So I want to talk today about money and happiness, which are two things a lot of us spend a lot of our time thinking about, either trying to earn them or trying to increase them. And a lot of us resonate with this phrase, we see it in religions and self-help books: money can't buy happiness. And I want to suggest today that, in fact, that's wrong.
خب امروز می خوام در مورد پول و شادی صحبت کنم که دو چیزی هستند که خیلی از ما وقت زیادی را به فکر کردن در مورد اینها صرف می کنیم، که چگونه اونو بدست بیاریم یا چگونه بیشتر کنیم. که دو چیزی هستند که خیلی از ما وقت زیادی را به فکر کردن در مورد اینها صرف می کنیم، که چگونه اونو بدست بیاریم یا چگونه بیشتر کنیم. که دو چیزی هستند که خیلی از ما وقت زیادی را به فکر کردن در مورد اینها صرف می کنیم، که چگونه اونو بدست بیاریم یا چگونه بیشتر کنیم. این عبارت در خیلی از ما تنیده شده . خُب ما این را در مذهب و یا کتاب خود آموز میبینیم که پول نمیتونه شادی بخرد. خُب ما این را در مذهب و یا کتاب خود آموز میبینیم که پول نمیتونه شادی بخرد. در حقیقت امروز میخواهم نشان دهم که این اشتباه.
(Laughter)
( خنده تماشاگران)
I'm at a business school, so that's what we do. So that's wrong, and in fact, if you think that, you're just not spending it right. So instead of spending it the way you usually spend it, maybe if you spent it differently, that might work a little bit better. Before I tell you the ways you can spend it that will make you happier, let's think about the ways we usually spend it that don't, in fact, make us happier. We had a little natural experiment. So CNN, a little while ago, wrote this interesting article on what happens to people when they win the lottery. It turns out people think when they win the lottery their lives will be amazing. This article's about how their lives get ruined. What happens when people win the lottery is, one, they spend all the money and go into debt; and two, all of their friends and everyone they've ever met find them and bug them for money. It ruins their social relationships, in fact. So they have more debt and worse friendships than they had before they won the lottery.
من در مدرسه تجارت هستم، و این کاریه که ما میکنیم. خُب این اشتباه، و در حقیقت اگر شما اینطور فکر میکنید، شما در واقع پول را درست خرج نمیکنید. خُب این اشتباه، و در حقیقت اگر شما اینطور فکر میکنید، شما در واقع پول را درست خرج نمیکنید. خُب اگر این به جای اینکه پول را به روشی که معمولا خرج میکنید به روش دیگری خرج کنید ممکنه یه کمی بهتر عمل کنه. خُب اگر این به جای اینکه پول را به روشی که معمولا خرج میکنید به روش دیگری خرج کنید ممکنه یه کمی بهتر عمل کنه. خُب اگر این به جای اینکه پول را به روشی که معمولا خرج میکنید به روش دیگری خرج کنید ممکنه یه کمی بهتر عمل کنه. قبل از اینکه به شما راهی که میتونید اون را خرج کنید و اون برای شما شادی بیاره را بگم ، اجازه دهید راجع به راه هایی که معمولا ما پول را خرج میکنیم و در حقیقت برامون شادی نمیآره کمی فکر کنیم. قبل از اینکه به شما راهی که میتونید اون را خرج کنید و اون برای شما شادی بیاره را بگم ، اجازه دهید راجع به راه هایی که معمولا ما پول را خرج میکنیم و در حقیقت برامون شادی نمیآره کمی فکر کنیم. قبل از اینکه به شما راهی که میتونید اون را خرج کنید و اون برای شما شادی بیاره را بگم ، اجازه دهید راجع به راه هایی که معمولا ما پول را خرج میکنیم و در حقیقت برامون شادی نمیآره کمی فکر کنیم. ما یه آزمایش طبیعی داشتیم. خُب CNN، مدتی پیش این مقاله جالبی در مورد اینکه برای مردمی که برنده لاتاری میشوند چه اتفاقی میافته نوشت . خُب CNN، مدتی پیش این مقاله جالبی در مورد اینکه برای مردمی که برنده لاتاری میشوند چه اتفاقی میافته نوشت . معلوم شد که مردم فکر میکنند که وقتی که لاتاری را ببرند زندگیشون فوق العاده میشه. این مقاله درباره اینکه زندگشیون خراب میشه است. خُب چیزی که برای برندگان لاتاری اتفاق میافته اینه ، اول اینکه، آنها همه پول را خرج میکنند و بدهکار میشن، دوم اینکه ، همه دوستان و همه کسانی که اونها تو زندگشون دیدند اونها را پیدا میکنند و به خاطر پول ترکشون میکنند خُب چیزی که برای برندگان لاتاری اتفاق میافته اینه ، اول اینکه، آنها همه پول را خرج میکنند و بدهکار میشن، دوم اینکه ، همه دوستان و همه کسانی که اونها تو زندگشون دیدند اونها را پیدا میکنند و به خاطر پول ترکشون میکنند خُب چیزی که برای برندگان لاتاری اتفاق میافته اینه ، اول اینکه، آنها همه پول را خرج میکنند و بدهکار میشن، دوم اینکه ، همه دوستان و همه کسانی که اونها تو زندگشون دیدند اونها را پیدا میکنند و به خاطر پول ترکشون میکنند خُب چیزی که برای برندگان لاتاری اتفاق میافته اینه ، اول اینکه، آنها همه پول را خرج میکنند و بدهکار میشن، دوم اینکه ، همه دوستان و همه کسانی که اونها تو زندگشون دیدند اونها را پیدا میکنند و به خاطر پول ترکشون میکنند در حقیقت این روابط اجتماعیشون را هم خراب میکنه. خُب اونها بدهی بیشتر و ارتباطالت دوستی بدتری از پیش از اینکه لاتاری را ببرند ، دارند. خُب اونها بدهی بیشتر و ارتباطالت دوستی بدتری از پیش از اینکه لاتاری را ببرند ، دارند. چیزی که در مورد این مقاله جالب بود این بود که مردم شروع کردند به اظهار نظر کردند راجع به این مقاله، خوانندگان این مقاله.
What was interesting about the article was, people started commenting on the article, readers of the thing. And instead of talking about how it made them realize that money doesn't lead to happiness, everyone started saying, "You know what I'd do if I won the lottery ...?" and fantasizing about what they'd do. Here's just two of the ones we saw that are interesting to think about. One person wrote, "When I win, I'm going to buy my own little mountain and have a little house on top."
