All right. So, like all good stories, this starts a long, long time ago when there was basically nothing. So here is a complete picture of the universe about 14-odd billion years ago. All energy is concentrated into a single point of energy. For some reason it explodes, and you begin to get these things. So you're now about 14 billion years into this. And these things expand and expand and expand into these giant galaxies, and you get trillions of them. And within these galaxies you get these enormous dust clouds. And I want you to pay particular attention to the three little prongs
بسیار خوب، این داستان ما هم مثل همه داستانهای خوب دیگه در زمانهای خیلی خیلی دور شروع شد، زمانی که هیچکس نبود. بسیار خوب، این داستان ما هم مثل همه داستانهای خوب دیگه در زمانهای خیلی خیلی دور شروع شد، زمانی که هیچکس نبود. بسیار خوب، این داستان ما هم مثل همه داستانهای خوب دیگه در زمانهای خیلی خیلی دور شروع شد، زمانی که هیچکس نبود. این عکس کاملی از جهان ماست، حدود ۱۴ میلیارد سال پیش. این عکس کاملی از جهان ماست، حدود ۱۴ میلیارد سال پیش. همه انرژی در یه نقطه مجرد جمع شده. بهر دلیلی منفجر میشه و ازش این چیزها بدست میاد. بهر دلیلی منفجر میشه و ازش این چیزها بدست میاد. حالا به ۱۴ میلیارد سال قبل برگشتیم. اینها از هم دور و دورتر میشند تا اینکه به تریلیونها کهکشانهای بزرگ تبدیل میشن. اینها از هم دور و دورتر میشند تا اینکه به تریلیونها کهکشانهای بزرگ تبدیل میشن. اینها از هم دور و دورتر میشند تا اینکه به تریلیونها کهکشانهای بزرگ تبدیل میشن. و بین این کهکشانها این ابرهای عظیم گرد و غبار رو میبینید. و بین این کهکشانها این ابرهای عظیم گرد و غبار رو میبینید. حالا ازتون میخوام که به این ۳ ستون کوچولو واقع در وسط این عکس توجه کنید حالا ازتون میخوام که به این ۳ ستون کوچولو واقع در وسط این عکس توجه کنید
in the center of this picture. If you take a close-up of those, they look like this. And what you're looking at is columns of dust where there's so much dust -- by the way, the scale of this is a trillion vertical miles -- and what's happening is there's so much dust, it comes together and it fuses and ignites a thermonuclear reaction. And so what you're watching is the birth of stars. These are stars being born out of here. When enough stars come out, they create a galaxy. This one happens to be a particularly important galaxy, because you are here. (Laughter) And as you take a close-up of this galaxy, you find a relatively normal, not particularly interesting star.
حالا ازتون میخوام که به این ۳ ستون کوچولو واقع در وسط این عکس توجه کنید اگه یه تصویر خیلی نزدیک ازشون بگیری به این شکل دیده خواهند شد. اگه یه تصویر خیلی نزدیک ازشون بگیری به این شکل دیده خواهند شد. آنچه شما میبینید ستونهایی از گرد و غبارند جایی که اینقدر گرد و غبار هست-- راستی مقیاس این ستونها حدود یک تریلیون مایل عمودیست-- اتفاقی که داره میافته اینه که اونقدر گرد و غبار زیاده که در نهایت بهم نزدیک میشن و تشکیل یه واکنش هستهای گرمایی میدن. اتفاقی که داره میافته اینه که اونقدر گرد و غبار زیاده که در نهایت بهم نزدیک میشن و تشکیل یه واکنش هستهای گرمایی میدن. اتفاقی که داره میافته اینه که اونقدر گرد و غبار زیاده که در نهایت بهم نزدیک میشن و تشکیل یه واکنش هستهای گرمایی میدن. درنتیجه شما اینجا شاهد تولد ستارگان هستید. درنتیجه شما اینجا شاهد تولد ستارگان هستید. اینا ستارههایی هستند که از اینجا تولد شدند. وقتی به قدر کافی ستاره ساخته شد، بعد کهکشانها تشکیل میشن. اینا ستارههایی هستند که از اینجا تولد شدند. وقتی به قدر کافی ستاره ساخته شد، بعد کهکشانها تشکیل میشن. اینا ستارههایی هستند که از اینجا تولد شدند. وقتی به قدر کافی ستاره ساخته شد، بعد کهکشانها تشکیل میشن. اینیکی به نظر خیلی مهم میاد، چون شما اونجا هستین اینیکی به نظر خیلی مهم میاد، چون شما اونجا هستین (خنده) وقتی از این کهکشان هم یه تصویر خیلی نزدیک بگیرید، ستاره های معمولی که نه چندان جالبیند را رو میبینید وقتی از این کهکشان هم یه تصویر خیلی نزدیک بگیرید، ستاره های معمولی که نه چندان جالبیند را رو میبینید وقتی از این کهکشان هم یه تصویر خیلی نزدیک بگیرید، ستاره های معمولی که نه چندان جالبیند را رو میبینید
By the way, you're now about two-thirds of the way into this story. So this star doesn't even appear until about two-thirds of the way into this story. And then what happens is there's enough dust left over that it doesn't ignite into a star, it becomes a planet. And this is about a little over four billion years ago.
راستی تا الان ۲ سوم داستان رو شنیدید به عبارتی این ستاره تا دو سوم داستان ما ازش خبری نیست. به عبارتی این ستاره تا دو سوم داستان ما ازش خبری نیست. بعد چی میشه؟ از گرد و غبار اضافی که باقی مونده اینبار بجای ستاره یه سیاره تشکیل میشه. بعد چی میشه؟ از گرد و غبار اضافی که باقی مونده اینبار بجای ستاره یه سیاره تشکیل میشه. بعد چی میشه؟ از گرد و غبار اضافی که باقی مونده اینبار دیگه ستاره تشکیل نمیشه به جای اون یه سیاره تشکیل میشه. بعد چی میشه؟ از گرد و غبار اضافی که باقی مونده اینبار دیگه ستاره تشکیل نمیشه به جای اون یه سیاره تشکیل میشه. این حدود ۱۴ میلیارد سال قبل رخ داده.
And soon thereafter there's enough material left over that you get a primordial soup, and that creates life. And life starts to expand and expand and expand, until it goes kaput.
و کمی پس از اون، با باقیماندههای اون مواد یه معجون کهن درست میشه که از اون حیات بدست میاد و کمی پس از اون، با باقیماندههای اون مواد یه معجون کهن درست میشه که از اون حیات بدست میاد و کمی پس از اون، با باقیماندههای اون مواد یه معجون کهن درست میشه که از اون حیات بدست میاد و کمی پس از اون، با باقیماندههای اون مواد یه معجون کهن درست میشه که از اون حیات بدست میاد و حیات همینطور گسترش پیدا میکنه تا اینکه خراب میشه و حیات همینطور گسترش پیدا میکنه تا اینکه خراب میشه
(Laughter)
(خنده)
Now the really strange thing is life goes kaput, not once, not twice, but five times. So almost all life on Earth is wiped out about five times. And as you're thinking about that, what happens is you get more and more complexity, more and more stuff to build new things with. And we don't appear until about 99.96 percent of the time into this story, just to put ourselves and our ancestors in perspective.
