Now, I'm an ethnobotanist. That's a scientist who works in the rainforest to document how people use local plants. I've been doing this for a long time, and I want to tell you, these people know these forests and these medicinal treasures better than we do and better than we ever will. But also, these cultures, these indigenous cultures, are disappearing much faster than the forests themselves. And the greatest and most endangered species in the Amazon Rainforest is not the jaguar, it's not the harpy eagle, it's the isolated and uncontacted tribes.
من گیاه شناس بومی هستم. دانشمندی که در جنگل های انبوه کار می کند تا چگونگی استفاده مردم از گیاهان بومی را مستند کند. این کار را برای مدت طولانی انجام می دهم، و می خواهم به شما بگویم، مردم این جنگل و گنجینه ی گرانبهای پزشکی آن را بهتر از ما و بهتر از همه آیندگان می شناسند. همچنین این آداب و رسوم، این فرهنگهای بومی خیلی سریعتر از خود جنگلها در حال از بین رفتن هستند. و بزرگترین و در معرض خطرترین گونه در جنگل های آمازون، جگوار نیست، عقاب تیز چنگال هم نیست، بلکه اقوام دور افتاده و بدون تماس با جهان هستند.
Now four years ago, I injured my foot in a climbing accident and I went to the doctor. She gave me heat, she gave me cold, aspirin, narcotic painkillers, anti-inflammatories, cortisone shots. It didn't work. Several months later, I was in the northeast Amazon, walked into a village, and the shaman said, "You're limping." And I'll never forget this as long as I live. He looked me in the face and he said, "Take off your shoe and give me your machete." (Laughter) He walked over to a palm tree and carved off a fern, threw it in the fire, applied it to my foot, threw it in a pot of water, and had me drink the tea. The pain disappeared for seven months. When it came back, I went to see the shaman again. He gave me the same treatment, and I've been cured for three years now. Who would you rather be treated by? (Applause) Now, make no mistake — Western medicine is the most successful system of healing ever devised, but there's plenty of holes in it. Where's the cure for breast cancer? Where's the cure for schizophrenia? Where's the cure for acid reflux? Where's the cure for insomnia? The fact is that these people can sometimes, sometimes, sometimes cure things we cannot. Here you see a medicine man in the northeast Amazon treating leishmaniasis, a really nasty protozoal disease that afflicts 12 million people around the world. Western treatment are injections of antimony. They're painful, they're expensive, and they're probably not good for your heart; it's a heavy metal. This man cures it with three plants from the Amazon Rainforest.
چهار سال پیش، کف پای من در اثر یک حادثه کوهنوردی زخمی شد و من پیش دکتر رفتم. او به من گرما، سرما، اسپرین، مسکن، ضد التهاب و آمپول کرتن داد. هیچ کدام موثر نبود. چند ماه بعد، در شمال آمازون بودم، و به روستایی رفتم، کاهن قبیله به من گفت، "می لنگی" و هرگز این را تا زمانی که زنده ام فراموش نخواهم کرد. او به صورت من نگاه کرد و گفت، "کفشت را دربیاور، و" کاردت را بده به من" ( خنده تماشاگران) او بطور یک درخت نخل رفت، و تکه ای از پوست آن را کند، و انداختش توی آتش، کمی از آن را به پایم مالید، کمی از آن را هم توی ظرف آب ریخت، و چایی درست کرد و داد بخورم. هفت ماهی دردم ساکت شد. هنگامی که من برگشتم، دوباره رفتم تا کاهن را ببینم. دوباره همان تداوی را رویم انجام داد، و الان سه سال است که کاملا درمان شده ام. ترجیح می دهید که چگونه درمان شوید؟ ( تشویق تماشاگران) اشتباه نکنید ـــ داروهای غربی یکی از موفق ترین سیستم های درمانی است که تاکنون ابداع شده، اما هنوز خیلی نقض ها را دارد. درمان سرطان سینه کجاست؟ درمان شیزوفرنی کجاست؟ درمان بازگشت اسید به مری کجاست؟ درمان بی خوابی کجاست؟ حقیقت این است که این مردم گاهی، گاهی، گاهی می توانند چیزهایی را درمان کنند که ما نمی توانیم. در اینجا در شمال آمازون مرد طبیبی را می بینید که زخم لیشمانیاز را درمان می کند، که بیماری بسیار ناراحت کننده و کریه ایست از یک تک یاخته بوجود می آید و حدود ۱۲ میلیون نفر در سراسر جهان به آن مبتلا هستند. درمان های غربی آن تزریق آنتیموان است. که بسیار دردناک و گران قیمت هستند، و احتمالا برای قلب خوب نیستند؛ فلز سنگینی است. این مرد این زخم را با سه نوع گیاه از جنگل های آمازون درمان می کند.
