I'm going to have a pretty simple idea that I'm just going to tell you over and over until I get you to believe it, and that is all of us are makers. I really believe that. All of us are makers. We're born makers. We have this ability to make things, to grasp things with our hands. We use words like "grasp" metaphorically to also think about understanding things. We don't just live, but we make. We create things. Well I'm going to show you a group of makers from Maker Faire and various places. It doesn't come out particularly well, but that's a particularly tall bicycle. It's a scraper bike; it's called -- from Oakland. And this is a particularly small scooter for a gentleman of this size. But he's trying to power it, or motorize it, with a drill. (Laughter) And the question he had is, "Can I do it? Can it be done?" Apparently it can. So makers are enthusiasts; they're amateurs; they're people who love doing what they do. They don't always even know why they're doing it.
می خوام یه ایده خیلی ساده داشته باشم که اون رو بارها و بارها عنوان کنم تا شما را برسونم به جایکه که اونو بپذیرید، و اون اینه که همه ما سازنده هستیم. من حقیقتا اونو باور دارم. همه ما سازنده هستم. ما سازنده متولد می شیم. ما این توانایی را داریم تا چیزها را بسازیم، تا اشیاء را در دستانمان درک کنیم. ما از لغتهایی مانند ، دریافتن، بطور استعاره استفاده می کنیم تا همچنین درباره فهم چیزها ، فکرکنیم. ما نه تنها زندگی می کنیم، بلکه می سازیم : ما اشیاء را خلق می کنیم. خب قصد دارم گروهی از سازنده ها رو به شما نشان بدهم. از نمایشگاه سازنده و سایرمکانها. این خصوصا بخوبی ظاهرش نشون نمی ده ، اما اون بطور خاص یک دوچرخه بلند هست. این یه دوچرخه زاینده است، اینطور نامیده می شه-- از آکلند. و این یکی اختصاصا یک اسکوتر کوچولوست. برای آقایی به این اندازه. آما اون سعی داره تا بهش نیرو بده، اونو متحرک کنه، بوسیله یک دریل. (خنده حضار) و پرسشی که او داشت اینه، " می تونم انجامش بدم؟ آیا شدنیه؟" ظاهرا شدنی ست. آره سازنده ها مشتاقند ، اونها حرفه ای نیستند، اونها افرادی هستند که عشق می ورزند به انجام کاری که می کنند. اونها حتی همیشه نمی دونند که چرا دارن این کار رو می کنند.
We have begun organizing makers at our Maker Faire. There was one held in Detroit here last summer, and it will be held again next summer, at the Henry Ford. But we hold them in San Francisco -- (Applause) -- and in New York. And it's a fabulous event to just meet and talk to these people who make things and are there to just show them to you and talk about them and have a great conversation.
ما شروع کردم به سازماندهی سازنده ها در نمایشگاه سازنده ها مان. تابستان گذشته یکی در اینجا دیتروید برگزار شد، و در تابستان آینده در هنری فورد دوباره برگزار خواهد شد. اما ما اونا رو در سان فرانسیسکو برگزارمی کنیم. (تشویق) -- و در نیویورک و یک رویداد شگفت انگیزیه که میتوانی تنها با کسانی که چیز ها می سازند ملاقات و صحبت کنی. و به اونجا می آن تا فقط اونها رو بهت نشان بدن و در موردشون باهات حرف بزنن. و یک گفتگوی خوب داشته باشند.
(Video) Guy: I might get one of those.
ممکن یکی از اونها را داشته باشم.
Dale Dougherty: These are electric muffins.
اینها کیکهای الکتریکی هستند.
Guy: Where did you guys get those?
شما آقایان از کجا اونها رو گرفتین؟
Muffin: Will you glide with us? (Guy: No.)
کیک: می خوای با ما سر بخوری؟ ( شخص: خیر.)
DD: I know Ford has new electric vehicles coming out. We got there first.
اطلاع دارم که فورد خودروهای الکتریکی جدیدی داره که دارن بیرون میان. ما اونا برای اولین بار اونجا داشتیم.
Lady: Will you glide with us?