حالا عجیب اینه که حیات از بین میره ولی نه یه بار نه دو بار بلکه پنج بار حالا عجیب اینه که حیات از بین میره ولی نه یه بار نه دو بار بلکه پنج بار حالا عجیب اینه که حیات از بین میره ولی نه یه بار نه دو بار بلکه پنج بار تقریبا همه حیات روی زمین ۵ بار از بین رفته تقریبا همه حیات روی زمین ۵ بار از بین رفته و هرچه بیشتر به این فکر میکنید به پیچیدگیهای بیشتری و چیزایی که از اون سخته شده اند پی میبرید و هرچه بیشتر به این فکر میکنید به پیچیدگیهای بیشتری و چیزایی که از اون سخته شده اند پی میبرید و هرچه بیشتر به این فکر میکنید به پیچیدگیهای بیشتری و چیزایی که از اون سخته شده اند پی میبرید و هرچه بیشتر به این فکر میکنید به پیچیدگیهای بیشتری و چیزایی که از اون سخته شده اند پی میبرید و ما تا ۹۹.۹۶ درصد از گذشت زمان شروع این داستان هنوز بوجود نیومدیم و ما تا ۹۹.۹۶ درصد از گذشت زمان شروع این داستان هنوز بوجود نیومدیم اینرو برای این گفتم که یه دورنمایی از جایگاه خودمون و اجدادمون رو ببینید
So within that context, there's two theories of the case as to why we're all here. The first theory of the case is that's all she wrote. Under that theory, we are the be-all and end-all of all creation. And the reason for trillions of galaxies, sextillions of planets, is to create something that looks like that and something that looks like that. And that's the purpose of the universe; and then it flat-lines, it doesn't get any better.
در این راستا دو تئوری در جواب به این سوال که "ما چرا اینجا هستیم" وجود داره در این راستا دو تئوری در جواب به این سوال که "ما چرا اینجا هستیم" وجود داره اولین تئوری اینه که "همش خواست او بود" اولین تئوری اینه که "همش خواست او بود" تحت این تئوری ما هدف و منظور نهایی آفرینش هستیم تحت این تئوری ما هدف و منظور نهایی آفرینش هستیم تحت این تئوری ما هدف و منظور نهایی آفرینش هستیم و هدف از ساختن تریلیونها کهکشان و شصت میلیارد سیّاره این بوده که چیزی مثل این رو خلق کنه، یا مثل این رو و هدف از ساختن تریلیونها کهکشان و شصت میلیارد سیّاره این بوده که چیزی مثل این رو خلق کنه، یا مثل این رو و هدف از ساختن تریلیونها کهکشان و شصت میلیارد سیّاره این بوده که چیزی مثل این رو خلق کنه، یا مثل این رو و هدف از ساختن تریلیونها کهکشان و شصت میلیارد سیّاره این بوده که چیزی مثل این رو خلق کنه، یا مثل این رو این هدف افرنش بوده، و بعدش دیگه همه چی خطی میشه، دیگه چیز بهتری اتفاق نمیفته این هدف افرنش بوده، و بعدش دیگه همه چی خطی میشه، دیگه چیز بهتری اتفاق نمیفته این هدف افرنش بوده، و بعدش دیگه همه چی خطی میشه، دیگه چیز بهتری اتفاق نمیفته
(Laughter)
(خنده)
The only question you might want to ask yourself is, could that be just mildly arrogant? And if it is -- and particularly given the fact that we came very close to extinction. There were only about 2,000 of our species left. A few more weeks without rain, we would have never seen any of these.
تنها سوالی که میمونه اینه که آیا این تئوری یه کم خودخواهانه نیست؟ تنها سوالی که میمونه اینه که آیا این تئوری یه کم خودخواهانه نیست؟ و اگه اینطور باشه-- این حقیقت رو هم در کنارش در نظر بگیرید که ما به انقراض خیلی نزدیک شدیم. و اگه اینطور باشه-- این حقیقت رو هم در کنارش در نظر بگیرید که ما به انقراض خیلی نزدیک شدیم. فقط ۲۰۰۰ تا از گونههای ما باقی موندن اگه فقط چند هفته بارون نمیبارید ما شاید خیلی از این افراد رو نمیدیدیم اگه فقط چند هفته بارون نمیبارید ما شاید خیلی از این افراد رو نمیدیدیم
(Laughter)
(خنده- تشویق)
(Applause)
(خنده- تشویق)
So maybe you have to think about a second theory if the first one isn't good enough. Second theory is: Could we upgrade? (Laughter) Well, why would one ask a question like that? Because there have been at least 29 upgrades so far of humanoids. So it turns out that we have upgraded. We've upgraded time and again and again. And it turns out that we keep discovering upgrades. We found this one last year. We found another one last month.
شاید باید به فکر یه تئوری دوم باشیم اگه اولی جوابگو نیست شاید باید به فکر یه تئوری دوم باشیم اگه اولی جوابگو نیست تئوری دوم اینه: آیا ما میتونیم ارتقأ پیدا کنیم؟ (خنده) خوب چرا یه نفر باید چنین سوالی رو بکنه؟ چونکه تا به حال ۲۹ ارتقای ژنتیکی برای شبه انسان وجود داشته چونکه تا به حال ۲۹ ارتقای ژنتیکی برای شبه انسان وجود داشته پس اینطور که معلومه ما ارتقأ یافته هستیم. پشت سر هم ارتقای ژنتیکی یافته ایم پس اینطور که معلومه ما ارتقأ یافته هستیم. پشت سر هم ارتقای ژنتیکی یافته ایم و همچنان در حال کشف نسلهای پیشینمان هستیم اینیکی رو سال پیش کشف کردیم یکی دیگه رو ماه پیش کشف کردیم
And as you're thinking about this, you might also ask the question: So why a single human species? Wouldn't it be really odd if you went to Africa and Asia and Antarctica and found exactly the same bird -- particularly given that we co-existed at the same time with at least eight other versions of humanoid at the same time on this planet? So the normal state of affairs is not to have just a Homo sapiens; the normal state of affairs is to have various versions of humans walking around.
