما تفسیرو تعبیر آن پیچیده تر شد. زیرا شرح روی لوح و شرح آن در کتاب تورات در یک جنبه کلیدی متفاوت بود. زیرا شرح روی لوح و شرح آن در کتاب تورات در یک جنبه کلیدی متفاوت بود. لوح بابلی توسط کشیش خدای بزرگ بابلیان، مردوک نوشته شده است. لوح بابلی توسط کشیش خدای بزرگ بابلیان، مردوک نوشته شده است. لوح بابلی توسط کشیش خدای بزرگ بابلیان، مردوک نوشته شده است. و هیچ جای تعجبی نیست، که آنها بگویند که همه اینها توسط مردوک انجام شد. و هیچ جای تعجبی نیست، که آنها بگویند که همه اینها توسط مردوک انجام شد. " مردوک، کورش با نامش او را صدا کرد " مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. مردوک دست کورش را میگیرد، و از او میخواهد مردمش را راهنمایی کند و فرمانروایی بابل را به او میدهد. و به همین دلیل است که همه ما باید قدردان و سپاسگزار مردوک باشیم. و به همین دلیل است که همه ما باید قدردان و سپاسگزار مردوک باشیم.
The Hebrew writers in the Old Testament, you will not be surprised to learn, take a rather different view of this. For them, of course, it can't possibly by Marduk that made all this happen. It can only be Jehovah. And so in Isaiah, we have the wonderful texts giving all the credit of this, not to Marduk but to the Lord God of Israel -- the Lord God of Israel who also called Cyrus by name, also takes Cyrus by the hand and talks of him shepherding his people. It's a remarkable example of two different priestly appropriations of the same event, two different religious takeovers of a political fact.
تعجب نخواهید کرد که نویسندگان عبری در کتاب مقدس دیدگاه و برداشت متفاوتی از این کرده اند. تعجب نخواهید کرد که نویسندگان عبری در کتاب مقدس دیدگاه و برداشت متفاوتی از این کرده اند. تعجب نخواهید کرد که نویسندگان عبری در کتاب مقدس دیدگاه و برداشت نسبتا متفاوتی از این کرده اند. تعجب نخواهید کرد که نویسندگان عبری در کتاب مقدس دیدگاه و برداشت نسبتا متفاوتی از این کرده اند. البته ، برای آنها ممکن نبود که همه اینها توسط مردوک صورت پذیرد . البته ، برای آنها ممکن نبود که همه اینها توسط مردوک صورت پذیرد . این فقط میتوانست یهوه باشد. بنابر این، در کتاب بنی اسرائیل( اشعیاء) ما متن فوق العاده ای داریم که تمامی اعتبار را به یهوه داده نه به مردوک . بنابر این، در کتاب بنی اسرائیل( اشعیاء) ما متن فوق العاده ای داریم که تمامی اعتبار را به یهوه داده نه به مردوک . بنابر این، در کتاب بنی اسرائیل( اشعیاء) ما متن فوق العاده ای داریم که تمامی اعتبار را به یهوه داده نه به مردوک . بنابر این، در کتاب بنی اسرائیل( اشعیاء) ما متن فوق العاده ای داریم که تمامی اعتبار را به یهوه داده نه به مردوک . اما خدای اسرائیل که کورش را به نام خواند، دست او را گرفت و به او گفت مردمت را راهبری کن. اما خدای اسرائیل که کورش را به نام خواند، دست او را گرفت و به او گفت مردمت را راهبری کن. اما خدای اسرائیل که کورش را به نام خواند، دست او را گرفت و به او گفت مردمت را راهبری کن. اما خدای اسرائیل که کورش را به نام خواند، دست او را گرفت و به او گفت مردمت را راهبری کن. اما خدای اسرائیل که کورش را به نام خواند، دست او را گرفت و به او گفت مردمت را راهبری کن. این مثال قابل توجهی از دو برداشت مختلف روحانی مختلف یک رویداد ، دو تصاحب مذهبی در یک واقعیت سیاسی است. این مثال قابل توجهی از دو برداشت مختلف روحانی مختلف یک رویداد ، دو تصاحب مذهبی در یک واقعیت سیاسی است. این مثال قابل توجهی از دو برداشت مختلف روحانی مختلف یک رویداد ، دو تصاحب مذهبی در یک واقعیت سیاسی است. این مثال قابل توجهی از دو برداشت مختلف روحانی مختلف یک رویداد ، دو تصاحب مذهبی در یک واقعیت سیاسی است.
