Natalie MacMaster: I'm going to just quickly start out with a little bit of music here. (Applause)
ناتالی مک مستر: قصد دارم خیلی سریع با کمی موسیقی شروع کنم ناتالی مک مستر: قصد دارم خیلی سریع با کمی موسیقی شروع کنم ناتالی مک مستر: قصد دارم خیلی سریع با کمی موسیقی شروع کنم
(Music)
( موسیقی)
(Applause)
( تشویق تماشاگران)
Thank you! (Applause)
سپاسگزارم! تشویق تماشاگران
I took my shoes off to dance, but maybe I'll get at that later. Anyways, I... where to start? Well, I'm really excited to talk a bit about my own upbringing in music and family and all of that, but I'm even more excited for you people to hear about Donnell's amazing family and maybe even a little bit about how we met, and all that sort of thing, but for those of you that may not be familiar with my upbringing, I'm from Cape Breton Island, Nova Scotia, eastern Canada, which is a very, very musical island, and its origins come from Scotland with the music and all the traditions, the dancing, the language, which unfortunately is dying out in Cape Breton. The traditional language is Gaelic, but a lot of the music came from the Gaelic language, and the dancing and the singing and everything, and my bloodline is Scottish through and through, but my mother and father are two very, very musical people.
کفشهایم را برای رقصیدن بیرون میآورم ولی شاید کمی بعد دوباره بپوشمشان ؟ به هر حال ... از کجا شروع کنم خوب ،من واقعا هیجان زده هستم تا کمی در مورد شیوه تعلیم و تربیتم در موسیقی و خانواده ام و همه این چیزها صحبت کنم خوب ،من واقعا هیجان زده هستم تا کمی در مورد شیوه تعلیم و تربیتم در موسیقی و خانواده ام و همه این چیزها صحبت کنم خوب ،من واقعا هیجان زده هستم تا کمی در مورد شیوه تعلیم و تربیتم در موسیقی و خانواده ام و همه این چیزها صحبت کنم خوب ،من واقعا هیجان زده هستم تا کمی در مورد شیوه تعلیم و تربیتم در موسیقی و خانواده ام و همه این چیزها صحبت کنم اما من بیشتر هیجان زده ام که مردم درباره خانواده فوق العاده دانل بشنوند اما من بیشتر هیجان زده ام که مردم درباره خانواده فوق العاده دانل بشنوند و حتی شاید یه کمی درباره اینکه ما چگونه همدیگر را ملاقات کردیم بشنوند و حتی شاید یه کمی درباره اینکه ما چگونه همدیگر را ملاقات کردیم بشنوند و همه این گونه چیزها اما برای برخی از شما که ممکنه خیلی با اینکه من چگونه بزرگ شدم آشنایی نداشته باشید اما برای برخی از شما که که ممکنه خیلی با اینکه من چگونه بزرگ شدم آشنایی نداشته باشید من از جزیره کیپ برتون نوا سکوشیا در شرق کانادا هستم من از جزیره کیپ برتون نوا سکوشیا در شرق کانادا هستم که یک جزیره بسیار بسیار اهل موسیقیست اصل مردم اسکاتلندی هستند و با موسیقی و همه سنتها، رقص ها وزبانی که متاسفانه در چزیره کپ بوتون در حال از بین رفتن است ( اسکاتلندی ) اصل مردم اسکاتلندی هستند و با موسیقی و همه سنتها، رقص ها وزبانی که متاسفانه در چزیره کپ بوتون در حال از بین رفتن است ( اسکاتلندی ) اصل مردم اسکاتلندی هستند و با موسیقی و همه سنتها، رقص ها وزبانی که متاسفانه در چزیره کپ بوتون در حال از بین رفتن است ( اسکاتلندی ) اصل مردم اسکاتلندی هستند و با موسیقی و همه سنتها، رقص ها وزبانی که متاسفانه در چزیره کپ بوتون در حال از بین رفتن است ( اسکاتلندی ) اصل مردم اسکاتلندی هستند و با موسیقی و همه سنتها، رقص ها وزبانی که متاسفانه در چزیره کپ بوتون در حال از بین رفتن است ( اسکاتلندی ) زبان سنتی مردم زبان بومی اسکاتلندیست(Gaelic) ، ولی مقدار زیادی از موسیقی از زبان بومی اسکاتلندی آمده زبان سنتی مردم زبان بومی اسکاتلندیست(Gaelic) ، ولی مقدار زیادی از موسیقی از زبان بومی اسکاتلندی آمده زبان سنتی مردم زبان بومی اسکاتلندیست(Gaelic) ، ولی مقدار زیادی از موسیقی از زبان بومی اسکاتلندی آمده و رقص و آواز و همه چیز و حتی نسبت خونی من هم سراسر از اسکاتلند است و رقص و آواز و همه چیز و حتی نسبت خونی من هم سراسر از اسکاتلند است و رقص و آواز و همه چیز و حتی نسبت خونی من هم سراسر از اسکاتلند است ولی پدر و مادر من هر دو بسیار افرادی اهل موسیقی هستند ولی پدر و مادر من هر دو بسیار افرادی اهل موسیقی هستند
My mom taught me to dance when I was five, and my dad taught me to play fiddle when I was nine. My uncle is a very well-known Cape Breton fiddler. His name's Buddy MacMaster, and just a wonderful guy, and we have a great tradition at home called square dancing, and we had parties, great parties at our house and the neighbors' houses, and you talk about kitchen cèilidhs. Well, cèilidh first of all is Gaelic for party, but kitchen party in Cape Breton is very common, and basically somebody drops into the house, and no matter what house you go to in Cape Breton, there's a fiddle there, guaranteed, and I'd say, well there's first of all more fiddlers per capita in Cape Breton than anywhere in the world, so ten chances to one, the fellow who walked in the door could play it, so you'd have someone come into the house, you'd invite them to play a tune, and lo and behold a little party would start up and somebody would dance, and somebody would sing, and all that sort of thing, so it was a wonderful, wonderful way to grow up, and that is where my beginnings in music come from: my surroundings, my family, just my bloodline in itself, and, oh, I've done lots of things with my music.