و همینطور که به این چیزها فکر میکنید ممکنه از خودتون بپرسید: چرا باید فقط یه گونه بشر وجود داشته باشه و همینطور که به این چیزها فکر میکنید ممکنه از خودتون بپرسید: چرا باید فقط یه گونه بشر وجود داشته باشه و همینطور که به این چیزها فکر میکنید ممکنه از خودتون بپرسید: چرا باید فقط یه گونه بشر وجود داشته باشه آیا اگر در آفریقا، آسیا یا قطب جنوب فقط یه نوع پرنده دیده میشد عجیب نبود؟ آیا اگر در آفریقا، آسیا یا قطب جنوب فقط یه نوع پرنده دیده میشد عجیب نبود؟ آیا اگر در آفریقا، آسیا یا قطب جنوب فقط یه نوع پرنده دیده میشد عجیب نبود؟ بویژه ما همزمان دست کم با ۸ گونه شبه انسان دیگه زیست همزمان داشته ایم روی این سیاره بویژه ما همزمان دست کم با ۸ گونه شبه انسان دیگه زیست همزمان داشته ایم روی این سیاره بویژه ما همزمان دست کم با ۸ گونه شبه انسان دیگه زیست همزمان داشته ایم روی این سیاره پس در حالت عادی اینطور نیست که یه گونه هموساپینس وجود داشته باشه بلکه گونههای مختلف دارن در کنارهم حرکت میکنند پس در حالت عادی اینطور نیست که یه گونه هموساپینس وجود داشته باشه بلکه گونههای مختلف دارن در کنارهم حرکت میکنند پس در حالت عادی اینطور نیست که یه گونه هموساپینس وجود داشته باشه بلکه گونههای مختلف دارن در کنارهم حرکت میکنند پس در حالت عادی اینطور نیست که یه گونه هموساپینس وجود داشته باشه بلکه گونههای مختلف دارن در کنارهم حرکت میکنند
And if that is the normal state of affairs, then you might ask yourself, all right, so if we want to create something else, how big does a mutation have to be? Well Svante Paabo has the answer. The difference between humans and Neanderthal is 0.004 percent of gene code. That's how big the difference is one species to another. This explains most contemporary political debates.
و وقتی این حالت عادی باشه، این سوال پیش میاد که خوب اگه ما بخوایم چیز دیگی رو بیافرینیم جهش ژنی اون چقدر باید باشه؟ و وقتی این حالت عادی باشه، این سوال پیش میاد که خوب اگه ما بخوایم چیز دیگی رو بیافرینیم جهش ژنی اون چقدر باید باشه؟ و وقتی این حالت عادی باشه، این سوال پیش میاد که خوب اگه ما بخوایم چیز دیگی رو بیافرینیم جهش ژنی اون چقدر باید باشه؟ و وقتی این حالت عادی باشه، این سوال پیش میاد که خوب اگه ما بخوایم چیز دیگی رو بیافرینیم جهش ژنی اون چقدر باید باشه؟ خوب سوانت پابو Svante Paabo جوابش رو داره: فرق بین بشر و نئاندرتالها در ۰.۰۰۴ درصد کد ژنی هست فرق بین بشر و نئاندرتالها در ۰.۰۰۴ درصد کد ژنی هست فرق بین یه گونه تا دیگری اینقدر کمه! فرق بین یه گونه تا دیگری اینقدر کمه! که این خود البته مناظرههای تبلیغاتی سیاسی معاصر رو توضیح میده.
(Laughter)
(خنده)
But as you're thinking about this, one of the interesting things is how small these mutations are and where they take place. Difference human/Neanderthal is sperm and testis, smell and skin. And those are the specific genes that differ from one to the other. So very small changes can have a big impact.
همزمان جالبه که بدونید این جهشها چقدر کوچکند و در کدام قسمتها خودشون رو نشون میدن همزمان جالبه که بدونید این جهشها چقدر کوچکند و در کدام قسمتها خودشون رو نشون میدن همزمان جالبه که بدونید این جهشها چقدر کوچکند و در کدام قسمتها خودشون رو نشون میدن تفاوت بشر و نئاندرتالر در اسپرم و بیضه در بو و پوست آنهاست تفاوت بشر و نئاندرتالر در اسپرم و بیضه در بو و پوست آنهاست تفاوت بشر و نئاندرتالر در اسپرم و بیضه در بو و پوست آنهاست اینها ژنهای ویژهای هستند که از یکی به دیگری تفاوت میکنند اینها ژنهای ویژهای هستند که از یکی به دیگری تفاوت میکنند پس تغییرات بسیار کوچک تاثیرات بسیار بزرگی خواهد داشت
And as you're thinking about this, we're continuing to mutate. So about 10,000 years ago by the Black Sea, we had one mutation in one gene which led to blue eyes. And this is continuing and continuing and continuing.
جالبه بدونید که داریم به جهشهای ژنی مان ادامه میدهیم جالبه بدونید که داریم به جهشهای ژنی مان ادامه میدهیم حدود ۱۰.۰۰۰ سال پیش یه جهش در ژن انسان حوالی دریای سیاه صورت گرفت که منجر به تولید چشمهای آبی شد حدود ۱۰.۰۰۰ سال پیش یه جهش در ژن انسان حوالی دریای سیاه صورت گرفت که منجر به تولید چشمهای آبی شد حدود ۱۰.۰۰۰ سال پیش یه جهش در ژن انسان حوالی دریای سیاه صورت گرفت که منجر به تولید چشمهای آبی شد و این همچنان ادامه داره
And as it continues, one of the things that's going to happen this year is we're going to discover the first 10,000 human genomes, because it's gotten cheap enough to do the gene sequencing. And when we find these, we may find differences.
و یکی از چیزا یی که امسال کشف میشه اینه که ۱۰.۰۰۰ ژنوم اولیه انسان قراره رمز گشایی بشه و یکی از چیزا یی که امسال کشف میشه اینه که ۱۰.۰۰۰ ژنوم اولیه انسان قراره رمز گشایی بشه و یکی از چیزا یی که امسال کشف میشه اینه که ۱۰.۰۰۰ ژنوم اولیه انسان قراره رمز گشایی بشه چونکه قیمت اونها برای تولید توالی ژنی ارزان است و همراه با یافتن آن، امکان یافتن تفاوتهای ژنی نیز هست. و همراه با یافتن آن، امکان یافتن تفاوتهای ژنی نیز هست.
And by the way, this is not a debate that we're ready for, because we have really misused the science in this. In the 1920s, we thought there were major differences between people. That was partly based on Francis Galton's work. He was Darwin's cousin. But the U.S., the Carnegie Institute, Stanford, American Neurological Association took this really far. That got exported and was really misused. In fact, it led to some absolutely horrendous treatment of human beings. So since the 1940s, we've been saying there are no differences, we're all identical. We're going to know at year end if that is true.
