I moved to Boston 10 years ago from Chicago, with an interest in cancer and in chemistry. You might know that chemistry is the science of making molecules or, to my taste, new drugs for cancer. And you might also know that, for science and medicine, Boston is a bit of a candy store. You can't roll a stop sign in Cambridge without hitting a graduate student. The bar is called the Miracle of Science. The billboards say "Lab Space Available."
من 10 سال پیش از شیکاگو به بوستون اومدم با یک علاقه خاص درسرطان وشیمی. ممکنه بدونید که شیمی علم ساختن مولکولهاست-- یا براساس سلیقه من داروی جدید برای سرطان. وشما ممکنه اونهم بدونید که برای علم و پزشکی بوستون بخشی از یک فروشگاه شکلاته. شما نمیدتونید هیچ حرکتی را انجام دهید بدون برخورد با متخصصین بدون برخورد کردن به یک دانشجوی فارغ التحصیل. این موانع را معجره علم مینامند بیلبوردها میگن"فضای آزمایشگاه موجود است".
And it's fair to say that in these 10 years, we've witnessed absolutely the start of a scientific revolution -- that of genome medicine. We know more about the patients that enter our clinic now than ever before. And we're able, finally, to answer the question that's been so pressing for so many years: Why do I have cancer? This information is also pretty staggering. You might know that, so far, in just the dawn of this revolution, we know that there are perhaps 40,000 unique mutations affecting more than 10,000 genes, and that there are 500 of these genes that are bona-fide drivers, causes of cancer.
و منصفانه است که بگوییم در این چند دهه ما کاملا شاهد شروع یک تحول علمی--که پزشکی ژنومی است--بوده ایم. ما کاملا شاهد شروع یک تحول علمی--که پزشکی ژنومی است--بوده ایم. ما بیشتر در مورد بیمارانی اطلاع داریم که امروزه به کلینیک ما وارد میشوند تا کسانی که درقبل بودند. و ما درنهایت قادر به پاسخ گویی به این سوال در نهایت، ما قادر به پاسخگویی سوالی هستیم ، که برای سالها ما را تحت فشار گذاشته است چرا من سرطان دارم؟ این اطلاعات همچنین خیلی گیج کننده . شما ممکنه اینرا بدونید که تاکنون، که درتنها ابتدای این انقلاب ژنی هستیم ما میدانیم که احتمالا 40000 جهش منحصر به فرد وجود داره که بیش از 10000 ژن را تحت تاثیر قرار میده ما میدانیم که احتمالا 40000 جهش منحصر به فرد وجود داره که بیش از 10000 ژن را تحت تاثیر قرار میده واز این ژنها 500 نوع آنها عامل تولید سرطان هستند. که موتور رانشی واقعی ایجادکننده سرطانند.
Yet comparatively, we have about a dozen targeted medications. And this inadequacy of cancer medicine really hit home when my father was diagnosed with pancreatic cancer. We didn't fly him to Boston. We didn't sequence his genome. It's been known for decades what causes this malignancy. It's three proteins: ras, myc, p53. This is old information we've known since about the 80s, yet there's no medicine I can prescribe to a patient with this or any of the numerous solid tumors caused by these three ... Horsemen of the Apocalypse that is cancer. There's no ras, no myc, no p53 drug.
هنوز درمقایسه ما درحدود یک دوجین داروی هدفمند شده داریم. واین عدم کفایت داروهای ضدسرطان واقعا خانه مارا تحت تاثیر قرار داد موقعی که مشخص شد پدرم سرطان لوزالمعده داره واقعا خانه مارا تحت تاثیر قرار داد موقعی که مشخص شد پدرم سرطان لوزالمعده داره ما اونو به بوستون نبردیم. ما ژنهاشو دستکاری نکردیم. علت ایجاد تومور بدخیم دهه هاست که شناخته شده است. که چه چیز این بدخیمی را موجب میشه. این سه تا پروتیینه-- "راس" "میک" و " پی 53". اطلاعات قدیمی که ما از دهد 80 آنها را میدانیم هنوز داروئی وجود ندارد که من بتونم به یک بیمار با این نوع تومور و یا هر تومور جامد بزرگی که با این سه پروتئین ایجاد شده، تجویز کنم. هنوز داروئی وجود ندارد که من بتونم به یک بیمار با این نوع تومور و یا هر تومور جامد بزرگی که با این سه پروتئین ایجاد شده، تجویز کنم. هنوز داروئی وجود ندارد که من بتونم به یک بیمار با این نوع تومور و یا هر تومور جامد بزرگی که با این سه پروتئین ایجاد شده، تجویز کنم. هنوز داروئی وجود ندارد که من بتونم به یک بیمار با این نوع تومور و یا هر تومور جامد بزرگی که با این سه پروتئین ایجاد شده، تجویز کنم. هنوز داروئی وجود ندارد که من بتونم به یک بیمار با این نوع تومور و یا هر تومور جامد بزرگی که با این سه پروتئین ایجاد شده، تجویز کنم. هیچ دارویی برعلیه این سه پروتیین وجودنداره.
