Chris Anderson: The rights of citizens, the future of the Internet. So I would like to welcome to the TED stage the man behind those revelations, Ed Snowden. (Applause) Ed is in a remote location somewhere in Russia controlling this bot from his laptop, so he can see what the bot can see. Ed, welcome to the TED stage. What can you see, as a matter of fact?
کریس اندرسون: حقوق شهروندان، آیندهی اینترنت. میخواهم به مرد پشت این افشاگریها خوشامد بگویم، ادوارد اسنودن. ( تشویق تماشاگران) اد در محلی دورافتاده در روسیه است و این ربات را از طریق لپ تاپ خودش کنترل میکند. بنابراین او میتواند آنچه که ربات میبیند را ببینید. اد، به صحنه TED خوش آمدی. از دوربین لپ تاپ چی می بینی؟
Edward Snowden: Ha, I can see everyone. This is amazing. (Laughter)
ادوارد اسنودن: ااام، می توانم همه را ببینم. این شگفت آور است. ( خنده تماشاگران)
CA: Ed, some questions for you. You've been called many things in the last few months. You've been called a whistleblower, a traitor, a hero. What words would you describe yourself with?
کریس اندرسون: اد چند سوال از تو دارم. در طی چند ماه گدشته تو را چیزهای زیادی نامیدهاند. ویسل بلوور (شخصی که مردم را از اقدامات برخلاف قانون فرد یا گروهی مطلع می کند)، خائن و قهرمان خواندهاند. تو خودت را چگونه توصیف میکنی؟
ES: You know, everybody who is involved with this debate has been struggling over me and my personality and how to describe me. But when I think about it, this isn't the question that we should be struggling with. Who I am really doesn't matter at all. If I'm the worst person in the world, you can hate me and move on. What really matters here are the issues. What really matters here is the kind of government we want, the kind of Internet we want, the kind of relationship between people and societies. And that's what I'm hoping the debate will move towards, and we've seen that increasing over time. If I had to describe myself, I wouldn't use words like "hero." I wouldn't use "patriot," and I wouldn't use "traitor." I'd say I'm an American and I'm a citizen, just like everyone else.
اد اسنودن: میدانید، تمام کسانی که درگیر این بحث بودهاند با موضوع من و شخصیتم و اینکه من را چگونه توصیف کنند در تقلا بودهاند. اما وقتی که من در این باره فکر میکنم، این سوالی نیست که ما باید با آن درگیر باشیم. من واقعا چه کسی هستم اصلا مهم نیست. اگر من بدترین فرد دنیا باشم، میتوانید از من متنفر باشید و بگذرید وبروید. چیزهایی که واقعا مهم است این مسائل هستند. چیزهایی که اینجا مهم هستند این هست که چه نوع دولتی را ما میخواهیم، چه نوع اینترنتی را ما میخواهیم، چه نوع ارتباطی را بین مردم و جوامع میخواهیم. و این چیزیست که من امیدوارم که بحث پیرامون آن باشد، و دیده ایم که در طول زمان این افزایش یافته است. اگر قرار باشد خودم را وصف کنم، از واژه ای مثل «قهرمان» استفاده نمیکنم. از «میهنپرست» و «خائن» استفاده نمیکنم. میگویم یک آمریکایی هستم و یک شهروند، درست مثل بقیه مردم.
CA: So just to give some context for those who don't know the whole story -- (Applause) — this time a year ago, you were stationed in Hawaii working as a consultant to the NSA. As a sysadmin, you had access to their systems, and you began revealing certain classified documents to some handpicked journalists leading the way to June's revelations. Now, what propelled you to do this? ES: You know, when I was sitting in Hawaii, and the years before, when I was working in the intelligence community, I saw a lot of things that had disturbed me. We do a lot of good things in the intelligence community, things that need to be done, and things that help everyone. But there are also things that go too far. There are things that shouldn't be done, and decisions that were being made in secret without the public's awareness, without the public's consent, and without even our representatives in government having knowledge of these programs. When I really came to struggle with these issues, I thought to myself, how can I do this in the most responsible way, that maximizes the public benefit while minimizing the risks? And out of all the solutions that I could come up with, out of going to Congress, when there were no laws, there were no legal protections for a private employee, a contractor in intelligence like myself, there was a risk that I would be buried along with the information and the public would never find out. But the First Amendment of the United States Constitution guarantees us a free press for a reason, and that's to enable an adversarial press, to challenge the government, but also to work together with the government, to have a dialogue and debate about how we can inform the public about matters of vital importance without putting our national security at risk. And by working with journalists, by giving all of my information back to the American people, rather than trusting myself to make the decisions about publication, we've had a robust debate with a deep investment by the government that I think has resulted in a benefit for everyone. And the risks that have been threatened, the risks that have been played up by the government have never materialized. We've never seen any evidence of even a single instance of specific harm, and because of that, I'm comfortable with the decisions that I made.
کریس اندرسون: فقط برای اینکه یک پیش زمینهای برای کسانی که همه داستان را نمیدانند بدهیم-- ( تشویق تماشاگران) همین موقع سال پیش، تو در بخش شبکه کامپیوتری در هاوایی به عنوان یک مشاور در «ان اس ای» (آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا) کار میکردی. به عنوان مسئول شبکه، تو به سیستم دسترسی داشتی، و شروع به افشا کردن مدارک دسته بندی شده بین برخی روزناه نگاران دستچین شده کردی که منجر به افشا گری ژوئن ۲۰۱۳ شد. حُب چه چیزی تو را به این کار وا داشت؟ اد اسنودن: میدونید، هنگامی که من در هاوایی اقامت داشتم، و سالهای قبل از آن ، هنگامی که برای جامعه اطلاعاتی کار میکردم، چیزهای زیادی را دیدم که مرا مضطرب و ناراحت میکرد. ما کارهای بسیار خوبی در جامعه اطلاعاتی انجام میدهیم، چیزهایی که نیاز است که انجام شوند، و چیزهایی که به همه کمک میکند. اما همچنین در بعضی موارد زیاده روی هایی هم هستند. چیزهایی که نباید انجام شوند، و تصمیماتی که در خفاء بدون آگاهی جامعه، بدون رضایت جامعه و حتی بدون آگاهی نمایندگان ما در دولت از این برنامهها انجام میشوند. هنگامی که من با این مسئله در کشمکش بودم، با خودم فکر کردم، چطور میتوانم با بالاترین سطح مسئولیت این کار را انجام دهم، بیشینه کردن منافع عمومی در حالی کمترین خطر داشته باشد؟ و ازمیان همه راههایی که میتوانستم بروم، از اینکه به کنگره بروم هنگامی که هیچ قانونی وجود ندارد، در آنجا هیچ حمایت قانونی برای یک کارمند خصوصی وجود ندارد، یک پیمانکار در بخش اطلاعات مثل من، این یک خطری بود که میشد که همراه با این اطلاعات و خاک سپرده شود و مردم هرگز از آن خبردار نشوند. اما اولین متمم قانون اساسی ایالات متحده به ما ازادی بیان و مطبوعات را برای یک موجب تضمین میدهد و این قابلیت به چالش کشیدن دولت را به رسانه ی خصمانه میدهد، اما همچنین با همکاری با دولت ، درباره اینکه چگونه ما بتوانیم مردم را از موضوعات پر اهمیت حیاتی آگاه کنیم بدون در خطر قراردادن امنیت ملی گفتگو و بحثی داشته باشیم. و با همکاری با روزنامه نگاران، با دادن تمامی اطلاعات به مردم آمریکا، به جای اعتماد به خودم برای تصمیم گیری در مورد انتشار آنها، ما یک بحث قوی با سرمایه گذاری عمیق توسط دولت داشتیم که فکر می کنم منجر به بهره مند شدن همه افراد جامعه شده است. و این خطرات تهدید کننده که خطراتی که از طرف دولت نقش بازی شده اند هرگز صورت واقعی به خود گرفته شده باشد. ما هرگز هیچ شواهدی را حتی در مورد یک مورد مشخص از اسیب رسیدن به کسی را ندیدهایم. و به همین دلیل، من با تصمیمی که گرفتم کاملا راحتم.