می خوای با ما سر بخوری؟
DD: This is something I call "swinging in the rain." And you can barely see it, but it's -- a controller at top cycles the water to fall just before and after you pass through the bottom of the arc. So imagine a kid: "Am I going to get wet? Am I going to get wet? No, I didn't get wet. Am I going to get wet? Am I going to get wet?" That's the experience of a clever ride. And of course, we have fashion. People are remaking things into fashion. I don't know if this is called a basket-bra, but it ought to be something like that. We have art students getting together, taking old radiator parts and doing an iron-pour to make something new out of it. They did that in the summer, and it was very warm.
این چیزیه که من بهش می گم تاب خوردن در بارون. و شما بوضوح می بینیدش، اما این --- یک کنترل کننده در بالای چرخهایی است که درست قبل و بعد از اینکه شما از زیر کمان رد می شوید، که آب را به پائین می ریزد. بنابراین تصور کنید یک بچه : " ایا خیس می شم ؟ آیا خیس می شم؟ نه، من خیس نشدم. آیا خیس می شم ؟ آیا خیس می شم؟" این تجربه ای است از یک سواری زیرکانه. و البته، ما مد هم داریم. افراد چیزهایی را بمنظور مد دوباره سازی می کنند. نمی دونم اگر اینو اسمش بشه گذاشت یک سینه بند سبدی ، اما باید یه چیزی تو همون مایه ها باشه. ما دانشجوی ها هنر رو داریم که دور هم جمع می شن، قطعات یک رادیاتور قدیمی رو ور می دارن و ریخته گری می کنند تا چیز تازه ای از اون بوجود بیارن. اونا اینکارو تو تابستون کردند، و هوا خیلی گرم بود.
Now this one takes a little bit of explaining. You know what those are, right? Billy-Bob, or Billy Bass, or something like that. Now the background is -- the guy who did this is a physicist. And here he'll explain a little bit about what it does.
حالا این یکی ، نیازی به توضیح نداره. می دونید اونا چی هستن، بله ؟ بیلی -باب یا بیلی باس ، یا چیزی مشابه اون. آقایی که این رو انجام داده ، یک فیزیکدانه. و اینجا وی کمی توضیح می ده که این چکار می کنه.
(Video) Richard Carter: I'm Richard Carter, and this is the Sashimi Tabernacle Choir.
من ریچارد کارتر هستم، و این ساشیمی تابرناچ چویر هست.
Choir: ♫ When you hold me in your arms ♫
چویر: ♫ وقتی تو منو تو بازوهات بگیری♫
DD: This is all computer-controlled in an old Volvo.
این تماما با کامپیوتر کنترل می شه روی یک خودرو ولو قدیمی.
Choir: ♫ I'm hooked on a feelin' ♫ ♫ I'm high on believin' ♫ ♫ That you're in love with me ♫
چویر: ♫ من گرفتار یک احساسم ♫ ♫ من سرخوش از باور کردنم♫ ♫که تو عاشق منی ♫
DD: So Richard came up from Houston last year to visit us in Detroit here and show the wonderful Sashimi Tabernacle Choir. So, are you a maker? How many people here would say you're a maker, if you raise your hand? That's a pretty good -- but there's some of you out there that won't admit that you're makers. And again, think about it. You're makers of food; you're makers of shelter; you're makers of lots of different things, and partly what interests me today is you're makers of your own world, and particularly the role that technology has in your life. You're really a driver or a passenger -- to use a Volkswagen phrase. Makers are in control. That's what fascinates them. That's why they do what they do. They want to figure out how things work; they want to get access to it; and they want to control it. They want to use it to their own purpose.
