The world is changing in some really profound ways, and I worry that investors aren't paying enough attention to some of the biggest drivers of change, especially when it comes to sustainability. And by sustainability, I mean the really juicy things, like environmental and social issues and corporate governance. I think it's reckless to ignore these things, because doing so can jeopardize future long-term returns. And here's something that may surprise you: the balance of power to really influence sustainability rests with institutional investors, the large investors like pension funds, foundations and endowments. I believe that sustainable investing is less complicated than you think, better-performing than you believe, and more important than we can imagine.
دنیا در حال تغییر است از برخی راه های واقعا عمیق و من نگران هستم چرا که سرمایه گذاران آنقدری که باید به برخی از بزرگترین پیشران های تغییرتوجه ندارند، به خصوص وقتی صحبت از پایداری است. منظور من از پایداری، چیزهای بسیار با ارزشی هستند مانند مسائل زیست محیطی و اجتماعی و حکمرانی شرکت ها. من فکر می کنم بی ملاحظگی کرده ایم اگر که این چیزها را نادیده بگیریم چرا که نادیده گرفتن این مسائل می تواند بازده بلند مدت را در آینده به خطر بیاندازد. می خواهم چیزی بگویم که ممکن است شما را شوکه کند: توازن قدرت به طوری که بتواند واقعا پایداری را تحت تاثیر قرار دهد بر عهده سرمایه گذاران نهادی قرار دارد، سرمایه گذاران بزرگی همچون صندوق های بازنشستگی، بنیادها و اوقاف. من معتقدم که سرمایه گذاری پایدار به آن پیچیدگی که تصور می کنید نیست، از آن چیزی که فکر می کنید بسیار بهتر عمل می کند، و بسیار مهم تر از چیزی است که ما بتوانیم تصور کنیم.
Let me remind you what we already know. We have a population that's both growing and aging; we have seven billion souls today heading to 10 billion at the end of the century; we consume natural resources faster than they can be replenished; and the emissions that are mainly responsible for climate change just keep increasing. Now clearly, these are environmental and social issues, but that's not all. They're economic issues, and that makes them relevant to risk and return. And they are really complex and they can seem really far off, that the temptation may be to do this: bury our heads in the sand and not think about it. Resist this, if you can. Don't do this at home. (Laughter)
اجازه بدهید چیزی را به شما یادآوری کنم که از قبل آن را میدانیم. ما جمعیتی داریم که هم در حال رشد است و هم در حال پیر شدن؛ امروز ما هفت میلیارد روح داریم که به سمت ده میلیارد شدن در پایان این قرن به پیش می رود؛ ما منابع طبیعی را بسیار سریع تر از آن که بتوانند دوباره جایگزین شوند مصرف می کنیم؛ و گازهای گلخانه ای که مسبب اصلی تغییرات آب و هوایی اند در حال افزایش هستند. حالا مشخصا، مسائل زیست محیطی و اجتماعی ما این ها هستند، اما خب تمام قضیه نیست. مسایل اقتصادی هم هستند، که آنها را مرتبط می کند به ریسک و بازده. و آنها بسیار پیچیده هستند و بسیار دور از دسترس به نظر می رسند، که ممکن است ما را وسوسه کند که این کار را انجام دهیم: سرهامان را توی خاک فرو ببریم و در موردش فکر نکنیم. اگر توانستید، این کار را انجام ندید. این کار را توی خونه انجام ندید. (خنده)
But it makes me wonder if the investment rules of today are fit for purpose tomorrow. We know that investors, when they look at a company and decide whether to invest, they look at financial data, metrics like sales growth, cash flow, market share, valuation -- you know, the really sexy stuff. And these things are fundamental, of course, but they're not enough. Investors should also look at performance metrics in what we call ESG: environment, social and governance. Environment includes energy consumption, water availability, waste and pollution, just making efficient uses of resources. Social includes human capital, things like employee engagement and innovation capacity, as well as supply chain management and labor rights and human rights. And governance relates to the oversight of companies by their boards and investors. See, I told you this is the really juicy stuff. But ESG is the measure of sustainability, and sustainable investing incorporates ESG factors with financial factors into the investment process. It means limiting future risk by minimizing harm to people and planet, and it means providing capital to users who deploy it towards productive and sustainable outcomes.
