My thing with school lunch is, it's a social justice issue. I'm the Director of Nutrition Services for the Berkeley Unified School District. I have 90 employees and 17 locations, 9,600 kids. I'm doing 7,100 meals a day and I've been doing it for two years, trying to change how we feed kids in America. And that's what I want to talk to you a little bit about today. These are some of my kids with a salad bar. I put salad bars in all of our schools when I got there. Everyone says it couldn't be done. Little kids couldn't eat off the salad bar, big kids would spit in it -- neither happened.
به نظر من مساله نهار مدارس این است که یک قضیه عدالت اجتماعی است. من مدیر بخش بهداشت و تغذیه اتحادیه مدارس شهر بِرکلی هستم. ۹۰ کارمند در هفده شعبه زیر نظرمن هستند، که در جمع به ۹۶۰۰ بچه رسیدگی میکنند. در جمع موسسه من مسئولیت روزانه ۷۱۰۰ وعده غذا را عهدهدار است. و من در مدت دو سالی که مشغول این کار بودم، سعی داشتهام در نحوه تغذیه کودکان در آمریکا تحول ایجاد کنم. و این موردی است که امروز میخواهم کمی راجب به آن با شما صحبت کنم. این تصویر بعضی بچهها در کنار بخش سالاد تازه است. وقتی من مسئولیتم را در برکلی شروع کردم یکی از تغییراتی که ایجاد کردم وارد کردن بخش سالاد تازه بود. خیلیها میگفتند که موفق نمیشود -- بعنوان مثال میگفتند شاید بچههای کوچکتر قدشان به برداشتن سالاد نرسد، یا شاید بچههای بزرگتر از روی بی ادبی تو سبزیها تف کنند -- اما هیچ یک اتفاق نیفتاد.
When I took over this, I tried to really figure out, like, what my vision would be. How do we really change children's relationship to food? And I'll tell you why we need to change it, but we absolutely have to change it. And what I came to understand is, we needed to teach children the symbiotic relationship between a healthy planet, healthy food and healthy kids. And that if we don't do that, the antithesis, although we've heard otherwise, is we're really going to become extinct, because we're feeding our children to death. That's my premise.
وقتی که این برنامه رو شروع کردم واقعا سعی کردم تصویری از آینده این برنامه در ذهنم خلق کنم: اینکه ما واقعا چطور میتوانیم رابطه بچهها را با غذا تغییر دهیم؟ و برایتان خواهم گفت که چرا لازم است این رابطه را تغییر دهیم، اما یقینا لازم است که تغییرش دهیم. و نتیجهای که گرفتم این بود که، لازم است به بچهها آموزش دهیم ارتباط دو طرفهای را که بین یک جامعه سالم، غذای سالم و بچههای سالم وجود دارد. و اگر چنین نکنیم تنها نتیجه این است که با خلافش روبرو میشویم، این است که ما واقعا منقرض خواهیم شد، برای اینکه داریم بچهها را به سوی مردن تغذیه میکنیم. مشکل اصلی من این است.
We're seeing sick kids get sicker and sicker. And the reason this is happening, by and large, is because of our food system and the way the government commodifies food, the way the government oversees our food, the way the USDA puts food on kids' plates that's unhealthy, and allows unhealthy food into schools. And by -- tacitly, all of us send our kids, or grandchildren, or nieces, or nephews, to school and tell them to learn, you know, learn what's in those schools. And when you feed these kids bad food, that's what they're learning. So that's really what this is all about.
ما شاهد اینیم که بچهها در حال مریض و مریضتر شدنند. و دلیل چنین اتفاقی، آن هم در ابعاد وسیع، مربوط به سیستم غذایی ما است و نحوهایی که دولت غذا را به بازار عرضه میکند، نحوهای که دولت غذا را اداره میکند، روشی که وزارت کشت و زرع آمریکا غذا را در بشقاب بچهها میگذارد اینها همگی نا سالمند و اجازه میدهند که غذای ناسالم به مدارس راه پیدا کند. و نا گفته نماند که همه ما بچههایمان را یا نوهها، یا خواهر زاده، یا برادر زادههایمان، را به مدرسه میفرستیم و با خود میگوییم که در مدرسه یاد بگیرند، چیزهایی که در مدرسه آموزش داده میشود را یاد بگیرند. و وقتی که همین بچهها را با غذاهای ناسالم تغذیه میکنیم، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که قوه یاد گیری بالایی داشته باشند.
The way we got here is because of big agribusiness. We now live in a country where most of us don't decide, by and large, what we eat. We see big businesses, Monsanto and DuPont, who brought out Agent Orange and stain-resistant carpet. They control 90 percent of the commercially produced seeds in our country. These are -- 10 companies control much of what's in our grocery stores, much of what people eat. And that's really, really a problem.
اینکه به این نقطه رسیدهایم به خاطر شرکتهای بزرگ مواد غذایی است. ما در حال حاظر در کشوری زندگی میکنیم که اکثریتمان در ارتباط با اینکه چه غذایی میخوریم تصمیمی نمیگیریم، ما شرکتهای بزرگی چون مثل منسنتو و دوپنت داریم -- چه کسانی ماده شیمیایی ایجِنت اورِنج و موکتهای مقاوم در برابر لکه را به بازار عرضه کردند -- این شرکتها نود درصد غلاتی را که به صورت ماشینی در کشور تولید میشوند را تحت نظر دارند. ده شرکت وجود دارند که -- بیشتر اجناسی که در فروشگاههای مواد غذایی هستند را تحت کنترل دارند. یعنی بیشتر غذایی که مردم میخورند -- و این واقعا، واقعا معضلی است.
So when I started thinking about these issues and how I was going to change what kids ate, I really started focusing on what we would teach them. And the very first thing was about regional food -- trying to eat food from within our region. And clearly, with what's going on with fossil fuel usage, or when -- as the fossil fuel is going away, as oil hits its peak oil, you know, we really have to start thinking about whether or not we should, or could, be moving food 1,500 miles before we eat it. So we talked to kids about that, and we really start to feed kids regional food.