مادرم وقتی که پنج ساله بودم به من رقصیدن را یاد دارد و پدرم به من نواختن فیدل( نوعی ویلون) را وقتی نُه ساله بودم یاد داد مادرم وقتی که پنج ساله بودم به من رقصیدن را یاد دارد و پدرم به من نواختن فیدل( نوعی ویلون) را وقتی نُه ساله بودم یاد داد مادرم وقتی که پنج ساله بودم به من رقصیدن را یاد دارد و پدرم به من نواختن فیدل( نوعی ویلون) را وقتی نُه ساله بودم یاد داد عموی من در جزیره کپ بوتون برای نواختن فیدل بسیار مشهوره عموی من در جزیره کپ بوتون برای نواختن فیدل بسیار مشهوره اسمش بادی مک مستر و به راستی که یک مرد فوق العاده است اسمش بادی مک مستر و به راستی که یک مرد فوق العاده است ما یه سُنت عالی در خونه داریم که اونا رقص میدانی می نامیم ما یه سُنت عالی در خونه داریم که اونا رقص میدانی می نامیم و ما مهمانی هایی داشتیم، مهمانهای بزرگ در خونه ما و خونه همسایه هایمان و ما مهمانی هایی داشتیم، مهمانهای بزرگ در خونه ما و خونه همسایه هایمان و شما دربارهcèilidhs آشپزخانه اسکاتلند با موسیقی سنتی، رقص، و داستان سرایی حرف میزنید خوب cèilidhs به معنی مهمانی یا گرد هم آیی است امامهمانی آشپزخانه ای در کپ برتون خیلی معمول است، امامهمانی آشپزخانه ایدر کپ برتون خیلی معمول است، اساسا وقتی کسی وارد خونه ای میشه، مهم نیست که چه خونه ای در کپ برتون شما میروید ، اونجا یک فیدل هست اساسا وقتی کسی وارد خونه ای میشه، مهم نیست که چه خونه ای در کپ برتون شما میروید ، اونجا یک فیدل هست اساسا وقتی کسی وارد خونه ای میشه، مهم نیست که چه خونه ای در کپ برتون شما میروید ، اونجا یک فیدل هست میتونم بگم که من تضمین میکنم، خوب اول از همه سرانه فیدل در کپ برتون بیشتر از همه جای دیگه در دنیا هست، خوب اول از همه سرانه فیدل در کپ برتون بیشتر از همه جای دیگه در دنیا هست، خُب احتمال ده به یک، کسی که قدم به خونه میگذاره میتونه ( فیدل ) را بنوازه خُب احتمال ده به یک، کسی که قدم به خونه میگذاره میتونه ( فیدل ) را بنوازه خُب ممکنه کسی وارد خونه بشه، و از او دعوت کنید آهنگی را بنوازد و خُب ممکنه کسی وارد خونه بشه، و از او دعوت کنید آهنگی را بنوازد ......و خُب ممکنه کسی وارد خونه بشه، و از او دعوت کنید آهنگی را بنوازد ......و یه میهمونی راه میفته و یک نفر هم میرقصه و یه نفر دیگه هم میخونه و همه این جور چیزها یه میهمونی راه میفته و یک نفر هم میرقصه و یه نفر دیگه هم میخونه و همه این جور چیزها خُب این شیوه بسیار فوق العاده ای برای رشد کردن و بزرگ شدن بود خُب این شیوه بسیار فوق العاده ای برای رشد کردن و بزرگ شدن بود :و این جوری بود که موسیقی من آغاز شد اطرافیان من، خانواده من , به خودی خود فقط نسب و اجداد من اطرافیان من، خانواده من , به خودی خود فقط نسب و اجداد من من با موسیقیم کارهای زیادی انجام دادم.
