We are here today because [the] United Nations have defined goals for the progress of countries. They're called Millennium Development Goals. And the reason I really like these goals is that there are eight of them. And by specifying eight different goals, the United Nations has said that there are so many things needed to change in a country in order to get the good life for people. Look here -- you have to end poverty, education, gender, child and maternal health, control infections, protect the environment and get the good global links between nations in every aspect from aid to trade.
ما امروز اینجا هستیم زیرا سازمان ملل اهدافی را برای پیشرفت کشورها تعریف کرده است. آنها "اهداف توسعۀ هزاره" نامیده میشوند. و علت اینکه من خیلی این اهداف را دوست دارم به خاطر هر هشت تای اونهاست. و با مشخص نمودن هشت هدف مختلف، سازمان ملل گفته است که عوامل بیشماری برای تغییر در یک کشور به مننظور برخورداری مردم از زندگی خوب، مورد نیاز است. به اینجا نگاه کنید، شما باید به فقر و گرسنگی خاتمه دهید، آموزش و تحصیل، جنسیت، بهداشت وسلامت مادران و نوزادان، کنترل بیماریهای عفونی، حفظ محیط زیست و برقراری ارتباطات خوب جهانی میان ملتها در تمام زمینه ها از کمک رسانی گرفته تا تجارت.
There's a second reason I like these development goals, and that is because each and every one is measured. Take child mortality; the aim here is to reduce child mortality by two-thirds, from 1990 to 2015. That's a four percent reduction per year -- and this, with measuring. That's what makes the difference between political talking like this and really going for the important thing, a better life for people. And what I'm so happy about with this is that we have already documented that there are many countries in Asia, in the Middle East, in Latin America and East Europe that [are] reducing with this rate. And even mighty Brazil is going down with five percent per year, and Turkey with seven percent per year. So there's good news. But then I hear people saying, "There is no progress in Africa. And there's not even statistics on Africa to know what is happening." I'll prove them wrong on both points.
دلیل دوم علاقۀ من به این اهداف توسعه، اینه که هر یک از آنها اندازه گیری میشوند. به طور مثال مرگ و میر کودکان(زیر پنج سال). در اینجا هدف این است که نسبت مرگ و میر کودکان(زیر پنج سال) از 1990 تا 2015، تا دو سوم کاهش یابد. یعنی چهار درصد کاهش در سال. و این، همراه با اندازه گیریست. اون چیزیست که بین صحبت های سیاسی از این قبیل و اقدام واقعی برای عمل به امری مهم، تفاوت ایجاد میکنه یک زندگی بهتر برای مردم. و چیزی که از بابت اون خیلی خوشحالم این هست که ما پیش از این به طور مستند عنوان کرده ایم که بسیاری از کشورها درآسیا، در خاور میانه، در آمریکای لاتین و اروپای شرقی هستند که در حال پایین آوردن این نرخ می باشند. و حتی برزیل در حال کاهش این نرخ به میزان پنج درصد در سال است، و ترکیه هفت درصد در سال. بنابراین، خبرهای خوبی وجود داره. اما بعد من مبشنوم که مردم می گویند، "هیچ پیشرفتی در آفریقا صورت نگرفته. وحتی در آفریقا آمارو ارقامی هم که نشون بده چه در حال وقوعه، موجود نیست." من ثابت خواهم کرد که اونها در هر دو مورد اشتباه میکنند.
Come with me to the wonderful world of statistics. I bring you to the webpage, ChildMortality.org, where you can take deaths in children below five years of age for all countries -- it's done by U.N. specialists. And I will take Kenya as an example. Here you see the data. Don't panic -- don't panic now, I'll help you through this. It looks nasty, like in college when you didn't like statistics. But first thing, when you see dots like this, you have to ask yourself: from where do the data come? What is the origin of the data? Is it so that in Kenya, there are doctors and other specialists who write the death certificate at the death of the child and it's sent to the statistical office? No -- low-income countries like Kenya still don't have that level of organization. It exists, but it's not complete because so many deaths occur in the home with the family, and it's not registered. What we rely on is not an incomplete system. We have interviews, we have surveys. And this is highly professional female interviewers who sit down for one hour with a woman and ask her about [her] birth history. How many children did you have? Are they alive? If they died, at what age and what year? And then this is done in a representative sample of thousands of women in the country and put together in what used to be called a demographic health survey report. But these surveys are costly, so they can only be done [in] three- to five-year intervals. But they have good quality. So this is a limitation. And all these colored lines here are results; each color is one survey. But that's too complicated for today, so I'll simplify it for you, and I give you one average point for each survey.
