Chris Anderson: Welcome, Bill Gates.
کریس اندرسن: خوش آمدی، بیل گیتس.
Bill Gates: Thank you.
بیل گیتس: متشکرم.
CA: Alright. It's great to have you here, Bill. You know, we had a TED conversation about three months ago about this pandemic, and back then, I think fewer than -- I think that was the end of March -- back then, fewer than 1,000 people in the US had died and fewer than 20,000 worldwide. I mean, the numbers now are, like, 128,000 dead in the US and more than half a million worldwide, in three months. In three months. What is your diagnosis of what is possible for the rest of this year? You look at a lot of models. What do you think best- and worst-case scenarios might be?
CA: بسیار خب. بیل، واقعا عالیه که اینجا با ما هستی. میدونی، حدود ۳ ماه پیش یک گفتگوی TED درباره این همهگیری داشتیم، و آنموقع، فکر کنم کمتر از -- فکر کنم آخر مارس بود -- آنموقع، کمتر از ۱،۰۰۰ نفر در ایالات متحده و کمتر از ۲۰،۰۰۰ نفر در کل جهان مرده بودند. منظورم این است، که ارقام کنونی، حدود ۱۲۸،۰۰۰ فوتی در ایالات متحده و بیش از نیم میلیون نفر در سراسر جهان، در سه ماه است. ظرف ۳ ماه. به تشخیص تو احتمالا بقیه امسال چگونه خواهد بود؟ تو الگوهای زیادی رو بررسی میکنی. از دید تو بهترین- و بدترین- سناریوهای ممکن کدام هستند؟
BG: Well, the range of scenarios, sadly, is quite large, including that, as we get into the fall, we could have death rates that rival the worst of what we had in the April time period. If you get a lot of young people infected, eventually, they will infect old people again, and so you'll get into the nursing homes, the homeless shelters, the places where we've had a lot of our deaths. The innovation track, which probably we'll touch on -- diagnostics, therapeutics, vaccines -- there's good progress there, but nothing that would fundamentally alter the fact that this fall in the United States could be quite bad, and that's worse than I would have expected a month ago, the degree to which we're back at high mobility, not wearing masks, and now the virus actually has gotten into a lot of cities that it hadn't been in before in a significant way, so it's going to be a challenge.
BG: خب، دامنه سناریوها، متاسفانه، نسبتا بزرگ است، از جمله این که، هرچه به فصل پاییز نزدیک میشویم، نرخ مرگ و میر میتواند وخیمتر از آنچه در مدت زمان آوریل داشتیم باشد. اگر جوانان زیادی مبتلا شوند، درنهایت، باعث ابتلای مجدد افراد مسن خواهند شد، و بنابراین در خانههای سالمندان، پناهگاههای بیخانمانها، مکانهایی که بیشترین میزان مرگ و میر را داشتهایم. ارزیابی ریشهای حوزههای کسب و کار، که احتمالا به آن میرسیم -- -- در تشخیص بیماری، درمان، واکسنها -- پیشرفت خوبی انجام شده، اما هیچ چیزی که به طور اساسی این حقیقت را که پاییز پیش رو در ایلات متحده میتواند بسیار وخیم باشد را تغییر نمیدهد، و این بدتر از چیزی است که ماه گذشته انتظارش را داشتم، مرحلهای که به جنبش حداکثری بازگردیم، بدون استفاده از ماسک، و حالا ویروس به شهرهای زیادی نفوذ کرده که سابقا در این مناطق به صورت قابل توجهی وجود نداشت، بنابراین این مسئله یک چالش خواهد بود.
There's no case where we get much below the current death rate, which is about 500 deaths a day, but there's a significant risk we'd go back up to the even 2,000 a day that we had before, because we don't have the distancing, the behavior change, to the degree that we had in April and May. And we know this virus is somewhat seasonal, so that the force of infection, both through temperature, humidity, more time indoors, will be worse as we get into the fall.
هیچ حالتی وجود ندارد که به نرخی بسیار پایینتر از مرگ و میر فعلی برسیم، که حدود ۵۰۰ فوتی در روز است، اما خطری قابل توجه وجود دارد که حتی به ۲۰۰۰ فوتی درروز همانند سابق بازگردیم، زیرا فاصله اجتماعی، تغییر رفتار، تا حدی که در ماه آوریل و می داشتیم را رعایت نمیکنیم، و میدانیم که این ویرویس تا حدی فصلی است، بنابراین شدت واگیری، از طریق دما، رطوبت، زمان بیشتر داخل خانه، با نزدیک شدن، هر چه بیشتر به پاییز بدتر خواهد شد.
CA: So there are scenarios where in the US, like, if you extrapolate those numbers forward, we end up with, what, more than a quarter of a million deaths, perchance, even this year if we're not careful, and worldwide, I guess the death toll could, by the end of the year, be well into the millions, with an "s." Is there evidence that the hotter temperatures of the summer actually have been helping us?
CA: پس سناریوهایی هست که در ایالات متحده، اگر آن اعداد را به جلو تعمیم دهید، در نهایت با، بیش از یک چهارم میلیون، مرگ و میر مواجه میشویم، حتی امسال اگر مراقب نباشیم، و در سراسر جهان، فکر میکنم نرخ مرگ و میر، در پایان سال، به بیش از میلیونها نفر برسد. آیا شواهدی مبنی بر اینکه دمای بالای هوا در تابستان میتواند کمک کننده باشد وجود دارد؟
BG: They're not absolutely sure, but certainly, the IHME model definitely wanted to use the season, including temperature and humidity, to try and explain why May wasn't worse than it was. And so as we came out and the mobility numbers got higher, the models expected more infections and deaths to come out of that, and the model kept wanting to say, "But I need to use this seasonality to match why May wasn't worse, why June wasn't worse than it was."
BG: آنها خیلی مطمئن نیستند، اما مسلماً، قصد مدل موسسه سنجش و ارزیابی سلامت استفاده از فصل، شامل دما و رطوبت، با تلاش برای شرح اینکه چرا ماه می بدتر از گذشته نبود بود. و همینطور که بیرون آمدیم و میزان تحرک بیشتر شد، مدلها انتظار سرایت و نرخ مرگ و میر بیشتری داشتند، و مدام میخواستند بگویند، «اما من باید از این فصلی بودن برای مقایسه اینکه چرا ماه می بدتر نبود، چرا ژوئن از قبلش بدتر نبود استفاده کنم.»
And we see in the Southern Hemisphere, you know, Brazil, which is the opposite season, now all of South America is having a huge epidemic. South Africa is having a very fast-growing epidemic. Fortunately, Australia and New Zealand, the last countries in the Southern Hemisphere, are at really tiny case counts, and so although they have to keep knocking it down, they're talking about, "Oh, we have 10 cases, that's a big deal, let's go get rid of that." So they're one of these amazing countries that got the numbers so low that test, quarantine and trace is working to get them, keep them at very near zero.
در نیمکره جنوبی میبینیم، میدانی، برزیل، که فصل مخالف ما رو دارد، هماکنون تمامی آفریقای جنوبی دارای همهگیری گستردهای هستند. آفریقای جنوبی دارای یک همهگیری به سرعت در حال رشد است. خوشبختانه، استرالیا و نیوزیلند، آخرین کشورها در نیمکره جنوبی، دارای شمار مبتلایان بسیار کمی هستند، بنابراین اگرچه باید این تعداد را پایین نگه دارند، درباره این صحبت میکنند، «اوه، ۱۰ مورد مبتلا داریم، موضوع بسیار مهمی است، بیایید از شر آن خلاص شویم.» آنها یکی از کشورهای شگفتانگیزی هستند که تعداد مبتلایانشان به قدری اندک است که آزمایش، قرنطینه و ردیابی برای اینکه بسیار این تعداد نزدیک به صفر باشد انجام میشود.
CA: Aided perhaps a bit by being easier to isolate and by less density, less population density. But nonetheless, smart policies down there.
CA: جدا شدن راحت تر و تراکم کمتر از تراکم جمعیت، شاید کمی کمک کند. اما با این وجود، سیاستهای هوشمندانه در آنجا وجود دارد.
BG: Yeah, everything is so exponential that a little bit of good work goes a long way. It's not a linear game. You know, contact tracing, if you have the number of cases we have in the US, it's super important to do, but it won't get you back down to zero. It'll help you be down, but it's too overwhelming.
BG: بله، همه چیز آنقدر نمایی است که کمی کار خوب خیلی طول میکشد. این یک بازی مستقیم نیست. میدانید، علامتها را ردیابی کنید اگر مواردی دارید ما در ایالات متحده داریم، انجام این کار بسیار مهم است، اما شما را به صفر نمیرساند. این به شما کمک میکند تا پایین بیایید، اما بسیار طاقت فرسا است.
CA: OK, so in May and June in the US, the numbers were slightly better than some of the models predicted, and it's hypothesized that that might be partly because of the warmer weather. Now we're seeing, really, would you describe it as really quite alarming upticks in case rates in the US?