This is the magic frog. My colleague, the late great Loren McIntyre, discoverer of the source lake of the Amazon, Laguna McIntyre in the Peruvian Andes, was lost on the Peru-Brazil border about 30 years ago. He was rescued by a group of isolated Indians called the Matsés. They beckoned for him to follow them into the forest, which he did. There, they took out palm leaf baskets. There, they took out these green monkey frogs — these are big suckers, they're like this — and they began licking them. It turns out, they're highly hallucinogenic. McIntyre wrote about this and it was read by the editor of High Times magazine. You see that ethnobotanists have friends in all sorts of strange cultures. This guy decided he would go down to the Amazon and give it a whirl, or give it a lick, and he did, and he wrote, "My blood pressure went through the roof, I lost full control of my bodily functions, I passed out in a heap, I woke up in a hammock six hours later, felt like God for two days." (Laughter) An Italian chemist read this and said, "I'm not really interested in the theological aspects of the green monkey frog. What's this about the change in blood pressure?" Now, this is an Italian chemist who's working on a new treatment for high blood pressure based on peptides in the skin of the green monkey frog, and other scientists are looking at a cure for drug-resistant Staph aureus. How ironic if these isolated Indians and their magic frog prove to be one of the cures.
این قورباغه جادویی است. لورن مک اینتایر، همکار عالیقدر فقیدم، آن را در دریاچه آمازون کشف کرد، لاگونا مک اینتایر در رشته کوه آند واقع در پرو، حدود ۳۰ سال پیش در مرز پرو و برزیل گم شد و توسط گروهی از بومیان سرخ پوست به نام ماتسس نجات یافت. به او اشاره کردند که از آنها پیروی کند و اینکار را کرد. آنها سبدهایی که از برگ نخل دست شده بود را برداشتند. و قورباغه های میمونی سبز را جمع کردند ـــ مکنده های خوبی هستند ـــ این شکلی هستندــ و شروع به لیسیدن آنها کردند. معلوم شد که به شدت توهم زا هستند. مک اینتایر در مورد این نوشت و سردبیر مجله های تایمز آن را خواند. می بینید که گیاه شناسان بومی از هر قشر عجیبی دوستانی دارند. این یارو تصمیم گرفت که به آمازون برود و گشتی بزند یا قورباغه را بلیسد و اینکار را کرد و نوشتش، " فشار خونم به شدت بالا رفت، من کنترل عملکرد کامل بدنم را از دست دادم، روی یک خرمن استفراغ کردم و افتادم و خوابم برد، شش ساعت بعد روی یک ننو بیدار شدم، و برای مدت دوروز مثل خدا بودم." ( خنده تماشاگران) یک شیمیدان ایتالیایی این را خواند و گفت، " من واقعا علاقه ای به جنبه های الهی قورباغه میمونی سبز ندارم. تاثیرشان در مورد فشار خون چیست؟" حالا این شیمیدان ایتالیایی که روی درمان جدیدی برای فشار خون بالا کار می کند بر اساس پپتیدهای زیر پوست قورباغه میمونی سبز است، و دانشمندان دیگر به دنبال درمانی برای اورئوس استاف مقاوم در برابر دارو می گردند. خیلی جالب که این سرخ پوستان بومی و قورباغه جادویشان یکی از شیوه های درمانی را اثبات می کنند.