با من به دنیای آمار بیایید. من شما را به صفحۀ وب ChildMortality.org، می برم، جاییکه شما می تونید (آمار) مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در تمام دنیا را داشته باشید. این کار توسط متخصین سازمان ملل انجام شده. من کنیا را بعنوان نمونه مثال خواهم زد. شما اینجا داده ها را می بینید. وحشت نکنید. فعلاً هراسی نداشته باشید. من کمکتون خواهم کرد. به نظر ناخوشاینده، مثل وقتی که ازآمار(ونمودارها) در دانشگاه زیاد خوشتون نمی یومد. اما، وقتی نقطه هایی (روی نمودار) مثل این را می بینید، باید اول از خودتون سؤال کنید: این داده ها از کجا آمده اند؟ منشأ این داده ها چیست؟ آیا در کنیا به این صورته که دکترها و متخصصینی هستند که که گواهی فوت در صورت مرگ یک کودک صادر کرده، و اون را به ادارۀ آمار می فرستند؟ خیر. کشورهای کم درآمد مانند کنیا هنوز از اون سطح از سازماندهی برخوردار نیستند. (سازماندهی) وجود داره، ولی کامل نیست، زیرا خیلی از مرگ و میرها در خانه و نزد خانواده وقوع پیدا میکنه، و اونها ثبت نمی شوند. چیزی که ما به اون استناد می کنیم یک سیستم ناقص نیست. ما مصاحبه هایی داریم، بررسی هایی کردهایم. و این کار بسیار حرفهای انجام شده، خانمهای مصاحبه کننده ای بوده اند که برای یک ساعت با یک خانم نشسته و و از او در بارۀ سابقۀ زایمانهاش سؤال کرده اند. چند بجه تا به حال به دنیا آورده ای؟ آیا اونها زنده هستند؟ اگر مرده اند، در چه سنی و چه سالی بوده؟ و سپس این کار با یک نمونۀ نماینده که مشتمل بر هزاران زن در کشور بود انجام گردید و نتیجۀ آن در آنچه تحت عنوان "گزارش آماری بررسی سلامت جمعیت"، نامیده می شد منعکس شد. اما این تحقیقات بسیار پر هزینه اند، بنابراین فقط درفواصل زمانی سه - تا پنج سال قابل انجامند. در عین حال اونها از کیفیت خوبی برخوردارند. از اینرو اینکار با محدودیت همراه است. واینجا تمام این خطوط رنگی نتایج هستند؛ هر رنگ نماینده یک بررسیست. اما چون برای امروز خیلی پیچیده است، پس اونرا براتون ساده میکنم. و برای شما حد میانی هر تحقیق را، ارائه می کنم.
This was 1977, 1988, 1992, '97 and 2002. And when the experts in the U.N. have got these surveys in place in their database, then they use advanced mathematical formulas to produce a trend line, and the trend line looks like this. See here -- it's the best fit they can get of this point. But watch out -- they continue the line beyond the last point out into nothing. And they estimated that in 2008, Kenya had per child mortality of 128. And I was sad, because we could see this reversal in Kenya with an increased child mortality in the 90s. It was so tragic. But in June, I got a mail in my inbox from Demographic Health Surveys, and it showed good news from Kenya. I was so happy. This was the estimate of the new survey. Then it just took another three months for [the] U.N. to get it into their server, and on Friday we got the new trend line -- it was down here. Isn't it nice -- isn't it nice, yeah? I was actually, on Friday, sitting in front of my computer, and I saw the death rate fall from 128 to 84 just that morning. So we celebrated.