CA: So let me show the audience a couple of examples of what you revealed. If we could have a slide up, and Ed, I don't know whether you can see, the slides are here. This is a slide of the PRISM program, and maybe you could tell the audience what that was that was revealed.
کریس اندرسون: اجازه بده چند نمونه از آنچه که را که فاش کردی را نشان دهم. اگر بتوانیم یک اسلاید را نشان بدهیم، و اد نمیدانم تو میتونی آنها را ببینی، این اسلاید اینجاست. این یک اسلاید از برنامه «پریزم» (برنامهای جاسوسی آمریکا از سال ۲۰۰۷) شاید بتوانی به آنچه را که فاش کردهای را به بینندگان توضیح دهی.
ES: The best way to understand PRISM, because there's been a little bit of controversy, is to first talk about what PRISM isn't. Much of the debate in the U.S. has been about metadata. They've said it's just metadata, it's just metadata, and they're talking about a specific legal authority called Section 215 of the Patriot Act. That allows sort of a warrantless wiretapping, mass surveillance of the entire country's phone records, things like that -- who you're talking to, when you're talking to them, where you traveled. These are all metadata events. PRISM is about content. It's a program through which the government could compel corporate America, it could deputize corporate America to do its dirty work for the NSA. And even though some of these companies did resist, even though some of them -- I believe Yahoo was one of them — challenged them in court, they all lost, because it was never tried by an open court. They were only tried by a secret court. And something that we've seen, something about the PRISM program that's very concerning to me is, there's been a talking point in the U.S. government where they've said 15 federal judges have reviewed these programs and found them to be lawful, but what they don't tell you is those are secret judges in a secret court based on secret interpretations of law that's considered 34,000 warrant requests over 33 years, and in 33 years only rejected 11 government requests. These aren't the people that we want deciding what the role of corporate America in a free and open Internet should be.
اد اسنودن: بهترین راه برای درک برنامه پریزم، اولین بحث درباره آن بود که پریزیم چه چیزی نیست، زیرا این کمی مورد مناقشه بری انگیزه بوده است . بخش عمدهای از بحث ها در ایالات متحده در مورد «ابردادهها» بوده است. آنها گفتهاند که اینها تنها ابردادهها هستند، فقط ابرداده ها، و آنها در مورد یک اختیارات قانونی ویژه صحبت میکردند به نام بخش ۲۱۵ از لایحه میهندوستی( قانونی که بعد از ۱۱ سپتامبر بلافاصله تصویب شد) آنها اجازه دادند که نوعی استراق سمع بدون نیاز به حکم دادگاه انجام شود، نظارت گستردهای بر تمامی مکالمات تلفنی سراسر کشور، مثل اینها-- با چه کسی صحبت میکنید، با انها در چه زمانی صحبت میکنید، چه موقع شما مسافرت می کنید. همه اینها رویداهای ابردادها هستند. پریزم در مورد محتوا است. این برنامهای که از طریق آن دولت میتواند شرکتهای بزرگ آمریکا را مجبور کند، میتواند به شرکتهای بزرگ آمریکا نمایندگی انجام کارهای کثیف را برای «ان اس ای» (آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا) بدهد. و با اینکه برخی از این شرکتها بخواهند مقاومت کردند، با اینکه برخی از آنها-- معتقدم که شرکت یاهو یکی از آنها بود-- و در دادگاه آنها را به چالش کشیدند، همه آنها در دادگاه شکست خوردند، زیرا این هرگز با یک دادگاه علنی صورت نپذیرفت. همه آنها تنها از طریق یک دادگاه های غیر علنی و مخقی صورت پذیرفت. و چیزی که ما دیدیم، گاهی در باره برنامه پریزم که بسیار مورد توجه من است، اینها درباره نکتهای دولت ایلات متحده صحبت میکنند که ۱۵ نفر از قضات فدرال این برنامه ها را بازبینی کرده و آن ها را قانونی دیدهاند اما چیزی که آنها به ما نمیگویند این است که آنها قضات مخفی در یک دادگاه مخقی براساس تفسیر مبهم از قانون که ۳۴٫۰۰۰ حکم درخواست هایی در طول بیش از ۳۳ سال مطرح شده اند و طی ۳۳ سال تنها ۱۱ درخواست دولتی رد شده اند. اینها افرادی نیستند که ما می خواهیم برای نقش شرکت های بزرگ امریکایی در اینترنت آزاد و باز تصمیم بگیرند.
CA: Now, this slide that we're showing here shows the dates in which different technology companies, Internet companies, are alleged to have joined the program, and where data collection began from them. Now, they have denied collaborating with the NSA. How was that data collected by the NSA?
کریس اندرسون: خُب، این اسلاید که ما تاریخی را که در آن شرکت هایی با فن آوری های مختلف، شرکت های اینترنتی، متهم شدهاند که به این برنامه پیوسته اند و جمعاوری اطلاعات توسط اینها شروع شده است را به ما نشان میدهد. اکنون آنها حاشا میکنند که با «ان اس ای» (آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا) همکاری کردهاند این دادها چگونه توسط «ان اس ای» جمع آوری شده است؟
ES: Right. So the NSA's own slides refer to it as direct access. What that means to an actual NSA analyst, someone like me who was working as an intelligence analyst targeting, Chinese cyber-hackers, things like that, in Hawaii, is the provenance of that data is directly from their servers. It doesn't mean that there's a group of company representatives sitting in a smoky room with the NSA palling around and making back-room deals about how they're going to give this stuff away. Now each company handles it different ways. Some are responsible. Some are somewhat less responsible. But the bottom line is, when we talk about how this information is given, it's coming from the companies themselves. It's not stolen from the lines. But there's an important thing to remember here: even though companies pushed back, even though companies demanded, hey, let's do this through a warrant process, let's do this where we actually have some sort of legal review, some sort of basis for handing over these users' data, we saw stories in the Washington Post last year that weren't as well reported as the PRISM story that said the NSA broke in to the data center communications between Google to itself and Yahoo to itself. So even these companies that are cooperating in at least a compelled but hopefully lawful manner with the NSA, the NSA isn't satisfied with that, and because of that, we need our companies to work very hard to guarantee that they're going to represent the interests of the user, and also advocate for the rights of the users. And I think over the last year, we've seen the companies that are named on the PRISM slides take great strides to do that, and I encourage them to continue.
اد اسنودن: درسته. خُب نسا عطف به اینکه آن را به عنوان دسترسی مستقیم بدست آورده می کند. این برای یک تحلیلگر واقعی «ان اس ای» به چه معنی آن است، یک نفر مثل من که به عنوان تحلیلگر اطلاعاتی هکرهای چینی سایبری، و چیزهایی مشابه این را، در هاوایی، منشا اطلاعات بطور مستقیم از سرورها میباشد را مورد هدف قرار میدهد. این بدین معنی نیست که یک گروه از نمایندگان شرکت ها نشستهاند در یک اتاق تاریک با «ان اس ای» و در این اتاق با «ان اس ای» درباره اینکه چگونه آنها این اطلاعات به آنها بدهند معامله می کنند. هر شرکتی به روش مختلفی اینکار را میکند. برخی از آنها عهده دار مسئول هستند. برخی مسئولیت کمتری دارند. اما نه همه اینها، هنگامی که ما درباره اینکه چگونه این اطلاعات داده میشود صحبت میکنیم، این از خود شرکت ها می اید. یعنی «ان اس ای» اطلاعات را از شبکه ها نمی دزدد. اما در اینجا یک نکته مهم هست که باید آن را یادآور شویم: حتی اگر شرکتها به کنار زده شده باشند، حتی اگر از شرکتها تقاضا شده باشد، هی، اجازه دهید این را از طریق الزام حکم قاضی انجام بدیم، بیایید این کار را انجام دهیم که درواقع ما نوعی بررسی قانونی داریم، برخی از انواع پایه ای برای ارائه داده ها این کاربران داریم، ما گزارشی را در مجله واشینگتن پست دیدم که مانند گزارش پریزم نبود که می گفت که «ان اس ای» سیستم ارتباطات را بین گوگل و خودش و یا یاهو با خودش را قطع کرده است. خُب حتی اگر این شرکت ها همکاری کرده باشند حداقل مجبور به همکاری شده باشند و امیدواریم به شکل قانونی با «ان اس ای» همکاری کرده باشند، «ان اس ای» با این راضی نبوده است، و به خاطر همین، ما نیاز داریم که شرکتهای ما بر روی این موضع به سختی کار کنند تا تضمین کنند که آنها قصد دارند از منافع کاربر، و نیز دفاع از حقوق کاربران را نمایندگی کنند. و من فکر میکنم که در طول سال گذشته، ما شرکت هایی را دیدهایم که دراسلاید های پریزم از آنها نام برده شده اند که گامهای بلندی را برای انجام این کار برداشته اند، و من آنها را تشویق به ادامه این کار کرده است.
