I've been fascinated with crop diversity for about 35 years from now, ever since I stumbled across a fairly obscure academic article by a guy named Jack Harlan. And he described the diversity within crops -- all the different kinds of wheat and rice and such -- as a genetic resource. And he said, "This genetic resource," -- and I'll never forget the words -- "stands between us and catastrophic starvation on a scale we cannot imagine."
گوناگونی غلات در 35 سال آینده نکته ایی است که توجه مرا به خود جلب کرده، به طور اتفاقی به مقاله ایی اکادمیک از نوشته ی شخصی به نام جک هارلن. که در آن گوناگونی داخل غلات را توضیح داده -- مثلا انواع مختلفی از گندم و برنج و بذرهایی مشابه -- به عنوان یک منبع ژنتیکی پرداخته بود. و به این نکته اشاره کرده بود، " که این منبع ژنتیکی، " -- و من هرگز این کلمات را فراموش نمی کنم -- " در قحطی مصیبت بار واسطه ایی خواهد بود میان ما و گرسنگی در اندازه ایی که ما حتی قادر به درک آن نیستیم. "
I figured he was either really on to something, or he was one of these academic nutcases. So, I looked a little further, and what I figured out was that he wasn't a nutcase. He was the most respected scientist in the field. What he understood was that biological diversity -- crop diversity -- is the biological foundation of agriculture. It's the raw material, the stuff, of evolution in our agricultural crops. Not a trivial matter. And he also understood that that foundation was crumbling, literally crumbling. That indeed, a mass extinction was underway in our fields, in our agricultural system. And that this mass extinction was taking place with very few people noticing and even fewer caring.
با خودم فکر کردم که نویسنده ی این مقاله یا واقعا در این رابطه جدی است ، یا اینکه یکی از همان استادان دانشگاه است که شعار می دهد. بنابراین کمی بیشتر تحقیق کردم، و دریافتم که چنین نیست. و او یکی از مورد احترام ترین محققین در زمینه ی مورد بحث است. نکته ایی که او بدان پی برده بود این بود که گوناگونی زیستی -- در این جا گوناگونی غلات -- اساسی ترین عامل زیستی در کشاورزی به شمار می رود. ماده ای خام اولیه است در کشاورزی اند,عواملی که سبب ایجاد تکامل در کشاورزی غلات شده اند . و چیزی نیستند که دست کم گرفته شوند. اما او به این نکته نیز پی برده بود که این یایه در حال فرو ریختن است، واقعا در حال فرو ریختن است. به این معنا که یک انقراض عظیم در در زمین های ما، و سیستم کشاورزی مان در راه است. با توجه به این نکته که این انقراض در شرایطی در حال رخ دادن است که عده ی بسیار اندکی از مردم به آن واقف اند و اینکه حتی عده ی کم تری به آن اهمیت می دهند.
Now, I know that many of you don't stop to think about diversity in agricultural systems and, let's face it, that's logical. You don't see it in the newspaper every day. And when you go into the supermarket, you certainly don't see a lot of choices there. You see apples that are red, yellow, and green and that's about it.
من به این نکته آگاهم که بسیاری از شما حتی لحظه ایی هم در ارتباط با گوناگونی در سیستمهای کشاورزی تامل نمی کنید و باید پذیرفت، که این کاملا منطقی است. چرا که این موضوعی نیست که هر روز در روزنامه با آن رو به رو شوید. و وقتی هم که برای خرید به فروشگاه می روید، مسلما با انتخاب های زیادی مواجه نیستید. مثلا برای سیب می بینید که آنها قرمز، زرد، و سبز هستند.
So, let me show you a picture of one form of diversity. Here's some beans, and there are about 35 or 40 different varieties of beans on this picture. Now, imagine each one of these varieties as being distinct from another about the same way as a poodle from a Great Dane. If I wanted to show you a picture of all the dog breeds in the world, and I put 30 or 40 of them on a slide, it would take about 10 slides because there about 400 breeds of dogs in the world. But there are 35 to 40,000 different varieties of beans. So if I were to going to show you all the beans in the world, and I had a slide like this, and I switched it every second, it would take up my entire TED talk, and I wouldn't have to say anything.
