So, this book that I have in my hand is a directory of everybody who had an email address in 1982. (Laughter) Actually, it's deceptively large. There's actually only about 20 people on each page, because we have the name, address and telephone number of every single person. And, in fact, everybody's listed twice, because it's sorted once by name and once by email address. Obviously a very small community. There were only two other Dannys on the Internet then. I knew them both. We didn't all know each other, but we all kind of trusted each other, and that basic feeling of trust permeated the whole network, and there was a real sense that we could depend on each other to do things.
کتابی که در دستم هست دفترچه راهنمای ایمیل تمامی افرادی ست که در سال ۱۹۸۲ آدرس ایمیل داشتن . ( خنده تماشاگران) راستش، بزرگی این کتاب گمراه کنندست. در هر صفحه فقط ۲۰ نفر لیست شدند چونکه برای هر فرد، هم اسم هم آدرس وهم شماره تلفن رو داریم. پس هر فرد دوباردر این لیست اومده، یکبار براساس نام و یک بارهم براساس آدرس ایمیل واضح است که این یک جامعه بسیار کوچک است. فقط دو تا دَنی Danny دیگه بجز من در اینترنت وجود داشت. که هر دو اونها رو میشناختم. ما همه، همدیگرو نمیشناختیم اما یجورایی به هم اعتماد داشتیم و اون حس اعتماد در کل شبکه نفوذ کرده بود، و واقعا معنی داشت که ما میتوانستیم به همدیگه وابسته باشیم
So just to give you an idea of the level of trust in this community, let me tell you what it was like to register a domain name in the early days. Now, it just so happened that I got to register the third domain name on the Internet. So I could have anything I wanted other than bbn.com and symbolics.com. So I picked think.com, but then I thought, you know, there's a lot of really interesting names out there. Maybe I should register a few extras just in case. And then I thought, "Nah, that wouldn't be very nice."
برای اینکه به شما نشون بدم سطح اعتمادی که در این جامعه وجود داشت، بگذارید تا براتون تعریف کنم که ثبت یک دامین در اون روزهای اولیه به چه شکل بود. این وقتی اتفاق افتاد که داشتم سومین دامین موجود در اینترنت رو ثبت میکردم. این وقتی اتفاق افتاد که داشتم سومین دامین موجود در اینترنت رو ثبت میکردم. خب من میتوانستم هر چیزی رو که میخواستم داشته باشم البته بجز bbn.com و symbolics.com و من think.com رو انتخاب کردم، اما بعدش با خودم فکر کردم، یک عالمه اسم جالب اینجا وجود داره. شاید بهتر باشه چندتا اضافه برای روز مبادا ثبت کنم. و بعد با خودم فکر کردم ،"نــه، این کار خوبی نیست"
(Laughter)
(خنده حضار)
That attitude of only taking what you need was really what everybody had on the network in those days, and in fact, it wasn't just the people on the network, but it was actually kind of built into the protocols of the Internet itself. So the basic idea of I.P., or Internet protocol, and the way that the -- the routing algorithm that used it, were fundamentally "from each according to their ability, to each according to their need." And so, if you had some extra bandwidth, you'd deliver a message for someone. If they had some extra bandwidth, they would deliver a message for you. You'd kind of depend on people to do that, and that was the building block. It was actually interesting that such a communist principle was the basis of a system developed during the Cold War by the Defense Department, but it obviously worked really well, and we all saw what happened with the Internet. It was incredibly successful.