God, we know, is usually on the side of the big battalions. The question is, which god was it? And the debate unsettles everybody in the 19th century to realize that the Hebrew scriptures are part of a much wider world of religion. And it's quite clear the cylinder is older than the text of Isaiah, and yet, Jehovah is speaking in words very similar to those used by Marduk. And there's a slight sense that Isaiah knows this, because he says, this is God speaking, of course, "I have called thee by thy name though thou hast not known me." I think it's recognized that Cyrus doesn't realize that he's acting under orders from Jehovah. And equally, he'd have been surprised that he was acting under orders from Marduk. Because interestingly, of course, Cyrus is a good Iranian with a totally different set of gods who are not mentioned in any of these texts.
میدانیم که خداوند معمولا طرف نیروهای سپاه و ارتشی است. میدانیم که خداوند معمولا طرف نیروهای سپاه و ارتشی است. سوال اینه که این کدام خدا بود؛ در این بحث فیصله داده نشده همه در قرن نوزدهم تشخیص میدهند که کتابهای مقدس عبری بخشی از دنیای بسیار گسترده از یک دین است. در این بحث فیصله داده نشده همه در قرن نوزدهم تشخیص میدهند که کتابهای مقدس عبری بخشی از دنیای بسیار گسترده از یک دین است. در این بحث فیصله داده نشده همه در قرن نوزدهم تشخیص میدهند که کتابهای مقدس عبری بخشی از دنیای بسیار گسترده از یک دین است. در این بحث فیصله داده نشده همه در قرن نوزدهم تشخیص میدهند که کتابهای مقدس عبری بخشی از دنیای بسیار گسترده از یک دین است. و این خیلی روشن است که لوح خیلی قدیمی تر از متن بنی اسرائیل( اشعیاء) است، و این خیلی روشن است که لوح خیلی قدیمی تر از متن بنی اسرائیل( اشعیاء) است، ودر عین حال، یهوه با واژه های بسیار مشابه ای که توسط مردوک استفاده شد ، صحبت میکند. ودر عین حال، یهودا با واژه های بسیار مشابه ای که توسط مردوک استفاده شد ، صحبت میکند. ودر عین حال، یهودا با واژه های بسیار مشابه ای که توسط مردوک استفاده شد ، صحبت میکند. و حس اندکی وجود دارد که اشعیا این را می داند ( مشابهت زیان یهود و مردوک)، چرا که او می گوید، این زبان خدا است، و حس اندکی وجود دارد که اشعیا این را می داند ( مشابهت زیان یهود و مردوک)، چرا که او می گوید، این زبان خدا است، و حس اندکی وجود دارد که اشعیا این را می داند ( مشابهت زیان یهود و مردوک)، چرا که او می گوید، این زبان خدا است، " من به نام تو، ترا میخوانم هر چند که من شناخته شده نیستم" " من به نام تو، ترا میخوانم هر چند که من شناخته شده نیستم" من فکر می کنم اینطور تشخیص داده شده که کورش درک نمی کند که او به دستور یهوه عمل میکند. من فکر می کنم اینطور تشخیص داده شده که کورش درک نمی کند که او به دستور یهوه عمل میکند. من فکر می کنم اینطور تشخیص داده شده که کورش درک نمی کند که او به دستور یهوه عمل میکند. و به همان میزان ، او تعجب نمی کند که کورش تحت فرمانهای مردوک عمل میکند. البته این جالبه که، کورش یک ایرانی خوب با مجموعه خدایان متفاوتی است که در هیچ یک از متون مقدس مطرح نشده است. البته این جالبه که، کورش یک ایرانی خوب با مجموعه خدایان متفاوتی است که در هیچ یک از متون مقدس مطرح نشده است. البته این جالبه که، کورش یک ایرانی خوب با مجموعه خدایان متفاوتی است که در هیچ یک از متون مقدس مطرح نشده است. البته این جالبه که، کورش یک ایرانی خوب با مجموعه خدایان متفاوتی است که در هیچ یک از متون مقدس مطرح نشده است.