بگذارید، تصویری از یکی از فرم های گوناگونی را برایتان نمایش دهم. اینجا چند لوبیا هست 35 تا 40 نوع مختلف از انواع لوبیا در این تصویر حال، تصور کنید که هر یک از این دانه ها قابل تمایز از دیگری هست درست به همان روشی که یک سگ پودل از یک سگ دانمارکی از یکدیگر تمیز داده شوند. اگر می خواستم عکس تمامی گونه های سگ در دنیا را به شما نشان دهم، و حدود سی تا چهل گونه را روی یک اسلاید قرار می دادم، روی هم ده اسلاید می داشتم چرا که حدودا چهارصد گونه سگ در دنیا وجود دارد. اما در حدود 35 تا 40،000 گونه ی مختلف حبوبات وجود دارد. در نتیجه اگر می خواستم تمامی حبوبات موجود در دنیا را روی اسلایدی مانند این به شما نشان دهم، و هر ثانیه یک بار تصویر را تغییر می دادم، تمام زمان سخنرانی TED را میگرفت بدون اینکه فرصتی برای بیان حتی یک کلمه داشته باشم.
But the interesting thing is that this diversity -- and the tragic thing is -- that this diversity is being lost. We have about 200,000 different varieties of wheat, and we have about 2 to 400,000 different varieties of rice, but it's being lost. And I want to give you an example of that. It's a bit of a personal example, in fact. In the United States, in the 1800s -- that's where we have the best data -- farmers and gardeners were growing 7,100 named varieties of apples. Imagine that. 7,100 apples with names. Today, 6,800 of those are extinct, no longer to be seen again.
اما نکته ی جالب در ارتباط با این گوناگونی -- که در واقع غم انگیز نیز هست -- این است که این گوناگونی در حال انقراض است. ما در حدود 200،000 گونه ی مختلف گندم داریم، و حدود 200،000 تا 400،000 گونه ی مختلف برنج داریم، گونه هایی که در حال انقراض اند. و می خواهم در این زمینه مثالی برایتان بیاورم. که البته کمی مثال شخصی نیز هست. در ایالات متحده، در قرن 19 -- تا جایی که ما اطلاع داریم -- کشاورزان و باغبان ها ، در حدود 7100 گونه ی را پرورش می دادند که هر یک نام گذاری نیز شده بودند. تصور کنید. 7100 سیب با اسم. امروزه 6800 گونه از آنها منقرض شده اند، که هرگز دوباره دیده نخواهند شد.
I used to have a list of these extinct apples, and when I would go out and give a presentation, I would pass the list out in the audience. I wouldn't tell them what it was, but it was in alphabetical order, and I would tell them to look for their names, their family names, their mother's maiden name. And at the end of the speech, I would ask, "How many people have found a name?" And I never had fewer than two-thirds of an audience hold up their hand. And I said, "You know what? These apples come from your ancestors, and your ancestors gave them the greatest honor they could give them. They gave them their name. The bad news is they're extinct. The good news is a third of you didn't hold up your hand. Your apple's still out there. Find it. Make sure it doesn't join the list."
من در گذشته لیستی از اسم سیب های منقرض شده همراهم داشتم، و زمانی که سخنرانی می کردم، آن را بین حضار پخش می کردم. برایشان توضیح نمی دادم که آنها چه بودند , اما لیست به ترتیب حروف الفبا بود به آنها می گفتم که به دنبال نام و نام خانوادگی خود بگردند، و همین طور اسم وسط مادرشان. و در آخر سخنرانی، می پرسیدم، "چند نفر از آنها اسم خود را پیدا کرده اند ؟" و هیچ وقت بیشتر از دو سوم جمعیت دستش را بالا نمی برد. و میگفتم،می دانید چیه ؟ " این سیب ها از اجداد شما می آیند، و اجدادتان بزرگ ترین افتخاری را که می توانستند به آنها اعطاء کرده اند. آنها اسم خود را روی سیب ها گذاشته اند. نکته ی ناراحت کننده این جاست که سیب ها منقرض شده اند. اما خبر خوب این است که عده ی کثیری از شما دست خود را بلند نکردید. سیب شما هنوز وجود دارد. آن را پیدا کنید. اطمینان حاصل کنید که به لیست من نپیوندد. "
So, I want to tell you that the piece of the good news is that the Fowler apple is still out there. And there's an old book back here, and I want to read a piece from it. This book was published in 1904. It's called "The Apples of New York" and this is the second volume. See, we used to have a lot of apples. And the Fowler apple is described in here -- I hope this doesn't surprise you -- as, "a beautiful fruit." (Laughter) I don't know if we named the apple or if the apple named us, but ... but, to be honest, the description goes on and it says that it "doesn't rank high in quality, however." And then he has to go even further. It sounds like it was written by an old school teacher of mine. "As grown in New York, the fruit usually fails to develop properly in size and quality and is, on the whole, unsatisfactory."
