I told you three things last year. I told you that the statistics of the world have not been made properly available. Because of that, we still have the old mindset of developing in industrialized countries, which is wrong. And that animated graphics can make a difference. Things are changing and today, on the United Nations Statistic Division Home Page, it says, by first of May, full access to the databases. (Applause) And if I could share the image with you on the screen. So three things have happened. U.N. opened their statistic databases, and we have a new version of the software up working as a beta on the net, so you don't have to download it any longer.
پار سال من سه چیز به شما گفتم. من گفتم که امار دنیا درست مطرح نشده است. و به این خاطر ما همچنان طرز تفکر قدیمی خود را در باره توسعه و صنعتی سازی کشورها داریم ، که البته این تفکر غلط است. و نمودارهای گرافیکی تحریک کننده می تواند تغییرات فراونای را به وجود بیاورد. همه چیز در حال عوض شدن است. و امروز، در قسمت آمار وب سایت سازمان ملل متحد، می گوید که از اول ماه می میلادی ، امکان دسترسی کامل به مرکز آمار (دیتابیس)وجود خواهد داشت. تشویق حضار و اگر بتوانم این تصویر را بر روی پرده به شما نشان بدهم، خوب، سه اتفاق رخ داده است. سازمان ملل متحد امکان دسترسی به انبار داده (دیتا بیس) سازمان را به وجود آورده است. و ما یک نسخه جدید از یک نرم افزار داریم که امکان کار کردن آن لاین روی شبکه اینترنت را دارد، معنی این است که دیگر لازم نیست که خودتان نرم افزار را دانلود کنید.
And let me repeat what you saw last year. The bubbles are the countries. Here you have the fertility rate -- the number of children per woman -- and there you have the length of life in years. This is 1950 -- those were the industrialized countries, those were developing countries. At that time there was a "we" and "them." There was a huge difference in the world. But then it changed, and it went on quite well.
و اجازه بدهید که من چیزی را که شما پارسال دیده اید ، تکرار کنم. این حباب ها کشورهای مختلف هستند. اینجا نرخ باروری را داریم -- تعداد تولد هر نوزاد بر تعداد زنان -- و در آنجا شما طول عمر در هر سال را دارید. این سال 1950 است و آنها کشورهای صنعتی شده هستند، و اینها کشورهای در حال توسعه هستند. در آن زمان گروه "ما" و "آنها" وجود داشت. اختلاف بسیار بزرگی در دنیا بود. اما بعد این عوض شد و روند خیلی بهتری در پیش گرفته شد.
And this is what happens. You can see how China is the red, big bubble. The blue there is India. And they go over all this -- I'm going to try to be a little more serious this year in showing you how things really changed. And it's Africa that stands out as the problem down here, doesn't it? Large families still, and the HIV epidemic brought down the countries like this. This is more or less what we saw last year, and this is how it will go on into the future.
و این چیزی بود که به وقوع پیوست. می توانید ببنید که چین دایره قرمز و بزرگ است؛ آن دایره آبی موجود کشور هند است. من سعی می کنم جدی تر باشم امسال وقتی که بشما نشان می دهم که واقعا چگونه تغییرات به وجود آمده است. و در اینجا کشور آفریقا به عنوان یک مکشل اساسی برجا مانده است. آیا اینگونه نیست ؟ هنوز خانواده های پر جمعیت و بزرگ و بیماری های مسری اچ آی وی ( ایدز) سطح پیشرفت کشورهای آفریقایی را اینگونه پایین آورده است. این چیزی است که کم و زیاد ما سال گذشته دیده ایم ، و این چیزی است که در آینده به وقوع خواهد پیوست.
And I will talk on, is this possible? Because you see now, I presented statistics that don't exist. Because this is where we are. Will it be possible that this will happen? I cover my lifetime here, you know? I expect to live 100 years. And this is where we are today. Now could we look here instead at the economic situation in the world? And I would like to show that against child survival. We'll swap the axis. Here you have child mortality -- that is, survival -- four kids dying there, 200 dying there. And this is GDP per capita on this axis. And this was 2007.
و من در این مورد صحبت خواهم کرد، آیا این امکان وجود دارد ؟ چرا که شما می توانید ببینید، من آماری را ارایه کرده ام که وجود ندارد. به این دلیل که ما اینجا هستیم. آیا این امکان وجود دارد که این اتفاق رخ بدهد ؟ من خودم را بیمه عمر خواهم کرد، می دانید؟ من انتظار دارم که صد سال زندگی کنم. و این جایی است که ما در حال حاضر قرار داریم. خوب ، لطفا نگاه کنید، اینجا ما وضعیت اقتصادی دنیا را داریم. و من مایلم متقابلا نرخ بقای کودکان را نیز نشان دهم. ما محور ها را عوض می کنیم: اینجا شما میزان مرگ و میر کودکان را دارید و ... -- این نرخ بقا است -- در این نمودار چهار بچه خواهند مرد و ..... در این نمودار دویست بچه خواهند مرد. و بر روی این محور، عدد سرانه تولید ناخالص داخلی می بینم. و این ۲۰۰۷ بود.