(Laughter)
( خنده تماشاگران)
That's 1879. 40 years on and we're in 1917, and the cylinder enters a different world. This time, the real politics of the contemporary world -- the year of the Balfour Declaration, the year when the new imperial power in the Middle East, Britain, decides that it will declare a Jewish national home, it will allow the Jews to return. And the response to this by the Jewish population in Eastern Europe is rhapsodic. And across Eastern Europe, Jews display pictures of Cyrus and of George V side by side -- the two great rulers who have allowed the return to Jerusalem. And the Cyrus cylinder comes back into public view and the text of this as a demonstration of why what is going to happen after the war is over in 1918 is part of a divine plan. You all know what happened. The state of Israel is setup, and 50 years later, in the late 60s, it's clear that Britain's role as the imperial power is over. And another story of the cylinder begins.
این در سال ۱۸۷۹ بود. ۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد. ۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد. ۴۰ سال بعد در سال ۱۹۱۷، لوح کورش وارد دنیای دیگری شد. در این زمان، سیاست واقعی جهان معاصر -- سال اعلامیه بالفور، در این زمان، سیاست واقعی جهان معاصر -- سال اعلامیه بالفور، در این زمان، سیاست واقعی جهان معاصر -- سال اعلامیه بالفور، سالی که قدرت امپریالیستی جدید در خاور میانه، بریتانیا تصمیم میگیرد که خاور میانه را خانه ملی یهودی اعلام نماید، سالی که قدرت امپریالیستی جدید در خاور میانه، بریتانیا تصمیم میگیرد که خاور میانه را خانه ملی یهودی اعلام نماید، سالی که قدرت امپریالیستی جدید در خاور میانه، بریتانیا تصمیم میگیرد که خاور میانه را خانه ملی یهودی اعلام نماید، که بدینوسیله اجازه بازگشت به یهودیان را می دهد. که بدینوسیله اجازه بازگشت به یهودیان را می دهد. و در پاسخ به این جمعیت یهودیان شرق اروپا جذب میشوند. و در پاسخ به این جمعیت یهودیان شرق اروپا جذب میشوند. و در سراسر شرق اروپا، یهودیان تصویری از کورش و جورج هفتم را در کنار هم به تماشا میگذارند-- و در سراسر شرق اروپا، یهودیان تصویری از کورش و جورج هفتم را در کنار هم به تماشا میگذارند-- و در سراسر شرق اروپا، یهودیان تصویری از کورش و جورج هفتم را در کنار هم به تماشا میگذارند-- و در سراسر شرق اروپا، یهودیان تصویری از کورش و جورج هفتم را در کنار هم به تماشا میگذارند-- دو فرمانروای بزرگ که به یهودیان اجازه بازگشت داده اند. دو فرمانروای بزرگ که به یهودیان اجازه بازگشت داده اند. و لوح کورش در معرض دید عموم آن قرار گرفت و متن آن دلیلیست برانکه چرا آنچه پس از جنگ ۱۹۱۸ اتفاق خواهد افتاد به عنوان بخشی از طرح الهی است. و متن آن دلیلیست برانکه چرا آنچه پس از جنگ ۱۹۱۸ اتفاق خواهد افتاد به عنوان بخشی از طرح الهی است. و متن آن دلیلیست برانکه چرا آنچه پس از جنگ ۱۹۱۸ اتفاق خواهد افتاد به عنوان بخشی از طرح الهی است. و متن آن دلیلیست برانکه چرا آنچه پس از جنگ ۱۹۱۸ اتفاق خواهد افتاد به عنوان بخشی از طرح الهی است. و همه شما میدانید که چه اتفاقی افتاد. دولت اسرائیل بنا شد، و پنجاه سال بعد، در اواخر دهه شصت به وضوح نقش بریتانیا به عنوان قدرت امپریالیستی پایان رسید. دولت اسرائیل بنا شد، و پنجاه سال بعد، در اواخر دهه شصت به وضوح نقش بریتانیا به عنوان قدرت امپریالیستی پایان رسید. دولت اسرائیل بنا شد، و پنجاه سال بعد، در اواخر دهه شصت به وضوح نقش بریتانیا به عنوان قدرت امپریالیستی پایان رسید. و داستان دیگر لوح شروع شد.