و خبر مسرت خش دیگر این است که سیب های نوع فاولر هنوز یافت می شوند. و این جا یک کتاب قدیمی هست، که می خواهم بخشی از آن را برایتان بخوانم. این کتاب در سال 1904 منتشر شده. تحت عنوان " سیب های نیویورک " و این چاب دومش است. همان طور که می بینید، در گذشته ما انواع مختلفی از سیب داشتیم. در این جا سیب نوع فاولر این گونه توصیف شده -- و امیدوارم این توصیفات شما را متعجب نکند -- " میوه ایی زیبا " ( خنده ی حضار ) مطمئن نیستم که آیا خانواده ی من این اسم را به سیب ها داده و یا بر عکس، ... اما، صادقانه بگویم که توصیفات این گونه ادامه می یابند، " این گونه از سیب دارای کیفیتی بسیار بالا نمی باشد. " و نویسنده حتی فراتر هم رفته. و به نظر می رسد این مطلب توسط یکی از معلمین قدیمی من نوشته شده باشد. به عنوان (سیب هایی که) بزرگ شده در شهر نویورک ، معمولا از لحاظ اندازه و کیفیت در سطح خیلی بالایی نیستند و در مجموع باید گفت که، رضایت بخش نیستند. "
(Laughter)
( خنده ی حضار )
And I guess there's a lesson to be learned here, and the lesson is: so why save it? I get this question all the time. Why don't we just save the best one? And there are a couple of answers to that question. One thing is that there is no such thing as a best one. Today's best variety is tomorrow's lunch for insects or pests or disease. The other thing is that maybe that Fowler apple or maybe a variety of wheat that's not economical right now has disease or pest resistance or some quality that we're going to need for climate change that the others don't. So it's not necessary, thank God, that the Fowler apple is the best apple in the world. It's just necessary or interesting that it might have one good, unique trait. And for that reason, we ought to be saving it. Why? As a raw material, as a trait we can use in the future. Think of diversity as giving us options. And options, of course, are exactly what we need in an era of climate change.
و به نظزم نکته ایی در اینجا قابل ملاحظه است، و آن اینکه : پس چه نیازی به نجات آنها است ؟ من همیشه با این سوال رو به رو هستم که چرا تنها به حفاظت بهترین گونه نپردازیم ؟ برای این سوال دو جواب وجود دارد. اول اینکه، چیزی به عنوان گونه ی برتر وجود ندارد. چرا که بهترین گونه های امروز غذای حشرات یا آفات در آینده اند و یا در اثر بیماری های مختلف از بین خواهند رفت. نکته ی بعدی این جاست که شاید سیب نوع فاولر و یا گونه های متفاوتی از گندم که در حال حاضر مورد استفاده اقتصادی نیستند به نوعی در مقابل بیماری ها یا آفات مقاوم شوند و یا دارای کیفیتی باشند که در جریان تغییرات آب و هوایی به آنها نیاز پیدا کنیم که دیگر گونه ها فاقد آن باشند. اما لزوماً ,خدا را شکر, که سیب نوع فاولر بهترین نوع سیب در دنیا نیست. ولی جالب این جاست که همین سیب ممکن است یک ویژگی منحصر به فرد داشته باشد. و تنها به دلیل همین یک ویژگی لازم است از آن حفاظت کنیم. چرا که به عنوان یک ماده ی خام، به عنوان یک ویژگی می توانیم در آینده از آن استفاده کنیم. فکر کنید که تنوع برای ما انتخاب های مختلف ایجاد می کند. و انتخاب، مسلما، چیزی است که ما در عصر تغییر آب و هوا به آن نیاز داریم.