در نتیجه وقتی من تفکر درباره این مسائل را شروع کردم و اینکه چطور غذایی که بچهها میخورند را تغییر دهم، تمرکزم را روی این نکته معطوف کردم که چه باید به آنها آموزش دهیم. و اولین مورد در این سیستم آموزشی موضوع غذاهای محلی بود -- اینکه سعی کنیم غذاهایی را بخوریم که از ناحیهای که زندگی میکنیم باشند. و چیزی که صراحتا در رابطه با مصرف سوختهای فسیلی شاهدش هستیم، اینکه این ذخایر رو به اتمامند، و در شرایطی که قیمت نفت به اوجش میرسد -- در همچین شرایطی باید واقعا به این فکر کنیم که آیا اصلا حملونقل غذا برای ۱۵۰۰ مایل قبل از غذا خوردن کار عاقلانهای است یا نه. با بچهها در این مورد صحبت کردیم، و واقعا تغذیه با غذاهای محلی را شروع کردیم.
And then we talk about organic food. Now, most school districts can't really afford organic food, but we, as a nation, have to start thinking about consuming, growing and feeding our children food that's not chock-full of chemicals. We can't keep feeding our kids pesticides and herbicides and antibiotics and hormones. We can't keep doing that. You know, it doesn't work. And the results of that are kids getting sick.
در مرحله بعدی به موضوع غذاهای اُرگانیک پرداختیم. در حال حاضر مدرسهها در بیشتر مناطق بوجه کافی برای غذای اُرگانیک ندارند، ولی ما به عنوان مردم یک جامعه، لازم است شروع کنیم به تفکر به نحوه تغذیه و پرورش کودکانمان تغذیه با غذاهایی که سرشار از مواد شیمیایی نباشند. نمیتوانیم به تغذیه بچهها با آفتکشها و آنتیبیوتیکها و هورمونها ادامه دهیم. نمیتوانیم این روش را ادامه دهیم. چنین روشی نتیجه بخش نیست. چون نتیجه ادامه چنین روشی اینست که بچهها در حال مریض شدنند.
One of my big soapboxes right now is antibiotics. Seventy percent of all antibiotics consumed in America is consumed in animal husbandry. We are feeding our kids antibiotics in beef and other animal protein every day. Seventy percent -- it's unbelievable. And the result of it is, we have diseases. We have things like E. coli that we can't fix, that we can't make kids better when they get sick. And, you know, certainly antibiotics have been over-prescribed, but it's an issue in the food supply. One of my favorite facts is that U.S. agriculture uses 1.2 billion pounds of pesticides every year. That means every one of us, and our children, consumes what would equal a five-pound bag -- those bags you have at home. If I had one here and ripped it open, and that pile I would have on the floor is what we consume and feed our children every year because of what goes into our food supply, because of the way we consume produce in America.
در حال حاضر یکی از مهمترین مسایل برای من آنتیبیوتیکها هستند. ۷۰ درصد کل آنتی بیوتیک مصرفی در آمریکا در دامداری هاست. ما هر روز از طریق گوشت و سایر پروتئینهای حیوانی آنتیبیوتیک وارد بدن بچههایمان میکنیم. ۷۰ درصد -- باور کردنی نیست. و نتیجه چنین کاری این است که با بیماریهایی مواجهیم. عفونتهای باکتریاییای مثل ای. کُلی که قادر به معالجهاش نیستیم، و اینکه قادر به بهبود بخشیدن شرایط بچهها زمانی که مریض میشوند نیستیم. و شکی نیست که آنتیبیوتیکها بیش از حد تجویز شدهاند، اما این به خصوص در فراوردههای غذایی از هر مورد دیگری بیشتر است. یکی از واقعیتهای مورد توجه من است که در آمریکا سالیانه ۱.۲ بیلیون پوند آفتکش در صنعت کشاورزی استفاده میشود. این یعنی هر یک از ما و بچههایمان به اندازه یک کیسه پنج پوندی -- شبیه همان کیسههایی که در خانه دارید -- ای کاش یکی اینجا داشتم اگر یکی از این کیسهها را پاره کنید، این مقدار آنتیبیوتیکی است که ما سالیانه مصرف میکنیم وبچههایمان را با آن تغذیه میکنیم دلیل استفاده از این مواد تا این حد، ترکیباتی است که وارد فراورده های غذایی میشوند، به خاطر نحوهای است که ما در آمریکا مواد غذایی را تولید و مصرف می کنیم.
The USDA allows these antibiotics, these hormones and these pesticides in our food supply, and the USDA paid for this ad in Time magazine. Okay, we could talk about Rachel Carson and DDT, but we know it wasn't good for you and me. And that is what the USDA allows in our food supply. And that has to change, you know. The USDA cannot be seen as the be-all and end-all of what we feed our kids and what's allowed. We cannot believe that they have our best interests at heart. The antithesis of this whole thing is sustainable food. That's what I really try and get people to understand. I really try and teach it to kids. I think it's the most important. It's consuming food in a way in which we'll still have a planet, in which kids will grow up to be healthy, and which really tries to mitigate all the negative impacts we're seeing. It really is just a new idea. I mean, people toss around sustainability, but we have to figure out what sustainability is.
