I'm actually here to make a challenge to people. I know there have been many challenges made to people. The one I'm going to make is that it is time for us to reclaim what peace really means. Peace is not "Kumbaya, my Lord." Peace is not the dove and the rainbow -- as lovely as they are. When I see the symbols of the rainbow and the dove, I think of personal serenity. I think of meditation. I do not think about what I consider to be peace, which is sustainable peace with justice and equality. It is a sustainable peace in which the majority of people on this planet have access to enough resources to live dignified lives, where these people have enough access to education and health care, so that they can live in freedom from want and freedom from fear. This is called human security. And I am not a complete pacifist like some of my really, really heavy-duty, non-violent friends, like Mairead McGuire. I understand that humans are so "messed up" -- to use a nice word, because I promised my mom I'd stop using the F-bomb in public. And I'm trying harder and harder. Mom, I'm really trying.
من در حقیقت اینجا حضور دارم تا مردم را به چالش بکشم. من در حقیقت اینجا حضور دارم تا مردم را به چالش بکشم. می دانم که چالش های فراونی پیش روی مردم تماشاچی تا کنون بوده است. چالشی که من قصد دارم ارایه کنم این است که زمان آن فرا رسیده که از خودمان بپرسیم معنای واقعی صلج چیست چالشی که من قصد دارم ارایه کنم این است که زمان آن فرا رسیده که از خودمان بپرسیم معنای واقعی صلج چیست چالشی که من قصد دارم ارایه کنم این است که زمان آن فرا رسیده که از خودمان بپرسیم معنای واقعی صلج چیست صلح، "کامبایا، خدای من " نیست صلح یک کبوتر یا یک رنگین کمان نیست گرچه خیلی دوستداشتنی هستند. صلح، "کامبایا، خدای من " نیست صلح یک کبوتر یا یک رنگین کمان نیست گرچه خیلی دوستداشتنی هستند. صلح، "کامبایا، خدای من " نیست صلح یک کبوتر یا یک رنگین کمان نیست گرچه خیلی دوستداشتنی هستند. وقتی که من نماد یک کبوتر و یک رنگین کمان را می بینم، من به آرامش فردی فکر می کنم وقتی که من نماد یک کبوتر و یک رنگین کمان را می بینم، من به آرامش فردی فکر می کنم وقتی که من نماد یک کبوتر و یک رنگین کمان را می بینم، من به آرامش فردی فکر می کنم من به مراقبه فکر می کنم، من در باره جیزی به عنوان صلح فکر نمی کنم، من در باره جیزی به عنوان صلح فکر نمی کنم، یا همان صلح پایدار همراه با عدالت و برابری. یا همان صلح پایدار همراه با عدالت و برابری. صلح پایدار به این معنیست که بیشترمردم در روی زمین دسترسی کافی به منابع داشته باشند، صلح پایدار به این معنیست که بیشترمردم در روی زمین دسترسی کافی به منابع داشته باشند، صلح پایدار به این معنیست که بیشترمردم در روی زمین دسترسی کافی به منابع داشته باشند، صلح پایدار به این معنیست که بیشترمردم در روی زمین دسترسی کافی به منابع داشته باشند، برای زندگی شرافتمندانه، جایی که مردم دسترسی کافی به آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارند، جایی که مردم دسترسی کافی به آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارند، جایی که مردم دسترسی کافی به آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارند، به طوری که آنها می توانند در آزادی به شکلی که می خواهند زندگی می کنند و از ترس رهاباشند. به طوری که آنها می توانند در آزادی به شکلی که می خواهند زندگی می کنند و از ترس رهاباشند. و به این امنیت انسانی گفته می شود. و من خیلی مایوس نیستم مانند بعضی از دوستان خیلی پرمسئولیتم مانند مارید مک گویر. مانند بعضی از دوستان خیلی پرمسئولیتم مانند مارید مک گویر. مانند بعضی از دوستان خیلی پرمسئولیتم مانند مارید مک گویر. من دریافتم که انسانها در از استفاده یک کلمه خوب، کمی قاطی کردند، من دریافتم که انسانها در از استفاده یک کلمه خوب، کمی قاطی کردند، من دریافتم که انسانها در از استفاده یک کلمه خوب، کمی قاطی کردند، برای اینکه من به مادرم قول داده ام از کلمه ف... در حضور جمع استفاده نکنم. برای اینکه من به مادرم قول داده ام از کلمه ف... در حضور جمع استفاده نکنم. و من سختتر و سختتر تلاش می کنم. مادر، من واقعا تلاش می کنم. و من سختتر و سختتر تلاش می کنم. مادر، من واقعا تلاش می کنم.