I want to show you two slides, but first, I want to tell you that we've been working at the Global Crop Diversity Trust with a number of scientists -- particularly at Stanford and University of Washington -- to ask the question: What's going to happen to agriculture in an era of climate change and what kind of traits and characteristics do we need in our agricultural crops to be able to adapt to this? In short, the answer is that in the future, in many countries, the coldest growing seasons are going to be hotter than anything those crops have seen in the past. The coldest growing seasons of the future, hotter than the hottest of the past. Is agriculture adapted to that? I don't know. Can fish play the piano? If agriculture hasn't experienced that, how could it be adapted?
می خواهم دو اسلاید به شما نشان دهم، اما، قبل از آن، باید بگویم که در سال های اخیر ما با گروهی از دانشمندان در سازمانی به نام سازمان جهانی گوناگونی بذر در حال تحقیق بوده ایم -- به ویژه در دانشگاه استنفرد و دانشگاه واشینگتن -- تحقیق روی این سوال : که در عصر تغییر آب و هوا چه اتفاقی برای کشاورزی خواهد افتاد و چه نوع ویژگی ایی در محصولات کشاورزی لازم است تا قادر باشند خود را با این تغییرات وقف دهند ؟ به طور خلاصه، جواب این است که در آینده، در بسیاری از کشورها، سردترین فصل های رشد محصولات به اندازه ایی گرم خواهند شد که این گونه ها هرگز تجربه نکرده اند. سردترین فصل های رشد در آینده، از گرم ترین درجه ایی که در گذشته داشته ایم گرم تر خواهند بود. آیا کشاورزی با چنین تغییری سازگاری دارد ؟ نمی دانم. آیا ماهی می تواند پیانو بنوازد؟ اگر زراعت هرگز چنین تغییری را تجربه نکرده، پس چطور قادر به سازگاری است ؟
Now, the highest concentration of poor and hungry people in the world, and the place where climate change, ironically, is going to be the worst is in South Asia and sub-Saharan Africa. So I've picked two examples here, and I want to show you. In the histogram before you now, the blue bars represent the historical range of temperatures, going back about far as we have temperature data. And you can see that there's some difference between one growing season and another. Some are colder, some are hotter and it's a bell shaped curve. The tallest bar is the average temperature for the most number of growing seasons. In the future, later this century, it's going to look like the red, totally out of bounds. The agricultural system and, more importantly, the crops in the field in India have never experienced this before.
در حال حاضر، بالاترین تعداد فقراء و افراد گرسنه در جهان، و همچنین نقطه ایی که تغییرات آب و هوایی، از هر جای دیگر شدیدتر خواهد بود جنوب آسیا و حواشی صحرای آفریقا است. من در اینجا دو مثال انتخاب کرده ام که می خواهم به شما نشان دهم. در نمودار مقابل شما، ستون آبی نمایانگر تغییرات دما در طول تاریخ است، که قدمتش به زمانی بر می گردد که ما قادر به ثبت دمای هوا بوده ایم. و می بینید که تفاوت هایی بین یک فصل رشد با دیگری وجود دارد. برخی سردترند، برخی گرم تر و نمودار به شکل یک منحنی زنگ مانند است. بلندترین ستون نشان دهنده ی دمای متوسط در بیشتر فصل های رشد می باشد. در آینده، در اواخر این قرن، قرمز خواهد شد، کاملا خارج از مرزی که در حال حاضر هست. سیستم کشاورزی، و از همه مهم تر، غلات در هندوستان، هرگز شاهد چنین تغییری نبوده اند.