And if I go back in time, I've added some historical statistics -- here we go, here we go, here we go -- not so much statistics 100 years ago. Some countries still had statistics. We are looking down in the archive, and when we are down into 1820, there is only Austria and Sweden that can produce numbers. (Laughter) But they were down here. They had 1,000 dollars per person per year. And they lost one-fifth of their kids before their first birthday.
و اگر من زمان را در این نمودار به عقب برگردانم ، تعدادی آمار تاریخی را نیز اضافه می کنم. اینجا را می بینیم ، اینجا را می بینیم ، اینجا را می بینیم ، و البته مقدار زیادی آمار از زمان صد سال گذشته موجود نیست بعضی از کشورها هنوز امار داشتند. ما داریم در آرشیو خودمان نگاه می کنیم ، و زمانی که به سال 1820 می رسیم ، فقط اتریش و سوئد امکان ارایه آمار را دارند. خنده حضار آما آمار آنها نیز پایین بوده اند ، آنها نرخ هزار دلار در سال برای هر نفر را داشته اند. و آنها یک پنجم کودکان را قبل از تولد توزاد از دست می داده اند.
So this is what happens in the world, if we play the entire world. How they got slowly richer and richer, and they add statistics. Isn't it beautiful when they get statistics? You see the importance of that? And here, children don't live longer. The last century, 1870, was bad for the kids in Europe, because most of this statistics is Europe. It was only by the turn of the century that more than 90 percent of the children survived their first year. This is India coming up, with the first data from India. And this is the United States moving away here, earning more money. And we will soon see China coming up in the very far end corner here. And it moves up with Mao Tse-Tung getting health, not getting so rich. There he died, then Deng Xiaoping brings money. It moves this way over here. And the bubbles keep moving up there, and this is what the world looks like today. (Applause)
خوب ، این چیزی است که در دنیا اتفاق می افتد ، اگر ما کشورهای دنیا را بررسی کنیم ، چگونه اندک اندک ثروتمندتر می شوند، و امار اضافه می کنند. آیا زمانی که آمار ارایه می کنند ، جالب نیست ؟ شما اهمیت انرا می بییند؟ و اینجا ، بچه ها مدت طولانی تری زنده نیستند. قرن گذاشته،خصوصا سال ۱۸۷۰، برای بچه ها در اروپا زمان بسیار بدی بوده است، چرا که اغلب این آمار از اروپا است. و فقط در اواخر قرن بوده است که بیش از نود درصد اطفال بعد از سال اول تولد زنده می مانده اند. این آمار هند است که نشان داده می شود، با اولین آمار موجود از هند. و این امریکا است که در حال دور شدن است ، و بیشتر پول در می آورد. و به زودی چین را می بینیم که از این گوشه بسیار دور به بالا رفته و به این گوشه می رسد. و با سیستم درمانی مایوتسه تونگ(بنیانگذار چین کومنیستی) بالا می رود ، ولی زیاد ثروت نمیشود. آنجا مایو می میرد و دینگ ژایوپینگ (رییس جمهور بعدی چین) افزایش ثروت را برای پین به ارمعان می آورد، و این به این سمت بالا می رود. و دایره ها هنوز به طرف بالا می روند، و این است که دنیا اینگونه به شکل کنونی در می آید. تشویق حضار
Let us have a look at the United States. We have a function here -- I can tell the world, "Stay where you are." And I take the United States -- we still want to see the background -- I put them up like this, and now we go backwards. And we can see that the United States goes to the right of the mainstream. They are on the money side all the time. And down in 1915, the United States was a neighbor of India -- present, contemporary India. And that means United States was richer, but lost more kids than India is doing today, proportionally. And look here -- compare to the Philippines of today. The Philippines of today has almost the same economy as the United States during the First World War. But we have to bring United States forward quite a while to find the same health of the United States as we have in the Philippines. About 1957 here, the health of the United States is the same as the Philippines. And this is the drama of this world which many call globalized, is that Asia, Arabic countries, Latin America, are much more ahead in being healthy, educated, having human resources than they are economically.