We need a little bit of police; we need a little bit of military, but for defense. We need to redefine what makes us secure in this world. It is not arming our country to the teeth. It is not getting other countries to arm themselves to the teeth with the weapons that we produce and we sell them. It is using that money more rationally to make the countries of the world secure, to make the people of the world secure. I was thinking about the recent ongoings in Congress, where the president is offering 8.4 billion dollars to try to get the START vote. I certainly support the START vote. But he's offering 84 billion dollars for the modernizing of nuclear weapons. Do you know the figure that the U.N. talks about for fulfilling the Millennium Development Goals is 80 billion dollars? Just that little bit of money, which to me, I wish it was in my bank account -- it's not, but ... In global terms, it's a little bit of money. But it's going to modernize weapons we do not need and will not be gotten rid of in our lifetime, unless we get up off our ... and take action to make it happen, unless we begin to believe that all of the things that we've been hearing about in these last two days are elements of what come together to make human security. It is saving the tigers. It is stopping the tar sands. It is having access to medical equipment that can actually tell who does have cancer. It is all of those things. It is using our money for all of those things. It is about action.
ما به قدری پلیس نیاز داریم. و قدری ارتش، اما برای دفاع . ما به قدری پلیس نیاز داریم. و قدری ارتش، اما برای دفاع . ما به قدری پلیس نیاز داریم. و قدری ارتش، اما برای دفاع . ما نیازمند تعریف دیگری از چیزیکه ما را در این جهان ایمن می کند هستیم. ما نیازمند تعریف دیگری از چیزیکه ما را در این جهان ایمن می کند هستیم. ما نیازمند تعریف دیگری از چیزیکه ما را در این جهان ایمن می کند هستیم. این درست نیست که ما کشور مان را تا بن دندان مصلح کنیم. این درست نیست که ما کشور مان را تا بن دندان مصلح کنیم. یا اینکه دیگر کشور ها را تا بن دندان مصلح کنیم با اسلحه هایی که می سازیم وبه آنها می فروشیم . یا اینکه دیگر کشور ها را تا بن دندان مصلح کنیم با اسلحه هایی که می سازیم وبه آنها می فروشیم . یا اینکه دیگر کشور ها را تا بن دندان مصلح کنیم با اسلحه هایی که می سازیم وبه آنها می فروشیم . یا اینکه دیگر کشور ها را تا بن دندان مصلح کنیم با اسلحه هایی که می سازیم وبه آنها می فروشیم . استفاده از پول باید منطقی باشد برای امنیت بخشیدن به کشورها در جهان و برای ساختن دنیای امن برای مردم . برای امنیت بخشیدن به کشورها در جهان و برای ساختن دنیای امن برای مردم . من داشتم فکر میکردم درباره موضوعات اخیر در حال بحث در کنگره من داشتم فکر میکردم درباره موضوعات اخیر در حال بحث در کنگره من داشتم فکر میکردم درباره موضوعات اخیر در حال بحث در کنگره جایی که رئیس جمهور پیشنهاد می کند 8.4 میلیارد دلار برای گرفتن لایحه استارت من قطعا لایجه استارت پشتیبانی می کنم من قطعا لایجه استارت پشتیبانی می کنم برای مدرن کردن تسلیحات اتمی. برای مدرن کردن تسلیحات اتمی. آیا می دانید که رقمی که سازمان ملل راجع به آن صحبت می کند برای برآورده ساختن اهداف توسعه هزاره 80 میلیارد دلار است? فقط همین مقدار کم که، من آرزو می کردم در حساب بانکی من بود -- گرچه نیست... که، من آرزو می کردم در حساب بانکی من