Here's an ayahuasca shaman in the northwest Amazon, in the middle of a yage ceremony. I took him to Los Angeles to meet a foundation officer looking for support for monies to protect their culture. This fellow looked at the medicine man, and he said, "You didn't go to medical school, did you?" The shaman said, "No, I did not." He said, "Well, then what can you know about healing?" The shaman looked at him and he said, "You know what? If you have an infection, go to a doctor. But many human afflictions are diseases of the heart, the mind and the spirit. Western medicine can't touch those. I cure them." (Applause)
ایشان کاهن آتوهواسکا ست در شمال آمازون، دروسط مراسم یوگا. او را که به دنبال سرمایه ای برای محافظت از فرهنگشان بود به لس آنجلس برای ملاقات مسئول بنیادی بردم. به کاهن نگاهی کرد و گفت ، "تو به مدرسه پزشکی نرفتی، درست؟" کاهن گفت، نه نرفتم. او گفت، "خوب راجع به درمان چه چیزی می توانی بگویی؟" کاهن به او نگاهی کرد و گفت، " میدونی چیه؟ اگر تو یک عفونت داشته باشی، برو دکتر. اما بسیاری از مصیبت انسان بیمارهای از قلب، ذهن و روح هستند. و پزشکی غربی نمی تواند آنها را درمان کند. ولی من می توانم." ( تشویق تماشاگران)
But all is not rosy in learning from nature about new medicines. This is a viper from Brazil, the venom of which was studied at the Universidade de São Paulo here. It was later developed into ACE inhibitors. This is a frontline treatment for hypertension. Hypertension causes over 10 percent of all deaths on the planet every day. This is a $4 billion industry based on venom from a Brazilian snake, and the Brazilians did not get a nickel. This is not an acceptable way of doing business.
اما همه آنچه که درباره داروها از طبیعت فرا می گیریم خوب نیستند. این یک مار وایپر برزیلی است، سم اودر دانشگاه سايو پائولو مورد مطالعه قرار گرفت. بعدا مطالعات بیشتری توسط مرکز بازدارندههای آنزیم مبدل آنژیوتانسین صورت گرفت. و این در خط مقدم روش درمانی فشار خون است. فشار خون علت بیش از۱۰ درصد از مرگ و میر روزانه جهان است. و این صنعت ۴ میلیارد دلاری بر پایه سم این مار برزیلی است، و برزیلی ها حتی یک سنت هم از آن درآمد ندارند. که روش قابل قبولی برای تجارت کردن نیست.
The rainforest has been called the greatest expression of life on Earth. There's a saying in Suriname that I dearly love: "The rainforests hold answers to questions we have yet to ask." But as you all know, it's rapidly disappearing. Here in Brazil, in the Amazon, around the world. I took this picture from a small plane flying over the eastern border of the Xingu indigenous reserve in the state of Mato Grosso to the northwest of here. The top half of the picture, you see where the Indians live. The line through the middle is the eastern border of the reserve. Top half Indians, bottom half white guys. Top half wonder drugs, bottom half just a bunch of skinny-ass cows. Top half carbon sequestered in the forest where it belongs, bottom half carbon in the atmosphere where it's driving climate change. In fact, the number two cause of carbon being released into the atmosphere is forest destruction.
این جنگل بزرگترین تجلی حیات بر روی کره زمین است. ضرب المثلی در سورینام هست که من واقعا دوستش دارم: "جنگل پاسخ تمام پرسشهایی را که ما هنوزنکرده ایم را در خود نگه میدارد" اما همانطور که میدانید، به سرعت در حال ناپدید شدن است. در برزیل، در آمازون، در سراسر جهان. من این عکس را از هواپیمای کوچکی گرفتم که بر فراز مرز شرقی از منابع بومی زینگو در ایالت ماتو گروس در شمال غربی پرواز می کرد. در نیمه بالا تصویر، می توانید جایی که بومیان سرخ پست زندگی می کنند را ببینید. خط میانی مرز شرقی منطقه هست. نیمه بالا سرخ پوستان، نیمه پائین سفید پوستان هستند. نیمه بالایی سرشار از گیاهان دارویی، و در نیمه پائین تنها مشتی گاو نحیف. نیمه بالایی کربن توسط جنگلی که به آنها تعلق دارد جذب می شود، نیمه پائینی کربنی را به اتمسفر می فرستند که باعث بروز تغییرات آب و هوایی می شود. در حقیقت، علت شماره دو آزاد شدن کربن در اتمسفر نابودی جنگل هاست.