البته این مناظرهای نیست که ما منتظرش بودیم، چرا که ما در این زمینه از نتایج علمی، سؤ استفاده کردیم. البته این مناظرهای نیست که ما منتظرش بودیم، چرا که ما در این زمینه از نتایج علمی، سؤ استفاده کردیم. سال ۱۹۲۰ ما فکر میکردیم بین افراد بشر فرقهای زیادی وجود داره این نتیجه رو از روی کارهای عموزاده ه داروین فرانکیس گالتون Francis Galton میگرفتیم این نتیجه رو از روی کارهای عموزاده ه داروین فرانکیس گالتون Francis Galton میگرفتیم ولی انستیتوهای آمریکایی مثل استانفورد، انجمن اعصاب آمریکا، ... حسابی در این زمینه پیشرفت کرد تا حدی که تبدیل به سوء استفاده شد. ولی انستیتوهای آمریکایی مثل استانفورد، انجمن اعصاب آمریکا، ... حسابی در این زمینه پیشرفت کرد تا حدی که تبدیل به سوء استفاده شد. ولی انستیتوهای آمریکایی مثل استانفورد، انجمن اعصاب آمریکا، ... حسابی در این زمینه پیشرفت کرد تا حدی که تبدیل به سوء استفاده شد. ولی انستیتوهای آمریکایی مثل استانفورد، انجمن اعصاب آمریکا، ... حسابی در این زمینه پیشرفت کرد تا حدی که تبدیل به سوء استفاده شد. در واقع این تبدیل به بهبود دهشتناک بشر شد در واقع این تبدیل به بهبود دهشتناک بشر شد از ۱۹۴۰ به بعد معتقدیم که بین افراد بشر هیچ فرقی وجود نداره از ۱۹۴۰ به بعد معتقدیم که بین افراد بشر هیچ فرقی وجود نداره و در پایان این سال درستی یا نادرستی آن را خواهیم فهمید
And as we think about that, we're actually beginning to find things like, do you have an ACE gene? Why would that matter? Because nobody's ever climbed an 8,000-meter peak without oxygen that doesn't have an ACE gene. And if you want to get more specific, how about a 577R genotype? Well it turns out that every male Olympic power athelete ever tested carries at least one of these variants.
و در ادامه قصد داریم چیزای دیگری رو بفهمیم مثلا آیا شما ACE ژن داریم؟ و در ادامه قصد داریم چیزای دیگری رو بفهمیم مثلا آیا شما ACE ژن داریم؟ و در ادامه قصد داریم چیزای دیگری رو بفهمیم مثلا آیا شما ACE ژن داریم؟ چرا این مهمّه؟ چون تا به حال کسی که فاقد این ژن بوده بدون اکسیژن به اورست صعود نکرده. چون تا به حال کسی که فاقد این ژن بوده بدون اکسیژن به اورست صعود نکرده. و اگه میخواید دقیق تر بدونید، ژنتوم ۵۷۷ چطور؟ و اگه میخواید دقیق تر بدونید، ژنتوم ۵۷۷ چطور؟ ظاهراً هر قهرمان حرفهای المپیک دست کم یکی از این ژنها رو در خود داره ظاهراً هر قهرمان حرفهای المپیک دست کم یکی از این ژنها رو در خود داره
If that is true, it leads to some very complicated questions for the London Olympics. Three options: Do you want the Olympics to be a showcase for really hardworking mutants? (Laughter) Option number two: Why don't we play it like golf or sailing? Because you have one and you don't have one, I'll give you a tenth of a second head start. Version number three: Because this is a naturally occurring gene and you've got it and you didn't pick the right parents, you get the right to upgrade. Three different options. If these differences are the difference between an Olympic medal and a non-Olympic medal.
اگه این درست باشه، یه سؤال خیلی پیچیده برای المپیک لندن ایجاد میشه اگه این درست باشه، یه سؤال خیلی پیچیده برای المپیک لندن ایجاد میشه اگه این درست باشه، یه سؤال خیلی پیچیده برای المپیک لندن ایجاد میشه ۳ مورد داره: آیا مایلید که المپیک یه نمایشگاه برای افراد با جهش ژنی باشه؟ آیا مایلید که المپیک یه نمایشگاه برای افراد با جهش ژنی باشه؟ (خنده) مورد دوم: چرا گلف یا قایقرانی رو در المپیک نداریم؟ چون شما از ژنهای بالا دارید و شما ندارید من یک دهم ثانیه برای شروع به شما میدم مورد سوم: چون این یک ژن هست که بطور طبیعی انتقال داده میشه و شما اونو دارید ولی شما والدین مناسب رو براش انتخاب نکردین. چون این یک ژن هست که بطور طبیعی انتقال داده میشه و شما اونو دارید ولی شما والدین مناسب رو براش انتخاب نکردین. شما حق ارتقای ژنی دارید. ۳ مورد مختلف. شاید فرق بین کسی که مدال المپیک میگیره با کسی که نمیگیره در این باشه ۳ مورد مختلف. شاید فرق بین کسی که مدال المپیک میگیره با کسی که نمیگیره در این باشه ۳ مورد مختلف. شاید فرق بین کسی که مدال المپیک میگیره با کسی که نمیگیره در این باشه
And it turns out that as we discover these things, we human beings really like to change how we look, how we act, what our bodies do. And we had about 10.2 million plastic surgeries in the United States, except that with the technologies that are coming online today, today's corrections, deletions, augmentations and enhancements are going to seem like child's play.
و در ادامه کشف این موارد باز به این نکته رسیده ایم که ما انسانها واقعا تمایل به تغییر ظاهر مان و رفتارمان داریم و در ادامه کشف این موارد باز به این نکته رسیده ایم که ما انسانها واقعا تمایل به تغییر ظاهر مان و رفتارمان داریم و در ادامه کشف این موارد باز به این نکته رسیده ایم که ما انسانها واقعا تمایل به تغییر ظاهر مان و رفتارمان داریم و در ادامه کشف این موارد باز به این نکته رسیده ایم که ما انسانها واقعا تمایل به تغییر ظاهر مان و رفتارمان داریم حدود ۱۰.۲ میلیون جراحی پلاستیک در آمریکا داشته ایم انتظار میره که با تکنیکهای مدرنی که امروزه وارد بازار میشه، تغییرات، دستکاری در ظاهر، همه و همه بسیار آسان تر شود. انتظار میره که با تکنیکهای مدرنی که امروزه وارد بازار میشه، تغییرات، دستکاری در ظاهر، همه و همه بسیار آسان تر شود. انتظار میره که با تکنیکهای مدرنی که امروزه وارد بازار میشه، تغییرات، دستکاری در ظاهر، همه و همه بسیار آسان تر شود. انتظار میره که با تکنیکهای مدرنی که امروزه وارد بازار میشه، تغییرات، دستکاری در ظاهر، همه و همه بسیار آسان تر شود.
You already saw the work by Tony Atala on TED, but this ability to start filling things like inkjet cartridges with cells are allowing us to print skin, organs and a whole series of other body parts. And as these technologies go forward, you keep seeing this, you keep seeing this, you keep seeing things -- 2000, human genome sequence -- and it seems like nothing's happening, until it does. And we may just be in some of these weeks.
