In the past several days, I heard people talking about China. And also, I talked to friends about China and Chinese Internet. Something is very challenging to me. I want to make my friends understand: China is complicated. So I always want to tell the story, like, one hand it is that, the other hand is that. You can't just tell a one sided story. I'll give an example. China is a BRIC country. BRIC country means Brazil, Russia, India and China. This emerging economy really is helping the revival of the world economy. But at the same time, on the other hand, China is a SICK country, the terminology coined by Facebook IPO papers -- file. He said the SICK country means Syria, Iran, China and North Korea. The four countries have no access to Facebook. So basically, China is a SICK BRIC country.
در روزهای گذشته، از اطرافیانم صحبت های زیادی راجع به چین شنیدم. همچنین با دوستانم راجع به چین و اینترنت چینی ها صحبت کردیم. یک موضوع برای من خیلی چالش برانگیز است. می خواهم به دوستانم بفهمانم که اوضاع چین پیچیده است. همیشه دلم می خواسته که داستان را طوری تعریف کنم که "از یک سو" و "از سوی دیگر" داشته باشد. ولی نمی توان به این سادگی داستان را تعریف کرد. برایتان یک مثال میزنم. چین یک کشور "BRIC" است BRIC یعنی چهار کشور برزیل، روسیه، هند و چین. این اقتصاد(های) در حال ظهورکه حقیقتا به احیای اقتصاد جهانی کمک میکند. اما در همین حال، از سوی دیگر، چین یک کشور SICK (به معنی لفظی مریض) است، این اصطلاح در فیسبوک ابداع شد. گفته میشود که کشور SICK منظور سوریه، ایران، چین و کره شمالی است. این چهار کشور به فیسبوک دسترسی ندارند. بنابراین اصولا چین یک کشور SICK BRIC است.
(Laughter)
(خنده حضار)
Another project was built up to watch China and Chinese Internet. And now, today I want to tell you my personal observation in the past several years, from that wall. So, if you are a fan of the Game of Thrones, you definitely know how important a big wall is for an old kingdom. It prevents weird things from the north.
پروژه دیگری برای دیدن چین و اینترنت چینی ها ساخته شد. و اکنون، من میخواهم مشاهدات شخصی ام را که در چندین سال گذشته داشته ام برایتان بگویم. اگر شما طرفدار فیلم بازی تاج و تخت هستید، مطمننا می دانید که یک دیوار بزرگ چه اهمیتی برای یک پادشاهی قدیمی دارد. از چیزهای عجیبی که از شمال میآیند جلوگیری میکند.
Same was true for China. In the north, there was a great wall, Chang Cheng. It protected China from invaders for 2,000 years. But China also has a great firewall. That's the biggest digital boundary in the whole world. It's not only to defend the Chinese regime from overseas, from the universal values, but also to prevent China's own citizens to access the global free Internet, and even separate themselves into blocks, not united.
همین موضوع برای چین هم صادق بود. در شمال، یک دیوار بزرگ قرار داشت، چانگ چنگ این دیوار برای ۲۰۰۰ سال از چین در برابر مهاجمان محافظت کرد. اما چین یک دیوارفایروال بزرگ هم دارد. آن بزرگترین مرز دیجیتال در سراسر جهان است. که فقط برای دفاع از رژیم چین در برابر بیگانگان، یا ازارزش های جهانی نیست، بلکه بلکه مانعی است بر سرراه خود شهروندان چینی برای دسترسی به اینترنت آزاد جهانی. حتی خود آنها (مردم چین) را نیز دسته بندی میکند و یکی نیستند.
So, basically the "Internet" has two Internets. One is the Internet, the other is the Chinanet. But if you think the Chinanet is something like a deadland, wasteland, I think it's wrong. But we also use a very simple metaphor, the cat and the mouse game, to describe in the past 15 years the continuing fight between Chinese censorship, government censorship, the cat, and the Chinese Internet users. That means us, the mouse. But sometimes this kind of a metaphor is too simple.
بنابراین، اساسا "اینترنت" در چین دو نوع است: یکی همین اینترنت است، و دیگری "چین نت". اما اگر فکر میکنید که "چین نت" شبیه چیزی بیهوده و بدون کاربرد است، من فکر میکنم که اشتباه میکنید. اما ما یک اصطلاح خیلی ساده برایش داریم، بازی موش و گربه، که جنگ مداوم پانزده سال گذشته بین سانسور چینی و سانسور دولت به عنوان گربه، و کابران اینترنت چینی. یعنی ما، موش ها را به خوبی توضیح میدهد. اما گاهی اوقات این اصطلاح زیادی ساده است.
