I want to tell you about the future of money. Let's start with a story about this culture that lived in Micronesia in the early 1900s, called the Yap. Now, I want to tell you about the Yap because their form of money is really interesting. They use these limestone discs called Rai stones. Now, the Yap don't actually move these Rai stones around or exchange them the way we do with our coins, because Rai stones can get to be pretty massive. The largest is about four tons and 12 feet across. So the Yap just keep track of who owns part of what stone.
میخواهم برایتان از آینده پول بگویم. و بگذارید تا با داستانی از جامعهای شروع کنیم که در جزایر میکرونزیا در اوائل ۱۹۰۰ زندگی میکردند و «یَپ» نام داشتند. میخواهم برایتان از یَپ بگویم چون شکل پولشان واقعا جالب بود. از قرصهایی از سنگ آهک استفاده میکردند که «سنگ رای» نامیده میشد. یَپها واقعا سنگهای رای را جابجا نمیکردند یا به شکلی که ما از سکه استفاده میکنیم مبادله نمیکردند، چون سنگهای رای واقعا سنگین بودند. بزرگترینشان چهار تن وزن داشت وقطرش ۳/۵ متر بود. پس یَپ ها فقط ثبت میکردند که چه کسی مالک چه قسمتی از کدام سنگ است.
There's a story about these sailors that were transporting a stone across the ocean when they ran into some trouble and the stone actually fell in. The sailors got back to the main island and they told everyone what had happened. And everyone decided that, actually, yes, the sailors had the stone and -- why not? -- it still counted. Even though it was at the bottom of the ocean, it was still part of the Yap economy.
داستانی در مورد دریانوردانی وجود دارد که یکی از این سنگها را از اقیانوس میگذراندند و با مشکلی مواجه شدند و سنگ در دریا افتاد. دریانوردان به جزیره اصلی برگشتند و به همه گفتند چه اتفاقی افتاده. و همه تصمیم گرفتند که، کاملا درسته، دریانوردها مالک سنگ بودند -- و چرانه؟ -- هنوز هم هستند. حتی حالا اگر در کف اقیانوس باشد، و هنوز بخشی از اقتصاد یَپ است.
You might think that this was just a small culture a hundred years ago. But things like this happen in the Western world as well, and the Yap actually still use a form of these stones.
ممکن است فکر کنید که این تنها یک گروه کوچک بوده است صدها سال پیش. اما اتفاقاتی مثل این در دنیای غرب هم میافتد، و یَپها هنوز واقعا از شکلی از این سنگها استفاده میکند.
In 1932, the Bank of France asked the United States to convert their holdings from dollars into gold. But it was too inconvenient to think about actually shipping all of that gold over to Europe. So instead, someone went to where that gold was being stored and they just labeled it as belonging to France now. And everyone agreed that France owned the gold. It's just like those Rai stones.
در ۱۹۳۲، بانک فرانسه از ایالات متحده خواست تا داراییهایشان را از دلار به طلا تبدیل کنند. اما حتی فکر حمل این طلاها به اروپا هم خیلی سخت بود. پس بجایش، کسی به جایی که طلاها نگهداری میشد رفت و فقط برچسبی گذاشتند که این طلاها متعلق به فرانسه است. و همه قبول کردند که طلا مال فرانسه است. درست مثل سنگهای رای.
The point I want to make with these two examples is that there's nothing inherently valuable about a dollar or a stone or a coin. The only reason these things have any value is because we've all decided they should. And because we've decided that, they do. Money is about the exchanges and the transactions that we have with each other. Money isn't anything objective. It's about a collective story that we tell each other about value. A collective fiction. And that's a really powerful concept.
نکتهای که میخواهم با این دو مثال عنوان کنم این است که، ذاتا چیزی مانند دلار یا سنگ یا سکه ارزشمند نیست. تنها دلیلی که این چیزها ارزشی دارند این است که ما همگی این تصمیم را گرفتهایم. و چون ما این تصمیم را گرفتهایم، آنها ارشمندند. پول یعنی تبادل ومعاملهای که ما با هم داریم. پول چیزی واقعی نیست. یک داستان مشترک است که ما از ارزشش به هم میگوییم. یک افسانه عمومی. و این واقعا موضوعی قدرتمند است.