And you might fairly ask: Why is that? And the very unsatisfying yet scientific answer is: it's too hard. That for whatever reason, these three proteins have entered a space, in the language of our field, that's called the undruggable genome -- which is like calling a computer unsurfable or the Moon unwalkable. It's a horrible term of trade. But what it means is that we've failed to identify a greasy pocket in these proteins, into which we, like molecular locksmiths, can fashion an active, small, organic molecule or drug substance.
وشما احتمالا ممکنه سوال کنید که چرا اینجوریه؟ هنوز جواب دانشمندان خیلی خشنود کنند نیست، این مسئله بسیار مشکلی است هنوز جواب دانشمندان خیلی خشنود کنند نیست، این مسئله بسیار مشکلی است این به هردلیلی به هر دلیلی ،این سه پروتئین وارد فضای سلولی ما شده و با ژنهای ما همسو میشوند این ژنوم غیرقابل درمان بادارونامیده میشه-- مثل این میمونه که یک کامپیوتر غیر مسطح بدانیم و یا ماه را غیر قابل راه رفتن بدانیم. یا مثل اینکه بگوییم ماه غیر قابل راه رفتن است. این یک وضعیت هولناک در مبادله مولوکولی است ولی این به این معناست که ما در شناسایی یک کیسه چربی در این پروتیین ها شکست بخوریم ولی این به این معناست که ما در شناسایی یک کیسه چربی در این پروتیین ها شکست بخوریم، به سوی آنچه ما-مانند لاک اسمیت های مولکولی- میتوانیم بسازیم یک مولکول فعال کوچک و آلی از ماده دارویی. از یک یک مولوکول تعمیر کار ، یک مولوکول کوچک ، فعال و طبیعی یا یک ماده داروئی را بسازیم از یک یک مولوکول تعمیر کار ، یک مولوکول کوچک ، فعال و طبیعی یا یک ماده داروئی را بسازیم
Now, as I was training in clinical medicine and hematology and oncology and stem-cell transplantation, what we had instead, cascading through the regulatory network at the FDA, were these substances: arsenic, thalidomide, and this chemical derivative of nitrogen mustard gas. And this is the 21st century. And so, I guess you'd say, dissatisfied with the performance and quality of these medicines, I went back to school, in chemistry, with the idea that perhaps by learning the trade of discovery chemistry and approaching it in the context of this brave new world of the open source, the crowd source, the collaborative network that we have access to within academia, that we might more quickly bring powerful and targeted therapies to our patients.
حالا همانطور که من در پزشکی بالینی و خون شناسی و سرطان شناسی و پیوند سلولهای بنیادی آموزش دادم حالا همانطور که من در پزشکی بالینی و خون شناسی و سرطان شناسی و پیوند سلولهای بنیادی آموزش دادم حالا همانطور که من در پزشکی بالینی و خون شناسی و سرطان شناسی و پیوند سلولهای بنیادی آموزش دادم درعوض ،آنچه که ما داشتیم، یک توالی از فرآیند داروها از طریق شبکه تنظیم غذا و داروی آمریکا بود، مانند آرسنیک تالدومید و این مشتق شیمیایی گاز نیتروژنه خردل. مانند آرسنیک تالدومید و این مشتق شیمیایی گاز نیتروژنه خردل. مانند آرسنیک تالدومید و این مشتق شیمیایی گاز نیتروژنه خردل. مانند آرسنیک تالدومید و این مشتق شیمیایی گاز نیتروژنه خردل. و این در قرن 21 است. خُب من حدس میزنم که بگویید با اجراوکیفیت این داروها ناخشنودید. و درنتیجه من حدس میزنم که بگویید با اجراوکیفیت این داروها ناخشنودید. من به مدرسه برای ادامه تحصیل در شیمی برگشتم با این ایده که شاید بوسیله کشف تبادل شیمیائی و رویکرد به زمینهای منابع باز و فراوان برای این دنیای جدید و شجاعانه داشته باشیم ونزدیک شدن به مفهوم این شجاعت دنیای جدید منبع آزاد-منبع پرجمعیت ونزدیک شدن به مفهوم این شجاعت دنیای جدید منبع آزاد-منبع پرجمعیت ونزدیک شدن به مفهوم این شجاعت دنیای جدید منبع آزاد-منبع پرجمعیت با شبکه همکاری که ما ازطریق آکادمیک به آن دسترسی داریم که ما ممکنه سریعتر درمانهای هدفمند و قدرتمند را به بیمارانمان به ارمغان بیاوریم. که ما ممکنه سریعتر درمانهای هدفمند و قدرتمند را به بیمارانمان به ارمغان بیاوریم. که ما ممکنه سریعتر درمانهای هدفمند و قدرتمند را به بیمارانمان به ارمغان بیاوریم.