" فقط هر چیزی رو که نیاز داری بردار" اصلی بود که همه در اون روزها در شبکه بهش اعتقاد داشتند. و در حقیقت، این وضعیت فقط مخصوص افراد شبکه نبود بلکه جزئی در پرتکل های خود اینترنت شده بود. بلکه جزئی در پرتکل های خود اینترنت شده بود. از همین رو ایده اولیه IP یا پروتکل اینترنت Internet Protocol و الگوریتم مسیریابی، که از اون استفاده میکرد ، شکل گرفت "از هر کس متناسب با توانش به هر کس متناسب با نیازش" "از هر کس متناسب با توانش به هر کس متناسب با نیازش" در نتیجه اگر پهنای باند اضافه میداشتید، پیام دیگران را میرساندید در نتیجه اگر پهنای باند اضافه میداشتید، پیام دیگران را میرساندید. و اگر کسی پهنای باند اضافه می داشت اینکار را برای شما میکرد. یجورایی به دیگران وابسته بودید، و این مبنای ساخت قرار گرفته بود. وخیلی هم جالب بود که یک چنین اصل کمونیستی بنیان توسعهی یک سیستم در دوران جنگ سرد توسط وزارت دفاع بود. اما خیلی خوب عملی شد، حالا همه میبینیم که اینترنت به کجا رسیده. کاملا موفق.
In fact, it was so successful that there's no way that these days you could make a book like this. My rough calculation is it would be about 25 miles thick. But, of course, you couldn't do it, because we don't know the names of all the people with Internet or email addresses, and even if we did know their names, I'm pretty sure that they would not want their name, address and telephone number published to everyone.
در حقیقت به قدری موفق بود که دیگه این روزا کسی نمیتونه کتابی مثل این تولید کنه. طبق محاسبات من کتابی به ضخامت ۴۲/۲ کیلومتر خواهد بود. اما، البته، عملی نیست چون اسامی همه افراد در اینترنت و یا دارای میل رو نداریم چون اسامی همه افراد در اینترنت و یا دارای میل رو نداریم، و حتی اگر این اسامی رو در اختیار می داشتیم، کاملا مطمئنم که مردم نمی خواهند که اسامی آنها ، آدرس ایمیل و شماره تلفن آنها برای همه انتشار پیدا کند کاملا مطمئنم که مردم نمی خواهند که اسامی آنها ، آدرس ایمیل و شماره تلفن آنها برای همه انتشار پیدا کند
So the fact is that there's a lot of bad guys on the Internet these days, and so we dealt with that by making walled communities, secure subnetworks, VPNs, little things that aren't really the Internet but are made out of the same building blocks, but we're still basically building it out of those same building blocks with those same assumptions of trust. And that means that it's vulnerable to certain kinds of mistakes that can happen, or certain kinds of deliberate attacks, but even the mistakes can be bad.
این روزها تعداد آدمهای بد اینترنت بسیار زیاد است، و برای همین مجبور به داشتن جامعه هایی با دیوار(بسته) شده ایم و برای همین مجبور به داشتن جامعه هایی با دیوار(بسته) شده ایم زیر شبکه های امن ، VPN ها ، چیزهای کوچکی که حتی اینترنت هم نیستند اما برمبنای همون ساختار بنا شده ند. اما الان ما ساختارهای اینترنت و زیرشاخه های اون رو بر اساس همون فرض وجود اعتماد ساختیم اما الان ما ساختارهای اینترنت و زیرشاخه های اون رو بر اساس همون فرض وجود اعتماد ساختیم و این به معنی اینه که اونها نسبت به اشتباهات ناخواسته ای که ممکن اتفاق بیافته، و یا حتی اشتباهات عمدی ، آسیب پذیر هستند. اشتباهات ناخواسته هم می توانند "بد" باشند.
So, for instance, in all of Asia recently, it was impossible to get YouTube for a little while because Pakistan made some mistakes in how it was censoring YouTube in its internal network. They didn't intend to screw up Asia, but they did because of the way that the protocols work. Another example that may have affected many of you in this audience is, you may remember a couple of years ago, all the planes west of the Mississippi were grounded because a single routing card in Salt Lake City had a bug in it. Now, you don't really think that our airplane system depends on the Internet, and in some sense it doesn't. I'll come back to that later. But the fact is that people couldn't take off because something was going wrong on the Internet, and the router card was down.