CA: خوب، بنابراین در ماه مه و ژوئن در ایالات متحده، اعداد کمی بهتر از برخی از مدلها پیش بینی شده بود، و این فرضیه وجود دارد که این ممکن است تا حدی به دلیل گرمای هوا باشد. در حال حاضر شاهد هستیم، واقعاً، آیا شما آن را به عنوان افزایش کاملاً نگران کننده نرخ مورد در ایالات متحده توصیف میکنید؟
BG: That's right, it's -- In, say, the New York area, the cases continue to go down somewhat, but in other parts of the country, primarily the South right now, you have increases that are offsetting that, and you have testing-positive rates in young people that are actually higher than what we saw even in some of the tougher areas. And so, clearly, younger people have come out of mobility more than older people have increased their mobility, so the age structure is right now very young, but because of multigenerational households, people work in nursing care homes, unfortunately, that will work its way back, both the time lag and the transmission, back up into the elderly, will start to push the death rate back up, which, it is down -- way down from 2,000 to around 500 right now.
BG: درست است، آن -- مثلاً، در منطقه نیویورک، موارد تا حدودی کاهش مییابند، اما در سایر بخشهای کشور، حالا در درجه اول جنوب، اکنون افزایشهایی دارید که آن را جبران میکند، و شما نرخهای مثبت آزمایشی در جوانانی دارید که در واقع بالاتر از آن چیزی هستند که حتی در برخی از مناطق سخت تر دیدهایم. بنابراین، به طور واضح، افراد جوان بیش از آنکه افراد مسن تحرک خود را افزایش دهند، از تحرک خارج شدهاند، بنابراین ساختار سنی در حال حاضر بسیار جوان است، اما به دلیل خانوادههای چند نسلی، افراد در خانههای مراقبت از سالمندان کار میکنند، متاسفانه، راه برگشت، هم تأخیر زمانی و هم انتقال، به افراد مسن، شروع به افزایش نرخ مرگ و میر میکند، که، اکنون -- از ۲۰۰۰ به حدود ۵۰۰ کاهش یافته است.
CA: And is that partly because there's a three-week lag between case numbers and fatality numbers? And also, perhaps, partly because there have been some effective interventions, and we're actually seeing the possibility that the overall fatality rate is actually falling a bit now that we've gained some extra knowledge?
CA: و آیا این تا حدی به این دلیل است که بین سه مورد و تعداد کشنده سه هفته تأخیر وجود دارد؟ و همچنین، شاید، تا حدی به این دلیل مداخلات موثری انجام شده است، و ما در واقع این احتمال را داریم که اکنون که دانش بیشتری کسب کردهایم، میزان مرگ و میر کلی کمی در حال کاهش است؟
BG: Yeah, certainly your fatality rate is always lower when you're not overloaded. And so Italy, when they were overloaded, Spain, even New York at the start, certainly China, there you weren't even able to provide the basics, the oxygen and things. A study that our foundation funded in the UK found the only thing other than remdesivir that is a proven therapeutic, which is the dexamethasone, that for serious patients, is about a 20 percent death reduction, and there's still quite a pipeline of those things.
بله، مطمئناً وقتی بیش از حد بار ندارید میزان مرگ و میر شما پایین است. و خب ایتالیا، هنگامی که بیش از حد بارگیری میشدند، اسپانیا، حتی نیویورک در آغاز کار، قطعاً چین، در آنجا حتی قادر به تهیه اصول اولیه، اکسیژن و چیزهای دیگر نبودید. در مطالعه ی که بنیاد ما در انگلیس تأمین اعتبار کرد تنها چیزی غیر از داروی رمدسیور یافت که یک روش درمانی ثابت شده است، یعنی دگزامتازون، که برای بیماران جدی، حدود۲۰ درصد کاهش مرگ است، و هنوز هم یک خط لوله از آن چیزها وجود دارد.
You know, hydroxychloroquine never established positive data, so that's pretty much done. There's still a few trials ongoing, but the list of things being tried, including, eventually, the monoclonal antibodies, we will have some additional tools for the fall. And so when you talk about death rates, the good news is, some innovation we already have, and we'll have more, even in the fall. We should start to have monoclonal antibodies, which is the single therapeutic that I'm most excited about.
میدانید، هیدروکسی کلروکین هرگز دادههای مثبتی ایجاد نکرد، بنابراین تقریباً انجام شده است. هنوز چند آزمایش در حال انجام است، اما لیستی از موارد در حال آزمایش، از جمله، در نهایت، آنتی بادیهای مونوکلونال، ما برخی از ابزارهای اضافی را برای پاییز در اختیار خواهیم داشت. بنابراین، هنگامی که شما در مورد میزان مرگ صحبت میکنید، خبر خوب این است، که نوآوریهایی که در حال حاضر داریم، و حتی در پاییز نیز بیشتر خواهیم داشت. باید شروع به داشتن آنتی بادی مونوکلونال کنیم، این تنها درمانی است که من یشتر از آن هیجان زدهام.
CA: I'll actually ask you to tell me a bit more about that in one sec, but just putting the pieces together on death rates: so in a well-functioning health system, so take the US when places aren't overcrowded, what do you think the current fatality numbers are, approximately, going forward, like as a percentage of total cases? Are we below one percent, perhaps?
CA: در واقع از شما میخواهم که در یک ثانیه در مورد آن کمی بیشتر به من بگویید، اما فقط با گذاشتن این موارد در مورد میزان مرگ و میر: پس در یک سیستم بهداشتی که عملکرد خوبی داشته باشد، بنابراین وقتی مکان ها بیش از حد شلوغ نیستند، ایالات متحده را در نظر بگیرید نظر شما چیست اعداد فوتی فعلی، تقریباً، در حال پیشرفت هستند، مانند درصدی از کل موارد؟ آیا احتمالاً زیر یک درصد هستیم؟
BG: If you found every case, yes, you're well below one percent. People argue, you know, 0.4, 0.5. By the time you bring in the never symptomatics, it probably is below 0.5, and that's good news. This disease could have been a five-percent disease. The transmission dynamics of this disease are more difficult than even the experts predicted. The amount of presymptomatic and never symptomatic spread and the fact that it's not coughing, where you would kind of notice, "Hey, I'm coughing" -- most respiratory diseases make you cough. This one, in its early stages, it's not coughing, it's singing, laughing, talking, actually, still, particularly for the super-spreaders, people with very high viral loads, causes that spread, and that's pretty novel, and so even the experts have to say, "Wow, this caught us by surprise." The amount of asymptomatic spread and the fact that there's not a coughing element is not a major piece like the flu or TB.
BG: اگر هر موردی را پیدا کردید، بله، شما خیلی کمتر از یک درصد هستید. شما خیلی کمتر از یک درصد هستید، ۰/۴،۰/۵، تا زمانی که علائم هرگز را وارد نکنید، احتمالاً زیر 0.5 است، و این خبر خوبی است. این بیماری میتوانست یک بیماری پنج درصدی باشد، پویایی انتقال این بیماری دشوارتر از آن است که حتی کارشناسان پیش بینی کردهاند. میزان انتشار بدون علامت و پیش علامتی وحقیقتی که سرفه ندارد، جایی که به نوعی متوجه میشوید، «هی، من سرفه می کنم» -- بیشتر بیماریهای تنفسی باعث سرفه شما میشوند. این یکی، در مراحل اولیه، سرفه نیست، آوازخواندن، خندیدن، صحبت کردن است، در واقع، هنوز هم، مخصوصاً برای پخش کنندههای فوق العاده، افرادی که بار ویروسی بسیار بالایی دارند، باعث گسترش میشود، و این بسیار جدید است، و حتی متخصصان باید بگویند، «وای، این ما را غافلگیر کرد.» میزان انتشار بدون علامت و این که عنصر سرفه وجود ندارد قطعه اصلی مانند آنفلوانزا یا سل نیست.
CA: Yeah, that is devilish cunning by the virus. I mean, how much is that nonsymptomatic transmission as a percentage of total transmission? I've heard numbers it could be as much as half of all transmissions are basically presymptomatic.
CA: بله، این حیله شیطانی توسط ویروس است. منظورم این است، انتقال بدون علامت به عنوان درصدی از کل انتقال چقدر است؟ من اعداد را شنیدهام که میتواند به اندازه نیمی از انتقالها اساساً بدون علامت باشد.
BG: Yeah, if you count presymptomatics, then most of the studies show that's like at 40 percent, and we also have never symptomatics. The amount of virus you get in your upper respiratory area is somewhat disconnected. Some people will have a lot here and very little in their lungs, and what you get in your lungs causes the really bad symptoms -- and other organs, but mostly the lungs -- and so that's when you seek treatment. And so the worst case in terms of spreading is somebody who's got a lot in the upper respiratory tract but almost none in their lungs, so they're not care-seeking.