CA: What more should they do?
کریس اندسون: چه کاری آنها باید انجام دهند؟
ES: The biggest thing that an Internet company in America can do today, right now, without consulting with lawyers, to protect the rights of users worldwide, is to enable SSL web encryption on every page you visit. The reason this matters is today, if you go to look at a copy of "1984" on Amazon.com, the NSA can see a record of that, the Russian intelligence service can see a record of that, the Chinese service can see a record of that, the French service, the German service, the services of Andorra. They can all see it because it's unencrypted. The world's library is Amazon.com, but not only do they not support encryption by default, you cannot choose to use encryption when browsing through books. This is something that we need to change, not just for Amazon, I don't mean to single them out, but they're a great example. All companies need to move to an encrypted browsing habit by default for all users who haven't taken any action or picked any special methods on their own. That'll increase the privacy and the rights that people enjoy worldwide.
اد اسنودن: بزرگترین چیزی که درحاضر در شرکتهای اینترنت در آمریکا میتوان امروز انجام داد، بدون مشورت با وکلا، تا از حقوق کاربردان سراسر جهان محافظت شود، این است که تکنولوژی رمزگذاری «اس اس ال» برای هر صفحه که بازدید میشود به کار گرفته شود. دلیل اینکه امروز این مهم است که، اگر شما بروید و به نسخه سال ۱۹۸۴ وب سایت Amazon.com نگاه کنید «ان اس ای» می ةواند رکوردی از آن ببینید که که سازمان اطلاعات روسیه نیز میتواند آن را ببینید، همچنین سازمان اطلاعات چین نیز میتواند نسخه ای از آن را ببینید، سابقه ای از آن در تمامی سرویسهای فرانسوی، آلمانی، و آندورا میتوانند ببینند. همه اینها میتوانند ببینید زیرا آنها رمزگذاری نشده اند. Amazon.com کتابخانه جهانی است، اما نه تنها آنها رمزگذاری به طور پیش فرض پشتیبانی نمی کنند، بلکه هنگامی که جستجوگر به دنبال کتاب است، نمیتوانند سیستم رمزگذاری را هم انتخاب کنند. این چیزیست که نیاز داریم که تغییر کند، نه تنها برای آمازون، منظور من یک شرکت خاص نیست، اما این مثال بسیار بزرگیست. تمامی شرکتها نیاز دارند که عادات جستجوگرها را بصورت پیش فرض برای کلیه کاربران که هر فعالیت در اینترنت انجام میدهند و یا روشی بخصوصی را که برای خودشان انتخاب میکنند را رمزگذاری کنند این حریم خصوصی را افزایش میدهد و حقوقی است که مردم سراسر جهان از آن لذت خواهند برد.
CA: Ed, come with me to this part of the stage. I want to show you the next slide here. (Applause) This is a program called Boundless Informant. What is that?
کریس اندرسون: ادوارد با من بیا به این قسمت صحنه. میخواهم به تو اسلاید بعدی را در اینجا نشان دهم.( تشویق مردم) این یک برنامه به نام خبرچین بیکران - Boundless Informant است این چیست؟
ES: So, I've got to give credit to the NSA for using appropriate names on this. This is one of my favorite NSA cryptonyms. Boundless Informant is a program that the NSA hid from Congress. The NSA was previously asked by Congress, was there any ability that they had to even give a rough ballpark estimate of the amount of American communications that were being intercepted. They said no. They said, we don't track those stats, and we can't track those stats. We can't tell you how many communications we're intercepting around the world, because to tell you that would be to invade your privacy. Now, I really appreciate that sentiment from them, but the reality, when you look at this slide is, not only do they have the capability, the capability already exists. It's already in place. The NSA has its own internal data format that tracks both ends of a communication, and if it says, this communication came from America, they can tell Congress how many of those communications they have today, right now. And what Boundless Informant tells us is more communications are being intercepted in America about Americans than there are in Russia about Russians. I'm not sure that's what an intelligence agency should be aiming for.
اد استودن: خُب من باید به «ان اس ای» برای استفاده از نام مناسب اعتبار بدهم. این یکی از نام کُدهای مورد علاقه من است. «خبرچین بیکران» یک برنامهای از نسا که ازسوی کنگره مخفی نگه داشته شده است. کنگره قبلا از «ان اس ای» خواسته بود، که آیا هیچ امکانی هست که به آنها حتی بصورت تقریبی برآوردی از از میزان ارتباطات آمریکایی که شنود شده بودند را بدهند. آنها گفتند خیر. آنها گفتند ما این چیزها را ردیابی نمیکنیم، ما نمیتوانیم این آمارها را ردیابی کنیم. ما نمیتوانیم به شما بگوییم که چه میزان ارتباطات در سراسر جهان بوسیله ی ما کنترل می شود، زیرا اگر این را به شما بگویم به حریم خصوصی شما وارد شدیم. من واقعا از احساسات آنها قدردانی میکنم، اما اگر واقعا به این اسلاید نگاه کنید، نه تنها آنها این توانایی را دارند، بله این توانایی از قبل بوجود آمده است. این از قبل در سیستم قرارداده شده است. «ان اس ای» فرمت داده داخلی خودش را دارد که دو طرف ارتباط را ردیابی میکند، و اگر بگوید، این ارتباط از آمریکا میاید آنها میتوانند به کنگره تلفن کنند و بگویند که چند تا از این ارتباطات امروز از امریکا بوده است و اینکه همین حالا چند تا. چیزی که خبرچین بیکران به ما میگوید که شنود بیشتری در ارتباطات که در آمریکا درباره آمریکایی هاست تا در روسیه از روسها. من مطمئن نیستم که این چیزیست که هدف یک سازمان اطلاعاتی باید باشد.
CA: Ed, there was a story broken in the Washington Post, again from your data. The headline says, "NSA broke privacy rules thousands of times per year." Tell us about that.
کریس اندرسون: موضوع افشاگری در مجله واشینگتن پُست در باره اطلاعات تو منتشر شد. سرمقاله میگوید، "ان اس ای قوانین حریم خصوصی مردم را هزاران بار در سال شکسته است." درباره این به ما بگو.
ES: We also heard in Congressional testimony last year, it was an amazing thing for someone like me who came from the NSA and who's seen the actual internal documents, knows what's in them, to see officials testifying under oath that there had been no abuses, that there had been no violations of the NSA's rules, when we knew this story was coming. But what's especially interesting about this, about the fact that the NSA has violated their own rules, their own laws thousands of times in a single year, including one event by itself, one event out of those 2,776, that affected more than 3,000 people. In another event, they intercepted all the calls in Washington, D.C., by accident. What's amazing about this, this report, that didn't get that much attention, is the fact that not only were there 2,776 abuses, the chairman of the Senate Intelligence Committee, Dianne Feinstein, had not seen this report until the Washington Post contacted her asking for comment on the report. And she then requested a copy from the NSA and received it, but had never seen this before that. What does that say about the state of oversight in American intelligence when the chairman of the Senate Intelligence Committee has no idea that the rules are being broken thousands of times every year?