برای مثال: در کل آسیا برای مدتی، دسترسی به YouTube غیرممکن شده بود چون پاکستان در نحوه سانسور کردن YouTube در شبکه کشور خودش دچار اشتباه شده بود چون پاکستان در نحوه سانسور کردن YouTube در شبکه داخلی کشورش دچار اشتباه شده بود اونها نمی خواستند که کل آسیا رو محروم کنند، اما این کارو کردند به دلیل نحوه کارکردن پروتکلها. یک مثال دیگه که ممکن خیلی از شما مخاطبان رو تحت تاثیر قرار داده باشه بخاطر دارید، چند سال پیش رو که همه هواپیماها در غرب می سی سی پی زمین گیر شده بودند چون یه کیت الکترونیکی مسیریاب (اینترنتی) درSalt Lake City دارای یک باگ (مشکل) بود. چون یه کیت الکترونیکی مسیریاب (اینترنتی) درSalt Lake City دارای یک باگ (مشکل) بود. شما واقعا به این فکر نمیکنید که سیستم هواپیمایی ما به اینترنت وابسته باشه، شما واقعا به این فکر نمی کنید که سیستم هواپیمایی ما به اینترنت وابسته باشه، و یجورایی هم وابسته نیست. من بعدا به این موضوع برمیگردم. اما در حقیقت وقتی یه چیزی در اینترنت مشکل پیدا کرد هواپیماها نتوانستند از زمین بلند بشوند. اما در حقیقت وقتی یه چیزی در اینترنت مشکل پیدا کرد هواپیماها نتوانستند از زمین بلند بشوند. و فقط به خاطر اینکه یک قطعه مسیریاب(اینترنتی) مشکل داشته.
And so, there are many of those things that start to happen. Now, there was an interesting thing that happened last April. All of a sudden, a very large percentage of the traffic on the whole Internet, including a lot of the traffic between U.S. military installations, started getting re-routed through China. So for a few hours, it all passed through China. Now, China Telecom says it was just an honest mistake, and it is actually possible that it was, the way things work, but certainly somebody could make a dishonest mistake of that sort if they wanted to, and it shows you how vulnerable the system is even to mistakes. Imagine how vulnerable the system is to deliberate attacks.
و مسائل مشابه به اون زیاد هستند که ممکن اتفاق بیافتند. خب، یک چیز جالب همین آپریل اتفاق افتاد. ناگهان یک درصد بزرگ از ترافیک در کل اینترنت، که شامل بخش بزرگی از ترافیک داخلی ما بین تاسیسات نظامی آمریکا، شروع کرد به دوباره مسیریابی شدن از طریق چیـن برای چند ساعت، همه اطلاعات از طریق چین انتقال پیدا کرد. خب؛ چینی ها گفتند که این یک اشتباه صادقانه بوده است، و خب این واقعا امکان پذیر بود، به دلیل نحوه کارکرد شبکه، اما یک نفر می تونه یک اشتباه غیر صادقانه کرده باشه از این نوع اگه بخواهد، اما ممکن یک نفر بخواهد اشتباه غیر صادقانه بکنه و این نشون می ده که چقدر این سیستم آسیب پذیره در برابر همین اشتباهات سهوی حالا تصور کنید آسیب پذیری اون در برابر حملات برنامه ریزی شده چقدره.
So if somebody really wanted to attack the United States or Western civilization these days, they're not going to do it with tanks. That will not succeed. What they'll probably do is something very much like the attack that happened on the Iranian nuclear facility. Nobody has claimed credit for that. There was basically a factory of industrial machines. It didn't think of itself as being on the Internet. It thought of itself as being disconnected from the Internet, but it was possible for somebody to smuggle a USB drive in there, or something like that, and software got in there that causes the centrifuges, in that case, to actually destroy themselves. Now that same kind of software could destroy an oil refinery or a pharmaceutical factory or a semiconductor plant. And so there's a lot of -- I'm sure you've read a lot in papers, about worries about cyberattacks and defenses against those.