So today I want to upgrade it to 2.0 version. In China, we have 500 million Internet users. That's the biggest population of Netizens, Internet users, in the whole world. So even though China's is a totally censored Internet, but still, Chinese Internet society is really booming. How to make it? It's simple. You have Google, we have Baidu. You have Twitter, we have Weibo. You have Facebook, we have Renren. You have YouTube, we have Youku and Tudou. The Chinese government blocked every single international Web 2.0 service, and we Chinese copycat every one.
بنابراین من امروز میخواهم که آن را به نسخه دوم به روز رسانی کنم. در چین، ما ۵۰۰ میلیون کاربر اینترنت داریم. این بزرگترین جمعیت شهروندی تحت شبکه اینترنت در سراسر جهان است. با این که چین یک اینترنت سانسور شده دارد، اما هنوز، جامعه اینترنتی چین، واقعا پررونق است. چطور ممکن است؟ ساده است. شما گوگل دارید، ما «بایدو» شما توییتر دارید، ما «ویبو» شما فیسبوک دارید، ما «رنرن» شما یوتیوب دارید، ما «یوکو» و «تودو». دولت چین تمام سرویس های دارای تعامل کاربری [همچون فیسبوک و ...] را از دسترس خارج کرد و ما چینی ها همه را عیناً کپی کردیم.
(Laughter)
(خنده حضار)
So, that's the kind of the thing I call smart censorship. That's not only to censor you. Sometimes this Chinese national Internet policy is very simple: Block and clone. On the one hand, he wants to satisfy people's need of a social network, which is very important; people really love social networking. But on the other hand, they want to keep the server in Beijing so they can access the data any time they want. That's also the reason Google was pulled out from China, because they can't accept the fact that Chinese government wants to keep the server.
بنابراین، این چیزی است که من به آن سانسور هوشمند میگویم. که فقط برای سانسور شما نیست. گاهی اوقات این سیاست ملی چین بسیار ساده است: مسدود کن و شبیه آن را بساز. از یک سو، می خواهد که نیاز مردمش به شبکه اجتماعی را تامین کند، که بسیار مهم است. مردم واقعا شبکه های اجتماعی را دوست دارند. اما از سوی دیگر، آنها می خواهند که سرورهایشان را در پکن نگه دارند که هر موقع که خواستند به اطلاعات دسترسی داشته باشند. که همین دلیل خروج گوگل از چین بود، چون نمیتوانستند قبول کنند که دولت چین میخواهد سرورها را نگه دارد.
Sometimes the Arab dictators didn't understand these two hands. For example, Mubarak, he shut down the Internet. He wanted to prevent the Netizens [from criticizing] him. But once Netizens can't go online, they go in the street. And now the result is very simple. We all know Mubarak is technically dead. But also, Ben Ali, Tunisian president, didn't follow the second rule. That means keep the server in your hands. He allowed Facebook, a U.S.-based service, to continue to stay on inside of Tunisia. So he can't prevent it, his own citizens to post critical videos against his corruption. The same thing happend. He was the first to topple during the Arab Spring.
گاهی اوقات دیکتاتورهای عرب این دوسویی را نفهمیدند. برای مثال، مبارک اینترنت را قطع کرد. او میخواست که مانع اعتراض شهروندان اینترنتی به او شود. اما وقتی شهروندان اینترنتی نتوانند آنلاین شوند، به خیابان ها می آیند. و اکنون نتیجه بسیار واضح است. ما همه میدانیم که مبارک در واقع سرنگون شده است. همچنین، بن علی، رییس جمهور تونس، قانون دوم را دنبال نکرد. یعنی نگه داشتن سرورهای شبکههای اجتماعی در داخل کشور. او به فیسبوک، یک سرویس آمریکایی، اجازه داد که داخل تونس بماند. بنابراین او نتوانست از انتشار ویدیوهای اعتراضی شهروندان خود علیه فسادهای او جلوگیری کند. اتفاق مشابهی رخ داد. او اولین کسی بود که در خلال بهار عربی سرنگون شد.