But in talking about destruction, it's important to keep in mind that the Amazon is the mightiest landscape of all. It's a place of beauty and wonder. The biggest anteater in the world lives in the rain forest, tips the scale at 90 pounds. The goliath bird-eating spider is the world's largest spider. It's found in the Amazon as well. The harpy eagle wingspan is over seven feet. And the black cayman — these monsters can tip the scale at over half a ton. They're known to be man-eaters. The anaconda, the largest snake, the capybara, the largest rodent. A specimen from here in Brazil tipped the scale at 201 pounds.
اما وقت حرف زدن در مورد تخریب، این نکته را در ذهن داشته باشید که آمازون باشکوهترین چشم انداز جهان را داراست. منطقه ای سرشار از زیبایی و شگفتی. بزرگترین مورچه خوار جهان در این جنگل زندگی می کند، حدود ۴۵ کیلو وزن آنهاست. عنکبوت پرندهخوار جالوت بزرگترین عنکبوت جهان است که در آمازون یافت می شود. عقاب بال پهن که طول بالهایش بیشتر از ۲ متر است. کیمن سیاه( نوعی تمساح) ـــ این هیولا میتواند تا ۵۰۰ کیلو وزن داشته باشد. میدانید که انسان خوار هستند. آناکوندا، بزرگترین مار. کاپی بارا، بزرگترین جونده. نمونه ای از آن در برزیل هست ۱۰۰ کیلو گرم می تواند باشد.
Let's visit where these creatures live, the northeast Amazon, home to the Akuriyo tribe. Uncontacted peoples hold a mystical and iconic role in our imagination. These are the people who know nature best. These are the people who truly live in total harmony with nature. By our standards, some would dismiss these people as primitive. "They don't know how to make fire, or they didn't when they were first contacted." But they know the forest far better than we do. The Akuriyos have 35 words for honey, and other Indians look up to them as being the true masters of the emerald realm. Here you see the face of my friend Pohnay. When I was a teenager rocking out to the Rolling Stones in my hometown of New Orleans, Pohnay was a forest nomad roaming the jungles of the northeast Amazon in a small band, looking for game, looking for medicinal plants, looking for a wife, in other small nomadic bands. But it's people like these that know things that we don't, and they have lots of lessons to teach us.
بگذارید جایی که این موجودات زندگی می کنند را ببینیم، شمال شرقی آمازون، خانه قبیله آکرییو. مردم بدون تماس با جهان ما که نقش پر رمز و راز و نمادینی در تخیل ما دارند. این مردم طبیعت را به خوبی می شناسند اینها مردمی هستند که در هماهنگی کامل با طبیعت زندگی می کنند. با استاندارهای ما، شاید برخی آنها را به عنوان انسانهای بدوی کنار بگذارند. " آنها نمیدانند چگونه آتش درست کنند، یا آنها نمیدانند کی به جهان پیوستند" اما آنها جنگل را خیلی بهتر از ما می شناسند. مردم کرییو ۳۵ واژه برای عسل دارند، و سایر سرخ پوستان به آنها به عنوان استادان واقعی قلمرو زمرد نگاه می کنند. در اینجا صورت دوستم پوهانی را می بینید هنگامی که من در نوجوانی موسیقی راک گروه رولینگ استون را درزادگاهم نیواورلئان می نواختم، پوهانی خانه بدوشی بود که در جنگل های شمال شرقی آمازون با گروه کوچکی پرسه می زد و به دنبال بازی بود، به دنبال گیاهان دارویی بود، و به دنبال یافتن همسر در دیگر گروه های عشایری کوچک بود. این مردم این شکلی هستند و چیزهایی را می دانند که ما نمیدانیم، و درسهای زیادی دارند که به ما آموزش بدهند.
However, if you go into most of the forests of the Amazon, there are no indigenous peoples. This is what you find: rock carvings which indigenous peoples, uncontacted peoples, used to sharpen the edge of the stone axe. These cultures that once danced, made love, sang to the gods, worshipped the forest, all that's left is an imprint in stone, as you see here.