اگه در این روزها کسی واقعا بخواهد که به ایالات متحده حمله کند یا به جوامع غربی با تانک حمله نخواهد کرد. چون موفق نخواهند شد. چیزی که می توانند انجام بدهند حمله ایست شبیه، حمله ای که به تاسیسات هستهی ایران شد شبیه، حمله ای که به تاسیسات هستهی ایران شد کسی مسئولیت حمله رو به عهده نگرفت. در آنجا یک کارخانه از ماشین های صنعتی وجود داشت که به خود یه خود در اینترنت نبود. و خود را جدا از اینترنت تصور می کرد، اما این امکان وجود داشت تا یه درایو USB به آنجا نفوذ کند، یا چیزی شبیه این ، اما این امکان وجود داشت تا یه درایو USB به آنجا نفوذ کند، یا چیزی شبیه این ، و نرم افزاری به آن رخنه کند که باعث شود سانتریفیوژها خود را نابود کنند. و نرم افزاری به آن رخنه کند که باعث شود سانتریفیوژها خود را نابود کنند. حالا چیزی شبیه همون نرم افزار می تونه یک پالایشگاه یا کارخانه داروسازی یا تاسیسات یک تصفیه خانه نابود کنه. نگرانیهای زیادی درباره حملات سایبری وجود داره که مطمئنا شما در مورد آنها و روش های دفاع دربرابر نگرانیهای زیادی در باره حملات سایبری وجود داره که مطمئنا شما در مورد آنها و روش های دفاع دربرابر آنها چیزای زیادی خوانده اید.
But the fact is, people are mostly focused on defending the computers on the Internet, and there's been surprisingly little attention to defending the Internet itself as a communications medium. And I think we probably do need to pay some more attention to that, because it's actually kind of fragile. So actually, in the early days, back when it was the ARPANET, there were actually times -- there was a particular time it failed completely because one single message processor actually got a bug in it. And the way the Internet works is the routers are basically exchanging information about how they can get messages to places, and this one processor, because of a broken card, decided it could actually get a message to some place in negative time. So, in other words, it claimed it could deliver a message before you sent it. So of course, the fastest way to get a message anywhere was to send it to this guy, who would send it back in time and get it there super early, so every message in the Internet started getting switched through this one node, and of course that clogged everything up. Everything started breaking. The interesting thing was, though, that the sysadmins were able to fix it, but they had to basically turn every single thing on the Internet off. Now, of course you couldn't do that today. I mean, everything off, it's like the service call you get from the cable company, except for the whole world.
اما حقیقت اینه که مردم بیشتر بر روی محافظت از کامپیوترها در درون اینترنت تمرکز کرده اند، اما حقیقت اینه که مردم بیشتر بر روی محافظت از کامپیوترها در درون اینترنت تمرکز کرده اند، و بشکل شگفت آوری توجه کمتری بر محافظت خود اینترنت به عنوان رسانه ازتباطی میکنند. و بشکل شگفت آوری توجه کمتری بر محافظت خود اینترنت به عنوان رسانه ازتباطی میکنند. و من فکر میکنم که نیاز داریم تا به این مورد مهم بیشتر توجه کنیم، چون بسیار آسیب پذیر هست. در حقیقت در روزهای اول وقتی که ARPANET وجود داشت، دفعاتی پیش میآمد که کل سیستم به طور کامل خراب میشد چون یکی از پردازشگران پیام ها دارای یک باگ (مشکل) بود. و در اینترنت، روترها اطلاعاتشون رو باهم تبادل میکنند که چگونه پیام ها رو به مقصد می رسانند و یک پردازشگر، به دلیل وجود یک کیت خراب، تصمیم گرفته بود که میتواند یک پیام و یک پردازشگر، به دلیل وجود یک کیت خراب، تصمیم گرفته بود که می تواند یک پیام را به مقصدش در مدت زمان منفی برساند! این به معنی این هست که آن دستگاه می تواند پیام را قبل از فرستاده شدن, برساند. خب البته که سریعترین مسیر برای رساندن پیامها به هر کجا فرستادن پیام از طریق این مسیر هست خب البته که سریعترین مسیر برای رساندن پیامها به هر کجا فرستادن