شما چندی پیش شاهد کار تونی آتا لا Tony Atala در تد بودید این توانایی پر کردن چیز ها، مثل تزریق کارتریجی از سلول به ما امکان سخت پوست و یا ارگانهای دیگر بدن رو میده این توانایی پر کردن چیز ها، مثل تزریق کارتریجی از سلول به ما امکان سخت پوست و یا ارگانهای دیگر بدن رو میده این توانایی پر کردن چیز ها، مثل تزریق کارتریجی از سلول به ما امکان سخت پوست و یا ارگانهای دیگر بدن رو میده این توانایی پر کردن چیز ها، مثل تزریق کارتریجی از سلول به ما امکان سخت پوست و یا ارگانهای دیگر بدن رو میده و همزمان با پیشرفت تکنولوژی شما شاهد چیزهای جدیدتر و متنوع تر خواهید بود و همزمان با پیشرفت تکنولوژی شما شاهد چیزهای جدیدتر و متنوع تر خواهید بود مثل دنباله ژنوم ۲۰۰۰تایی انسانی-- و کلا به نظر میاد زیاد مهم نیست و اتفاقی نیفتاده تا اینکه واقعا اتفاق میافته و کلا به نظر میاد زیاد مهم نیست و اتفاقی نیفتاده تا اینکه واقعا اتفاق میافته توی همین هفتهها که ما توش هستیم داره اتفاق میافته
And as you're thinking about these two guys sequencing a human genome in 2000 and the Public Project sequencing the human genome in 2000, then you don't hear a lot, until you hear about an experiment last year in China, where they take skin cells from this mouse, put four chemicals on it, turn those skin cells into stem cells, let the stem cells grow and create a full copy of that mouse.
و همینطور که نشستید و دارید فکر میکنید، این دو نفر دارن دنباله ۲۰۰۰تایی ژنوم رو در میارن و همینطور که نشستید و دارید فکر میکنید، این دو نفر دارن دنباله ۲۰۰۰تایی ژنوم رو در میارن و همینطور که نشستید و دارید فکر میکنید، این دو نفر دارن دنباله ۲۰۰۰تایی ژنوم رو در میارن باز یه مدت خبری نیست، تا اینکه میشنوید که پارسال در چین طی یک آزمایش، سلولهای پوست این موش رو با ۴ ماده شیمیایی ترکیب کردن، تا اینکه میشنوید که پارسال در چین طی یک آزمایش، سلولهای پوست این موش رو با ۴ ماده شیمیایی ترکیب کردن، تا اینکه میشنوید که پارسال در چین طی یک آزمایش، سلولهای پوست این موش رو با ۴ ماده شیمیایی ترکیب کردن، و اون سلولهای پوستی رو به سلول پایه تبدیل کردن، سپس سلولهای پایه رو رشد دادن و یه کپی کامل از اون موش درست کردن. و اون سلولهای پوستی رو به سلول پایه تبدیل کردن، سپس سلولهای پایه رو رشد دادن و یه کپی کامل از اون موش درست کردن. و اون سلولهای پوستی رو به سلول پایه تبدیل کردن، سپس سلولهای پایه رو رشد دادن و یه کپی کامل از اون موش درست کردن.
That's a big deal. Because in essence what it means is you can take a cell, which is a pluripotent stem cell, which is like a skier at the top of a mountain, and those two skiers become two pluripotent stem cells, four, eight, 16, and then it gets so crowded after 16 divisions that those cells have to differentiate. So they go down one side of the mountain, they go down another. And as they pick that, these become bone, and then they pick another road and these become platelets, and these become macrophages, and these become T cells. But it's really hard, once you ski down, to get back up. Unless, of course, if you have a ski lift. And what those four chemicals do is they take any cell and take it way back up the mountain so it can become any body part.
این واقعا کار بزرگیه! چون در اصل معنی این کار اینه که یه سلول رو که پتانسیل سلول بنیادی شدن رو داره میگیری، چون در اصل معنی این کار اینه که یه سلول رو که پتانسیل سلول بنیادی شدن رو داره میگیری، چون در اصل معنی این کار اینه که یه سلول رو که پتانسیل سلول بنیادی شدن رو داره میگیری، مثل یه اسکی باز که در بالای کوه ایستاده و شروع به حرکت میکنه، همینطور که پائین میاد تبدیل به ۲ تا اسکی باز میشن، که خود توانایی تقسیم دوباره دارن، به ۴، ۱۶، ... مثل یه اسکی باز که در بالای کوه ایستاده و شروع به حرکت میکنه، همینطور که پائین میاد تبدیل به ۲ تا اسکی باز میشن، که خود توانایی تقسیم دوباره دارن، به ۴، ۱۶، ... مثل یه اسکی باز که در بالای کوه ایستاده و شروع به حرکت میکنه، همینطور که پائین میاد تبدیل به ۲ تا اسکی باز میشن، که خود توانایی تقسیم دوباره دارن، به ۴، ۱۶، ... و بعد از ۱۶ تقسیم چنان تعداد زیاد میشه که سلولها باید جدا سازی بشن و بعد از ۱۶ تقسیم چنان تعداد زیاد میشه که سلولها باید جدا سازی بشن و بعد از ۱۶ تقسیم چنان تعداد زیاد میشه که سلولها باید جدا سازی بشن بنابرین یه سری از این سمت کوه پائین میرن یه سری از اون سمت بنابرین یه سری از این سمت کوه پائین میرن یه سری از اون سمت و اگه محققها اینیکی رو بردارن، تبدیل به مثلا استخوان میشه، و دیگری تبدیل به مثلا پلاکت ها و اگه محققها اینیکی رو بردارن، تبدیل به مثلا استخوان میشه، و دیگری تبدیل به مثلا پلاکت ها و اگه محققها اینیکی رو بردارن، تبدیل به مثلا استخوان میشه، و دیگری تبدیل به مثلا پلاکت ها اینها میشن ماکروفاژها و اونها میشن سلولهای T شکل اینها میشن ماکروفاژها و اونها میشن سلولهای T شکل البته وقتی اسکی رو به سمت پایین شروع کردید، دوباره بالا اومدن سخته البته وقتی اسکی رو به سمت پایین شروع کردید، دوباره بالا اومدن سخته مگر اینکه یه بالابر اسکی داشته باشید، که در واقع ۴ ماده شیمیایی ما کار بالابر رو انجام میدن مگر اینکه یه بالابر اسکی داشته باشید، که در واقع ۴ ماده شیمیایی ما کار بالابر رو انجام میدن یعنی اونا هر سلولی رو میگیرن و به بالای کوه میبرن تا از اون بشه هر عضوی از بدن رو ساخت یعنی اونا هر سلولی رو میگیرن و به بالای کوه میبرن تا از اون بشه هر عضوی از بدن رو ساخت یعنی اونا هر سلولی رو میگیرن و به بالای کوه میبرن تا از اون بشه هر عضوی از بدن رو ساخت
And as you think of that, what it means is potentially you can rebuild a full copy of any organism out of any one of its cells. That turns out to be a big deal because now you can take, not just mouse cells, but you can human skin cells and turn them into human stem cells. And then what they did in October is they took skin cells, turned them into stem cells and began to turn them into liver cells. So in theory, you could grow any organ from any one of your cells.