I've recorded lots of CDs. I was nominated for a Grammy and I've won some awards and stuff like that, so that's awesome, but the best part was meeting my husband, and I've actually known Donnell for probably 12 years now, and I'm going to get into a little bit of, I guess, how music brought us together, but I'm going to introduce you right now to my new husband as of October 5, Donnell Leahy. (Applause)
تعداد زیادی سی دی ضبط کردم. و برای جایزه گرامی نامزد شدم چند تا جایزه در و چیزهای شبیه با این را دریافت کردم ، خُب اینه عالی فوث العاده بودند اما بهترین قسمت اون ملاقات با همسرم بود خُب اینه عالی فوث العاده بودند اما بهترین قسمت اون ملاقات با همسرم بود در واقع من دانل را شاید برای ۱۲ سال میشناسم ، و در واقع من دانل را شاید برای ۱۲ سال میشناسم ، فکر کنم حالا قصد دارم کمی وارد این موضوع شوم که چگونه موسیقی ما را به هم نزدیک کرد فکر کنم حالا قصد دارم کمی وارد این موضوع شوم که چگونه موسیقی ما را به هم نزدیک کرد اما میخوام حالا همسرم را که به تازگی در پنجم اکتبر ازدواج کردیم را به شما معرفی کنم اما میخوام حالا همسرم را که به تازگی در پنجم اکتبر ازدواج کردیم را به شما معرفی کنم اما میخوام حالا همسرم را که به تازگی در پنجم اکتبر ازدواج کردیم را به شما معرفی کنم دانل لهی
(Applause)
( تشویق تماشاگران)
Donnell Leahy: Thank you. I'm kind of new to the TED experience and I'm glad to be here, but I'm just trying to put it all together, trying to figure all you people out, and I've been here for a short while, and I'm starting to understand a little bit better. So I asked Natalie, what do I do? And she said, just talk about yourself.
دانال لهی: سپاسگزارم. من به نوعی با تد تازه آشنا شدم و خوشحالم که اینجا هستم دانال لهی: سپاسگزارم. من به نوعی با تد تازه آشنا شدم و خوشحالم که اینجا هستم اما من فقط تلاش میکنم که همه چیز را کنار هم بگذارم و همه شما را بشناسم اما من فقط تلاش میکنم که همه چیز را کنار هم بگذارم و همه شما را بشناسم من برای مدت کمی اینجا بودم، و شروع به درک بهتری از اینجا کردم. من برای مدت کمی اینجا بودم، و شروع به درک بهتری از اینجا کردم. خُب من از ناتالی پرسیدم که اینجا باید چکار کنم و او گفت فقط راجع به خودت صحبت کن خُب من از ناتالی پرسیدم که اینجا باید چکار کنم و او گفت فقط راجع به خودت صحبت کن
It's kind of boring, but I'll just tell you a little bit about my family. I'm one of 11 brothers and sisters from Lakefield, Ontario, an hour and a half northeast of Toronto, and we grew up on a farm. Mom and Dad raised beef cattle, and I'm the oldest boy. There are four girls a little bit older than me. We grew up without a television. People find that strange, but I think it was a great blessing for us. We had a television for a few years, but of course we wasted so much time and the work wasn't getting done, so out went the television.
این کمی کسل کنند است، اما من فقط کمی درباره خانواده ام بگویم. من یکی از یازده خواهر و برادر از خانواده از لیک قیلد اونتاریو یک ساعت و نیم شمال تورنتو هستم و در یک مزرعه بزرگ شدم. من یکی از یازده خواهر و برادر از خانواده از لیک قیلد اونتاریو یک ساعت و نیم شمال تورنتو هستم و در یک مزرعه بزرگ شدم. من یکی از یازده خواهر و برادر از خانواده از لیک قیلد اونتاریو یک ساعت و نیم شمال تورنتو هستم و در یک مزرعه بزرگ شدم. من یکی از یازده خواهر و برادر از خانواده از لیک قیلد اونتاریو یک ساعت و نیم شمال تورنتو هستم و در یک مزرعه بزرگ شدم. پدر و مادرم گوساله گوشتی پرورش میدادند و من بزرگترین پسر خانواده ام. چهار خواهر از من بزرگتر هستند ما بدون تلوزیون بزرگ شدیم مردم این عجیب میدانند اما فکر میکنم این یک موهبت بزرگ برای ما بود ما یک تلوزیون برای چند سالی داشتیم اما البته ما وقت زیادی را تلف میکردیم و و کارها انجام نمیشد، اما البته ما وقت زیادی را تلف میکردیم و و کارها انجام نمیشد، بنابر این تلوزیون رفت بیرون
We grew up playing— Mom's from Cape Breton, coincidentally. Mom and Natalie's mother knew each other. We grew up playing, and used to dance together, right, yeah. (Laughter) We grew up playing a bunch of, we played by ear and I think that's important for us because we were not really exposed to a lot of different styles of music.