این (تحقیق) برای سالهای 1977، 1988 1992، 1997 و2002 بود. و وقتی متخصین در سازمان ملل، این بررسی ها را در پایگاه اطلاعاتی خود دارند، با استفاده از فرمولهای پیشرفتۀ ریاضی یک خط روند را ایجاد میکنند، که اون خط شبیه به این است. به اینجا نگاه کنید. این بهترین تناسبی است که اونها از این لحاظ به دست آورده اند. ولی مراقب باشید. آنها خط را فراتر از آخرین نقطه بدون وجود نقطه ای دیگر ادامه داده اند. و تخمین زده اند که ، کنیا (سال) 2008، 128 مورد مرگ و میر کودک داشته. که این منو ناراحت کرد، چرا که ما می توانستیم این روند معکوس را در کنیا با افزایش مرگ و میر کودک در دهۀ 90، شاهد باشیم. اون بسیار غم انگیز بود. اما در ماه جون یک نامه در صندوق پستی ام از " تحقیقات سلامت جمعیت" داشتم، و اون حاوی اخبار خوبی از کنیا بود. من بسیار خوشحال شدم. اون برآوردی طی یک بررسی تازه بود. سپس سه ماه دیگر طول کشید تا سازمان ملل اونرا در سِروِر خود وارد کند، و ما روز جمعه خط روند جدید را داشتیم. اون اینجا این پایینه. اون خوب نیست( به نظر شما)؟ هان؟ (واقعاً) خوب نیست؟ من راستش، روز جمعه، پشت کامپیوترم نشسته بودم، و دیدم نرخ مرگ و میر از 128 به 84 تنزل پیدا کرده. به این خاطر خیلی خوشحال شدیم.
But now, when you have this trend line, how do we measure progress? I'm going into some details here, because [the] U.N. do it like this. They start [in] 1990 -- they measure to 2009. They say, "0.9 percent, no progress." That's unfair. As a professor, I think I have the right to propose something differently. I would say, at least do this -- 10 years is enough to follow the trend. It's two surveys, and you can see what's happening now. They have 2.4 percent. Had I been in the Ministry of Health in Kenya, I may have joined these two points. So what I'm telling you is that we know the child mortality. We have a decent trend. It's coming into some tricky things then when we are measuring MDGs. And the reason here for Africa is especially important, because '90s was a bad decade, not only in Kenya, but across Africa. The HIV epidemic peaked. There was resistance for the old malaria drugs, until we got the new drugs. We got, later, the mosquito netting. And there was socio-economic problems, which are now being solved at a much better scale. So look at the average here -- this is the average for all of sub-Saharan Africa. And [the] U.N. says it's a reduction with 1.8 percent.
ولی حالا، وقتی شما این خط روند را دارید، چگونه می توانیم پیشرفت را اندازه بگیریم؟ من اینجا وارد یک سری جزئیات می شوم، زیرا سازمان ملل اینگونه عمل می کند. اونها از 1990 شروع، (و) تا 2009 اندازه گیری می کنند. می گویند، "0.9 درصد، عدم پیشرفت." اون عادلانه نیست. بعنوان یک استاد، فکر می کنم حق دارم چیزی متفاوت پیشنهاد کنم. من می گم ، حداقل این کار را بکنید؛ 10 سال برای دنبال کردن روند کافیست. به این طریق دو تحقیق داریم، و شما می تونید ببینید حالا به چه شکل میشه. اونها (نرخ) 2.4 درصد را دارند. اگر من در وزارت بهداشت کنیا بودم، این دو نقطه را احتمالاً به هم وصل کرده بودم. بنابراین چیزی که دارم میگم اینه که ما میدونیم مرگ و میر کودکان وجود داره. ما یک روند متناسب داریم. پس بعضی شگردها در زمان سنجش ام دی جی (اهداف توسعۀ هزاره) به کار میایند. ودر اینجا علت (مرگ و میر) در مورد افریقا اهمیت خاصی داره، زیرا دهۀ 90 دهۀ بدی بود، نه تنها در کنیا، بلکه در سراسر آفریقا. همه گیری HIV (ایدز) به اوج خود رسید. مقاومت در برابر داروهای قدیمی مالاریا وجود داشت، تا اینکه داروهای جدید آمدند. و بعد از اون، پشه بند را در اونجا داشتیم. و مشکلات اجتماعی- اقتصادی وجود داشت، که اکنون به مقیاس قابل توجهی در حال حل شدن هستند. بنابراین اینجا به میانگین نگاه کنید. این یک میانگین برای تمام کشورهای جنوب صحرای آفریقا (ساهارا) است. و سازمان ملل میگوید اون یک کاهش 1.8 درصدی است.