بیایید به آمار آمریکا نگاهی بیاندازیم ، در این نرم افزار ما یک دستورالعمل(فانکشن) داریم، من می توانم به دنیا بگویم :"همان جایی که هستی بمان" من آمار آمریکا را برمی دارم ، -- اما ما همچنان می خواهیم آمار دیگر کشورها را در پیش زمینه ببینم-- من اینها را بالا قرار می دهم ، و به سمت گذشته حرکت می کنیم. و می توانیم ببینیم که ایالت متحده آمریکا به سمت راست مسیر اصلی می رود. همه آنها به همیشه در سمت پول قرار دارند. و در سال 1915 ، ایالت متحده آمریکا همسایه هند بود .... اکنون ، منظور هند زمان حال است. و این به این معنی است که آمریکا ثروتمندتر بوده است، ولی بیشتر از هند کنونی بچه ها را از دست می داده است، متناسبا" اینجا را نگاه کنید، مقایسه کنید با فیلیپین امروز. فیلیپین امروز تقریبآ شرایط اقتصادی مشابه ایالت آمریکا را دارد در زمان جنگ جهانی اول. اما باید آمریکا را مقداری جلو ببریم تا تا وضعیتی بهداشت و درمان شبیه ایالت متحده داشته باشیم به نسبت وشعیت بهداشتی کنونی کشور فیلیپین. در رابطه با وضعیت بهداشتی آیالت متحده در سال 1957 شبیه به کشور فیلیپین است. و این نمایش دنیا هستش که خیلی آنرا به نام جهانی سازی می شناسند، اینکه آسیا و کشورهای عربی و امریکای لاتین، در زمینه سیستم بهداشتی و آموزش و منابع انسانی بسیار جلودارتر هستند در نتیجه آنها اقتصادی تر هستند.
There's a discrepancy in what's happening today in the emerging economies. There now, social benefits, social progress, are going ahead of economical progress. And 1957 -- the United States had the same economy as Chile has today. And how long do we have to bring United States to get the same health as Chile has today? I think we have to go, there -- we have 2001, or 2002 -- the United States has the same health as Chile. Chile's catching up! Within some years Chile may have better child survival than the United States. This is really a change, that you have this lag of more or less 30, 40 years' difference on the health.
در اتفاقاتی که اکنون رخ می دهد ، تناقض وجود دارد در اقتصادهای در حال توسعه (تناقض وجود دارد) اینجا اکنون، تامین اجتماعی و پیشرفت اجتماعی وجود دارد، که جلودار پیشرفت اقتصادی است. و در سال 1957، ایالت متحده آمریکا اقتصاد شبیه کشور شیلی اکنون را داشت. و چه قدر باید زمان آمریکا را در نمودار عقب ببریم تا وضعیت سیستم بهداشت و درمان شبیه شیلی امروز داشته باشد ؟ فکر می کنم آنجا بریم, خوب , به سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ ریسیدیم اینجا امریکا همین وضیت سیستم بهداشت و درمان شبیه شیلی دارد شیلی نزدیک میشه! شاید در یک دوره چند ساله میزان زنده ماندن اطفال در شیلی نسبت به امریکا بهتر بشود. این واقعا دگرگونی است که ما اثرات آن را از کم و بیش از سی یا چهل سال قبل تفاوتش را در بخش درمان می ینیم.
And behind the health is the educational level. And there's a lot of infrastructure things, and general human resources are there. Now we can take away this -- and I would like to show you the rate of speed, the rate of change, how fast they have gone. And we go back to 1920, and I want to look at Japan. And I want to look at Sweden and the United States. And I'm going to stage a race here between this sort of yellowish Ford here and the red Toyota down there, and the brownish Volvo. (Laughter) And here we go. Here we go. The Toyota has a very bad start down here, you can see, and the United States Ford is going off-road there. And the Volvo is doing quite fine. This is the war. The Toyota got off track, and now the Toyota is coming on the healthier side of Sweden -- can you see that? And they are taking over Sweden, and they are now healthier than Sweden. That's the part where I sold the Volvo and bought the Toyota. (Laughter) And now we can see that the rate of change was enormous in Japan. They really caught up.