اداره کشاورزی آمریکا مجوز استفاده از این آنتیبیوتیکها، آفتکشها و هورمونها را در فراوردههای غذایی ما صادر میکند، اداره کشاورزی آمریکا هزینه این تبلیغ را در مجله تایم پرداخت کرده است. بسیار خب، میتوانیم راجب به راشل کارسن و د د ت صحبت کنیم، اما میدانیم که آخرعاقبت خوبی برایمان ندارد. و اینها موادی هستند که اداره کشاورزی آمریکا در فراورده های غذایی برایشان مجوز صادر میکند. و این چیزی است که میدانید، باید تغییر کند. اداره کشاورزی و صنایع غذایی آمریکا نمیتواند تصمیمگیرنده نهایی مواد غذاییای باشد که به خورد کودکانمان میدهیم و به بچههایمان و چیزهایی که مجاز است. نمیتوانیم باور داشته باشیم که آنها همیشه بهترین را برایمان بخواهند. نقطه مقابل چنین سیستمی غذاهایی هستند که کمترین فشار را به محیط زیست وارد میکنند. این نکته ایست که من سعی دارم مردم را متوجهاش گردانم. و واقعا سعی دارم به بچهها آموزش دهم -- به نظرم این مهمترین نکته است. این روشی از استفاده از غذاست که ما هنوز سیارهای خواهیم داشت که بچههایی سالم روی آن رشد خواهند کرد، روشی که واقعا سعی بر این دارد که تاثیرات منفیای را که شاهدش هستیم را تعدیل کند. این واقعا یک ایده تازه است. منظورم این است که، مردم خیلی در ارتباط با حفظ محیط زیست صحبت میکنند، اما لازم است با خود بیاندیشیم که این حفاظت واقعا به چه معناست.
In less than 200 years, you know, just in a few generations, we've gone from being 200 -- being 100 percent, 95 percent farmers to less than 2 percent of farmers. We now live in a country that has more prisoners than farmers -- 2.1 million prisoners, 1.9 million farmers. And we spend 35,000 dollars on average a year keeping a prisoner in prison, and school districts spend 500 dollars a year feeding a child. It's no wonder, you know, we have criminals.
در کمتر از ۲۰۰ سال، فقط چند نسل ، جمعیت کشاورزانمان از ۹۵ تا ۱۰۰ درصد به کمتر از ۲ درصد کشاورز اُفت کرده است. در حالِ حاضر در کشوری زندگی مینیم که جمعیت زندانیانش از کشاورزاش بیشتراست -- ۲.۱ میلیون زندانی، ۱.۹ میلیون کشاورز. سالیانه بطور متوسط ۳۵۰۰۰ دلار برای نگهداری یک زندانی در زندان صرف میکنیم و اتحادیه مدارس سالیانه ۵۰۰ دلار برای تغذیه یک بچه خرج میکند. جای تعجب نیست که چرا این همه خلافکار داریم.
(Laughter)
(خنده)
And what's happening is, we're getting sick. We're getting sick and our kids are getting sick. It is about what we feed them. What goes in is what we are. We really are what we eat. And if we continue down this path, if we continue to feed kids bad food, if we continue not to teach them what good food is, what's going to happen? You know, what is going to happen? What's going to happen to our whole medical system? What's going to happen is, we're going to have kids that have a life less long than our own. The CDC, the Center for Disease Control, has said, of the children born in the year 2000 -- those seven- and eight-year-olds today -- one out of every three Caucasians, one out of every two African-Americans and Hispanics are going to have diabetes in their lifetime. And if that's not enough, they've gone on to say, most before they graduate high school. This means that 40 or 45 percent of all school-aged children could be insulin-dependent within a decade. Within a decade.
و نتیجه این است که، در حال مریض شدنیم -- ما و کودکانمان در حال مریض شدنیم. و این با روشی که بچهها را تغذیه میکنیم مرتبط است. هر آنچه که بلعیده میشود شالوده ما را خلق میکند. غذایی که می خوریم ارتباط مستقیم با انسانی که هستیم دارد. و اگر ما چنین مسیری را ادامه دهیم، اگر تغذیه بچهها را با غذاهای ناسالم ادامه دهیم، اگر به عدم آموزش بچهها و این که غذای سالم چگونه غذایی است ادامه دهیم، چه خواهد شد؟ میدانید، چه خواهد شد؟ چه اتفاقی برای سیستم بهداشت و درمانمان خواهد افتاد؟ نتیجه این خواهد شد که، بچههایمان عمر کوتاهتری نسبت به ما خواهند داشت. سی دی سی -- مرکز کنترل امراض -- اعلام کرده، از بین متولدین در سال ۲۰۰۰ -- بچههای هفت - هشت ساله امروز -- از هر سه بچه سفید پوست یکی، از هر دو سیاه پوست و آمریکای لاتین یکی، در طول زندگی بیماری دیابت را تجربه خواهند کرد. و اگر این کافی نیست، این اداره اضافه کرده که، این تجربه برای بیشتر این کودکان قبل از اتمام دبیرستان اتفاق خواهد افتاد. این بدین معناست که بین ۴۰ تا ۴۵ درصد از بچه مدرسهایها وابسته به انسولین خواهند بود. و برای این ده سال وقت لازم است -- فقط ده سال.
What's going to happen? Well, the CDC has gone further to say that those children born in the year 2000 could be the first generation in our country's history to die at a younger age than their parents. And it's because of what we feed them. Because eight-year-olds don't get to decide -- and if they do, you should be in therapy. You know, we are responsible for what kids eat. But oops, maybe they're responsible for what kids eat. Big companies spend 20 billion dollars a year marketing non-nutrient foods to kids. 20 billion dollars a year. 10,000 ads most kids see. They spend 500 dollars for every one dollar -- 500 dollars marketing foods that kids shouldn't eat for every one dollar marketing healthy, nutritious food. The result of which is kids think they're going to die if they don't have chicken nuggets.
چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ خب، سی دی سی حتی از این هم فراتر رفته و آن اینکه متولدین سال ۲۰۰۰ میتوانند اولین نسلی درتاریخ کشورمان باشند که در سنی پایینتر از سن والدینشان فوت میکنند. و این با نحوه تغذیه این کودکان مرتبط است. برای اینکه بچههای هشت ساله در ارتباط با اینکه چه غذایی بخورند تصمیم نمیگیرند، و اگرهم چنین باشد شما به عنوان والدینشان باید به روانشناس مراجعه کنید، چون شما برای غذایی که بچهها می خورند مسئولید. اما نه، شاید شرکتهای مواد غذایی مسئول غذاییاند که بچهها میخورند. شرکتهای بزرگ مواد غذایی سالانه ۲۰ بیلیون دلار برای تبلیغ غذاهایی که هیچ ارزش غذایی برای بچهها ندارند خرج میکنند. ۲۰ بیلیون دلار در سال. و تعداد زیادی از بچهها دست کم ده هزار تا از این تبلیغات را میبینند. در ازای هر پانصد دلار که صرف تبلیغات برای غذاهایی میشود که فاقد ارزش غذایی هستند غذاهایی که بچهها نباید بخورند -- در برابر هر یک دلاری که خرج تبلیغ غذاهای سالم ومغذی میشود. نتیجه چنین عملی اینست که بچه ها فکر میکنند اگر کتلت مرغ حاضری نخورند میمیرند.
You know that everybody thinks they should be eating more, and more, and more. This is the USDA portion size, that little, tiny thing. And the one over there, that's bigger than my head, is what McDonald's and Burger King and those big companies think we should eat. And why can they serve that much? Why can we have 29-cent Big Gulps and 99-cent double burgers? It's because of the way the government commodifies food, and the cheap corn and cheap soy that are pushed into our food supply that makes these non-nutrient foods really, really cheap. Which is why I say it's a social justice issue.
و اینکه همه فکر میکنند که باید بیشتر و بیشتر و بیشتر غذا بخورند. این مقداری است که اداره کشاورزی آمریکا بعنوان یک وعده غذا معرفی میکند. این مقدار خیلی کوچک. و این وعده غذایی اینجا که از کله من هم بزرگتر است اندازه ایست که مکدانلد و برگرکینگ و شرکتهای بزرگ فکر میکنند ما باید بخوریم. و چرا قادرند وعدههایی به این بزرگی ارائه کنند؟ چرا می توانیم برای ۲۹ سِنت نوشیدنیهای بزرگ و برای ۹۹ سِنت دابلبرگر بخریم؟ این به علت روشهایی است که دولت روی تولیدِ مواد غذایی اعمال میکند، به خاطر ذرت و سویای ارزانیست که در مواد غذایی استفاده میشود این دلیلی است که این غذاهای غیرمغذی را در حد فوق العاده زیادی ارزان میکند. و برای این است که من مسئله تغذیه را یک حق انسانی میدانم.
Now, I said I'm doing this in Berkeley, and you might think, "Oh, Berkeley. Of course you can do it in Berkeley." Well, this is the food I found 24 months ago. This is not even food. This is the stuff we were feeding our kids: Extremo Burritos, corn dogs, pizza pockets, grilled cheese sandwiches. Everything came in plastic, in cardboard. The only kitchen tools my staff had was a box cutter. The only working piece of equipment in my kitchen was a can crusher, because if it didn't come in a can, it came frozen in a box. The USDA allows this. The USDA allows all of this stuff. In case you can't tell, that's, like, pink Danish and some kind of cupcakes. Chicken nuggets, Tater Tots, chocolate milk with high fructose, canned fruit cocktail -- a reimbursable meal.
و همانطور که گفتم من در حال اجرای این برنامه در شهر بِرکلی هستم، و شاید فکر کنید که «آه، بِرکلی. البته که میتوانی چنین کاری را در بِرکلی انجام دهی.» خب، اینها غذاهاییاند که ۲۴ ماه قبل من در اینجا پیدا کردم. به اینها حتی نمیشود گفت غذا. غذاهایی که ما هر روز برای تغذیه بچهها استفاده میکردیم اینها بودند -- اِکسترا بریتز، سوسیس آغشته با آرد ذرت، پیتزاهای کوچک، ساندویچ پنیر گریل شده. همه چیز در بستهبندیهای پلاستیکی، یا مقوایی وارد مدرسه میشد. تنها وسیلههای موجود در آشپزخانه که کارمند من داشت یک چاقو برای باز کردن جعبه ها بود. و یک در باز کن در آشپزخانه من چون اگر قوطیهای کنسرو نبودند، یخ زده در جعبه بودند. و اینها غذاهایی هستند که اداره کشاورزی آمریکا برایشان مجوز صادر میکند. اگر احیانا نمیدانید که چه غذاهایی، غذاهایی مثلِ نوعی کیکهای کوچک حاضری. کتلت مرغ، سیب زمینیِ سرخ شده حاضری، شیرکاکائو با شکر فراوان، نوشیدنیهایِ میوهاییِ کنسروی.
That's what the government says is okay to feed our kids. It ain't okay. You know what? It is not okay. And we, all of us, have to understand that this is about us, that we can make a difference here. Now I don't know if any of you out there invented chicken nuggets, but I'm sure you're rich if you did. But whoever decided that a chicken should look like a heart, a giraffe, a star? Well, Tyson did, because there's no chicken in the chicken. And that they could figure it out, that we could sell this stuff to kids. You know, what's wrong with teaching kids that chicken looks like chicken? But this is what most schools serve. In fact, this may be what a lot of parents serve, as opposed to -- this is what we try and serve.
اینها غذاهایی هستند که دولت هیچ مشکلی از اینکه بچههای ما باهاشون تغذیه شوند ندارد. این درست نیست. میدونید چیه؟ این درست نیست. و ما، همه ما، باید بفهمیم که این به ما بستگی دارد -- و اینکه ما میتوانیم در این سیستم تغییر ایجاد کنیم. و حالا من نمیدانم اگر که از بینِ شما کسی کتلت مرغ را ابداع کرده یا نه، اما اطمینان دارم اگر چنین چیزی را ابداع میکردید ثروتمند میبودید. اما واقعا چه کسی به ذهنش رسید که یک تکه مرغ باید به شکلِ یک قلب باشد، یک زرافه، یا یک ستاره؟ خب، تایسُن چنین ایدهای به سرش زد، چون یک تکه مرغ یک تکه مرغ واقعی نیست. و چنین اَشکالی راه خوبیست که این غذاها را به بچهها فروخت. چه اِشکالی هست که به بچهها یاد بدهیم که یک تکه مرغ شبیه یک مرغ واقعی است ؟ اما غذاهایی که به شما نشان دادم غذاهایی هستند که بیشتر مدارس برای تغذیه استفاده میکنند. در واقع، شاید اینها غذاهایی باشند که بیشتر والدین برای تغذیه فرزندانشان استفاده میکنند -- در مقابل چنین غذاهایی -- اینها غذاهایی هستند که ما استفاده میکنیم.