In the past two decades, we've begun to use digital money. So I get paid via direct deposit, I pay my rent via bank transfer, I pay my taxes online. And every month, a small amount of money is deducted from my paycheck and invested in mutual funds in my retirement account. All of these interactions are literally just changing 1's and 0's on computers. There's not even anything physical, like a stone or a coin. Digital money makes it so that I can pay someone around the world in seconds.
در دو دهه اخیر، ما شروع به استفاده از پول دیجیتال کردهایم. پس پول من مستقیما واریز میشود، اجارهام را با حواله بانکی میپردازم. مالیاتم را اینترنتی پرداخت میکنم. و هر ماه، مقدار کمی پول از حقوقم کم میشود و در صندوق سرمایه گذاری مشترک حساب بازنشستگی سرمایه گذاری میشود. تمامی این کارها واقعا تغییر یکها و صفرها در رایانه است. حتی چیزی ملموس مانند سنگ یا سکه هم نیست. پول دیجیتال کاری میکند که میتوانم پول کسی را آن طرف دنیا ظرف چند ثانیه بدهم.
Now when this works, it's because there are large institutions underwriting every 1 or 0 that changes on a computer. And when it doesn't, it's often the fault of those large institutions. Or at least, it's up to them to fix the problem. And a lot of times, they don't. There's a lot of friction in the system. How long did it take the US credit card companies to implement chip and pin? Half my credit cards still don't work in Europe. That's friction. Transferring money across borders and across currencies is really expensive: friction. An entrepreneur in India can set up an online business in minutes, but it's hard for her to get loans and to get paid: friction. Our access to digital money and our ability to freely transact is being held captive by these gatekeepers. And there's a lot of impediments in the system slowing things down.
دلیل کار کردنش، این است که سازمانهایی بزرگ تعهد هر صفر و یکی را بر عهده دارند که روی یک رایانه تغییر میکند. و وقتی اینطور نمیشود، مشکل آن سازمانهای بزرگ است. یا حداقل، وظیفه آنهاست تا حلش کنند. و درخیلی موارد این کار را نمیکنند. این ساختار اصطکاک زیادی دارد. چقدر طول کشید تا شرکتهای کارت اعتباری امریکایی استفاده از شماره رمز و تراشه را عملی کردند؟ نصف کارتهای اعتباری من، هنوز در اروپا کار نمیکند. این اصطکاک است. انتقال پول بین کشورها و تبدیل ارزها واقعا پر هزینه است: اصطکاک. یک کارآفرین در هند میتواند یک تجارت آنلاین را ظرف چند دقیقه راه بیاندازد، اما وام گرفتن و دریافت پول برایش سخت است: اصطکاک. دسترسی ما به پول دیجیتال و توان ما در معاملات آزاد توسط این نگهبانان محدود شده است. موانعی زیادی در این ساختار برای کند کردن مسائل وجود دارد.
That's because digital money isn't really mine, it's entries in databases that belong to my bank, my credit card company or my investment firm. And these companies have the right to say "no." If I'm a PayPal merchant and PayPal wrongly flags me for fraud, that's it. My account gets frozen, and I can't get paid.
ودلیلش این است که پول دیجیتال واقعا مال من نیست، ثبت آن در بانکهای اطلاعتی که مال بانک من است انجام میشود، در شرکت کارت اعتباری من یا شرکت سرمایه گزاری من. و این شرکتها میتوانند بگویند «نه». اگر من یک تاجر در «پی پل» باشم و پی پل اشتباها من را متهم به تقلب کند، همین اتفاق میافتد. حسابم مسدود میشود، و پولم را نمیگیرم.
These institutions are standing in the way of innovation. How many of you use Facebook photos, Google Photos, Instagram? My photos are everywhere. They are on my phone, they're on my laptop, they're on my old phone, they're in Dropbox. They're on all these different websites and services. And most of these services don't work together. They don't inter-operate. And as a result, my photo library is a mess.