اد اسنودن: ما نیز این را در شهادت کنگره در سال گذشته شنیدیم، این برای کسی مثل من که از «ان اس ای» میاید بسیار شگفت آور بود، کسی که مدارک داخلی واقعی را دیده است، و میداند در آنجا چه چیزهایی هست، برای شهادت گفتن قانونی تحت سوگند که هیچ سوء استفادهای وجود نداشته باشد و هیچ نقضی در قوانین «ان اس ای» وجود نداشته باشد هنگامی ما میدانیم که این موضوع در حال رخ دادن است. اما چیزی که بطور ویژه خیلی جالب توجه است ، درباره این حقیقت که «ان اس ای» از قوانین خودشان تخطی کرده است، قوانین خودشان هزاران مرتبه در یک سال، به اضافه یک واقعه بوسیله خودشان، یک واقعه از ۲٫۷۷۶ مورد که که ۳٫۰۰۰ نفراز مردم را تحت تاثیر قرارداد. و واقعه دیگر، اینکه همه تلفنهای شهر واشینگتن دی سی را بصورت اتفاقی شنود میکنند. چیزی که در این مورد جالب توجه است، این گزارش، توجه زیادی را به خود جلب نکرد، این است که نه تنها ۲٫۷۷۶ سوء استفاده انجام شده، بلکه رئیس کمیته ازطلاعات مجلس سنا، داین فاینستاین، هم گزارش را ندید تا اینکه واشینگتن پُست با او تماس گرفت نظرش را در مورد گزارش بدهد. سپس او تقاضای یک کپی از «ان اس ای» کرد و یک نسخه دریافت نمود، اما هرگز قبل از آن را ندیده بود. این درمورد وضعیت نظارت سیستم اطلاعاتی آمریکا چه میگوید وقتی که رئیس کمیته اطلاعات مجلس سنا هیچ ایدهای در مورد اینکه قوانین هزاران بار سالانه نقض شده اند را ندارد؟
CA: Ed, one response to this whole debate is this: Why should we care about all this surveillance, honestly? I mean, look, if you've done nothing wrong, you've got nothing to worry about. What's wrong with that point of view? ES: Well, so the first thing is, you're giving up your rights. You're saying hey, you know, I don't think I'm going to need them, so I'm just going to trust that, you know, let's get rid of them, it doesn't really matter, these guys are going to do the right thing. Your rights matter because you never know when you're going to need them. Beyond that, it's a part of our cultural identity, not just in America, but in Western societies and in democratic societies around the world. People should be able to pick up the phone and to call their family, people should be able to send a text message to their loved ones, people should be able to buy a book online, they should be able to travel by train, they should be able to buy an airline ticket without wondering about how these events are going to look to an agent of the government, possibly not even your government years in the future, how they're going to be misinterpreted and what they're going to think your intentions were. We have a right to privacy. We require warrants to be based on probable cause or some kind of individualized suspicion because we recognize that trusting anybody, any government authority, with the entirety of human communications in secret and without oversight is simply too great a temptation to be ignored.
کریس اندرسون: اد، یک واکنش به تمامی این بحث این است: صادقانه اینکه چرا ما باید در مورد همه این نظارتها اهمیت بدهیم؟ نگاه کن، منظورم این است که اگر تو کار خطایی انجام ندادی، تو چیزی نداری که در مورد آن نگران باشی. چی چیزی در مورد این دیدگاه درست نیست؟ اد اسنودن، خُب، اولین چیز این است که، شما حقوق خودتان را از دست میدهید. شما میگوید هی، میدونید، فکر نمیکنم که این را من بخواهم، پس من فقط به این اعتماد میکنم، و بگذارید از این خلاص شویم، واقعا چیزی مهمی نیست، این افراد میخواهند کار درست را انجام دهند. حقوق تو مهم هستند زیرا تو هرگز نمیدانی چه زمنیه ای آنها را نیاز خواهی داشت. و فراتر از آن، و بخشی از هویت فرهنگی ماست، نه تنها در آمریکا، بلکه در جوامع غربی و در جوامع دموکراتیک سراسر جهان. مردم باید بتوانند تلفنشان را بردارند و به خانوادهشان تلفن بزنند، مردم باید بتوانند که یک پیام برای کسی را که دوست دارند بفرستند، مردم باید بتوانند که کتابی را آنلاین بخرند، باید بتوانند با قطار سفر کنند، آنها باید بتوانند بلیط هواپیمایشان را بدون اینکه نگران این باشند که این واقعه از از نظر نماینده دولت چکونه خواهد بود، حتی شاید دولت شما در سالهای آینده، چکونه آنها میتوانند تفسیر بدی از تو بکنند و در مورد قصد تو چگونه فکر خواهند کرد. ما حقوق حریم خصوصی را داریم. ما تقاضای تضمین هایی بر پایه علت احتمالی و یا نوعی از سوء ظن فردی استوارباشند را داریم ، زیرا ما این را میدانیم که اعتماد به کسی، هر مقام دولتی، با تمامی ارتباطات انسانها بصورت پنهانی و بدون نظارت به راحتی بیش از حد بزرگ وسوسه انگیزی است که نادیده گرفته شود.
CA: Some people are furious at what you've done. I heard a quote recently from Dick Cheney who said that Julian Assange was a flea bite, Edward Snowden is the lion that bit the head off the dog. He thinks you've committed one of the worst acts of betrayal in American history. What would you say to people who think that?
کریس اندرسون: برخی از مردم از آنچه که ما انجام دادیم خشمگین هستند. من نقل قولی را از دیک چینی شنیدم که گفته جولان آسانگ مثل نیش کک بود، و ادوارد اسنودن شیری است که سر سگ را میکند. او فکر میکند که تو یکی از بدترین خیانتها را در تاریخ آمریکا مرتکب شدهای. چه چیزی به مردمی که اینگونه در مورد تو فکر میکنند خواهی گفت؟
ES: Dick Cheney's really something else. (Laughter) (Applause) Thank you. (Laughter) I think it's amazing, because at the time Julian Assange was doing some of his greatest work, Dick Cheney was saying he was going to end governments worldwide, the skies were going to ignite and the seas were going to boil off, and now he's saying it's a flea bite. So we should be suspicious about the same sort of overblown claims of damage to national security from these kind of officials. But let's assume that these people really believe this. I would argue that they have kind of a narrow conception of national security. The prerogatives of people like Dick Cheney do not keep the nation safe. The public interest is not always the same as the national interest. Going to war with people who are not our enemy in places that are not a threat doesn't make us safe, and that applies whether it's in Iraq or on the Internet. The Internet is not the enemy. Our economy is not the enemy. American businesses, Chinese businesses, and any other company out there is a part of our society. It's a part of our interconnected world. There are ties of fraternity that bond us together, and if we destroy these bonds by undermining the standards, the security, the manner of behavior, that nations and citizens all around the world expect us to abide by.
اد اسنودن: دیک چینی که برای خودش اعجوبه ایه. ( خنده و تشویق تماشاگران) سپاسگزارم.( خنده تماشاگران) من فکر میکنم که این خیلی جالب است، زیرا در آن زمان جولیان آسانگ در حال انجام این کارهای بزرگ بود دیک چینی میگفت که جولیان در حال پایان دادن به دولت ها در سراسر جهان است، و آسمانها به اتش کشیده خواهند شد و دریاها به جوش خواهند آمد، و حالا میگوید که این نیش کک بود. خُب ما باید به تمامی اینگونه ادعاها پر دبدبه از تخریب امنیت ملی از طرف این نوع مقامات دولتی مشکوک باشیم. ما اجازه دهید که فرض کنیم مردم واقعا این را باور داشته باشند. من استدلال میکنم که اینها به گونهای مفهوم محدودی از امنیت ملی دارند. محافظت از افراد ممتازی مانند دیک چینی به معنی نگه داشتن امنیت ملی نیست. منافع عمومی همواره مانند منافع ملی نیست. رفتن به جنگ مردمی که دشمن ما نیستند در جایی که تهدیدی نیست امنیت بوجود نمیآورد، و این برای برای اینکه چه در عراق باشد و یا در اینترنت باشد صادق است. اینترنت دشمن نیست. اقتصاد ما دشمن ما نیست. تجارت آمریکا، تجارت چین، و هر شرکتی در اینجا بخشی از جامعه ما هستند. بخشی از جهان به هم پیوسته ما هستند. پیوندهایی برادری که ما را به هم گره زدهاند و اگر ما این رابطه ها را توسط استاندارهای ضعیف تخریب کنیم، امنیت، نحوه رفتار، که ملت ها و شهروندان در سراسر جهان از ما انتظار دارند تا آنها را رعایت کنیم از بین میرود.
CA: But it's alleged that you've stolen 1.7 million documents. It seems only a few hundred of them have been shared with journalists so far. Are there more revelations to come?