BG : بله، اگر داروهای بدون علامت راحساب کنید، بیشتر مطالعات نشان میدهد که این میزان ۴۰ درصد است، و ما نیز هرگز علائم بیماری نداریم. میزان ویروسی که در ناحیه تنفسی فوقانی شما وجود دارد تا حدی تفکیک شده است. بعضی از افراد در اینجا بسیار زیاد و در ریه هایشان بسیار کم خواهد داشت، و آنچه در ریه های شما ایجاد میشود باعث ایجاد علائم بسیار بد -- و سایر اندامها میشود، اما بیشتر ریهها -- و خب این زمانی است که شما به دنبال درمان هستید. بدترین حالت از نظر شیوع کسی است که در دستگاه تنفسی فوقانی زیاد میگیرد اما تقریباً در ریههایش هیچ چیز نیست، بنابراین آنها به دنبال مراقبت نیستند.
CA: Right. And so if you add in the never symptomatic to the presymptomatic, do you get above 50 percent of the transmission is actually from nonsymptomatic people?
CA: درست است. و بنابراین اگر بدون علامت را به پیش علامت اضافه کنید، آیا در واقع بیش از ۵۰ درصد انتقال از افراد غیر علامتی است؟
BG: Yeah, transmission is harder to measure. You know, we see certain hotspots and things, but that's a huge question with the vaccine: Will it, besides avoiding you getting sick, which is what the trial will test, will it also stop you from being a transmitter?
BG: بله، اندازه گیری انتقال سختتر است. میدانید که ما چیزها و نقاط خاصی را مشاهده میکنیم، اما این یک سوال بزرگ با واکسن است: آیا این علاوه بر جلوگیری از بیمار شدن شما، که آزمایش آن را آزمایش میکند، آیا جلوی شما را از انتقال دهنده بودن میگیرد؟
CA: So that vaccine, it's such an important question, let's come on to that. But before we go there, any other surprises in the last couple months that we've learned about this virus that really impact how we should respond to it?
CA: خب آن واکسن، سوال مهمی است، بیایید به آن بپردازیم، اما قبل از پرداختن به آن، در این دو ماه اخیر شگفتی دیگری که در مورد این ویروس آموختهایم که واقعاً تأثیر می گذارد چگونه باید به آن پاسخ دهیم؟
BG: We're still not able to characterize who the super-spreaders are in terms of what that profile is, and we may never. That may just be quite random. If you could identify them, they're responsible for the majority of transmission, a few people who have very high viral loads. But sadly, we haven't figured that out. This mode of transmission, if you're in a room and nobody talks, there's way less transmission. That's partly why, although planes can transmit, it's less than you would expect just in terms of time proximity measures, because unlike, say, a choir or a restaurant, you're not exhaling in loud talking quite as much as in other indoor environments.
BG: ما هنوز نمیتوانیم از نظر مشخصات مشخص کنیم که ابر پخش کنندهها چه کسانی هستند، و ممکن است هرگز. این ممکن است کاملا تصادفی باشد. اگر بتوانید آنها را شناسایی کنید، آنها مسئول اکثر انتقالها هستند، چند نفر که بار ویروسی بسیار بالایی دارند. اما متأسفانه، ما آن را نفهمیدهایم. این حالت انتقال، اگر در یک اتاق هستید و کسی صحبت نمیکند، انتقال کمتری وجود دارد. تا حدودی به همین دلیل است که اگرچه هواپیماها قادر به انتقال هستند، اما از نظر اندازه گیری زمان مجاورت کمتر از حد انتظار است، زیرا برخلاف مثلاً یک گروه کر یا یک رستوران، شما در مکالمه با صدای بلند به اندازه سایر محیطهای داخلی نفس نمیکشید.
CA: Hmm. What do you think about the ethics of someone who would go on a plane and refuse to wear a mask?
CA: هوم. نظر شما در مورد اخلاق فردی که سوار هواپیما میشود و از ماسک زدن خودداری میکند، چیست؟
BG: If they own the plane, that would be fine. If there's other people on the plane, that would be endangering those other people.
BG: اگر آنها صاحب هواپیما باشند، خوب است. اگر افراد دیگری در هواپیما باشند، این افراد دیگر را به خطر میاندازد.
CA: Early on in the pandemic, the WHO did not advise that people wear masks. They were worried about taking them away from frontline medical providers. In retrospect, was that a terrible mistake that they made?
CA: در اوایل همهگیری، سازمان بهداشت جهانی توصیه نکرد که مردم ماسک بزنند. آنها نگران بودند که آنها را از ارائه دهندگان خط مقدم پزشکی خارج کنند. با نگاهی به گذشته، آیا این اشتباه وحشتناکی بود که آنها مرتکب شدند؟
BG: Yes. All the experts feel bad that the value of masks -- which ties back somewhat to the asymptomatics; if people were very symptomatic, like an Ebola, then you know it and you isolate, and so you don't have a need for a masklike thing. The value of masks, the fact that the medical masks was a different supply chain than the normal masks, the fact you could scale up the normal masks so well, the fact that it would stop that presymptomatic, never symptomatic transmission, it's a mistake. But it's not a conspiracy. It's something that, we now know more. And even now, our error bars on the benefit of masks are higher than we'd like to admit, but it's a significant benefit.
BG: بله. همه متخصصان از ارزش ماسکهایی که تا حدودی -- به علامتهای بدون علامت بازمیگردند احساس بد میکنند. اگر افراد بسیار علامت دار بودند، مانند ابولا، پس شما آن را میدانید وایزوله میشوید، و خب نیازی به چیز شبیه ماسک ندارید. ارزش ماسکها، این واقعیت که ماسکهای پزشکی زنجیره تأمین متفاوتی نسبت به ماسکهای معمولی بودند، این واقعیت که شما میتوانید ماسکهای طبیعی را به خوبی مقیاس بندی کنید، این واقعیت که باعث جلوگیری از انتقال پیش علائم، و نه انقال علامتدار میشود، این یک اشتباه است. اما این یک توطئه نیست. این چیزی است که، اکنون ما بیشتر میدانیم. و حتی اکنون، نوار خطای ما در مورد استفاده از ماسک بالاتر از آن است که میخواهیم بپذیریم، اما این یک مزیت قابل توجه است.
CA: Alright, I'm going to come in with some questions from the community. Let's pull them up there. Jim Pitofsky, "Do you think reopening efforts in the US have been premature, and if so, how far should the US go to responsibly confront this pandemic?"
CA: بسیار خوب، من میخواهم با چند سوال از انجمن وارد شوم. بیایید به آنها بپردازیم. جیم پیتوفسکی، «فکر میکنید که تلاش برای بازگشایی در ایالات متحده زودرس بوده است، و در این صورت، ایالات متحده تا کجا باید با مسئولیت با این همگیری مقابله کند؟
BG: Well, the question of how you make trade-offs between the benefits, say, of going to school versus the risk of people getting sick because they go to school, those are very tough questions that I don't think any single person can say, "I will tell you how to make all these trade-offs." The understanding of where you have transmission, and the fact that young people do get infected and are part of the multigenerational transmission chain, we should get that out. If you just look at the health aspect, we have opened up too liberally.
BG: خوب، این سوال که چگونه میتوانید بین مزایا، بگویید، مدرسه رفتن در مقابل خطر بیمار شدن افراد به دلیل اینکه به مدرسه میروند، آن ها سوالات بسیار سختی هستند که فکر نمیکنم هیچ شخصی بتواند بگوید، من به شما خواهم گفت که چگونه همه این معاملات را انجام دهید. درک اینکه شما از کجا منتقل شدهاید، و این واقعیت که جوانان آلوده میشوند و بخشی از زنجیره انتقال چند نسل هستند، ما باید این مسئله را از بین ببریم. اگر فقط به جنبه سلامت نگاه کنید، ما خیلی آزادانه گشودهایم.
Now, opening up in terms of mental health and seeking normal health things like vaccines or other care, there are benefits. I think some of our opening up has created more risk than benefit. Opening the bars up as quickly as they did, you know, is that critical for mental health? Maybe not. So I don't think we've been as tasteful about opening up as I'm sure, as we study it, that we'll realize some things we shouldn't have opened up as fast. But then you have something like school, where even sitting here today, the exact plan, say, for inner-city schools for the fall, I wouldn't have a black-and-white view on the relative trade-offs involved there.
اکنون، باز شدن از نظر بهداشت روان و جستجوی موارد بهداشتی طبیعی مانند واکسن یا سایر مراقبتها، فوایدی دارد. فکر میکنم برخی از باز کردن بیشتر از منفعت خطر ایجاد کرده است. باز کردن کافهها به همان سرعتی که انجام دادند، میدانید، آیا برای سلامت روان بسیار مهم است؟ شاید نه. بنابراین من فکر نمیکنم که ما در مورد بازگشایی سلیقهای عمل کردهایم همانطور که مطمئن هستم، وقتی آن را مطالعه میکنیم، متوجه خواهیم شد که نباید به سرعت باز میکردیم. اما بعداً شما چیزی مانند مدرسه دارید، جایی که حتی امروز در اینجا نشستهاید، برنامه دقیق، بگویید، مثلاً برای مدارس داخل شهر برای پاییز، من دیدگاهی سیاه و سفید به معاملات نسبی مربوط به آنجا نخواهم داشت.