با این حال اگر به بخش های زیادی از آمازون بروید مردم بومی وجود ندارد. این چیزی است که ما یافتیم: حکاکی های بجا مانده که مردم بومی از لبه سنگها برای تیز کردن تبرهایشان استفاده می کردند. این فرهنگهای که در آن فرد می رقصد، عشق ورزی می کند، برای خدایان آواز می خوانند، جنگل را پرستش می کنند، همه اینها بر روی سنگی که در اینجا می بینید نقش بسته شده اند.
Let's move to the western Amazon, which is really the epicenter of isolated peoples. Each of these dots represents a small, uncontacted tribe, and the big reveal today is we believe there are 14 or 15 isolated groups in the Colombian Amazon alone.
بگذارید برویم به سمت غربی آمازون، که مرکز مردم جدا افتاده هستند. هر یک از این نقاط نماینده قبیله کوچک جدا افتاده ای است، و امروزه معلوم شده که ۱۴ تا ۱۵ گروه جدا افتاده تنها در بخش کلمبیا آمازون هستند.
Why are these people isolated? They know we exist, they know there's an outside world. This is a form of resistance. They have chosen to remain isolated, and I think it is their human right to remain so. Why are these the tribes that hide from man? Here's why. Obviously, some of this was set off in 1492. But at the turn of the last century was the rubber trade. The demand for natural rubber, which came from the Amazon, set off the botanical equivalent of a gold rush. Rubber for bicycle tires, rubber for automobile tires, rubber for zeppelins. It was a mad race to get that rubber, and the man on the left, Julio Arana, is one of the true thugs of the story. His people, his company, and other companies like them killed, massacred, tortured, butchered Indians like the Witotos you see on the right hand side of the slide.
چرا این مردم جدا افتاده هستند؟ آنها میدانند که ما هستیم، آنها میدانند که جهانی خارج از آنجا وجود دارد. این شکلی از مقاومت است. آنها انتخاب کردند که جدا افتاده باقی بمانند، و باور دارم که حقوق انسانی آنهاست که در صورت تمایل جدا افتاده بمانند. چرا این قبایل از سایر انسانها پنهان می شوند؟ به این دلیل. روشن است که بخشی از آن در سال ۱۴۹۲ اتفاق افتاد. اما با شروع قرن گذشته تجارت لاستیک طبیعی علت آن بود. تقاضای لاستیک طبیعی، که از آمازون می آمد، حرکتی را برای یافتن گیاهان هم تراز جویندگان طلا ایجاد کرد. لاستیک برای چرخ دوچرخه ها، لاستیک برای چرخ خودروها لاستیک برای هواپیماها. مسابقه دیوانه واری برای بدست آوردن لاستیک بود، و این مرد در سمت چپ، خولیو آرنا، یکی ازآدمکش های واقعی این داستان است. افراد او، شرکت او، و سایر شرکتهای مثل این سرخپوستان بومی را کشتند، قتل عام ، شکنجه و سلاخی کردند مانند ویتوتوز که در سمت راست تصویر می بینید.
Even today, when people come out of the forest, the story seldom has a happy ending. These are Nukaks. They were contacted in the '80s. Within a year, everybody over 40 was dead. And remember, these are preliterate societies. The elders are the libraries. Every time a shaman dies, it's as if a library has burned down. They have been forced off their lands. The drug traffickers have taken over the Nukak lands, and the Nukaks live as beggars in public parks in eastern Colombia. From the Nukak lands, I want to take you to the southwest, to the most spectacular landscape in the world: Chiribiquete National Park. It was surrounded by three isolated tribes and thanks to the Colombian government and Colombian colleagues, it has now expanded. It's bigger than the state of Maryland. It is a treasure trove of botanical diversity. It was first explored botanically in 1943 by my mentor, Richard Schultes, seen here atop the Bell Mountain, the sacred mountains of the Karijonas. And let me show you what it looks like today. Flying over Chiribiquete, realize that these lost world mountains are still lost. No scientist has been atop them. In fact, nobody has been atop the Bell Mountain since Schultes in '43. And we'll end up here with the Bell Mountain just to the east of the picture. Let me show you what it looks like today.