بود -- گرچه نیست... در سراسر جهان، این فقط مقدار کمی پول است . این می رود که تسلیحات نظامی را که ما به این نیاز نداریم را مدرن کند. این می رود که تسلیحات نظامی را که ما به این نیاز نداریم را مدرن کند. و ما نمی توانیم از این در طول همه زندگیمان خلاص شویم مگر آنکه ما بر پا خیزیم و و اقدامی کنیم که این اتفاقی بیفتد. مگر آنکه ما شروع به باور کردن کنیم در مورد همه آن چیزهایی را که شنیده ایم در طول دو روز گدشته، همه این عناصر با هم جمع شدند، برای امنیت انسانها، برای نجات ببرهاست. در طول دو روز گدشته، همه این عناصر با هم جمع شدند، برای امنیت انسانها، برای نجات ببرهاست. در طول دو روز گدشته، همه این عناصر با هم جمع شدند، برای امنیت انسانها، برای نجات ببرهاست. در طول دو روز گدشته، همه این عناصر با هم جمع شدند، برای امنیت انسانها، برای نجات ببرهاست. برای توقف شنهای روان است، این برای دسترسی داشتن به تجهیزات پزشکی است برای توقف شنهای روان است، این برای دسترسی داشتن به تجهیزات پزشکی است برای توقف شنهای روان است، این برای دسترسی داشتن به تجهیزات پزشکی است که می تواند سرطان را تشخیص دهد. این برای همه اینها است. این استفاده از پول ماست برای همه این ملزومات این در باره اقدام کردن است .
I was in Hiroshima a couple of weeks ago, and His Holiness -- we're sitting there in front of thousands of people in the city, and there were about eight of us Nobel laureates. And he's a bad guy. He's like a bad kid in church. We're staring at everybody, waiting our turn to speak, and he leans over to me, and he says, "Jody, I'm a Buddhist monk." I said, "Yes, Your Holiness. Your robe gives it away." (Laughter) He said, "You know that I kind of like meditation, and I pray." I said, "That's good. That's good. We need that in the world. I don't follow that, but that's cool." And he says, "But I have become skeptical. I do not believe that meditation and prayer will change this world. I think what we need is action." His Holiness, in his robes, is my new action hero.
من در هیروشیما بودم چند هفته پیش همراه با اعلا حضرت ما در مقابل هزاران نفر ار مردم شهر نشسته بودیم و حدود هشت نفر از ما برنده نوبل بودند و او پسر بد است، او مانند یک بچه بد در کلیسا ما به مردم خیره شده بودیم و منتظر بودیم که نوبتمان شود که صجبت کنیم و او به طرف من خم شد و گفت جودی " من یک راهب بودایی" من گفتم بله عالیجناب لباس بلند شما نشان می دهد خندیدند او گفت " می دانی من از مدیتیشن خوشم میاد، و گاهی دعا میکنم" او گفت " می دانی من از مدیتیشن خوشم میاد، و گاهی دعا میکنم" من گفتم " خوب است . ما در جهان به این نیاز داریم. من این را دنبال نمی کنم و این بامزه است" من گفتم " خوب است . ما در جهان به این نیاز داریم. من این را دنبال نمی کنم و این بامزه است" من گفتم " خوب است . ما در جهان به این نیاز داریم. من این را دنبال نمی کنم و این بامزه است" و او گفت " ولی من شک دارم . من باور ندارم که مرافبه و دعا می تواند دنیا را تغییر دهد. و او گفت " ولی من شک دارم . من باور ندارم که مرافبه و دعا می تواند دنیا را تغییر دهد. و او گفت " ولی من شک دارم . من باور ندارم که مرافبه و دعا می تواند دنیا را تغییر دهد. و او گفت " ولی من شک دارم . من باور ندارم که مرافبه و دعا می تواند دنیا را تغییر دهد. من فکر می کنم چیزی که ما نیاز داریم اقدام کردن است. من فکر می کنم چیزی که ما نیاز داریم اقدام کردن است. اعلا حضرت ،با ردای خود قهرمان جدید من است . اعلا حضرت ،با ردای خود قهرمان جدید من است .