And so, please consider this a work in progress, but I'd like to tell you today a story about a very rare cancer called midline carcinoma, about the undruggable protein target that causes this cancer, called BRD4, and about a molecule developed at my lab at Dana-Farber Cancer Institute, called JQ1, which we affectionately named for Jun Qi, the chemist that made this molecule. Now, BRD4 is an interesting protein.
و ما اینو یک کاردرحال پیشرفت درنظر میگیریم ولی من میخواهم امروز یک داستان براتون بگم درباره یک سرطان خیلی نادر که کارسینوم میدلاین نامیده میشود دربارهدف پروتئین است؛ درمورد هدف پروتیینی بدون قابلیت دارودهی که باعث سرطانی بنام BRD4 میشود. درمورد هدف پروتیینی بدون قابلیت دارودهی که باعث سرطانی بنام BRD4 میشود. و یک مولکول درآزمایشگاه من در انستیتوی سرطان دانا فاربر تکمیل شد که "JQ1" نامیده میشه که ما مهربانانه ( دوستانه) JunQi مینامیم، -او شیمیستی که این مولکول راساخته. BRD4یک پروتیین جالبی است.
You might ask: with all the things cancer's trying to do to kill our patient, how does it remember it's cancer? When it winds up its genome, divides into two cells and unwinds again, why does it not turn into an eye, into a liver, as it has all the genes necessary to do this? It remembers that it's cancer. And the reason is that cancer, like every cell in the body, places little molecular bookmarks, little Post-it notes, that remind the cell, "I'm cancer; I should keep growing." And those Post-it notes involve this and other proteins of its class -- so-called bromodomains. So we developed an idea, a rationale, that perhaps if we made a molecule that prevented the Post-it note from sticking by entering into the little pocket at the base of this spinning protein, then maybe we could convince cancer cells, certainly those addicted to this BRD4 protein, that they're not cancer.
شما ممکنه ازخودتون بپرسید..باتمام این چیزهایی که سرطان داره تلاش میکنه که بیماران مارا ازبین ببره چگونه سرطان میتونه به یاد بیاره که سرطانه؟ هنگامی که او ژنهایش را به هم میپیچد، به دو سلول تقسیم میشه ودوباره ازهم باز( جدا) میشه. چرا اون به یک چشم ویا یک کبد تبدیل نمیشه باوجود اینکه اون تمام ژنهای موردنیاز را برای اینکار داره؟ اون بیادمیاره که اون سرطانه. ودلیلش اینه که سرطان مثل هر سلولی دربدن نشانه های کوچکی را مولکولی قرارمیده یداداشتهای کوچکی راارسال میکند که به سلول یادآور میکند " من یک سرطانم؛ من باید به رشدم ادامه دهم ." یداداشتهای کوچکی راارسال میکند که به سلول یادآور میکند " من یک سرطانم؛ من باید به رشدم ادامه دهم ." واون نشانه های کوچک شامل این، و پروتیین های همگروه این هستند-- به اصطلاح برومودامینها ( نامیده).میشوند. درنتیجه ما یک ایده و یک منطق عقلی که احتمالا اگه ما یک مولکول میساختیم)شاید اگر ما یک مولکول میساختیم که از ارسال یاداشتهای بیماری به کیسه های چربی که بر پایه این پروتئینهای گردان.... اون ممانعت میکرد از چسبیدن اون نشانه ها بوسیله ورود به پاکت کوچکی در پایه این پروتیین گردان وبعد شاید ما بتونیم سلولهای سرطانی را متقاعدکنیم قطعا آنهایی که به این پروتیین وابسته شده اند سرطان نیستند. قطعا آنهایی که به این پروتیین وابسته شده اند سرطان نیستند.
And so we started to work on this problem. We developed libraries of compounds and eventually arrived at this and similar substances called JQ1. Now, not being a drug company, we could do certain things, we had certain flexibilities, that I respect that a pharmaceutical industry doesn't have. We just started mailing it to our friends. I have a small lab. We thought we'd just send it to people and see how the molecule behaves. We sent it to Oxford, England, where a group of talented crystallographers provided this picture, which helped us understand exactly how this molecule is so potent for this protein target. It's what we call a perfect fit of shape complementarity, or hand in glove.
ودرنتیجه ماشروع به کار کردن روی این مشکل نمودیم. ما آزمایشگاه های ترکیبات را بهبود دادیم وسرانجام به این ماده مشابه که JQ1نامیده میشه رسیدیم. وسرانجام به این ماده مشابه که JQ1نامیده میشه رسیدیم. حالا با نبودن یک شرکت دارویی ما قادر به انجام کارهای کاملی شدیم.ما انعطاف پذیری های معینی داشتیم که یک صتعت مربوط به داروسازی نداره. ما فقط شروع به ارسال اون به دوستانمون کردیم. من یک آزمایشگاه کوچک دارم. ما فکرکردیم که ما اونو به مردم بفرستیم و ببینیم چطور رفتارمیکنه. و ما اونو به آکسفورد انگلستان فرستادیم جایی که یک گروه از استعدادهای بلورنمایی این عکس را تهیه کردند. که بما کمک کرد که متوجه بشیم که دقیقا چطور این مولکول برای این هدف پروتینی قوی عمل میکنه. این چیزیه که ما تناسب کامل تکان تعارفی یا دست در درون دستکش مینامیم. این چیزیه که ما تناسب کامل تکان تعارفی یا دست در درون دستکش مینامیم.