Now this sounds a little theoretical, but it's not so theoretical. You know, these economists, they love money, they want more and more of it, they want it to grow. So they calculate the percent annual growth rate of [the] economy. We in public health, we hate child death, so we want less and less and less of child deaths. So we calculate the percent reduction per year, but it's sort of the same percentage. If your economy grows with four percent, you ought to reduce child mortality four percent; if it's used well and people are really involved and can get the use of the resources in the way they want it. So is this fair now to measure this over 19 years? An economist would never do that. I have just divided it into two periods. In the 90s, only 1.2 percent, only 1.2 percent. Whereas now, second gear -- it's like Africa had first gear, now they go into second gear. But even this is not a fair representation of Africa, because it's an average, it's an average speed of reduction in Africa.
این حالا یک کم تئوری به نظر میاد، ولی خیلی هم تئوری نیست. می دونید، این اقتصاددانان، عاشق پول هستند، اونها بیشتر و بیشتر پول می خواهند، می خواهند اون افزایش پیدا کنه. بنابراین اونها درصد نرخ رشد سالیانۀ اقتصادی را محاسبه می کنند. ما در زمینۀ بهداشت عمومی، از مرگ کودکان بیزاریم، به همین دلیل می خواهیم مرگ و میر کمتر و کمتر وکمتری از کودکان را داشته باشیم. از اینرو ما درصد کاهش در سال را محاسبه می کنیم. اما اون تا اندازه ای درصد مشابهیست. اگر اقتصادتون به میزان چهار درصد رشد داشته باشه، شما باید مرگ و میر کودکان را چهار درصد کاهش دهید، درصورتی که از آن (رشد اقتصادی) خوب استفاده شود و مردم واقعاً مشارکت داشته باشند و منابع را در راه رسیدن به آنچه می خواهند به کار گیرند. در این صورت آیا منصفانه هست که مبنای محاسباتیمون دوره ای بیش از 19 سال باشه؟ یک اقتصاددان هرگز اینگونه عمل نمیکنه. من فقط اون (20سال) را به دو دوره تقسیم کرده ام. در دهۀ 90، فقط 1.2 درصد، تنها 1.2درصد. در حالیکه اکنون، در مرحلۀ دوم (هستیم) -- مانند آفریقا که مرحلۀ اول را پشت سر گذاشت، اونها حالا وارد مرحلۀ دوم میشوند، اما همین هم یک ملاک نمایانگر منصفانه از (وضیت) آفریقا نیست، چرا که یک میانگین است، اون متوسط سرعت کاهش در آفریقاست.
And look here when I take you into my bubble graphs. Still here, child death per 1,000 on that axis. Here we have [the] year. And I'm now giving you a wider picture than the MDG. I start 50 years ago when Africa celebrated independence in most countries. I give you Congo, which was high, Ghana -- lower. And Kenya -- even lower. And what has happened over the years since then? Here we go. You can see, with independence, literacy improved and vaccinations started, smallpox was eradicated, hygiene was improved, and things got better. But then, in the '80s, watch out here. Congo got into civil war, and they leveled off here. Ghana got very ahead, fast. This was the backlash in Kenya, and Ghana bypassed, but then Kenya and Ghana go down together -- still a standstill in Congo. That's where we are today. You can see it doesn't make sense to make an average of this zero improvement and this very fast improvement. Time has come to stop thinking about sub-Saharan Africa as one place. Their countries are so different, and they merit to be recognized in the same way, as we don't talk about Europe as one place. I can tell you that the economy in Greece and Sweden are very different -- everyone knows that. And they are judged, each country, on how they are doing.