اما این من را به فکر وامیداره که آیا قوانین سرمایه گذاری موجود برای اهداف آینده مناسب هستند. ما میدانیم که سرمایه گذاران، زمانیکه به یک شرکت نگاه می کنند تا تصمیم بگیرند که در آن سرمایه گذاری بکنند یا نه، به داده های مالی آن نگاه می کنند، معیارهایی مانند رشد فروش، گردش مالی، سهم بازار، ارزیابی -- میدانید، چیزهای واقعا جذاب. و البته این چیزها اساسی هستند اما کافی نیستند. سرمایه گذاران باید همچنین به معیارهای عملکرد هم نگاه کنند در چیزی که ما به آن ESG میگوییم: محیط زیست، اجتماع و حکمرانی. محط زیست شامل مصرف انرژی، در دسترس بودن آب، زباله و آلودگی، و استفاده موثر از منابع. اجتماع شامل سرمایه انسانی، چیزهایی مثل تعهد شغلی و ظرفیت نوآوری، و هم چنین مدیریت زنجیره تامین و حقوق کارگری و حقوق بشر. و حکمرانی مربوط می شود به نظارت شرکت ها توسط هیئت مدیره آنها و سرمایه گذاران. ببینید، من گفتم که این ها چیزهای جذابی هستند. اما ESG مقیاس سنجش پایداری است، و سرمایه گذاری پایدار فاکتورهای ESG را با عوامل مالی در فرایند سرمایه گذاری ترکیب می کند. این بدان معنی است که ریسک های آینده محدود می شوند به واسطه حداقل کردن آسیب رسانی به مردم و کره زمین، و این به معنی فراهم آوردن سرمایه برای کاربرانی است که به سمت نتایج پربار و پایدار به پیش می روند.
So if sustainability matters financially today, and all signs indicate more tomorrow, is the private sector paying attention? Well, the really cool thing is that most CEOs are. They started to see sustainability not just as important but crucial to business success. About 80 percent of global CEOs see sustainability as the root to growth in innovation and leading to competitive advantage in their industries. But 93 percent see ESG as the future, or as important to the future of their business. So the views of CEOs are clear. There's tremendous opportunity in sustainability.
پس اگر امروز پایداری از نظر مالی اهمیت دارد، و تمامی شواهد حاکی از آن است که فردا اهمیت بیشتری خواهد داشت، بخش خصوصی به آن توجهی دارد؟ خب، چیز خیلی خوب این که اغلب مدیرعامل ها توجه دارند. آنها شروع کردند به دیدن پایداری نه تنها به عنوان یک عامل مهم که یک عامل حیاتی برای موفقیت کسب و کار. حدود 80% از مدیر عامل ها در سطح جهان پایداری را به عنوان ریشه رشد در نوآوری و منجر به مزیت رقابتی در صنایع خودشان می بینند. اما ۹۳٪ ESG را به عنوان آینده، یا به عنوان مهم برای آینده کسب و کارشان می بینند. بنابراین دیدگاه مدیر عامل ها روشن است. فرصت بسیار بزرگی در پایداری وجود دارد.
So how are companies actually leveraging ESG to drive hard business results? One example is near and dear to our hearts. In 2012, State Street migrated 54 applications to the cloud environment, and we retired another 85. We virtualized our operating system environments, and we completed numerous automation projects. Now these initiatives create a more mobile workplace, and they reduce our real estate footprint, and they yield savings of 23 million dollars in operating costs annually, and avoid the emissions of a 100,000 metric tons of carbon. That's the equivalent of taking 21,000 cars off the road. So awesome, right? Another example is Pentair. Pentair is a U.S. industrial conglomerate, and about a decade ago, they sold their core power tools business and reinvested those proceeds in a water business. That's a really big bet. Why did they do that? Well, with apologies to the Home Improvement fans, there's more growth in water than in power tools, and this company has their sights set on what they call "the new New World." That's four billion middle class people demanding food, energy and water.