We really need to change this whole paradigm with kids and food. We really have to teach children that chicken is not a giraffe. You know, that vegetables are actually colorful, that they have flavor, that carrots grow in the ground, that strawberries grow in the ground. There's not a strawberry tree or a carrot bush. You know, we have to change the way we teach kids about these things. There's a lot of stuff we can do. There's a lot of schools doing farm-to-school programs. There's a lot of schools actually getting fresh food into schools.
ما واقعا نیاز به تغییر تمام این الگوی غذایی کودکان داریم. واقعا لازم است به بچهها آموزش دهیم که مرغ زرافه نیست. که سبزیجات رنگ و طعم دارند، اینکه هویج یک ریشه است و داخل زمین رشد میکند، و همینطور توتفرنگی. و چیزی به اسم درخت توت فرنگی یا بوته هویج وجود ندارد. لازم است که روشهای آموزشیِمان را تغییر دهیم. کارهای زیادی هست که میتوانیم انجام دهیم. مدارس زیادی هستند که برنامه زراعت را در مدرسهها به اجرا گذاشتهاند. خیلی از مدارس هستند که از غذاهای تازه در مدرسه استفاده میکنند.
Now, in Berkeley, we've gone totally fresh. We have no high-fructose corn syrup, no trans fats, no processed foods. We're cooking from scratch every day. We have 25 percent of our -- (Applause) thank you -- 25 percent of our stuff is organic and local. We cook. Those are my hands. I get up at 4 a.m. every day and go cook the food for the kids, because this is what we need to do. We can't keep serving kids processed crap, full of chemicals, and expect these are going to be healthy citizens. You're not going to get the next generation, or the generation after, to be able to think like this if they're not nourished. If they're eating chemicals all the time, they're not going to be able to think. They're not going to be smart. You know what? They're just going to be sick.
در شهر بِرکلی ما فقط از غذاهای تازه استفاده میکنیم. ما شیره قندی ذرت نداریم، چربی ترانس، و غذاهای فراورده نداریم. هر روز تمام کارهای آشپزی را از صفر شروع میکنیم. ما ۲۵ صد از فراوردههایی که استفاده میکنیم -- (کف زدن) متشکرم -- ۲۵ درصد از فراوردههایی که استفاده میکنیم ارگانیک و محلی هستند. ما آشپزی میکنیم. اونها دستهای من هستند. من هر روز ۴ صبح بیدار میشوم. و برای بچهها آشپزی میکنم، چون این چیزی است که ما لازم است انجام دهیم. ما نمیتوانیم به تغذیه بچهها با غذاهای کارخانهای و غیرِ طبیعی ادامه دهیم، غذاهایی که سرشار از موادِ شیمیاییاند، و توقع داشته باشیم که این کودکان در آینده افراد سالمی باشند. اگر بچهها درست تغذیه نشوند نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که که یک یا دو نسل آینده مثلِ امروز قادر به فکر کردن باشند. اگر بچهها تمام مدت غذاهای غیرطبیعی بخورند، قادر به فکر کردن نخواهند بود. افراد باهوشی نخواهند شد. میدانید نتیجه چیست؟ آنها فقط مریض خواهند بود.
Now one of the things that -- what happened when I went into Berkeley is I realized that, you know, this was all pretty amazing to people, very, very different, and I needed to market it. I came up with these calendars that I sent home to every parent. And these calendars really started to lay out my program. Now I'm in charge of all the cooking classes and all the gardening classes in our school district. So this is a typical menu. This is what we're serving this week at the schools. And you see these recipes on the side? Those are the recipes that the kids learn in my cooking classes. They do tastings of these ingredients in the gardening classes. They also may be growing them. And we serve them in the cafeterias. If we're going to change children's relationship to food, it's delicious, nutritious food in the cafeterias, hands-on experience -- you're looking in cooking and gardening classes -- and academic curriculum to tie it all together.
وقتی من به برکلی رفتم -- چیزی که وقتی در برکلی بودم اتفاق افتاد این بود که متوجه شدم، ایده ایده برنامه غذایی برای مردم خیلی جالب و غیرعادی است -- خیلی، خیلی متفاوت است -- و لازم است که آن را بازاریابی کنم. ایده این تقویمها به ذهنم رسید که برای پدر مادرها بفرستم. و این تقویمها واقعا به گسترشِ برنامه من کمک کردند. من در حال حاضر مسئول تمام کلاسهای آشپزی و باغبانیِ مدارس در اتحادیه مدارس بخشمان هستم. این یک نمونه از فهرستهای غذایی است -- این غذایی است که ما این هفته در مدارس داریم. و این دستورات آشپزی را در حاشیه میبینید ؟ اینها دستورات آشپزیای هستند که بچهها در کلاسهای آشپزی من یاد میگیرند. بچهها مزه این ترکیبات را در کلاسهای باغبانی میچشند. و شاید در آینده این ترکیبات را پرورش خواهند داد. و ما از بچهها در کافه مدرسه پذیرایی میکنیم. اگر بخواهیم ارتباط بچهها را با غذا تغییر دهیم، این یکی از راههاست، اینکه آنها بدانند که غذایی خوشمزه و مغذی در کافه مدرسه وجود دارد. برای عملی کردن چنیین پروژه ایی -- لازم است کلاسهای آشپزی و باغبانی -- و برنامههای آموزشی همگی گرد هم آورده شوند.