چیزی که در مورد این مقاله جالب بود این بود که مردم شروع کردند به اظهار نظر کردند راجع به این مقاله، خوانندگان این مقاله. و به جای اینکه درباره اینکه چگونه این به اونها کمک کرد تا درک کنند که که این پول منجر به شادی برای اونها نمیشه، همه فوری شروع به گفتن ، " میدونی اگر من لاتاری برنده میشدم ،چکار میکردم" و در مورد کاری میخواستند که بکنند، خیال بافی میکردند. و به جای اینکه درباره اینکه چگونه این به اونها کمک کرد تا درک کنند که که این پول منجر به شادی برای اونها نمیشه، همه فوری شروع به گفتن ، " میدونی اگر من لاتاری برنده میشدم ،چکار میکردم" و در مورد کاری میخواستند که بکنند، خیال بافی میکردند. و به جای اینکه درباره اینکه چگونه این به اونها کمک کرد تا درک کنند که که این پول منجر به شادی برای اونها نمیشه، همه فوری شروع به گفتن ، " میدونی اگر من لاتاری برنده میشدم ،چکار میکردم" و در مورد کاری میخواستند که بکنند، خیال بافی میکردند. و به جای اینکه درباره اینکه چگونه این به اونها کمک کرد تا درک کنند که که این پول منجر به شادی برای اونها نمیشه، همه فوری شروع به گفتن ، " میدونی اگر من لاتاری برنده میشدم ،چکار میکردم" و در مورد کاری میخواستند که بکنند، خیال بافی میکردند. و به جای اینکه درباره اینکه چگونه این به اونها کمک کرد تا درک کنند که که این پول منجر به شادی برای اونها نمیشه، همه فوری شروع به گفتن ، " میدونی اگر من لاتاری برنده میشدم ،چکار میکردم" و در مورد کاری میخواستند که بکنند، خیال بافی میکردند. در اینجا تنها دوتا از اونا واقعا جالب بود که دربارهاش صحبت کرد. یه نفر نوشت ، " وقتی که من برنده بشم من قصد دارم کوه کوچک خودم را بخرم و یه خونه کوچک در بالای اون داشته باشم." یه نفر نوشت ، " وقتی که من برنده بشم من قصد دارم کوه کوچک خودم را بخرم و یه خونه کوچک در بالای اون داشته باشم."
(Laughter)
( خنده تماشاگران)
And another person wrote, "I would fill a big bathtub with money and get in the tub while smoking a big fat cigar and sipping a glass of champagne." This is even worse: "... then I'd have a picture taken and dozens of glossies made. Anyone begging for money or trying to extort from me would receive a copy of the picture and nothing else."
و فرد دیگری نوشت، "من یه وان حمام را پر از پول میکنم وارد اون میشم در حالی که یه سیکار بزرگ میکشم و یه لیوان شامپاین را جرعه جرعه مینوشم." و فرد دیگری نوشت، "من یه وان حمام را پر از پول میکنم وارد اون میشم در حالی که یه سیکار بزرگ میکشم و یه لیوان شامپاین را جرعه جرعه مینوشم." و فرد دیگری نوشت، "من یه وان حمام را پر از پول میکنم وارد اون میشم در حالی که یه سیکار بزرگ میکشم و یه لیوان شامپاین را جرعه جرعه مینوشم." و این بدتره :" سپس یه عکس میگیرم و چند دوجین از اون چاپ براق میکنم. هر کسی که پول بخواد و یا از من اخاذی کنه یه نسخه از عکس را دریافت میکنه نه چیز دیگری را." و این بدتره :" سپس یه عکس میگیرم و چند دوجین از اون چاپ براق میکنم. هر کسی که پول بخواد و یا از من اخاذی کنه یه نسخه از عکس را دریافت میکنه نه چیز دیگری را." و این بدتره :" سپس یه عکس میگیرم و چند دوجین از اون چاپ براق میکنم. هر کسی که پول بخواد و یا از من اخاذی کنه یه نسخه از عکس را دریافت میکنه نه چیز دیگری را." و این بدتره :" سپس یه عکس میگیرم و چند دوجین از اون چاپ براق میکنم. هر کسی که پول بخواد و یا از من اخاذی کنه یه نسخه از عکس را دریافت میکنه نه چیز دیگری را."
(Laughter)
( خنده تماشا گران)
And so many of the comments were exactly of this type, where people got money and, in fact, it made them antisocial. So I told you it ruins people's lives and their friends bug them. Also, money often makes us feel very selfish and we do things only for ourselves. We thought maybe the reason money doesn't make us happy is that we're spending it on the wrong things; in particular, we're always spending it on ourselves. And we wondered what would happen if we made people spend more of their money on others. So instead of being antisocial with your money, what if you were more pro-social with it?
و تعداد زیادی از این اظهار نظرها دقیقا از این نوع بودند که در حقیقت وقتی آونها این پول را بدست میارن ، این اونها را ضد اجتماعی میکنه. و تعداد زیادی از این اظهار نظرها دقیقا از این نوع بودند که در حقیقت وقتی آونها این پول را بدست میارن ، این اونها را ضد اجتماعی میکنه. و تعداد زیادی از این اظهار نظرها دقیقا از این نوع بودند که در حقیقت وقتی آونها این پول را بدست میارن ، این اونها را ضد اجتماعی میکنه. خُب به شما گفتم که این زندگی مردم را خراب میکنه و دوستانشان تنهایش خواهند گداشت. همچنین معمولا پول ما را بسیار خودخواه میکنه و ما کارهای فقط به خاطر خودمون میکنیم همچنین معمولا پول ما را بسیار خودخواه میکنه و ما کارهای فقط به خاطر خودمون میکنیم خوب شاید دلیل اینکه پول ما را خوشحال و شاد نمیکنه اینه که ما همواره این را در مسیر غلط خرج میکنیم، خوب شاید دلیل اینکه پول ما را خوشحال و شاد نمیکنه اینه که ما همواره این را در مسیر غلط خرج میکنیم، و بهطور خاص ، ما آن را همیشه برای خودمان خرج میکنیم. ما فکر کردیم، که چه اتفاقی میافتاد اگر ما مردم را طوری تربیت میکردیم که پولشون را بیشتر خرج دیگران میکردند. ما فکر کردیم، که چه اتفاقی میافتاد اگر ما مردم را طوری تربیت میکردیم که پولشون را بیشتر خرج دیگران میکردند. خُب به جای اینکه با پولتون ضد اجتماعی باشید، چی می شد اگر با پولتون دوستدار اجتماع میشدید؟ خُب به جای اینکه با پولتون ضد اجتماعی باشید، چی می شد اگر با پولتون دوستدار اجتماع میشدید؟
We thought, let's make people do it and see what happens. Let's have some people do what they usually do, spend money on themselves, and let's make some people give money away, and measure their happiness and see if, in fact, they get happier. The first way we did this was, one Vancouver morning, we went out on the campus at University of British Columbia, approached people and said, "Do you want to be in an experiment?" They said, "Yes." We asked them how happy they were, and then gave them an envelope. One of the envelopes had things in it that said, "By 5pm today, spend this money on yourself." We gave some examples of what you could spend it on. Other people got a slip of paper that said, "By 5pm today, spend this money on somebody else." Also inside the envelope was money.