پشت سطح سیستم درمانی ، نظام آموزشی قرار دارد. و اینجا تعداد زیادی عوامل زیربنایی شامل منابع عمومی انسانی قرار دارد. حال با در نظر گرفتن این نکته ، من می خواهم به شما مقدار سرعت را نشان بدهم ، مقدار سرعت تغییرات ، که سریع آنها حرکت می کنند. . برگردیم سال ۱۹۲۰، میخواهم نگاهی به ژاپن بیاندازیم. و می خواهم سوید و ایالات متحده آمریکا را نیز نگاه کنیم. و می خواهم اینجا یک مسابفه را به نمایش بگذارم، بین این "فورد" زرد اینجا و "تویوتا" سرخ آنجا پایین، و "وُلوو" قهوه ی خواهد بود. (خنده) خوب، بریم، بریم. همانطوری که میبینیم "تویوتا" یک آغاز بسیار بدی دارد، و "فورد" امریکای خارج از جاده میره. و"وُلوو" خوب پیش می رود. اینجا جنگ است. "تویوتا" از مسیر خارج می شود و الان "تویوتا" جای سوئد را میگیره -- می توانید ببییند این را ؟ و اکنون از سوید رد می شوند و سبقت می گیرند، و اکنون از سوید رد شده اند. و اینجا زمانی است که من ولو را فروختم و تویوتا خریدم. (خنده) حالا میتونیم ببینیم که میزان تغییر در ژاپن بسیار بزرگ بود. آنها واقعا خودشان را رساندند.
And this changes gradually. We have to look over generations to understand it. And let me show you my own sort of family history -- we made these graphs here. And this is the same thing, money down there, and health, you know? And this is my family. This is Sweden, 1830, when my great-great-grandma was born. Sweden was like Sierra Leone today. And this is when great-grandma was born, 1863. And Sweden was like Mozambique. And this is when my grandma was born, 1891. She took care of me as a child, so I'm not talking about statistic now -- now it's oral history in my family. That's when I believe statistics, when it's grandma-verified statistics. (Laughter) I think it's the best way of verifying historical statistics. Sweden was like Ghana. It's interesting to see the enormous diversity within sub-Saharan Africa. I told you last year, I'll tell you again, my mother was born in Egypt, and I -- who am I? I'm the Mexican in the family. And my daughter, she was born in Chile, and the grand-daughter was born in Singapore, now the healthiest country on this Earth. It bypassed Sweden about two to three years ago, with better child survival. But they're very small, you know? They're so close to the hospital we can never beat them out in these forests. (Laughter) But homage to Singapore.
و این تغییر به صورت یکنواخت و همیشگی وجود داشته است. ما باید به چند نسل توجه کنیم تا آن را بفهمیم. اگر اجازه باشد، تاریخ خانوادهء خودم را به شما نشان می دهم -- نمودار ها اینجا طراحی کردیم. و این یک چیز مشابه است، پول این زیر قرار دارد و بهداشت اینجا ، می بینید ؟ این خانواده ام است. این سوئد, سال ۱۸۳۰ وفتی مادر بزرگ مادر بزرگ من به دنیا آمد. در آن زمان سوئد مثل سیرالئون امروزی بود. و این زمانی که مادربزرگ مادربزرگ من تولد شده، ۱۸۶۳. و سوئد شبیه کشور موزامبیک بود. و در سال ۱۸۹۱ مادر بزرگم به دنیا آمد. او از من به مانند یک بچه مواظبت می کرد، لذا الان من در مورد آمار حرف نمی زنم ، حالا در مورد شجره نامه خانواده ام صحبت می کنم. فقط در آن صورت آماری قبول می کنم، که توسط مادربزرگم تایید شده باشد، (خنده) و فکر می کنم این روش بهترین روش تایید یک آمار تاریخی باشد، سوئد مثل کشور غنا بود. و دیدن تنوع گسترده بسیار جذاب است در قسمت جنوبی صحرای آفریقا. پار سال به شما گفتم، و الان دوباره تکرار می کنم، مادرم در مصر به دنیا آمده و من-- من چه شخصی هستم؟ من یک مکزیکی در خانواده هستم، و دخترم متولد شیلی است. و نوه دختری من در سنگاپور به دنیا آمده است، که اکنون سالمترین کشور از نظر سلامت بهداشتی در دنیا است. و سنگاپور دو یا سه سال قبل سوید را پشت سر گذاشت، با نرخ بهتر زنده ماندن بهتر نوزدادن. اما همانطوری که می دانید کشور بسیار کوچکی است. آنها آنقدر نزدیک به بیمارستان هستند که ما هرگز نمی توانیم آنها را از آن جنگل بیرون بکشیم. (خنده) با احترام به سنگاپور،
Singapore is the best one. Now this looks also like a very good story. But it's not really that easy, that it's all a good story. Because I have to show you one of the other facilities. We can also make the color here represent the variable -- and what am I choosing here? Carbon-dioxide emission, metric ton per capita. This is 1962, and United States was emitting 16 tons per person. And China was emitting 0.6, and India was emitting 0.32 tons per capita. And what happens when we moved on? Well, you see the nice story of getting richer and getting healthier -- everyone did it at the cost of emission of carbon dioxide. There is no one who has done it so far. And we don't have all the updated data any longer, because this is really hot data today. And there we are, 2001.