بنابراین شرکت ها چگونه از ESG استفاده می کنند تا در کسب و کار سختشان به نتیجه مطلوب دست یابند؟ یک مثال از این دست به قلب هایمان نزدیک و عزیز است. در سال ۲۰۱۲، شرکت استیت استریت ۵۴ برنامه کاربردی خود را به محیط Cloud کوچ داد، و ما ۸۵ برنامه دیگر را نیز از رده خارج کردیم. ما فضاهای سیستم عامل هایمان را مجازی کردیم، و چندین پروژه اتوماسیون را نیز کامل کردیم. در حال حاضر این ابتکارات یک محیط کاری سیار را ایجاد کرده است، و ردپای بنگاه های معاملاتی را کاهش داده است، و باعث ذخیره ۲۳ میلیون دلار در هزینه های عملیاتی سالانه، و جلوگیری از انتشار ۱۰۰٫۰۰۰ تن کربن شده است. این مقدار برابر است با خارج کردن ۲۱٫۰۰۰ اتومبیل از جاده ها. خیلی عالیه، درسته؟ مثال دیگر پنت ایر است پنت ایر یک جوش سنگ صنعتی امریکایی است، و حدود یک دهه قبل، آنها ابزار اصلی برق صنعتیشان را فروختند و عایدی آن را در یک کسب و کار آب سرمایه گذاری کردند. واقعا قمار بزرگی است. چرا آنها این کار را کردند؟ خب، با احترام به طرفداران شرکت هوم ایمپروومنت، رشد بیشتری در ابزار مربوط به کسب و کار آب به نسبت برق وجود دارد، و این شرکت بینش خود را معطوف به چیزی کرده است که خودشان آن را "دنیای نوی جدید" مینامند. که شامل چهار میلیارد از مردم قشر متوسط است با تقاضای غذا، انرژی و آب.
Now, you may be asking yourself, are these just isolated cases? I mean, come on, really? Do companies that take sustainability into account really do well financially? The answer that may surprise you is yes. The data shows that stocks with better ESG performance perform just as well as others. In blue, we see the MSCI World. It's an index of large companies from developed markets across the world. And in gold, we see a subset of companies rated as having the best ESG performance. Over three plus years, no performance tradeoff. So that's okay, right? We want more. I want more. In some cases, there may be outperformance from ESG. In blue, we see the performance of the 500 largest global companies, and in gold, we see a subset of companies with best practice in climate change strategy and risk management. Now over almost eight years, they've outperformed by about two thirds. So yes, this is correlation. It's not causation. But it does illustrate that environmental leadership is compatible with good returns.
حالا، ممکن است شما از خودتان بپرسید آیا این موارد استثنا هستند؟ منظورم این که واقعا همینطوره؟ آیا شرکت هایی که پایداری را به حساب می آورند واقعا از نظر مالی خوب عمل می کنند؟ جوابی که ممکن است شما را متعجب کند این است که بله. داده ها نشان می دهند که سهام ها با عملکرد بهتر ESG به خوبی بقیه عمل می کنند. ما MSCI جهانی را به رنگ آبی می بینیم. این یک شاخص برای شرکت های بزرگ از بازارهای توسعه یافته از سرتاسر جهان است. و به رنگ طلایی، زیرمجموعه ای از شرکت هایی می بینیم که به واسطه بهترین عملکرد ESG رتبه بندی شدند. بیش از سه سال مثبت، بدون هیچ ترید آف عملکرد. پس این نشان میدهد که مشکلی وجود ندارد، درسته؟ ما بیشتر میخواهیم. من بیشتر میخواهم. در برخی موارد، ممکن است عملکرد بهتری از ESG به دست آید. به رنگ آبی، ما عملکرد ۵۰۰ شرکت بزرگ جهانی را میبینیم، و در رنگ طلایی، ما گروهی از شرکت ها را میبینیم با بهترین عملکرد در راهبرد تغییرات آب و هوایی و مدیریت ریسک. حالا تقریبا پس از هشت سال، آنها عملکرد بهتری به نسبت دو سوم داشته اند. پس بله، این همبستگی است. این رابطه علت و معلولی نیست. اما این نشان می دهد که رهبری زیست محیطی با بازده خوب سازگاری دارد.
So if the returns are the same or better and the planet benefits, wouldn't this be the norm? Are investors, particularly institutional investors, engaged? Well, some are, and a few are really at the vanguard. Hesta. Hesta is a retirement fund for health and community services employees in Australia, with assets of 22 billion [dollars]. They believe that ESG has the potential to impact risks and returns, so incorporating it into the investment process is core to their duty to act in the best interest of fund members, core to their duty. You gotta love the Aussies, right? CalPERS is another example. CalPERS is the pension fund for public employees in California, and with assets of 244 billion [dollars], they are the second largest in the U.S. and the sixth largest in the world. Now, they're moving toward 100 percent sustainable investment by systematically integrated ESG across the entire fund. Why? They believe it's critical to superior long-term returns, full stop. In their own words, "long-term value creation requires the effective management of three forms of capital: financial, human, and physical. This is why we are concerned with ESG."