Now, this is a very rare cancer, this BRD4-addicted cancer. And so we worked with samples of material that were collected by young pathologists at Brigham and Women's Hospital. And as we treated these cells with this molecule, we observed something really striking. The cancer cells -- small, round and rapidly dividing, grew these arms and extensions. They were changing shape. In effect, the cancer cell was forgetting it was cancer and becoming a normal cell.
این یک سرطان خیلی نادره. این سرطان وابسته به BRD4. و درنتیجه ما با نمونه های موادی که توسط آسیب شناسان جوان در بیمارستان زنان بریگام جمع آوری شد کارکردیم. و درنتیجه ما با نمونه های موادی که توسط آسیب شناسان جوان در بیمارستان زنان بریگام جمع آوری شدکارکردیم. وهمانطورکه ما درمان این مولکول با این سلولهارا ملاحظه میکردیم یک چیز واقعا فوق العاده را مشاهده کردیم. وهمانطورکه ما درمان این مولکول با این سلولهارا ملاحظه میکردیم یک چیز واقعا فوق العاده را مشاهده کردیم. سلولهای سرطانی کوچک گرد و سریع تقسیم شونده این بازوها و امتدادها را رشد میدهد. آنها درحال تغییر شکل بودند. و در اثر این، سلول سرطانی یادش میره که سرطانه و یک سلول عادی ( تبدیل) میشه.
This got us very excited. The next step would be to put this molecule into mice. The only problem was there's no mouse model of this rare cancer. And so at the time we were doing this research, I was caring for a 29-year-old firefighter from Connecticut who was very much at the end of life with this incurable cancer. This BRD4-addicted cancer was growing throughout his left lung. And he had a chest tube in that was draining little bits of debris. And every nursing shift, we would throw this material out. And so we approached this patient and asked if he would collaborate with us. Could we take this precious and rare cancerous material from this chest tube and drive it across town and put it into mice and try to do a clinical trial at a stage that with a prototype drug, well, that would be, of course, impossible and, rightly, illegal to do in humans. And he obliged us. At the Lurie Family Center for Animal Imaging, our colleague, Andrew Kung, grew this cancer successfully in mice without ever touching plastic.
این مارو خیلی هیجان زده میکنه. قدم بعدی قراردادن این مولکولها دربدن موشهاست. تنها مشکلش این بود که که این نوع سرطان کمیاب نمونهای در موشها نداشت. ودرنتیجه دراون زمان که ما اون تحقیقو انجام میدادیم من داشتم از یک آتش نشان 29 ساله اهل کِنِتیکت مراقبت میکردم که درانتهای مسیر زندگیش دراثر این سرطان لاعلاج بسرمیبرد. که درانتهای مسیر زندگیش دراثر این سرطان لاعلاج بسرمیبرد. این نوع از سرطان داشت تمام ریه چپشو میگرفت واو یک لوله مخصوص بهش وصل بود که ذرات کوچک باقی در ریهاش خارج میکرد و به بیرون میبرد. ودرهر شیفت کاری ما این موادو بیرون میریختیم. خُب ( مانزد بیمار رفتیم)ما به این بیمارنزدیک شدیم و ازش در مورد اینکه آیا دوست داره با ما همکاری کنه سوال کردیم. ما به این بیمارنزدیک شدیم و ازش در مورد اینکه آیا دوست داره با ما همکاری کنه سوال کردیم. آیا ما میتوانیم این مواد ارزشمند سرطانی کمیاب رااز داخل این لوله بیرون ببریم و درخارج از شهر به موشها تزریق کنیم؟ آیا ما میتوانیم این مواد ارزشمند سرطانی کمیاب رااز داخل این لوله بیرون ببریم و درخارج از شهر به موشها تزریق کنیم؟ آیا ما میتوانیم این مواد ارزشمند سرطانی کمیاب رااز داخل این لوله بیرون ببریم و درخارج از شهر به موشها تزریق کنیم؟ و یک آزمایش بالینی با قرارگیری آن درمعرض یک پیش دارو انجام دهیم؟ و یک آزمایش بالینی با قرارگیری آن درمعرض یک پیش دارو انجام دهیم؟ خب اون کار غیرممکن بود و درحقیقت غیر قانونی بود که درانسانها انجام بشه. ولی او ما را مجبوربه این کارکرد. در مرکز خانوادگی لوری برای تصویربرداری از حیوانات همکارمن اندرو کونگ بدون لمس کردن حتی پلاستیک این سرطانو بطور موفقیت آمیزی در موشها رشد داد. همکارمن اندرو کونگ بدون لمس کردن حتی پلاستیک این سرطانو بطور موفقیت آمیزی در موشها رشد داد.