و اینجا را ببینید من شما را به نمودار حبابی خود می برم. اینجا هنوز، مرگ و میر کودکان روی محور در 1,000 است. ما اینجا سال را داریم. و حالا من به شما تصویر وسیعتری از"ام دی جی"(اهداف توسعۀ هزاره) ارائه می کنم. من از 50 سال پیش شروع می کنم زمانیکه آفریفا در بیشتر کشورها جشن استقلال گرفت. من از کنگو، که بالا بود، غنا، پایین تر، و کنیا، حتی پایین تر(از اون) صحبت می کنم. و اینکه طی سالها از آن زمان چه اتفاقاتی افتاده؟ خوب حالا میگم. شما می تونید ببینید، به دنبال استقلال، سوادآموزی گسترش پیدا کرد و واکسیناسیون آغاز شد، آبله ریشه کن شد، بهداشت بهبود یافت، و اوضاع بهتر شد. اما بعد، در دهۀ 80، اینجا دقت کنید. کنگو درگیر جنگ داخلی شد، و سطحشون به اینجا تنزل کرد. غنا با سرعت خیلی زیاد، جلو افتاد. این یک واکنش مخالف در کنیا بود، و غنا آن را دور زد، اما بعد غنا و کنیا با هم پایین آمدند -- کنگو کماکان در حالت سکونه. جائیکه ما امروز هستیم. شما (خودتون) ببینید، این معنی نمیده که بتوان یک میانگین از بهبود بین صفر و این پیشرفت بسیار سریع داشت. زمان آن رسیده جنوب صحرای آفریقا را یکجا ارزیابی نکنیم. کشورها در اونجا بسیار متفاوتند، و آنها سزاوارند مستقلاً مورد شناسایی قرار گیرند، همانطور که ما اروپا را به عنوان یک مکان عنوان نمیکنیم. می تونم بگم یونان و سوئد ار نظر اقتصادی با هم خیلی تفاوت دارند. همه اینرو میدونند. ودرمورد هر کشور(در اروپا) براساس آنچه که انجام میدهد قضاوت می شود.
So let me show the wider picture. My country, Sweden: 1800, we were up there. What a strange personality disorder we must have, counting the children so meticulously in spite of a high child death rate. It's very strange. It's sort of embarrassing. But we had that habit in Sweden, you know, that we counted all the child deaths, even if we didn't do anything about it. And then, you see, these were famine years. These were bad years, and people got fed up with Sweden. My ancestors moved to the United States. And eventually, soon they started to get better and better here. And here we got better education, and we got health service, and child mortality came down. We never had a war; Sweden was in peace all this time. But look, the rate of lowering in Sweden was not fast. Sweden achieved a low child mortality because we started early. We had primary school actually started in 1842. And then you get that wonderful effect when we got female literacy one generation later. You have to realize that the investments we do in progress are long-term investments. It's not about just five years -- it's long-term investments. And Sweden never reached [the] Millennium Development Goal rate, 3.1 percent when I calculated. So we are off track -- that's what Sweden is. But you don't talk about it so much. We want others to be better than we were, and indeed, others have been better.
بنابراین بگذارید تصویر بزرگتری را نشون بدم. کشور من، سوئد: 1800، ما اینجا هستیم. ما باید اختلال شخصیتی عجیبی داشته باشیم، که علیرغم نرخ بالای مرگ و میر کودکان آمارسرشماریشون را با این دقت داشته باشیم. این خیلی عجیبه، و تا اندازه ای شرم آور. اما، می دونید، ما در سوئد عادت داشتیم، که تمام موارد مرگ و میر کودکان را بشماریم، حتی اگر کاری در مورد آن انجام نمیدادیم. و سپس، می بینید، که این سالها ، سالهای قحطی بودند. اینها سالهای بدی بودند، و مردم از طریق سوئد تغذیه می شدند. نیاکان من به ایالات متحده(امریکا) مهاجرت کردند. و سرانجام، خیلی زود، وضعیت آنها در اینجا بهتر و بهتر شد. و ما اینجا تحصیلات بهتری داشتیم، و از خدمات درمانی بهره مند بودیم، و مرگ و میر کودکان کاهش یافت. ما هرگز درگیر جنگ نبودیم؛ سوئد در تمام این مدت در صلح بسر می برد. ولی نگاه کنید، کاهش نرخ در سوئد سریع نبود. درسوئد مرگ و میر کودکان کم بود زیرا ما زود اقدام کردیم. ما عملاً از سال 1864 مدرسۀ ابتدائی داشتیم. و سپس شما تأثیر فوق العادۀ آن را دیدید که ما یک نسل بعد باسوادی زنان را داشتیم. شما باید بدانید که سرمایه گذاریهایی که ما در امر توسعه می کنیم سرمایه گذاریهایی بلند مدتند. واینطور نیست که برای حدود فقط پنج سال باشه. اونها سرمایه گذاریهای بلند مدت هستند. و سوئد هرگز به نرخ مورد نظر در اهداف توسعۀ هزاره نرسید، وقتی محاسبه کردم 3.1 درصد(بود). در نتیجه ما خارج از مسیر درستیم . بله، این چیزیست که در مورد سوئد صدق میکنه. ولی زیاد حرفی از اون زده نمیشه. ما میخواهیم دیگران از آنچه ما بودیم بهتر باشند. و در حقیقت، بهتر هم بوده اند.
