I'm Ellen and I'm totally obsessed with food. But I didn't start out obsessed with food. I started out obsessed with global security policy, because I lived in New York during 9/11 and it was a very relevant thing. I got from global security policy to food because I realized when I'm hungry, I'm really pissed off, and I'm assuming the rest of the world is too. Especially if you and your kids are hungry and your neighbor's kids are hungry and your whole neighborhood is hungry. And actually, it looks like the areas of the world that are hungry are also the areas of the world that are pretty insecure.
من الن هستم ، و کلا فکر و ذکر من غذا است. اما من مشغولیت ذهنی ام با غذا آغاز نشد. من مشغولیت ذهنیام را با سیاست امنیت جهانی آغاز کردم. چرا که من درخلال واقعۀ ١١سپتامبر در نیویورک زندگی می کردم، و بدیهی است که خیلی مرتبط بود. و من از سیاست امنیت جهانی به غذا رسیدم چون من دریافتم زمانیکه من گرسنه هستم، واقعا عصبی هستم، و من تصور می کنم که باقی مردم دنیا هم همینطور هستند. مخصوصا اگر شما گرسنه باشید و فرزندانتان هم گرسنه باشند و فرزندان همسایه های شما گرسنه باشند و تمامی ساکنان محل زندگی شما گرسنه باشند، شما حسابی عصبی می شوید. در حقیقت، خیلی جالب است، آن خیلی شبیه به نظر می رسد مناطقی از جهان که گرسنه هستند
So I took a job at the United Nations World Food Programme
مناطق به نسبت ناامنی هم هستند.
as a way to try to address these security issues through food security issues. There, I came across what I think is the most brilliant of their programs. It's called School Feeding and it's a really simple idea to get in the middle of the cycle of poverty and hunger that continues for a lot of people around the world, and stop it. A free school meal gets kids into school, which is education, the first step out of poverty, but it also gives them the micronutrients and the macronutrients they need to develop mentally and physically.
بنابراین من یک شغل در برنامۀ جهانی غذای سازمان ملل متحد به عهده گرفتم به عنوان راهی که سعی دارد به این مسایل امنیتی بپردازد در خلال مسائل امنیتی غذا. و زمانیکه من آنجا بودم، به طور تصادفی فهمیدم چیزی که من فکر می کنم مهمترین بخش از برنامه هایشان است. آن "تغذیه مدرسه ای" نامیده می شود، و ایده ای بسیار ساده برای وارد شدن به میان چرخه فقر و گرسنگی است .که برای بسیاری از مردم دنیا ادامه دارد، و متوقف کردن این چرخه است با دادن یک غذای مدرسه ای مجانی به بچه ها، باعث آمدن بچه ها به مدرسه میشود٬ چرا که بدیهی است اولین قدم برای خروج از فقر تحصیلات است. این غذا همچنین ریز مغذی ها و درشت مغذی ها را که آنها هم برای بهبود فیزیکی و روانیشان نیاز دارند تامین می کند. این غذا همچنین ریز مغذی ها و درشت مغذی ها را که آنها هم برای بهبود فیزیکی و روانیشان نیاز دارند تامین می کند.
While I was working at the UN, I met this girl. Her name is Lauren Bush. And she had this really awesome idea to sell the bag, called the "Feed Bag" -- which is really beautifully ironic because you can strap on the Feed Bag. But each bag we'd sell would provide a year's worth of school meals for one kid. It's so simple, and we thought, OK, it costs between 20 and 50 bucks to provide school feeding for a year. We could sell these bags and raise a ton of money and awareness for the World Food Programme. But at the UN, sometimes things move slowly and they basically said no. And we thought, this is such a good idea, it's going to raise so much money. So we said screw it, we'll start our own company, which we did, three years ago. That was my first dream, to start this company called FEED, and here's a screenshot of our website. We did a bag for Haiti just a month after the earthquake to provide school meals for kids in Haiti. So FEED's doing great. We've so far provided 55 million meals to kids around the world by selling now 550,000 bags, a ton of bags, a lot of bags.