دیل دورتی: خب ریچارد سال گذشته از هوستون اومده بود تا ما رو اینجا در دیترویت ملاقات کنه و ساشیمی تابرناچ چویر شگفت انگیز رو به نشان بده. خب حالا، شما یک سازنده هستین؟ اگر دست تونو بالا ببرید ، چند نفر اینجا می گن که یک سازنده هستن؟ این خیلی خوبه -- اما بعضی از شما که اینجا هستید قبول ندارید که( بعضی دیگر) از شما سازنده هستید. و دوباره، راجه بهش فکر کنید. شما سازنده غذا هستید، شما سازنده سایبان هستید، شما سازنده چیزهای مختلف فراوانی هستید. و چیزی که برایم امروز تا حدی جالب است، اینه که شما سازنده دنیای خودتون هستید، و بویژه نقشی که فن آوری در زندگی شما دارد. شما در حقیقت یک راننده یا یک مسافرید، تا از عبارت فولکس واگن استفاده کنید. سازنده ها تحت کنترل هستند. این چیزیکه اونا رو تحسین برانگیزمی کنه: و این دلیلی است که چرا آونا اینکارها رو انجام می دن. اونها می خوان دریابند که چیزها چطور کار می کنند، اونها می خوان به اون دسترسی پیدا کنند، و می خوان اونو کنترل کنند: اونها می خوان از اون برای مقاصد خودشون استفاده کنند.
Makers today, to some degree, are out on the edge. They're not mainstream. They're a little bit radical. They're a bit subversive in what they do. But at one time, it was fairly commonplace to think of yourself as a maker. It was not something you'd even remark upon. And I found this old video. And I'll tell you more about it, but just ...
این روزا ، سازنده ها ، از برخی جهات ، در حاشیه هستند. آنها موضوع مهمی تلقی نمی شن. و تا حدودی هم افراطی هستند. اونا یکم خرابکار هستن در کاری که انجام می دن. اما در یک زمان ، انصافا یک چیزعادی بود اگر در مورد خودت فکر می کردی که یک سا زنده ای. اون چیزی نبود که حتی تو به اون ملاحظه کنی. و من این فیلم قدیمی رو پیدا کردم. و درباره اون بشما بیشتر خواهم گفت، اما فقط....
(Music)
(موسیقی)
(Video) Narrator: Of all things Americans are, we are makers. With our strengths and our minds and spirit, we gather, we form, and we fashion. Makers and shapers and put-it-togetherers.
از میان همه چیز که آمریکاییان هستند، ما سازنده ایم. با توانایی هامان و ذهن ها مان و روح مان، ما جمع آوری می کنیم، شکل می دهیم ، و به نمایش می گذاریم-- سازنده ها و شکل دهنده ها را واتصال دهندها کارها.
DD: So it goes on to show you people making things out of wood, a grandfather making a ship in a bottle, a woman making a pie -- somewhat standard fare of the day. But it was a sense of pride that we made things, that the world around us was made by us. It didn't just exist. We made it, and we were connected to it that way. And I think that's tremendously important. Now I'm going to tell you one funny thing about this. This particular reel -- it's an industrial video -- but it was shown in drive-in theaters in 1961 -- in the Detroit area, in fact -- and it preceded Alfred Hitchcock's "Psycho." (Laughter) So I like to think there was something going on there of the new generation of makers coming out of this, plus "Psycho."
خوب این میرود که به بشما نشون بده جماعت چیزهایی رو با چوب می سازند، یک پدربزرگ داره یک کشتی داخل یک بطری می سازه، یک زن داره یک کیک تهیه می کنه -- درحد غذای متداول آن روز. اما اون یک احساس غروربود که ما چیزها رو می ساختیم، که دنیای اطرافمان توسط ما ساخته شد. اون دقیقا وجود نداشت: ما ساختیمش، و از این طریق به اون متصل شدیم. و من فکر می کنم این بسیار با اهمیته. حالا می خوام یک چیز خنده داردر مورد این بشما بگم. این حلقه فیلم خاص -- یک فیلم صنعتیه -- ولی در یک سالن نمایش -حین- رانندگی به نشون داده شد در سال 1961-- در نواحی دیترویت، در واقع -- و قبل از فیلم " روانی " آلفرد هیچکاک اجرا شد. ( خنده حضار) بنابراین دوست دارم فکر کنم یه چیزهایی در اون داشت اتفاق می افتاد از نسل جدید سازنده ها که از این نسخه " روانی " ظهور می کردن.