ما با نواختن بزرگ شدیم--- اتفاقی مادرم اهل جزیره کپ برتون بود مادرم و مادر ناتالی یکدیگر را میشناختند. ما با نوازندگی و رقصیدن با هم بزرگ شدیم، بله درسته مادرم و مادر ناتالی یکدیگر را میشناختند. ما با نوازندگی و رقصیدن با هم بزرگ شدیم، بله درسته مادرم و مادر ناتالی یکدیگر را میشناختند. ما با نوازندگی و رقصیدن با هم بزرگ شدیم، بله درسته ( خنده تماشاگران) ما با نواختن چیزهای زیادی بزرگ شدیم فکر کنم ما با گوش میشنیدم و سپس مینواختیم این برای ما مهم بود چونکه ما واقعا در معرض سبک های مختلف موسقی قرار نگرفتیم این برای ما مهم بود چونکه ما واقعا در معرض سبک های مختلف موسقی قرار نگرفتیم این برای ما مهم بود چونکه ما واقعا در معرض سبک های مختلف موسقی قرار نگرفتیم
We learned to play the instruments, but we kind of had to come from within or go from within, because we didn't watch television, we didn't listen to a lot of radio. We went to church and to school sometimes, and farmed and played music, so we were able, I think, at a very critical age to develop our own style, our own self, and my mother plays, my father plays, and the style that came from the Ottawa Valley in Ontario, we call it French-Canadian style but it originated in logging camps. Years ago, hundreds of men would go up for the winter to the camps in Northern Ontario and in Quebec, and they were all different cultures, and the Irish, the French, Scottish, German, they'd all meet, and of course at night, they'd play cards and step dance and play fiddles, and over the course of many years, the Ottawa Valley fiddling kind of evolved and the Ottawa Valley step dancing evolved, so that's, I kind of started out with that style and I quickly started doing my own thing, and then I met Natalie, and I was exposed to the great Cape Breton fiddling. That's how we met. (Laughter) You tell them. (Laughter)
ما یادگرفتیم که آلات موسیقی را بنوازیم اما به نوعی ما باید وارد این میشدیم و یا اینکار را میکردیم، چونکه ما تلوزیون تماشا نمیکردیم اما به نوعی ما باید وارد این میشدیم و یا اینکار را میکردیم، چونکه ما تلوزیون تماشا نمیکردیم ما به رادیو گوش نمیدادیم. ما گاهی به کلیسا و مدرسه میرفتیم ما به رادیو گوش نمیدادیم. ما گاهی به کلیسا و مدرسه میرفتیم ما به رادیو گوش نمیدادیم. ما گاهی به کلیسا و مدرسه میرفتیم و کشاورزی میکردیم و موسیقی مینواختیم خُب گمان میکنم ما در سن بسیار بحرانی برای توسعه سبکمان بودیم خُب گمان میکنم ما در سن بسیار بحرانی برای توسعه سبکمان بودیم توسط خودمان، مادرم می نوازد، پدرم می نوازد و سبک ما ازدره آتوا در اونتاریو گرفته شده توسط خودمان، مادرم می نوازد، پدرم می نوازد و سبک ما ازدره آتوا در اونتاریو گرفته شده توسط خودمان، مادرم می نوازد، پدرم می نوازد و سبک ما ازدره آتوا در اونتاریو گرفته شده توسط خودمان، مادرم می نوازد، پدرم می نوازد و سبک ما ازدره آتوا در اونتاریو گرفته شده ما این را سبک کانادایی فرانسوی مینامیم اما اصل این از اردوگاهای کار آمده سالها پیش، صدها نفردر زمستان به اردوگاهای کار درشمال اُنتاریو و یا کٍبٍک میرفتند سالها پیش، صدها نفردر زمستان به اردوگاهای کار درشمال اُنتاریو و یا کٍبٍک میرفتند سالها پیش، صدها نفردر زمستان به اردوگاهای کار درشمال اُنتاریو و یا کٍبٍک میرفتند آنها از فرهنگ های مختلف بودند ایرلندی، فرانسوی ، اسکاتلندی و آلمانی آنها همدیگر را ملاقات میکردند و البته در شبها کارت بازی میکردند آنها همدیگر را ملاقات میکردند و البته در شبها کارت بازی میکردند و میرقصیدند و فیدل مینواختند و در طول چند سال نواختن فیدل در دره اُتاوا به نوعی تکامل یافت و در طول چند سال نواختن فیدل در دره اُتاوا به نوعی تکامل یافت و رقص پای دره اُتاوا تیز تکامل یافت، خوب من با یک نوعی از این سبک شروع کردم و رقص پای دره اُتاوا تیز تکامل یافت، خوب من با یک نوعی از این سبک شروع کردم و خیلی سریع سبک خودم را شروع کردم و سپس ناتالی را دیدم و خیلی سریع سبک خودم را شروع کردم و سپس ناتالی را دیدم و خیلی سریع سبک خودم را شروع کردم و سپس ناتالی را دیدم و در معرض موسیقی فیدل عای چزیره کپ برتون قرار گرفتم و به این ترتیب ما همدیگر را دیدم تو بهشون بگو
NM: You want to or no? (Laughter) Well I guess I have to now. Well, it's just so interesting that Donnell's upbringing was very similar to mine, and I actually saw Donnell play when I was about 12 years old, and he and his family came to Inverness, which is about 45 minutes from where I lived, and I was just blown away, like, it was just amazing, and you'll find out why pretty soon here, but I couldn't believe the fiddling and Mom was there with me, and she was saying — Donnell's mother came up on stage and danced with her children, and Mom was saying, "That's Julie MacDonnell, I used to dance with her when we were kids. Little did I think our children would be playing instruments, you know, playing music, yeah."