این سازمانها جلو نوآوری را میگیرند. چندتای شما از ابزار فیسبوک فوتو، گوگل فوتو، یا اینستاگرام استفاده میکنید؟ عکسهای من همهجا هستند. داخل گوشی من، در لپ تاپ من، در گوشی قدیمی من، در دراپ باکس. در تمام این وبسایتها و خدمات مختلفشان هستند. و بیشتر این خدمات با هم کار نمیکنند. به هم متصل نمیشوند. و در نتیجه، بایگانی عکسهایم بهم ریخته است.
The same thing happens when institutions control the money supply. A lot of these services don't inter-operate, and as a result, this blocks what we can do with payment. And it makes transaction costs go up. So far, we've been through two phases of money. In an analog world, we had to deal with these physical objects, and money moved at a certain speed -- the speed of humans. In a digital world, money can reach much farther and is much faster, but we're at the mercy of these gatekeeper institutions. Money only moves at the speed of banks.
همین اتفاق وقتی میافتد که این سازمانها تامین پول را هم مدیریت میکنند. بسیاری از این خدمات با هم کار نمیکنند، و درنتیجه، مانع توانایی ما در پرداخت میشود. و هزینه تعاملات مالی را بالا میبرد. تا کنون، ما دو مرحله از پول را تجربه کردهایم. در دنیای آنالوگ، باید با این اشیاء تعامل کنیم، و پول با سرعتی محدود، -- سرعت آدمی جابجا میشود. در دنیای دیجیتال، بسیار دورتر و سریعتر حرکت میکند، اما ما هنوز محتاج این سازمانها، این دروازهبانان هستیم. پول تنها با سرعت بانکها جابجا میشود.
We're about to enter a new phase of money. The future of money is programmable. When we combine software and currency, money becomes more than just a static unit of value, and we don't have to rely on institutions for security. In a programmable world, we remove humans and institutions from the loop. And when this happens, we won't even feel like we're transacting anymore. Money will be directed by software, and it will just safely and securely flow.
ما در شروع مرحله جدیدی از پول هستیم. آینده پول قابل برنامه ریزی بودن است. وقتی که نرم افزار و پول را ترکیب کنیم، پول چیزی بیشتر از تنها ارزشی ثابت میشود، و دیگر نیازی به این سازمانها برای تامین امنیت نداریم. در دنیایی قابل برنامهریزی، ما انسانها و سازمانها را از این حلقه خارج میکنیم. و وقتی این اتفاق بیافتد، دیگر حس اینکه در حال معامله هستیم را نمیکنیم. پول از طریق نرمافزار هدایت میشود، و بصورتی امن و مطمئن هدایت میشود.
Cryptocurrencies are the first step of this evolution. Cryptocurrencies are digital money that isn't run by any government or bank. It's money designed to work in a world without intermediaries. Bitcoin is the most ubiquitous cryptocurrency, but there are hundreds of them. There's Ethereum, Litecoin, Stellar, Dogecoin, and those are just a few of the more popular ones. And these things are real money. The sushi restaurant down my street takes Bitcoin. I have an app on my phone that I can use to buy sashimi. But it's not just for small transactions. In March, there was a transaction that moved around 100,000 bitcoins. That's the equivalent of 40 million US dollars.
پول رمزنگاری شده، اولین قدم در مسیر این تکامل است. پول رمزنگاری شده، پولی دیجیتال است که توسط هیچ دولت یا بانکی هدایت نمیشود. پولی است که طراحی شده تا جهانی بدون واسطهها کار کند. بیت کوین فراگیرترین پول رمزنگاری شده است. اما اکنون صدها از این نوع وجود دارند. اثریوم،لایت کوین، استیلار، دوجکوین، و اینها تنها تعدادی از معروفها هستند. و اینها همه واقعا پول هستند. رستوران سوشی پایین خیابان من بیت کوین قبول میکند. من برنامهای روی گوشیام دارم که برای خرید ساشیمی از آن استفاده میکنم. اما اینها فقط برای معاملات کوچک نیست. در ماه مارس، معاملهای انجام شد که ۱۰۰٬۰۰۰ بیت کوین را جابجا کرد. که معادل ۴۰ میلیون دلار آمریکا میشود.