حتی امروز، هنگامی که این مردم از جنگل بیرون می آیند، به ندرت موضوع با پایان خوش تمام می شود. آینها از قبیله ناکاک هستند. در دهه هشتاد با جهان ارتباط برقرار کردند. در طول یک سال، تمامی افراد بالای ۴۰ سال مرده بودند. به خاطر داشته باشید که این جوامع خط ندارند(سنت ها و فرهنگ ها بطور شفاهی و دهان به دهان می شود). بزرگسالانشان کتابخانه اند. هربار که کاهنی می میرد، مثل این می ماند که کتابخانه ای آتش گرفته و کاملا سوخته. آنها را مجبور به ترک زمین هایشان کرده اند. قاچاقچیان مواد مخدر زمین های ناکاک را تصرف کرده اند. ناکاک ها در پارک های عمومی در شرق کلمبیا با گدایی زندگی می کنند. از سرزمین های کاکاک شما را به جنوب غربی می برم، یکی از زیباترین سرزمینهای دنیا: پارک ملی. کربیبیکوت این توسط یه قبیله جداافتاده احاطه شده بود و به لطف دولت کلمبیا و همکاران کلمبیایی، اکنون این منطقه گسترش یافته است. این بزرگتر از ایالت مریلند هست. گنجینه ای از تنوع گیاهی. برای اولین بار در سال۱۹۴۳ گیاهشناسی در آنجا توسط استادم ریچارد شالتس مورد مطالعه قرار گرفت، در اینجا در بالای کوه بل دیده می شود. کوه مقدس کاریخواناس. بگذارید نشانتان بدهم امروز چه شکلی است. پرواز روی چیربکوت، متوجه می شوید کوهها هنوز دست نخورده بودند. هیچ دانشمندی بالای آنها نرفته. در حقیقت، هیچ کسی بالای کوه های بل قبل از شالتس در سال ۱۹۴۳ نرفته بود. ما به کوهای بل رسیدیم درست در بخش شرقی تصویر. بگذارید نشانتان بدهم امروز چه شکلی هست.
Not only is this a treasure trove of botanical diversity, not only is it home to three isolated tribes, but it's the greatest treasure trove of pre-Colombian art in the world: over 200,000 paintings. The Dutch scientist Thomas van der Hammen described this as the Sistine Chapel of the Amazon Rainforest.
نه تنها گنجینه گیاهی از میان رفته و نه تنها خانه این سه قبیله جداافتاده تخریب شده بلکه بزرگترین میراث گنجینه ای از هنر قبل از کلمبیا در جهان از بین رفته است: بیش از ۲۰۰٫۰۰۰ نقاشی. دانشمند هلندی توماس وان در هامن آن را به عنوان کلیای سیستین جنگلهای آمازون توصیف کرد.
But move from Chiribiquete down to the southeast, again in the Colombian Amazon. Remember, the Colombian Amazon is bigger than New England. The Amazon's a big forest, and Brazil's got a big part of it, but not all of it. Moving down to these two national parks, Cahuinari and Puré in the Colombian Amazon — that's the Brazilian border to the right — it's home to several groups of isolated and uncontacted peoples. To the trained eye, you can look at the roofs of these malocas, these longhouses, and see that there's cultural diversity. These are, in fact, different tribes. As isolated as these areas are, let me show you how the outside world is crowding in. Here we see trade and transport increased in Putumayo. With the diminishment of the Civil War in Colombia, the outside world is showing up. To the north, we have illegal gold mining, also from the east, from Brazil. There's increased hunting and fishing for commercial purposes. We see illegal logging coming from the south, and drug runners are trying to move through the park and get into Brazil. This, in the past, is why you didn't mess with isolated Indians. And if it looks like this picture is out of focus because it was taken in a hurry, here's why. (Laughter) This looks like — (Applause) This looks like a hangar from the Brazilian Amazon. This is an art exhibit in Havana, Cuba. A group called Los Carpinteros. This is their perception of why you shouldn't mess with uncontacted Indians.