پیام از طریق این مسیر هست، که اون رو در زمان عقب می برد و فوق العاده سریع به مقصد می رساند، همه پیام ها در اینترنت شروع به مسیردهی از طریق این گره (پایگاه) شدن همه پیام ها در اینترنت شروع به مسیردهی از طریق این گره (پایگاه) شدن و این باعث شد همه چیز خراب شود. و این باعث شد همه چیز خراب شود. جالب بود که ادمین سیستم توانست مشکل را حل کند. جالب بود که ادمین سیستم توانست مشکل را حل کند. اما برای اینکار مجبور شد تا تک تک اجزای اینترنت را خاموش کند. خب، اینکار الان غیر ممکن هست. منظورم، خاموش کردن همه دستگاه ها، مانند این میمانند شما سرویس تلفن کابلی که دریافت می کنید شامل هر کجا بجز تمام دنیا شود.(ازکار میافتد) شما سرویس تلفن کابلی که دریافت می کنید شامل هر کجا بجز تمام دنیا شود.(ازکار میافتد)
Now, in fact, they couldn't do it for a lot of reasons today. One of the reasons is a lot of their telephones use IP protocol and use things like Skype and so on that go through the Internet right now, and so in fact we're becoming dependent on it for more and more different things, like when you take off from LAX, you're really not thinking you're using the Internet. When you pump gas, you really don't think you're using the Internet. What's happening increasingly, though, is these systems are beginning to use the Internet. Most of them aren't based on the Internet yet, but they're starting to use the Internet for service functions, for administrative functions, and so if you take something like the cell phone system, which is still relatively independent of the Internet for the most part, Internet pieces are beginning to sneak into it in terms of some of the control and administrative functions, and it's so tempting to use these same building blocks because they work so well, they're cheap, they're repeated, and so on. So all of our systems, more and more, are starting to use the same technology and starting to depend on this technology. And so even a modern rocket ship these days actually uses Internet protocol to talk from one end of the rocket ship to the other. That's crazy. It was never designed to do things like that.
در حقیقت امروزه نمی توان اینکار را به دلایل متعدی انجام داد . یکی از دلایل این است که تعداد زیادی از تلفن ها از پروتکل IP استفاده می کنند و از چیزهای مثل Skype و مانند آن استفاده میکنند که هم اکنون از طریق اینترنت اجرا میشوند، و ما وابسته به آن شده ایم برای چیزهای بیشتر و بیشتر، مانند وقتی که شما از LAX پرواز میکنید، شما حتی فکرش را هم نمیکنید که دارید از اینترنت استفاده میکنید. وقتی شما به پمپ بنزین میروید خیال نمی کنید که از اینترنت استفاده میکنید. و این گونه سیستم ها بیشتر و بیشتر به سمتی میروند که با اینترنت کار کنند. هنوز بیشترشان بر پایه اینترنت نیستند اما شروع کرده اند به استفاده از اینترنت برای سرویس دهی، برای مدیریت اما شروع کرده اند به استفاده از اینترنت برای سرویس دهی، برای مدیریت و اگر شما چیزی مثل یه سیستم موبایل که بیشتر قسمت های اون مستقل از اینترنت باشد، پیدا کنید و اگر شما چیزی مثل یه سیستم موبایل که بیشتر قسمت های اون مستقل از اینترنت باشد، پیدا کنید میبینید که اینترنت در بخش هایی از کنترل و مدیریت، به آن نفوذ خواهد کرد میبینید که اینترنت در بخش هایی از کنترل و مدیریت، به آن نفوذ خواهد کرد و بسیار وسوسه برانگیز برای استفاده کردن هستند چون بسیار خوب کار می کنند ، ارزان هستند ، و کار کردن با آنها آسان هست و مزایای دیگه. برای همین سیستم های ما بیشتر و بیشتر شروع به استفاده از همون تکنولوژی می کنند و وابسته به این تکنولوژی می شوند. و حتی امروزه یه سفینه فضایی برای برقراری ارتباط با دیگر سفینه ها از پروتکل های اینترنتی استفاده میکند برای برقراری ارتباط با دیگر سفینه ها از پروتکل های اینترنتی استفاده میکند احمقانه است! اینترنت هیچ وقت برای انجام دادن چنین کارهایی طراحی نشده بود.