سنگاپور یکی از بهترین ها است ، در حال حاضر. اکنون این داستن بسیار خوبی به نظر می آید. اما این واقعا داستان ساده ای نیست، همه انها داستان های خوبی هستند. چراکه من باید یک امکانات دیگری نیز به شما نشان بدهم. ما می توانیم از رنگ برای نمایش متغییر ها استفاده کنیم -- خوب , چی دارم انتخاب می کنم؟ آلودگی دی اکسید کربن با واحد تن بر هر نفر. این سال ۱۹۶۲ است و امریکا به ازا هر نفر شانزده تن مواد آلاینده به جو می فرسند. و چین تنها شش صد کلیو مواد آلاینده به ازا هرنفر به جو می فرستند. و این رقم برای هند سیصد و بیست کیلو است. و چه اتفاقی می افتد وقتی که ما به سمت جلو حرکت می کنیم ؟ خوب ،شما می توانید آن داستان زیبا ثرتمندتر شدن و سلامت تر شدن را ببینیم -- همه این رویه را طی کرده اند به قیمت تولید آلاینده دی اکسید کربن. و هیچ کسی نیست که این کار ر انجام نداده باشد. و ما به تمام داده های به روز دسترسی نداریم به دلیل اینکه این اطلاعات واقعا اطلاعات داغی هستند. و اینجا ما در سال 2001 هستیم.
And in the discussion I attended with global leaders, you know, many say now the problem is that the emerging economies, they are getting out too much carbon dioxide. The Minister of the Environment of India said, "Well, you were the one who caused the problem." The OECD countries -- the high-income countries -- they were the ones who caused the climate change. "But we forgive you, because you didn't know it. But from now on, we count per capita. From now on we count per capita. And everyone is responsible for the per capita emission."
و در بحثی که با حضور رهبران جهانی داشتم، همانطوری که می دانید، بسیاری می گویند که مشکل نمایان شدن اقتصادهای جدید است، آنها مقدار زیادی دی اکسید کربن تولید می کنند. وزیر امور محیط زیست هند گفت: "این شما بودید که مشکل را به وجود آوردید. کشورهای OECD ، کشورهایی با درامد بالا-- آنها کسانی هستند که مشکل تغییرات آب و هوایی را به وجود آوردند. ولی شما را می بخشیم به خاطر که شما نمی دانستید. ولی از این به بعد ، ما بر حسب تعداد جمعیت (سرانه )، محاسبه می کنیم. از این به بعد سرانه می شماریم. و هر کشوری به نسبت جمعیتش مسول خواهد بود."
This really shows you, we have not seen good economic and health progress anywhere in the world without destroying the climate. And this is really what has to be changed. I've been criticized for showing you a too positive image of the world, but I don't think it's like this. The world is quite a messy place. This we can call Dollar Street. Everyone lives on this street here. What they earn here -- what number they live on -- is how much they earn per day. This family earns about one dollar per day. We drive up the street here, we find a family here which earns about two to three dollars a day. And we drive away here -- we find the first garden in the street, and they earn 10 to 50 dollars a day.
این به صورت واضح نشان می دهد که ما اقتصاد خوبی ندیده ایم و یا پیشرفت سیستم درمانی در هیچ جای دنیا بدون اینکه محیط زیست را نابود کند. و این چیزی است که باید حتما عوض شود. من مورد انتقاد قرار گرفته ام که چرا تصاویر بسیار خوشبینانه ای از دنیا نشان می دهم، اما من فکر نمی کنم که اینگونه باشد. دنیا یک جای مرتب و منظمی نیست. به این میتوانیم "دلار ستریت" بگویم. هر کس در این خیابن زندگی می کند. چه مقدار درآمد کسب می کند ، همان مقدار شماره خانه ای خواهد بود که درآن زندگی می کند. این چیزی است که چه مقدار در روز درآمد کسب می کنند. این خانواده روزی یک دلار کسب می کنند. ما حرکت در طول این خیابان را ادامه می دهیم{منظور همان دلار استرین است} خانواده ای پیدا می کنیم که روزانه بین دو و سه دلار می گیرد. و بعد از آن به اینجا رانندگی می کنیم -- و اولین باغ را پیدا میکنیم. دست مزد خانواده های اینجا ۱۰ تا ۵۰ دلار است.
And how do they live? If we look at the bed here, we can see that they sleep on a rug on the floor. This is what poverty line is -- 80 percent of the family income is just to cover the energy needs, the food for the day. This is two to five dollars. You have a bed. And here it's a much nicer bedroom, you can see. I lectured on this for Ikea, and they wanted to see the sofa immediately here. (Laughter) And this is the sofa, how it will emerge from there. And the interesting thing, when you go around here in the photo panorama, you see the family still sitting on the floor there. Although there is a sofa, if you watch in the kitchen, you can see that the great difference for women does not come between one to 10 dollars. It comes beyond here, when you really can get good working conditions in the family. And if you really want to see the difference, you look at the toilet over here. This can change. This can change. These are all pictures and images from Africa, and it can become much better. We can get out of poverty.