Cryptocurrencies are based on a special field of mathematics called cryptography. Cryptography is the study of how to secure communication, and it's about two really important things: masking information so it can be hidden in plain sight, and verifying a piece of information's source. Cryptography underpins so many of the systems around us. And it's so powerful that at times the US government has actually classified it as a weapon.
پولهای رمزنگاری شده بر پایه رشته خاصی از ریاضیات پایه گزاری شدهاند که رمزنگاری نامیده میشوند. رمزنگاری بررسی این است که چگونه یک ارتباط را ایمن کنیم، که در مورد دو چیز خیلی مهم است: پوشش اطلاعات بگونهای که از دید عادی مخفی باشد، و تایید مبدا هر بسته از اطلاعات. رمزنگاری پایه بسیاری از ساختارهای اطراف ماست، و آنقدر قدرتمند است که زمانی دولت آمریکا آن را به عنوان سلاح ارزیابی کرده بود.
During World War II, breaking cryptosystems like Enigma was critical to decoding enemy transmissions and turning the tide of the war. Today, anyone with a modern web browser is running a pretty sophisticated cryptosystem. It's what we use to secure our interactions on the Internet. It's what makes it safe for us to type our passwords in and to send financial information to websites. So what the banks used to give us -- trustworthy digital money transfer -- we can now get with a clever application of cryptography. And this means that we don't have to rely on the banks anymore to secure our transactions. We can do it ourselves.
در طول جنگ دوم جهانی، شکستن رمز تجهیزاتی مثل انیگما برای شناسایی ارتباطات دشمن و تغییر مسیر جنگ حیاتی بود. امروزه، هرکسی با یک مرورگر جدید اینترنت از یک سیستم پیشرفته رمزنگاری استفاده میکند. و این چیزی است که برای امن کردن کارهایمان در اینترنت استفاده میکنیم. و به این خاطر است که تایپ کردن رمزهای ورود ما و ارسال اطلاعات مالی در وب سایتها امن میشود. پس کاری که بانکها معمولا برایمان انجام میدادند -- انتقال امن پول دیجیتال -- حالا با یک نرمافزار رمزنگاری هوشمند انجام میشود. و این بدان معنی است که دیگر نیازی به بانکها نداریم تا معاملاتمان امن باشند. میتوانیم خودمان انجام دهیم.
Bitcoin is based on the very same idea that the Yap used, this collective global knowledge of transfers. In Bitcoin, I spend by transferring Bitcoin, and I get paid when someone transfers Bitcoin to me.
بیت کوین بر پایه همان نظریهای که از«یَپ» استفاده میکردیم است، این آگاهی جهانی و عمومی انتقال پول. در بیت کوین، من با انتقال بیت کوین به دیگران خرج میکنم، و با انتقال بیت کوین به من، پول در میآورم.
Imagine that we had this magic paper. So the way that this paper works is I can give you a sheet of it and if you write something on it, it will magically appear on my piece as well. Let's say we just give everyone this paper and everyone writes down the transfers that they're doing in the Bitcoin system. All of these transfers get copied around to everyone else's pieces of paper. And I can look at mine and I'll have a list of all of the transfers that are happening in the entire Bitcoin economy. This is actually what's happening with the Bitcoin blockchain, which is a list of all of the transactions in Bitcoin. Except, it's not done through paper. It's done through computer code, running on thousands of networked computers around the world. All of these computers are collectively confirming who owns what Bitcoin. So the Bitcoin blockchain is core to how Bitcoin works.