Here's South Africa. The same story. But the most interesting thing about South Africa is we don't have to wait for 2070 for there to be trouble. By 2030, if the maize, or corn, varieties, which is the dominant crop -- 50 percent of the nutrition in Southern Africa are still in the field -- in 2030, we'll have a 30 percent decrease in production of maize because of the climate change already in 2030. 30 percent decrease of production in the context of increasing population, that's a food crisis. It's global in nature. We will watch children starve to death on TV. Now, you may say that 20 years is a long way off. It's two breeding cycles for maize. We have two rolls of the dice to get this right. We have to get climate-ready crops in the field, and we have to do that rather quickly.
این جنوب آفریقاست.داستانی مشابه . اما جالب ترین نکته در ارتباط با جنوب آفریقا این است که لازم نیست تا سال 2070 منتظر باشیم تا شاهد مشکلات ناشی از تغییرات آب و هوا در این منطقه باشیم. تا سال 2030، در صورتی که انواع مختلف ذرت، که مهمترین محصول کشاورزی در این منطقه به حساب می آید -- و در حدود 50 درصد ( مبهم ) در جنوب آفریقا همچنان موجود باشند -- در سال 2030 ، با تغییراتی که تا به حال در آب و هوا رخ داده ما شاهد 30 درصد افت در تولید ذرت خواهیم بود. 30 درصد افت محصول، در شرایطی که با رشد جمعیت مواجهیم، بحران غذایی به شمار می رود. بحرانی در ابعاد جهانی. شاهد مرگ کودکان روی تلویزیون خواهیم بود. حال ممکن است بگویید، 20 سال زمانی طولانی است. اما این زمان تنها دو دوره ی تولید مثل برای ذرت به شمار می آید. این بدین معاست که ما تنها دو فرصت داریم که به چنین نتیجه ایی برسیم. لازم است محصولاتی که آماده برای چنین تغییری هستند را پرورش دهیم، و لازم است در این کار سرعت به خرج دهیم.
Now, the good news is that we have conserved. We have collected and conserved a great deal of biological diversity, agricultural diversity, mostly in the form of seed, and we put it in seed banks, which is a fancy way of saying a freezer. If you want to conserve seed for a long term and you want to make it available to plant breeders and researchers, you dry it and then you freeze it. Unfortunately, these seed banks are located around the world in buildings and they're vulnerable. Disasters have happened. In recent years we lost the gene bank, the seed bank in Iraq and Afghanistan. You can guess why. In Rwanda, in the Solomon Islands. And then there are just daily disasters that take place in these buildings, financial problems and mismanagement and equipment failures, and all kinds of things, and every time something like this happens, it means extinction. We lose diversity. And I'm not talking about losing diversity in the same way that you lose your car keys. I'm talking about losing it in the same way that we lost the dinosaurs: actually losing it, never to be seen again.
خبر مسرت بخش این است که ما بذرهای مختلفی را جمع آوری کرده ایم. ما مجموعه ی وسیعی را از انواع تنوع زیستی را جمع آوری کرده ایم، محصولات کشاورزی متنوع، بیشتر در شکل بذر، و آنها را در بانک بذر نگهداری می کنیم، که در واقع نوعی فریزر است. اگر می خواهید بذرها را برای مدت طولانی نگهدارید طوری که قادر باشید برای پرورش و تحقیق از آنها استفاده کنید، باید آنها را خشک کرده و بعد منجمد کنید. متأسفانه این بانک های بذر در نقاط مختلف دنیا در ساختمان های معمولی واقع اند که آسیب پذیرند. در سال های اخیر بلایای طبیعی رخ داده اند. ما اخیرا بانک ژن ها، بانک بذر در عراق و افغانستان را از دست داده ایم به دلیلی که می توانید حدس بزنید. در رواندا، در جزیره ی سلیمان بانکی دیگر. و روزانه در هر یک از این ساختمان ها بلایی نازل می شود، مشکلات مالی، عدم اداره ی صحیح و مشکلات در تجهیزات، و خیلی عوامل دیگر، و در هر زمان که مسئله ایی مانند این رخ می دهد، به معنای انقراض یک گونه است که سبب می شود ما گوناگونی (در بذرها) را از دست بدهیم. و از دست دادن تنوع (در بذرها) مثل گم کردن کلید ماشین نیست. این مثل از بین رفتن دایناسور هاست. به این معناست که بذر از بین رفته هرگز دوباره دیده نخواهد شد.