و این در واقع بدین معنیست که در حال حاضر میشه هر عضوی از بدن رو توسط هر سلولی ساخت و این در واقع بدین معنیست که در حال حاضر میشه هر عضوی از بدن رو توسط هر سلولی ساخت و این در واقع بدین معنیست که در حال حاضر میشه هر عضوی از بدن رو توسط هر سلولی ساخت و این در واقع بدین معنیست که در حال حاضر میشه هر عضوی از بدن رو توسط هر سلولی ساخت و این در واقع بدین معنیست که در حال حاضر میشه هر عضوی از بدن رو توسط هر سلولی ساخت این تبدیل به یه کار بزرگ میشه چونکه الان دیگه نه تنها با سلول موش میتوان یه موش مشابه ساخت، بلکه با سلول انسان هم میتوان این کار رو کرد چونکه الان دیگه نه تنها با سلول موش میتوان یه موش مشابه ساخت، بلکه با سلول انسان هم میتوان این کار رو کرد چونکه الان دیگه نه تنها با سلول موش میتوان یه موش مشابه ساخت، بلکه با سلول انسان هم میتوان این کار رو کرد کاری که در اکتبر کردن این بود که سلولهای پوست رو گرفتند و تبدیل به سلول پایه کردند و سپس از اون کبد ساختند کاری که در اکتبر کردن این بود که سلولهای پوست رو گرفتند و تبدیل به سلول پایه کردند و سپس از اون کبد ساختند کاری که در اکتبر کردن این بود که سلولهای پوست رو گرفتند و تبدیل به سلول پایه کردند و سپس از اون کبد ساختند پس از نظر تئوری هر عضوی از بدن رو میشه با هر عضو دیگری از بدن ساخت پس از نظر تئوری هر عضوی از بدن رو میشه با هر عضو دیگری از بدن ساخت
Here's a second experiment: If you could photocopy your body, maybe you also want to take your mind. And one of the things you saw at TED about a year and a half ago was this guy. And he gave a wonderful technical talk. He's a professor at MIT. But in essence what he said is you can take retroviruses, which get inside brain cells of mice. You can tag them with proteins that light up when you light them. And you can map the exact pathways when a mouse sees, feels, touches, remembers, loves. And then you can take a fiber optic cable and light up some of the same things. And by the way, as you do this, you can image it in two colors, which means you can download this information as binary code directly into a computer.
این دومین آزمایشه: اگه زمانی بخواهید بدنتون رو کپی کنید، احتمالا باید ذهنتون رو نیز کپی کنید اگه زمانی بخواهید بدنتون رو کپی کنید، احتمالا باید ذهنتون رو نیز کپی کنید یکی از چیزهایی که حدود یه سال و نیم پیش در تد دیدید، این شخص بود یکی از چیزهایی که حدود یه سال و نیم پیش در تد دیدید، این شخص بود یکی از چیزهایی که حدود یه سال و نیم پیش در تد دیدید، این شخص بود که یه سخنرانی عالی و تکنیکی ارائه داد او پرفسور انیستو تکنولوژی ماسا چوست MIT هست و فشرده آنچه او گفت این بود که شما میتونید رترو ویروسی که وارد مغز موش شده رو بگیرید، با پروتئینی که نور رو منعکس میکنه برچسبش بزنید و فشرده آنچه او گفت این بود که شما میتونید رترو ویروسی که وارد مغز موش شده رو بگیرید، با پروتئینی که نور رو منعکس میکنه برچسبش بزنید و فشرده آنچه او گفت این بود که شما میتونید رترو ویروسی که وارد مغز موش شده رو بگیرید، با پروتئینی که نور رو منعکس میکنه برچسبش بزنید و فشرده آنچه او گفت این بود که شما میتونید رترو ویروسی که وارد مغز موش شده رو بگیرید، با پروتئینی که نور رو منعکس میکنه برچسبش بزنید و فشرده آنچه او گفت این بود که شما میتونید رترو ویروسی که وارد مغز موش شده رو بگیرید، با پروتئینی که نور رو منعکس میکنه برچسبش بزنید میشه حتی مسیر دقیق رو در مغز ردیابی کرد وقتی که موش میبینه، لمس میکنه، بخاطر میسپره و یا عاشق میشه. میشه حتی مسیر دقیق رو در مغز ردیابی کرد وقتی که موش میبینه، لمس میکنه، بخاطر میسپره و یا عاشق میشه. میشه حتی مسیر دقیق رو در مغز ردیابی کرد وقتی که موش میبینه، لمس میکنه، بخاطر میسپره و یا عاشق میشه. یا میشه یه فیبر نوری رو برداشت و همین مسیر رو باهاش نور داد. یا میشه یه فیبر نوری رو برداشت و همین مسیر رو باهاش نور داد. باز بصورت بهتر میشه مسیر رو با دو نور مختلف مارک زد باز بصورت بهتر میشه مسیر رو با دو نور مختلف مارک زد و این بدین معنیست که میتونید این اطلاعات رو بصورت کد دو رقمی دربیارید و در کامپیوتر ذخیره کنید و این بدین معنیست که میتونید این اطلاعات رو بصورت کد دو رقمی دربیارید و در کامپیوتر ذخیره کنید
So what's the bottom line on that? Well it's not completely inconceivable that someday you'll be able to download your own memories, maybe into a new body. And maybe you can upload other people's memories as well. And this might have just one or two small ethical, political, moral implications. (Laughter) Just a thought.
خوب، این یعنی چی؟ یعنی اینکه خیلی دور نیست روزی که انسان بتونه اطلاعات مغزش رو روی یک حافظه دانلود کنه. خوب، این یعنی چی؟ یعنی اینکه خیلی دور نیست روزی که انسان بتونه اطلاعات مغزش رو روی یک حافظه دانلود کنه. خوب، این یعنی چی؟ یعنی اینکه خیلی دور نیست روزی که انسان بتونه اطلاعات مغزش رو روی یک حافظه دانلود کنه. یا شاید به یک بدن جدید منتقل کنه. یا شاید شما بتونید حافظه دیگران رو آپلود کنید که این شاید فقط یه دو تا اشکال اخلاقی، سیاسی، وجدانی داشته باشه. که این شاید فقط یه دو تا اشکال اخلاقی، سیاسی، وجدانی داشته باشه. (خنده) فقط در حد یه فکر!
Here's the kind of questions that are becoming interesting questions for philosophers, for governing people, for economists, for scientists. Because these technologies are moving really quickly.
اینا سوالایی هستند که دارند بتدریج برای فیلسوف ها، دولتمردان، اقتصاد دانان و دانشمندان جالب میشوند اینا سوالایی هستند که دارند بتدریج برای فیلسوف ها، دولتمردان، اقتصاد دانان و دانشمندان جالب میشوند اینا سوالایی هستند که دارند بتدریج برای فیلسوف ها، دولتمردان، اقتصاد دانان و دانشمندان جالب میشوند اینا سوالایی هستند که دارند بتدریج برای فیلسوف ها، دولتمردان، اقتصاد دانان و دانشمندان جالب میشوند چرا که این تکنولوژی داره بسرعت پیشرفت میکنه.