There are huge benefits to letting those kids go to school, and how do you weigh the risk? If you're in a city without many cases, I would say probably the benefit is there. Now that means that you could get surprised. The cases could show up, and then you'd have to change that, which is not easy. But I think around the US, there will be places where that won't be a good trade-off.
اجازه دادن به بچهها برای رفتن به مدرسه فواید زیادی دارد، و چگونه خطر را ارزیابی میکنید؟ اگر در یک شهر بدون موارد زیاد هستید، میگویم احتمالاً منافع آن وجود دارد. حالا این بدان معنی است که میتوانید تعجب کنید. موارد ممکن است نشان داده شود، و سپس شما باید آن را تغییر دهید، که آسان نیست. اما من فکر میکنم در اطراف ایالات متحده، مکانهایی وجود خواهد داشت که تجارت خوبی نخواهد داشت.
So almost any dimension of inequity, this disease has made worse: job type, internet connection, ability of your school to do online learning. White-collar workers, people are embarrassed to admit it, some of them are more productive and enjoying the flexibility that the at-home thing has created, and that feels terrible when you know lots of people are suffering in many ways, including their kids not going to school.
بنابراین تقریباً هر بعد از نابرابری، این بیماری باعث بدتر شدن: نوع شغل، اتصال به اینترنت، توانایی مدرسه شما در انجام یادگیری آنلاین شده است. کارگران یقه سفید، مردم از پذیرش آن خجالت میکشند، برخی از آنها سازنده ترند و از انعطاف پذیری که در خانه ایجاد کرده لذت میبرند، و این احساس وحشتناکی است وقتی میدانید بسیاری از مردم از بسیاری جهات رنج میبرند، از جمله بچههایشان که به مدرسه نمیروند.
CA: Indeed. Let's have the next question. [Nathalie Munyampenda] "For us in Rwanda, early policy interventions have made the difference. At this point, what policy interventions do you suggest for the US now?" Bill, I dream of the day where you are appointed the coronavirus czar with authority to actually speak to the public. What would you do?
CA: قعطا. بیایید سوال بعدی را داشته باشیم. [ناتالی مونیامپندا] از رواندا، مداخلات اولیه سیاست تفاوت ایجاد کرده است. در این مرحله، اکنون چه مداخلات سیاستی برای ایالات متحده پیشنهاد میکنید؟ بیل، من آرزوی روزی را دارم که به عنوان سلطان ویروس کرونا انتخاب شوید تا در واقع با مردم صحبت کنید. چه کاری انجام میدهید؟
BG: Well, the innovation tools are where I and the foundation probably has the most expertise. Clearly, some of the policies on opening up have been too generous, but I think everybody could engage in that. We need leadership in terms of admitting that we've still got a huge problem here and not turning that into almost a political thing of, "Oh, isn't it brilliant what we did?" No, it's not brilliant, but there's many people, including the experts -- there's a lot they didn't understand, and everybody wishes a week earlier whatever action they took, they'd taken that a week earlier. The innovation tools, that's where the foundation's work on antibodies, vaccines, we have deep expertise, and it's outside of the private sector, and so we have kind of a neutral ability to work with all the governments and the companies to pick.
BG: خوب، ابزارهای نوآوری جایی است که من و بنیاد احتمالاً بیشترین تخصص را داریم. واضح است که برخی از سیاستهای گشایش بیش از حد سخاوتمندانه بوده است، اما من فکر میکنم همه میتوانند در این کار شرکت کنند. ما به رهبری نیاز داریم از نظر اعتراف به این که هنوز مشکل بزرگی در اینجا داریم و تبدیل آن به تقریباً یک امر سیاسی «اوه، آیا کاری که انجام دادیم درخشان نیست؟» نه، درخشان نیست، اما افراد زیادی وجود دارد، از جمله متخصصان -- چیزهای زیادی هستند که آنها نمیفهمند، و هر کسی هر اقدامی را انجام میدهد، یک هفته زودتر آرزو میکند، ابزارهای نوآوری، جایی که کار بنیاد در مورد آنتی بادیها، واکسنها است، ما تخصص عمیقی داریم، و این خارج از بخش خصوصی است، بنابراین ما نوعی توانایی خنثی داریم که میتوانیم با همه دولتها و شرکتها برای انتخاب کار کنیم.
Particularly when you're doing break-even products, which one should get the resources? There's no market signal for that. Experts have to say, "OK, this antibody deserves the manufacturing. This vaccine deserves the manufacturing," because we have very limited manufacturing for both of those things, and it'll be cross-company, which never happens in the normal case, where one company invents it and then you're using the manufacturing plants of many companies to get maximum scale of the best choice. So I would be coordinating those things, but we need a leader who keeps us up to date, is realistic and shows us the right behavior, as well as driving the innovation track.
به خصوص هنگامی که محصولات را از بین میبرید، کدام یک از منابع را باید بدست آورید؟ هیچ نشانه ای از بازار برای آن وجود ندارد. کارشناسان باید بگویند، «خوب، این آنتی بادی سزاوار ساخت است. این واکسن سزاوار ساخت است.» زیرا ما تولید بسیار محدودی برای هر دو مورد داریم، و این شرکت متقابل خواهد بود، که در موارد عادی هرگز اتفاق نمیافتد، یک شرکت آن را اختراع میکند و سپس شما از کارخانههای تولید بسیاری از شرکتها استفاده میکنید تا بهترین انتخاب را در حداکثر مقیاس داشته باشید. بنابراین من میتوانم این موارد را هماهنگ کنم، اما ما به یک رهبر نیاز داریم که ما را به روز نگه دارد، واقع بینانه است و رفتار صحیح را به ما نشان دهد، و همچنین مسیر نوآوری را هدایت کند.
CA: I mean, you have to yourself be a master diplomat in how you talk about this stuff. So I appreciate, almost, the discomfort here. But I mean, you talk regularly with Anthony Fauci, who is a wise voice on this by most people's opinion. But to what extent is he just hamstrung? He's not allowed to play the full role that he could play in this circumstance.
CA: منظورم این است که شما باید خودتان یک دیپلمات استاد باشید در مورد چگونگی صحبت در مورد این مسائل خب من تقریباً، از ناراحتی، در اینجا قدردانی می کنم. اما منظورم این است که شما مرتباً با آنتونی فاوسی صحبت میکنید، که از نظر اکثر مردم صدای عالمانهای است. اما او تا چه اندازه فقط ناتوان است؟ او مجاز نیست نقشی کامل را که میتواند در این شرایط بازی کند ایفا کند.
BG: Dr. Fauci has emerged where he was allowed to have some airtime, and even though he was stating things that are realistic, his prestige has stuck. He can speak out in that way. Typically, the CDC would be the primary voice here. It's not absolutely necessary, but in previous health crises, you let the experts inside the CDC be that voice. They're trained to do these things, and so it is a bit unusual here how much we've had to rely on Fauci as opposed to the CDC. It should be Fauci, who's a brilliant researcher, so experienced, particularly in vaccines. In some ways, he has become, taking the broad advice that's the epidemiology advice and explaining it in the right way, where he'll admit, "OK, we may have a rebound here, and this is why we need to behave that way." But it's fantastic that his voice has been allowed to come through.
BG: دکتر فائوچی در جایی ظاهر شد که به او اجازه داده شد مدتی را برای پخش داشته باشد، و حتی اگر او چیزهایی را بیان میکرد که واقع گرایانه هستند، اعتبار وی باقی مانده است او میتواند از این طریق صحبت کند. معمولاً، CDC در اینجا صدای اصلی است این کاملاً ضروری نیست، اما در بحرانهای قبلی سلامتی، شما اجازه میدهید متخصصان داخل CDC این صدا را داشته باشند. آنها برای انجام این کارها آموزش دیده اند، و بنابراین در اینجا کمی غیر معمول است که ما در مقابل CDC چقدر مجبور به اتکا به فائوچی بودیم، این باید فائوچی باشد، که یک محقق درخشان است، بسیار باتجربه، به خصوص در واکسنها. از برخی جهات، او با استفاده از توصیه های گستردهای که توصیه اپیدمیولوژی است و تبدیل آن به روش صحیح، توضیح داده است، جایی که او اذعان میکند، «خوب، ممکن است در اینجا یک بازگشت داشته باشیم، و به همین دلیل است که باید چنین رفتاری داشته باشیم.» اما این فوق العاده است که اجازه داده شده صدای او پخش شود.
CA: Sometimes. Let's have the next question. Nina Gregory, "How are you and your foundation addressing the ethical questions about which countries get the vaccine first, assuming you find one?" And maybe, Bill, use this as a moment to just talk about where the quest for the vaccine is and what are just some of the key things we should all be thinking about as we track the news on this.
CA: گاهی اوقات. بیایید به سوال بعدی بپردازیم. نینا گریگوری، «چگونه شما و بنیاد شما سوالات اخلاقی درباره اینکه کدام کشورها ابتدا واکسن میزنند، با فرض اینکه شما واکسن را پیدا کنید؟» و شاید، بیل، از این به عنوان لحظهای استفاده کنید و فقط در مورد مکان تلاش برای واکسن صحبت کنید و برخی از موارد کلیدی است که همه ما باید در هنگام پیگیری اخبار مربوط به آن به آنها فکر کنیم.