This is Andrew Archer. I met Andrew at one of our community meetings putting together Maker Faire. Andrew had moved to Detroit from Duluth, Minnesota. And I talked to his mom, and I ended up doing a story on him for a magazine called Kidrobot. He's just a kid that grew up playing with tools instead of toys. He liked to take things apart. His mother gave him a part of the garage, and he collected things from yard sales, and he made stuff. And then he didn't particularly like school that much, but he got involved in robotics competitions, and he realized he had a talent, and, more importantly, he had a real passion for it. And he began building robots. And when I sat down next to him, he was telling me about a company he formed, and he was building some robots for automobile factories to move things around on the factory floor. And that's why he moved to Michigan. But he also moved here to meet other people doing what he's doing. And this kind of gets to this important idea today.
این اندرو آرچر هست. من با اندرو رو در یکی از جلسه های اجتماعی آشنا شدم که برای نمایشگاه سازنده ها جمع شدیم. اندرو به دیترویت نقل مکان کرده بود از دالاس ، مینی سوتا. و با مادرش صحبت کردم، و موضوع رو با داستانی در موردش تمام کردم در یک مجله که به اسم کیدروبات. اون بچه ای بود که بزرگ شده بود با بازی کردن با ابزارها بجای اسباب بازی ها. او دوست داشت تا چیزها رو از هم جدا کنه. مادرش بخشی از گاراژ را به اون داد، و اون چیزهایی رو از حراج های خانگی جمع آوری کرد، و وسیله هایی ساخت. و سپس اون که مخصوصا زیاد به مدرسه علاقه ای نداشت، اما درگیر رقابتهای ربات ها شد، و متوجه شد که استعدادی داره، و ، از همه مهمتر ، یک عشق حقیقی به این کار داشت. و اون اقدام به ساختن ربات ها کرد. و وقتی که کنارش نشستم ، در مورد شرکتی که تاسیس کرده برام می گفت، و اینکه داره چند ربات برای کارخانجات اتومبیل سازی می سازه تا اشیاء رو در سطح کارخانه به اطراف جابجا کنه. و برای همین به میشیگان نقل مکان کرد. اما اون همچنین به اینجا اومده تا اشخاصی رو ببینه که کاری مشابه کار اون انجام میدن. و چنین دستاوردهایی برای این ایده مهم امروز.
This is Jeff and Bilal and several others here in a hackerspace. And there's about three hackerspaces or more in Detroit. And there's probably even some new ones since I've been here last. But these are like clubs -- they're sharing tools, sharing space, sharing expertise in what to make. And so it's a very interesting phenomenon that's going across the world. But essentially these are people that are playing with technology. Let me say that again: playing. They don't necessarily know what they're doing or why they're doing it. They're playing to discover what the technology can do, and probably to discover what they can do themselves, what their own capabilities are.
اینها جف ، بلال و چندین نفر دیگه اینجا هستند در یک کارگاه خلاقیت. و درحدود سه یا بیشتر از این کارگاه ها در دیترویت هست. و شاید حتی چندتا جدید هم بوجود اومده باشه از آخرین باری که من اونجا بودم. اما اینها شبیه یک انجمن هستند. اونها ابزارها رو به اشتراک می گذارن، فضا رو به اشتراک می گذارن، تخصص رو به اشتراک می گذارن که چه بسازند. و این یک پدیده بسیار جالبه که تمام دنیا رو در برمی گیره. اما اساسا اینها افرادی هستند که دارن با فن آوری بازی می کنند. بذارید دوباره بگم -- دارن بازی می کنن. اونها لزوما نمی دونن که دارن چکار می کنن و چرا این کار رو می کنن. اونها دارن بازی می کنن تا کشف کنن که فن آوری چی می تونه بکند، و شاید کشف کنن اونها خودشون چکار می تونن بکنن، قابلیتهای شخصی شون چیا هستن.