زمانیکه من در سازمان ملل متحد کار میکردم، این دختر را ملاقات کردم. اسمش لارن بوش هست. و این دختر این ایده بسیار خوب را برای فروش این کیسه که "کیسه تغذیه" نامیده میشود را داشت. و این دختر این ایده بسیار خوب را برای فروش این کیسه که "کیسه تغذیه" نامیده میشود را داشت. که به واقع خیلی خوب کنایه آمیز است چرا که شما میتوانید با چیزی آنرا محکمش کنید. اما هر کیسه ای که ما می فروختیم می توانست بهای غذاهای مدرسه ای را برای یک بچه تا یکسال تهیه کند. خیلی ساده است، و ما فکر کردیم، می دانید، خوب، آن بین ٢٠ تا ٥٠ دلار ارزش دارد یعنی به اندازه تهیه یک سال تغذیۀ یک مدرسه . ما می توانستیم این کیسه ها را بفروشیم و پول خیلی زیادی جمع کنیم و در خصوص برنامۀ جهانی غذا مقدار بسیار زیادی اطلاع رسانی کنیم. اما البته شما می دانید که در سازمان ملل متحد برخی اوقات چیزها کند پیش می رود، و آنها به طور اساسی گفتند نه. و ما فکر کردیم، خدایا ،این نمونۀ یک ایدۀ خوب است و می تواند مقدار بسیار زیادی پول جمع کند. بنابراین ما گفتیم که باید این کار را حتما انجام دهیم، ما شرکت خودمان را راه اندازی خواهیم نمود، که ما آن را سه سال پیش راه اندازی نمودیم. خوب راه اندازی این شرکت به نوعی اولین رویای من بود که "تغذیه" نامیده شد، و اینجا تصویری هست از وب سایت (پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی) ما. ما این کیسه را برای هائیتی درست کردیم، و ما آن را فقط یک ماه بعد از زمین لرزه راه اندازی کردیم جهت تهیه غذاهای مدرسه ای برای بچه ها در هائیتی. خوب شرکت "تغذیه" کارش را به شکلی عالی انجام می دهد. ما تا حالا ٥٥ میلیون وعده غذا تهیه کرده ایم برای بچه ها در نقاط مختلف دنیا با فروش حالا ٥٥٠,٠٠٠ کیسه، یک تن کیسه، مقدار بسیار زیادی از کیسه ها.
All this time you're really -- hunger is a hard thing to think about, because what we think about is eating. I think about eating a lot and I really love it. And the thing that's strange about international hunger and talking about international issues is that most people want to know: "What are you doing for America's kids?" There's definitely hunger in America: 49 million people and almost 16.7 million children. I mean that's pretty dramatic for our own country. Hunger definitely means something different in America than it does internationally, but it's incredibly important to address hunger in our own country. But the bigger problem that we all know about is obesity, and it's dramatic. The other thing that's dramatic is that both hunger and obesity have really risen in the last 30 years. Unfortunately, obesity's not only an American problem. It's actually been spreading all around the world and mainly through our kind of food systems that we're exporting. The numbers are pretty crazy. There's a billion people obese or overweight and a billion people hungry.
در تمام این مدت شما -- زمانیکه شما به گرسنگی فکر می کنید، چیزی است که فکر کردن به آن سخت است، چرا که چیزی که ما به آن می اندیشیم خوردن است. من در مورد خوردن خیلی فکر می کنم، و من واقعا عاشق آن هستم. و چيزى كه يك كمى عجيب است درخصوص گرسنگى بين المللى و گفته مى شود در بحث هاى بين المللى اين هست كه بيشتر مردم مى خواهند بدانند كه: " شما در آمريكاچه کار دارید می کنید؟" "براى كودكان آمريكاچه کاری دارید می کنید؟" در آمريكا گرسنگى عینی وجود دارد: ٤٩ ميليون نفر و تقريبا ١٦/٧ ميليون از كودكان (دچار گرسنگى هستند). منظور من اين است كه اين خيلى غم انگيز است براى كشورمان. گرسنگى در آمريكا قطعا جورى معنى مى شود كه يك مقدارى با معناى بين المللى آن متفاوت است، اما به شكلى ناباورانه عنوان نمودن و پرداختن به گرسنگى در كشورمان مهم است. اما بديهى است مشكل بزرگترى كه همه ما در بارهاش آشنایی داریم چاقى مفرط است و آن تأسف انگيز است. چیز دیگری که تاسف انگیز است این است که هم گرسنگی و هم چاقی مفرط به واقع در ٣٠ سال گذشته افزایش پیدا کرده اند. متاسفانه، چاقی مفرط نه تنها یک مشکل آمریکایی است، بلکه در حقیقت آن در سراسر دنیا درحال گسترش می باشد و اساسا در خلال نوع سیستمهای تغذیه ای مان که صادر می کنیم. اعداد و ارقام تا حدی هشداردهنده هستند. یک میلیارد نفر مردم چاق مفرط یا مردم با اضافه وزن وجود دارند و یک میلیارد نفر هم گرسنه وجود دارند.