And you can see this PET scan of a mouse -- what we call a pet PET. The cancer is growing as this red, huge mass in the hind limb of this animal. And as we treat it with our compound, this addiction to sugar, this rapid growth, faded. And on the animal on the right, you see that the cancer was responding. We've completed, now, clinical trials in four mouse models of this disease. And every time, we see the same thing. The mice with this cancer that get the drug live, and the ones that don't rapidly perish.
وشما میتونید ا.ین اسکن پت از یک موش--چیزی که ما به اون یک پت حیوان خانگی میگوییم-- را ببینید همانطور که این توده عظیم قرمزرنگ در اندام عقبی این حیوان در حال رشده سرطان هم در حال رشده همانطور که این توده عظیم قرمزرنگ در اندام عقبی این حیوان در حال رشده سرطان هم در حال رشده. و همانطور که ما اونو با ترکیباتمون درمان میکنیم این اعتیاد به شکر واین رشد سریع ناپدید میشن. این اعتیاد به شکر واین رشد سریع ناپدید میشن. ودرسمت راست جانور میبینید که سرطان داشته پاسخ میداده. ما آزمونهای بالینی از انواع این سرطان را در چهارموش انجام داده ایم. ما آزمونهای بالینی از انواع این سرطان را در چهارموش انجام داده ایم. چیز را مشاهده میکنیم.ودر هربار ما یک پیز مشابه دیدم. موش مبتلا به سرطان که دارو میگیره ..زنده میمونه و اونهایی که دارو نمیگیرند بسرعت تلف میشوند. موش مبتلا به سرطان که دارو میگیره ..زنده میمونه و اونهایی که دارو نمیگیرند بسرعت تلف میشوند.
So we started to wonder, what would a drug company do at this point? Well, they probably would keep this a secret until they turn the prototype drug into an active pharmaceutical substance. So we did just the opposite. We published a paper that described this finding at the earliest prototype stage. We gave the world the chemical identity of this molecule, typically a secret in our discipline. We told people exactly how to make it. We gave them our email address, suggesting that if they write us, we'll send them a free molecule.
خُب ما در تعجب بودیم که یک شرکت دارویی در موارد چکار میکنه؟ خب اونها احتمالا اینو بعنوان یک راز نگه میدارند تازمانیکه یک پیش دارو را به یک ماده دارویی موثر بدل کنند. تازمانیکه یک پیش دارو را به یک ماده دارویی موثر بدل کنند. و ما درست عکس اینو انجام دادیم. ما یک مقاله را منتشر کردیم که در آن مقاله این یافته را در ابتدایی ترین مرحله توصیف میکرد. ما یک مقاله را منتشر کردیم که در آن مقاله این یافته را در ابتدایی ترین مرحله توصیف میکرد. ما یک مقاله را منتشر کردیم که در آن مقاله این یافته را در ابتدایی ترین مرحله توصیف میکرد. ما ماهیت شیمیایی این مولکول که بنوعی در نظام ما یک راز بشمار میرود را به دنیا معرفی کردیم. ما ماهیت شیمیایی این مولکول که بنوعی در نظام ما یک راز بشمار میرود را به دنیا معرفی کردیم. ما به مردم گفتیم که دقیقا چطور اونو بسازند. ما آدرس ایمیلمونو بهشون دادیم و پیشنهاد دادیم که اگه اونها بهمون بنویسند ما یک مولکول رایگان بهشون میدیم. و پیشنهاد دادیم که اگه اونها بهمون بنویسند ما یک مولکول رایگان بهشون میدیم.
(Laughter)
ما اساسا سعی کردیم رقابتی ترین محیط ممکن را برای آزمایشگاهمون خلق کنیم.
We basically tried to create the most competitive environment for our lab as possible. And this was, unfortunately, successful.
ما اساسا سعی کردیم رقابتی ترین محیط ممکن را برای آزمایشگاهمون خلق کنیم. و اون متاسفانه موفقیت آمیز بود. (خنده حاضرین)
(Laughter)
چرا که الان وقتی ما مولکولمونو درست از دسامبر سال گذشته با 40 آزمایشگاه درآمریکابه اشتراک گذاشته ایم
Because now, we've shared this molecule, just since December of last year, with 40 laboratories in the United States and 30 more in Europe -- many of them pharmaceutical companies, seeking now to enter this space, to target this rare cancer that, thankfully right now, is quite desirable to study in that industry. But the science that's coming back from all of these laboratories about the use of this molecule has provided us insights we might not have had on our own. Leukemia cells treated with this compound turn into normal white blood cells. Mice with multiple myeloma, an incurable malignancy of the bone marrow, respond dramatically to the treatment with this drug. You might know that fat has memory. I'll nicely demonstrate that for you.