I spoke with Aung Sun Suu Kyi a couple of days ago. As most of you know, she's a hero for democracy in her country, Burma. You probably also know that she has spent 15 of the last 20 years imprisoned for her efforts to bring about democracy. She was just released a couple of weeks ago, and we're very concerned to see how long she will be free, because she is already out in the streets in Rangoon, agitating for change. She is already out in the streets, working with the party to try to rebuild it. But I talked to her for a range of issues. But one thing that I want to say, because it's similar to what His Holiness said. She said, "You know, we have a long road to go to finally get democracy in my country. But I don't believe in hope without endeavor. I don't believe in the hope of change, unless we take action to make it so."
من با آنگ سان سو کی صحبت کردم چند روز پیش. من با آنگ سان سو کی صحبت کردم چند روز پیش. همانطور که بیشتر شما می دانید او یک قهرمان است احتمالا شما می دانید او 15 سال از 20 سال گذشته را در زندان به سر برده برای تلاشهایش که برای برقراری دموکراسی بوده است او فقط جند روز پیش آزاد شد و من بسیار نگرانم برای اینکه چه مدت او آزاد خواهد بود. زیرا او در حال حاضر در به در، در خیابانهای رانگون می گردد برای تهییج کردن مردم برای تغییر او در حال حاضر در به در، در خیابانها است و برای حزبش کار می کند تا دوباره آن را احیا کند. من با او برای طیف وسیعی از مشگلات صحبت کردم اما یک چیزی که من می خواهم بگویم و مشابه آن جیزی است که معظم له گفت او گفت " می دانی ما راه درازی داریم که طی کنیم تا در نهایت به دموکراسی در کشورمان برسیم . اما من باور ندارم به امید تنها، بدون تلاش کردن . اما من باور ندارم به امید تنها، بدون تلاش کردن . من امید به تغییر را باور ندارم تا وقتی که ما اقدامی نکنیم و آن را نسازیم " من امید به تغییر را باور ندارم تا وقتی که ما اقدامی نکنیم و آن را نسازیم " من امید به تغییر را باور ندارم تا وقتی که ما اقدامی نکنیم و آن را نسازیم "
Here's another woman hero of mine. She's my friend, Dr. Shirin Ebadi, the first Muslim woman to receive the Nobel Peace Prize. She has been in exile for the last year and a half. You ask her where she lives -- where does she live in exile? She says the airports of the world. She is traveling because she was out of the country at the time of the elections. And instead of going home, she conferred with all the other women that she works with, who said to her, "Stay out. We need you out. We need to be able to talk to you out there, so that you can give the message of what's happening here." A year and a half -- she's out speaking on behalf of the other women in her country.
در اینجا بانوی دیگریست که فهرمان من است او دوست من است دکتر شیرین عبادی اولین زن مسلمان است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است او تبعید شده است برای یک سال و نیم اگر از او بپرسید کجا رندگی می کند و در تبعید در کجا به سر می برد او پاسخ می دهد فرودگاهای دنیا او مسافرت می کند به دلیل اینکه او در خارج از کشور بود در زمان انتخابات و به جای رفتن به خانه او با تمام زنان دیگری که با او کار می کنند رایزنی می کند. به او گفته اند " بمان در خارج ما نیازداریم که تو در بیرون باشی " ما نیاز داریم که بتوانیم با تو خارج از اینجا صحبت کنیم ، به دلیل اینکه تو می توانی پیام ما را برسانی که چه چیزهایی در اینجا اتفاق می افتد یک سال و نیم او در خارج صحبت می کند از طرف زنان دیگر در کشورش
Wangari Maathai -- 2004 Peace laureate. They call her the "Tree Lady," but she's more than the Tree Lady. Working for peace is very creative. It's hard work every day. When she was planting those trees, I don't think most people understand that, at the same time, she was using the action of getting people together to plant those trees to talk about how to overcome the authoritarian government in her country. People could not gather without getting busted and taken to jail. But if they were together planting trees for the environment, it was okay -- creativity. But it's not just iconic women like Shirin, like Aung Sun Suu Kyi, like Wangari Maathai -- it is other women in the world who are also struggling together to change this world.