و ما فکر میکنیم، اجازه بدید که مردم این کار را بکنن و ببینیم چه اتفاقی میافته. خُب اجازه دهید افرادی را داشته باشیم که چیزی را که معمولا انجا م می دهند انجام دهند و پولشون را برای خودشون خرج کنند، خُب اجازه دهید افرادی را داشته باشیم که چیزی را که معمولا انجا م می دهند انجام دهند و پولشون را برای خودشون خرج کنند، و اجازه بدید مردمی را داشته باشیم که پولشون را به دیگران میدهند،و خوشحالی اونها را اندازه گیری کنیم، ببینیم آیا اونها واقعا خوشحالتر میشوند. و اجازه بدید مردمی را داشته باشیم که پولشون را به دیگران میدهند،و خوشحالی اونها را اندازه گیری کنیم، ببینیم آیا اونها واقعا خوشحالتر میشوند. خُب اولین شیوه ای که اینکار رو کردیم. یه روز صبح در شهر ونکوور، ما بیرون از محوطه دانشگاه بریتیش کلمبیا رفتیم و به مردم نزدیک شدیم و گفیتم ، "می خواهی در یک آزمایش شرکت کنی؟" یه روز صبح در شهر ونکوور، ما بیرون از محوطه دانشگاه بریتیش کلمبیا رفتیم و به مردم نزدیک شدیم و گفیتم ، "می خواهی در یک آزمایش شرکت کنی؟" یه روز صبح در شهر ونکوور، ما بیرون از محوطه دانشگاه بریتیش کلمبیا رفتیم و به مردم نزدیک شدیم و گفیتم ، "می خواهی در یک آزمایش شرکت کنی؟" اونها گفتند، "بله." ازشون پرسیدم که چقدر خوشحالند و سپس بهشون یه پاک نامه دادیم. یکی از پاکتها چیزی درش بود که میگفت،" تا ساعت ۵ بعد از ظهرامروز، این پول را خرج خودت کن." یکی از پاکتها چیزی درش بود که میگفت،" تا ساعت ۵ بعد از ظهرامروز، این پول را خرج خودت کن." سپس ماچند مثال براشون زدیم که چگونه میتونن این پول را خرج کنند. بقیه افراد ، در اون روز صبح، یه برگ کاغذ گرفتند که در اون میگفت، " تا ساعت ۵ بعد از ظهر امروز، این پول را برای فرد دیگری خرج کن." بقیه افراد ، در اون روز صبح، یه برگ کاغذ گرفتند که در اون میگفت، " تا ساعت ۵ بعد از ظهر امروز، این پول را برای فرد دیگری خرج کن." ,و داخل پاکت پول بود.
And we manipulated how much money we gave them; some people got this slip of paper and five dollars, some got this slip of paper and 20 dollars. We let them go about their day and do whatever they wanted. We found out they did spend it in the way we asked them to. We called them up and asked them, "What did you spend it on? How happy do you feel now?" What did they spend it on? These are college undergrads; a lot of what they spent it on for themselves were things like earrings and makeup. One woman said she bought a stuffed animal for her niece. People gave money to homeless people. Huge effect here of Starbucks.
ما مبلغ پولی که در پاکت بود را دستکاری کردیم. خُب بعضی از افراد این برگ کاغد را با ۵ دلار پول دریافت کردند. و بعضی از افراد این کاغذ را با ۲۰ دلار پول دریافت کردند. ما اجازه دادیم که اونها روزشون سپری کنند. اونها هر کاری که دلشون خواست را کردند. ما متوجه شدیم که اونا در حقیقت پول را به شیوه ای که ما ازشون خواسته بودیم خرج کردند. در شب ما بهشون زنگ زدیم و پرسیدیم،"پول را چگونه خرج کردند، و چقدر احساس خوشحالی الان میکنند؟" در شب ما بهشون زنگ زدیم و پرسیدیم،"پول را چگونه خرج کردند، و چقدر احساس خوشحالی الان میکنند؟" پول را برای چی خرج کردند؟ خوب اونها دانشجویان زیر لیسانس بودند بنابر این بیشتر اونها پولی را که برای خودشون خرج کرده بودند چیزهایی مانند گوشواره و لوازم آرایش بود. خوب اونها دانشجویان زیر لیسانس بودند بنابر این بیشتر اونها پولی را که برای خودشون خرج کرده بودند چیزهایی مانند گوشواره و لوازم آرایش بود. یه خانوم گفت که او برای خواهرزادش یه حیوان عروسکی خرید. افرادی پول را به بی خانمانان دادند. و تاثیر بزرگ استارباکس. ( خیلیها پول را برای قهوه صرف کرده بودند) ( خنده تماشاگران)
(Laughter)
خُب اگر ۵ دلار به دانشجوی زیر لیسانس بدهی این مثل یه قهوه براشون میمونه و اونها به طرف استارباکس میدوند و با آخرین سرعتی که میتونن اونا خرج میکنند.
So if you give undergraduates five dollars, it looks like coffee to them, and they run over to Starbucks and spend it as fast as they can. Some people bought coffee for themselves, the way they usually would, but others bought coffee for somebody else. So the very same purchase, just targeted toward yourself or targeted toward somebody else. What did we find when we called at the end of the day? People who spent money on others got happier; people who spent it on themselves, nothing happened. It didn't make them less happy, it just didn't do much for them.