So we've built this system where we understand all the parts of it, but we're using it in a very, very different way than we expected to use it, and it's gotten a very, very different scale than it was designed for. And in fact, nobody really exactly understands all the things it's being used for right now. It's turning into one of these big emergent systems like the financial system, where we've designed all the parts but nobody really exactly understands how it operates and all the little details of it and what kinds of emergent behaviors it can have. And so if you hear an expert talking about the Internet and saying it can do this, or it does do this, or it will do that, you should treat it with the same skepticism that you might treat the comments of an economist about the economy or a weatherman about the weather, or something like that. They have an informed opinion, but it's changing so quickly that even the experts don't know exactly what's going on. So if you see one of these maps of the Internet, it's just somebody's guess. Nobody really knows what the Internet is right now because it's different than it was an hour ago. It's constantly changing. It's constantly reconfiguring.
خب ما این سیستم رو درست کردیم ازین رو همه اجزای اون رو میشناسیم خب ما این سیستم رو درست کردیم ازین رو همه اجزای اون رو میشناسیم اما الان داریم از اون در مسیری خیلی خیلی متفاوت استفاده میکنیم و اندازه بسیار بسیار متفاوتی رو در بر گرفته از اون چیزی که برایش طراحی شده بود. در حقیقت الان هیچ کسی همه کاربردهای های اینترنت را نمی فهمد در حقیقت الان هیچ کسی همه کاربردهای های اینترنت را نمی فهمد اینترنت تبدیل به یکی از سیستمهای بزرگی شده که هرچند ما طراحی کردیم اینترنت تبدیل به یکی از سیستمهای بزرگی شده که هرچند ما طراحی کردیم اما هیچکس کاملا از اون سر در نمیاره همچون اقتصاد که هیچ کس دقیقا تمام جزئیات و نحوه کار اون رو نمی فهمه همچون اقتصاد که هیچ کس دقیقا تمام جزئیات و نحوه کار اون رو نمی فهمه اگر شنیدید که یک متخصص درباره اینترنت صحبت میکند که اینترنت می تواند این کار را انجام دهد یا این کار را انجام می دهد یا این کار را انجام خواهد داد مثل زمانی است که یک اقتصاددان در مورد اقتصاد صحبت میکند یا زمانیکه هواشناسی درباره هوا صحبت میکند یا چیزی شبیه اون. یا زمانیکه هواشناسی درباره هوا صحبت میکند یا چیزی شبیه اون. اونها مطلع اند، اما سیستم با چنان سرعتی تغییر میکند که حتی متخصصین هم دقیقا نمیدانند که چه چیزی در حال اتفاق افتادن هست. پس اگر یکی از نقشه های اینترنت را دیدید فقط حدسی است که یک نفر زده است. هیچ کس نمی داند که اینترنت در این لحظه چیست! چون هر ساعت با قبل متفاوت هست. به طور دائم تغییر میکند و به طور دائم تغییر ساختار میدهد.
And the problem with it is, I think we are setting ourselves up for a kind of disaster like the disaster we had in the financial system, where we take a system that's basically built on trust, was basically built for a smaller-scale system, and we've kind of expanded it way beyond the limits of how it was meant to operate. And so right now, I think it's literally true that we don't know what the consequences of an effective denial-of-service attack on the Internet would be, and whatever it would be is going to be worse next year, and worse next year, and so on.
و مشکلش این است که من فکر میکنم باید خودمان را برای وقوع فاجعه ای همچون فاجعهی که در سیستم اقتصادی رخ داد آماده کنیم، چون ما یک سیستم را که براساس اعتماد ساخته شده و برای یک اندازه کوچکتر طراحی شده را مافوق حدود و محدودیت هایی که برای اجرا داشته گسترش داده ایم مافوق حدود و محدودیت هایی که برای اجرا داشته گسترش داده ایم درست به نظر می رسه اگه بگیم همین الان در مورد پیامد های یک حمله DOS (عدم پذیرش سرویس) همین الان در مورد پیامد های یک حمله DOS (عدم پذیرش سرویس) در اینترنت به طور کامل مطلع نیستیم و هر چه که باشد در سال آینده عواقب بدتری خواهد داشت و سال بعد از آن بدتر و به همین ترتیب سالهای بعد .