وانگاری ماتای برنده صلح نوبل 2004 او را بانوی درخت می نامند اما او بیشتر از بانوی درخت است . برای صلح کار می کند بسیار خلاق کار سخت روزانه وقتی که او در حال کاشتن درختان بود من فکر نمی کنم بیشتر مردم درک کنند که همزمان او در حال اقدام کردن هم بود که مردم را با هم جمع کند برای کاشت درختان و با آنان صحبت کند در باره اینکه چگو نه غلبه کنند بر حکومت دیکتاتور در کشور خود. و با آنان صحبت کند در باره اینکه چگو نه غلبه کنند بر حکومت دیکتاتور در کشور خود. مردم نمی توانستند با هم جمع شوند بدون ابنکه شکسته شوند و به زندان بیفتند اما اگر با هم جمع می شدند برای درختکاری برای محبط زیست اشکالی نداشت خلاقیت اما این فقط برای زنانی معینی نیست مانند شیرین مانند آنگ سان سو کی مانند وانگاری ماتای بانوان دیگری هستند در جهان که انها کوشش می کنند که دنیا را تغییر دهند .
The Women's League of Burma, 11 individual organizations of Burmese women came together because there's strength in numbers. Working together is what changes our world. The Million Signatures Campaign of women inside Burma working together to change human rights, to bring democracy to that country. When one is arrested and taken to prison, another one comes out and joins the movement, recognizing that if they work together, they will ultimately bring change in their own country.
اتحادیه زنان برمه 11 سازمان مجزا زنان برمه با هم جمع شدند چرا که قدرت خود را با تعداد افزایش دهند با هم کار کردن ، چیزی است که دنیا را تغییر می دهد. کمپین یک میلیون امضا از زنان داخل برمه کمپین یک میلیون امضا از زنان داخل برمه برای همکاری با یکدیگر برای تغییر حقوق بشر برای آوردن دموکراسی به کشورشان وقتی یک نفر دستگیر می شود و به زندان می افتد نفر دیگری می آید و به جنبش ملحق می شود قابل درک است که، اگر آنها با هم کار کنند آنها می توانند در نهایت در کشور خودشان تغییر را ایحاد کنند. آنها می توانند در نهایت در کشور خودشان تغییر را ایحاد کنند.
Mairead McGuire in the middle, Betty Williams on the right-hand side -- bringing peace to Northern Ireland. I'll tell you the quick story. An IRA driver was shot, and his car plowed into people on the side of the street. There was a mother and three children. The children were killed on the spot. It was Mairead's sister. Instead of giving in to grief, depression, defeat in the face of that violence, Mairead hooked up with Betty -- a staunch Protestant and a staunch Catholic -- and they took to the streets to say, "No more violence." And they were able to get tens of thousands of, primarily, women, some men, in the streets to bring about change. And they have been part of what brought peace to Northern Ireland, and they're still working on it, because there's still a lot more to do.
مایراد مک گویر ، در وسط بتی ویلیمز در سمت راست صلح را برای ایرلند شمالی آوردند من داستان کوتاهی برایتان می گوییم در ارتش جمهوری خواه ایرلند به یک راننده شلیک شد و اتومبیل او مردم را شخم کرد در کنار خیابان در آنجا مادری بود با سه فرزندش . و اتومبیل او مردم را شخم کرد در کنار خیابان در آنجا مادری بود با سه فرزندش . و اتومبیل او مردم را شخم کرد در کنار خیابان در آنجا مادری بود با سه فرزندش . بچه ها کشته شدند در آن نقطه خواهر مایراد بود به جای غم و اندوه، افسردگی، شکست در برابر خشونت به جای غم و اندوه، افسردگی، شکست در برابر خشونت به جای غم و اندوه، افسردگی، شکست در برابر خشونت مایراد او با بتی بیرون آمد یک پرتستان سرسخت و یک کاتولیک سرسخت و آمدند به خیابانها برای گفتن نه به خشونت بیشتر و آنها قادر بودند که آن را بدست آورند. و آمدند به خیابانها برای گفتن نه به خشونت بیشتر و آنها قادر بودند که آن را بدست آورند. و آمدند به خیابانها برای گفتن نه به خشونت بیشتر و آنها قادر بودند که آن را بدست آورند. ده ها هزار، در درجه اول، زنان -- بعضی از مردان-- به خیابانها آمدند تا تغییر را ایجاد کننند. ده ها هزار، در درجه اول، زنان -- بعضی از مردان-- به خیابانها آمدند تا تغییر را ایجاد کننند. و آنها بخشی از کسانی بودند که صلح را به ایرلند شمالی آوردند. و آنها بخشی از کسانی بودند که صلح را به ایرلند شمالی آوردند. و آنها هنوز برای آن کار می کننند برای اینکه هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام شود. و آنها هنوز برای آن کار می کننند برای اینکه هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام شود.