ناتالی: میخواهید بدونید و یا نه؟ بسیار خوب فکر کنم باید بگم خُب، این خیلی جالب که بزرگ شدن دانل خیلی شبیه با منه خُب، این خیلی جالب که بزرگ شدن دانل خیلی شبیه با منه در واقع من دانل را وقتی ۱۲ ساله بودم دیدم که مینواخت در واقع من دانل را وقتی ۱۲ ساله بودم دیدم که مینواخت او و خانوادش به اینورنس که ۴۵ دقیقه باجایی که من زندگی می کردم فاصله داشت ، آمدند او و خانوادش به اینورنس که ۴۵ دقیقه باجایی که من زندگی می کردم فاصله داشت ، آمدند او و خانوادش به اینورنس که ۴۵ دقیقه باجایی که من زندگی می کردم فاصله داشت ، آمدند او مرا کله پا کرد، این فوق العاد بود خیلی زود اینجا خواهید فهمید که چرا او مرا کله پا کرد، این فوق العاد بود خیلی زود اینجا خواهید فهمید که چرا اما نمیتونستم باور کنم که نوازنده فیدل و مادرم که با من بود داشت میگفت اما نمیتونستم باور کنم که نوازنده فیدل و مادرم که با من بود داشت میگفت اما نمیتونستم باور کنم که نوازنده فیدل و مادرم که با من بود داشت میگفت مادر دانل روس صحنه آمد و با بچه هایش رقصید مادر دانل روس صحنه آمد و با بچه هایش رقصید و مادرم میگفت"این جولی ماک دانل است، ما وقتی بچه بودیم با هم میرقصیدیم و مادرم میگفت"این جولی ماک دانل است، ما وقتی بچه بودیم با هم میرقصیدیم ما بچه ها فکر نمیکردیم که فرزندانمان موسیقی بنوازند، بله ما بچه ها فکر نمیکردیم که فرزندانمان موسیقی بنوازند، بله ما بچه ها فکر نمیکردیم که فرزندانمان موسیقی بنوازند، بله
Twelve years, er, 20 years later little did she think her kids would be getting married, but anyway, so, then I got a phone call about, I dunno, seven years later. I was 19, first or second year of college, and it was Donnell, and he said "Hi, you probably don't know me but my name is Donnell Leahy." And I said, "I know you. I have a tape of yours at home." And he said, "Well, I'm in Truro," which is where I was, and he asked me out for supper. That's it. (Laughter) (Applause) Then — Will I keep going? (Laughs) (Laughter) Then we dated for two years, broke up for 10, got back together and got married. (Laughter) (Applause)
دوازده سال، بیست سال بعداون کوچولو فکر کرد که بچه هاش میتونند ازدواج کنند دوازده سال، بیست سال بعداون کوچولو فکر کرد که بچه هاش میتونند ازدواج کنند به هر صورت ، و هفت سال بعد که من ۱۹ ساله بودم سال اول یا دوم کالج یه تلفن داشتم که دانل بود به هر صورت ، و هفت سال بعد که من ۱۹ ساله بودم سال اول یا دوم کالج یه تلفن داشتم که دانل بود به هر صورت ، و هفت سال بعد که من ۱۹ ساله بودم سال اول یا دوم کالج یه تلفن داشتم که دانل بود به هر صورت ، و هفت سال بعد که من ۱۹ ساله بودم سال اول یا دوم کالج یه تلفن داشتم که دانل بود به هر صورت ، و هفت سال بعد که من ۱۹ ساله بودم سال اول یا دوم کالج یه تلفن داشتم که دانل بود او گفت، " سلام، احتمالا تو مرا نمیشناسی اما ایم من دانل الی است." او گفت، " سلام، احتمالا تو مرا نمیشناسی اما ایم من دانل الی است." و من گفتم ،"تو را میشناسم. من یک نوار از تو تو خونه مون دارم." و من گفتم ،"تو را میشناسم. من یک نوار از تو تو خونه مون دارم." ، و از من خواست که شام را با هم بخوریمو او گفت ، "بسیار خوب من تورنتو هستم ، و از من خواست که شام را با هم بخوریمو او گفت ، "بسیار خوب من تورنتو هستم ، و از من خواست که شام را با هم بخوریمو او گفت ، "بسیار خوب من تورنتو هستم و همه اش همین بود( خنده تماشاگران تشویق تماشاگران ایا باید ادامه دهم؟ خنده تماشاگران خنده تماشاگران سپس برای دو سال همدیگر را دیدم و برای ده سال از هم جدا شدیم و دوباره با هم و ازدواج کردیم( خنده تماشاگران ) ( تشویق تماشاگران سپس برای دو سال همدیگر را دیدم و برای ده سال از هم جدا شدیم و دوباره با هم و ازدواج کردیم( خنده تماشاگران ) ( تشویق تماشاگران سپس برای دو سال همدیگر را دیدم و برای ده سال از هم جدا شدیم و دوباره با هم و ازدواج کردیم( خنده تماشاگران ) ( تشویق تماشاگران
DL: So anyway, we're running out of time, so I'll just get to it. I'm going to play a piece of music for you. It's actually a Scottish piece I've chosen. I starts out with a slow air. Airs were played in Europe at burials, as a body was carried out from the wake site to the burial site, the procession was led by a piper or a fiddle player. I'll quickly play a short part of the air, and then I'm going to get into kind of a crazy tune that is very difficult to play when you're not warmed up, so, if I mess it up, pretend you like it anyway. It's called The Banks.