But those two very smart international censorship policies didn't prevent Chinese social media [from] becoming a really public sphere, a pathway of public opinion and the nightmare of Chinese officials. Because we have 300 million microbloggers in China. It's the entire population of the United States. So when these 300 million people, microbloggers, even they block the tweet in our censored platform. But itself -- the Chinanet -- but itself can create very powerful energy, which has never happened in the Chinese history.
اما آن دو سیاست بسیار هوشمند سانسور بین المللی جلوی تبدیل شدن رسانه های اجتماعی چینی به حوزه عمومی را نگرفت، گذرگاهی برای افکارعمومی و کابوسی برای مقامات چینی. برای اینکه ما ۳۰۰ میلیون میکرو وبلاگ نویس [توئیت کنندگان] در چین داریم. این معادل کل جمعیت ایالات متحده است. پس وقتی این ۳۰۰ میلیون نفر میکرو وبلاگ نویس وجود دارند حتی اگر توییتری سانسورشده در اختیار داشته باشند، خودش، اینترنت چین، میتواند انرژی قدرتمندی خلق کند، که هرگز در تاریخ چین اتفاق نیفتاده است.
2011, in July, two [unclear] trains crashed, in Wenzhou, a southern city. Right after the train crash, authorities literally wanted to cover up the train, bury the train. So it angered the Chinese Netizens. The first five days after the train crash, there were 10 million criticisms of the posting on social media, which never happened in Chinese history. And later this year, the rail minister was sacked and sentenced to jail for 10 years.
در جولای سال ۲۰۱۱، دو قطار سریع السیر ونژو تصادف کردند، در ونژو، یک شهر جنوبی. درست بعد از تصادف قطار مقامات عیناً میخواستند که قطار را بپوشانند و دفنش کنند. این کار شهروندان اینترنتی چین را خشمگین کرد. در طول پنج روز بعد از تصادف قطار ۱۰ میلیون پست اعتراضی در رسانه های اجتماعی وجود داشت، که در تاریخ چینی ها بیسابقه است. و بعد از آن سال، وزیر راه آهن برکنار و محکوم به ۱۰ سال زندان شد.
And also, recently, very funny debate between the Beijing Environment Ministry and the American Embassy in Beijing because the Ministry blamed the American Embassy for intervening in Chinese internal politics by disclosing the air quality data of Beijing. So, the up is the Embassy data, the PM 2.5. He showed 148, they showed it's dangerous for the sensitive group. So a suggestion, it's not good to go outside. But that is the Ministry's data. He shows 50. He says it's good. It's good to go outside. But 99 percent of Chinese microbloggers stand firmly on the Embassy's side. I live in Beijing. Every day, I just watch the American Embassy's data to decide whether I should open my window.
و همچنین، اخیرا، یک مناظره خنده دار بین وزارت محیط زیست پکن و سفارت آمریکا در پکن درگرفت، برای اینکه وزارت محیط زیست سفارت آمریکا را متهم به مداخله در سیاست های داخلی چین با افشای اطلاعات کیفیت هوای پکن کرد. داده های سفارت میزان بالای ذرات ۲.۵ میکرون معلق هوا را نشان میداد. [بالای تصویر] عدد ۱۴۸ که برای افراد حساس خطرناک است را نشان میدهد. پس پیشنهاد میدهد خوب نیست شهروندان بیرون از منزل باشند اما وضعیت مشابه از منبع وزارت خانه عدد ۵۰ را نشان میداد. که عدد خوبی است و شهروندان میتوانند بیرون از منزل باشند. اما ۹۹٪ میکرو وبلاگ نویسها به طرفداری از اطلاعت سفارت پرداختند. من در پکن زندگی میکنم. هر روز به دادهای سفارت امریکا سر میزنم تا بدانم که آیا میتوانم پنجره را باز کنم.
Why is Chinese social networking, even within the censorship, so booming? Part of the reason is Chinese languages. You know, Twitter and Twitter clones have a kind of a limitation of 140 characters. But in English it's 20 words or a sentence with a short link. Maybe in Germany, in German language, it may be just "Aha!"
چرا شبکه های اجتماعی در چین با وجود سانسور هنوز پررونق هستند؟ بخشی ازآن به ماهیت زبان چینی برمیگردد. همانطور که میدانید تویتر و کپی چینی آن، محدود به ۱۴۰ کاراکتر است. در انگلیسی این معادله ۲۰ کلمه و یا یک جمله با یک لینک کوتاه است. در حالی که در آلمانی ممکن است فقط به اندازه یک " آها" باشد.