خُب اگر ۵ دلار به دانشجوی زیر لیسانس بدهی این مثل یه قهوه براشون میمونه و اونها به طرف استارباکس میدوند و با آخرین سرعتی که میتونن اونا خرج میکنند. اما بعضی از افراد قهوه ای برای خودشون خریدند مثل اونکه همیشه میخریدند، اما افراد دیگر گفتند که اونها قهوه را برای کسی دیگری خریدند. اما بعضی از افراد قهوه ای برای خودشون خریدند مثل اونکه همیشه میخریدند، اما افراد دیگر گفتند که اونها قهوه را برای کسی دیگری خریدند. پس با خرید کاملا مشابه، فقط با به قصد خرید برای خودتون یا به قصد خرید برای یه نفر دیگه. پس با خرید کاملا مشابه، فقط با به قصد خرید برای خودتون یا به قصد خرید برای یه نفر دیگه. پس با خرید کاملا مشابه، فقط با به قصد خرید برای خودتون یا به قصد خرید برای یه نفر دیگه. ما چه چیزی در اخر روز وقتی بهشون تلفن کردیم فهمیدیم ؟ افرادی که پول را برای دیگران خرج کرده بودند خوشحالتر بودند. برای افرادی که پول را برای خودشون خرج کرده بودند ، هیچ اتفاقی نیفتاده بود. این اونها را کمی هم خوشحال نکرده بود، این کاری برای اونها نکرده بود.
The other thing we saw is the amount of money doesn't matter much. People thought 20 dollars would be way better than five. In fact, it doesn't matter how much money you spent. What really matters is that you spent it on somebody else rather than on yourself. We see this again and again when we give people money to spend on others instead of on themselves. Of course, these are undergraduates in Canada -- not the world's most representative population. They're also fairly wealthy and affluent and other sorts of things.
و چیز دیگری که ما فهمیدیم این بود که مقدار پول زیاد اهمیتی نداشت. مردم گمان میکردند که ۲۰ دلار بهتر از ۵ دلار خواهد بود. در حقیقت، مهم نیست که چقدر پول خرج میکنی. چیزی که واقعا مهمه اینه که این پول را برای کس دیگری خرج کردی به جای اینکه برای خودت خرج کنی. چیزی که واقعا مهمه اینه که این پول را برای کس دیگری خرج کردی به جای اینکه برای خودت خرج کنی. ما این را بارها و بارها دیدم وقتی پولی را به مردم میدهی که برای دیگران خرج کنند به جای اینکه برای خودتشون خرج کنند اونها خوشحال ترند. ما این را بارها و بارها دیدم وقتی پولی را به مردم میدهی که برای دیگران خرج کنند به جای اینکه برای خودتشون خرج کنند اونها خوشحال ترند. البته، اینها دانشجویان زیر لیسانس در کانادا بودند-- نه نمایندگان بیشتر مردم جهان. البته، اینها دانشجویان زیر لیسانس در کانادا بودند-- نه نمایندگان بیشتر مردم جهان. اونها نسبتا ثروتمند و مرفه و چیزهایی مشابه این هستند
We wanted to see if this holds true everywhere in the world or just among wealthy countries. So we went to Uganda and ran a very similar experiment. Imagine, instead of just people in Canada, we say, "Name the last time you spent money on yourself or others. Describe it. How happy did it make you?" Or in Uganda, "Name the last time you spent money on yourself or others and describe that." Then we asked them how happy they are, again. And what we see is sort of amazing, because there's human universals on what you do with your money, and real cultural differences on what you do as well. So for example, one guy from Uganda says this: "I called a girl I wished to love." They basically went out on a date, and he says at the end that he didn't "achieve" her up till now.
ما خواستیم ببینیم این در همه جای دنیا صادق است و یا اینکه فقط در کشورهای ثروتمند. ما خواستیم ببینیم این در همه جای دنیا صادق است و یا اینکه فقط در کشورهای ثروتمند. در حقیقت ما به اُگاندا رفتیم و یه آزمایش کوچک انجام دادیم. خُب تصور کنید ، به جای اینکه فقط از افرادی درکانادا بپرسیم، ما گفتیم" آخرین باری را که شما پول برای خودتان خرج کردید و یا برای افراد دیگر نام ببرید. توصیف کنید که آن چقدر شما را خوشحال کرد؟" خُب تصور کنید ، به جای اینکه فقط از افرادی درکانادا بپرسیم، ما گفتیم" آخرین باری را که شما پول برای خودتان خرج کردید و یا برای افراد دیگر نام ببرید. توصیف کنید که آن چقدر شما را خوشحال کرد؟" خُب تصور کنید ، به جای اینکه فقط از افرادی درکانادا بپرسیم، ما گفتیم" آخرین باری را که شما پول برای خودتان خرج کردید و یا برای افراد دیگر نام ببرید. توصیف کنید که آن چقدر شما را خوشحال کرد؟" و یا در اُگاندا " آخرین باری را که پول برای خودتون و یا برای دیگران خرج کردید را توصیف کنید." و یا در اُگاندا " آخرین باری را که پول برای خودتون و یا برای دیگران خرج کردید را توصیف کنید." سپس دوباره ما از اونها پرسیدیم که چقدر خوشحالند. و چیزی که ما دیدم بسیار شگف انگیز بود چونکه رفتار انسانی جهانیست و عام برای اینکه با پولی که دارید چه میکنید و همچنین تفاوتهای واقعی فرهنگ نیز در آن وجود داره. و چیزی که ما دیدم بسیار شگف انگیز بود چونکه رفتار انسانی جهانیست و عام برای اینکه با پولی که دارید چه میکنید و همچنین تفاوتهای واقعی فرهنگ نیز در آن وجود داره. و چیزی که ما دیدم بسیار شگف انگیز بود چونکه رفتار انسانی جهانیست و عام برای اینکه با پولی که دارید چه میکنید و همچنین تفاوتهای واقعی فرهنگ نیز در آن وجود داره. خُب بطور مثال، یه نفر از اُگاندا این را میگه.او گفت " من به دختری که عاشقشم زنگ زدم" خُب بطور مثال، یه نفر از اُگاندا این را میگه.او گفت " من به دختری که عاشقشم زنگ زدم" خُب بطور مثال، یه نفر از اُگاندا این را میگه.او گفت " من به دختری که با او باشم زنگ زدم" در واقع اونا قرار ملاقات گذاشتند و او میگه که در آخر این قرار ملاقات تا کنون نتونسته اونا بدست بیاره. در واقع اونا قرار ملاقات گذاشتند و او میگه که در آخر این قرار ملاقات تا کنون نتونسته اونا بدست بیاره.
(Laughter)
این یه مردی از کاناداست.
Here's a guy from Canada. Very similar thing. "I took my girlfriend out for dinner. We went to a movie, we left early, and then went back to her room for ... cake," just cake.
چیزهای خیلی مشابه. " دوست دخترم را برای شام بیرون بردم. به سینما رفتیم. اونجا را زود ترک کردیم. " دوست دخترم را برای شام بیرون بردم. به سینما رفتیم. اونجا را زود ترک کردیم. به اتاق برگشتیم برای... " فقط کیک--- فقط یه تیکه کیک. انسان جهانی-- خُب شما پول برای دیگران خرج میکنی، و با اونها مهربونید.