So, a number of us got together and decided that, you know, enough is enough and we need to do something about that and we need to have a facility that can really offer protection for our biological diversity of -- maybe not the most charismatic diversity. You don't look in the eyes of a carrot seed quite in the way you do a panda bear, but it's very important diversity. So we needed a really safe place, and we went quite far north to find it. To Svalbard, in fact. This is above mainland Norway. You can see Greenland there. That's at 78 degrees north. It's as far as you can fly on a regularly scheduled airplane. It's a remarkably beautiful landscape. I can't even begin to describe it to you. It's otherworldly, beautiful. We worked with the Norwegian government and with the NorGen, the Norwegian Genetic Resources Program, to design this facility. What you see is an artist's conception of this facility, which is built in a mountain in Svalbard. The idea of Svalbard was that it's cold, so we get natural freezing temperatures. But it's remote. It's remote and accessible so it's safe and we don't depend on mechanical refrigeration.
برای همین، گروهی از ما گرد هم آمدیم و تصمیم گرفتیم که، برای جلوگیری از ادامه ی این روند باید کاری کرد و برای این منظور به امکاناتی نیاز است که واقعا قادر به حفاظت از گونه های زیستی مختلف باشد -- البته شاید نه زیباترین گونه ها. شما به دانه ی هویج جوری که به یک خرس پاندا نگاه می کنید نمی نگرید، اما دانه ی هویج یک گونه ی بسیار پراهمیت است. برای این منظور ما به جایی بسیار امن نیاز داشتیم، و برای یافتن آن خیلی به طرف شمال رفتیم. در واقع، به اسوالبارد. بالای نروژ. گرین لند را در اینجا می بینید. 78 درجه به طرف شمال. این دورترین مسافتی است که می توانید با یک پرواز عادی هواپیما طی کنید. منظره ایی بسیار زیباست. واقعا قادر به توصیفش نیستم. دنیایی دیگر است. زیبا. برای ساخت این مکان با دولت نروژ همینطور با نوژن، سازمان اطلاعات ژنتیک نروژ، برای طراحی اش همکاری کردیم. چیزی که شاهدش هستید ایده ی هنرمند از مکان مورد صحبت است که در کوهی در اسوالبارد ساخته شده. دلیل انتخاب اسوالبارد این بود که سرد است، در نتیجه می توانیم سرمای انجماد طبیعی داشته باشیم. اما در عین حال قابل دسترسی است. امن است و به یخچال های مکانیکی نیازی نیست.
This is more than just an artist's dream, it's now a reality. And this next picture shows it in context, in Svalbard. And here's the front door of this facility. When you open up the front door, this is what you're looking at. It's pretty simple. It's a hole in the ground. It's a tunnel, and you go into the tunnel, chiseled in solid rock, about 130 meters. There are now a couple of security doors, so you won't see it quite like this. Again, when you get to the back, you get into an area that's really my favorite place. I think of it as sort of a cathedral. And I know that this tags me as a bit of a nerd, but ... (Laughter) Some of the happiest days of my life have been spent ... (Laughter) in this place there.
این بیشتر از رویای یک هنرمند است، چرا که حالا یک واقعیت است. و عکس بعدی مفاد پروژه را در اسلاوبارد نشان می دهد. و این ر ورودی ساختمان است. زمانی که در ورودی را باز می کنید این صحنه ایی است که می بینید. خیلی ساده است. سوراخی ست در زمین. یک تونل است که می توان به آن داخل شد، و در حدود 130 متر در سنگ تراشیده شده. در حال حاضر دو در حفاظتی وجود دارد، که سبب می شوند قادر نباشید ساختمان را به این شکل ببینید. و اگر به قسمت پشتی وارد شوید، به منطقه ایی می رسید که مورد علاقه ی من است. چرا که به نظر من مثل یک کلیسای بزرگ است. می دانم که چنین جمله ایی مرا به عنوان یک فرد خیلی مذهبی معرفی می کند، اما ... ( خنده ی حضار ) برخی از شادمان ترین روزهای زندگی من ... ( خنده ی حضار ) در این مکان سپری شده.