چه جوری زندگی میکنند؟ اگر به رختخواب نگاه کنیم می بنیم که روی قالی بر روی زمین می خوابند. این خط فقر است ، هشتاد در صد درآمد خانواده به جهت هزینه مصرف می شود ، برای هزنیه غذای روزانه. این بین دو تا پنج دلار است، شما تخت خواب دارید. و اینجا اتاق پذیرایی زیباتری است، همانطوری که می بینید. در این مورد برای "آیکیا" سخنرانی دادم و آنها می خواستند ببینند آن مبل فوراً اینجا باشد. (خنده) و این مبل است، و چه جوری از انجا پیدایش می شود. چیزی جالب این است که وقتی به چشمنداز این عکس نگاه می کنید ، خانواده هنوز روی زمین نشسته است، گرچه سوفا انجا است. اگر آشپزخانه را تماشا کنین، متوجه می شوید که فرق عمده ای برای درآمد بین یک تا ده دلار برای زنان به وجود نمی آید. افزون بر آن است، وقتی قادر می شوید وضیت کار خوب در خانواده تاسیس کنید. و اگر هنوز کنجکاو تا فرق جدی را ببینید، به دستشوئی نگاه می کنین. قابل تغییر است، قابل تغییر است. این عکس ها همه از افریقا اند و می تواند بهبود زیادی ببینید. میتوانیم از فقر بیرون بیایم.
My own research has not been in IT or anything like this. I spent 20 years in interviews with African farmers who were on the verge of famine. And this is the result of the farmers-needs research. The nice thing here is that you can't see who are the researchers in this picture. That's when research functions in poor societies -- you must really live with the people.
تحقیقات من در مورد علوم آی تی یا چیزی شبیه آن نیست. من بیست سال را صرف مصاحبه با کشاورزان آفریقایی کرده ام با کشاورزانی که در آستانه قحطی بوده اند. و این نتیجه تحقی من در مورد نیاز کشاورزان است. و چیزی که زیبا است و شما نمی توانید ببینید پژوهشگرانی که در این تصویر هستند، وقتی که وظیفه تحقیق برای اجتماع است -- باید در داخل جامعه مورد تحقیق زندگی کنید.
When you're in poverty, everything is about survival. It's about having food. And these two young farmers, they are girls now -- because the parents are dead from HIV and AIDS -- they discuss with a trained agronomist. This is one of the best agronomists in Malawi, Junatambe Kumbira, and he's discussing what sort of cassava they will plant -- the best converter of sunshine to food that man has found. And they are very, very eagerly interested to get advice, and that's to survive in poverty. That's one context. Getting out of poverty. The women told us one thing. "Get us technology. We hate this mortar, to stand hours and hours. Get us a mill so that we can mill our flour, then we will be able to pay for the rest ourselves." Technology will bring you out of poverty, but there's a need for a market to get away from poverty. And this woman is very happy now, bringing her products to the market. But she's very thankful for the public investment in schooling so she can count, and won't be cheated when she reaches the market. She wants her kid to be healthy, so she can go to the market and doesn't have to stay home. And she wants the infrastructure -- it is nice with a paved road. It's also good with credit. Micro-credits gave her the bicycle, you know. And information will tell her when to go to market with which product. You can do this.
اگر فقیر باشید همه چیز مربوط به زنده مانی است. درباره ی تهیه غذا است. این دو کشاورز جوان، دختر اند -- به خاطر که پدر مادرشان شان از اچ آی وی مردند -- حالا با یک زراعت شناس بحث میکنند. این یکی از باهوشترین زراعت شناسان در کشور مالاوی است، "جوناتمبه کوبیرا"، و دارد بحث می کنند در مورد کاشتن یک نوع منهوت --- که برترین تبدیل کننده شعاع خورشیدی به غذا است که مردم پیدا کردند. و با اشتیاق و علاقه ی زیادی به اگاهی گوش می دهند، برای اینکه با وجود فقیری جان خودشان از دست ندهند. اون یک منونه است. نجات از فقیری. زنان تنها یک چیز گفتند: " فن آوری برای ما تهیه کنید. برای این هاون تنفر داریم، ساعت بر ساعت می ایستیم. آسیاب را بگیرید تا بتوانیم آرد مان را آسیاب کنیم، و برای باقیه خود مان می پردازیم." فن آوری شما را از فقیری نجات می دهد، ولی هنوز به یک بازار احتیاج دارد. و این زن خیلی راضی شده چون میتوانه محصول خودش را به بازار بیآورد. هم برای سرمایه گذاری عمومی در آموزش سپاس می گذاره تا میتواند حساب کند و در بازاز فریب نخورد. می خواست بچه اش سالم بماند که او بتواند به بازار برود و مجبور نیست در خانه بماند. و او زیرساخت می خواهد -- چه خوب است با یک خیابان سنگفرش شده. با وجود اعتبار خوشبخت اند. با قرضهای کوچک دوچرخه خرید. و اطلاعات بش می گوید که با کدام محصول و کی به بازار برود. شما می توانید این کار بکنید.