(Laughter)
(خنده حضار)
But in Chinese language, it's really about 140 characters, means a paragraph, a story. You can almost have all the journalistic elements there. For example, this is Hamlet, of Shakespeare. It's the same content. One, you can see exactly one Chinese tweet is equal to 3.5 English tweets. Chinese is always cheating, right? So because of this, the Chinese really regard this microblogging as a media, not only a headline to media.
ولی در زبان چینی واقعاً ۱۴۰ حرف است که یک پاراگراف است، یک داستان. شما تقریباً تمام عناصر خبر نگاری را دراختیار دارید. برای مثال این هملت اثرشکسپیر است. با محتوای یکسان. میبینید که یک توییت چینی دقیقاً معادل ۳.۵ توییت انگلیسی است. چینیها همیشه تقلب میکنند درسته ؟ پس به همین دلیل چینیها، نگاه رسانه ای به این بلاگ نویسی دارند و نه فقط به عنوان تیتر خبری.
And also, the clone, Sina company is the guy who cloned Twitter. It even has its own name, with Weibo. "Weibo" is the Chinese translation for "microblog". It has its own innovation. At the commenting area, [it makes] the Chinese Weibo more like Facebook, rather than the original Twitter. So these innovations and clones, as the Weibo and microblogging, when it came to China in 2009, it immediately became a media platform itself. It became the media platform of 300 million readers. It became the media. Anything not mentioned in Weibo, it does not appear to exist for the Chinese public.
نگاه مشابهی به کپی چینی آن نیز هست. شرکت سینا، شرکتی است که کپی توییتر را ساخت. حتی اسم خودش هم دارد ویبو. "ویبو" در چینی به معنی "میکروبلاگ" است. البته خلاقیت خود را هم دارد. در قسمت ارسال نظر، ویبو چینی بیشتر شبیه فیس بوک است تا توییتر اصلی. بنابراین وقتی این کپی ها و نوآوریها مانند ویبو و میکروبلاگ ها در سال ۲۰۰۹ وارد چین شد خیلی زود بستری برای ایجاد رسانه شد. بستری برای ۳۰۰ میلیون مخاطب. تبدیل به رسانه شد. موضوعاتی که در ویبو مطرح نمیشود انگار برای چینیها اصلاً وجود خارجی ندارد.
But also, Chinese social media is really changing Chinese mindsets and Chinese life. For example, they give the voiceless people a channel to make your voice heard. We had a petition system. It's a remedy outside the judicial system, because the Chinese central government wants to keep a myth: The emperor is good. The old local officials are thugs. So that's why the petitioner, the victims, the peasants, want to take the train to Beijing to petition to the central government, they want the emperor to settle the problem. But when more and more people go to Beijing, they also cause the risk of a revolution. So they send them back in recent years. And even some of them were put into black jails. But now we have Weibo, so I call it the Weibo petition. People just use their cell phones to tweet.
شبکه های اجتماعی چینی نقش زیادی هم در تغییر تفکر و زندگی مردم چین دارند. برای مثال برای افرادی که صدای آنها پیش از این شنیده نمیشد، کانالی است تا حرف خود را به گوش دیگران برسانند. قبلاً سیستم دادخواهی داشتیم. راه حلی برای رسیدگی به شکایات در بیرون از سیستم قضایی کشور. چون دولت مرکزی چین دوست داشت که این باور غلط را تروج دهد که پادشاهی خوب است و مسئولان محلی قدیمی کلاه بردار هستند. و به همین دلیل شاکی٬ مجرم و دهقانان ترجیح میدادند تا با قطار به پکن بروند و پرونده خود را به حکومت مرکزی ببرند. آنها میخواستند که امپراطوری مشکل آنها را حل کند. ولی مراجعه بیشتر و بیشتر مردم به پکن، خطر انقلاب را تشدید میکرد. بنابرین در سالهای اخیر دولت مرکزی آنها را بر میگرداند. حتی بعضی از آنها به زندان های سیاه انداخته میشوند. اما حالا که ویبو داریم، که من آن را ویبو دادگر مینامم، مردم فقط از موبایلهایشان برای توییت کردن استفاده میکنند.