(Applause)
( تشویق حضار )
If you were to walk into one of these rooms, you would see this. It's not very exciting, but if you know what's there, it's pretty emotional. We have now about 425,000 samples of unique crop varieties. There's 70,000 samples of different varieties of rice in this facility right now. About a year from now, we'll have over half a million samples. We're going up to over a million, and someday we'll basically have samples -- about 500 seeds -- of every variety of agricultural crop that can be stored in a frozen state in this facility. This is a backup system for world agriculture. It's a backup system for all the seed banks. Storage is free. It operates like a safety deposit box. Norway owns the mountain and the facility, but the depositors own the seed. And if anything happens, then they can come back and get it. This particular picture that you see shows the national collection of the United States, of Canada, and an international institution from Syria.
اگر فرصتی برایتان پیش می آمد که در یکی از این اتاق ها وقت بگذرانید، این را درک می کردید. خیلی هیجان انگیز نیست، اما اگر بدانید چه چیزی آنجا نگهداری می شود، بسیار احساسی است. ما در حال حاضر چیزی در حدود 425 هزار نمونه ی مختلف از (بذر)غلات را داریم. چیزی در حدود 70 هزار نوع مختلف برنج در این ساختمان وجود دارد. تا یک سال آینده ما حدود بیشتر از پانصد هزار نمونه ی مختلف خواهیم داشت. و این از یک میلیون نوع هم فراتر خواهد رفت، و روزی می رسد که ما-- چیزی حدود پانصد نوع بذر-- انواع مختلفی ازغلات کشاورزی که قابلیت منجمد شدن را داشته باشند در این ساختمان خواهیم داشت. این به نوعی یک پشتوانه در سیستم کشاورزی به شمار می رود. پشتوانه ای برای تمامی بانک های بذر. یک انباری مجانی که شبیه یک گاو صندوق عمل می کند. کشور نروژ مالک کوه مورد نظر و همچنین ساختمان است، اما سپرده گذاران مالکین بذرها هستند. و در صورتی که اتفاقی رخ دهد، آنها می توانند بذرهای خود را پس بگیرند. این تصویر مجموعه ایی از تمامی بذرها در ایالات متحده ی آمریکا، کانادا، و موسسه ی بین المللی سوریه را نشان می دهد.
I think it's interesting in that this facility, I think, is almost the only thing I can think of these days where countries, literally, every country in the world -- because we have seeds from every country in the world -- all the countries of the world have gotten together to do something that's both long term, sustainable and positive. I can't think of anything else that's happened in my lifetime that way.
به نظرم نکته ی جالب در رابطه با این بناء این است که، فکر می کنم این بناء تنها چیزی است که در شرایط فعلی، تمامی کشورهای دنیا را گرد هم جمع کرده -- چرا که ما در هر جایی از دنیا انوعی به خصوص از بذر داریم -- و تمامی کشورهای دنیا دور هم جمع شده اند تا در این مورد اقدامی انجام دهند که در دراز مدت کارآیی داشته و همچنین اقدامی مثبت باشد. من هیچ مورد دیگری شبیه این در طول دوران زندگیم ندیده ام.
I can't look you in the eyes and tell you that I have a solution for climate change, for the water crisis. Agriculture takes 70 percent of fresh water supplies on earth. I can't look you in the eyes and tell you that there is such a solution for those things, or the energy crisis, or world hunger, or peace in conflict. I can't look you in the eyes and tell you that I have a simple solution for that, but I can look you in the eyes and tell you that we can't solve any of those problems if we don't have crop diversity. Because I challenge you to think of an effective, efficient, sustainable solution to climate change if we don't have crop diversity. Because, quite literally, if agriculture doesn't adapt to climate change, neither will we. And if crops don't adapt to climate change, neither will agriculture, neither will we.