So those seem like two bifurcated problems, but I kind of started to think about, you know, what is obesity and hunger? What are both those things about? Well, they're both about food. And when you think about food, the underpinning of food in both cases is potentially problematic agriculture. And agriculture is where food comes from. Agriculture in America's very interesting. It's very consolidated and the foods that are produced lead to the foods that we eat. The foods that are produced are, more or less, corn, soy and wheat. And that's three-quarters of the food that we're eating: processed foods and fast foods. Unfortunately, in our agricultural system, we haven't done a good job in the last three decades of exporting those technologies around the world. So African agriculture, which is the place of most hunger in the world, has actually fallen precipitously as hunger has risen. So somehow we're not making the connect between exporting a good agricultural system that will help feed people all around the world.
خوب این دو شبیه به مشکلی دو جانبه به نظر می رسد، اما من به نوعی درباره آن بفکر فرورفتم، می دانید، چه چیزیست چاقی مفرط وگرسنگی؟ چه هستند هر دو اینها؟ خوب، هر دو آنها به غذا مربوط می شوند. و زمانیکه شما به غذا فکر می کنید، زیربنای تغذیه در هر دو مورد به شکلی بالقوه مشکلی است کشاورزی. و کشاورزی جایی است که غذا از آنجا می آید. خوب، کشاورزی در آمریکا بسیار جالب است. آن بسیار تثبیت شده است، و غذاهایی که تولید می شوند غذاهایی هستند که ما می خوریم. خوب، غذاهایی که تولید می شوند، کم و بیش، ذرت، سویا و گندم هستند. و همانطوریکه شما می توانید ببینید، سه- چهارم از غذایی که ما می خوریم برای بیشترین بخش: غذاهای فرآوری شده و غذاهای سریع هستند. متاسفانه، در سیستم کشاورزی ما، ما کار خوبی را در سه دهۀ گذشته به انجام نرسانده ایم در خصوص صدور این تکنولوژی ها به سراسر دنیا. خوب کشاورزی آفریقا، که مکان بیشترین گرسنه گان دنیا است، در حقیقت به شدت سقوط کرده است همان گونه که گرسنگی افزایش پیدا کرده است. بنابراین در برخی جاها ما ارتباطی را برقرار نمی کنیم بین صادرات یک سیستم کشاورزی خوب که تغذیۀ همۀ مردم دنیا را پشتیبانی خواهد نمود.
Who is farming? That's what I was wondering. So I went and stood on a big grain bin in the Midwest, and that really didn't help me understand farming, but I think it's a really cool picture. And the reality is that between farmers in America -- who actually, quite frankly, when I spend time in the Midwest, are pretty large in general. And their farms are also large. But farmers in the rest of the world are actually quite skinny, and that's because they're starving. Most hungry people in the world are subsistence farmers. And most of those people are women -- which is a totally other topic that I won't get on right now, but I'd love to do the feminist thing at some point. I think it's really interesting to look at agriculture from these two sides. There's this large, consolidated farming that's led to what we eat in America, and it's really been since around 1980, after the oil crisis, when, you know -- mass consolidation, mass exodus of small farmers in this country. And then in the same time period, we've kind of left Africa's farmers to do their own thing. Unfortunately, what is farmed ends up as what we eat. And in America, a lot of what we eat has led to obesity and has led to a real change in sort of what our diet is, in the last 30 years.