چرا که الان وقتی ما مولکولمونو درست از دسامبر سال گذشته با 40 آزمایشگاه درآمریکابه اشتراک گذاشته ایم چرا که الان وقتی ما مولکولمونو درست از دسامبر سال گذشته با 40 آزمایشگاه درآمریکابه اشتراک گذاشته ایم و 30 تای دیگه در اروپا- (که شرکتهای داروسازی بسیاری هستند که در جستجوی ورود با این فضای کاری میباشند، به منظور هدف گرفتن این سرطان نادر، که خوشبختانه در حال حاضر کاملا مطلوب برای بررسی و مطالعه در این صنعت است.) که بسیاری از اونها شرکتهای داروسازی هستند که برای هدف گرفتن این سرطان نادر که خوشبختانه همین الان مطلوب برای مطالعه در این صنعت است بدنبال ورود به این فضا هستند. که بسیاری از اونها شرکتهای داروسازی هستند که برای هدف گرفتن این سرطان نادر که خوشبختانه همین الان مطلوب برای مطالعه در این صنعت است بدنبال ورود به این فضا هستند. که بسیاری از اونها شرکتهای داروسازی هستند که برای هدف گرفتن این سرطان نادر که خوشبختانه همین الان مطلوب برای مطالعه در این صنعت است بدنبال ورود به این فضا هستند. ولی دانشی که درباره استفاده از این مولکول از این آزمایشگاه ها برمیگرده، بینشی برای ما ایجاد کرده که ممکن نبوده قبلا آن را داشته باشیم. ولی دانشی که درباره استفاده از این مولکول از این آزمایشگاه ها برمیگرده، بینشی برای ما ایجاد کرده که ممکن نبوده قبلا آن را داشته باشیم. ولی دانشی که داره از این آزمایشگاه ها برمیگرده درباره استفاده از این مولکول بینشی برای ما تهیه کرده که ممکن نبودهقبلا در دانشمان بوده باشد. ولی دانشی که داره از این آزمایشگاه ها برمیگرده درباره استفاده از این مولکول بینشی برای ما تهیه کرده که ممکن نبودهقبلا در دانشمان بوده باشد. سلولهای سرطان خون درمان شده با این ترکیب به گلبولهای سفید طبیعی تبدیل میشوند. سلولهای سرطان خون درمان شده با این ترکیب به گلبولهای سفید طبیعی تبدیل میشوند. موشهای مبتلا به بیماری ماتیپل میلوما-نوعی بیماری بدخیم غیرقابل درمان مغز استخوان- موشهای مبتلا به بیماری ماتیپل میلوما-نوعی بیماری بدخیم غیرقابل درمان مغز استخوان- بطور معناداری به درمان با این دارو جواب میدهند. بطور معناداری به درمان با این دارو جواب میدهند. شما ممکنه بدونید که چربی حافظه داره. که خوشحالم که میتونم اونو براتون نمایش بدهم
(Laughter)
ودرواقع این مولکول
In fact, this molecule prevents this adipocyte, this fat stem cell, from remembering how to make fat, such that mice on a high-fat diet, like the folks in my hometown of Chicago --
(مانع از یادآوری این سلول بنیادی چربی از چگونگی ساخت چربی میشوند.) مانع از یادآوری این سلول چربی..این سلول بنیادی چربی از چگونگی ساخت چربی میشوند مانند اون موشها در یک رژیم غذایی پر چرب مانند مردم شهر من شیکاگو
(Laughter)
که در توسعه کبد چرب که یکی از مشکلات عمده پزشکی است مردود میشوند.
fail to develop fatty liver, which is a major medical problem.
که در توسعه کبد چرب که یکی از مشکلات عمده پزشکی است مردود میشوند.
What this research taught us -- not just my lab, but our institute, and Harvard Medical School more generally -- is that we have unique resources in academia for drug discovery; that our center, which has tested perhaps more cancer molecules in a scientific way than any other, never made one of its own. For all the reasons you see listed here, we think there's a great opportunity for academic centers to participate in this earliest, conceptually tricky and creative discipline of prototype drug discovery.
آنچه که این تحقیق بما آموخت-نه تنها آزمایشگاه من بلکه انستیتوی ما و بطور عام دانشکده پزشکی هاروارد- آنچه که این تحقیق بما آموخت-نه تنها آزمایشگاه من بلکه انستیتوی ما و بطور عام دانشکده پزشکی هاروارد- آنچه که این تحقیق بما آموخت-نه تنها آزمایشگاه من بلکه انستیتوی ما و بطور عام دانشکده پزشکی هاروارد- اینه که ما برای کشف داروها دارای منابع علمی منحصر به فردی هستیم- اینه که ما برای کشف داروها دارای منابع علمی منحصر به فردی هستیم- که شاید مرکز ما بیش از هر مکان دیگری این مولکولهای سرطانی رابطور علمی آزمایش کرده است و هرگز( برای) خودش چیزی نساخت. که شاید مرکز ما بیش از هر مکان دیگری این مولکولهای سرطانی رابطور علمی آزمایش کرده است هرگز از خودش چیزی نساخت. که شاید مرکز ما بیش از هر مکان دیگری این مولکولهای سرطانی رابطور علمی آزمایش کرده است هرگز از خودش چیزی نساخت. که شاید مرکز ما بیش از هر مکان دیگری این مولکولهای سرطانی رابطور علمی آزمایش کرده است هرگز از خودش چیزی نساخت. برای تمام دلایلی که میبینید اینجا لیست شده ما عقیده داریم یک فرصت بزرگ برای مراکز علمی است که درآغازِ این نظام خلاق مفهوم مدار کشف پیش دارو شرکت کنند . که درآغازِ این نظام خلاق مفهوم مدار کشف پیش دارو شرکت کنند . که درآغازِ این نظام خلاق مفهوم مدار کشف پیش دارو شرکت کنند .