تصور کنید که ما یک کاغذ جادویی داریم. پس کاری که با این کاغذ میکنیم این است که یک برگ از آن را به شما میدهم و اگر چیزی رویش بنویسید، یکباره روی کاغذ من هم نوشته میشود. حالا فرض کنید که از این کاغذ به همه بدهیم و همه حوالههایی که در ساختار بیت کوین انجام میدهند را رویش بنویسند. همه این حوالهها همه جا روی کاغذهای دیگران کپی میشوند. و من به مال خودم نگاه میکنم و صورتی از همه حوالههایی که انجام میشود دارم در کل اقتصاد بیت کوین. این همان چیزی است که درقالبهای زنجیرهای بیت کوین اتفاق میافتد، که صورتی از کلیه معاملاتی است که در بیت کوین اتفاق میافتد. بجز اینکه، کاغذی نیست. از طریق کدهای رایانهای انجام میشود، که روی هزاران رایانه شبکه شده در سراسر جهان اجرا میشوند. همه این رایانهها جمعا اینکه چه کسی صاحب چه بیت کوینی است را مشخص میکنند. پس قالبهای زنجیرهای هسته کارکرد بیت کوین هستند.
But where do bitcoins actually come from? Well, the code is designed to create new Bitcoin according to a schedule. And the way that it works is that to get those Bitcoin, I have to solve a puzzle -- a random cryptographic puzzle. Imagine that we had 15 dice, and we were throwing these dice over and over again. Whenever the dice come up all sixes, we say that we win. This is very close to what these computers are all actually doing. They're trying over and over again to land on the right number. And when they do, we say that they've solved the puzzle.
اما واقعا بیت کوینها از کجا ایجاد میشوند؟ خوب، برنامه طوری طراحی شده تا بیت کوین های جدید تولید کند بر مبنای یک زمانبندی. و اینطوری کار میکند که برای ایجاد این بیت کوینها، باید یک معما حل کنیم -- یک معمای رمزنگاری شده تصادفی. فرض کنید که ۱۵ تاس دارید، اگر این تاسها را مداوما بریزیم، اگر همهشان شش آمد، برنده شدهایم. این به کاری که این رایانهها انجام میدهند خیلی شبیه است. آنها مداوما در تلاشند تا عددهای صحیحی را ایجاد کنند. و وقتی این کار انجام شد، معما حل شده.
The computer that solves the puzzle publishes its solution to the rest of the network and collects its reward: new bitcoins. And in the act of solving this puzzle, these computers are actually helping to secure the Bitcoin blockchain and add to the list of transactions.
و رایانهای که معما را حل کرده راه حل را برای بقیه رایانهها ارسال میکند و جایزهاش را میگیرد: بیت کوینهای جدید. و در زمان حل این معما، این رایانهها در حال کمک به امن تر کردن قالبهای بیت کوین هستند و اضافه کردن به صورت معاملات.
There are actually people all over the world running this software, and we call them Bitcoin miners. Anyone can become a Bitcoin miner. You can go download the software right now and run it in your computer and try to collect some bitcoins. I can't say that I would recommend it, because right now, the puzzle is so hard and the network is so powerful, that if I tried to mine Bitcoin on my laptop, I probably wouldn't see any for about two million years. The miners, professional miners, use this special hardware that's designed to solve the puzzle really fast. Now, the Bitcoin network and all of this special hardware, there are estimates that the amount of energy it uses is equivalent to that of a small country. So, the first set of cryptocurrencies are a little bit slow and a little bit cumbersome. But the next generation is going to be so much better and so much faster.
در واقع آدمهایی در سراسر جهان این نرمافزار را اجرا میکنند، که به آنها جستجوگران بیت کوین میگوییم. هرکسی میتواند یک جستجوگر بیت کوین شود. همین الان میتوانید بروید و نرمافزارش را از اینترنت بردارید و روی رایانهتان اجرا کنید تا تعدادی بیت کوین بدست اورید. اما خیلی آن را توصیه نمیکنم، چون الان دیگر، معما خیلی سخت و شبکه بسیار قدرتمند شده، و اگر بخواهم روی رایانهام بیت کوینی بدست آورم، احتمالا تا دو میلیون سال دیگر آن را نخواهم دید. جستجوگران، جستجوگران حرفهای، از سخت افزارهای خاصی استفاده میکنند که برای حل خیلی سریع این معما طراحی شده. در حل حاضر، برای شبکه بیت کوین و تمامی این سخت افزلرهای خاص، تخمین زده شده که مقدار انرژی که استفاده میکنند معادل یک کشور کوچک است. اولین مجموعه از پولهای رمزنگاری شده کمی کند و سنگین بودهاند. اما نسل بعدی بسیار بهتر و سریعتر خواهند بود.