چه کسی این غذاها را تولید می نماید؟ این چیزیست که من را بفکر فرو برده. بنابراین من رفتم و ایستادم بر روی یک انبار بزرگ غلات در "میدوست" (ناحیه شمال مرکزی ایالات متحده)، و آن حقیقتا کمکم نکرد که کشاورزی را بفهمم، اما من فکر می کنم که آن واقعا یک تصویرجالب بود. و شما می دانید، واقعیت آن است که در مقایسه با کشاورزان در آمریکا، که حقیقتا، اگر رک و بی پرده بخواهم بگم، زمانیکه من در میدوست بودم، به طور کلی تنومند هستند. و زمینهای کشاورزی آنها نیز بزرگ هستند. اما کشاورزان در سایر نقاط دنیا در حقیقت کاملا استخوانی هستند، و آن به این دلیل است که آنها گرسنگی می کشند. بیشترین مردم گرسنه دنیا از طریق کشاورزی امرار معاش می کنند. و بیشترین آنها هم زنان هستند -- که این خود سرفصل دیگری است که حالا من نمی خواهم به آن بپردازم ، اما من دوست داشتم کاری فمنیستی انجام بدهم در برخی موارد. من فکر می کنم که آن واقعا جالب است که به کشاورزی از هر دوی این جهات نگاه شود. کشت و کار جا افتاده و وسیع موجود است که منجر به تولیدا آنچه که در آمریکا می خوریم میشود، و آن از حدود سال ١٩٨٠ بوده است، بعد از بحران نفت، زمانیکه، شما می دانید، اتحاد توده ها، مهاجرت توده های کوچک کشاورزان به این کشور. و سپس در همان مقطع زمانی، شما می دانید، ما نوعی از کشاورزان آفریقایی را رها کرده ایم تا هر کاری دلشان می خواهند بکنند. متاسفانه، هر آنچه را که می کاریم در نهایت همان چیزیست که ما می خوریم. و در آمریکا، بسیاری از چیزهایی که ما می خوریم هدایتمان کرده به سمت چاقی مفرط و ما را سوق می دهد به طرف یک تغییر واقعی بر اساس آنچه رژیم غذایی مان در ٣٠ سال گذشته است.
It's crazy. A fifth of kids under two drinks soda. Hello! You don't put soda in bottles. But people do, because it's so cheap, and so our whole food system in the last 30 years has really shifted. I mean, you know, it's not just in our own country, but really we're exporting the system around the world, and when you look at the data of least developed countries -- especially in cities, which are growing really rapidly -- people are eating American processed foods. And in one generation, they're going from hunger and all of the detrimental health effects of hunger to obesity and things like diabetes and heart disease in one generation. So the problematic food system is affecting both hunger and obesity. Not to beat a dead horse, but this is a global food system where there's a billion people hungry and a billion people obese. I think that's the only way to look at it. And instead of taking these two things as bifurcated problems that are very separate, it's really important to look at them as one system. We get a lot of our food from all around the world and people from all around the world are importing our food system, so it's incredibly relevant to start a new way of looking at it.
احمقانه است. یک پنجم از کودکان زیر دو سال نوشابه های گازدار می نوشند. آهای. نوشابه های گازدار را در بطری ها نریزید. اما مردم این کار را انجام می دهند چون آن بسیار ارزان است، و بنابراین کل سیستم تغذیه ای ما در ٣٠ سال گذشته واقعا تغییر کرده است. من فکر می کنم، شما می دانید، آن تنها در کشور ما نبوده، اما حقیقتا ما این سیستم را به سراسر دنیا صادر می کنیم، و زمانیکه شما نظر می کنید به داده های کشورهایی که کمترین توسعه را داشته اند -- به ویژه در شهرها، که واقعا به سرعت در حال رشد هستند -- مردم در حال خوردن غذاهای تولید شدۀ آمریکایی هستند. و در یک نسل، آنها گرسنگی را، و تمام اثرات مضر گرسنگی برای سلامتی را به چاقی مفرط و چیزهایی شبیه به مرض قند و بیماریهای قلبی در اون نسل تجربه می کنند. بنابراين سيستم غذايى مشكل ساز تاثير مى گذارد هم بر گرسنگى و هم بر چاقى مفرط. وقت را تلف نكنيد، اما اين يك سيستم غذايى جهانى است. جايى كه يك ميليارد گرسنه و يك ميليارد چاق مفرط وجود دارد. من فكر مى كنم كه آن تنها راه براى نظاره كردن آن است. و به جاى حرف زدن در مورد اين دو چيز به عنوان مشکلات دو جانبه که خیلی مجزا هستند، این بسیار مهم است که به آنها به شکل یک سیستم نگاه شود. ما بسیاری از غذاهایمان را از سراسر دنیا به دست می آوریم، و مردم از سراسر دنیا سیستم غذایی ما را وارد - کشورشان - می کنند، بنابراین به شکلی باور نکردنی - این دو - به هم مربوط هستند به شروع یک راه جدید نگرش به آن.