And as you think about it, let me close with an example of the brain. The first place where you would expect to see enormous evolutionary pressure today, both because of the inputs, which are becoming massive, and because of the plasticity of the organ, is the brain.
و همینطور که به این فکر میکنید، اجازه بدین این موضوع رو با یه مثال از مغز ببندم: و همینطور که به این فکر میکنید، اجازه بدین این موضوع رو با یه مثال از مغز ببندم: اولین جایی از بدن که انتظار میره بیشترین فشار تکاملی رو روی خودش داشته باشه، اولین جایی از بدن که انتظار میره بیشترین فشار تکاملی رو روی خودش داشته باشه، هم به خاطر دریافت حجم وسیعی از دیتا و هم بخاطر اینکه یک ارگان نرم و انعطاف پذیر هست، مغز میباشد. هم به خاطر دریافت حجم وسیعی از دیتا و هم بخاطر اینکه یک ارگان نرم و انعطاف پذیر هست، مغز میباشد. هم به خاطر دریافت حجم وسیعی از دیتا و هم بخاطر اینکه یک ارگان نرم و انعطاف پذیر هست، مغز میباشد. هم به خاطر دریافت حجم وسیعی از دیتا و هم بخاطر اینکه یک ارگان نرم و انعطاف پذیر هست، مغز میباشد.
Do we have any evidence that that is happening? Well let's take a look at something like autism incidence per thousand. Here's what it looks like in 2000. Here's what it looks like in 2002, 2006, 2008. Here's the increase in less than a decade. And we still don't know why this is happening. What we do know is, potentially, the brain is reacting in a hyperactive, hyper-plastic way, and creating individuals that are like this. And this is only one of the conditions that's out there. You've also got people with who are extraordinarily smart, people who can remember everything they've seen in their lives, people who've got synesthesia, people who've got schizophrenia. You've got all kinds of stuff going on out there, and we still don't understand how and why this is happening.
ولی آیا شاهدی برای وقوع این پدیده وجود داره؟ بیایید به بروز تصادفی این پدیده در بین ۱۰۰۰ نمونه نظر بیفکنیم. سال ۲۰۰۰ به این صورت بود. و بدین ترتیب سال ۲۰۰۲، ۲۰۰۶، ۲۰۰۸. و بدین ترتیب سال ۲۰۰۲، ۲۰۰۶، ۲۰۰۸. در کمتر از یک دهه چنین افزایشی داشتیم. و ما هنوز نمیدونیم چرا چنین است؟ آنچه که میدونیم اینه که مغز داره بصورت بیش از حد فعال، یا بیش از حد ارتجاعی عمل میکنه آنچه که میدونیم اینه که مغز داره بصورت بیش از حد فعال، یا بیش از حد ارتجاعی عمل میکنه آنچه که میدونیم اینه که مغز داره بصورت بیش از حد فعال، یا بیش از حد ارتجاعی عمل میکنه و این باعث میشه که یه سری افراد به این صورت بشن. و این فقط یکی از شرایطی هست که قابل دیدنه. افرادی نیز وجود دارن که نابغه هستند، کسانی که میتونن هرچی رو که در طول زندگیشون دیدن به یاد بیارن، افرادی که سکیزو فرنی دارن. افرادی نیز وجود دارن که نابغه هستند، کسانی که میتونن هرچی رو که در طول زندگیشون دیدن به یاد بیارن، افرادی که سکیزو فرنی دارن. افرادی نیز وجود دارن که نابغه هستند، کسانی که میتونن هرچی رو که در طول زندگیشون دیدن به یاد بیارن، افرادی که سکیزو فرنی دارن. افرادی نیز وجود دارن که نابغه هستند، کسانی که میتونن هرچی رو که در طول زندگیشون دیدن به یاد بیارن، افرادی که سکیزو فرنی دارن. و مورد بسیار دیگری وجود دارن که ما دلیلشون رو نمیدونیم. و مورد بسیار دیگری وجود دارن که ما دلیلشون رو نمیدونیم. و مورد بسیار دیگری وجود دارن که ما دلیلشون رو نمیدونیم.
But one question you might want to ask is, are we seeing a rapid evolution of the brain and of how we process data? Because when you think of how much data's coming into our brains, we're trying to take in as much data in a day as people used to take in in a lifetime. And as you're thinking about this, there's four theories as to why this might be going on, plus a whole series of others. I don't have a good answer. There really needs to be more research on this.
ولی سالی که پیش میاد اینه که آیا ما داریم فرگشت سریع مغز رو در تحلیل دادهها میبینیم؟ ولی سالی که پیش میاد اینه که آیا ما داریم فرگشت سریع مغز رو در تحلیل دادهها میبینیم؟ ولی سالی که پیش میاد اینه که آیا ما داریم فرگشت سریع مغز رو در تحلیل دادهها میبینیم؟ چون وقتی به این فکر میکنی که چقدر اطلاعات داره در روز به مغز ما وارد میشه، در مییابیم که این حجم اطلاعات رو مردم قدیم در طول زندگیشون دریافت میکردن. چون وقتی به این فکر میکنی که چقدر اطلاعات داره در روز به مغز ما وارد میشه، در مییابیم که این حجم اطلاعات رو مردم قدیم در طول زندگیشون دریافت میکردن. چون وقتی به این فکر میکنی که چقدر اطلاعات داره در روز به مغز ما وارد میشه، در مییابیم که این حجم اطلاعات رو مردم قدیم در طول زندگیشون دریافت میکردن. و بد نیست بدونید ۴ تئوری در این جواب به این سوال وجود داره به همراه یه سری حدسهای دیگر. و بد نیست بدونید ۴ تئوری در این جواب به این سوال وجود داره به همراه یه سری حدسهای دیگر. و بد نیست بدونید ۴ تئوری در این جواب به این سوال وجود داره به همراه یه سری حدسهای دیگر. من جواب خوبی ندارم. نیاز به تحقیقات بیشتر داره.
One option is the fast food fetish. There's beginning to be some evidence that obesity and diet have something to do with gene modifications, which may or may not have an impact on how the brain of an infant works.
یه دلیلش میتونه به خاطر فست فودها باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه. دلایلی پیدا شده که نشون میده که چاقی و رژیمها تاثیراتی روی تغییرات ژنی دارن که این خود ممکنه بر روی نوزاد این افراد نیز تاثیر داشته باشه.
A second option is the sexy geek option. These conditions are highly rare. (Laughter) (Applause) But what's beginning to happen is because these geeks are all getting together, because they are highly qualified for computer programming and it is highly remunerated, as well as other very detail-oriented tasks, that they are concentrating geographically and finding like-minded mates. So this is the assortative mating hypothesis of these genes reinforcing one another in these structures.