(Laughter)
Human universal: you spend money on others, you're being nice. Maybe you have something in mind, maybe not. But then we see extraordinary differences. So look at these two. This is a woman from Canada. We say, "Name a time you spent money on somebody else." She says, "I bought a present for my mom. I drove to the mall, bought a present, gave it to my mom." Perfectly nice thing to do. It's good to get gifts for people you know. Compare that to this woman from Uganda: "I was walking and met a longtime friend whose son was sick with malaria. They had no money, they went to a clinic and I gave her this money." This isn't $10,000, it's the local currency. So it's a very small amount of money, in fact. But enormously different motivations here. This is a real medical need, literally a lifesaving donation. Above, it's just kind of, I bought a gift for my mother.
انسان جهانی-- خُب شما پول برای دیگران خرج میکنی، و با اونها مهربونید. شاید شما چیزی تو ذهنتون داشته باشید و شاید هم نداشته باشید. اماسپس ما تفاوت فوق العاده ای را میبینیم خُب به این دو نگاه کنید. این یه خانومی از کانادا. ما گفتیم، " زمانی را که پولی برای دیگری خرج کردی را بگوید." گفت، " من یه هدیه برای مامانم خریدم. ما تا مرکز خرید رانندگی کردم، یه هدیه خریدم، دادم به مامانم." گفت، " من یه هدیه برای مامانم خریدم. ما تا مرگز خرید رانندگی کردم، یه هدیه خریدم، دادم به مامانم." کار بسیار خوبی . این خوبه که هدیه برای افرادی که اونها را میشناسید، بخرید. با این خانم از اگاندا مقایسه کنید. "من داشتم راه میروفتم که یک دوست قدیمی را دیدم که پسرش به بیماری مالاریا مبتلا بود. "من داشتم راه میروفتم که یک دوست قدیمی را دیدم که پسرش به بیماری مالاریا مبتلا بود. اونها هیچ پولی نداشتند، اونها به یک کلینیک رفتند و من این پول را بهش دادم." این ۱۰ِ۰۰۰ دلار نیست این پول محلی است. در حقیقت این پول بسیار کمی هست. اما انگیزه متفاوت عظیمی اینجا ست. این یک نیاز واقعی درمانیست، دقیقا هدیه برای نجات زندگی است. این یک نیاز واقعی درمانیست، دقیقا هدیه برای نجات زندگی است. در بالا ، برای مادرم یه هدیه خریدم، فقط یه نوع ---
What we see again, though, is that the specific way you spend on other people isn't nearly as important as the fact that you spend on other people in order to make yourself happy, which is really quite important. So you don't have to do amazing things with your money to make yourself happy. You can do small, trivial things and still get the benefits from doing this. These are only two countries. We wanted to look at every country in the world if we could, to see what the relationship is between money and happiness.
چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. چیزی را که دوباره اینجا میبینیم اینه که شیوه مشخصی که شما برای دیگران خرج میکنید خیلی مهم نیست در حقیقت که شما این پول را برای خوشحالی خودتون خرج میکنید که بسیار مهم است. بنابراین نیازی نیست کار فوق العاده ای با پولتان بکنید تا خودتان راخوشحال کنید. شما میتونید کار کوچکی انجام دهید، چیزهای کوچک و ناقابل و در عین حال شما از انجام اونها منفعت احساسی میبرید اینها فقط دو تا کشورند. ما همچنین میخواستیم که گسترده تر برویم و و به هر کشوری در جهان که میتونستیم نگاه کنیم که رابطه بین پول و شادی چگونه است. ما همچنین میخواستیم که گسترده تر برویم و و به هر کشوری در جهان که میتونستیم نگاه کنیم که رابطه بین پول و شادی چگونه است. ما اطلاعاتی از سازمان گالاپ گرفتیم، همانطور که میدونید بیشتر نظر سنجی های سیاسی که به تازگی انجام شده .
We got data from the Gallup Organization, which you know from all the political polls happening lately. They asked people, "Did you donate money to charity recently?" and, "How happy are you with life in general?" We can see what the relationship is between those two things. Are they positively correlated, giving money makes you happy? Or are they negatively correlated? On this map, green will mean they're positively correlated, red means they're negatively correlated. And you can see, the world is crazily green. So in almost every country in the world where we have this data, people who give money to charity are happier people than people who don't give money to charity. I know you're looking at the red country in the middle. I would be a jerk and not tell you what it is, but it's Central African Republic. You can make up stories. Maybe it's different there for some reason. Just below that to the right is Rwanda, though, which is amazingly green.
ما اطلاعاتی از سازمان گالاپ گرفتیم، همانطور که میدونید بیشتر نظر سنجی های سیاسی که به تازگی انجام شده . اونها از مردم پرسیدند،"آیا اخیرا پولی را به سازمان خیریه ای دادید؟" و ازشون پرسیدند، "بطور کلی توی زندگیشون چقدر خوشحالند؟" میتونیم ببینیم چه رابطه ای بین این دو چیز است. آیا همبستگی مثبتی با هم دارند؟ دادن پول تو را خوشحال میکنه. یا آیا همبستگی منفی با هم دارند؟ در این نقشه، رنگ سبز یعنی همبستگی مثبتی با هم دارند و رنگ قرمز یعنی همبستگی منفی با هم دارند. در این نقشه، رنگ سبز یعنی همبستگی مثبتی با هم دارند و رنگ قرمز یعنی همبستگی منفی با هم دارند. میتونید ببینید که دنیا به طرز دیوانه کنند ه ای سبزه. تقریبا در تمامی کشورهای جهان که ما این اطلاعات را یافتیم، مردمی که پول به خیریه میدهند خوشحال تر از مردمی هستند که پول برای خیریه نمیدهند. تقریبا در تمامی کشورهای جهان که ما این اطلاعات را یافتیم، مردمی که پول به خیریه میدهند خوشحال تر از مردمی هستند که پول برای خیریه نمیدهند. تقریبا در تمامی کشورهای جهان که ما این اطلاعات را یافتیم، مردمی که پول به خیریه میدهند خوشحال تر از مردمی هستند که پول برای خیریه نمیدهند. تقریبا در تمامی کشورهای جهان که ما این اطلاعات را یافتیم، مردمی که پول به خیریه میدهند خوشحال تر از مردمی هستند که پول برای خیریه نمیدهند. میدونم که همگی به کشور قرمز رنگ در وسط نقشه نگاه میکنید من بد جنس میشم و بهتون نمیگم که این کجاست، اما در خقیقت ، این جمهوری مرکزی آفریقاست. من بد جنس میشم و بهتون نمیگم که این کجاست، اما در خقیقت ، این جمهوری مرکزی آفریقاست. و خودتون میتونید داستان را بسازید. شاید این به دلیلی متفاوته. و درست در زیر این کشور رواندا است که به طور فوق العاده ای سبز رنگ است. و درست در زیر این کشور رواندا است که به طور فوق العاده ای سبز رنگ است. تقریبا هر جایی را که نگاه میکنیم ،می بینیم که دادن پول شما را خوشحال ترمیکنه از اینکه اونا برای خودتون نگه دارید .