The region, the U.K. and the U.S. decide, has to be kept safe from communism, and the superpower that will be created to do this would be Iran, the Shah. And so the Shah invents an Iranian history, or a return to Iranian history, that puts him in the center of a great tradition and produces coins showing himself with the Cyrus cylinder. When he has his great celebrations in Persepolis, he summons the cylinder and the cylinder is lent by the British Museum, goes to Tehran, and is part of those great celebrations of the Pahlavi dynasty. Cyrus cylinder: guarantor of the Shah.
دول بریتانیا و ایالات متحده آمریکا تصمیم می گیرند که این منطقه از نفوذ کمونیست، باید ایمن نگه داشته شود. دول بریتانیا و ایالات متحده آمریکا تصمیم می گیرند که این منطقه از نفوذ کمونیست، باید ایمن نگه داشته شود. و ابرقدرتی که میباید ایجاد شود تا این کار را بکند ایران و شاه ایران بود. و ابرقدرتی که میباید ایجاد شود تا این کار را بکند ایران و شاه ایران بود. بنابر این شاه تاریخ ایران را ابداع میکند، و یا بازگشت به تاریخ ایران میکند که او را مرکز یک سنت بزرگ قرار میدهد، بنابر این شاه تاریخ ایران را ابداع میکند، و یا بازگشت به تاریخ ایران میکند که او را مرکز یک سنت بزرگ قرار میدهد، بنابر این شاه تاریخ ایران را ابداع میکند، و یا بازگشت به تاریخ ایران میکند که او را مرکز یک سنت بزرگ قرار میدهد، و سکه ای که او را با لوح کورش نشان میدهد ضرب میکند. و سکه ای که او را با لوح کورش نشان میدهد ضرب میکند. و سکه ای که او را با لوح کورش نشان میدهد ضرب میکند. هنگامی که جشن های بزرگی در تخت جمشید برپا میکند او لوح را طلب میکند هنگامی که جشن های بزرگی در تخت جمشید برپا میکند او لوح را طلب میکند و لوح توسط موزه بریتانیا قرض داده میشود و به تهران میرود، و بخشی ازجشنهای بزرگ سلسله پهلوی میشود. و لوح توسط موزه بریتانیا قرض داده میشود و به تهران میرود، و بخشی ازجشنهای بزرگ سلسله پهلوی میشود. و لوح توسط موزه بریتانیا قرض داده میشود و به تهران میرود، و بخشی ازجشنهای بزرگ سلسله پهلوی میشود. لوح کورش: تضمین کننده شاه.
10 years later, another story: Iranian Revolution, 1979. Islamic revolution, no more Cyrus; we're not interested in that history, we're interested in Islamic Iran -- until Iraq, the new superpower that we've all decided should be in the region, attacks. Then another Iran-Iraq war. And it becomes critical for the Iranians to remember their great past, their great past when they fought Iraq and won. It becomes critical to find a symbol that will pull together all Iranians -- Muslims and non-Muslims, Christians, Zoroastrians, Jews living in Iran, people who are devout, not devout. And the obvious emblem is Cyrus.