I've learned -- and the technology people here, which I'm totally not one of -- but apparently, it really takes 30 years for a lot of technologies to become really endemic to us, like the mouse and the Internet and Windows. You know, there's 30-year cycles. I think 2010 can be a really interesting year because it is the end of the 30-year cycle, and it's the birthday of the global food system. That's the first birthday I want to talk about. If we really think that this is something that's happened in the last 30 years, there's hope in that. It's the 30th anniversary of GMO crops and the Big Gulp, Chicken McNuggets, high-fructose corn syrup, the farm crisis in America and the change in how we've addressed agriculture internationally. So there's a lot of reasons to take this 30-year time period as sort of the creation of this new food system. I'm not the only one who's obsessed with this whole 30-year thing. The icons like Michael Pollan and Jamie Oliver in his TED Prize wish both addressed this last three-decade time period as incredibly relevant for food system change. Well, I really care about 1980 because it's also the 30th anniversary of me this year. And so in my lifetime, a lot of what's happened in the world -- and being a person obsessed with food -- a lot of this has really changed.
آنچه من آموخته ام -- و تکنولوژیست که اینجا هستند، که به طورکلی من یکی از آنها نیستم -- اما ظاهرا، آن واقعا ٣٠ سال زمان می گیرد برای بسیاری از تکنولوژی ها تا واقعا برای ما بومی شوند، شبیه به ماوس و اینترنت و سیستم عامل ویندوز. می دانید، چرخه های ٣٠ ساله ای وجود دارد. من فکر می کنم که سال ٢٠١٠ می تواند سال بسیار جالبی باشد چرا که آن پایان چرخۀ ٣٠ ساله است، و آن روز تولد سیستم جهانی تغذیه است. بنابراین آن اولین روز تولدی است که من می خواهم در مورد آن صحبت کنم. می دانید، من فکر می کنم اگر ما واقعا فکر کنیم که این چیزی است که اتفاق افتاده در ٣٠ سال گذشته، امیدی است در آن. سی امین سالگرد محصولات تغییر شکل یافتۀ ژنتیکی است و "بیگ گالپ"، "ناگتهای مرغ مکدونالد"، "شیره ذرت با فروکتوز بالا"، بحران مزرعه در آمریکا و تغییر در اینکه ما چگونه کشاورزی بین المللی را بیان می کنیم. بنابراین دلایل بسیار زیادی وجود دارند برای اینکه این دوره ٣٠ سال طول بکشد بر اساس بوجود آمدن این سیستم غذایی جدید. من تنها کسی نیستم که درگیر آن شده است با تمامی چیزهای این ٣٠ سال. آیکون هایی مثل "مایکل پولان و "جیمز اولیور" در سخنرانی دریافت جایزۀ TED اش هر دو سخن گفتند در مورد این سه دهۀ گذشته به عنوان ارتباط باورنکردنی تغییر سیستم غذایی. خوب، من واقعا توجه دارم به سال ١٩٨٠ چراکه این سال تقریبا سی امین سالگرد تولد من است. و بنابراین در طول عمرم، بسیاری از هر آنچه در دنیا اتفاق افتاده -- و باعث شده که شخصی با غذا دچاردرگیری ذهنی بشود -- بسیاری از این چیزها واقعا تغییر کرده است.
So my second dream is that I think we can look to the next 30 years as a time to change the food system again. And we know what's happened in the past, so if we start now and we look at technologies and improvements to the food system long-term, we might be able to recreate the food system so when I give my next talk and I'm 60 years old, I'll be able to say that it's been a success. So I'm announcing today the start of a new organization, or a new fund within the FEED Foundation, called the 30 Project. And the 30 Project is really focused on these long-term ideas for food system change. And I think by aligning international advocates that are addressing hunger and domestic advocates that are addressing obesity, we might actually look for long-term solutions that will make the food system better for everyone.
خوب دومین رویایی که من به آن فکر می کنم این است که ما می توانیم به ٣٠ سال آینده نگاه کنیم به عنوان زمانیکه دوباره سیستم غذایی تغییر می کند. و ما می دانیم که در زمان گذشته چه اتفاقی افتاده است، بنابراین اگر ما حالا شروع کنیم، و ما نظری کنیم به تکنولوژیها و پیشرفت ها در سیستم بلند مدت غذایی، ممکن است که ما قادر باشیم به بازآفرینی سیستم غذایی بنابراین زمان سخنرانی بعدی ام که ٦٠ ساله هستم، من قادر خواهم بود که بگویم آن یک موفقیت بوده است. پس من امروزآغاز شکل گیری یک سازمان جدید رااعلام می نمایم، یا یک صندوق مالی را در داخل بنیاد تغذیه، که پروژه ۳۰ نامیده می شود. و پروژه ۳۰ واقعا متمرکز شده برروی این ایده های بلند مدت جهت تغییر سیستم تغذیه ای. و من فکر می کنم با هماهنگی با طرفداران بین المللی که به گرسنگی می پردازند و طرفداران محلی که به چاقی مفرط می پردازند، ما ممکن است حقیقتا به دنبال راه حل های بلند مدت باشیم که سیستم غذایی بهتری را برای همه می سازد .