حرکت از کیریبکوت به سوی جنوب شرقی، در جنگل های آمازون کلمبیا. به خاطر داشته باشید، بخش کلمبیایی آمازون بزرگتر از نیوانگلند هست( بخشی در شمال شرقی آمریکا). آمازون بزرگترین جنگل جهان است. و برزیل بزرگترین بخش آن را در اختیار دارد، اما نه تمامی آن را. به سوی این دو پارک ملی حرکت می کنیم، کاویناری و پیور در بخش آمازون کلمبیا ــــ مرز برزیل در سمت راست است ـــ این اقامتگاه چندین گروه از مردم جداافتاده و بدون ارتباط با جهان هست. چنانچه شناخت از منطقه داشته باشید میتوانید به سقف ها نگاه کرده و خانه های دراز شکل بومیان منطقه به نام مالوکاس را ببینید و تنوع را در این فرهنگ نیز بینید. در حقیقت اینها قبایل مختلفی هستند. به همان اندازه که این منطقه جداافتاده است بگذارید نشانتان بدهم که بیرون از آنجا چقدر شلوغ است. در اینجا ما تجارت و حمل و نقل منطقه پوتومایو را گسترده تر می کند. با کاهش اقتدار دولت به دلیل جنگ داخلی کلمبیا، جهان خارج خودش را در منطقه آنها نشان داده. به طرف شمال، ما معادن غیرقانونی طلا را داریم، همچنین در سمت شرق، از طرف برزیل. شکار و ماهیگری تجاری افزایش یافته. همچنین ثبت املاک بصورت غیر قانونی از طرف جنوب صورت می گیرد و قاچاقچیان مواد مخدر سعی می کنند که آنها را به طرف پارک سوق دهند و به برزیل بفرستند. و به همین دلیل که در گذشته شما حرفی از سرخپوستان جداافتاده نمی شنیدید اگر این تصویر خارج از فوکوس است به دلیل عجله بوده، در اینجا دلیلش را می تونید ببینید. ( خنده تماشاگران) این مثل ــ ( تشویق تماشاگران) مثل اینکه اینجا یک آشیانه هواپیما در برزیل باشد. اما این موزه هنری در هاوانا، کوباست. یک گروه به نام لاس کاربینوس و احساس آنها از اینکه چرا نباید با سرخپوستان جداافتاده درگیر شوید این است.
But the world is changing. These are Mashco-Piros on the Brazil-Peru border who stumbled out of the jungle because they were essentially chased out by drug runners and timber people. And in Peru, there's a very nasty business. It's called human safaris. They will take you in to isolated groups to take their picture. Of course, when you give them clothes, when you give them tools, you also give them diseases. We call these "inhuman safaris." These are Indians again on the Peru border, who were overflown by flights sponsored by missionaries. They want to get in there and turn them into Christians. We know how that turns out.
اما جهان در حال تغییر است. اینها ماشکو پیروس ها در مرز برزیل و پرو هستند که بصورت اتفاقی از جنگل بیرون افتادند زیرا آنها عمدتا از سوی قاچاقچیان مواد مخدر و قاچاقچیان الوار تغقیب می شدند. و در پرو، تجارت بسیار کثیفی هست که به آن سفر اکتشافی انسان می گویند. آنها شما را به نزد گروهای جداافتاده می برند تا از آنها عکس بگیرید. البته، زمانی که شما به آنها لباس و ابزار میدهید، شما به آنها بیماری هم می دهید. ما این را" سفر اکتشافی غیرانسانی " می نامیم. سرخپوستانی در مرز پرو هستند، که با حمایت مالی مبلغان مسیحی از طریق پروازهوایی جابجا شدند. مبلغان می خواهند وارد گروهای آنها شده و آنها را مسیحی کنند. ما می دانیم که این چگونه نتیجه چه خواهد شد.