Now you've probably garnered that I don't love the USDA, and I don't have any idea what to do with their pyramid, this upside-down pyramid with a rainbow over the top, I don't know. You know, run up into the end of the rainbow, I don't know what you do with it. So, I came up with my own. This is available on my website in English and Spanish, and it's a visual way to talk to kids about food. The really tiny hamburger, the really big vegetables. We have to start changing this. We have to make kids understand that their food choices make a big difference. We have cooking classes -- we have cooking classrooms in our schools. And why this is so important is that we now have grown a generation, maybe two, of kids where one out of every four meals is eaten in fast food, one of every four meals is eaten in a car and one out of every last four meals is eaten in front of a TV or computer. What are kids learning? Where is the family time? Where is socialization? Where is discussion? Where is learning to talk? You know, we have to change it.
یقینا تا الان پی بردید که من شیفته اداره کشاورزی آمریکا نیستم، و واقعا نمیدانم که هرم غذایی این سازمان چه معنایی دارد -- این هرم معکوس با یک رنگینکمان در رأسش، نمی دانم. میدانید، تا آخر رنگین کمان بالا روید، من نمیدانم آخرش به کجا میرسید. برای همین من سیستم خودم را ابداع کردم. و روی وبسایتم به انگلیسی و اسپانیایی قابل دسترسی است، و روشی بصری است برای اینکه با بچهها در ارتباط با غذا صحبت کرد. روشی که در آن مقدار سبزیجات بسیار زیاد و گوشت خیلی کم است. و ما لازم است که چنین تغییری را شروع کنیم. لازم است به بچهها بفهمانیم که انتخاب بچهها در اینکه چه غذایی بخورند اهمیت زیادی دارد. ما در مدرسههایمان کلاسهای آشپزی داریم، و چرا چنین چیزی تا این حد پر اهمیت است چون ما در حال حاضر یک یا شاید هم دو نسل پرورش دادهایم که در آن از هر چهار وعده غذایی یک وعده غذای حاضری خورده شده، یک وعده غذا در داخل ماشین. و یکی از وعدهها در مقابل تلویزیون یا کامپیوتر خورده میشود. بچهها چه چیزی یاد میگیرند؟ زمان وقت گذراندن با خانواده کجاست؟ آداب و معاشرت کجاست؟ بحث و گفتگوهایِ سر میز کجاست؟ یادگیری صحبت کردن کجاست؟ لازم است که این روش را تغییر دهیم.
I work with kids a lot. These are kids I work with in Harlem. EATWISE -- Enlightened and Aware Teens Who Inspire Smart Eating. We have to teach kids that Coke and Pop Tarts aren't breakfast. We have to teach kids that if they're on a diet of refined sugar, they go up and down, just like if they're on a diet of crack. And we have to pull it all together. We have composting in all of our schools. We have recycling in all of our schools. You know, the things that we maybe do at home and think are so important, we have to teach kids about in school. It has to be so much a part of them that they really get it. Because, you know what, many of us are sort of at the end of our careers, and we need to be giving these kids -- these young kids, the next generation -- the tools to save themselves and save the planet.
من خیلی با بچهها کار می کنم. اینها بچههایی هستند که من در منطقه هارلِم باهاشون کار میکنم. اندیشمندانه غذا بخورید -- نوجوانان آموزش دیده و آگاهی که تغذیه هوشمندانه را تشویق میکنند. باید به بچهها تعلیم دهیم که نوشابه وشیرینی پاپ تارت صبحانه نیستند. باید به بچه ها یاد بدهیم که اگر رژیم غذایی سرشار از شکر داشته باشند، دقیقا مثل این است که معتاد به مواد مخدر غذایی باشند، و لازم است بخشهای مختلف را گرد آوریم. ما در تمام مدارسمان در برکلی کود تهیه میکنیم. در تمامی مدارسمان سیستم بازیافت داریم. لازم است درباره کارهایی که احتمالا در منزل انجام میدهیم و فکر میکنیم خیلی مهم هستند، به بچهها در مدرسه آموزش دهیم. انجام این کارها باید تا حدی بخشی از وجود بچهها باشد و واقعا درکشان کنند. چون میدانید، خیلی از ما به سنی رسیدیم، که لازم است به این بچهها -- این بچههای جوان، نسل بعد -- ابزاری را بدهیم که زندگی خودشان و زمینی که در آن زندگی میکنند را حفظ کنند.
One of the things I do a lot is public-private partnerships. I work with private companies who are willing to do R & D with me, who are willing to do distribution for me, who are really willing to work to go into schools. Schools are underfunded. Most schools in America spend less than 7,500 dollars a year teaching a child. That comes down to under five dollars an hour. Most of you spend 10, 15 dollars an hour for babysitters when you have them. So we're spending less than 5 dollars an hour on the educational system. And if we're going to change it, and change how we feed kids, we really have to rethink that. So, public and private partnerships, advocacy groups, working with foundations. In our school district, the way we afford this is our school district allocates .03 percent of the general fund towards nutrition services. And I think if every school district allocated a half to one percent, we could start to really fix this program.