We all tend to think that these systems are quite different and people argue whether or not organic can feed the world, but if we take a 30-year view, there's more hope in collaborative ideas. So I'm hoping that by connecting really disparate organizations like the ONE campaign and Slow Food, which don't seem right now to have much in common, we can talk about holistic, long-term, systemic solutions that will improve food for everyone. Some ideas I've had is like, look, the reality is -- kids in the South Bronx need apples and carrots and so do kids in Botswana. And how are we going to get those kids those nutritious foods?
ما همه تمایل داریم فکر کنیم که این سیستم ها کاملا متفاوتند، و مردم به هر صورت بحث می کنند در خصوص محصولات اورگانیک که می تواند دنیا را تغذیه کند، اما اگر ما نمایی از یک دورۀ ٣٠ ساله را بگیریم، امید بیشتری است در ایده های مشترک. بنابراین من آرزو می کنم که ارتباط سازمان های مختلف مانند "وان" کمپین و "اسلو فوود"، که همین حالا به نظر نمی رسد که زیاد معمول باشند، ما می توانیم در مورد راه حل های جامع، بلند مدت و سیستمیک صحبت کنیم که بهبود می بخشد غذا را برای هر کسی. ایده هایی داشته ام شبیه به این، ببینید، واقعیت است -- بچه ها در "جنوب برونکس" به سیب و هویج احتیاج دارند و خوب بچه ها در "بوتسوانا" هم همینطور. و چگونه ما می توانیم غذاهای مغذی را به آن بچه ها برسانیم؟
Another thing that's become incredibly global is production of meat and fish. Understanding how to produce protein in a way that's healthy for the environment and healthy for people will be incredibly important to address things like climate change and how we use petrochemical fertilizers. And, you know, these are really relevant topics that are long-term and important for both people in Africa who are small farmers and people in America who are farmers and eaters.
چیز دیگری که به شکلی ناباورانه جهانی شده تولید گوشت و ماهی است. درک چگونگی تولید پروتئین به روشی که هم برای محیط زیست سالم باشد و هم برای مردم به شکلی باور نکردنی مهم خواهد بود پرداختن به چیزهایی مثل تغییر آب و هوا و چگونگی استفادۀ ما از کودهای نفتی - شیمیایی. و می دانید، اینها موضوعات واقعا مرتبطی هستند که بلند مدت هستند و مهم هستند هم برای مردم آفریقا که خرده کشاورز هستند و مردم آمریکا که هم کشاورزند و هم مصرف کننده.
And I also think that thinking about processed foods in a new way, where we actually price the negative externalities like petrochemicals and like fertilizer runoff into the price of a bag of chips -- Well, if that bag of chips then becomes inherently more expensive than an apple, then maybe it's time for a different sense of personal responsibility in food choice because the choices are actually choices instead of three-quarters of the products being made just from corn, soy and wheat.
و همچنین من فکر می کنم که تفکر در مورد غذاهای فرآورده شده به روشی نوین، که ما در حقیقت هزینه می کنیم برای اثرات منفی مثل محصولات پتروشیمی و مثل کود، در هزینه یک بسته چیپس اضافه می شود. خوب، اگر آن بستۀ چیپس ذاتا گرانتر بشود از یک سیب پس ممکن است که زمانی برای حسی متفاوت فرا رسیده باشد از مسئولیتی شخصی در انتخاب غذا چونکه انتخاب ها در حقیقت انتخاب هایی هستند به جای سه چهارم محصولات تولید شده فقط ازذرت، سویا و گندم.
The 30Project.org is launched and I've gathered a coalition of a few organizations to start. And it'll be growing over the next few months. But I really hope that you will all think of ways that you can look long-term at things like the food system and make change.
وب سایت پروژه ۳۰ بر روی آدرس اینترنتی 30Project.org راه اندازی شده، و من برای شروع یک ائتلافی به وجود آورده ام از تعداد محدودی از سازمان ها. و آن در چند ماه آینده رشد داده خواهد شد. اما من واقعا آرزو می کنم که شما فکر خواهید کرد به تمامی راه هایی که می توانید در دراز مدت به آن نگاه کنید در چیزهایی مثل سیستم غذایی و تغییر ایجاد نمایید.
(Applause)
(تشویق)