Cryptocurrencies are the first step to a world with a global programmable money. And in a world with programmable money, I can pay anyone else securely without having to sign up or ask permission, or do a conversion or worry about my money getting stuck. And I can send money around the world. This is a really amazing thing. It's the idea of permission-less innovation. The Internet caused an explosion of innovation, because it was built upon an open architecture. And just like the Internet changed the way we communicate, programmable money is going to change the way we pay, allocate and decide on value.
پولهای رمزنگاری شده اولین قدم به دنیای پولهای قابل برنامهریزی هستند. و در جهان پولهای قابل برنامهریزی، میتوانم با امنیت به هرکسی پول پرداخت کنم بدون نیاز به ثبت نام یا درخواست مجوز، یا تبدیل یا نگرانی از گیر کردن پول. و میتوانم به همه جای دنیا پول بفرستم. این واقعا عالی است. این یک نوآوری بدون نیاز به اجازه است. اینترنت باعث انفجاری در نوآوریها شد، چون برمبنای یک ساختار باز ایجاد گردید. و درست همانطور که اینترنت ارتباطات را تغییر داد، پولهای قابل برنامه ریزی روشهای پرداخت ، نگهداری و ارزش گذاری ما را تغییر خواهند داد.
So what kind of world does programmable money create? Imagine a world where I can rent out my healthcare data to a pharmaceutical company. They can run large-scale data analysis and provide me with a cryptographic proof that shows they're only using my data in a way that we agreed. And they can pay me for what they find out. Instead of signing up for streaming services and getting a cable bill, what if my television analyzed my watching habits and recommended well-priced content that fit within my budget that I would enjoy? Imagine an Internet without ads, because instead of paying with our attention when we view content, we just pay.
پولهای قابل برنامه ریزی، چه جهانی ایجاد خواهند کرد؟ دنیایی را تصور کن که میتوانم اطلاعات سلامتیام را به یک شرکت دارویی اجاره دهم. آنها میتوانند تحلیلهای بزرگ اطلاعتی انجام دهند و برای من یک دلیل رمزنگاری شده بیاورند که آنها تنها از اطلاعات من برای کاری که توافق کردهایم استفاده کردهاند. و میتوانند پول من را از این اکتشاف پرداخت کنند. بجای ثبت نام برای خدمات پخش آنلاین و پرداخت هزینههای تلویزیون کابلی، نظرتان چیست اگر تلویزیون من عادتهای تماشای برنامه هایم را بررسی کند و برنامهای را که با توجه به بودجه من قیمت مناسبی دارد را پیشنهاد بدهد که آن را دوست هم دارم؟ اینترنتی را تصور کنید که تبلیغات ندارد، چون بجای پرداخت برای جلب توجه تصویری ما، ما خودمان پرداخت میکنیم.
Interestingly, things like micro-payments are actually going to change the way security works in our world, because once we're better able to allocate value, people will use their money and their energies for more constructive things. If it cost a fraction of a cent to send an email, would we still have spam?
جالب است که، چیزهایی مانند ریز-پرداختها واقعا دارند راهکارهای امنیتی دنیای ما را تغییر میدهند، چون وقتی که بهتر بتوانیم ارزشها را جا بیاندازیم، مردم پول و انرژی خود را برای کارهای سازنده تری استفاده خواهند کرد. اگر هزینه اش کسری از سنت باشد تا ایمیلی بفرستیم، آیا همچنان هرزنامه خواهیم داشت؟
We're not at this world yet, but it's coming. Right now, it's like we're in a world that is seeing the first automobile. The first cryptocurrency, like the first car, is slow and hard to understand and hard to use. Digital money, like the horse and carriage, works pretty well, and the whole world economy is built on it. If you were the first person on your block to get a car with an internal combustion engine, your neighbors would probably think you were crazy: "Why would you want this large, clunky machine that breaks down all the time, that lights on fire, and is still slower than a horse?" But we all know how that story turns out.