So your sad stories, by some chance your story will be picked up by reporters, professors or celebrities. One of them is Yao Chen, she is the most popular microblogger in China, who has about 21 million followers. They're almost like a national TV station. If you -- so a sad story will be picked up by her. So this Weibo social media, even in the censorship, still gave the Chinese a real chance for 300 million people every day chatting together, talking together. It's like a big TED, right? But also, it is like the first time a public sphere happened in China. Chinese people start to learn how to negotiate and talk to people.
شانس این وجود دارد که داستانهای تلخ شما به گوش خبرنگاری، استاد دانشگاهی و یا یک فرد معروف برسد. یکی از این افراد «یائو چن» است . او محبوب ترین چهره میکروبلاگر در چین است که حدود ۲۱ میلیون فالور دارد. تقریباً شبیه یک شبکه تلوزیون ملی. پس اگر داستان تلخ شما به گوش او برسد کافی است. این شبکه اجتماعی ویبو با وجود سانسور هنوز هم این شانس را به ۳۰۰ میلیون انسان میدهد تا هر روز با هم صحبت و گفتمان کنند. مثل یک TED بزرگ است درسته؟ اما این اولین بار است که در چین پدیده حوزه عمومی اتفاق میفتد. مردم چین دارند می آموزند تا چگونه با هم مذاکره و گفتمان کنند.
But also, the cat, the censorship, is not sleeping. It's so hard to post some sensitive words on the Chinese Weibo. For example, you can't post the name of the president, Hu Jintao, and also you can't post the city of Chongqing, the name, and until recently, you can't search the surname of top leaders. So, the Chinese are very good at these puns and alternative wording and even memes. They even name themselves -- you know, use the name of this world-changing battle between the grass-mud horse and the river crab. The grass-mud horse is caoníma, is the phonogram for motherfucker, the Netizens call themselves. River crab is héxiè, is the phonogram for harmonization, for censorship. So that's kind of a caoníma versus the héxiè, that's very good. So, when some very political, exciting moments happened, you can see on Weibo, you see a lot of very weird stories happened. Weird phrases and words, even if you have a PhD of Chinese language, you can't understand them.
اگرچه گربه سانسور نخوابیده است. خیلی سخت است که بعضی لغات حساس را در ویبو چینی ارسال کرد. برای مثال شما نمیتوانید نام رییس جمهور (هو جیناتو) را ببرید.همچنین نمیتوانید موضوعی درمورد شهر چانگ کویینگ با این نام ارسال کنید و تا همین چند وقت پیش شما نمیتوانستید نام فامیل سیاست مداران ارشد را جستجو کنید. چینی ها امّا در به کار بردن جایگزین ، استفاده از معادل برای کلمات و حتی مستعارات خبره هستند. راستش حتی برای خودشان هم اسم مستعار میگذارند. نام این جنگ متحول کننده بین" اسب گِل چمن" و "خرچنگ رود خانه" . کلمه «کائونیما» در زبان چینی اسم اسب گل چمنی است که هم آوای «کائو نی ما» که به معنی هرزه است، و شهروندان اینترنت خود را به این نام میخوانند. خرچنگ رود خانه و یا همان معادل هم آوای هماهنگی (به بیان دولتی) یا سانسور است. پس این جنگ بین هرزه ها و سانسورچی ها است. این معادل خیلی خوب است. مثلاً وقتی یک اتفاق هیجان انگیز سیاسی میفتد اگر شما ویبو را جستجو کنید میبینید که اتفاقات عجیب زیادی در حال رخ دادن است. اصطلاحات و لغات عجیب چینی که حتی اگر دکترای زبان چینی هم داشته باشد معنی آنها را متوجه نمیشوید.
But you can't even expand more, no, because Chinese Sina Weibo, when it was founded was exactly one month after the official blocking of Twitter.com. That means from the very beginning, Weibo has already convinced the Chinese government, we will not become the stage for any kind of a threat to the regime. For example, anything you want to post, like "get together" or "meet up" or "walk," it is automatically recorded and data mined and reported to a poll for further political analyzing. Even if you want to have some gathering, before you go there, the police are already waiting for you. Why? Because they have the data. They have everything in their hands. So they can use the 1984 scenario data mining of the dissident. So the crackdown is very serious.