ده سال بعد ، داستان دیگری : انقلاب ایران، سال ۱۹۷۹. ده سال بعد ، داستان دیگری : انقلاب ایران، سال ۱۹۷۹. انقلاب اسلامی، دیگر کورش نیست؛ من علاقه ای به آن تاریخ نداریم، ما علاقمند ایران اسلامی هستیم--- تا اینکه عراق، ابرقدرت جدیدی که همه ما تصمیم گرفتیم در این منطقه باشد، حمله میکند. تا اینکه عراق، ابرقدرت جدیدی که همه ما تصمیم گرفتیم در این منطقه باشد، حمله میکند. تا اینکه عراق، ابرقدرت جدیدی که همه ما تصمیم گرفتیم در این منطقه باشد، حمله میکند. یک جنگ دوباره بین ایران و عراق. و این تبدیل به بحرانی شد برای ایرانیان که گذشته بزرگشان را به خاطر بیاورند، و این تبدیل به بحرانی شد برای ایرانیان که گذشته بزرگشان را به خاطر بیاورند، گذشته بزرگشان هنگامی که با عراق جنگیدن و پیروز گشتند. گذشته بزرگشان هنگامی که با عراق جنگیدن و پیروز گشتند. و این نمادی شد که همه ایرانیان را با هم جمع و متحد کند-- و این نمادی شد که همه ایرانیان را با هم جمع و متحد کند-- مسلمان و غیر مسلمان،مسیحیان، زرتشتیان و یهودی در ایران زندگی میکنند، مسلمان و غیر مسلمان،مسیحیان، زرتشتیان و یهودی در ایران زندگی میکنند، مردم مومن و غیر مومن. و این نشانه آشکار کورش است.
So when the British Museum and Tehran National Musuem cooperate and work together, as we've been doing, the Iranians ask for one thing only as a loan. It's the only object they want. They want to borrow the Cyrus cylinder. And last year, the Cyrus cylinder went to Tehran for the second time. It's shown being presented here, put into its case by the director of the National Museum of Tehran, one of the many women in Iran in very senior positions, Mrs. Ardakani. It was a huge event. This is the other side of that same picture. It's seen in Tehran by between one and two million people in the space of a few months. This is beyond any blockbuster exhibition in the West. And it's the subject of a huge debate about what this cylinder means, what Cyrus means, but above all, Cyrus as articulated through this cylinder -- Cyrus as the defender of the homeland, the champion, of course, of Iranian identity and of the Iranian peoples, tolerant of all faiths. And in the current Iran, Zoroastrians and Christians have guaranteed places in the Iranian parliament, something to be very, very proud of.
خُب موزه بریتانیا و موزه ملی تهران همانند قبل با هم تشریک مساعی و کار میکنند، خُب موزه بریتانیا و موزه ملی تهران همانند قبل با هم تشریک مساعی و کار میکنند، و ایرانیها فقط یک شئ را برای قرض گرفتن میخواهند. و ایرانیها فقط یک شئ را برای قرض گرفتن میخواهند. این تنها شئ است که آنها میخواهند. آنها میخواهند لوح کورش را قرض کنند. سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت. سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت. سال گذشته، لوح کورش برای دومین مرتبه به تهران رفت. لوح در اینجا به نمایش گذاشته شد، لوح توسط مدیر موزه ملی تهران ، خانم اردکانی که یکی از زنان در موقعیت شغلی ارشد در ایران است، قرار داده شد. لوح در اینجا به نمایش گذاشته شد، لوح توسط مدیر موزه ملی تهران ، خانم اردکانی که یکی از زنان در موقعیت شغلی ارشد در ایران است، قرار داده شد. لوح در اینجا به نمایش گذاشته