BG: There's three vaccines that are, if they work, are the earliest: the Moderna, which unfortunately, won't scale very easily, so if that works, it'll be mostly a US-targeted thing; then you have the AstraZeneca, which comes from Oxford; and the Johnson and Johnson. Those are the three early ones. And we have animal data that looks potentially good but not definitive, particularly will it work in the elderly, and we'll have human data over the next several months.
BG: سه واکسن وجود دارد، که اگر زودتر از موعد مقرر کار کنند: مودرنا، متأسفانه، خیلی راحت مقیاس نمی شود، بنابراین اگر کار کند، بیشتر مورد هدف ایالات متحده خواهد بود: در این صورت AstraZeneca دارید که از آکسفورد: و جانسون و جانسون. این سه مورد اولیه است. و ما دادههای حیوانی داریم که به نظر بالقوه خوب است اما قطعی نیست، خصوصاً در افراد مسن موثر است، و طی چند ماه آینده اطلاعات انسانی خواهیم داشت.
Those three will be gated by the safety and efficacy trial. That is, we'll be able to manufacture those, although not as much as we want. We'll be able to manufacture those before the end of the year. Whether the Phase 3 will succeed and whether it'll complete before the end of the year, I wouldn't be that optimistic about. Phase 3 is where you need to really look at all the safety profile and efficacy, but those will get started. And then there's four or five vaccines that use different approaches that are maybe three or four months behind that: Novavax, Sanofi, Merck. And so we're funding factory capacity for a lot of these -- some complex negotiations are taking place right now on this -- to get factories that will be dedicated to the poorer countries, what's called low- and middle-income. And the very scalable constructs that include AstraZeneca and Johnson and Johnson, we'll focus on those, the ones that are inexpensive and you can build a single factory to make 600 million doses.
آن سه نفر توسط آزمایش ایمنی و کارایی قرار میگیرند. یعنی ما قادر به تولید آن خواهیم بود، هرچند نه آنطور که میخواهیم ما میتوانیم قبل از پایان سال آنها را تولید کنیم. اینکه آیا فاز 3 موفق خواهد شد آیا قبل از پایان سال تکمیل خواهد شد، من خیلی خوشبین نیستم. فاز 3 جایی است که شما باید واقعاً مشخصات ایمنی و کارایی را بررسی کنید, اما این مراحل شروع میشود. و سپس چهار یا پنج واکسن وجود دارد که از رویکردهای مختلفی استفاده میکنند که شاید سه یا چهار ماه از Novavax، Sanofi، Merck عقب مانده باشد. و بنابراین ما ظرفیت کارخانه را برای -- بسیاری از این موارد مذاکرات پیچیده در حال حاضر در این زمینه انجام میدهیم -- تا کارخانههایی را به کشورهای فقیرتر اختصاص دهند، چیزی که درآمد کم و متوسط نامیده میشود. و ساختارهای بسیار مقیاس پذیر شامل AstraZeneca و Johnson و Johnson هستند ما بر روی مواردی تمرکز خواهیم کرد, که ارزان هستند و میتوانید یک کارخانه واحد ایجاد کنید تا ۶۰۰ میلیون دوز تولید کنید.
So a number of the vaccine constructs are potential. I don't see anything before the end of the year. That's really the best case, and it's down to a few constructs now, which, typically, you have high failure rates.
بنابراین تعدادی از سازههای واکسن بالقوه هستند. من چیزی قبل از پایان سال نمیبینم. این واقعاً بهترین حالت است, و اکنون به چند سازه برمیگردد به طور معمول، میزان خرابی بالایی دارید.
CA: Bill, is it the case that if you and your foundation weren't in the picture here that market dynamics would likely lead to a situation where, as soon as a promising vaccine candidate emerged, the richer countries would basically snap up, gobble up all available initial supply -- it just takes a while to manufacture these, and there would be nothing for the poorer countries -- but that what, effectively, you're doing by giving manufacturing guarantees and capability to some of these candidates, you're making it possible that at least some of the early vaccine units will go to poorer countries? Is that correct?
CA: بیل این است که اگر شما و بنیادتان در اینجا تصویری نداشتید احتمالاً پویایی بازار به وضعیتی منجر میشود که به محض ظهور یک نامزد واکسن آینده دار، کشورهای ثروتمندتر، اساساً همه عرضه اولیه موجود را قلع و قمع میکنند. ساخت این مدتی طول میکشد، و برای کشورهای فقیر هیچ چیز دیگری وجود ندارد -- اما این که شما با دادن تضمینهای تولید و توانایی به برخی از این نامزدها، شما به طور موثری کار میکنید شما این امکان را ایجاد می کنید که حداقل برخی از واحدهای واکسن به کشورهای فقیرتر بروند؟ درست است؟
BG: Well, it's not just us, but yes, we're in the central role there, along with a group we created called CEPI, Coalition for Epidemic Preparedness, and the European leaders agree with this. Now we have the expertise to look at each of the constructs and say, "OK, where is there a factory in the world that has capacity that can build that? Which one should we put the early money into? What should the milestones be where we'll shift the money over to a different one?" Because the kind of private sector people who really understand that stuff, some of them work for us, and we're a trusted party on these things, we get to coordinate a lot of it, particularly that manufacturing piece.
BG: خوب، این فقط ما نیستیم، اما بله، ما در آنجا نقش اصلی را داریم، همراه با گروهی که به نام CEPI، ائتلاف برای آمادگی همه گیر ایجاد کردیم, و رهبران اروپایی با این موافق هستند. حالا ما این مهارت را داریم که به هر یک از سازهها نگاه کنیم و بگوییم, خوب، در کجای دنیا کارخانهای وجود دارد که توانایی ساخت آن را داشته باشد؟ پول اولیه را برای کدام یک بگذاریم؟ نقاط عطفی که باید پول را به پول دیگری منتقل کنیم باید چه باشد؟ از آنجا که نوعی از بخش خصوصی است که واقعا این چیزها را درک میکند, بعضی از آنها برای ما کار میکنند ما در این موارد طرف معتمدی هستیم، باید بسیاری از آنها را به ویژه آن قطعه را هماهنگ کنیم.
Usually, you'd expect the US to think of this as a global problem and be involved. So far, no activity on that front has taken place. I am talking to people in the Congress and the Administration about when the next relief bill comes along that maybe one percent of that could go for the tools to help the entire world. And so it's possible, but it's unfortunate, and the vacuum here, the world is not that used to, and a lot of people are stepping in, including our foundation, to try and have a strategy, including for the poorer countries, who will suffer a high percentage of the deaths and negative effects, including their health systems being overwhelmed. Most of the deaths will be in developing countries, despite the huge deaths we've seen in Europe and the US.
معمولاً انتظار دارید که ایالات متحده این مسئله را به عنوان یک مشکل جهانی تصور کند و درگیر شود. تاکنون هیچ فعالیتی در آن جبهه صورت نگرفته است. من در حال صحبت با مردم در کنگره و دولت در مورد زمان ارائه لایحه امداد رسانی بعدی هستم که شاید یک درصد آن میتواند به عنوان ابزاری برای کمک به همه جهان باشد. و این ممکن است، اما جای تأسف دارد, و خلا در اینجا، جهان به آن عادت نیست, و بسیاری از مردم درگیر میشوند، از جمله بنیاد ما، تلاش میکند تا یک استراتژی برای کشورهای فقیرتر داشته باشد, که ازدرصد بالایی مرگ و میر و اثرات منفی رنج خواهد برد, از جمله سیستمهای بهداشتی آنها تحت فشار قرار گرفته است. بیشتر فوتیها در کشورهای در حال توسعه خواهد بود. علیرغم مرگ و میر عظیمی که در اروپا و ایالات متحده شاهد بودهایم،
CA: I mean, I wish I could be a fly on the wall and hearing you and Melinda talk about this, because of all of the ethical ... "crimes," let's say, executed by leaders who should know better, I mean, it's one thing to not model mask-wearing, but to not play a role in helping the world when faced with a common enemy, respond as one humanity, and instead ... you know, catalyze a really unseemly scramble between nations to fight for vaccines, for example. That just seems -- surely, history is going to judge that harshly. That is just sickening. Isn't it? Am I missing something?
CAآ: منظور من این است که، کاش میتوانستم جاسوسی کنم و از شما و ملیندا در این مورد بشنوم، به دلیل همه «جنایات اخلاقی»، بیایید بگوییم، توسط رهبرانی اعدام میشوند که باید بهتر بدانند، منظورم این است یک چیز این است، که ازمدل ماسک زدن استفاده نکنید اما نقشی در کمک به جهان هنگام مواجهه با یک دشمن مشترک ندارید، به عنوان یک بشریت پاسخ دهید، و در عوض ... شما میدانید، یک درگیری واقعاً ناپسند بین ملتها مثلا، برای مبارزه برای واکسنها را کاتالیز کنید، به نظر می رسد مطمئناً، تاریخ به سختی قضاوت خواهد کرد. این فقط بیمار کننده است. اینطور نیست؟ آیا چیزی را از دست میدهم؟
BG: Well, it's not quite as black-and-white as that. The US has put more money out to fund the basic research on these vaccines than any country by far, and that research is not restricted. There's not, like, some royalty that says, "Hey, if you take our money, you have to pay the US a royalty." They do, to the degree they fund research, it's for everybody. To the degree they fund factories, it's just for the US. The thing that makes this tough is that in every other global health problem, the US totally leads smallpox eradication, the US is totally the leader on polio eradication, with key partners -- CDC, WHO, Rotary, UNICEF, our foundation. So the world -- and on HIV, under President Bush's leadership, but it was very bipartisan, this thing called PEPFAR was unbelievable. That has saved tens of millions of lives.