So almost everywhere we look, we see that giving money away makes you happier than keeping it for yourself. What about work, which is where we spend the rest of our time, when we're not with the people we know. We decided to infiltrate some companies and do a very similar thing. These are sales teams in Belgium. They work in teams, go out and sell to doctors and try to get them to buy drugs. We can look and see how well they sell things as a function of being a member of a team. We give people on some teams some money "Spend it however you want on yourself," just like we did with the undergrads in Canada. To other teams we say, "Here's 15 euro. Spend it on one of your teammates. Buy them something as a gift and give it to them. Then we can see, we've got teams that spend on themselves and these pro-social teams who we give money to make the team better. The reason I have a ridiculous pinata there is one team pooled their money and bought a pinata, they smashed the pinata, the candy fell out and things like that. A silly, trivial thing to do, but think of the difference on a team that didn't do that at all, that got 15 euro, put it in their pocket, maybe bought themselves a coffee, or teams that had this pro-social experience where they bonded together to buy something and do a group activity. What we see is that the teams that are pro-social sell more stuff than the teams that only got money for themselves.
تقریبا هر جایی را که نگاه میکنیم ،می بینیم که دادن پول شما را خوشحال ترمیکنه از اینکه اونا برای خودتون نگه دارید . تقریبا هر جایی را که نگاه میکنیم ،می بینیم که دادن پول شما را خوشحال ترمیکنه از اینکه اونا برای خودتون نگه دارید . در مورد زندگی کاری چطور، جایی که ما همه عمرمون را اونجا میگذرونیم وقتی که با افرادی که اونها رو میشناسیم ، نیستیم. در مورد زندگی کاری چطور، جایی که ما همه عمرمون را اونجا میگذرونیم وقتی که با افرادی که اونها رو میشناسیم ، نیستیم. ما تصمیم گرفتیم به چند شرکت نفوذ کنیم کار مشابهی را انجام دهیم. خوب اینها تیم فروش در بلزژیک هستند. اونها بصورت تیمی کار میکنند: بیرون میروند و سعی میکنند به دکترها دارو بفروشند. اونها بصورت تیمی کار میکنند: بیرون میروند و سعی میکنند به دکترها دارو بفروشند. خُب میتونیم نگاه کنیم ببینیم که اونها بعنوان عضوی ازیک تیم چقدر خوب میفروشند . خُب میتونیم نگاه کنیم ببینیم که اونها بعنوان عضوی ازیک تیم چقدر خوب میفروشند . ما به بعضی از افراد تیم پولی دادیم . گفتیم،"این را بهرشکلی که دوست داری برای خودت خرج کن."دقیقا مثل کاری که برای دانشجویان زیر لیسانس در کانادا کردیم. ما به بعضی از افراد تیم پولی دادیم . گفتیم،"این را بهرشکلی که دوست داری برای خودت خرج کن."دقیقا مثل کاری که برای دانشجویان زیر لیسانس در کانادا کردیم. ما به بعضی از افراد تیم پولی دادیم . گفتیم،"این را بهرشکلی که دوست داری برای خودت خرج کن."دقیقا مثل کاری که برای دانشجویان زیر لیسانس در کانادا کردیم. اما به بقیه اعضای تبی گفتیم،"این ۱۵ یورو. این را برای یکی از اعضای تیمت در این هفته خرج کن. براشون یه چیزی بعنوان هدیه بخر و یهشون بد. اما به بقیه اعضای تبی گفتیم،"این ۱۵ یورو. این را برای یکی از اعضای تیمت در این هفته خرج کن. براشون یه چیزی بعنوان هدیه بخر و یهشون بد. اما به بقیه اعضای تبی گفتیم،"این ۱۵ یورو. این را برای یکی از اعضای تیمت در این هفته خرج کن. براشون یه چیزی بعنوان هدیه بخر و یهشون بد. سپس میتونید ببینید ، خب ما تیمی داریم که پول را برای خودشون خرج کردند ومردمی که ما بهشون پول دادیم تا تیم را کمی بهتر کنند. سپس میتونید ببینید ، خب ما تیمی داریم که پول را برای خودشون خرج کردند ومردمی که ما بهشون پول دادیم تا تیم را کمی بهتر کنند. سپس میتونید ببینید ، خب ما تیمی داریم که پول را برای خودشون خرج کردند ومردمی که ما بهشون پول دادیم تا تیم را کمی بهتر کنند. دلیل اینکه من این عروسک پر از اب نبات ( پینیتا) عجیب را اینجا گذاشتم اینکه یکی از اعضای تیم پول را رو هم گذاشت و یک پینتا خرید، دلیل اینکه من این عروسک پر از اب نبات ( پینیتا) عجیب را اینجا گذاشتم اینکه یکی از اعضای تیم پول را رو هم گذاشت و یک پینتا خرید، و همه در اطراف اون جمع شدند و خردش کردند همه آب نباتها و عروسک همه پائین ریختند و کارهایی شبیه به این کردند. خیلی احمقانه و دیونگی( بامزه) ، یه کار جزئی کوچک، اما اما تفاوتی در تیم اصلا بوجود نیامد، با ۱۵ یورو ، اونهایی که پول را توی جیبشان گذاشتند ، و شاید هم یه قهوه برای خودشون خریدند و یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند پول را برای خرید یه فعالیت گروهی روی هم گذاشتند. اما تفاوتی در تیم اصلا بوجود نیامد، با ۱۵ یورو ، اونهایی که پول را توی جیبشان گذاشتند ، و شاید هم یه قهوه برای خودشون خریدند و یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند پول را برای خرید یه فعالیت گروهی روی هم گذاشتند. اما تفاوتی در تیم اصلا بوجود نیامد، با ۱۵ یورو ، اونهایی که پول را توی جیبشان گذاشتند ، و شاید هم یه قهوه برای خودشون خریدند و یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند پول را برای خرید یه فعالیت گروهی روی هم گذاشتند. اما تفاوتی در تیم اصلا بوجود نیامد، با ۱۵ یورو ، اونهایی که پول را توی جیبشان گذاشتند ، و شاید هم یه قهوه برای خودشون خریدند و یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند پول را برای خرید یه فعالیت گروهی روی هم گذاشتند. اما تفاوتی در تیم اصلا بوجود نیامد، با ۱۵ یورو ، اونهایی که پول را توی جیبشان گذاشتند ، و شاید هم یه قهوه برای خودشون خریدند و یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند پول را برای خرید یه فعالیت گروهی روی هم گذاشتند. در حقیقت ، چیزی که ما میبینیم اینه که تیمی که مردمی هستند فروش بیشتری دارند از تیمی که فقط پول را برای خود گرفتند. در حقیقت ، چیزی که ما میبینیم اینه که تیمی که مردمی هستند فروش بیشتری دارند از تیمی که فقط پول را برای خود گرفتند.