ولی خیلی نمیتوان این را گسترش داد چرا که سینا ویبو چینی وقتی افتتاح شد که تنها دقیقاً یک ماه از فیلتر رسمی توییتر میگذشت. پس این به این معنی بود که از همان اول ویبو دولت چین را متقاعد کرده بود که هرگز به مرحله تهدیدی علیه دولت نخواهد رسید. مثلاً هر چه که بخواهید ارسال کنید مثل "با هم جمع شویم" یا "گردهمایی" یا "راهپیمایی" به طور اتوماتیک ضبط و در مرکز داده ذخیره میشود و سپس برای بررسی سیاسی گزارش داده میشود. حتی اگر شما یک گردهمایی داشته باشید، قبل از اینکه به آنجا برسید پلیس منتظر شماست. چرا؟ چون آنها داده را در اختیار دارند. همه چیز در دست آنهاست. پس آنها میتوانند از سناریو ۱۹۸۴ در برابر مخالفان استفاده کنند. (کنایه از استبداد) پس سرکوب واقعاً جدی است.
But I want you to notice a very funny thing during the process of the cat-and-mouse. The cat is the censorship, but Chinese is not only one cat, but also has local cats. Central cat and local cats.
ولی من میخواهم توجه شما را به یک موضوع خنده دار در خلال موش و گربه بازی جلب کنم. گربه، سانسورچی ها بودند. اما در چین فقط یک گربه وجود ندارد بلکه گربه محلی هم داریم. گربه مرکزی و گربه محلی.
(Laughter)
(خنده حضار)
You know, the server is in the [central] cats' hands, so even that -- when the Netizens criticize the local government, the local government has not any access to the data in Beijing. Without bribing the central cats, he can do nothing, only apologize.
سِروِر در دست گربه مرکزی است. پس وقتی شهروندان شبکه در پکن به انتقاد از دولت محلی بپردازند، گربه محلی به اطلاعات در پکن دسترسی ندارد. بدون کمک و رشوه به گربه مرکزی هیچ کاری جز پوزش نمیتواند انجام دهد.
So these three years, in the past three years, social movements about microblogging really changed local government, became more and more transparent, because they can't access the data. The server is in Beijing. The story about the train crash, maybe the question is not about why 10 million criticisms in five days, but why the Chinese central government allowed the five days of freedom of speech online. It's never happened before. And so it's very simple, because even the top leaders were fed up with this guy, this independent kingdom. So they want an excuse -- public opinion is a very good excuse to punish him.
پس در عرض سه سال اخیر، حرکت اجتماعی در حوزه میکروبلاگ واقعاً دولت محلی را تغییر داده است. آنها بسیار بیشتراز قبل شفاف گرا شده اند چون به داده ها دسترسی ندارند. چون سرورها در پکن هستند. در داستان تصادف دو قطار، سوال این نبود که چرا در ۵ روز ۱۰ میلیون انتقاد به دولت شد بلکه اینکه چرا دولت مرکزی چین اجازه ۵ روز آزادی بیان آنلاین را داده است. چیزی که هرگز قبلاً اتفاق نیوفتاده بود. جواب ساده است، چون حتی سران بزرگ کشور هم از این شخص خسته شده بودند - این امپراطوری خود مختار و منتظر بهانه بودند. واکنش های منفی مردم بهانه بسیار خوبی برای تنبیه او بود.
But also, the Bo Xilai case recently, very big news, he's a princeling. But from February to April this year, Weibo really became a marketplace of rumors. You can almost joke everything about these princelings, everything! It's almost like you're living in the United States. But if you dare to retweet or mention any fake coup about Beijing, you definitely will be arrested. So this kind of freedom is a targeted and precise window.
و حتی مورد اخیر بو شیلی خبر خیلی مهمی بود. او یک شاهزاده بود. ولی از ماه فوریه تا آوریل امسال ویبو به بازاری برای شایعات علیه او تبدیل شد. شما حتی میتوانستید در مورد این شاهزاده جوک هم بگویید، و همه چیز. اصلاً انگار شما در ایالات متحده هستید. ولی اگر جرأت دارید خبر یک کودتای جعلی در پکن را مطرح یا باز گویی کنید. شما حتماً بازداشت خواهید شد. پس اینگونه آزادیها بسیار هدفمند و دقیق است.
So Chinese in China, censorship is normal. Something you find is, freedom is weird. Something will happen behind it. Because he was a very popular Leftist leader, so the central government wanted to purge him, and he was very cute, he convinced all the Chinese people, why he is so bad. So Weibo, the 300 million public sphere, became a very good, convenient tool for a political fight.