کریس اندسون: اما ادعا هست که تو ۱/۷ میلیون مدرک را دزدهای. و به نظر میرسد که تنها مقدار کمی از آنها با روزنامهنگاران در میان گذاشته شده است. آیا افشاگریهای دیگری در کار خواهد بود؟
ES: There are absolutely more revelations to come. I don't think there's any question that some of the most important reporting to be done is yet to come.
اد اسنودن: قطعن افشاگرهای بیشتری در کار خواهد بود. فکر نمیکنم که هیچ سوالی باشد از اینکه برخی از مهمترین گزارشاتی که باید ارائه شود خواهد آمد.
CA: Come here, because I want to ask you about this particular revelation. Come and take a look at this. I mean, this is a story which I think for a lot of the techies in this room is the single most shocking thing that they have heard in the last few months. It's about a program called "Bullrun." Can you explain what that is?
کریسن اندرسون: بیا انجا، زیرا میخواهم از تو درباره این افشاگری خاص بپرسم. بیا انجا و به این نگاه کن. منظورم این است که موضوعی در اینجاست که برای خیلیها در اینجا شوک آورترین چیز است که چند ماه پیش درباره آن شنیدهاند. و این درباره برنامهای به نام «بول ران» ( برنامه رمزگشایی بسیار طبقه بندی شده اجرا شده توسط ان اس ای) میتوانی توضیح دهی که این چیست؟
ES: So Bullrun, and this is again where we've got to thank the NSA for their candor, this is a program named after a Civil War battle. The British counterpart is called Edgehill, which is a U.K. civil war battle. And the reason that I believe they're named this way is because they target our own infrastructure. They're programs through which the NSA intentionally misleads corporate partners. They tell corporate partners that these are safe standards. They say hey, we need to work with you to secure your systems, but in reality, they're giving bad advice to these companies that makes them degrade the security of their services. They're building in backdoors that not only the NSA can exploit, but anyone else who has time and money to research and find it can then use to let themselves in to the world's communications. And this is really dangerous, because if we lose a single standard, if we lose the trust of something like SSL, which was specifically targeted by the Bullrun program, we will live a less safe world overall. We won't be able to access our banks and we won't be able to access commerce without worrying about people monitoring those communications or subverting them for their own ends.
ادوارد استودن: خُب دوباره باید ار «ان اس ای» برای خلوص و صداقت شان تشکر کنیم. این یک برنامه است که بعد از یک نیرد در جنگ داخلی نام گذاری شد. همتای انگلیسی آن «ادجهیل» هست که نبرد جنگ داخلی انگلیس است. به اعتقاد من دلیل اینکه آنها اینگونه نامگذاری کردند ---این هست که هدف زیرساختهای خودمان هست. آنها برنامه هایی هستند که از طریق «ان اس ای» عمدتا شرکای تجاری را گمراه می کنند. آنها به شرکای بزرگ تجاری می گویند که اینها در استانداردی بی خطر هستند. آنها می گویند، ما نیاز داریم که با شما برای برنامه سیستم امنیتی کار کنیم، اما در واقعیت، آنها مشاوره های بدی را میدهند به این شرکتها برای اینکه سیستم امنیتی این شرکتها را کاهش دهند. آنها در پشتی را می سازند که نه تنها «ان اس ای» می توند بهره برداری کند، بلکه هر کسی که پول و وقت دارد که تحقیق کند و آن را پیدا کند می تواند از ارتباطات همه جهان استفاده کند. و این واقعا خطرناک است، زیرا اگر ما یک استاندارد را از دست دهیم، اگر ما اعتماد به چیزی مثل «اس اس ال»(یک پروتکل برای رمزگذاری اطلاعات بر روی اینترنت) را از دست دهیم، که بطور خاص توسط برنامه «بالران» هدف قرار گرفته بود، روی هم رفته ما زندگی در یک جهان امن را از دست خواهیم داد، ما نمیتوانیم به بانک هایمان دسترسی داشته باشیم ما نمیتوانیم به تجارت دسترسی داشته باشیم بدون نگرانی از اینکه افرادی گفتگو و ارتباطات ما را نظارت می کنند و یا برای منافع خودشان آنها را دستکاری می کنند.
CA: And do those same decisions also potentially open America up to cyberattacks from other sources?
-کریس اندرسون: آیا این تصمیم بطور بالقوه حمله سایبری به آمریکایی ها را توسط منابع دیگر امکانپذیر می کند؟
ES: Absolutely. One of the problems, one of the dangerous legacies that we've seen in the post-9/11 era, is that the NSA has traditionally worn two hats. They've been in charge of offensive operations, that is hacking, but they've also been in charge of defensive operations, and traditionally they've always prioritized defense over offense based on the principle that American secrets are simply worth more. If we hack a Chinese business and steal their secrets, if we hack a government office in Berlin and steal their secrets, that has less value to the American people than making sure that the Chinese can't get access to our secrets. So by reducing the security of our communications, they're not only putting the world at risk, they're putting America at risk in a fundamental way, because intellectual property is the basis, the foundation of our economy, and if we put that at risk through weak security, we're going to be paying for it for years.
قطعا. یکی از مشکلات، یکی از خطرناکترین میراثهایی که بعد از یازدهم سپتامبر دیدیم، این است که ان اس ای بطور سنتی بیش از یک مسئولیت به عهده دارد. آنها مسئول عملیات تهاجمی هستند، و این هک کردن است، اما همچنین مسئول عملیات دفاعی هم هستند، و بطور سنتی آنها همیشه اهمیت بیشتری به دفاع می دادند بر اساس این اصل که اسرار آمریکا حقیقتا ارزش بیشتر دارند. اگر یک شرکت تجاری چینی را هک کنیم و اسرارشان را بدزدیم، و ما یک دولت را در برلین هک کنیم و اسرارشان را بدزدیم، از ارزش کمتری برای مردم آمریکا برخوردار است تا مطمئن شویم که چینی ها نمی توانند به اسرار ما دسترسی داشته باشند. بنابراین آنها امنیت ما در سیستم ارتباطات کاهش می دهند، آنها نه تنها جهان را در خطر قرار می دهند، بلکه آمریکا را به شیوه اساسی در خطر قرار می دهند چونکه مالکیت معنوی پایه و اساس اقتصاد ماست، و اگر ما این را از طریق امنیت ضعیف در خطر قرار دهیم، ما هزینه آن را برای سالها خواهیم پرداخت.
CA: But they've made a calculation that it was worth doing this as part of America's defense against terrorism. Surely that makes it a price worth paying.
کریس اندرسون: آنها محاسبه کردند که ارزش انجام این به عنوان بخشی از دفاع آمریکا در مقابل تروریسم است . مطمئنا این ارزش دارد که بهایش را بپردازیم.
ES: Well, when you look at the results of these programs in stopping terrorism, you will see that that's unfounded, and you don't have to take my word for it, because we've had the first open court, the first federal court that's reviewed this, outside the secrecy arrangement, called these programs Orwellian and likely unconstitutional. Congress, who has access to be briefed on these things, and now has the desire to be, has produced bills to reform it, and two independent White House panels who reviewed all of the classified evidence said these programs have never stopped a single terrorist attack that was imminent in the United States. So is it really terrorism that we're stopping? Do these programs have any value at all? I say no, and all three branches of the American government say no as well.
ادوارد استودن: خُب، هنگامی که به نتایج این برنامه ها در متوقف کردن تروریسم نگاه کنید، خواهید دید که این بی اساس است و نیازی نیست که حرف مرا برای این موضوع قبول کنید، زیرا ما اولین دادگاه علنی را داشتیم، اولین دادگاه فدرال که این را بازنگری کرد، خارج از قرارهای مخفی کارانه ، این برنامه را «اْورولین» ( اشاره به کتابهای جرج اورول و برخلاف قانون اساسی نامیدند. کنگره این حق را دارد که در جریان این مسائل قرار گیرد، و حالا خواستار ان مساله است، و لایحه ای را برای اصلاح آن تنظیم کرده اند، و دو پنل مستقل کاخ سفید که تمامی شواهد دسته بندی شده را مرور می کنند میگویند که این برنامه ها هرگز هیچ حمله تروریستی که برای آمریکا قریب الوقوع بوده، متوقف نکردند. بنابراین آیا واقعا تروریسم است که ما متوقف می کنیم؟ آیا این برنامه ها اصلا ارزش دارند؟ من میگویم، خیر. و همه این سه شاخه دولت آمریکا هم گفتند خیر.