Let me show you Thailand, see what a success story, Thailand from the 1960s -- how they went down here and reached almost the same child mortality levels as Sweden. And I'll give you another story -- Egypt, the most hidden, glorious success in public health. Egypt was up here in 1960, higher than Congo. The Nile Delta was a misery for children with diarrheal disease and malaria and a lot of problems. And then they got the Aswan Dam. They got electricity in their homes, they increased education and they got primary health care. And down they went, you know. And they got safer water, they eradicated malaria. And isn't it a success story. Millennium Development Goal rates for child mortality is fully possible. And the good thing is that Ghana today is going with the same rate as Egypt did at its fastest. Kenya is now speeding up. Here we have a problem. We have a severe problem in countries which are at a standstill.
بگذارید به شما تایلند را نشون بدم، ببینید تایلند چه داستان موفقیت آمیزی، از دهۀ 1960 داشته -- چگونه اونها اینجا پایین آمدند و تقریباً به سطح مشابهی از مرگ و میر کودکان در سوئد رسیدند. و داستان دیگری را براتون خواهم گفت، مصر، پنهانترین(مورد)، موفقیت پیروزمندانه در بهداشت عمومی. مصردر سال 1960، دربالا، اینجا قرار داشت، بالاتر از کنگو. دلتای نیل عامل بدبختی برای کودکان بود با بیماریهای اسهال و مالاریا و مسائل فراوان دیگر. تا اینکه اونها سد اسوان را احداث کردند.(به این طریق) برق به خونه هاشون رفت. اونها آموزش وپرورش را ارتقاء دادند. و مراقبت های اولیۀ بهداشتی را داشتند. ومیدونید، (اینطوری) اونها پایین رفتند. و اونها آب سالمتری داشتند، اونها مالاریا را ریشه کن کردند. و داستان موفقیت آمیزی هست اینطور نیست. نرخهای اهداف توسعه برای مرگ ومیر کودکان کاملاً دست یافتنی هستند. و نکتۀ مثبت اینه که غنا امروز با نرخی مشابه با مصرکه سریع ترین( رشد) را داشت، در حال پیشرفت است. کنیا سرعتش را داره بیشتر می کنه. اینجا ما یک مشکل داریم. ما یک مشکل جدی در مورد کشورهایی داریم که دچار وقفه شده اند.
Now, let me now bring you to a wider picture, a wider picture of child mortality. I'm going to show you the relationship between child mortality on this axis here -- this axis here is child mortality -- and here I have the family size. The relationship between child mortality and family size. One, two, three, four children per woman: six, seven, eight children per woman. This is, once again, 1960 -- 50 years ago. Each bubble is a country -- the color, you can see, a continent. The dark blue here is sub-Saharan Africa. And the size of the bubble is the population. And these are the so-called "developing" countries. They had high, or very high, child mortality and family size, six to eight. And the ones over there, they were so-called Western countries. They had low child mortality and small families. What has happened? What I want you [to do] now is to see with your own eyes the relation between fall in child mortality and decrease in family size. I just want not to have any room for doubt -- you have to see that for yourself. This is what happened. Now I start the world. Here we come down with the eradication of smallpox, better education, health service. It got down there -- China comes into the Western box here. And here Brazil is in the Western Box. India is approaching. The first African countries coming into the Western box, and we get a lot a new neighbors. Welcome to a decent life. Come on. We want everyone down there. This is the vision we have, isn't it. And look now, the first African countries here are coming in. There we are today.