دانل: به هر صورت، زمان مان داره تموم میشه، دانل: به هر صورت، زمان مان داره تموم میشه، می خوام یک فطعی براتون بنوازم در واقع این یک قطعه موسیقی اسکاتلندی که انتخاب کردم من با یک قطعه با فضای آروم ( غم انگیز) شروع میکنم در اروپا قطعه آروم و غم انگیز برای مراسم تدفین نواخته میشه. و وقتی جسد از مکان زنده ها به محل دفن حمل میشه ، دسته همراهان با یک فلوت نواز یا یک بیدل نواز هدایت میشه وقتی جسد از مکان زنده ها به محل دفن حمل میشه ، دسته همراهان با یک فلوت نواز یا یک بیدل نواز هدایت میشه وقتی جسد از مکان زنده ها به محل دفن حمل میشه ، دسته همراهان با یک فلوت نواز یا یک بیدل نواز هدایت میشه وقتی جسد از مکان زنده ها به محل دفن حمل میشه ، دسته همراهان با یک فلوت نواز یا یک بیدل نواز هدایت میشه خیلی سریع یک قطعه کوچک از این قطعه آروم را می نوازم و سپس قصد دارم که قطعه شوریده که وقتی گرم نشدی نواختن او خیلی مشکه را بنوازم و سپس قصد دارم که قطعه شوریده که وقتی گرم نشدی نواختن او خیلی مشکه را بنوازم و سپس قصد دارم که قطعه شوریده که وقتی گرم نشدی نواختن او خیلی مشکه را بنوازم خُب اگر من اشتباه و خراب کردم، وانمود میکنم که شما اونا دوست دارید. بگذریم. اسمش بانک ها است خُب اگر من اشتباه و خراب کردم، وانمود میکنم که شما اونا دوست دارید. بگذریم. اسمش بانک ها است
(Tuning)
تنظیم
(Laughter)
خنده
(Music)
موسیقی
(Applause)
تشویق
NM: Well, we're gonna play one together now. (Applause) We're laughing, like, because our styles are totally different, as you can hear. And so, you know, Donnell and I are actually in the process of writing new pieces of music together that we can play, but we don't have any of those ready. We just started yesterday. (Laughter) So we're gonna play something together anyway.
دانل: حالا یک قطعه با هم مینوازیم تشویق ما میخندیم، چونکه سبک ما با هم کاملا متفاوت است ، همانطور که خواهید شنید ما میخندیم، چونکه سبک ما با هم کاملا متفاوت است ، همانطور که خواهید شنید ما میخندیم، چونکه سبک ما با هم کاملا متفاوت است ، همانطور که خواهید شنید خُب در واقع ، همانطور که میدونید من و دانل در حال نوشتن یک قطعه موسیقی با هم هستیم خُب در واقع ، همانطور که میدونید من و دانل در حال نوشتن یک قطعه موسیقی با هم هستیم خُب در واقع ، همانطور که میدونید من و دانل در حال نوشتن یک قطعه موسیقی با هم هستیم که میتونیم اونا بنوازیم،، اما ما هیچ یک از آنها را آماده نداریم که میتونیم اونا بنوازیم،، اما ما هیچ یک از آنها را آماده نداریم ما دیروز تازه این شروع کردیم به هر حال خُب میخواهیم با هم قطعاتی را بنوازیم
DL: With one minute.
دانل: با یه دقیقه
NM: With one minute.
با یه دقیقه
(Audience reaction)
واکنش حاضرین
DL: You start. NM: No, you have to start, because you've got to do your thing.
دانل: تو شروع کن. ناتالی: نه تو باید شروع کنی برای اینکه تو باید کار ودت را بکنی دانل: تو شروع کن. ناتالی: نه تو باید شروع کنی برای اینکه تو باید کار ودت را بکنی
(Music)
موسیقی
NM: I'm not tuned. Hold on.