So what next? We have this molecule, but it's not a pill yet. It's not orally bioavailable. We need to fix it so we can deliver it to our patients. And everyone in the lab, especially following the interaction with these patients, feels quite compelled to deliver a drug substance based on this molecule. It's here where I'd say that we could use your help and your insights, your collaborative participation. Unlike a drug company, we don't have a pipeline that we can deposit these molecules into. We don't have a team of salespeople and marketeers to tell us how to position this drug against the other. What we do have is the flexibility of an academic center to work with competent, motivated, enthusiastic, hopefully well-funded people to carry these molecules forward into the clinic while preserving our ability to share the prototype drug worldwide.
خب بعدش چی؟ ما این دارو را دراختیار داریم ولی هنوز قرص نیست. هنوز از راه خوراکی دردسترس نیست. لازم است این درست شود ،درنتیجه ما میتونیم اونو به بیمارانمون ارائه دهیم ما نیازداریم که تثبیت کردنش داریم..درنتیجه ما میتونیم اونو به بیمارانمون و هرکسی در آزمایشگاه بدیم. بویژه بدنبال واکنش با این بیماران نسبتا اجباری احساس میشه برای تحویل یک ماده دارویی که برپایه این مولکول باشه. هر کسی در این آزمایشگاه، به ویژه کسانی که واکنش این بیماران را دنبال میکنند، احساس اجباری برای ارائه داروئی بر پایه این مولکول میکنند. اینجا اون جایی است که من مجبورم بگم که ما میتونیم از کمک و بینش شما استفاده کنیم اینجا اون جایی است که من مجبورم بگم که ما میتونیم از کمک و بینش شما و شمارکت همکارانه شما استفاده کنیم. ازشرکت کردن همکارانه شما برخلاف یک شرکت دارویی. برخلاف یک شرکت دارویی. ما خط لولهای برای انبارکردن این مولکولها نداریم. ما یک گروه از فروشندگان و بازاریابان دراختیارنداریم بتونند بما بگویند چطور این دارو را برعلیه دیگریها قرار دهیم. آنچه که ما دراختیارداریم انعطاف پذیری یک مرکز علمی برای کارکردن با افراد دارای حس رقابت،با انگیزه، مشتاق وامیدوار با پشتوانه خوب مالی برای حمل این مولکولها بسمت کلینیک افراد دارای حس رقابت..با انگیزه..مشتاق..وامیدوار با پشتوانه خوب مالی برای حمل این مولکولها بسمت کلینیک افراد دارای حس رقابت..با انگیزه..مشتاق..وامیدوار با پشتوانه خوب مالی برای حمل این مولکولها بسمت کلینیک مادام که توانایی ما حفظ میشه برای تسهیم این پیش دارو در سرتاسر جهان. مادام که توانایی ما حفظ میشه برای تسهیم این پیش دارو در سرتاسر جهان.
This molecule will soon leave our benches and go into a small start-up company called Tensha Therapeutics. And, really, this is the fourth of these molecules to kind of "graduate" from our little pipeline of drug discovery, two of which -- a topical drug for lymphoma of the skin and an oral substance for the treatment of multiple myeloma -- will actually come to the bedside for the first clinical trial in July of this year -- for us, a major and exciting milestone. I want to leave you with just two ideas. The first is: if anything is unique about this research, it's less the science than the strategy. This, for us, was a social experiment -- an experiment in "What would happen if we were as open and honest at the earliest phase of discovery chemistry research as we could be?"