حالا، اجازه بدید تصویر وسیعتری را به شما نشون بدم، تصویر وسیعتری از مرگ و میر کودکان. من قصد دارم به شما رابطۀ مرگ ومیر کودکان را اینجا روی این محور نشون بدم -- این محور اینجا مرگ و میر کودکان است -- و اینجا اندازۀ خانواده را داریم. ارتباط میان مرگ و میر کودکان و اندازۀ خانواده. یک، دو، سه، چهار فرزند برای هر زن. شش، هفت، هشت فرزند برای هر زن. این، دوباره، در سال 1960 است، 50 سال پیش. هر حباب یک کشور است. هررنگ که می ببینید، یک قاره است. آبی تیره اینجا جنوب صحرای آفریقاست. و اندازۀ حباب (نشانگر) جمعیته. و اینها به اصطلاح کشورهای "در حال توسعه" هستند. اونها مرگ و میر کودکان بالا، و یا بسیار بالا، داشتند و اندازۀ خانوادۀ بین شش تا هشت نفر. و اونهایی که اونجا هستند، اصطلاحاً کشورهای غربی نامیده می شدند. مرگ و میر کودکان در اونها پایین بود و اندازۀ خانواده کوچک. چه اتفاقی افتاده؟ چیزی که از شما میخوام اینه که با چشمهای خودتون رابطۀ بین پایین آمدن مرگ و میر کودکان و کاهش در اندازۀ خانواده را شاهد باشید. من فقط میخوام جایی برای تردید باقی نمونه. شما باید خودتون ببینید. این چیزیست که اتفاق افتاد. حالا من از کل دنیا شروع می کنم. اینجا ما با ریشه کنی آبله، آموزش و پرورش بهتر، و خدمات بهداشتی درمانی، پایین آمدیم. اون به پایین دراونجا رسید --چین اینجا داخل قسمت غربی میشه. و برزیل اینجا در قسمت غربی هست. هند داره نزدیک میشه. اولین کشورهای افریقایی وارد قسمت غربی میشوند. و ما همسایه های جدید زیادی داریم. ئبه یک زندگی مناسب و معقول خوش آمدید. بیایید. ما میخواهیم همه اینجا این پایین باشند. این تصورخوبییست که ما داشته باشیم، اینطور نیست؟ و حالا نگاه کنید، اولین کشورهای افریقایی اینجا وارد میشوند. جاییکه ما امروز هستیم.
There is no such thing as a "Western world" and "developing world." This is the report from [the] U.N., which came out on Friday. It's very good -- "Levels and Trends in Child Mortality" -- except this page. This page is very bad; it's a categorization of countries. It labels "developing countries," -- I can read from the list here -- developing countries: Republic of Korea -- South Korea. Huh? They get Samsung, how can they be [a] developing country? They have here Singapore. They have the lowest child mortality in the world, Singapore. They bypassed Sweden five years ago, and they are labeled a developing country. They have here Qatar. It's the richest country in the world with Al Jazeera. How the heck could they be [a] developing country? This is crap. (Applause) The rest here is good -- the rest is good.
(به نظرمن) چیزی تحت عنوان "جهان غرب" و "جهان درحال توسعه" وجود نداره. این یک گزارش از سازمان ملل است، که روز جمعه صادر شده. اون خیلی خوبه --" سطوح و روند مرگ و میر کودکان" -- به جز این صفحه. این صفحه بسیار بده. اون یک جور دسته بندی کردن کشورهاست. اون برچسب میزنه "کشورهای در حال توسعه" -- من میتونم اینجا از روی فهرست بخونم -- کشورهای در حال توسعه: جمهوری کره -- کرۀ جنوبی. چی؟ اونها سامسونگ را دارن، چطور می تونن (یک) کشور در حال توسعه باشند؟ اونها اینجا سنگاپور را دارند. سنگاپور پایین ترین مرگ و میر کودک را در دنیا داره. اونها پنج سال پیش از سوئد جلو افتادند، و (حالا) به اونها برچسب کشورهای درحال توسعه زده اند. اونها اینجا قطر را دارند. که با الجزایر ثروتمندترین کشورهای جهان هستند. چطور آخه اونها میتونن کشورهای "در حال توسعه" باشند؟ این ابلهانه است. (تشویق حاضرین) بقیه چیزها اینجا خوبه. (بله) بقیه خوبه.