فیدل من کوک نیستم. صبر کن
(Tuning)
کوک کردن فیدل
NM: I feel like I'm in the duck or the bird pose right now. (Laughter)
ناتالی : احساس میکنم مثل یک اردک و یا یه ورنده قرار گرفتم (خنده تماشاگران) ناتالی : احساس میکنم مثل یک اردک و یا یه ورنده قرار گرفتم (خنده تماشاگران)
(Music)
موسیقی
(Audience claps along)
تماشگران با دست زدن همراهی میکنند
(Applause)
تشویق تماشگران
Announcer: Great news, they're running late downstairs. We've got another 10 minutes. (Applause)
گوینده: خبر خوب اینه که آنها دیر تر به پائن صحنه میروند گوینده: خبر خوب اینه که آنها دیر تر به پائن صحنه میروند ما ده دقیقه وقت داریم تشویق
NM: Okay. Sure. All right, okay. Let's get her going. (Applause)
ناتالی : بسیار خوب ، مطمئنا درسته. بسیار خوب اجازه بدید او برود- تشویق تماشاگران
(Tuning)
کوک کردن
DL: What do you want to play?
دانل: چی میخواهی بنوازی؟
NM: Well, um...
ناتالی: خوب اوم
(Music) (Laughter)
موسیقی- خنده تماشاگران
NM: Uh, sure.
ناتالی ، مطمئنی
DL: How fast?
دانا : چقدر سریع؟
NM: Not too fast.
ناتالی : خیلی سریع نه
(Music)
موسیقی
(Audience claps along)
دست زدن و همراهی تماشاگران
(Cheering)
شادی تماشاگران
(Audience claps along)
دست زدن و همراهی تماشاگران
(Music)
موسیقی
(Applause)
تشویق تماشاگران
DL: We're going to play a tune and Natalie's going to accompany me on the piano. The Cape Breton piano playing is just awesome. It's very rhythmic and, you'll see it. My mom plays piano, and she learned to play before they had a piano at home in Cape Breton. Before Mom's family had a piano in Cape Breton, she learned to play the rhythms on a piece of board, and the fiddlers would all congregate to play on the cold winter's evenings and Mom would be banging on this board, so when they bought a piano, they bought it in Toronto and had it taken by train and brought in on a horse, a horse and sleigh to the house. It became the only piano in the region, and Mom said she could basically play as soon as the piano arrived, she could play it because she had learned all these rhythms. Anyway, we found the piano last year and were able to bring it back home. We purchased it. It had gone through, like, five or six families, and it was just a big thing for us, and we found actually an old picture of somebody and their family years ago. Anyway, I'm blabbering on here.
دانل: قصد داریم یه آوازآهنگی را بنوازیم و ناتالی با من با پیانو همراهی میکند دانل: قصد داریم یه آوازآهنگی را بنوازیم و ناتالی با من با پیانو همراهی میکند نوازندگان پیانو گپ برتون فوق العاده هستند ، میبینید نوازندگان پیانو گپ برتون فوق العاده هستند ، میبینید نوازندگان پیانو گپ برتون فوق العاده هستند ، میبینید مادرم پیانو مینوازه و او قبل از اینکه پیانو در گپ برتون داشته باشند اونا یاد گرفت مادرم پیانو مینوازه و او قبل از اینکه پیانو در گپ برتون داشته باشند اونا یاد گرفت قبل از اینکه خانواده مادرم در کپ برتون پیانو داشته باشند او یاد گرفت که روی یک تکه چوب رتیم بگیره وهمه نوازنده گان فلیدل در شبهای سرد زمستانی برای نواختن اجتماع میکردند روی یک تکه چوب رتیم بگیره وهمه نوازنده گان فلیدل در شبهای سرد زمستانی برای نواختن اجتماع میکردند روی یک تکه چوب رتیم بگیره وهمه نوازنده گان فلیدل در شبهای سرد زمستانی برای نواختن اجتماع میکردند روی یک تکه چوب رتیم بگیره وهمه نوازنده گان فلیدل در شبهای سرد زمستانی برای نواختن اجتماع میکردند و مادرم روی یک قطعه چوب می کوبید ، خُب تا زمانی که اونها یک پیانو خریدند و مادرم روی یک قطعه چوب می کوبید ، خُب تا زمانی که اونها یک پیانو خریدند اونها پیانو را از تورنتو خریدند و توی قطار گداشتند و پشت اسب و سپس با سورتمه به خونه آوردنش اونها پیانو را از تورنتو خریدند و توی قطار گداشتند و پشت اسب و سپس با سورتمه به خونه آوردنش اونها پیانو را از تورنتو خریدند و توی قطار گداشتند و پشت اسب و سپس با سورتمه به خونه آوردنش این تنها پیانو در منطقه شدو مادرم گفت به محض اینکه پیانو رسید اواساسا میتوانست آن را بنوازد این تنها پیانو در منطقه شدو مادرم گفت به محض اینکه پیانو رسید اواساسا میتوانست آن را بنوازد این تنها پیانو در منطقه شدو مادرم گفت به محض اینکه پیانو رسید اواساسا میتوانست آن را بنوازد او میتونست بنواز چونکه تمامی ریتمها را او یاد گرفته بود، به هر حال ما پیانو را سال گذشته پیداش کردیم و ما قادریم که اونا به خونه برگردونیم او میتونست بنواز چونکه تمامی ریتمها را او یاد گرفته بود، به هر حال ما پیانو را سال گذشته پیداش کردیم و ما قادریم که اونا به خونه برگردونیم او میتونست بنواز چونکه تمامی ریتمها را او یاد گرفته بود، به هر حال ما پیانو را سال گذشته پیداش کردیم و ما قادریم که اونا به خونه برگردونیم او میتونست بنواز چونکه تمامی ریتمها را او یاد گرفته بود، به هر حال ما پیانو را سال گذشته پیداش کردیم و ما قادریم که اونا به خونه برگردونیم ما اونا خریدیم. اون وارد پنج یا شش خانواده شده بود و این برای ما یک چیز پر ارزش و بزرگ بود ما اونا خریدیم. اون وارد پنج یا شش خانواده شده بود و این برای ما یک چیز پر ارزش و بزرگ بود ما اونا خریدیم. اون وارد پنج یا شش خانواده شده بود و این برای ما یک چیز پر ارزش و بزرگ بود در واقع ما یک عکس پیدا کردیم یه نفر با خانواده اش از سالها پیش در واقع ما یک عکس پیدا کردیم یه نفر با خانواده اش از سالها پیش به هر صورت، من زیاد وراجی کردم
NM: No, I want you to tell them about Leahy.