One way to think of it is: for every 15 euro you give people for themselves, they put it in their pocket and don't do anything different than before. You don't get money from that; you lose money, since it doesn't motivate them to perform better. But when you give them 15 euro to spend on their teammates, they do so much better on their teams that you actually get a huge win on investing this kind of money.
و یه شیوه برای فکر کردن به این اینه که برای ۱۵ یورویی که تو به مردم برای خودشون میدی، اونها اینرا توی جیبشون میگذارند، و هیچ کار متفاوتی با کاری که قبلا میکردند نمیکنند . و یه شیوه برای فکر کردن به این اینه که برای ۱۵ یورویی که تو به مردم برای خودشون میدی، اونها اینرا توی جیبشون میگذارند، و هیچ کار متفاوتی با کاری که قبلا میکردند نمیکنند . و یه شیوه برای فکر کردن به این اینه که برای ۱۵ یورویی که تو به مردم برای خودشون میدی، اونها اینرا توی جیبشون میگذارند، و هیچ کار متفاوتی با کاری که قبلا میکردند نمیکنند . شما هیچ برگشت پولی از این نمی گیرید. در واقع شما پول را از دست میدهی زیرا این ایجاد انگیزه در اونها نمیکنه. اما وقتی شما به اونها ۱۵ یورو میدهی تا برای اعضای تیمشون خرج کنند، اونها خیلی بهتر در تیمشون کار میکنند که در واقع شما برنده بزرگی ازسرمایه گذاری روی این پول هستید. اما وقتی شما به اونها ۱۵ یورو میدهی تا برای اعضای تیمشون خرج کنند، اونها خیلی بهتر در تیمشون کار میکنند که در واقع شما برنده بزرگی ازسرمایه گذاری روی این پول هستید. اما وقتی شما به اونها ۱۵ یورو میدهی تا برای اعضای تیمشون خرج کنند، اونها خیلی بهتر در تیمشون کار میکنند که در واقع شما برنده بزرگی ازسرمایه گذاری روی این پول هستید.
You're probably thinking to yourselves, this is all fine, but there's a context that's incredibly important for public policy, and I can't imagine it would work there. And if he doesn't show me that it works here, I don't believe anything he said. I know what you're all thinking about are dodgeball teams.
متوجه شدم شما در مورد خودتون فکر میکنید، این خوبه،اما یه زمینه ای است که بسیار برای سیاستهای اجتماعی مهم است و نمیتونم تصور کنم که این اونجا کار آمد باشه. متوجه شدم شما در مورد خودتون فکر میکنید، این خوبه،اما یه زمینه ای است که بسیار برای سیاستهای اجتماعی مهم است و نمیتونم تصور کنم که این اونجا کار آمد باشه. متوجه شدم شما در مورد خودتون فکر میکنید، این خوبه،اما یه زمینه ای است که بسیار برای سیاستهای اجتماعی مهم است و نمیتونم تصور کنم که این اونجا کار آمد باشه. متوجه شدم شما در مورد خودتون فکر میکنید، این خوبه،اما یه زمینه ای است که بسیار برای سیاستهای اجتماعی مهم است و نمیتونم تصور کنم که این اونجا کار آمد باشه. اگر او این را به ما نشون نداده بود که که این در اینجا ، من اونا باور نمیکردم . اگر او این را به ما نشون نداده بود که که این در اینجا ، من اونا باور نمیکردم . میدونم که همتون راجع به تیم دادگوبال( نوعی بازی با توپ) فکر میکنید
(Laughter)
( خنده تماشاگران)
This was a huge criticism that we got, that if you can't show it with dodgeball teams, this is all stupid. So we went and found these dodgeball teams and infiltrated them, and did the exact same thing as before. So we give people on some teams money to spend on themselves. Other teams, we give them money to spend on their dodgeball teammates. The teams that spend money on themselves have the same winning percentages as before. The teams we give the money to spend on each other become different teams; they dominate the league by the time they're done.
و این انتقاد بزرگی بود که به ما شد، که گفته شد اگر شما اینا با تیم دادگوبال نمیتونید نشون بدهید ، همه اینها احمقانه است. و این انتقاد بزرگی بود که به ما شد، که گفته شد اگر شما اینا با تیم دادگوبال نمیتونید نشون بدهید ، همه اینها احمقانه است. خُب ما بییرون رفتیم تیمهای دادگوبال را پیدا کردیم و بهشون نفوذ کردیم. خُب ما بییرون رفتیم تیمهای دادگوبال را پیدا کردیم و بهشون نفوذ کردیم. و دقیقا همان کاری را کردیم که قبلا کرده بودیم. خُب به بعضی از تیمها، ما پول بهشون دادیم که برای خودشون خرج کننند. خُب به بعضی از تیمها، ما پول بهشون دادیم که برای خودشون خرج کننند. و دیگر تیمها ما بهشون پول دادیم که برای خرج کردن برای دیگر اعضای تیم کنند. تیمهایی که پول را برای خودشون خرج کرده بودند درصد پیروزیشون مثل قبلا بود. تیمهایی که پول را برای خودشون خرج کرده بودند درصد پیروزیشون مثل قبلا بود. و نیمهایی که پول را برای همدیگه خرج کرده بودند، اونها تیم دیگری شدند و در حقیقت ، آنها بر لیگ در زمان بازیها مسلط شدند. و نیمهایی که پول را برای همدیگه خرج کرده بودند، اونها تیم دیگری شدند و در حقیقت ، آنها بر لیگ در زمان بازیها مسلط شدند. و نیمهایی که پول را برای همدیگه خرج کرده بودند، اونها تیم دیگری شدند و در حقیقت ، آنها بر لیگ در زمان بازیها مسلط شدند.