CA: I mean, do you think there's a deeper motivation for them than the war against terrorism?
کریس اندرسون: منظورم این است، ایا فکر می کنیم انگیزه عمیقتری برای آنهاست از جنگ علیه تروریسم است؟
ES: I'm sorry, I couldn't hear you, say again?
ادوارد استودن، متاسفم، نمیتوانم صدای تو را بشنوم، دوباره بگو؟
CA: Sorry. Do you think there's a deeper motivation for them other than the war against terrorism?
کریس اندرسون: آیا فکر می کنی یک انگیزه عمیقتری از جنگ علیه تروریسم برای آنها وجود داشته؟
ES: Yeah. The bottom line is that terrorism has always been what we in the intelligence world would call a cover for action. Terrorism is something that provokes an emotional response that allows people to rationalize authorizing powers and programs that they wouldn't give otherwise. The Bullrun and Edgehill-type programs, the NSA asked for these authorities back in the 1990s. They asked the FBI to go to Congress and make the case. The FBI went to Congress and did make the case. But Congress and the American people said no. They said, it's not worth the risk to our economy. They said it's worth too much damage to our society to justify the gains. But what we saw is, in the post-9/11 era, they used secrecy and they used the justification of terrorism to start these programs in secret without asking Congress, without asking the American people, and it's that kind of government behind closed doors that we need to guard ourselves against, because it makes us less safe, and it offers no value.
استودن: بله، مهمترین نکته این است که تروریسم همواره چیزی بوده که ما در سازمانهای اطلاعاتی جهان به عنوان پوششی از آنها برای اعمالمان استفاده کردیم. تروریسم چیزی هست که باعث برانگیختن پاسخی احساسی می گردد که به مردم اجازه توجیه کردن قدرتها و برنامه هایی را می دهد که در شرایطی غیر از این نمی دادند. برنامه های از قبیل Bullrun and Edgehill که «ان اس ای» خواستار این قدرتها شد به سال ۱۹۹۰ بر میگردد. آنها از اف بی ای FBI خواستند که به کنگره بروند و این مورد را مطرح کنند. اف بی ای به کنگره رفت و این موضوع را مطرح کرد. اما کنگره و مردم امریکا گفت نه. آنها گفتند، ارزش ندارد که اقتصاد امن را در معرض خطر قرار دهیم. آنها گفتند در مقابل آنچه که بدست می آوریم ارزش ندارد که جامعه را تخریب کنیم. اما آنچه ما دیدیم این است که بعد ار یازدهم سپتامبر، آنها پنهان کاری کرده و با توجیه تروریسم شروع به استفاده از این برنامه های مخفی بدون درخواست مجوز از کنگره کردند، بدون اینکه از مردم آمریکا بپرسند، و این به نوعی دولت در پشت درهای بسته است که ما نیاز داریم خودمان را در مقابل آنها محافظت کنیم، به دلیل اینکه این امنیت کمتری دارد--- بی ارزش است.
CA: Okay, come with me here for a sec, because I've got a more personal question for you. Speaking of terror, most people would find the situation you're in right now in Russia pretty terrifying. You obviously heard what happened, what the treatment that Bradley Manning got, Chelsea Manning as now is, and there was a story in Buzzfeed saying that there are people in the intelligence community who want you dead. How are you coping with this? How are you coping with the fear?
کریس اندرسون: بسیار خوب. برای چند ثانیه بیا با من اینجا بیا، چونکه من سوال شخصی دیگری از تو دارم. در هنگام صحبت از ترور ، بیشتر مردم احساس می کنند که موقعیتی که تو اکنون در روسیه داری بسیار وحشتناک است. مسلما شنیده ای که چه اتفاقاتی افتاده، و برادلی میینک چه بر سرش آمد، چلسی منیگ هم همانطور، و داستانی در بازفید بود که نیروهای سرویسامنیتی مُرده تو را می خواهند. چگونه با این برخورد می کنی؟ چگونه با ترس مقابله می کنی؟
ES: It's no mystery that there are governments out there that want to see me dead. I've made clear again and again and again that I go to sleep every morning thinking about what I can do for the American people. I don't want to harm my government. I want to help my government, but the fact that they are willing to completely ignore due process, they're willing to declare guilt without ever seeing a trial, these are things that we need to work against as a society, and say hey, this is not appropriate. We shouldn't be threatening dissidents. We shouldn't be criminalizing journalism. And whatever part I can do to see that end, I'm happy to do despite the risks.
ادوارد استودن: معمایی در بین نیست که دولت می خواهد مُرده مرا ببینید. این را بارها و بارهای و بارها روشن کرده ام که من هر صبح به خواب می روم. فکر می کنم که من چکار می توانم برای مردم آمریکا. نمی خواهم آسیبی به دولتم بزنم، می خواهم به دولتم کمک کنم، اما حقیقت اینکه که آنها تمایل دارند که کاملا مراحل قانونی را نادیده بگیرند، مایل هستند که بدون اینکه من محاکمه شوم مرا گناهکار اعلام کنند، اینها چیزهایی هستند که باید به عنوان جامعه علیه آنها کار کنیم، و بگویم، هی، این صحیح نیست. ما نباید مورد تهدید مخالفان قرار گیریم. ما نباید به جرم اطلاع رسنانی مجرم شناخته شویم. هر بخشی که من بتونم ببینم این تمام شده، خوشحالم که علی رغم خطرات این کار را انجام می دهم.
CA: So I'd actually like to get some feedback from the audience here, because I know there's widely differing reactions to Edward Snowden. Suppose you had the following two choices, right? You could view what he did as fundamentally a reckless act that has endangered America or you could view it as fundamentally a heroic act that will work towards America and the world's long-term good? Those are the two choices I'll give you. I'm curious to see who's willing to vote with the first of those, that this was a reckless act? There are some hands going up. Some hands going up. It's hard to put your hand up when the man is standing right here, but I see them.
کریس اندرسون: خُب، در واقع علاقمندم که بعضی از بازخوردها را از تماشاگران در اینجا داشته باشم، چونکه میدانم واکنشهای بسیار متفاوتی درباره ادوارد استودن وجود دارد. فرض کنیم شما این دو انتخاب زیر را داشته باشید. درست؟ کاری را که ادوارد کرده اساسا یک رفتار عاری از حس مسئولیت بدانید که آمریکا را در خطر قرار داده و یا که رفتار او یک رفتار قهرمانانه بوده است که برای آمریکا و جهان در بلند مدت خوب خواهد بود؟ این دو انتخاب را به شما دادم، من کنجکاوم ببینم که چه کسانی به اولی رای میدهند، بعنوان رفتار غیر مسئولانه و بی ملاحظه؟ تعدادی دست بالاست. تعدادی دست بالا می رود. هنگامی که فرد روبروی شما ایستاده، خیلی سخت که دستت را بالا ببری، اما من آنها را می بینم.
ES: I can see you. (Laughter)
ادوارد استودن: من میتوانم شما را ببینیم. ( خنده تماشاگران)
CA: And who goes with the second choice, the fundamentally heroic act?
کریس اندرسون: و کسانی که دومین گزینه را قبول دارند، اساسا یک رفتار قهرمانانه؟
(Applause) (Cheers)
( تشویق تماشاگران)(شادی تماشاگران)
And I think it's true to say that there are a lot of people who didn't show a hand and I think are still thinking this through, because it seems to me that the debate around you doesn't split along traditional political lines. It's not left or right, it's not really about pro-government, libertarian, or not just that. Part of it is almost a generational issue. You're part of a generation that grew up with the Internet, and it seems as if you become offended at almost a visceral level when you see something done that you think will harm the Internet. Is there some truth to that?