ما هنوز در این دنیا نیستیم، اما دارد میآید. هماکنون، انگار در دنیایی هستیم که اولین خودرو پدیدار شده. اولین پول رمزنگاری شده، مثل اولین خودرو است، کند است و فهمیدنش سخت و استفادهاش راحت نیست. پول دیجیتال، مثل اسب و کالسکه است، خیلی خوب کار می کند، و تمامی اقتصاد جهان رویش ساخته شده. اگر اولین کسی در محلهتان باشی که خودرو با موتور درون سوز خریدهای، همسایههایت فکر میکنند دیوانهای: « این این ماشین بزرگ، سنگین که دائما خراب میشود و آتش میگیرد، و هنوز هم از اسب کندتر است، به چه دردت میخورد؟» اما همه ما نتیجه این داستان را میدانیم.
We're entering a new era of programmable money. And it's very exciting, but it's also a little bit scary. Cryptocurrencies can be used for illegal transactions, just like cash is used for crime in the world today. When all of our transactions are online, what does that mean for surveillance -- who can see what we do? Who's advantaged in this new world and who isn't? Will I have to start to pay for things that I didn't have to pay for before? Will we all become slaves to algorithms and utility functions?
ما وارد جهان جدید پولهای قابل برنامه ریزی میشویم. که بسیار هیجان انگیز و حتی کمی ترسناک است. پولهای رمزنگاری شده را میتوان برای معاملات غیر قانونی استفاده کرد، درست مثل پول نقدی که برای جرایم در دنیای امروز استفاده می شود. وقتی که همه معاملات ما آنلاین باشد، چه معنایی از دید نظارتی دارد -- چه کسی میبیند که ما چه میکنیم؟ این دنیای جدید برای چه کسی مزیت دارد و برای چه کسی ندارد؟ آیا باید پول چیزهایی را بدهم که قبلا نمیدادم؟ آیا همه ما بردههای آلگوریتمها و توابع ریاضی میشویم؟
All new technology comes with trade-offs. The Internet brought us a lot of ways to waste time. But it also greatly increased productivity. Mobile phones are annoying because they make me feel like I have to stay connected to work all the time. But they also help me stay connected to friends and family. The new sharing economy is going to eliminate some jobs. But it's also going to create new, flexible forms of employment. With programmable money, we decouple the need for large, trusted institutions from the architecture of the network. And this pushes innovation in money out to the edges, where it belongs. Programmable money democratizes money. And because of this, things are going to change and unfold in ways that we can't even predict.
تمامی فناوریهای جدید همراه با مصالحه است. اینترنت راههای اتلاف وقت زیادی ایجاد کرده. اما همچنین کارایی را به مقدار زیادی افزایش داده. تلفنهای همراه بسیار مزاحمند چون این احساس را به من میدهند که همیشه باید به کارم متصل باشم تمامی اوقات. اما در عین حال به من کمک میکند تا به دوستان و اقوامم متصل بمانم. اقتصاد اشتراکی جدید خواهی نخواهی بعضی از شغلها را از بین میبرد. اما همچنین اشکال جدیدی از اشتغال جدید و منعطف را خلق خواهد کرد. با پول قابل برنامه ریزی، ما نیاز به موسسات بزرگ و امین را از معماری شبکه حذف میکنیم. و این باعث ایجاد خلاقیت در پول به سوی مرزها میٰشود، جایی که به آن تعلق دارد. پول قابل برنامه ریزی باعث عمومی شدن پول میشود. و به این دلیل، اوضاع تغییر و پیشرفت میکند. بگونهای که هیچ وقت پیشبینی نمیکردیم.
Thank you.
متشکرم.
(Applause)
( تشویق حضار )