Now the other thing that I think is taking off, another reason making is taking off today, is there's some great new tools out there. And you can't see this very well on the screen, but Arduino -- Arduino is an open-source hardware platform. It's a micro-controller. If you don't know what those are, they're just the "brains." So they're the brains of maker projects, and here's an example of one. And I don't know if you can see it that well, but that's a mailbox -- so an ordinary mailbox and an Arduino. So you figure out how to program this, and you put this in your mailbox. And when someone opens your mailbox, you get a notification, an alert message goes to your iPhone. Now that could be a dog door, it could be someone going somewhere where they shouldn't, like a little brother into a little sister's room. There's all kinds of different things that you can imagine for that.
حالا چیز دیگه ای که من فکر می کنم داره اوج می گیره، دلیل دیگه ای که امروزه ساختن داره اوج می گیره، اینه که ابزارهای جدید کارآمدی در اونجا هست. و شما بخوبی اونها رو روی پرده می بینید، اما آردینو: آردینو یه برد سخت افزاری دسترسی آزاد هست. اون یک ریز کنترل کننده هست. اگر شما نمی دونید که اونها چیند، اونها درست یه مغرند. خب اونها مغر پروژه های هستند که سازنده ها روش کار می کنند. و اینجا یک نمونه از اون هست. و نمی دونم که خوب می تونین ببینیدش ، اما این یک صندوق پستیه -- آره یه صندق پستی معمولی و یک آردینو. خب شما مجسم کنید چطور اونو برنامه ریزی کنید، و بگذاریدش اینو تو صندوق پستی تون. و وقتی کسی صندوق تونو باز کنه، شما یه پیام دریافت می کنید، یک اخطار به آیفون شما می ره. حالا اون ممکنه درب لونه سگ باشه، ممکنه کسی باشه که داره می ره جایی که نباید بره، مثلا برادر کوچیک وارد اتاق خواهر کوچیکه. انواع چیزهای مختلف وجود دارن که شما می تونید تصورشو بکنید.
Now here's something -- a 3D printer. That's another tool that's really taken off -- really, really interesting. This is Makerbot. And there are industrial versions of this -- about 20,000 dollars. These guys came up with a kit version for 750 dollars, and that means that hobbyists and ordinary folks can get a hold of this and begin playing with 3D printers. Now they don't know what they want to do with it, but they're going to figure it out. They will only figure it out by getting their hands on it and playing with it. One of the coolest things is, Makerbot sent out an upgrade, some new brackets for the box. Well you printed out the brackets and then replaced the old brackets with the new ones. Isn't that cool?
حالا چیز دیگه اینجاست -- یه چاپگر سه بعدی. این یه ابزار دیگه است ، حقیقتا یه جهشه -- خیلی خیلی جالبه. این ربات سازنده است. و نسخه های صنعتی این هم هست -- درحدود 20،000$. این بچه ها نسخه آماده مونتاژ رو ارائه دادن با 750$. و این یعنی اینکه سرگرمی کارها و افراد معمولی می تونن اینو نگهدارن و با یه پرینتر 3 بعدی شروع به بازی بکنن. حالا اونها نمی دونن که باهاش چکار می خوان بکنن، ولی قصد دارن که اینو مشخص کنن. اونها تنها با در دست گرفتنش و بازی کردن با اون اینو درخواند یافت. یکی از جالب ترین چیزها اینه که ، ربات سازنده یک نسخه بهبود یافته بیرون داده، چند بست جدید برای جعبه. خب شما بست ها چاپ کردین و بعدش بست های قدیمی رو با جدیدی ها عوض کردین. این جالب نیست؟
So makers harvest technology from all the places around us. This is a radar speed detector that was developed from a Hot Wheels toy. And they do interesting things. They're really creating new areas and exploring areas that you might only think -- the military is doing drones -- well, there is a whole community of people building autonomous airplanes, or vehicles -- something that you could program to fly on its own, without a stick or anything, to figure out what path it's going. Fascinating work they're doing.
پس سازنده ها فن آوری رو درو می کنن. از همه مکانهای اطراف ما. این یه رادار سرعت یاب هست که از یک اسباب بازی مارک هات ویل ساخته شده. و اونها کارهای جالبی انجام می دن. اونها حقیقتا حوزه های جدیدی رو بوجود می آرن و فضاها رو بررسی می کنن که شما احیانا فقط فکر می کنید -- ارتش روی هواپیماهای بدون سرنشین مشغول کارهست. بله ، گروهی از افراد هستند که همشون هواپیما ها ، یا خودرو های خود کنترل می سازند -- چیزهایی که شما می تونید برنامه ریزی کنید تا خودشون پرواز کنن، بدون یک محور یا چیز دیگه ، که مشخص کنه چه مسیری داره می ره. کار جالب توجه ای دارن می کنن.