Across all of these different contexts -- your personal life, you work life, even things like intramural sports -- we see spending on other people has a bigger return for you than spending on yourself. So if you think money can't buy happiness, you're not spending it right. The implication isn't you should buy this product instead of that product, and that's the way to make yourself happier. It's that you should stop thinking about which product to buy for yourself, and try giving some of it to other people instead.
در طول تمامی این زمینه های مختلف-- زندگی شخصی شما، زندگی کاری شما، و حتی کارهای احمقانه( بامزه) مانند ورزشهای محلی--ما دیدیم که خرج کردن برای دیگران برگشت بزرگتری برای شما ، از خرج کردن برای خودتان دارد. در طول تمامی این زمینه های مختلف-- زندگی شخصی شما، زندگی کاری شما، و حتی کارهای احمقانه( بامزه) مانند ورزشهای محلی--ما دیدیم که خرج کردن برای دیگران برگشت بزرگتری برای شما ، از خرج کردن برای خودتان دارد. در طول تمامی این زمینه های مختلف-- زندگی شخصی شما، زندگی کاری شما، و حتی کارهای احمقانه( بامزه) مانند ورزشهای محلی--ما دیدیم که خرج کردن برای دیگران برگشت بزرگتری برای شما ، از خرج کردن برای خودتان دارد. در طول تمامی این زمینه های مختلف-- زندگی شخصی شما، زندگی کاری شما، و حتی کارهای احمقانه( بامزه) مانند ورزشهای محلی--ما دیدیم که خرج کردن برای دیگران برگشت بزرگتری برای شما ، از خرج کردن برای خودتان دارد. در طول تمامی این زمینه های مختلف-- زندگی شخصی شما، زندگی کاری شما، و حتی کارهای احمقانه( بامزه) مانند ورزشهای محلی--ما دیدیم که خرج کردن برای دیگران برگشت بزرگتری برای شما ، از خرج کردن برای خودتان دارد. خوب این فقط میگه، گمان کنم اگر شما فکر میکنید که نمیتونید شادی و با پول بخرید شما پولتان را درست خرج نمیکنید. خوب این فقط میگه، گمان کنم اگر شما فکر میکنید که نمیتونید شادی و با پول بخرید شما پولتان را درست خرج نمیکنید. بدین معنی که نه اینکه باید این محصول را به جای محصول دیگری بخرید و این شیوه ای است که شما خودتان را خوشحال و شاد میکنید. بدین معنی که نه اینکه باید این محصول را به جای محصول دیگری بخرید و این شیوه ای است که شما خودتان را خوشحال و شاد میکنید. در حقیقت، شما باید فکر کردن به اینکه چه محصولی را بخرید که شما را خوشحال کند را متوقف کنید وبه جای اون تلاش کنید که بخشی از این را به دیگران بدهید در حقیقت، شما باید فکر کردن به اینکه چه محصولی را بخرید که شما را خوشحال کند را متوقف کنید وبه جای اون تلاش کنید که بخشی از این را به دیگران بدهید در حقیقت، شما باید فکر کردن به اینکه چه محصولی را بخرید که شما را خوشحال کند را متوقف کنید وبه جای اون تلاش کنید که بخشی از این را به دیگران بدهید
And we luckily have an opportunity for you. DonorsChoose.org is a nonprofit for mainly public school teachers in low-income schools. They post projects like, "I want to teach Huckleberry Finn and we don't have the books," or, "I want a microscope to teach my students science and we don't have a microscope." You and I can go on and buy it for them. The teacher and the kids write you thank-you notes, sometimes they send pictures of them using the microscope. It's an extraordinary thing.
خوشبختانه ما برای شما فرصتی را فراهم کردیم. وب سایت DonorsChoose.org یک سازمان غیر انتفاعی عمدتا برای معلمان مدارس کم درآمد دولتی است. وب سایت DonorsChoose.org یک سازمان غیر انتفاعی عمدتا برای معلمان مدارس کم درآمد دولتی است. اونها پروژه هایی را ( روی وب سایت) پست میکنند، مثل اینکه میگن،" من میخواهم کتاب داستان هاکلبری فین را به بچه های کلاسم درس بدم و این کتاب را نداریم،" اونها پروژه هایی را ( روی وب سایت) پست میکنند، مثل اینکه میگن،" من میخواهم کتاب داستان هاکلبری فین را به بچه های کلاسم درس بدم و این کتاب را نداریم،" و " من یک مکرسکوپ میخواهم که به دانش آموزان علوم را درس بدم ما میکروسکوپ نداریم." و " من یک مکرسکوپ میخواهم که به دانش آموزان علوم را درس بدم ما میکروسکوپ نداریم." من و شما میتونیم بریم و اونا برایشون بخریم. معلمین یک نامه تشکر آمیز براتون میفرستند. و بچه ها یک یاداشت تشکر براتون مینویسند. گاهی براتون عکسی از خودشون که از میکروسکوپ استفاده میکنند میفرستند. این کار فوق العاده ایست.
Go to the website and start yourself on the process of thinking less about "How can I spend money on myself?" and more about "If I've got five dollars or 15 dollars, what can I do to benefit other people?" Ultimately, when you do that, you'll find you benefit yourself much more.
برو به این وب سایت وشروع کن به کمتر فکر کردن درباره اینکه "چگونه میتونم پول برای خودم را خرج کنم؟ ". برو به این وب سایت وشروع کن به کمتر فکر کردن درباره اینکه "چگونه میتونم پول برای خودم را خرج کنم؟ ". و بیشتر درباره اینکه " اگر پنج دلار یا ۱۵ دلار، چه چیزی می میتونم از طرف دیگران انجام دهم؟" فکر کن ، زیرا در نهایت وقتی این کار را بکنی ، خودتان بیشتر منتفع میشوید. و بیشتر درباره اینکه " اگر پنج دلار یا ۱۵ دلار، چه چیزی می میتونم از طرف دیگران انجام دهم؟" فکر کن ، زیرا در نهایت وقتی این کار را بکنی ، خودتان بیشتر منتفع میشوید. و بیشتر درباره اینکه " اگر پنج دلار یا ۱۵ دلار، چه چیزی می میتونم از طرف دیگران انجام دهم؟" فکر کن ، زیرا در نهایت وقتی این کار را بکنی ، خودتان بیشتر منتفع میشوید.
Thank you.
سپاسگزارم
(Applause)
( تشویق تماشاگران)