I find my experience from 20 years of Africa is that the seemingly impossible is possible. Africa has not done bad. In 50 years they've gone from a pre-Medieval situation to a very decent 100-year-ago Europe, with a functioning nation and state. I would say that sub-Saharan Africa has done best in the world during the last 50 years. Because we don't consider where they came from. It's this stupid concept of developing countries that puts us, Argentina and Mozambique together 50 years ago, and says that Mozambique did worse. We have to know a little more about the world. I have a neighbor who knows 200 types of wine. He knows everything. He knows the name of the grape, the temperature and everything. I only know two types of wine -- red and white. (Laughter) But my neighbor only knows two types of countries -- industrialized and developing. And I know 200, I know about the small data. But you can do that. (Applause)
تجربه ۲۰ ساله من از افریقا این بود که هیچی غیر ممکن نیست. افریقا خوب انجام داده. در طول ۵۰ سال از وضعیت قرون وسطی به وضعیت آروپا ۱۰۰ سال پیش تبدیل شده، با مملکتهای که کار می کنند. من میگم که آفریقای سیاه از تمام کشورهای دنیا بیشتر پیشرفت کرده در طول ۵۰ سال گذشته. چون که ما متوجه نمی شویم که وضیعت قبلی شان چه قدر خراب بود. این طرز فکری احمقانه کشورهای در حال توسعه که ما موزامبیک و آرژانتین باهم می گذاره ۵۰ سال پیش، و می گوید که موزامبیک بدتر انجام داده. ما باید یکم بیشتر راجع به دنیا بدانیم. من یک همسایه دارم که ۲۰۰ نوع شرب می داند. او همه چیز را می دونه. نام انگور و درجه حررت و غیره را می دونه. من دو نوع شرب می شناسم - قرمز و سفید. (خنده) اما همسایم فقد دو نوع کشور می شناسد -- صنعتی و در حال توسعه. و من ۲۰۰ نوع می شناسم، من داده های ریز را می دانم . ولی شما می تونین ان کار را بکنین. (تحسین)
But I have to get serious. And how do you get serious? You make a PowerPoint, you know? (Laughter) Homage to the Office package, no? What is this, what is this, what am I telling? I'm telling you that there are many dimensions of development. Everyone wants your pet thing. If you are in the corporate sector, you love micro-credit. If you are fighting in a non-governmental organization, you love equity between gender. Or if you are a teacher, you'll love UNESCO, and so on. On the global level, we have to have more than our own thing. We need everything. All these things are important for development, especially when you just get out of poverty and you should go towards welfare.
ولی الان باید جدی بشوم. و چجوری من جدی می شوم؟ یک "پاور پاینت" می سازم. (خنده) احترام برای برنامهای "آفیس"؟ این چیست، این چیست، من چی مگم؟ دارم می گم که توسعه چند بُعد دارد. هر کس علاقه خودش دارد. اگر در بخس اقتصادی هستید، اعتبار میکرو را دوست دارید. اگر در یک سازمان غیر دولتی تلاش می کنید، مساوات بین جنس را پشتیبانی می کنید. اگر معلم باشید از یونسکو خوشتان می آید و غیره. در سطح جهانی، ما باید بیشتر باهم کار کنیم. به همه چیز احتایج داریم. همه این چیزها برای توسعه مهم هستند، مخصوصآ وقتی که اخیرآ از فقیری در میای و باید به طرف رفاه بروی.
Now, what we need to think about is, what is a goal for development, and what are the means for development? Let me first grade what are the most important means. Economic growth to me, as a public-health professor, is the most important thing for development because it explains 80 percent of survival. Governance. To have a government which functions -- that's what brought California out of the misery of 1850. It was the government that made law function finally. Education, human resources are important. Health is also important, but not that much as a mean. Environment is important. Human rights is also important, but it just gets one cross.