پس اگر بازده ها یکسان و یا بهتر هستند و کره زمین هم سود ببرد، آیا نباید این روال عادی باشد؟ آیا سرمایه گذاران، و به طور ویژه سرمایه گذاران نهادی درگیر این موضوع هستند؟ خب، برخی هستند، و تعداد کمی نیز واقعا پیشتاز هستند. هستا. هستا یک صندوق بازنشستگی برای سلامت و خدمات اجتماعی کارمندان در استرالیا با دارایی به ارزش ۲۲ میلیارد دلار است. آنها معتقدند که ESG پتانسیل اثرگذاری بر ریسک و بازده را دارد، بنابراین گنجاندن آن در فرآیند سرمایه گذاری هسته اصلی وظایف آنان را تشکیل می دهد به منظور بهترین عملکرد در جهت منافع اعضای صندوق هسته اصلی وظایفشان. شما باید عاشق استرالیایی ها باشید، درسته؟ CalPERS یک مثال دیگر است. کلپرس یک صندق بازنشستگی برای کارمندان عمومی در کالیفرنیا و با دارایی به ارزش ۲۴۴ میلیارد دلار است، آنها در نوع خود دومین شرکت بزرگ آمریکایی و ششمین شرکت بزرگ در سطح دنیا هستند. اکنون، آنها به سمت ۱۰۰ درصد کردن سرمایه گذاری پایدار به واسطه ESG یکپارچه سامانمند در سرتاسر سرمایه شان هستند. چرا؟ آنها معتقدند این مسئله برای بازده بلندمدت آنان که در اولویت است ضروری است، نقطه سر خط. به بیان خودشان، "ارزش آفرینی بلندمدت نیازمند مدیریت اثرگذار سه شکل سرمایه است: مالی، انسانی و فیزیکی. به این دلیل است که ما علاقه مند به ESG هستیم.
Now, I do speak to a lot of investors as part of my job, and not all of them see it this way. Often I hear, "We are required to maximize returns, so we don't do that here," or, "We don't want to use the portfolio to make policy statements." The one that just really gets under my skin is, "If you want to do something about that, just make money, give the profits to charities." It's eyes rolling, eyes rolling.
در حال حاضر، من با بسیاری از سرمایه گذاران صحبت میکنم به عنوان بخشی از وظایف شغل خودم و تمام آنها قضیه را به این شکل نمی بینند. اغلب می شنوم، "ما ملزم به حداکثر کردن آورده هستیم، بنابراین ما آن کار را اینجا انجام نمی دهیم" یا "ما نمی خواهیم از این سرمایه گذاری برای ساختن اظهارات سیاستی استفاده کنیم". اظهار نظری که خیلی من را آزار میدهداین است که "اگر میخواهید کاری در مورد آن انجام دهید، کافیست پول در بیاورید و سودش را به امور خیریه بدهید". سرگیجه آوره، سرگیجه آور.
I mean, let me clarify something right here. Companies and investors are not singularly responsible for the fate of the planet. They don't have indefinite social obligations, and prudent investing and finance theory aren't subordinate to sustainability. They're compatible. So I'm not talking about tradeoffs here. But institutional investors are the x-factor in sustainability. Why do they hold the key? The answer, quite simply, is, they have the money. (Laughter) A lot of it. I mean, a really lot of it. The global stock market is worth 55 trillion dollars. The global bond market, 78 trillion. That's 133 trillion combined. That's eight and a half times the GDP of the U.S. That's the world's largest economy. That's some serious freaking firepower.
منظور من این است، بگذارید یک چیزی را همینجا برای شما روشن کنم. شرکت ها و سرمایه گذاران به تنهایی عهده دار سرنوشت کره زمین نیستند. آنان تعهدات اجتماعی نامحدود و سرمایه گذاری معقول ندارند و تئوری های مالی تابع پایداری نیستند. آنان سازگارند. پس من اینجا در مورد تجارت صحبت نمی کنم. اما سرمایه گذاران نهادی عامل های مهم و اساسی در پایداری هستند. چرا آنها قدرت را در دست دارند؟ جواب بسیار سادست، آنها پول دارند. (خنده) خیلی زیاد. با تاکید می گویم که واقعا خیلی زیاد. بازار سهام جهانی ۵۵ تریلیون دلار ارزش دارد. بازار اوراق قرضه جهانی، ۷۸ تریلیون. روی هم ۱۳۳ تریلیون. این مبلغ برابر است با هشت و نیم برابر تولید ناخالص داخلی آمریکا. این بزرگترین اقتصاد جهان است. این یک قدرت شگفت آور و جدی محسوب می شود.