یکی از کارهایی که من زیاد انجام میدهم شراکتهای نیمه خصوصی است. من با شرکتهای خصوصی کار می کنم آنهایی که تمایل به انجام تحقیق روی این سیستم و توسعه آن دارند، آنهایی که تمایل به گسترش برنامه من دارند، کسانی که واقعا مایل هستند داخل مدارس کار کنند. مدارس کسریِ بودجه دارند. بیشتر مدارس در آمریکا سالیانه کمتر از ۷۵۰۰ دلار برای تعلیم و تربیت یک بچه خرج میکنند. که این کمتر از پنج دلار در ساعت است. بیشتر شماها ساعتی ده تا پانزده دلار برای پرستار بچه خرج میکنید. ما ساعتی کمتر از پنج دلار روی سیستم آموزشی خرج میکنیم. و اگر بخواهیم این سیستم را تغییر دهیم، و روشی که بچهها را تغذیه میکنیم عوض کنیم، واقعا لازم است مروری به سیستم آموزشیمان بیاندازیم. بنابراین، شراکتهای دولتی و خصوصی، حامیان چنین طرحی، و بنیانگذاران باید همگی گرد هم آیند و با یکدیگر همکاری کنند. روشی که ما در این بخش استفاده کردیم برای اینکه بتوانیم از عهده مخارج چنین سیستمی برآییم این است که ۰۳. در صد از بودجه کل را برای تغذیه اختصاص میدهیم. و من فکر میکنم اگر مدارس در هر بخش نیمی یا یک درصد از بودجه کلشان را به تغذیه اختصاص دهند، ما واقعا می توانیم اصلاح این برنامه را شروع کنیم.
We really need to change it. It's going to take more money. Of course, it's not all about food; it's also about kids getting exercise. And one of the simple things we can do is put recess before lunch. It's sort of this "duh" thing. You know, if you have kids coming into lunch and all they're going to do when they get out of lunch is go to have recess, you see them just throw away their lunch so they can run outside. And then, at one in the afternoon, they're totally crashing. These are your children and grandchildren that are totally melting down when you pick them up, because they haven't had lunch. So if the only thing they'd have to do after lunch is go to class, believe me, they're going to sit there and eat their lunch.
ما لازم است واقعا آن را تغییر دهیم. این روش پول بیشتری لازم خواهد داشت. و البته فقط مربوط به نحوه تغذیه نمیشود -- بلکه به اینکه بچهها ورزش کنند نیز مربوط میشود. و یکی از کارهای سادهای که ما میتوانیم انجام دهیم گذاشتنِ زنگِ تفریح قبل از نهار است. به جایِ زنگِ تفریح های بی ثمری که در حالِ حاضر داریم. اگر بچهها قبل از زنگ تفریح برای نهار بیایند و تمام فکرشان به زنگ تفریح بعد نهار باشد، ناهارشان را کنار میگذارند برای اینکه به زنگ تفریح برسند. و نتیجه این است که ساعتِ یک بعد ظهر، کاملا وامانده خواهند بود. اینها فرزندان و نوههای شما هستند که از گرسنگی ضعف میکنند وقتی که دارید از مدرسه برشان میدارید چون که ناهار نخوردهاند. بنابراین اگر تنها کاری که بعد از ناهار دارند رفتن سر کلاس باشد، باور کنید، بچهها مینشینند و غذایشان را میخورند.
We need to -- we need to educate. We need to educate the kids. We need to educate the staff. I had 90 employees. Two were supposed to be cooks -- none could. And, you know, I'm not that better off now. But we really have to educate. We have to get academic institutions to start thinking about ways to teach people how to cook again, because, of course, they don't -- because we've had this processed food in schools and institutions for so long. We need 40-minute lunches -- most schools have 20-minute lunches -- and lunches that are time-appropriate. There was just a big study done, and so many schools are starting lunch at nine and 10 in the morning. That is not lunchtime.
ما لازم است که -- ما لازم است که آموزش دهیم. ما لازم است به بچهها آموزش دهیم. ما لازم است به کارکنان آموزش دهیم. من ۹۰ کارمند دارم. دو کارمند قرار بود که آشپز باشند -- هیچ یک نتوانستند. و میدونید، هنوز هم خیلی بهتر نیست. ولی ما واقعا بایستی آموزش دهیم. ما لازم است کاری کنیم که موسسات آموزشی شروع به ابداعِ روشهایی کنند که به مردم آموزش دهند که چطور دوباره آشپزی کنند، چرا که البته، مردم آشپزی نمیکنند -- چون ما برای مدت زمان طولانی در مدارس و مؤسسات این غذاهای آماده را داشتهایم. ما به ۴۰ دقیقه وقت برای نهار نیاز داریم -- بیشتر مدارس ۲۰ دقیقه وقت برای نهار اختصاص میدهند -- وهمینطور نهارهایی که به وقت باشند. تحقیق گستردهای انجام شده که نشان میدهد، خیلی از مدارس ساعت ۹ و ۱۰ صبح ناهار را شروع میکنند -- این زمان ناهار نیست.
You know, it's crazy. It's crazy what we're doing. And just remember, at very least tacitly, this is what we're teaching children as what they should be doing. I think if we're going to fix this, one of the things we have to do is really change how we have oversight over the National School Lunch Program. Instead of the National School Lunch Program being under the USDA, I think it should be under CDC. If we started to think about food and how we feed our kids as a health initiative, and we started thinking about food as health, then I think we wouldn't have corn dogs as lunch.
این دیوانگی است، کاری که ما میکنیم دیوانگی است. و در ضمن یادمان باشد، کمترین چیزی که نشان میدهیم، این چیزی است که ما داریم به بچه ها آموزش می دهیم که این کاری است که باید انجام دهند. فکر میکنم اگر ما بخواهیم این مسئله را حل کنیم، یکی از کارهایی که لازم است انجام دهیم این است که نحوه نظارتمان را روی برنامه نهار مدارس تغییر دهیم. فکر میکنم بجای اینکه برنامه نهار مدارس زیر نظر اداره کشاورزی باشد، باید زیر نظر سی دی سی باشد. اگر شروع کنیم به تفکر درباره غذا و اینکه بچههایمان را چطور تغذیه کنیم طوری که غذا پایه سلامتی باشد، و شروع کنیم به غذا از نظر سلامتی نگه کنیم، فکر میکنم آن وقت است که کُرن داگ را به عنوان نهار نخواهیم داشت.