BG:خب، کاملاً خیلی خوب یا خیلی بد نیست. ایالات متحده بیش از هر کشوری برای تأمین بودجه تحقیقات اساسی در مورد این واکسنها بودجه بیشتری خرج کرده است، و این تحقیقات محدودیتی ندارد. مثلاً حق امتیاز وجود ندارد که بگوید: «سلام، اگر پول ما را بگیری، باید به آمریکا حق امتیاز بپردازی.» آنها انجام میدهند، به میزانی که سرمایه تحقیقاتی را انجام میدهند، این برای همگی است. تا حدی که بودجه کارخانه ها را تأمین میکنند، این فقط برای ایالات متحده است. نکته ای که این مسئله را سخت میکند این است که در هر مشکل بهداشت جهانی دیگر، ایالات متحده کاملاً منجر به ریشه کن کردن آبله میشود، ایالات متحده با شرکای اصلی، WHO، Rotary، UNICEF، بنیاد ما، رهبر اصلی ریشه کنی فلج اطفال است. بنابراین جهان و اچ آی وی تحت رهبری پرزیدنت بوش، اما بسیار دو حزبی بود، این چیزی که PEPFAR نامیده میشود غیر قابل باور بود. این باعث نجات دهها میلیون انسان شده است.
And so it's that the world always expected the US to at least be at the head of the table, financially, strategy, OK, how do you get these factories for the world, even if it's just to avoid the infection coming back to the US or to have the global economy working, which is good for US jobs to have demand outside the US. And so the world is kind of -- you know, there's all this uncertainty about which thing will work, and there's this, "OK, who's in charge here?"
و این چنین است که جهان همیشه انتظار داشت داشت ایالات متحده حداقل در راس جدول، از نظر مالی، استراتژی باشد، خوب، چگونه این کارخانهها را برای جهان تهیه میکنید، حتی اگر این فقط برای جلوگیری از بازگشت عفونت به ایالات متحده باشد یا اینکه اقتصاد جهانی کار کند، خوب است که مشاغل ایالات متحده تقاضای خارج از ایالات متحده را داشته باشند. بنابراین جهان به نوعی شما می دانید -- این همه عدم اطمینان در مورد اینکه کدام یک از کارها موثر است وجود دارد، و این وجود دارد، «خوب، چه کسی مسئول اینجا است؟»
And so the worst thing, the withdrawal from WHO, that is a difficulty that hopefully will get remedied at some point, because we need that coordination through WHO.
و بدترین چیز، خروج از WHO، این مشکلی است که امیدوارم در برههای برطرف شود، زیرا ما به این هماهنگی از طریق WHO نیاز داریم.
CA: Let's take another question. Ali Kashani, "Are there any particularly successful models of handling the pandemic that you have seen around the world?"
یک سوال دیگر بپرسیم. علی کاشانی،«آیا مدلهای خاصی برای مدیریت همه گیر وجود دارد که در سراسر جهان دیده باشید؟»
BG: Well, it's fascinating that, besides early action, there are definitely things where you take people who have tested positive and you monitor their pulse ox, which is the oxygen saturation level in their blood, which is a very cheap detector, and then you know to get them to the hospitals fairly early. Weirdly, patients don't know things are about to get severe. It's an interesting physiological reason that I won't get into. And so Germany has quite a low case fatality rate that they've done through that type of monitoring. And then, of course, once you get into facilities, we've learned that the ventilator, actually, although extremely well-meaning, was actually overused and used in the wrong mode in those early days. So the health -- the doctors are way smarter about treatment today. Most of that, I would say, is global. Using this pulse ox as an early indicator, that'll probably catch on broadly, but Germany was a pioneer there. And now, of course, dexamethasone -- fortunately, it's cheap, it's oral, we can ramp up manufacture. That'll go global as well.
خب، جالب است که، علاوه بر اقدامات اولیه، مطمئناً مواردی وجود دارد جایی که افرادی را که آزمایش مثبت دادهاند و نبض آنها را کنترل میکنید، یعنی میزان اشباع اکسیژن در خون آنها، که یک آشکارساز بسیار ارزان است، و سپس میدانید تا آنها را زود به بیمارستان برسانید. به طرز عجیبی، بیماران نمیدانند که همه چیز جدی است. این یک دلیل فیزیولوژیکی جالب است که من به آن نمیپردازم. بنابراین آلمان میزان مرگ و میر در موارد بسیار کمی دارد که آنها از طریق این نوع نظارت انجام دادهاند. و البته، پس از ورود به امکانات، یاد گرفتیم که دستگاه تنفس، اگرچه بسیار خوب معنی دارد، اما در آن روزهای گذشته بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته و در حالت اشتباه استفاده شده است. بنابراین سلامتی -- پزشکان امروزه راجع به درمان هوشمندانه تر هستند. میگویم بیشتر، آن جهانی است. با استفاده از این ضربان اکسیژن به عنوان یک شاخص اولیه، احتمالاً به طور گستردهای گسترش خواهد یافت، اما آلمان در آنجا پیشگام بود. و حالا، البته، دگزامتازون خوشبختانه ارزان است. خوراکی است، ما میتوانیم تولید را افزایش دهیم. همچنین جهانی خواهد شد.
CA: Bill, I want to ask you something about what it's been like for you personally through this whole process. Because, weirdly, even though your passion and good intent on this topic seems completely bloody obvious to anyone who has spent a moment with you, there are these crazy conspiracy theories out there about you. I just checked in with a company called Zignal that monitors social media spaces. They say that, to date, I think on Facebook alone, more than four million posts have taken place that associate you with some kind of conspiracy theory around the virus. I read that there was a poll that more than 40 percent of Republicans believe that the vaccine that you would roll out would somehow plant a microchip in people to track their location. I mean, I can't even believe that poll number. And then some people are taking this seriously enough, and some of them have even been recirculated on "Fox News" and so forth, some people are taking this seriously enough to make really quite horrible threats and so forth. You seem to do a good job sort of shrugging this off, but really, like, who else has ever been in this position? How are you managing this? What on earth world are we in that this kind of misinformation can be out there? What can we do to help correct it?
CA: بیل، من میخواهم از شما چیزی بپرسم که تمام این مراحل شخصاً برای شما چگونه بوده است. زیرا، به طرز عجیبی، حتی اگر اشتیاق و حسن نیت شما در این زمینه برای کسی که لحظهای را با شما گذرانده کاملاً خونین به نظر میرسد، این تئوریهای توطئه دیوانه در مورد شما وجود دارد. من فقط با شرکتی به نام Zignal که فضاهای شبکه های اجتماعی را رصد میکند، در میان گذاشتم. آنها میگویند، تا به امروز، من فکر میکنم فقط در فیس بوک، بیش از چهار میلیون پست ارسال شده است که شما را با نوعی تئوری توطئه پیرامون ویروس مرتبط میکند. من خواندم که یک نظرسنجی انجام شده است که بیش از ۴۰ درصد جمهوری خواهان معتقدند واکسنی که شما آن را استفاده میکنید به نوعی میکروچیپ در افراد قرار میدهد تا مکان آنها را ردیابی کند. منظورم این است که من حتی نمیتوانم آن تعداد نظرسنجی را باور کنم. و سپس برخی از افراد این مسئله را به اندازه کافی جدی میگیرند و حتی برخی از آنها در«فاکس نیوز» و غیره مورد بازنگری قرار گرفتهاند، برخی از افراد این مسئله را آنقدر جدی میگیرند که تهدیدهای کاملاً وحشتناکی و غیره انجام دهند. به نظر میرسد شما یک نوع کار خوب را انجام میدهید و این کار را کنار میگذارید، اما به راستی، چه کسی تاکنون در این موقعیت بوده است؟ چگونه این را مدیریت میکنید؟ در چه دنیای زمین هستیم که این نوع اطلاعات نادرست بتواند وجود داشته باشد؟ برای اصلاح آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
BG: I'm not sure. And it's a new thing that there's conspiracy theories. I mean, Microsoft had its share of controversy, but at least that related to the real world, you know? Did Windows crash more than it should? We definitely had antitrust problems. But at least I knew what that was. When this emerged, I have to say, my instinct was to joke about it. People have said that's really inappropriate, because this is a very serious thing. It is going to make people less willing to take a vaccine. And, of course, once we have that vaccine, it'll be like masks, where getting lots of people, particularly when it's a transmission-blocking vaccine, there's this huge community benefit to widespread adoption of that vaccine. So I am caught a little bit, unsure of what to say or do, because the conspiracy piece is a new thing for me, and what do you say that doesn't give credence to the thing? The fact that a "Fox News" commentator, Laura Ingraham, was saying this stuff about me microchipping people, that survey isn't that surprising because that's what they heard on the TV. It's wild. And people are clearly seeking simpler explanations than going and studying virology.