من نمی توانم به شما بگویم که در رابطه با بحران آب، در جریان تغییرات آب و هوا راه حلی مد نظر دارم. کشاورزی چیزی حدود هفتاد درصد از ذخایر آبی روی زمین را مصرف می کند. من نمی توانم راه حلی در رابطه با بحران انرژی، گرسنگی، آب، و یا صلح جهانی به شما ارائه دهم. من نمی توانم برای چنین مسائلی به شما راه حلی ارائه دهم، اما می توانم بگویم که حل هر یک از این مسائل بدون داشتن تنوع در بذرها امکان پذیر نخواهد بود. من شما را به چالش می کشم که به راه حلی موثر و کارا در رابطه با تغییر آب و هوا بیاندیشید، در شرایطی که گوناگونی در بذرها را نداشته باشیم. چرا که، به طور منطقی، اگر کشاورزی خود را با تغییرات آب و هوا وقف ندهد، ما نیز قادر به این کار نخواهیم بود. و اگرغلات قادر به این تطبیق با تغییرات آب و هوایی نباشند، کشاورزی نیز قادر به این تطابق نخواهد بود، و نتیجتا ما نیز قادر به این تطابق نخواهیم بود.
So, this is not something pretty and nice to do. There are a lot of people who would love to have this diversity exist just for the existence value of it. It is, I agree, a nice thing to do. But it's a necessary thing to do. So, in a very real sense, I believe that we, as an international community, should get organized to complete the task. The Svalbard Global Seed Vault is a wonderful gift that Norway and others have given us, but it's not the complete answer. We need to collect the remaining diversity that's out there. We need to put it into good seed banks that can offer those seeds to researchers in the future. We need to catalog it. It's a library of life, but right now I would say we don't have a card catalog for it. And we need to support it financially.
در نتیجه، این اقدامی نیست که برای زیبایی انجام شود. افراد بسیاری هستند که علاقه ی بسیاری به حفظ این گوناگونی دارند فقط به دلیل ارزشی که این گوناگونی دارد. و من موافقم که این اقدامی زیباست. اما در عین حال اقدامی ضروری نیزهست. در نتیجه، من بر این باورم، که به عنوان یک جامعه ی بین المللی، لازم است برای کامل کردن این پروژه سازمان دهی لازم را به عمل آوریم. یخچال جهانی بذر اسوالبارد هدیه ایی شگفت انگیز است که دولت نروژ و دیگران به ما اعطاء کرده اند، اما پاسخی کامل نیست. لازم است که انواع باقی مانده ی بذرها را جمع آوری کنیم. لازم است که آنها را در بانک های جهانی بذر قرار دهیم بانک هایی که در آینده قادر باشند بذرها را برای تحقیقات در اختیار محققین قرار دهند. لازم است فهرستی از آنها تهیه کنیم. این یک کتابخانه از گونه های زیستی است، اما باید گفت که فعلا فهرستی به صورت یک کتابچه از آن در دسترس نیست. و لازم است که از لحاظ مالی نیز از چنین پروژه ایی حمایت به عمل آوریم.
My big idea would be that while we think of it as commonplace to endow an art museum or endow a chair at a university, we really ought to be thinking about endowing wheat. 30 million dollars in an endowment would take care of preserving all the diversity in wheat forever. So we need to be thinking a little bit in those terms.
نظر من این است که همان طوری که وقف بودجه برای یک موزه ی هنر و یا رشته ایی در دانشگاه یک نکته ی معمولی است لازم است که برای انواع مختلف گندم نیز باشد. اختصاص سی میلیون دلار برای حفظ تمامی گونه های گندم برای همیشه کافی خواهد بود. در نتیجه لازم است اندکی به این موارد بیاندیشیم.
And my final thought is that we, of course, by conserving wheat, rice, potatoes, and the other crops, we may, quite simply, end up saving ourselves.
و در نهایت لازم است اضافه کنم که، با حفاظت از گونه های مختلف گندم، برنج، سیب زمینی، و سایر غلات، ما در واقع به نجات خود می پردازیم.
Thank you.
سپاس گذارم.
(Applause)
( تشویق حضار )