But so what we need is a plan B. There is no plan B right now. There's no clear backup system that we've very carefully kept to be independent of the Internet, made out of completely different sets of building blocks. So what we need is something that doesn't necessarily have to have the performance of the Internet, but the police department has to be able to call up the fire department even without the Internet, or the hospitals have to order fuel oil. This doesn't need to be a multi-billion-dollar government project. It's actually relatively simple to do, technically, because it can use existing fibers that are in the ground, existing wireless infrastructure. It's basically a matter of deciding to do it.
چیزی که ما نیاز خواهیم داشت یک نقشه جایگزین است. الان هیچ نقشه جایگزینی وجود ندارد. هیچ سیستم پشتیبان مشخصی وجود ندارد که به طور کامل از اینترنت مستقل باشد، هیچ سیستم پشتیبان مشخصی وجود ندارد که به طور کامل از اینترنت مستقل باشد، و از اجزایی بجز اینترنت ساخته شده باشد. خب؛ ما نیازمند سیستمی هستیم که لازم نیست مانند اینترنت عمل کند خب؛ ما نیازمند سیستمی هستیم که لازم نیست مانند اینترنت عمل کند بطوریکه پلیس بتواند با آتشنشانی بدون نیاز به اینترنت تماس بگیرد بطوریکه پلیس بتواند با آتشنشانی بدون نیاز به اینترنت تماس بگیرد یا بیمارستانها بتوانند سوخت سفارش بدهند. نیازی به یک پروژه ی چند میلیارد دلاری دولتی نیست در حقیقت به نسبت، کاری ساده است، از لحاظ فنی چون می توان از همین فیبرهای داخل زمین و همین سیستم بیسیم موجود استفاده کرد. این کار بیشتر نیاز به تصمیم گیری دارد.
But people won't decide to do it until they recognize the need for it, and that's the problem that we have right now. So there's been plenty of people, plenty of us have been quietly arguing that we should have this independent system for years, but it's very hard to get people focused on plan B when plan A seems to be working so well.
اما مردم این تصمیم را نمیگیرند تا زمانیکه نیاز به آن را احساس کنند، و این مشکلی هست که ما الان با آن روبرو هستیم. تعداد زیادی از مردم، تعدادی از ما هستند که درباره ایجاد سیستم مستقل درحال بحث کردن میباشند اما تا وقتی که در ظاهر نقشهی اصلی به درستی کار میکند متمرکز کردن مردم بر روی نقشهی جایگزین کاری بسیار سخت است.
So I think that, if people understand how much we're starting to depend on the Internet, and how vulnerable it is, we could get focused on just wanting this other system to exist, and I think if enough people say, "Yeah, I would like to use it, I'd like to have such a system," then it will get built. It's not that hard a problem. It could definitely be done by people in this room.
من فکر می کنم اگر مردم بفهمند که ما چقدر داریم به اینترنت وابسته میشویم، و چقدر این سیستم آسیب پذیر هست، ما می توانیم بر روی ایجاد سیستم دیگر متمرکز شویم، و معتقدم اگر تعداد کافی از مردم بگویند " بله، من دوست دارم که از آن استفاده کنم من دوست دارم که چنین سیستمی داشته باشم" این سیستم ساخته خواهد شد. حل این مسئله کار سختی نیست. این مشکل می تواند با افراد داخل همین اتاق هم انجام بشه.
And so I think that this is actually, of all the problems you're going to hear about at the conference, this is probably one of the very easiest to fix. So I'm happy to get a chance to tell you about it.
فکر میکنم این مشکل از تمامی مشکلهایی که در این کنفرانس خواهید شنید راحت تر حل شود فکر میکنم این مشکل از تمامی مشکلهایی که در این کنفرانس خواهید شنید راحت تر حل شود این یکی از آسونترین مساله ها خواهد بود. خوشحالم که شانس این رو داشتم تا درباره این موضوع با شما صحبت کردم.
Thank you very much.
خیلی متشکرم.
(Applause)
(تشویق حضار)