BG:مطمئن نیستم. و این یک چیز جدید است که در آن تئوریهای توطئه وجود دارد. منظورم این است که مایکروسافت سهم خود را در بحث و جدال داشت، اما حداقل این مربوط به دنیای واقعی است، میدانید؟ آیا ویندوز بیش از آنچه که باید خراب شد؟ ما قطعاً مشکلات ضد انحصاری داشتیم. اما حداقل من میدانستم که آن چیست. وقتی این مسئله پدید آمد، باید بگویم غریزه من این بود که با آن شوخی کنم. مردم گفتهاند که این واقعا نامناسب است، زیرا این یک مسئله بسیار جدی است. این امر باعث میشود افراد تمایل کمتری به استفاده از واکسن داشته باشند. و مطمئناً، وقتی این واکسن را دریافت کنیم، مانند ماسک خواهد بود، جایی که افراد زیادی را به خود اختصاص میدهد، به ویژه هنگامی که این یک واکسن مسدود کننده انتقال باشد، این مزیت بزرگ جامعه در استفاده گسترده از آن واکسن وجود دارد. بنابراین من کمی مطمئن هستم، که نمیدانم چه بگویم یا چه کاری انجام دهم، زیرا قطعه توطئه برای من چیز جدیدی است، و شما چه می گویید که به موضوع اعتبار نمیدهد؟ این واقعیت که مفسر «فاکس نیوز»، لورا اینگراهام، این چیزها را در مورد من میگوید که مردم را میکروچیپ میکنم، این نظرسنجی تعجب آور نیست زیرا این چیزی است که آنها از تلویزیون شنیدهاند. وحشی است. و مردم به وضوح به دنبال توضیحات ساده تر از رفتن و مطالعه ویروس شناسی هستند.
CA: I mean, TED is nonpolitical, but we believe in the truth. I would say this: Laura Ingraham, you owe Bill Gates an apology and a retraction. You do. And anyone who's watching this who thinks for a minute that this man is involved in some kind of conspiracy, you want your head examined. You are crazy. Enough of us know Bill over many years and have seen the passion and engagement in this to know that you are crazy. So get over it, and let's look at the actual problem of solving this pandemic. Honestly. If anyone in the chat here has a suggestion, a positive suggestion for how you can, how do you get rid of conspiracies, because they feed on each other. Now, "Oh, well I would say that, because I'm part of the conspiracy," or whatever. Like, how do we get back to a world where information can be trusted? We have to do better on it. Are there any other questions out there from the community? Aria Bendix from New York City: "What are your personal recommendations for those who want to reduce their risk of infection amid an uptick in cases?"
CA: منظورم این است، TED غیرسیاسی است، اما ما به حقیقت اعتقاد داریم. میگویم: این لورا اینگراهام، شما به بیل گیتس بدهکار عذرخواهی و عقبنشینی هستید. شما مدیون هستید. و هرکسی که این را تماشا میکند یک دقیقه فکر کند که این مرد در نوعی توطئه نقش داشته است، شما میخواهید سرتان را معاینه کنید. شما دیوانهای. به اندازه کافی ما بیل را بیش از سالها میشناسیم و اشتیاق را در این زمینه دیدهایم تا بدانیم که شما دیوانه هستید پس، آن را ول کنید. و بیایید به مشکل واقعی حل این بیماری همهگیر بپردازیم. صادقانه، اگر هر کسی در این چت در اینجا پیشنهادی دارد، یک پیشنهاد مثبت برای اینکه چگونه میتوانید، چگونه میتوانید از توطئهها خلاص شوید، زیرا آنها از یکدیگر تغذیه میکنند. حالا، «اوه، خوب من میگویم که، زیرا من بخشی از توطئه هستم»، یا هر چیز دیگری. مانند، چگونه میتوانیم به دنیایی برگردیم که بتوان به اطلاعات اعتماد کرد؟ ما باید در این زمینه بهتر عمل کنیم. آیا سوالات دیگری از انجمن وجود دارد؟ آریا بندیکس از شهر نیویورک: «توصیههای شخصی شما برای کسانی که میخواهند خطر ابتلا به عفونت خود را در میان افزایش موارد کاهش دهند چیست؟»
BG: Well, it's great if you have a job that you can stay at your house and do it through digital meetings, and even some of your social activities, you know, I do video calls with lots of friends. I have friends in Europe that, who knows when I'll see them, but we schedule regular calls to talk. If you stay fairly isolated, you don't run much risk, and it's when you're getting together with lots of other people, either through work or socialization, that drives that risk, and particularly in these communities where you have increased cases, even though it's not going to be mandated, hopefully, the mobility numbers will show people responding and minimizing those kind of out-of-the-house contacts.
خب، اگر شغلی دارید که میتوانید در خانه خود بمانید و این کار را از طریق جلسات دیجیتال انجام دهید، و حتی برخی از فعالیتهای اجتماعی خود، میدانید که من با دوستان زیادی تماس ویدیویی برقرار میکنم. من در اروپا دوستانی دارم که چه کسی میداند چه زمانی آنها را میبینم، اما ما تماسهای منظمی را برای صحبت قرار میدهیم. اگر نسبتاً منزوی بمانید خطر زیادی شما را تهدید نمیکند، و این هنگامی است که با افراد زیادی، از طریق کار یا معاشرت گرد هم میآیید این خطر را ایجاد میکند، به ویژه در این جوامع که موارد شما افزایش یافته است، حتی اگر قرار نیست اجباری شود، اما امیدوارم که تعداد تحرک افراد را نشان دهد و از این طریق تماسهای خارج از منزل را به حداقل برسانند.
CA: Bill, I wonder if I could just ask you just a little bit about philanthropy. Obviously, your foundation has played a huge role in this, but philanthropy more generally. You know, you've started this Giving Pledge movement, recruited all these billionaires who have pledged to give away half their net worth before or after their death. But it's really hard to do. It's really hard to give away that much money. You yourself, I think, since The Giving Pledge was started -- what? 10 years ago or something, I'm not sure when -- but your own net worth, I think, has doubled since that period despite being the world's leading philanthropist. Is it just fundamentally hard to give away money effectively to make the world better? Or should the world's donors, and especially the world's really rich donors, start to almost commit to a schedule, like, "Here's a percentage of my net worth each year that, as I get older, maybe that goes up. If I'm to take this seriously, I have to give away -- somehow, I've got to find a way of doing that effectively." Is that an unfair and crazy question?
CA: نمیدانم آیا میتوانم فقط کمی در مورد بشردوستی از شما بپرسم. بدیهی است که بنیاد شما نقش عظیمی در این امر داشته است، اما به طور کلی بشر دوستانه. میدانید، شما این جنبش Giving Pledge را شروع کردهاید، همه این میلیاردرهایی را که متعهد شدهاند نیمی از ارزش خالص خود را قبل یا بعد از مرگ بدهند، اما انجام آن واقعاً سخت است. واقعا سخت است که این همه پول بدهیم شما خودتان، فکر می کنم از زمانی که The Giving Pledge آغاز شد -- چه؟ ۱۰ سال پیش یا چیزی دیگر، من مطمئن نیستم -- که چه زمانی اما ارزش خالص شخصی شما از آن دوره دو برابر شده است با وجود اینکه خیرخواه برجسته جهان هستید. آیا اساساً دادن پول به طور موثر برای بهتر کردن دنیا سخت است؟ یا باید اهداکنندگان جهان، و به ویژه اهداکنندگان واقعاً ثروتمند جهان، تقریباً به برنامهای متعهد شوند، مانند: «این درصدی از ارزش خالص هر ساله من است که،هرچه پیرتر میشوم، ممکن است این افزایش یابد. اگر بخواهم این مسئله را جدی بگیرم، باید به نوعی منصرف شوم -- من باید راهی برای انجام این کار موثر پیدا کنم. «آیا این سوال غیرمنصفانه و دیوانه ای است؟
BG: Well, it'd be great to up the rate, and our goal, both as the Gates Foundation or through The Giving Pledge, is to help people find causes they connect to. People give through passion. Yes, numbers are important, but there's so many causes out there. The way you're going to pick is you see somebody who's sick, you see somebody who's not getting social services. You see something that helps reduce racism. And you're very passionate, and so you give to that. And, of course, some philanthropic gifts won't work out. We do need to up the ambition level of philanthropists. Now, collaborative philanthropy that you're helping to facilitate through Audacious, there's four or five other groups that are getting philanthropists together, that is fantastic, because then they learn from each other, they get confidence from each other, they feel like, "Hey, I put in x, and the four other people put money in, so I'm getting more impact," and hopefully, it can be made fun for them even when they find out, OK, that particular gift didn't work out that well, but let's keep going. So philanthropy, yes, I would like to see the rate go up, and people who do get going, it is fun, it's fulfilling, you pick which of the family members are partnered in doing it. In my case, Melinda and I love doing this stuff together, learning together. Some families, it will even involve the kids in the activities. Sometimes the kids are pushing.