So we can reconsider some of these pressing challenges, like fresh water, clean air, feeding 10 billion mouths, if institutional investors integrated ESG into investment. What if they used that firepower to allocate more of their capital to companies working the hardest at solving these challenges or at least not exacerbating them? What if we work and save and invest, only to find that the world we retire into is more stressed and less secure than it is now? What if there isn't enough clean air and fresh water?
پس ما می توانیم بازنگری کنیم در برخی از این چالش های دردسر ساز مانند آب تازه، هوای تمیز تغذیه ۱۰ میلیارد انسان اگر سرمایه گذاران نهادی ESG را با سرمایه گذاری شان ادغام کنند. چه میشد اگر آنها از این قدرتشان استفاده می کردند و مقدار بیشتری از سرمایه شان را اختصاص می دادند به شرکت هایی که بیشترین تلاشان را برای حل این چالش ها می کنند یا حداقل آنها را تشدید نمی کنند؟ چه خواهد شد اگر ما کار کنیم، ذخیره و سرمایه گذاری کنیم و در نهایت جهانی که در آن بازنشسته می شویم را پر تنش تر و نا امن تر از این که امروز هست بیابیم؟ چه می شود اگر هوای تمیز و آب تازه کافی وجود نداشته باشد؟
Now a fair question might be, what if all this sustainability risk stuff is exaggerated, overstated, it's not urgent, something for virtuous consumers or lifestyle choice? Well, President John F. Kennedy said something about this that is just spot on: "There are risks and costs to a program of action, but they are far less than the long-range risks and costs of comfortable inaction." I can appreciate that there is estimation risk in this, but since this is based on widespread scientific consensus, the odds that it's not completely wrong are better than the odds that our house will burn down or we'll get in a car accident. Well, maybe not if you live in Boston. (Laughter) But my point is that we buy insurance to protect ourselves financially in case those things happen, right? So by investing sustainably we're doing two things. We're creating insurance, reducing the risk to our planet and to our economy, and at the same time, in the short term, we're not sacrificing performance. [Man in comic: "What if it's a big hoax and we create a better world for nothing?"]
اکنون یک سوال منصفانه می تواند این باشد چه می شود اگر تمام این داستان ریسک پایداری اغراق آمیز و گزافه گویی باشد و هیچ ضرورتی در آن نباشد چیزی باشد برای مصرف کننده های با اخلاق یا تنها یک انتخاب باشد برای شیوه زندگی؟ خب، رئیس جمهور جان اف. کندی چیزی گفت در این مورد که جا دارد بگویم: "هر برنامه عملی ریسک و هزینه ای با خود دارد اما آنها بسیار کمتر از ریسک ها و هزینه های بلند مدتی هستند که در آسودگی کار نکردن است." می توانم درک کنم که ریسک برآورد شده ای در این است اما از آنجاییکه این بر اساس اجماع علمی متداول است احتمال اینکه این مسئله کاملا اشتباه باشد بهتر است از احتمال اینکه خانه ما آتش بگیرد یا اینکه درگیر یک سانحه رانندگی شویم. خب، شاید اگر در بوستون زندگی می کنید بگویید نه. (خنده) اما منظورم این است که ما بیمه را خریداری می کنیم تا اگر اتفاقی نظیر آنها رخ داد خودمان را از لحاظ مالی حفظ کنیم، درست است؟ بنابراین با سرمایه گذاری پایدار ما دو کار انجام می دهیم. ما در حال بیمه نمودن کاهش ریسک به سیاره و اقتصادمان هستیم و هم زمان، در کوتاه مدت ما در حال قربانی کردن عملکردمان نیستیم. [مردی به شوخی: "چه خواهد شد اگر تمام این ماجرا فریبکاری باشد و ما یک دنیای بهتر بسازیم و این بیهوده باشد؟"]
Good, you like it. I like it too. (Laughter) I like it because it pokes fun at both sides of the climate change issue. I bet you can't guess which side I'm on. But what I really like about it is that it reminds me of something Mark Twain said, which is, "Plan for the future, because that's where you're going to spend the rest of your life."
خوبه، تو دوستش داری. منم دوستش دارم. (خنده) دوستش دارم چون باعث سرگرمی در هر دو طرف مسئله تغییرات آب و هوایی می شود. شرط می بندم نمی توانید حدس بزنید من در کدام طرف هستم. اما چیزی که من خیلی در موردش می پسندم این است که مرا به یاد گفته ای از مارک تواین می اندازد که این است، "برای آینده برنامه ریزی کنید، چرا که آنجا جایی است که قرار است شما باقی عمرتان را در آن بگذرانید."
Thank you.
ممنونم.
(Applause)
(تشویق)