و فکر می کنم این حقیقت دارد که بگوییم تعداد زیادی از افراد دستشان را بالا نگرفتند و من گمان می کنم آنها هنوز به این مورد فکر می کنند، زیرا به نظرم می رسد که هنوز بحث پیرامون تو، بین خطوط سیاسی سنتی تفرقه نمیاندازد. این چپ و راست نیست، واقعا درباره هواخواه دولت بودن و یا آزادیخواهی نیست. بخشی از ان تقریبا مسئله نسل هاست. شما بخشی از نسلی هستید که با اینترنت بزرگ شدید، و به نظر می رسد که حداقل در سطح بسیار کمی آزرده خاطر شوید وقتی شاهد باشید که کاری انجام شده که فکر می کنید این به اینترنت آسیب می رساند. حقیقت نداره؟
ES: It is. I think it's very true. This is not a left or right issue. Our basic freedoms, and when I say our, I don't just mean Americans, I mean people around the world, it's not a partisan issue. These are things that all people believe, and it's up to all of us to protect them, and to people who have seen and enjoyed a free and open Internet, it's up to us to preserve that liberty for the next generation to enjoy, and if we don't change things, if we don't stand up to make the changes we need to do to keep the Internet safe, not just for us but for everyone, we're going to lose that, and that would be a tremendous loss, not just for us, but for the world.
ادوارد استودن: بله. فکر می کنم خیلی هم درست هست. این مسئله چپ و راست نیست. آزادی اساسی و بنیادی ما، و هنگامی من می گویم ما، تنها منظورم آمریکایی ها نیست، منظورم تمامی مردم جهان ست. این مشکل تعصبی نیست. اینها چیزهایی هستند که همه مردم اعتقاد دارند، و بسته به همه ما دارد که از اینها محافظت کنیم، و برای مردمی که آزادی اینترنت را دیده و از آن لذت برده اند، این بسته به ما است که این آزادی را برای نسل آینده نگه داریم تا از آن لذت ببرند، و اگر ما چیزی را تغییر ندهیم، اگر ما برپا نخیزیم تا این تغییر را ایجاد کنیم، ما نیاز داریم که اینترنت را ایمن نگه داریم، نه تنها برای خودمان بلکه برای همه، ما این آزادی را از دست خواهیم داد، و این ضرر بسیار هنگفت خواهد بود، نه تنها برای ما، بلکه برای همه جهان.
CA: Well, I have heard similar language recently from the founder of the world wide web, who I actually think is with us, Sir Tim Berners-Lee. Tim, actually, would you like to come up and say, do we have a microphone for Tim?
کریس ندرسون: خُب، من اخیرا حرفهای مشابهی از بنیادگذار شبکه وب جهانی شنیده ام، که فکر می کنم اینجا با ما باشد، سر تیم برنرز لی. تیم، راستش دوست داره بیاد و این را بگه، یک میکروفون به او می رسونید؟
(Applause)
( تشویق تماشاگران)
Tim, good to see you. Come up there. Which camp are you in, by the way, traitor, hero? I have a theory on this, but --
تیم، خوشحالم که می بینیمت. بیا این بالا. بالاخره در کدام گروه هستی، خائن و یا قهرمان؟ تئوری در این زمینه دارم اما--
Tim Berners-Lee: I've given much longer answers to that question, but hero, if I have to make the choice between the two.
تیم برنرز- لی: من خیلی وقت پیش به این پرسش پاسخ دادم، ولی قهرمان، اگر قرارباشد بین این دو انتخاب یکی را برگزینم.
CA: And Ed, I think you've read the proposal that Sir Tim has talked about about a new Magna Carta to take back the Internet. Is that something that makes sense? ES: Absolutely. I mean, my generation, I grew up not just thinking about the Internet, but I grew up in the Internet, and although I never expected to have the chance to defend it in such a direct and practical manner and to embody it in this unusual, almost avatar manner, I think there's something poetic about the fact that one of the sons of the Internet has actually become close to the Internet as a result of their political expression. And I believe that a Magna Carta for the Internet is exactly what we need. We need to encode our values not just in writing but in the structure of the Internet, and it's something that I hope, I invite everyone in the audience, not just here in Vancouver but around the world, to join and participate in.
---کریس اندرسون: و ادوارد، فکر میکنم تو پیشنهاد سر تیم درباره ماگنا کارتا (منشور کبیر) راخوانده باشی که درباره باز پس گیری اینترنت صحبت می کند. آیا این قابل احساس و عقلائی هست؟ ادوارد استودن: کاملا. منظور این است که نسل من، و من نه تنها با فکر کرن راجع به اینترنت بزرگ شدیم، بلکه در اینترنت بزرگ شدم، و گرچه هرگز انتظار نداشتم که شانس این را داشته باشم که مستقیما و به چنین شیوه عملی از آن دفاع کنم ومتضمن آن به این شیوه غیرمعمول شوم، شیوه ای تقریبا نمادین، فکر میکنم این چیزی شاعرانه درباره این حقیقت باشد که یکی از فرزندان اینترنت در واقع به دلیل اظهارات سیاسیشان به اینترنت نزدیک شده است. و من اعتقاد دارم که "ماگنا کارتا" برای اینترنت دقیقا چیزی است که نیاز داریم. نیاز داریم چیزهای باارزشمان را کدگذاری کنیم نه تنها بصورت نوشتاری بلکه برای ساختار اینترنت، و این چیزی است که به آن امیدوارم، و همه حاضرین را به آن دعوت می کنم نه تنها اینجا در ونکوور بلکه در تمامی جهان، که به ما ملحق و در آن شرکت کنید.
CA: Do you have a question for Ed?
کریس اندرسون: آیا سوالی از ادوارد داری؟ ،
TBL: Well, two questions, a general question —
تیم لی: دو تا پرسش یک سوال کلی-
CA: Ed, can you still hear us?
اندرسون: ادوارد آیا هنوز صدای ما را داری؟
ES: Yes, I can hear you. CA: Oh, he's back.
استودن: بله میتوانم صدای شما را بشنوم. اندرسون: او برگشتتیم
TBL: The wiretap on your line got a little interfered with for a moment. (Laughter)
لی: خط استراق سمع برای یک لحظه تداخل کرد. ( خنده تماشاگران)
ES: It's a little bit of an NSA problem.
اسنودن: این مشکل کوچکی ار طرف «ان اس ای» هست.-
TBL: So, from the 25 years, stepping back and thinking, what would you think would be the best that we could achieve from all the discussions that we have about the web we want?
تیم لی: خُب ، برگردیم به ۲۵ سال قبل و فکر کنیم، تو فکر می کنی بهترین دستاوری که میتوان از همه این بحثها درباره وب ها میخواهیم بدست آوریم چیستد؟
ES: When we think about in terms of how far we can go, I think that's a question that's really only limited by what we're willing to put into it. I think the Internet that we've enjoyed in the past has been exactly what we as not just a nation but as a people around the world need, and by cooperating, by engaging not just the technical parts of society, but as you said, the users, the people around the world who contribute through the Internet, through social media, who just check the weather, who rely on it every day as a part of their life, to champion that. We'll get not just the Internet we've had, but a better Internet, a better now, something that we can use to build a future that'll be better not just than what we hoped for but anything that we could have imagined.
استودن:هنگامی که در این باره فکر می کنیم از این لحاط که چقدر می توانیم پیش برویم، فکر می کنم این پرسشی است که تنها به این محدود می شود که تمایل داشته باشیم اینترنت را در چه حدی نگه داریم. فکر می کنم اینترنتی که ما در گذشته از آن لذت میبردیم دقیقا چیزی است که ما نه تنها به عنوان یک ملت بلکه به عنوان مردم سراسر جهان به آن نیاز داریم، و با همکاری، با درگیر شدن با آن نه فقط به عنوان بخش از جامعه فنی بلکه همانطور که گفتی، به عنوان کاربر، مردمی از سراسر جهان که ازطریق اینترنت و از طریق رسانه های اجتماعی همکاری می کنند، کسانی که تنها وضعیت هوا را چک می کنند، کسانی که به آن به عنوان بخشی از زندگی روزمره خود تکیه می کنند، تا بر آن غلبه کنند. نه تنها اینترنتی را قبلا داشتم را خواهیم داشت، بلکه یک اینترنت بهتر، بهتر از آنچه که هست، گاهی ما نیاز داریم که آینده ای را بسازیم که نه تنها بهتر از آن چیزی است که خواهان آن هستیم بلکه بهتر از هر چیزی که ما بتوانیم آن راتصور کنیم .