We just had an issue on space exploration, DIY space exploration. This is probably the best time in the history of mankind to love space. You could build your own satellite and get it into space for like 8,000 dollars. Think how much money and how many years it took NASA to get satellites into space. In fact, these guys actually work for NASA, and they're trying to pioneer using off-the-shelf components, cheap things that aren't specialized that they can combine and send up into space.
ما یک موردی در کاوش فضا داشتیم، کاوش فضا بصورت خودت - انجام - بده. شاید این بهترین زمان در تاریخ نوع بشر باشه تا به فضا عشق بورزه. شما می تونید ماهواره خودتونو بسازید و به فضا دسترسی پیدا کنید با چیزی تو مایه های 8،000 دلار. فکر کنید چقدر پول و چند سال صرف شد تا ناسا تا ماهواره ها رو داخل فضا کنه . درحقیقت ، این افراد در واقع برای ناسا کار می کنند، و دارن سعی می کنن تا در استفاده از قطعات تولید انبوه پیشقدم باشن، چیزهای ارزون که خاص نیستند که اونها میتونن ترکیب کنن و بفرستن بالا تو فضا.
Makers are a source of innovation, and I think it relates back to something like the birth of the personal computer industry. This is Steve Wozniak. Where does he learn about computers? It's the Homebrew Computer Club -- just like a hackerspace. And he says, "I could go there all day long and talk to people and share ideas for free." Well he did a little bit better than free. But it's important to understand that a lot of the origins of our industries -- even like Henry Ford -- come from this idea of playing and figuring things out in groups.
سازنده ها یک منبع نو آوری هستن، و من فکر می کنم این ارتباط پیدا می کنه به چیزی شبیه تولد صنعت کامپیوترهای شخصی . این استیو وزنیاک هست. کجا اون درباره کامپیوتر یاد می گیره؟ گروه کامپیوتری به اسم هومبرو -- چیزی شبیه یک کارگاه خلاقیت. و اون میگه ، " می تونستم تمام روز برم اونجا و با اشخاص حرف بزنم و ایده ها رو به اشتراک بزاریم بطور مجانی." خب اون یکم بهتر از مجانی کارش انجام داد. اما درک این مهمه که ریشه بسیاری از صنایع ما -- حتی مثل هنری فورد -- از همین ایده بازی کردن می آن و مشخص کردن چیزها در گروه ها.
Well, if I haven't convinced you that you're a maker, I hope I could convince you that our next generation should be makers, that kids are particularly interested in this, in this ability to control the physical world and be able to use things like micro-controllers and build robots. And we've got to get this into schools, or into communities in many, many ways -- the ability to tinker, to shape and reshape the world around us. There's a great opportunity today -- and that's what I really care about the most. An the answer to the question: what will America make? It's more makers.
بله ، اگر شما رو متقاعد نکردم که شما یک سازنده هستین ، امیدوارم می تونستم متقاعدتون کنم که نسل بعدی ما باید سازنده باشند، این بچه ها بطور خاص به این علاقه مند که، به توانایی کنترل دنیای فیزیکی و قادر باشند تا از چیزهای نظیر ریزپردازنده ها استفاده کنند و ربات ها بسازند. و ما باید اینو به مدارس ببریم، یا در اجتماعات در چندین و چند راه -- توانایی سر هم بندی کردن ، شکل دادن و دوباره شکل دادن به دنیای اطراف ما و امروز این یک فرصت بزرگه -- و این چیزیه که من واقعا بهش بیشترین توجه رو دارم -- پاسخ به این پرسش : آمریکا چه خواهد ساخت؟ اینه سازنده های بیشتر .
Thank you very much.
خیلی سپاسگزارم.
(Applause)
(تشویق)