شد، لوح توسط مدیر موزه ملی تهران ، خانم اردکانی که یکی از زنان در موقعیت شغلی ارشد در ایران است، قرار داده شد. لوح در اینجا به نمایش گذاشته شد، لوح توسط مدیر موزه ملی تهران ، خانم اردکانی که یکی از زنان در موقعیت شغلی ارشد در ایران است، قرار داده شد. این حادثه بزرگی بود. این وجه دیگر همان تصویر است. در تهران طی چند ماه توسط یکی دو میلیون نفر در این محل بازدید شد. در تهران طی چند ماه توسط یکی دو میلیون نفر در این محل بازدید شد. در تهران طی چند ماه توسط یکی دو میلیون نفر در این محل بازدید شد. این رقمی بالاتر از پرفروشترین نمایشگاه در غرب است. این رقمی بالاتر از پرفروشترین نمایشگاه در غرب است. و این موضوع بحث بزرگیست در مورد اینکه این لوح چه معنایی میدهد ، معنی لوح کورش چیست ، و این موضوع بحث بزرگیست در مورد اینکه این لوح چه معنایی میدهد ، معنی لوح کورش چیست ، مهمتر از همه، کوروش به عنوان سخنگو در این لوح - بعنوان یک قهرمان ومدافع وطن باهویت ایرانیست، که تحمل و بردباری همه ادیان دارد. مهمتر از همه، کوروش به عنوان سخنگو در این لوح - بعنوان یک قهرمان ومدافع وطن باهویت ایرانیست، که تحمل و بردباری همه ادیان دارد. مهمتر از همه، کوروش به عنوان سخنگو در این لوح - بعنوان یک قهرمان ومدافع وطن باهویت ایرانیست، که تحمل و بردباری همه ادیان دارد. مهمتر از همه، کوروش به عنوان سخنگو در این لوح - بعنوان یک قهرمان ومدافع وطن باهویت ایرانیست، که تحمل و بردباری همه ادیان دارد. مهمتر از همه، کوروش به عنوان سخنگو در این لوح - بعنوان یک قهرمان ومدافع وطن باهویت ایرانیست، که تحمل و بردباری همه ادیان دارد. و در ایران حاضر، زرتشتیان و مسیحیان منطقه در مجلس شورای اسلامی جایی تضمین شده دارند، و این چیزی بسیار پر افتخاریست. زرتشتیان و مسیحیان منطقه در مجلس شورای اسلامی جایی تضمین شده دارند، و این چیزی بسیار پر افتخاریست.
To see this object in Tehran, thousands of Jews living in Iran came to Tehran to see it. It became a great emblem, a great subject of debate about what Iran is at home and abroad. Is Iran still to be the defender of the oppressed? Will Iran set free the people that the tyrants have enslaved and expropriated? This is heady national rhetoric, and it was all put together in a great pageant launching the return. Here you see this out-sized Cyrus cylinder on the stage with great figures from Iranian history gathering to take their place in the heritage of Iran. It was a narrative presented by the president himself.
برای دیدن این شئ در تهران (لوح کوروش)، هزار یهودی که در ایران زندگی می کنند برای دیدن آن به تهران آمدند. هزار یهودی که در ایران زندگی می کنند برای دیدن آن به تهران آمدند. این یک مظهر بزرگ شد، موضوع بحثی در مورد اینکه ایران در خانه و خارج از کشور چه جایگاهی دارد؟ این یک مظهر بزرگ شد، موضوع بحثی در مورد اینکه ایران در خانه و خارج از کشور چه جایگاهی دارد؟ این یک مظهر بزرگ شد، موضوع بحثی در مورد اینکه ایران در خانه و خارج از کشور چه جایگاهی دارد؟ آیا ایران هنوز مدافع مظلومان است؟ ایا ایران مردمی را که ظالمان به بردگی کشانده و امواشان را مصادره کرده اند آزاد میکند؟ ایا ایران مردمی را که ظالمان به بردگی کشانده و امواشان را مصادره کرده اند آزاد میکند؟ این شعارهای تند ملی است، قراردادن همه اینها با هم یک نمایش بزرگ برای بازگشت ( به بزرگی) است. قراردادن همه اینها با هم یک نمایش بزرگ برای بازگشت ( به بزرگی) است. قراردادن همه اینها با هم یک نمایش بزرگ برای بازگشت ( به بزرگی) است. در اینجا شما یک لوح بزرگ شده کورش برروی صحنه بهمراه چهره های بزرگی از تاریخ ایران که کنار یکدیگر جمع شدند تا جایگاه میراث تاریخی خود را جشن بگیرند میبنید. در اینجا شما یک لوح بزرگ شده کورش برروی صحنه بهمراه چهره های بزرگی از تاریخ ایران که کنار یکدیگر جمع شدند تا جایگاه میراث تاریخی خود را جشن بگیرند میبنید. در اینجا شما یک لوح بزرگ شده کورش برروی صحنه بهمراه چهره های بزرگی از تاریخ ایران که کنار یکدیگر جمع شدند تا جایگاه میراث تاریخی خود را جشن بگیرند میبنید. در اینجا شما یک لوح بزرگ شده کورش برروی صحنه بهمراه چهره های بزرگی از تاریخ ایران که کنار یکدیگر جمع شدند تا جایگاه میراث تاریخی خود را جشن بگیرند میبنید. این روایت توسط خود رئیس جمهور ارائه شد. این روایت توسط خود رئیس جمهور ارائه شد.
And for me, to take this object to Iran, to be allowed to take this object to Iran was to be allowed to be part of an extraordinary debate led at the highest levels about what Iran is, what different Irans there are and how the different histories of Iran might shape the world today. It's a debate that's still continuing, and it will continue to rumble, because this object is one of the great declarations of a human aspiration. It stands with the American constitution. It certainly says far more about real freedoms than Magna Carta. It is a document that can mean so many things, for Iran and for the region.
و برای من، بردن این شئ به ایران، داشتن اجازه برای بردن آن به ایران، و برای من، بردن این شئ به ایران، داشتن اجازه برای بردن آن به ایران، و برای من، بردن این شئ به ایران، داشتن اجازه برای بردن آن به ایران، بمنزله اجازه شرکت در یک مناظره بزرگ بود درباره اینکه ایران چه کشوریست؟ چقدر متنوع است؟ بمنزله اجازه شرکت در یک مناظره بزرگ بود درباره اینکه ایران چه کشوریست؟ چقدر متنوع است؟ بمنزله اجازه شرکت در یک مناظره بزرگ بود درباره اینکه ایران چه کشوریست؟ چقدر متنوع است؟ بمنزله اجازه شرکت در یک مناظره بزرگ بود درباره اینکه ایران چه کشوریست؟ چقدر متنوع است؟ بمنزله اجازه شرکت در یک مناظره بزرگ بود درباره اینکه ایران چه کشوریست؟ چقدر متنوع است؟ و چگونه تاریخ مختلف ایران میتواند الگویی برای جهان امروز باشد؟ و چگونه تاریخ مختلف ایران میتواند الگویی برای جهان امروز باشد؟ این بحثی است که هنوز هم ادامه دارد، و این ادامه خواهد یافت تا سرو صدا به پا کند ، این بحثی است که هنوز هم ادامه دارد، و این ادامه خواهد یافت تا سرو صدا به پا کند ، زیرا این شئ یکی از بزرگترین اعلامیه های آرمان انسانیست. زیرا این شئ یکی از بزرگترین اعلامیه های آرمان انسانیست. زیرا این شئ یکی از بزرگترین اعلامیه های آرمان انسانیست. این با قانون اساسی آمریکا هم راستاست. و بطور قطع این، به مراتب بیشتر از ماگنا کارتا در مورد آزادی های واقعی حرف برای گفتن دارد.. و بطور قطع این، به مراتب بیشتر از ماگنا کارتا در مورد آزادی های واقعی حرف برای گفتن دارد.. این مدرکیست که چیزهای زیادی را برای ایران و برای منطقه میگوید. این مدرکیست که چیزهای زیادی را برای ایران و برای منطقه میگوید.