این مولکول بزودی نیمکت های ما را برای رفتن به شرکتهای دارویی کوچک بنام تنشا تراپیوتیکز ترک خواهد کرد. این مولکول بزودی نیمکت های ما را برای رفتن به شرکتهای دارویی کوچک بنام تنشا تراپیوتیکز ترک خواهد کرد. این مولکول بزودی نیمکت های ما را برای رفتن به شرکتهای دارویی کوچک بنام تنشا تراپیوتیکز ترک خواهد کرد. واین درواقع چهارمین نسل از مولکولها برای بنوعی فارغ التحصیل شدن از خط لوله کوچک اکتشاف داروی ما میباشد واین درواقع چهارمین نسل از مولکولها برای بنوعی فارغ التحصیل شدن از خط لوله کوچک اکتشاف داروی ما میباشد که دو تا از اینها-- یک داروی موضعی برای نوعی سرطان پوست و دیگری ماده خوراکی برای درمان مالتیپل میلوما-- که دو تا از اینها-- یک داروی موضعی برای نوعی سرطان پوست و دیگری ماده خوراکی برای درمان مالتیپل میلوما-- که دو تا از اینها-- یک داروی موضعی برای نوعی سرطان پوست و دیگری ماده خوراکی برای درمان مالتیپل میلوما-- درکنار اولین آزمون بالینی در جولای سال جاری به بازار خواهند آمد. درکنار اولین آزمون بالینی در جولای سال جاری به بازار خواهند آمد. که برای ما یک مرحله مهم و هیجان انگیز از زندگی بشمار میاد. من میخوام شما را با فقط دو ایده تنها بذارم. اولیش اینه که اگه یک چیز منحصر بفرد درباره این تحقیق وجود داشته باشه کمتر علم وبیشتر استراتژیه- که این برای ما یک تجربه اجتماعی بشمارمیرفت یک تجربه در آنچه اتفاق میفته اگربهمان اندازه که میتوانستیم صادق و آزاد بودیم در مراحل ابتدایی تحقیقات اکتشافی شیمی . اگربهمان اندازه که میتوانستیم صادق و آزاد بودیم در مراحل ابتدایی تحقیقات اکتشافی شیمی . اگربهمان اندازه که میتوانستیم صادق و آزاد بودیم در مراحل ابتدایی تحقیقات اکتشافی شیمی .
This string of letters and numbers and symbols and parentheses that can be texted, I suppose, or Twittered worldwide, is the chemical identity of our pro compound. It's the information that we most need from pharmaceutical companies, the information on how these early prototype drugs might work. Yet this information is largely a secret. And so we seek, really, to download from the amazing successes of the computer-science industry, two principles -- that of open source and that of crowdsourcing -- to quickly, responsibly accelerate the delivery of targeted therapeutics to patients with cancer.
این رشته از حروف و اعداد و نشانه ها و پرانتزها که میتونه به متن دراید ،فکرکنم _ فکر کنم میتوان آن را نوشت و یا به سراسر دنیا ارسالش کرد) یا در سراسر دنیا توییتر شود هویت شیمیایی پیش مادههای ماست. این اطلاعاتی است که ما از شرکتهای داروسازی خیلی نیاز داریم این اطلاعاتی است که ما از شرکتهای داروسازی خیلی نیاز داریم اطلاعاتی از قبیل اینکه چگونه پیش داروهای اولیه ممکنه عمل کنند. هنوز اینگونه اطلاعات بنوعی راز محسوب میشه. وما واقعا بدنبال دانلود کردن از موفقیتهای خیره کننده صنعت علوم کامپیوتر در دو شاخه اصلی هستیم: وما واقعا بدنبال دانلود کردن از موفقیت های خیره کننده صنعت علوم کامپیوتر در دو شاخه اصلی هستیم: وما واقعا بدنبال دانلود کردن از موفقیت های خیره کننده صنعت علوم کامپیوتر در دو شاخه اصلی هستیم: نوع منبع ازاد و نوع منبع شلوغ ( پر تعداد) برای با سرعت و مسولانه سرعت بخشیدن در تحویل درمانهای هدفمند به بیماران سرطانی. برای با سرعت و مسولانه سرعت بخشیدن در تحویل درمانهای هدفمند به بیماران سرطانی. برای با سرعت و مسولانه سرعت بخشیدن در تحویل درمانهای هدفمند به بیماران سرطانی.
Now, the business model involves all of you. This research is funded by the public. It's funded by foundations. And one thing I've learned in Boston is that you people will do anything for cancer, and I love that. You bike across the state, you walk up and down the river.
مدل تجاری همه شما را درگیر خودش میکنه. این تحقیق یک سرمایه گذاری عمومی بود. وتوسط موسساتی سرمایه گذاری شده بود و چیزی که من در بوستون آموختم این بود که شما مردم هرکاری برای سرطان انجام میدهید--ومن اونو دوست دارم. شما در سرتاسر آمریکا دوچرخه سواری میکنید.شما در کنار رودخانه با بالا و پایین قدم میزنید.
(Laughter)
(خنده حاضرین)
I've never seen, really, anywhere, this unique support for cancer research. And so I want to thank you for your participation, your collaboration and most of all, for your confidence in our ideas.
من واقعا هیچ کجا ندیدم این حمایت منحصر بفرد را برای تحقیق سرطان. و برای همین میخواهم ازتون تشکر کنم برای تشریک مساعی و همکاریتون و بیشتر ازهمه برای اعتقادتون به ایده ما. (تشویق حاضرین)
(Applause)