This is Rigoberta Menchu Tum. She also received the Peace Prize. She is now running for president. She is educating the indigenous people of her country about what it means to be a democracy, about how you bring democracy to the country, about educating, about how to vote -- but that democracy is not just about voting; it's about being an active citizen.
این ریگوبارتا منچو توم است او همچنین جایزه صلح نوبل را دریافت کرده او الان رئیس جمهور است. او همچنین جایزه صلح نوبل را دریافت کرده او الان رئیس جمهور است. او مردم بومی کشور خود را آموزش می دهد. در مورد اینکه مفهوم وموکراسی چیست. او مردم بومی کشور خود را آموزش می دهد. در مورد اینکه مفهوم وموکراسی چیست. درباره اینکه چگونه دموکراسی را در کشورشان ایجاد کننند. درباره آموزش چگونکی رای دادن. اما دموکراسی فقط درباره رای دادن نیست درباره چگونگی فعال بودن شهروندان است. اما دموکراسی فقط درباره رای دادن نیست درباره چگونگی فعال بودن شهروندان است.
That's what I got stuck doing -- the landmine campaign. One of the things that made this campaign work is because we grew from two NGOs to thousands in 90 countries around the world, working together in common cause to ban landmines. Some of the people who worked in our campaign could only work maybe an hour a month. They could maybe volunteer that much. There were others, like myself, who were full-time. But it was the actions, together, of all of us that brought about that change.
این چیزی است که من به آن چسبیده ام کمپین " مین های زمینی". یکی از چیزهایی که باعث شد که کمپین موفق شود این بود که ما متشکل از دو سازمان غیر دولتی بودیم با هزاران نفر از 90 کشور در سراسر جهان با هزاران نفر از 90 کشور در سراسر جهان همکاری با یکدیگر در راه مشترک ، برای منع استفاده از مین های زمینی بعضی از کسانی که در این کمپینگ کار می کردند تنها می توانستد شاید یک ساعت در ماه کار کنند آنها شاید می توانستد این میزان کار کنند و کسان دیگری مانند من بصورت تمام وقت. و کسان دیگری مانند من بصورت تمام وقت. اما این یک اقدام همگانی از طرف ما بود این تغییر را ایجاد کرد
In my view, what we need today is people getting up and taking action to reclaim the meaning of peace. It's not a dirty word. It's hard work every single day. And if each of us who cares about the different things we care about got up off our butts and volunteered as much time as we could, we would change this world, we would save this world. And we can't wait for the other guy. We have to do it ourselves.
به نظر من، آنچه که ما امروز به آن نیاز داریم مردمی هستند که بر پا خیزند و اقدامی صورت دهند. مردمی هستند که بر پا خیزند و اقدامی صورت دهند. تا معنی صلج را اصلاح کنیم این کلمه زشتی نیست این کار سخت هر روزه است. این کلمه زشتی نیست این کار سخت هر روزه است. و اگر هر یک از ما کسانی که با ما در مسایل مشترک علاقه مشترک دارند همت آن را داشته باشیم کسانی که با ما در مسایل مشترک علاقه مشترک دارند همت آن را داشته باشیم و داوطلبانه به اندازه ای که می توانیم فعالیت کنیم و داوطلبانه به اندازه ای که می توانیم فعالیت کنیم ما می توانیم دنیا را تغییر دهیم ما دنیا را نجات خواهیم داد. ما می توانیم دنیا را تغییر دهیم ما دنیا را نجات خواهیم داد. ما نمی توانیم منتظر دیگران باشیم ، ما باید این کار را خودمان انجام دهیم
Thank you.
سپاسگزارم
(Applause)
تشویق حاضران