We have to have a modern concept, which fits to the data. And we have to realize that we are all going to into this, down to here. What is the importance now with the relations here. Look -- even if we look in Africa -- these are the African countries. You can clearly see the relation with falling child mortality and decreasing family size, even within Africa. It's very clear that this is what happens. And a very important piece of research came out on Friday from the Institute of Health Metrics and Evaluation in Seattle showing that almost 50 percent of the fall in child mortality can be attributed to female education. That is, when we get girls in school, we'll get an impact 15 to 20 years later, which is a secular trend which is very strong. That's why we must have that long-term perspective, but we must measure the impact over 10-year periods. It's fully possible to get child mortality down in all of these countries and to get them down in the corner where we all would like to live together.
ما باید ادراک جدیدی داشته باشیم، که با دادها متناسب باشه. و باید بدونیم که ما همه در حال رفتن به سمت اینجا، پایین هستیم. حالا اهمیت رابطه ها اینجا چیست.(؟) نگاه کنید. حتی در آفریقا هم ببینید. اینها کشورهای افریقاییند. شما به وضوح رابطۀ میان تنزل مرگ ومیر کودکان با کاهش اندازۀ خانواده را می بینید، حتی در افریقا. این بسیار واضحه که چی داره اتفاق میفته. و بخش مهمی از تحقیق که روز جمعه توسط موسسه متریکس بهداشت، درمان و ارزیابی در سیاتل ارائه شد، نشون میده که تقریباً 50 درصد کاهش در مرگ ومیر کودکان میتونه بدلیل آموزش زنان صورت گرفته باشه. به این جهت، وقتی دختران ما به مدرسه بروند، تأثیر آنرا 15 تا 20 سال بعد خواهیم دید، که یک روند طولانی بسیار نیرومندیست. به این دلیل است که ما باید چشم اندازی بلند مدت داشته باشیم، اما ما باید تأثیرات را روی دوره های 10ساله مورد سنجش قرار بدیم. اون کاملاً امکان پذیره که مرگ و میر کودکان در تمامی این کشورها پایین بیاد و همۀ اونها به پایین در این گوشه برسند جاییکه همه دوست داریم با هم زندگی کنیم.
And of course, lowering child mortality is a matter of utmost importance from humanitarian aspects. It's a decent life for children, we are talking about. But it is also a strategic investment in the future of all mankind, because it's about the environment. We will not be able to manage the environment and avoid the terrible climate crisis if we don't stabilize the world population. Let's be clear about that. And the way to do that, that is to get child mortality down, get access to family planning and behind that drive female education. And that is fully possible. Let's do it.
و البته، کاهش مرگ ومیر کودکان موضوعیست که از جنیه های بشر دوستانه دارای بیشترین اهمیت است. این به معنای یک زندگی مناسب برای کودکانیست، که دربارۀ اونها صحبت میکنیم. بعلاوه اون یک سرمایه گذاری استراتژیک برای آیندۀ همۀ انسانهاست، زیرا مرتبط با محیط زیست است. ما قادر به مدیریت محیط زیست و اجتناب از بحرانهای سخت آب و هوایی نخواهیم بود اگر جمعیت جهان را تثبیت نکنیم. بگذارید موضوع را واضح بگم. و اون به این صورته که، برای دستیابی به کاهش مرگ و میر کودکان، تنظیم خانواده لازمه و آموزش زنان اونرا میسر میکنه. و این کاملاً امکان پذیره. بیایید اینگونه عمل کنیم.
Thank you very much.
از شما بسیار سپاسگذارم.
(Applause)
(تشویق حاضرین)