ناتالی: نه من میخواستم درباره خانواده لاهی تو بگی
DL: What about Leahy? (Laughter)
دانل: در مورد اونها چی؟
NM: Just tell them what—
ناتالی: فقط به اونها بگو که چه
DL: She wants me to talk about— We have a band named Leahy. There's 11 siblings. We, um— What will I tell them? (Laughter) We opened—
دانل: او میخواهد که من درباره ما یک گروه موسیقی داشتیم به نام لاهی از یازده خواهر و برادر. ما آهان چی را بهشون بگم؟ خنده تماشاگران ما باز کردیم
NM: No surgeries.
ناتالی: جراحی نه
DL: No surgeries, oh yeah. We had a great opportunity. We opened for Shania Twain for two years on her international tour. It was a big thing for us, and now all my sisters are off having babies and the boys are all getting married, so we're staying close to home for, I guess, another couple of weeks. What can I say? I don't know what to say, Natalie. We, uh... (Laughter)
دانل: جراحی نه، آه ، بله ما فرصت بسار عالی داشتیم ما با شنیا توآین برای مدت دو سال در تور بین المللی اش نواختیم این برای ما چیز بزرگی بود حالا تامی خواهران من بچه دارند و همه برادرانم در حال ازدواج کردن هستند حالا تامی خواهران من بچه دارند و همه برادرانم در حال ازدواج کردن هستند خُب گمان کنم همه ما چند هفته دیگه برویم به خونه و با هم باشیم خُب گمان کنم همه ما چند هفته دیگه برویم به خونه و با هم باشیم دیگه چی میتونم بگم؟ نمیدونم چی بگم ناتالی . ما آهان.. خنده تماشاگران
(Laughter)
خنده تماشاگران
NM: Is this what marriage is about? (Applause) I like it. (Applause)
ناتالی: آیا ازدواج اینه تشویق تماشاگران من این را دوست دارم. تشویق تماشاگران
(Laughter)
خنده تماشاگران
DL: Oh yeah, okay, in my family we had seven girls, four boys, we had two fiddles and one piano, and of course we were all fighting to play on the instruments, so dad and mom set a rule that you couldn't kick anyone off the instrument. You had to wait until they were finished, so of course, what we would do is we'd get on the piano and you wouldn't even get off to eat, because you wouldn't want to give it up to your brother or sister, and they'd wait and wait and wait, and it'd be midnight and you'd be still sitting there on the piano, but it was their way to get us to practice. Will we play a tune?
دانل: اه بله بسیار خوب در خانواده ما هفت دختر داشتیم و چهار پسر ما دو تا فبدل و یک پیانو داشتیم البته ما همه برای نواختن این سازها با هم می جنگیدیم خُب مامان و بابا یک قانون وضع کرده بودند که تو نمیتونستی از کسی ساز را بگیری خُب مامان و بابا یک قانون وضع کرده بودند که تو نمیتونستی از کسی ساز را بگیری تو باید منتظر بمونی تا اونها تمام کنند تو باید منتظر بمونی تا اونها تمام کنند خُب البته، کاری که ما میکردیم اینه که وقتی پشت پیانو می نشستیم برای عذا خوردن هم حتی بلند نمی شدیم چونکه نمیخواستیم این به برادر و یا خواهرمون بدیم چونکه نمیخواستیم این به برادر و یا خواهرمون بدیم و آنها منتظر می موندند و نیم شب میشد و تو هنوز پشت پیانو نشسته بودی اما این شیوه اونها برای اینکه ما تمرین کنیم بود میشه یک آهنگ بنوازیم؟
NM: It worked. DL: It worked. Sorry, I hate to carry on... So this is our last number, and we'll feature Nat on piano. Okay, play in, how about A?
ناتالی: این کار موثر بود . دانل : این موثر بود متاسفم، من متنفرم که کنترل کنم خُب این آخرین قطعه ماست، و ما و بسیار خوب ، چطوره که را بنوازیم
(Music)
موسیقی
(Applause)
تشویق تماشاگران