برای چینیها در چین سانسور بسیار طبیعی است. چیزیست که همه جا هست! ولی درعوض آزادی عجیب است. بعد ازآن حتماً آن اتفاق بدی می افتد. مثلاً چون او رهبر چپگرای محبوبی بود دولت مرکزی میخواست او را پاک سازی کند. و چون خیلی خوش چهره بود توانست چینیها را قانع کند که چرا آدم بدی است. پس ویبو، این حوزه عمومی ۳۰۰ میلیونی، به یک ابزار خوب و کاربردی برای دعواهای سیاسی تبدیل شد.
But this technology is very new, but technically is very old. It was made famous by Chairman Mao, Mao Zedong, because he mobilized millions of Chinese people in the Cultural Revolution to destroy every local government. It's very simple, because Chinese central government doesn't need to even lead the public opinion. They just give them a target window to not censor people. Not censoring in China has become a political tool.
این تکنولوژی جدید است اما تکنیک خیلی قدیمی است. که توسط رئیس مائو، مائوتسه تونگ، مشهور شد چرا که میلیونها مردم چین را در انقلاب فرهنگی برای نابودی تمام دولتهای محلی بسیج کرد. خیلی ساده است، چون دولت مرکزی چین حتی لازم نیست که افکار مردم را مدیریت کند. تنها سانسور را به صورت هدفمند و موقتی متوقف میکنند. "سانسور نکردن" به یک ابزار سیاسی در چین تبدیل شده است.
So that's the update about this game, cat-and-mouse. Social media changed Chinese mindset. More and more Chinese intend to embrace freedom of speech and human rights as their birthright, not some imported American privilege. But also, it gave the Chinese a national public sphere for people to, it's like a training of their citizenship, preparing for future democracy. But it didn't change the Chinese political system, and also the Chinese central government utilized this centralized server structure to strengthen its power to counter the local government and the different factions.
خوب این بروز رسانی برای این بازی موش و گربه بود. شبکه های اجتماعی تفکر چین را تغییر داده است. (نه تنها) تعداد بیشتر و بیشتری از چینیها به استقبال آزادی بیان و حقوق بشر به عنوان حق مسلّم خود، و نه یک امتیاز وارداتی امریکایی، میروند، بلکه به مردم یک حوزه عمومی ملی هم داده است مثل یک کلاس آموزشی شهروندی برای آمادگی دموکراسی آینده. هرچند نتوانسته ساختار سیاسی چین را تغییر دهد بلکه دولت مرکزی چین را به سِرِور مرکزی مسلح کرده است که به وسیله آن قدرت سیاسی خود را تقویت کند و برعلیه دولت محلی و جناح های دیگر عمل کند.
So, what's the future? After all, we are the mouse. Whatever the future is, we should fight against the [cat]. There is not only in China, but also in the United States there are some very small, cute but bad cats.
پس آینده چه خواهد شد؟ در نهایت ما موش هستیم. آینده هر چه باشد ما باید با گربه بجنگیم. نه تنها در چین بلکه حتی در آمریکا هم چند گربه کوچک دلفریب اما بد وجود دارد.
(Laughter)
(خنده حاضرین)
SOPA, PIPA, ACTA, TPP and ITU. And also, like Facebook and Google, they claim they are friends of the mouse, but sometimes we see them dating the cats. So my conclusion is very simple. We Chinese fight for our freedom, you just watch your bad cats. Don't let them hook [up] with the Chinese cats. Only in this way, in the future, we will achieve the dreams of the mouse: that we can tweet anytime, anywhere, without fear.
SOPA, PIPA, ACTA, TPP, ITU (اسم سازمانها و لایحههای محدود کننده فضای اینترنتی آمریکا) آنها هم مثل گوگل و فیسبوک ادعای دوستی با موش را دارند اما بعضی وقتها هم میبینیم که با گربه ها قرار دارند. پس نتیجه گیری من آسان است. ما چینیها برای آزادی خود میجنگیم، شما فقط حواستان به گربه های بد خود باشد. نگذارید با گربه های چینی بگردنند. تنها با این روش است که در آینده آرزوی دیرینه موش به تحقق میپیوندد: که ما بتوانیم هر زمان هرجا بدون هیچ ترسی توییت کنیم!
(Applause)
(تشویق حضار)
Thank you.
متشکرم.
(Applause)
(تشویق حضار)