BG: خب، بالا بردن نرخ بسیار خوب خواهد بود، و هدف ما، هم به عنوان بنیاد گیتس و هم از طریق The Giving Pledge، کمک به مردم در یافتن عللی است که به آن متصل میشوند. مردم مشتاق میشوند. بله، اعداد مهم هستند، اما دلایل زیادی وجود دارد. راهی که میخواهید انتخاب کنید این است که کسی را مریض میبینید، کسی را میبینید که خدمات اجتماعی دریافت نمیکند. شما چیزی را میبینید که به کاهش نژادپرستی کمک میکند. و شما بسیار پرشور هستید و بنابراین به آن واگذار میکنید و، البته، برخی از هدایای بشردوستانه نتیجهای نخواهند داد. ما باید سطح جاه طلبی نیکوکاران را افزایش دهیم. اکنون، خیرخواهی مشارکتی که به شما کمک میکند از طریق بی باکانه تسهیل شود، چهار یا پنج گروه دیگر وجود دارد که خیرخواهان را با هم جمع میکنند، این فوق العاده است، زیرا در این صورت آنها از یکدیگر یاد میگیرند، به یکدیگر اطمینان میکنند، احساس میکنند، «سلام، من x قرار دادم، و چهار نفر دیگر پول گذاشتند، بنابراین من تأثیر بیشتری میگیرم،» و امیدوارم این میتواند برای آنها سرگرم کننده باشد حتی وقتی متوجه شوند، خب، این هدیه خاص چندان خوب نبوده، اما بیایید ادامه دهیم. بشر دوستانه، بله، من میخواهم که نرخ را بالا ببرم، و افرادی که ادامه میدهند، سرگرم کننده است، تحقق بخش است، شما انتخاب میکنید که کدام یک از اعضای خانواده در انجام آن شریک هستند. در مورد من، من و ملیندا دوست داریم این کارها را با هم انجام دهیم، و با هم یاد بگیریم. بعضی از خانوادهها حتی بچهها را درگیر فعالیتها میکنند. بعضی اوقات بچهها فشار میآورند.
When you have lots of money, you still think of a million dollars as a lot of money, but if you have billions, you should be giving hundreds of millions. So it's kind of charming that, in terms of your personal expenditure, you stay at the level you were at before. That's societally quite appropriate. But on your giving, you need to scale up or else it will be your will, and you won't get to shape it and enjoy it quite that same way. And so without -- we don't want to mandate it, but yes, both you and I want to inspire philanthropists to see that passion, to see those opportunities significantly faster than in the past, because whether it's race or disease, or all the other social ills, the innovation of what philanthropy can go to and do quickly that, if it works, government can come in behind it and scale it up, God knows we need solutions, we need that kind of hope and progress that expectations are high that will solve very tough problems.
وقتی پول زیادی دارید، هنوز به یک میلیون دلار به عنوان پول زیاد فکر میکنید، اما اگر میلیارد دارید، باید صدها میلیون پول بدهید. بنابراین نوعی جذابیت است که از نظر هزینه شخصی، در همان سطحی قرار میگیرید که قبلاً داشته اید. از نظر اجتماعی کاملاً مناسب است. اما در صورت دادن، شما باید مقیاس بندی کنید وگرنه خواست شما خواهد بود، و شما نمیتوانید آن را شکل دهید و کاملاً از آن لذت ببرید. و بنابراین بدون -- اینکه ما نمیخواهیم آن را مجاز کنیم، اما بله هم شما و هم ما میخواهیم به نیکوکاران کمک کنیم تا این اشتیاق را ببینند، و این فرصتها را بسیار سریعتر از گذشته ببینند، زیرا خواه نژاد باشد و یا بیماری یا سایر بیماریهای اجتماعی، نوآوری آنچه انسان خیر میتواند انجام دهد سریع انجام میدهد اگر کارساز باشد، دولت میتواند پشت سر آن بیاید و آن را مقیاس بندی کند، خدا میداند ما به راه حلهایی نیاز داریم، ما به آن نوع امید و پیشرفت نیاز داریم که انتظارات زیاد است و مشکلات بسیار سختی را حل میکند.
CA: I mean, most philanthropists, even the best of them, find it hard to give away more than about a percent of their net worth every year, and yet the world's richest often have access to great investment opportunities. Many of them are gaining wealth at seven to 10 percent plus per year. Isn't it the case that to have a real chance of giving away half your fortune, at some point you have to plan to give away five, six, seven, eight, 10 percent of your net worth annually? And that is, isn't that the logic of what should be happening?
منظور من این است که اکثر نیکوکاران حتی بهترین آنها، به سختی میتوانند سالانه بیش از یک درصد از ارزش خالص خود را بدهند، و با این حال ثروتمندان جهان اغلب به فرصتهای بزرگ سرمایه گذاری دسترسی دارند. بسیاری از آنها با هفت تا ۱۰ درصد به علاوه سالانه به ثروت میرسند. آیا اینطور نیست که رای داشتن یک شانس واقعی برای دادن نیمی از ثروت خود، در برخی مواقع باید برنامه ریزی کنید که سالانه پنج، شش، هفت، هشت، ۱۰ درصد از خالص خود را بدهید؟ و این است که، آیا این منطق آنچه باید اتفاق بیفتد نیست؟
BG: Yeah, there are people like Chuck Feeney, who set a good example and gave away all of his money. Even Melinda and I are talking about, should we up the rate that we give at? As you say, we've been very lucky on the investment side through a variety of things. Tech fortunes in general have done well, even this year, which is one of those great contrasts in what's going on in the world. And I do think there's an expectation that we should speed up, and there's a reason to speed up, and government is going to miss a lot of needs. Yes, there's tons of government money out there, but helping it be spent well, helping find places it's not stepping up, and if people are willing to give to the developing world, they don't have governments that can print checks for 15 percent of GDP, and so the suffering there broadly, just the economic stuff alone, put aside the pandemic, is tragic. It's about a five-year setback in terms of these countries moving forward, and in a few cases, it's tough enough that the very stability of the country is in question.
بله، افرادی مانند چاک فینی وجود دارند که الگوی خوبی هستند و همه پول خود را میدهند حتی من و ملیندا در مورد آن صحبت میکنیم آیا باید نرخی را که میدهیم افزایش دهیم؟ همانطور که میگویید، ما در بخش سرمایه گذاری از طریق چیزهای مختلف بسیار خوش شانس بودهایم. به طور کلی بخت و اقبال فنی حتی امسال نیز خوب عمل کرده است، که یکی از آن بزرگترین تناقضات در جریان اتفاقات این جهان است. و به نظرم توقعی در بین هست که ما باید سرعتمان را بیشتر کنیم، و دلیلی هم برای این سرعتبخشی هست، و دولت در حال از دست دادن بسیاری از نیازها است. بله، هزاران پول دولت در خارج وجود دارد، اما کمک به هزینه خوب آن، کمک به یافتن مکانهایی که افزایش نمییابد، و اگر مردم مایل به پرداخت کشورهای در حال توسعه هستند، آنها دولتهایی ندارند که بتوانند ۱۵ درصد چک از تولید ناخالص داخلی چاپ کنند، و بنابراین رنج در آنجا به طور گستردهای، فقط مسائل اقتصادی به تنهایی، همه گیر را کنار بگذاریم، غم انگیز است. از نظر پیشرفت این کشورها حدود ۵ سال عقب است، در چند مورد به اندازه کافی سخت است که ثبات کشور زیر سوال میرود.
CA: Well, Bill, I'm in awe of what you and Melinda have done. You walk this narrow path of trying to juggle so many different things, and the amount of time that you dedicate to the betterment of the world at large, and definitely the amount of money and the amount of passion you put into it -- I mean, it's pretty awesome, and I'm really grateful to you for spending this time with us now. Thank you so much, and honestly, the rest of this year, your skills and resources are going to be needed more than ever, so good luck.
CA: خب، بیل، من در شگفتم از آنچه تو و ملیندا انجام دادهاید. شما از این مسیر باریکی میروید که در تلاش برای گرقتن چیزهای خیلی زیاد مختلفی است، و میزان وقتی که برای بهتر شدن جهان به این وسعت و مسلما میزان پول و میزان علاقهای که صرف آن میکنید -- یعنی فوقالعاده است، و من الان واقعا از شما برای وقنی که با ما گذراندی سپاسگزارم. خیلی از شما متشکرم، و راستش، بقیه امسال، مهارتها و منابع تو بیشتر از همیشه لازم خواهد بود، موفق باشی.
BG: Well, thanks. It's fun work and I'm optimistic, so thanks, Chris.
BG: خب، ممنونم. کار مفرحی است و من خوشبینم، از شما متشکرم، کریس.