A replica of this is at the United Nations. In New York this autumn, it will be present when the great debates about the future of the Middle East take place. And I want to finish by asking you what the next story will be in which this object figures. It will appear, certainly, in many more Middle Eastern stories. And what story of the Middle East, what story of the world, do you want to see reflecting what is said, what is expressed in this cylinder? The right of peoples to live together in the same state, worshiping differently, freely -- a Middle East, a world, in which religion is not the subject of division or of debate.
نمونه ای از این است که در سازمان ملل متحد است. نمونه ای از این است که در سازمان ملل متحد است. در پائیز امسال در نیویورک لوح به نمایش گذارده خواهد شد که بحث های زیادی در مورد خاورمیانه صورت خواهد پذیرفت. در پائیز امسال در نیویورک لوح به نمایش گذارده خواهد شد که بحث های زیادی در مورد خاورمیانه صورت خواهد پذیرفت. در پائیز امسال در نیویورک لوح به نمایش گذارده خواهد شد که بحث های زیادی در مورد خاورمیانه صورت خواهد پذیرفت. می خواهم با این پرشس از شما ( بحثم را) تمام کنم که داستان بعدی که این جسم رقم می زند چیست. می خواهم با این پرشس از شما ( بحثم را) تمام کنم که داستان بعدی که این جسم رقم می زند چیست. می خواهم با این پرشس از شما ( بحثم را) تمام کنم که داستان بعدی که این جسم ارقام می زند چیست. قطعا، این با داستان های زیاد دیگری از خاورمیانه ظاهر خواهد شد. قطعا، این با داستان های زیاد دیگری از خاورمیانه ظاهر خواهد شد. وچه داستانی از خاورمیانه، یا چه داستانی ازجهان را مایلید ببینید که در این لوح منعکس نشده است. وچه داستانی از خاورمیانه، یا چه داستانی ازجهان را مایلید ببینید که در این لوح منعکس نشده است. وچه داستانی از خاورمیانه، یا چه داستانی ازجهان را مایلید ببینید که در این لوح منعکس نشده است. وچه داستانی از خاورمیانه، یا چه داستانی ازجهان را مایلید ببینید که در این لوح منعکس نشده است. وچه داستانی از خاورمیانه، یا چه داستانی ازجهان را مایلید ببینید که در این لوح منعکس نشده است. حق مردم برای زندگی در یک دولت یکسان ، با ادیان متفاوت و آزادانه است-- حق مردم برای زندگی در یک دولت یکسان ، با ادیان متفاوت و آزادانه است-- حق مردم برای زندگی در یک دولت یکسان ، با ادیان متفاوت و آزادانه است-- و یک خاورمیانه، و یک جهان، که در آن ادیان موضوع جدایی و یا بحث نیستند. و یک خاورمیانه، و یک جهان، که در آن ادیان موضوع جدایی و یا بحث نیستند. و یک خاورمیانه، و یک جهان، که در آن ادیان موضوع جدایی و یا بحث نیستند.
In the world of the Middle East at the moment, the debates are, as you know, shrill. But I think it's possible that the most powerful and the wisest voice of all of them may well be the voice of this mute thing, the Cyrus cylinder.
در دنیای خاورمیانه در این لحظه، همانطور که میدانید این بحث روشن و پر سروصداست. در دنیای خاورمیانه در این لحظه، همانطور که میدانید این بحث روشن و پر سروصداست. اما فکر میکنم که ممکن است که قوی ترین و خردمندترین صدا شاید صدای این شي ثامت باشد . اما فکر میکنم که ممکن است که قوی ترین و خردمندترین صدا شاید صدای این شي ثامت باشد . اما فکر میکنم که ممکن است که قوی ترین و خردمندترین صدا شاید صدای این شي ثامت باشد . اما فکر میکنم که ممکن است که قوی ترین و خردمندترین صدا شاید صدای این شي ثامت باشد . لوح کورش.
Thank you.
سپاسگزارم
(Applause)
( تشویق تماشاگران)