What's to be done? Introduce technology to the contacted tribes, not the uncontacted tribes, in a culturally sensitive way. This is the perfect marriage of ancient shamanic wisdom and 21st century technology. We've done this now with over 30 tribes, mapped, managed and increased protection of over 70 million acres of ancestral rainforest. (Applause)
چه باید کرد؟ تکنولوژی را به قبایل مرتبط با جهان خارج معرفی می کنند، نه به قبایلی که هیچ ارتباطی با جهان خارج ندارند، از راه فرهنگی قابل درک. این پیوند کاملی از حکمت کهن شمن ( آئینی باستانی که ار طریق ارتباط با ارواح پیشگویی کرده و بیماریها را درمان میکنند) و تکنولوژی قرن بیست و یکم. ما این کار را برای بیش از ۳۰ قبیله انجام داده ایم، نقشه برداری، مدیریت و افزایش حفاظت از بیش از ۲۸هزار کیلومترمربع از جنگل های انبوه قدیمی. ( تشویق تماشاگران)
So this allows the Indians to take control of their environmental and cultural destiny. They also then set up guard houses to keep outsiders out. These are Indians, trained as indigenous park rangers, patrolling the borders and keeping the outside world at bay. This is a picture of actual contact. These are Chitonahua Indians on the Brazil-Peru border. They've come out of the jungle asking for help. They were shot at, their malocas, their longhouses, were burned. Some of them were massacred. Using automatic weapons to slaughter uncontacted peoples is the single most despicable and disgusting human rights abuse on our planet today, and it has to stop. (Applause)
خُب این به سرخپوستان اجازه می دهد که سرنوشت محیط زیست و فرهنگشان را در دست بگیرند. سپس آنها مراکز نگهبانی برای بیرون نگه داشتن غریبه ها هم ایجاد کردند. این سرخپوستان آموزش دیده به عنوان جنگل بان بومی هستند که در مرزها گشت زنی می کنند، و جهان را خارج از منطقه شان نگه میدارند. این یک تصویر از تماس واقعی است. اینها سرخپوستان چیتانها در مرز برزیل و پرو هستند. و برای درخواست کمک از جنگل بیرون آمدند. به آنها در مالاکوس هایشان، خانه های داراز شکلشان شلیک شده و آنها را سوزانده اند. برخی از آنها قتل عام شدند. استفاده از اسلحه های اتوماتیک برای کشتار مردم بدون ارتباط با جهان یکی از نفرت انگیز ترین و منزجر کننده ترین رفتار علیه حقوق انسانهاست که امروز بر روی کره زمین انجام می شود، و این باید متوقف شود. ( تشویق تماشاگران)
But let me conclude by saying, this work can be spiritually rewarding, but it's difficult and it can be dangerous. Two colleagues of mine passed away recently in the crash of a small plane. They were serving the forest to protect those uncontacted tribes. So the question is, in conclusion, is what the future holds. These are the Uray people in Brazil. What does the future hold for them, and what does the future hold for us? Let's think differently. Let's make a better world. If the climate's going to change, let's have a climate that changes for the better rather than the worse. Let's live on a planet full of luxuriant vegetation, in which isolated peoples can remain in isolation, can maintain that mystery and that knowledge if they so choose. Let's live in a world where the shamans live in these forests and heal themselves and us with their mystical plants and their sacred frogs.
اما بگذارید با گفتن اینکه این کار پاداش معنوی دارد، سخنرانی را خاتمه دهیم اما این مشکل و خطرناک است. دونفر از همکاران من اخیرا در اثر یک سانحه هوایی درگذشتند. آنها برای محافظت از قبایل بدون ارتباط با جهان خارج خدمت می کردند. خُب ، در خاتمه پرسش این است، آینده چه چیزی را در خود نگه خواهد داشت. اینها مردم یوری Uray هستند. (مؤمنانی که عدم خشونت در روابط شخصی و شیوه های آیینی می باشد) آینده برای آنها چه چیزی را در بر خواهد داشت، و آینده برای ما چه در بر خواهد داشت؟ بگذارید به شکل دیگری فکر کنیم. بگذارید جهان بهتری را بسازیم. اگر آب و هوا در حال تغییر است، بگذاریم تغییر در جهت بهتر شدن باشد تا بدتر شدن. بگذارید در سیاره ای زندگی کنیم که پر از پوشش گیاهی پرارزش باشد، با مردم جدا افتاده ای که در محیط جدای خود بتوانند باقی بمانند، و اگر بخواهند و انتخاب کنند که رازها را و این دانش را حفط کنند. بگذارید در جهانی زندگی کنیم که کاهنان در این جنگل ها زندگی کنند و خودشان و ما را با گیاهان مرموزشان و قورباغه های مقدس شان درمان کنند.
Thanks again.
باز هم سپاسگزارم.
(Applause)
( تشویق تماشاگران)