حالا، ما باید به فکره حدف توسعه چیست، و راه توسعه چیست؟ بزار اول مهم ترین چیزها را مقایسه بکنم. برای من رشد اقتصادی، به عنوان استاد بهداشت عمومی، برای توسعه از همه چیز مهمتر است، چون که ۸۰ در صد میزان بقا را توضیح می دهد. اداره امور. داشتن یک دولت که توابع دارد -- و آن بود که کالیفرنیا را از بدبختی در آورد در سال ۱۸۵۰. دولت بود که آخرسر قانونین حل کرد. درس خوب است. سلامتی هم خوب است. محیط زیست مهم است. حقوق انسانی هم مهم است، اما فقد یک نخته می گیره.
Now what about goals? Where are we going toward? We are not interested in money. Money is not a goal. It's the best mean, but I give it zero as a goal. Governance, well it's fun to vote in a little thing, but it's not a goal. And going to school, that's not a goal, it's a mean. Health I give two points. I mean it's nice to be healthy -- at my age especially -- you can stand here, you're healthy. And that's good, it gets two plusses. Environment is very, very crucial. There's nothing for the grandkid if you don't save up. But where are the important goals? Of course, it's human rights. Human rights is the goal, but it's not that strong of a mean for achieving development. And culture. Culture is the most important thing, I would say, because that's what brings joy to life. That's the value of living.
خوب در مورد احداف چیست؟ به دنبال چی می کنیم؟ ما به پول توجه نمی کنیم. پول هدف نیست. بهترین وسیله هستش اما از نظر احداف مان هیچ اهمیت ندارد. اداره اموری به وجود که رای دادن خوش می گذرد هنوز هدف نیست. و رفتن به مدرسه یگ حدف نیست -- یک وسیله است. سلامتی دو نقته می دهم. خوب است که سالم باشی. مخصوصاّ در سن خودم -- اینجا می ایستی، سالم هستی. این خوبه دو نقته می گیرد. محیط زیست فوق العده مهم است. اگر پس انداز نکنین برای نوه مان هیچی نیست. ولی احداف مهم کجا هستند؟ حتماّ حقوق انسانی است. حقوق انسانی حدف است، ولی ویسیله قوی نیست که توسعه کند. و فرهنگ. شاید فرهنگ از همه مهمتر باشد چون زندگی را غنی می سازد. این ارزش زندگی کردن است.
So the seemingly impossible is possible. Even African countries can achieve this. And I've shown you the shot where the seemingly impossible is possible. And remember, please remember my main message, which is this: the seemingly impossible is possible. We can have a good world. I showed you the shots, I proved it in the PowerPoint, and I think I will convince you also by culture. (Laughter) (Applause) Bring me my sword! Sword swallowing is from ancient India. It's a cultural expression that for thousands of years has inspired human beings to think beyond the obvious. (Laughter) And I will now prove to you that the seemingly impossible is possible by taking this piece of steel -- solid steel -- this is the army bayonet from the Swedish Army, 1850, in the last year we had war. And it's all solid steel -- you can hear here. And I'm going to take this blade of steel, and push it down through my body of blood and flesh, and prove to you that the seemingly impossible is possible. Can I request a moment of absolute silence? (Applause)
پس آنچه ظاهرآّ غیر ممکن است، امکان پذیر است. حتی کشورهایا افریقائی میتوانند این کار رو بکنند. و عکس به شما نشان دادم که کاری که ظاهرآ غیر ممکن است، امکان پذیر است. یادتون باشه، پیغام اصلی من را فراموش نکنین، و این است که: کاری که ظاهرآ غیر ممکن است، امکان پذیر است. ما می تونیم دنیا خوبی داشت باشیم. عکسها را به شما نشان دادم، با پاور پاینت ثابت کردم، و فکر می کنم که شما را از فرهنگ متقاعد بشین. (خنده) (تحسین) شمشیرم رو بیارین! شمشیر خوری از هند باستان می آید. هزاران سال است که این نمایش فرهنگی باعث شد که انسان ها فراتر از مفهوم خود شان تصور کنند. (خنده) حالا کاری که ظاهرآ غیر ممکن است، امکان پذیر است برای شما ثابت می کنم. این تکه فلز می گیرم -- فلز سفت -- این سرنیزه ارتش از ارتش سوئد، از سال ۱۸۵۰، در آخرین سالی که ما جنگ داشتیم. فلز تیز-- که صدایش را اینجا می شنوین. و این تیغه فلز در دستم می گیرم و داخل بدن جسمی ام را فرو می کنم، و به شما کاری که ظاهرآ غیر ممکن است، امکان پذیر است ثابت می کنم. خواهش می کنم یک لحظه همه کاملآ ساکت بشوین. (تحسین)