CA: It's 30 years ago that TED was founded, 1984. A lot of the conversation since then has been along the lines that actually George Orwell got it wrong. It's not Big Brother watching us. We, through the power of the web, and transparency, are now watching Big Brother. Your revelations kind of drove a stake through the heart of that rather optimistic view, but you still believe there's a way of doing something about that. And you do too.
اندرسون: ۳۰ سال است که تد در سال ۱۹۸۴ بنیانگذاری شده است. از آن زمان گفتگوهای بسیار زیادی اتفاق افتاده در کنار حرفهای جورج اورول که راستش اشتباه از آب درآمدند. هیچ برادر بزرگی نیست ( شخصیتی از جورج اوورل در کتاب ۱۹۸۴) که ما را بپاد. ما، از طریق قدرت وب، و شفاف سازی، اکنون برادر بزرگ را میپایم. افشاگرهای تو نوعی قماراز طریق قلب آن دیدگاه نسبتا خوشبینانه است، اما هنوز تو این اعتقاد را داری که می شود کاری برایش کرد. این کار را می کنی.
ES: Right, so there is an argument to be made that the powers of Big Brother have increased enormously. There was a recent legal article at Yale that established something called the Bankston-Soltani Principle, which is that our expectation of privacy is violated when the capabilities of government surveillance have become cheaper by an order of magnitude, and each time that occurs, we need to revisit and rebalance our privacy rights. Now, that hasn't happened since the government's surveillance powers have increased by several orders of magnitude, and that's why we're in the problem that we're in today, but there is still hope, because the power of individuals have also been increased by technology. I am living proof that an individual can go head to head against the most powerful adversaries and the most powerful intelligence agencies around the world and win, and I think that's something that we need to take hope from, and we need to build on to make it accessible not just to technical experts but to ordinary citizens around the world. Journalism is not a crime, communication is not a crime, and we should not be monitored in our everyday activities.
اسنودن: درسته، پس باید این طور بحث شود که قدرت برادر بزرگ بطور چشمگیری افزایش یافته. اخیرا مقالهای حقوقی در دانشگاه یل چاپ شده که چیزی را بنام اصل سلطان- بنکاستون -Bankston-Soltani Principle را مطرح میکند، این که انتظار ما از حریم خصوصی نقص شده است می شود هنگامی که قابلیت های نظارت دولتی با مرتبه بزرگی کم ازش تر شده اند، و هر بار که این اتفاق می افتد، ما نیاز داریم تا دوباره برای حقوق خصوصی مان توازن ایجاد کنیم. حال، این از زمانی رخ نداده که قدرت نظارت دولت اتفاق بواسطه چندین مرتبه بزرگی افزایش یافته است، و علت مشکلی است که امروز با آن مواجهیم، اما هنوز امید هست، زیرا قدرت افراد هم توسط تکنولوژی بالا رفته است. زنده بودن من تایید آن است که مردم می توانند پا به پای بزرگترین دشمنانشان و قدرتمندترین سازمانهای امنیتی در سراسر جهان به جلو روند، با آنها مقابله کنند و برنده شوند، و فکر می کنم این چیزی است ملازم است به آن امید داشته باشیم، و آن را بنا نهیم تا قابل دسترسی نه تنها برای کارشناسان فنی بلکه برای تمامی شهروندان عادی سراسر جهان باشد. خبر رسانی جرم نیست، گفتگو کردن جرم نیست، و نباید از طریق فعالیتهای روزانه مان نظارت و مانیتور شویم.
CA: I'm not quite sure how you shake the hand of a bot, but I imagine it's, this is the hand right here. TBL: That'll come very soon. ES: Nice to meet you, and I hope my beam looks as nice as my view of you guys does.
کریس اندرسون: خیلی مطمئن نیستم که تو بتونی از آنجا دست بدی، اما فرض میکنم که این دست راست تو هست. تیم لی: این خیلی زود اتفاق خواهد افتاد. اسنودن: خیلی از دیدار با شما خوشحالم، و امیدوارم که پرتو من از طریق اینترنت به خوبی تصویری باشد که از شما دارم .
CA: Thank you, Tim.
کریس اندرسون: متشکرم تیم.
(Applause)
( تشویق تماشاگران)
I mean, The New York Times recently called for an amnesty for you. Would you welcome the chance to come back to America?
---منظورم اینکه که مجله نیویورک تایمز اخیرا فراخوانی برای عفو تو داده است. ایا خوشحال خواهی شد که شانس این را داشته باشی که به آمریکا برگردی؟
ES: Absolutely. There's really no question, the principles that have been the foundation of this project have been the public interest and the principles that underly the journalistic establishment in the United States and around the world, and I think if the press is now saying, we support this, this is something that needed to happen, that's a powerful argument, but it's not the final argument, and I think that's something that public should decide. But at the same time, the government has hinted that they want some kind of deal, that they want me to compromise the journalists with which I've been working, to come back, and I want to make it very clear that I did not do this to be safe. I did this to do what was right, and I'm not going to stop my work in the public interest just to benefit myself. (Applause)
استودن: البته که می خواهم. جای هیچ پرسشی در این خصوص نیست، اصولی که بر پایه و اساس آن این پروژه بنا نهاد شد برای منافع عمومی و اصولی است که بر پایه آن روزنامه نگار و خبر رسانی در ایالات متحده و سراسر جهان بنا شده . و فکر می کنم اگر مطبوعات اکنون این را بگویند، که ما این را حمایت می کنیم، این چیزی خواهد بود که می بایستی اتفاق بیفتد، این استدلال قوی است ، اما استدلال نهایی نخواهد بود، و فکر می کنم این چیزی است که مردم باید تصمیم بگیرند. اما، در همان زمان، دولت اشاره کرد که آنها حاضر به نوعی معامله هستند، که می خواهند من درباره خبر رسانی ام سازش کنم، برای اینکه برگردم، و من میخواهم این را خیلی روشن کنم که اینکار را نکردم که خودم ایمن باشم. من اینکار را کردم چونکه درست بود، و قصد ندارم در راستای منافع عمومی صرفا به خاطر منافع خودم دست از اینکار بکشم. ( تشویق تماشاگران)
CA: In the meantime, courtesy of the Internet and this technology, you're here, back in North America, not quite the U.S., Canada, in this form. I'm curious, how does that feel?
اندرسون: در این میان، به مرحمت اینترنت و تکنولوژی، که تو اینجا هستی، به آمریکای شمالی برگشتی نه دقیقا به ایالات متحده، به کانادا از این طریق. کنجکاوم بدانم ، چه احساسی داری؟
ES: Canada is different than what I expected. It's a lot warmer. (Laughter)
اسنودن: کانادا با آنچه که من انتظار داشتم متفاوت است. خیلی گرمتر از آن است. ( خنده تماشاگران)
CA: At TED, the mission is "ideas worth spreading." If you could encapsulate it in a single idea, what is your idea worth spreading right now at this moment? ES: I would say the last year has been a reminder that democracy may die behind closed doors, but we as individuals are born behind those same closed doors, and we don't have to give up our privacy to have good government. We don't have to give up our liberty to have security. And I think by working together we can have both open government and private lives, and I look forward to working with everyone around the world to see that happen.
کریس اندرسون: در تد، ماموریت و هدف"پراکندن ایده های ارزشمند است. " اگر بتوانی این را تنها در یک ایده جمع کنی، ایده ای از تو که در حال حاضر ارزش گسترش یافتن را داشته باشد چیست؟ استودن: میگویم که سال گدشته یادآور این بود که ازادی و دموکراسی شاید پشت درهای بسته بمیرد، اما ما به عنوان افرادی مستقل در پشت همین درهای بسته متولد می شویم، و نیاید از حریم خصوصی مان برای داشتن دولت خوب دست بکشیم. نباید آزادیمان را برای داشتن امنیت از دست بدهیم. و گمان می کنم با کار کردن با یکدیگر می توانیم هم دولت باز و هم زندگی خصوصی را داشته باشیم، و من مشتاق همکاری با همه در سراسر جهان برای دیدن این که شاهد چنین اتفاقی باشیم، هستم .
Thank you very much.
بسیار سپاسگزارم.
CA: Ed, thank you.
اندرسون: ادوارد سپاسگزارم.
(Applause)
( تشویق تماشاگران)