مورد دوم یه فرد باهوش و سکسی میتونه باشه، که همچین ترکیبی البته نایابه. مورد دوم یه فرد باهوش و سکسی میتونه باشه، که همچین ترکیبی البته نایابه. (خنده) (تشویق) اما آنچه درحال رخ دادن است اینست که این افراد نابغه دارن همدیگه رو پیدا میکنن، چون اونا بسیار استعداد در برنامه نویسی کامپیوتر دارند، که واقعا سزاوار است. اما آنچه درحال رخ دادن است اینست که این افراد نابغه دارن همدیگه رو پیدا میکنن، چون اونا بسیار استعداد در برنامه نویسی کامپیوتر دارند، که واقعا سزاوار است. اما آنچه درحال رخ دادن است اینست که این افراد نابغه دارن همدیگه رو پیدا میکنن، چون اونا بسیار استعداد در برنامه نویسی کامپیوتر دارند، که واقعا سزاوار است. اما آنچه درحال رخ دادن است اینست که این افراد نابغه دارن همدیگه رو پیدا میکنن، چون اونا بسیار استعداد در برنامه نویسی کامپیوتر دارند، که واقعا سزاوار است. و درست مثل بقیهٔ کارهای دقیقشون، اونها از نظر جغرافیائی دارند یک جا جمع میشند و جفتهای شبیه به خودشون رو نیز پیدا میکنن. و درست مثل بقیهٔ کارهای دقیقشون، اونها از نظر جغرافیائی دارند یک جا جمع میشند و جفتهای شبیه به خودشون رو نیز پیدا میکنن. و درست مثل بقیهٔ کارهای دقیقشون، اونها از نظر جغرافیائی دارند یک جا جمع میشند و جفتهای شبیه به خودشون رو نیز پیدا میکنن. پس این در واقع همون تئوری انتخاب جفت مناسب هست که توسط آن ژنها خودشون رو تقویت کرده و در این ساختار بهبود مییابند. پس این در واقع همون تئوری انتخاب جفت مناسب هست که توسط آن ژنها خودشون رو تقویت کرده و در این ساختار بهبود مییابند. پس این در واقع همون تئوری انتخاب جفت مناسب هست که توسط آن ژنها خودشون رو تقویت کرده و در این ساختار بهبود مییابند.
The third, is this too much information? We're trying to process so much stuff that some people get synesthetic and just have huge pipes that remember everything. Other people get hyper-sensitive to the amount of information. Other people react with various psychological conditions or reactions to this information. Or maybe it's chemicals.
مورد سوم اینه که آیا بخاطر اطلاعات زیاد هست؟ ما در حل تحلیل کردن انهمه چیز در روز هستیم که بعضی افردا قادر به synthestesia میشوند یعنی قادر به یاد آوری حجم وسیعی از دیتاها میشوند. ما در حل تحلیل کردن انهمه چیز در روز هستیم که بعضی افردا قادر به synthestesia میشوند یعنی قادر به یاد آوری حجم وسیعی از دیتاها میشوند. ما در حل تحلیل کردن انهمه چیز در روز هستیم که بعضی افردا قادر به سینتستسیم synthestesia میشوند یعنی قادر به یاد آوری حجم وسیعی از دیتاها میشوند. ما در حل تحلیل کردن انهمه چیز در روز هستیم که بعضی افردا قادر به سینتستسیم synthestesia میشوند یعنی قادر به یاد آوری حجم وسیعی از دیتاها میشوند. بعضی دیگر نسبت به اطلاعات فوق حساس میشوند.بعضی واکنشهای روانی نسبت به انهمه اطلاعات میدهند بعضی دیگر نسبت به اطلاعات فوق حساس میشوند.بعضی واکنشهای روانی نسبت به انهمه اطلاعات میدهند یا شاید به خاطر مواد شیمیایی هست؟
But when you see an increase of that order of magnitude in a condition, either you're not measuring it right or there's something going on very quickly, and it may be evolution in real time.
اما وقتی چنین افزایش کمّی بزرگی در یک شرایط آزمایشگاهی دیده میشه، اما وقتی چنین افزایش کمّی بزرگی در یک شرایط آزمایشگاهی دیده میشه، باید گفت یا شما درست اندازه گیری نکردید یا چیزی سریع در حال رخ دادن هست و این میتونه فرگشت در زمان حال باشه. باید گفت یا شما درست اندازه گیری نکردید یا چیزی سریع در حال رخ دادن هست و این میتونه فرگشت در زمان حال باشه. باید گفت یا شما درست اندازه گیری نکردید یا چیزی سریع در حال رخ دادن هست و این میتونه فرگشت در زمان حال باشه.
Here's the bottom line. What I think we are doing is we're transitioning as a species. And I didn't think this when Steve Gullans and I started writing together. I think we're transitioning into Homo evolutis that, for better or worse, is not just a hominid that's conscious of his or her environment, it's a hominid that's beginning to directly and deliberately control the evolution of its own species, of bacteria, of plants, of animals. And I think that's such an order of magnitude change that your grandkids or your great-grandkids may be a species very different from you.
نکته اصلی اینجاست: آنچه که من فکر میکنم اینه که ما در حل انتقال از یک گونه به گونه دیگری هستیم آنچه که من فکر میکنم اینه که ما در حل انتقال از یک گونه به گونه دیگری هستیم و من وقتی با Steve Gullans شروع به نوشتن کردم این به ذهنم نرسید بلکه از قبل در فکرم بود. فکر میکنم ما داریم به گونه "همو اولوتیس" تبدیل میشیم که، چه خوب چه بد، دیگه فقط ناظر محیط اطرافش نیست، بلکه فکر میکنم ما داریم به گونه "همو اولوتیس" تبدیل میشیم که، چه خوب چه بد، دیگه فقط ناظر محیط اطرافش نیست، بلکه فکر میکنم ما داریم به گونه "همو اولوتیس" تبدیل میشیم که، چه خوب چه بد، دیگه فقط ناظر محیط اطرافش نیست، بلکه بلکه یه گونه "هومینید" هستش که داره مستقیماً و عمدا تکامل گونه خودش رو، باکتری ها، گیاهان و حیوانات رو کنترل میکنه بلکه یه گونه "هومینید" هستش که داره مستقیماً و عمدا تکامل گونه خودش رو، باکتری ها، گیاهان و حیوانات رو کنترل میکنه بلکه یه گونه "هومینید" هستش که داره مستقیماً و عمدا تکامل گونه خودش رو، باکتری ها، گیاهان و حیوانات رو کنترل میکنه و من فکر میکنم این چنان تغییر در ابعاد بزرگی هست که نوههای شما یا نوه آنها ممکنه یه گونه کاملا متفاوت با خود شما باشه. و من فکر میکنم این چنان تغییر در ابعاد بزرگی هست که نوههای شما یا نوه آنها ممکنه یه گونه کاملا متفاوت با خود شما باشه. و من فکر میکنم این چنان تغییر در ابعاد بزرگی هست که نوههای شما یا نوه آنها ممکنه یه گونه کاملا متفاوت با خود شما باشه.
Thank you very much.
با سپاس از شما.
(Applause)
(تشویق)