Okay, Finance 101 on this, and this -- I'm sort of wrapping it up with this finance piece, because I think this is something we all have to understand. The National School Lunch Program spends 8 billion dollars feeding 30 million children a year. That number probably needs to double. People say, "Oh my God, where are we going to get 8 billion?" In this country, we're spending 110 billion dollars a year on fast food. We spend 100 billion dollars a year on diet aids. We spend 50 billion dollars on vegetables, which is why we need all the diet aids. We spend 200 billion dollars a year on diet-related illness today, with nine percent of our kids having type 2 diabetes. 200 billion.
بسیار خب، بودجه مالی اولیه در رابطه با این مسئله، و این -- میخواهم با صحبت در رابطه با بودجه مالی بحث را جمعبندی کنم، چرا که فکر میکنم این چیزی است که همه ما لازم است که درک کنیم. برنامه نهار مدارس ملی سالیانه ۸ بیلیون دلار برای تغذیه ۳۰ میلیون کودک خرج میکند. این رقم یقینا لازم است دو برابر شود. مردم میگویند؛ «اُه خدای من، از کجا میخواهیم ۸ بیلیون بدست بیاوریم؟» در این کشور، ما سالیانه ۱۱۰ بیلیون خرج غذاهای آماده میکنیم. ما سالیانه ۱۱۰ بیلیون دلار برای فراوردههای رژیمی خرج میکنیم. ما ۵۰ بیلیون دلار برای سبزیجات خرج میکنیم، برای همین هم است که به تمامی فراوردههای رژیمی نیاز داریم. ما سالیانه ۲۰۰ بیلیون دلار خرجِ بیماریهایی که وابسته به نحوه تغذیه هستند میکنیم، با ۹ درصد کودکانمان که مبتلا به دیابت نوع دو هستند -- ۲۰۰ بیلیون.
So you know what, when we talk about needing 8 billion more, it's not a lot. That 8 billion comes down to two dollars and 49 cents -- that's what the government allocates for lunch. Most school districts spend two thirds of that on payroll and overhead. That means we spend less than a dollar a day on food for kids in schools -- most schools, 80 to 90 cents. In L.A., it's 56 cents. So we're spending less than a dollar, OK, on lunch. Now I don't know about you, but I go to Starbucks and Pete's and places like that, and venti latte in San Francisco is five dollars. One gourmet coffee, one, is more -- we spend more on than we are spending to feed kids for an entire week in our schools.
در نتیجه، وقتی صحبت از افزایشِ ۸ بیلیون می کنیم، رقم زیادی نیست. این ۸ بیلیون به دو دلار و ۴۹ سِنت شکسته میشود -- این مبلغی است که دولت برای نهار اختصاص میدهد. بیشتر بخشهای مدارس، دو سوم این مبلغ را به حقوق کارمندان و مخارج ماهیانه اختصاص میدهند. این بدین معنی است که ما روزانه کمتر از یک دلار برای غذای بچهها در مدارس خرج میکنیم -- در اکثر مدارس ۸۰ تا ۹۰ سنت خرج میشود. در اِل اِی، این مبلغ ۵۶ سنت است. در نتیجه ما کمتر از یک دلار برای نهار خرج میکنیم. من شما را نمیدانم، ولی وقتی من به استار باکس و پیتس و جاهایی شبیه آن میروم، قیمت یک شیرقهوه در سانفرانسیسکو پنج دلار است. قیمت یک قهوه، خرجی که برای یک قهوه میکنیم -- بیشتر از خرجی است که در عرض یک هفته صرف تغذیه بچهها در مدارسمان میکنیم.
You know what? We should be ashamed. We, as a country, should be ashamed at that. The richest country. In our country, it's the kids that need it the most, who get this really, really lousy food. It's the kids who have parents and grandparents and uncles and aunts that can't even afford to pay for school lunch that gets this food. And those are the same kids who are going to be getting sick. Those are the same kids who we should be taking care of.
میدونید چیه؟ باید خجالت بکشیم! در این رابطه بعنوان یک کشور -- ثروتمندترین کشور، باید شرمگین باشیم. در کشور ما، این بچهها هستند که بیشترین نیاز را به غذای سالم دارند، بچههایی که اتفاقا این غذاهای واقعا کم کیفیت را میخورند. بچههایی که پدر و مادر و پدربزرگ مادربزرگها و و داییها و خالههایی دارند که حتی توان پرداخت نهاری که این مدارس میگیرند ندارند. و آنها همان بچههایی هستند که در حال مریض شدنند. اینها همان بچههایی هسنتد که ما باید مراقبشان باشیم.
We can all make a difference. That every single one of us, whether we have children, whether we care about children, whether we have nieces or nephews, or anything -- that we can make a difference. Whether you sit down and eat a meal with your kids, whether you take your kids, or grandchildren, or nieces and nephews shopping to a farmers' market. Just do tastings with them. Sit down and care. And on the macro level, we're in what seems to be a 19-month presidential campaign, and of all the things we're asking all of these potential leaders, what about asking for the health of our children? Thank you.
همه ما میتوانیم تغییر ایجاد کنیم -- هر یک از ما، چه بچه داشته باشیم، چه بچهها برایمان مهم باشند، چه خواهرزاده برادرزاده داشته باشیم، یا هر چیز دیگر -- مهم این است که ما میتوانیم شرایط را تغییر دهیم. چه اینکه وقت بگذارید و با بچههایتان یک وعده غذا بخورید، چه بچهها، یا نوهها، یا خواهرزاده و برادرزاده هاتون را به خرید یک بازار محلی ببرید -- که فقط غذاها رو مزه کنید. بنشینید و برای تغییر این سیستم اهمیت قائل شوید. و در بعد گستردهتر، به نظر میآید ما در یک دوره نوزده ماهه برای انتخابات ریاست جمهوری هستیم، و از میان تمامی تقاضاهایمان از این رهبران باصلاحیت، چطور است که در ارتباط با سلامت فرزندانمان بپرسیم؟ متشکرم. متشکرم.